افکار و اندیشه ها
نگرشهای ناب
امام موسی صدر در مورد معارف، احكام و مسائل مختلف اسلامي، برداشتهای واقعبينانه و روشنی داشت و نسبت به آفرينش هستی از ديد عارفانه و فيلسوفانه وسيع و عميقی برخوردار بود كه از مكتب اهل بيت «عليهمالسلام» سرچشمه ميگرفت. همه اينها وی را در ميدانهای حساس اعتقادي، فرهنگي، سياسي، تبليغی و هنری سرآمد دوران كرده بود و در ايفای مسئوليتهای مذهبي، اجتماعی و سياسي، رمز موفقيت و پيروزی وی به شمار ميآمد.
جهانبينی اسلامي
او با استفاده از آيات قرآن كريم ، جهان هستی را بر پايههای حق و عدالت استوار ميدانست و عالم آفرينش را همواره به سوی كمال در حركت ميديد، در نگرش او، بازی، بلاتكليفی و بيهدفی در موجودات هستی راه ندارد و حساب همه آنها در نهايت دقت، روشن و مشخص ميباشد. باطل، ظلم و خيانت هر چه قوی و دامنهدار باشد، از بين رفتنی است ولی عدل، حق و نيكوكاری همواره پايدار بوده و پيروزی نهایی نيز از آن حقجويان و عدلپروران خواهد شد.
انسانشناسی اسلام
وی با استناد به آيه سيام از سوره روم ، خلقت انسان را بر اساس دين حنيف ميشمرد و اين شالوده را نيز تغيير ناپذير ميدانست. او ميگفت: «افراد انسان از نظر اسلام همه خوب و بر فطرت پاك آفريده شدهاند، گر چه منافع شخصی و فشار محيط از بروز آثار اين فطرت جلوگيری ميكند و انسان مرتكب ظلم و فساد ميشود، ولی باز در همان حالت، اين فطرت پاك، وی را به صلاح و رستگاری دعوت ميكند.»
بنابراين تودههای مردم گمراه وقتی دعوت به خير و رستگاری ميشوند، در پشتسر، داخل صفوف و در اعماق قلب آنها نيرويی به نام (فطرت) به نفع دعوت كننده شروع به همكاری ميكند و آنها را به سوی هدفهای نورانی و مقدسِ هر چند دشوار، تشويق ميكند. از سوی ديگر حركت كل نظام آفرينش هم كه رو به كمال و خير است، به اين روند سرعت مطلوب ميبخشد و پيروزی دعوت كننده را آسانتر ميگرداند و اين همان رازی است كه پيامبران خدا را در رهبری و هدايت مردم، ياری و پيروزمند ميكند.
قوای نامرئي
امام موسی صدر بر اين باور بود كه علاوه بر فطرت انسان، قوای نامرئی بسياری در زير فرمان و اطاعت مردان الهی قرار دارد و در راه تحقق آرمانهای انسانساز، آنان را ياری ميكند. از اين رو نبايد از ادامه راه حق و آئين راست به خاطر تنهایی وحشت داشت، بلكه بايد در اين راه قدم برداشت و استقامت و تلاش از خود نشان داده و اين برداشتی بود كه وی آن را از آيات قرآنی و احاديث چهارده معصوم (عليهمالسلام) دريافته بود
و در عمل نيز به تجربه و حس به آن دست پيدا كرده بود.
او اضافه بر تلاش و استقامت در راه تحقق آرمانهای اسلامی و استفاده از سبك نوين و بكارگيری ذوق و هنر مقتضي، يك موضوع مهم ديگر را نيز شرط اساسی اين راه مقدس و پيروزی در آن ميدانست و آن پاكی انگيزه و اخلاص هر انسان حركتآفرين بود. وی به حق به اين برداشت و باور خود، ايمان كامل داشت و در عمل نيز اين را از خود آشكار ميساخت. او با همين تلاش و اخلاص مداوم توانست عناصر غيبی و ظاهری جهان آفرينش را به كمك و حمايت خويش برانگيزد و كلام راستين خود را در قلوب تودههای ميليونی مردم محروم رسوخ داده و خود نيز در دلهای آنان حكومت بيقيد و شرط داشته باشد.
ابتكار در اسلوب دعوت
امام موسی صدر از فعاليتهای موفقيتآميز خود در لبنان به عنوان تجربهای عملی و شيرين ياد كرده و ميگويد:
«... اين اقدامات تجربهای است كه اين جانب در مدتی كمتر از دو سال در شهر صور لبنان انجام دادهام و با نهايت وضوح احساس نمودهام كه در صورتی كه سبك دعوت متناسب با زمان باشد و با توجه به احتياجات روحی مردم و اسلام جامع و كاملی عرضه بشود، اثر بسيار خوبی ميتوان گرفت، و همه طبقات حتی عنان گسيختگان و بيخبران [نيز] دعوت را ميپذيرند... با نهايت اطمينان عرض ميكنم كه راه برای ادای واجبات و انجام تكاليف كاملاً باز است. همه و همه هر قدر دور و پرت باشند برای پذيرفتن و عمل به تعليمات عالی دين آماده هستند. فطرت آنها هم به دعوت حق كمك ميكند. جهان و قوای كون هم ياور حقگويان و حقيقتجويان است. توفيق و رضای خدا نيز همراه است. فقط اخلاص، ذوق و ابتكار در اسلوب دعوت و استقامت لازم است.»
ضرورت نظم و تشكيلات
امام موسی صدر در جايی ديگر، برای همفكران و دوستان خود، گزارشوار از تجربههای تلخ و شيرين خويش در لبنان ياد كرده و ميگويد:
«من يك سرباز از جنگ برگشته هستم، محل كار بنده را خداوند متعال در جايی قرار داده كه سينه به سينه در مقابل دشمن هستم و كاملاً تلخی كوتاهی كردن (بينظمی و عدم تشكيلات) را حس ميكنم. به اصطلاح جنگي، در خط آتش هستم و ضربتهای شكننده وخردكننده دشمنان اسلام را از نزديك لمس ميكنم.»
و سپس به آيه 8 و 7 سوره «الرحمن» استناد كرده و به نظم و برنامهريزی در همه امور تأكيد ميكند و ميگويد:
«... چرا خداوند ما را به رعايت عدل و نظم، در اين آيه دعوت ميكند، برای اين كه دنيا بر اساس نظم پايهگذاری شده است و ما هم اگر بخواهيم فرزند اين دنيا باشيم، اگر بخواهيم زنده باشيم، اگر بخواهيم فعاليت و تلاشمان به ثمر برسد، بايد منظم كار كنيم. بَلبَشو (هرج و مرج) و بينظمی جز فنا در اين دنيا نتيجه ندارد. زيرا ما در دنيايی زندگی ميكنيم كه همه چيزش منظم است. از آيات زيادی استفاده ميشود كه دنيا بر اساس حق و عدل و انضباط و نظم استوار است. اگر كسی بخواهد در اين دنيا بينظمی بكند به نتيجه نميرسد.
تهاجم فرهنگی
او در سال 1341ش در جلسه «انجمن ماهانه ديني» طی يك سخنراني، خطر تهاجم فرهنگی را گوشزد ميكند و با تكيه بر سخنان يك نويسنده الجزايری به نام «مالك بن نبي» از يك استعمار جديد به نام «استعمار فكري» نام ميبرد و آن را خطرناكتر از استعمار سياسي، نظامی و اقتصادی ارزيابی نموده و ميگويد:
«ملتی كه اصالت فكری خود را از دست داد، نجات از اين انحراف فكری و استعمار عقيدتی برايش سخت و آثار آن بينهايت عميق و خطرناك است.»
وی ضمن دادن هشدار نسبت به يك تهاجم فرهنگی همه جانبه از طرف دشمنان اسلام، به خود باختگی برخی از نويسندگان و روشنفكران آن روز اشاره ميكند و ميگويد:
«اين حقيقت با كمال تأسف در بين مسلمانان به شكل وحشتآور و عجيبی وجود دارد، نويسندگان، گويندگان، متفكران و مردم عادی ما، در مسائل اجتماعی و حتی اخلاقی و تربيتی از سبك فكر غيراسلامی پيروی ميكنند. در چارچوبه نظريهها و حتيالفاظ دانشمندان غرب گفتار شدهاند و از مطالعه نظريات و پيشنهادهای اسلامي، حتی به عنوان يك نظريه، امتناع ميورزند. راستی جای حيرت است مردمی دارای يك سلسله ايدهها و افكار ارزنده باشند ولی در مقام عمل نه تنها از اين نظريهها پيروی نكنند، بلكه آن افكار وتئوريها را، حتی به صورت بحث و مطالعه در نظر نگيرند.»
علت اصلی عقبماندگي
امام موسی صدر در يكی از گفتارهای پرمحتوای خود تحت عنوان «علل اصلی عقبماندگی مسلمانان» ابتدا نظرات بعضی از صاحبنظران را در اين خصوص مورد بحث قرار ميدهد كه آنها علت عقبماندگی را در سه محور:
1ـ كسلی و تنبلی
2ـ دروغگويی
3ـ استعمارزدگی قرار دادهاند.
او بعد از ارزيابی و تأييد اين اقوال و تأكيد بر اين كه هر كدام از اين عوامل به نوبه خود ميتوانند نقش اساسی را در عقبماندگی مسلمانان ايفا كنند، به ريشه اصلی اين امور پردازد و ميگويد:
علت اين كه مسلمانان كسل و تنبل شدند چه بود؟ چه چيزی سبب شد كه آنان به رذائل اخلاقی دچار شدند و دروغگويی را پيشه خود ساختند؟ به كدامين دليل پای بيگانگان به جامعه اسلامی باز شد و مسلمانان مورد بهره كشی و استعمار آنان قرار گرفتند؟
امام موسی صدر پس از طرح اين سؤالات، بحث جامعی را در اين خصوص به گونه فشرده و مفيد ارائه ميدهد و در نهايت به اين نتيجه ميرسد كه علت اصلی عقبماندگی مسلمانان، عدم وجود يك جامعه و تشكيلات منسجم، جهت هدايت و تربيت صحيح آنان است. در زمان پيامبر با توجه به بعد رسالت و ولايت آن حضرت، چون اين تشكيلات هدايت كننده به خصوص در ده سال آخر اقامت در مدينه، وجود داشت، انسانهای بسياری تربيت اسلامی يافتند، اهل تلاش و كوشش شدند، از نظر اخلاقی به مقامات و الائی رسيدند و در ميدانهای جنگ افتخار آفريدند و زير بار ظلم هيچ ظالمی هم نرفتند.
بعد از رحلت آن حضرت، به ويژه در زمان امامت و رهبری امام علی (عليهالسلام) نيز تا حدودی اين تشكيلات وجود داشت و پيامدهای مثبت آن در جامعه اسلامی نمايان بود، اما بعداً كمكم اين تشكيلات از امت اسلامی گرفته شد. خلافت، امامت و رهبري، عملاً به پادشاهی و وراثت تبديل شد، اموال و سرمايههای ملی در اختيار و خدمت پادشاهان درآمد. نيروهای مسلح و محاكم قضايی در جهت حفظ و حراست از اموال پادشاهان به كار گرفته شد، آنگاه اين تشكيلات هدايتی و تربيت كننده از هم پاشيده شد. در نتيجه كسالت و تنبلی جامعه را فرا گرفت، رذائل اخلاقی مانند دروغ، غيبت، چاپلوسي، ترس و... گريبانگر مردم شد و زمينه بهرهكشی و نفوذ بيگانگان به وجود آمد.
در اين گفتار گرچه امام موسی صدر به طور صريح از حكومت ذكری به ميان نميآورد، ولی از محتوای گفتارش پيداست كه منظور وی جز حكومتی كه با قوانين اسلامی اداره شود نيست. چنان كه وی در عمل نيز به اين مباحث عينيت بخشيد، تشكيلات و حكومت منسجمی را در لبنان تحت عنوان مجلس اعلای شيعيان بنيان نهاد و بدينترتيب، نيروی انسانی خلاقی را تربيت نمود و در بعد اقتصادي، سياسي، نظامي، فرهنگی و عمران و آبادی تحول چشمگيری را در جنوب لبنان به بار آورد كه امروز حزبالله آن كشور تنها يك نمونه از ثمرات پويای آن است.
ويژگيهای فرهنگ اسلامي
امام موسی صدر در مورد فرهنگ و تمدن اسلامي، حرفهای گفتنی بسياری دارد كه را در كتابی به نام «الاسلام و ثقافه القرن العشرين» جمعآوری و بيان كرده است. او در بخشی از اين اثر نفيس، با نگرشی تازه و ديدی منصفانه و محققانه به معرفی برازندگيهای فرهنگ اسلامی ميپردازد و امتياز آن را نسبت به فرهنگهای موجود در جهان، بيان ميدارد.
در اينجا قسمتهايی از اين بحث به طور اختصار آورده ميشود:1 ـ خداشناسی و توحيد
از ويژگيهای اساسی فرهنگ اسلامی يكتاشناسی است. به عبارت روشن، نخستين شالوده فرهنگ اسلامی همان خداشناسی است. اين فرهنگ با اين امتياز در تمام ذرات هستي، ارتباطی محكم و ناگسستنی قايل است و فرد و اجتماع را با پروردگار عالم مربوط و متصل ميسازد.
فرهنگ اسلامی با اين ويژگی ممتاز و بينظيری كه دارد، غذايی مطبوع و گوارايی برای همه ادراكات انسانی است. فرهنگی است كه بر اساس ايمان به خدای يگانه استوار است و تمام جهان را با همه خصوصيات و پديدههايش بنده گوش به فرمان قانون «علت و معلول» و «مشيت پروردگار» ميداند، مشيتی كه همه موجودات را زير «بال رحمت خود» گرفته و هيچگاه مانع از ارتباط اسباب با مسببات و تأثير علت در معلول نميباشد.2 ـ ابديت و جاودانگي
بدون ترديد هنگامی كه كشش اين فرهنگ تا مرحله جهان آفرينش و ارتباط آن با پروردگار، وسعت داشته باشد، قهراً دامنه آن به ابديت رهسپار خواهد شد و با اين وصف، فرهنگی ميشود با ثبات و جاويدان و گردبادهای حوادث آن را نميلرزاند و هيچگاه دستخوش تحول و تغيير نخواهد گرديد.
امتياز ثبات و ابديت اين فرهنگ در جميع جوانب مذهب، در عقايد، احكام و اخلاق پرتوافكنده و در تحقق يافتن رسالت جهانی پيغمبر اسلام (ص) نقش اساسی را ايفا ميكند، تا آن جا كه سبب اطمينان قلب و آرامش روح، تقويت اراده و ارضای عواطف نامحدود انسان ميگردد و او را به پيروزی و موفقيت تحريص و تشويق مينمايد خواه به هدف برسد، يا اينكه پيش از موفقيت، مرگ فرا رسد و طومار حياتش را در هم پيچد، خواه راه صواب را بپيمايد و خواه گاهی اشتباه كرده و در راه خطا، گام بردارد. بالاخره در راه تحصيل پيروزی و موفقيت بايد بكوشد. چه در اين راه مشهور گردد و نام او بر سر زبانها افتد و چه در بوته اهمال و گمنامی بماند.3 ـ سازندگی و تحرك
فرهنگ اسلامي، فرهنگی است متحرك و سازنده و دائماً انسان را در راه پيشروی و تقدم در همه جوانب گوناگون تطور عقلی تشويق ميكند و هر اكتشاف جديد و شناسائی رمزی از رموز طبيعت را جزء هدف خلقت انسان و كمال او ميشناسد. پردهبرداری از اسرار طبيعت را جزء هدف خلقت انسان و كمال او ميشناسد. پردهبرداری از اسرار طبيعت در قاموس فرهنگ اسلامی راهی به سوی شناسايی پروردگار شناخته شده و سير در اين راه را به عنوان يك عبادت و نزديكی به خدا و كمال انساني، لازم ميشمرد.4 ـ فراگيری و هماهنگي
فرهنگ اسلامی در تمام قسمتها دارای مبنای قانونی است و از يك جا و يك طرز فكر سرچشمه ميگيرد، به طور طبيعی همه جوانب اين قانون با يكديگر هماهنگ است و نميتواند همه جانبه نبوده، و قدرت بر تركيب و تأليف نداشته باشد. در آن هنگام كه قوانين روم چيزی جز يك سلسله قوانين پراكنده غير مربوط نبود، برای اولين مرتبه در تاريخ قانونگذاري، تشريع اسلامی براسلوبی اساسی استوار گرديد و قوانين آن بر مبنای يك نظام فلسفی دقيق قرار گرفت.5 ـ وسعت نظر
در فرهنگ اسلامی از هر گونه حركت و تحول فكری مثبت و تكامل فكری صحيح، استقبال شده است و همه اينها در اين فرهنگ، جزيی از رسالت انسان و فريضهای از فرايض او به حساب ميآيد.
اسلام هيچگاه به خاطر ترس از انهدام خود و يا مثلاً به بهانه تقويت مبانی دينی در ميان پيروانش، در برابر تحولات و كوششهای فرهنگي، روش محافظهكارانهای به خود نگرفته، بلكه هر پديده جديد و تحول «پايان صفحهی 273»
تازهای را به طرف پيكره بزرگ فرهنگی خود كشيده است. زيرا برای دين، مكان و موقعيتی اصيل و ثابت قرار داده ]شده[ كه هيچ يك از علوم؛ قوانين علم اخلاق، روانشناسی وفلسفه و حتی علوم الهی هر چند كه دايره آنها وسيع گردد نميتوانند جای آن را بگيرند.
ادبيات و هنر اسلامي
هنر و ادبيات اسلامی كه جزيی از ادبيات و هنر مشرق زمين ميباشند، از نظر غنای فكری و زيبايی فرهنگ عاميانه از ذخاير ادبيات و هنر جهان هستند و بعضی از ادبا و هنرمندان جديد امثال شاعر اسپانيايی (ميكائيل اونامونو) و شاعر آلمانی (گوته) از آن الهام گرفتهاند و تأثير فراوانی را كه هنر اسلامی در معماري، نقاشی و تصويرگری دارد هرگز نميتوان فراموش كرد.
هنر، نزد مسلمانان از مفهوم عام و جهانی «اِنَّ الله جميلّ و يحّب الجمال» و زيبايی عمومي، كه در سراسر جهان هستی و در همه شئون آن تجلی كرده، سرچشمه گرفته است. ما در جامعه اسلامی هنرهای زيبايی را ملاحظه ميكنيم كه در همه شئون زندگی آنها؛ در خانهها، در مساجد، در شمشيرها و غلافهای آنها، در كتابها و جلد آنها، در بازار و معابر عمومی به طور وسيعی جلوه نموده و هيچگاه اختصاص به طبقه ممتازی پيدا نكرده و سبب رفاه و عيش دسته معدودی نشده است. با كمترين مطالعه در آثار و بناهای تاريخي، مساجد، بازارها و خانههای قديمی كه در شام، اصفهان و... وجود دارد، به هنرنمايی مسلمانان پی خواهيم برد.
واقعنگری در تبليغ و ارشاد
امام موسی صدر در موضوعات «تعليم و تربيت، تبليغ و ارشاد و امر به معروف
و نهی از منكر» شيوه خاص خود را داشت و با سبكی نوين همه را بياختيار شيفته افكار و رفتار خويش ميكرد. همچنان كه پيش از اين نيز اشاره شده وی با الهام از مكتب حياتبخش اسلام، با سعه صدر كامل در ميان مردم ظاهر ميشد، به افكار و انديشههای آنان احترام ميگذاشت و برای شخصيت آنان ارزش والايی قايل بود. او با همين برخوردهای بزرگوارانه توانسته بود، انسانهای پرت شده در درّه فساد را به مراكز ديني، علمي، فرهنگی و جهادی بكشاند و از آنها شخصيتهای نقشآفرين و تاريخساز به وجود آورد. وی از اين تجربه درخشان چنين داد سخن ميدهد:
«آقايان عزيز، اگر با خشونت و تَصَلُّب (سختی كردن) بخواهيم مردم را به حفظ حدود خود مجبور كنيم تا در برابر ما آزادی رفتار، آزادی گفتار و آزادی سؤال و مناقشه و مباحثه نداشته باشند، خود را از حقيقت دور كرده و معالجات فرضي، خيالی و پيشنهادات تخيّلی كردهايم. مصلح قبل از هر چيز بايد واقع را ـ هر چند هم تلخ باشد ـ درك كند.»
وحدت اسلامي
موضوع وحدت امت اسلامی از آرزوهای ديرينه است كه از ديرباز مورد توجه رهبران سياسی و مذهبی و دانشمندان بزرگ شيعه و سنی بوده و هر كدام از آنان در عصر خود برای ايجاد اين سنت خداپسندانه نظريههايی ارائه داده و قدمهای مثبتی را نيز در مقام عمل برداشتهاند. در اين خصوص نظريه امام موسی صدر، جايگاه خاصی را به خود اختصاص داده و در نوع خود حاوی مطالب مهّمی است كه از عمق تفكرات ظريف اين دانشمندان درد آشنا خبر ميدهد.
برای روشنتر شدن موضوع، توجه شما را به نامهای از ايشان خطاب به «شيخ حسن خالد»؛ يكی از رهبران مذهبی برادران اهل تسنن لبنان، جلب ميكنيم:
بسم الله الرحمن الرحيم
بردار بزرگوار حضرت شيخ حسن خالد مفتی محترم جمهوری لبنان
السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
با درود و سلامی پاك، باري، در اين رزوهای سخت كه امت ما در نگرانی عميقی فرو رفته و با خطراتی روياروست كه از هر سو منطقه را محاصره كرده و حاصل و آينده آن را در برابر طوفان قرار ميدهد، نياز مبرم مسلمانان را نسبت به يك وحدت فراگير و به هم پيوسته، آشكارا و روز به روز بيشتر احساس ميكنيم، وحدتی كه صفوف از هم گسسته مسلمانان و كوششهای پراكندهشان را متعهد سازد، چنان كه زير پای خود را ببينند و در راه ساختن آينده و تاريخ خويش، و انجام مسئوليتهای خود به خويشتن اعتماد كنند.
وحدت كلمه و يكی كردن نيروها و رشد كاراييها، نه فقط از شريفترين هدفهای دينی و وصيت پيامبر عظيم الشأن (ص) ماست، بلكه چيزی است كه به موجوديت ما، شرف ما و موجوديت نسلهای آينده ما بستگی دارد بلي، مسئلهای است حياتي. اين وحدت كلمه نبايد به صورت «شعاری برافراشته» يا «سخنی مكتوب» بماند، بلكه بايد تابشی از فكر از و تپيدنی از دل و راهی برای رفتن باشد، بعد اساسی در ساختن آينده باشد و اين جز با تلاش فكری فوقالعاده و اهتمام ويژه برخواسته از درون و كوشش و تلاش و شبزندهدارای ميسر نخواهد بود. در اين هنگام وحدتی خواهيم داشت نمونه كه ديگران از آن الگو برخواهند گرفت.
برداران: اينك تجربه متوازنه خويش را در برابر شما قرار ميدهيم. من قبلاٌ در ملاقاتی كه چهار ماه پيش در «دارالافتاء» دست داده بود عرض كردم كه ايجاد وحدت كلمه در ميان مسلمين و ميان عقول و قلوبشان و تعبيری دقيقتر، عمق بخشيدن به وحدت مسلمان و قرار دادن آن بر پايههای فكری و عاطفی استوار، از دو راه تحقيق مييابد:1ـ يكی كردن فقه
كاخ اسلامی كه در شالوده خويش واحد است و امت مسلمانی كه در عقيده، كتاب آسمانی و آغاز و انجام خويش واحد است، در جزئيات نيز به وحدت نياز دارد. ايجاد وحدت در اين جزئيات يا نزديك كردن آنها به يكديگر، چيزی است كه پيشينيان صالح و دانشمندان نيك ما نيز رؤياهای آن را در سر ميپروراندهاند. چنان كه ميبينيم «شيخ ابوجعفر بن محمد بن محمد بن حسن طوسي» كتاب «خلاف» را در هزار سال پيش در زمينه «فقه تطبيقي» مينويسد، «علامه حلي»، (حسن بن يوسف بن مطهر) با نوشتن كتاب «التذكره» راه طوسی را دنبال ميكند.
فقه تطبيقی همان بذر مباركی است كه رويش «وحدت فقهي» بدان بسته است و وحدت احكام شريعت به آن كامل ميشود. در روزگار ما، از سی سال پيش، نخبگانی فاضل و مجاهدانی از دانشمندان بزرگ اسلامي، مركزی را با نام «دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» در قاهره تأسيس كردند ]كه از جمله آنان[ مرحوم استاد اكبر «شيخ محمود شلتوت» و مرحوم «شيخ محمد مدني» رئيس دانشكده شريعت در دانشگاه الازهر، و دانشمندان بزرگ اسلامی در لبنان و ايران و عراق مانند «سيد عبدالحسين شرفالدين» مرجع عالی شيعيان، مرحوم «آيتالله سيد حسين بروجردي» و علامه عالی قدر «شيخ محمدتقی قمي» دبير كل دايمی دارالتقريب و استاد «علامه طباطبائي» در قم را نام ميبرم.
مؤسسه «دارالتقريب» علاوه بر خدمات گسترده خود در آرزوی طرحی بود كه مرحوم پدرم «امام سيد صدرالدين صدر» اجرای آن را با نوشتن كتاب «لواء محمد فی الاخبار الخاصه و العامه» آغاز نمود. تلاشی بود در راه گردآوری همه احاديثی كه فرق مختلف اسلامی از نبی اكرم (ص) در همه زمينههای عقيدتی و احكام شريعت روايت كردهاند، بدين منظور كه پس از قرآن كريم، مرجع دوم مسلمانان باشد. به عبارت دقيقتر كوششی است كه در راه يكی كردن سنت پاك پيامبر صورت گرفته است. (در اين مرحله بعضی از اين دانشمندان و ديگران نيز تحقيقات و آثاری پيرامون فقه و مذاهب اسلامی ارائه كردهاند.) آن گاه نوبت به نوشتن دايرهالمعارف فقهی ميرسد؛ دانشگاه دمشق نوشتن «الموسوعه الفقهيه» و دانشگاه الازهر كار تأليف «موسوعه عبدالناصر للفقه الاسلامي» را آغاز ميكند و استاد بزرگ «سيد محمدتقی حكيم» كتاب ارجمندی درباره اصول كلی فقه تطبيقی پديد ميآورد و ما نخستين ثمرات اين كوششهای سازنده را در فتاوای فقهای فرق اسلامی آشكارا مشاهده ميكنيم، چيزی كه نشان ميدهد ما به ياری خدا، در چند قدمی «وحدت فقهي» قرار گرفتهايم.2ـ كوششهای مشترك
اين راه، در شرايطی استثنايی مانند شرايط ما در لبنان مناسبتر است و سريعتر به نتيجه خواهد رسيد. اين راه همان بسيج نيروهای مشترك در جهت تحقق هدفهای گوناگون است، راهی است كه خود به خود يك دستآورد وحدت جويانه به حساب ميآيد. كوشش مشترك به تلاقی دو عامل و دو همرزم در يك ميدان كه در نتيجه آن، حس اعتماد، گسترش مييابد و دلها به آرامش ميرسند و يكی از مظاهر وحدت عقيده و عواطف، خود مينمايد.
به عنوان مثال، پارهای از اين هدفها را نام ميبريم:
الف) هدفهای شرعي
مانند يكی كردن اعياد و شعاير دينی و شكل پارهای عبادات؛ چون «اذان» و «نماز جماعت» و غيره. مثلاً ميتوان اين پيشنهاد را بررسی كرد كه رؤيت هلال به طرق نوين علمی و تعيين زاويه ديد هلال در افق تكيه كنيم و روز عيد را با دقت علمی مشخص كنيم تا همه مسلمانان در يك روز عيد داشته باشند و در بسياری دشواريها صرفهجويی شود و از لحاظ تعطيل و ديد و بازديد، دشواريهای ناشی از تعدد روزهای عيد را نداشته باشيم و نيز ميتوان شكلی از «اذان» را كه برای همگان مورد قبول باشد بررسی نمود.
ب) هدفهای اجتماعي
يكی از كوششهای مشترك، كوششهايی است كه ميتواند در جهت مبارزه با بيسوادي، بيخانمانی سرپرستی ايتام و بالا بردن سطح زندگی زحمتكشان صورت پذيرد، بسيار ساده است كه مؤسساتی را به همين منظور تأسيس كنيم، يا به مؤسسات موجود رسيدگی بيشتر بكنيم.
ج) هدفهای ميهني
آيا در وحدت احساساتی ـ ميهنی ما شكی وجود دارد؟ لزوم مشاركت فعال در آزادی فلسطين، وظيفه پشتيبانی از لبنان در برابر آزهای دشمن مكّار و وظيفه حمايت از نيروهای پايداری مقدس فلسطين و ضرورت آماده باش و همكاری كامل با كشورهای عربی برادر، برای رويارويی با تجاوزی كه هر لحظه انتظار آن ميرود و مسأله مصونيت بخشيدن به جنوب لبنان و سراسر لبنان تا چون دژی استوار، شاخهای اسرائيل در برخورد با آن در هم بشكند و استعمار طمع خود را در برابر فراموشی بسپرد، (همه اينها) هدفهايی است كه كوچكترين اختلافی در آن نداريم.
با اين حال وصول به اين هدفها به بررسيهای دقيق و تعيين مسئوليتها و ايجاد هماهنگی كوششهای همه فرزندان اين كشور در ميان خود و در ميان مسئولين كشور و نيز با كشورهای عربی و نيز با بسيج نيروهای همه مسلمانان جهان و صاحبان وجدانهای بيدار و نيّات خير در همه مكانها نيازمند است و به خاطر مشاركت واقعی در اين وظايف، يعنی بذل آن چه در توان داريم، بر ماست كه (برای تحقق اين امور)، برنامهها و شيوههای اجرايی آن را مشتركاً بررسی كنيم تا هماهنگی در فعاليتها و شدت يافتن آن آسان گردد. اينها نمونههايی بود كه برجنابعالی پيشنهاد كردهام، به اين اميد كه مسأله از همه جنبههای خود مورد بررسی قرار گيرد و دستور فرماييد تا اهل تخصص كميتههای مشترك تشكيل دهند و بيدرنگ آغاز به كار كنند.
بزرگوارا، پيش از آن كه اين نامه را امضا كنم توجه آن جناب را به نزديك شدن ماه مبارك رمضان جلب ميكنم. ماه مبارك چنانكه ميدانيد فرصت بينظيری است برای پديد آوردن جو روحی و قهرماني، تا مسلمانان خاطرات تاريخی جاودانه خويش را بار ديگر زنده كنند و صحنههای بزرگ تاريخ خود را در اين ايام تجديد نمايند. از اينرو اميدوارم هر چه زودتر، مسئولان «دارالافتاء» را مكلف فرماييد تا با اعضای كميته انتشارات و تبليغات «مجلس اعلای اسلامی شيعيان» تماس حاصل كنند، به طوری كه پارهای مؤمنان فعال و اهل تخصص در ادارات رسمی تبليغات نيز شركت كنند، تا در نتيجه برنامههای كاملی به وجود آيد كه بتواند جوی متناسب با اين ماه بزرگ را پديد آورد و شعلههای خير و حقيقتجويی و قهرمانيها را در دلها برافروزد.
سلامت وجود آن بردار را برای اسلام و برای مطلق نيكی و برای برداران شما در شورای عالی شيعيان و برای برادر مخلصتان آرزو دارم.
موسی صدر 27 رجب 1389 ـ 9 اكتبر 1969فصل دوازدهم کتاب "امام موسی صدر ، امید محرومان "
نوشته عبدالرحیم اباذری، انتشارات جوانه رشد ، تهران1381