شهید آوینی

 


سخنرانی دکتر صادق طباطبایی


چرا سخن از امام موسی صدر است؟

بسم الله الرحمن الرحيم
رب اشرح لی صدری و يسر لی امری و حلل عقده من لسانی يفقهوا قولی

سلام عرض می کنم خدمت خواهران و برادران عزيز، شخصيت های برجسته وگرامی و ميهمانان عزيزی که از کشور لبنان تشريف آورده اند.

در مقدمه سخن می خواهم به این مسئله بپردازم که چرا مسئله امام موسی صدر، مسئله ای است که اين اندازه ابعاد وسيع در جهان اسلام و خارج از آن را به خود اختصاص داده، و هر سال بيش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و هر روز ابعاد تازه تری می يابد، يعنی بحث ویژگی های شخصيتی امام موسی صدر با چشم پوشی از آنچه بر سر ايشان آمده است . در اين زمينه طبعاً بايد به انديشه ها و مبانی فکری و شيوه علمی ايشان اشاره کرد که متاسفانه در اين مدت کوتاه مجال تبيين آن را ندارم. اما من اين مسئله را به صورت يک سوال مطرح می کنم تا بدان بیندیشیم و برای آن پاسخی بيابيم و انشاءالله در فرصتی دیگر به آن بپردازیم.

به دهه سی و چهل شمسی می رويم؛ در جهان اسلام و در کشوری مثل لبنان دوران، دوران آرمان گرايی است. انديشه مارکسيسم و ماتریالیسم دیالکتیک بر جهان، سيطره فکری و سياسی و داعیه علمی بودن و مبارزه دارد. فضای حاکم بر ذهن و احساس تحصیل کردگان , متاثر از پیروزی های پی در پی جنبش های آزادی بخش کمونیستی در سراسر نقاط جهان است. فکر و مکتب حاکم و غالب بر سر و دل جوانان, تئوری های مارکس و اندیشه های لنین و پرچم بر افراشته مائوتسه تونگ و مشی پیروزهوشی مینه و دلآوری های چه گوارا و پیکار گری های فیدل کاسترو و مجاهد ت های احمد بن بلا و خروش پر فروغ لو مو مبا ,در آسیا و آمریکای لاتین و آفریقا، علیه سلطه گری های امپریالیسم آمریکا می باشد. دین، به عنوان افیون توده ها و عامل بازدارنده و رخوت جمع و جماعت و وادادگی انسان ها در مقابل ستمگران تلقی می شود . جامعه دانشگاهی به شدت ضد دینی و ضد مذهبی است .

از سوی دیگر بزرگترین متفکران ضد شیعی و بر جسته ترین علمای اهل سنت،با آن داعیه های بلندپروازانه خود، جو حاکم بر جماعت مسلمانان را شکل می دهند.علمای بزرگ مسیحی و متکلمین برجسته عصر بیداری و نویسندگان پر آوازه و شعرای با نام و نشان فرقه های مختلف مسیحیت نیز حضوری پر اقتدار دارند .

همه این بزرگان فکر و اندیشه چه در عالم سیاست و چه در وادی دین اعم از مارکسیست و مسیحی وسنی، یک وجه مشترک دارند و آن،ضدیت و مبارزه با فکر و عقیده و مرام و مذهب تشیع است.

. کشور لبنان از نظر سياسی - اجتماعی کشوری طايفه ای است. در تقسيم بندی هايی که از سالهای استقرار فرانسويها در آنجا صورت گرفته، قرار بر اين است که رئيس جمهور از مسيحيان - که دارای اکثريت هستند - باشد. مسلمانان نيز به دو دسته تقسيم شده اند: سنی و شيعه. چون سنی ها اکثريت دارند، مقام نخست وزيری به آنان می رسد. و بالاخره رياست مجلس هم با شيعيان می باشد. گر چه مسيحيان به فرقه های بيشتری تقسيم شده اند ، اما برای آنكه اكثريت را پيدا كنند، همه فرقه ها با هم یک جا در نظر گرفته شدند.

بیشترین امکانات و رانت های حکومتی در دست مسیحیان و بعد در اختیار پیروان تسنن است.

در این تقسیم بندی قدرت جامعه شیعه لبنانی به عنوان اقلیتی مفلوک و مهجور و فقیر و مستضعف و فاقد هویت فرهنگی، در فقر و فاقه غوطه می خورد و دختران و پسران خود را اسیر روسپیگری و قاچاق مواد مخدر می بیند. اگر تک و توک جوان تحصیل کرده ای در میان این قوم دیده شود، ناچار انگل فئودال های شیعه تبار و یا خادم سرمایه داران مارونی و یا عنصر و آلت سر به زیر زمامداران حاکم می گردد.

در چنان فضایی از فقر فرهنگی و درماندگی اقتصادی و فحشای اخلاقی که بر قوم شیعه لبنانی حاکم است، روحانی حدودا" ساله ای از قم وارد می شود. در مدتی کمتر از ده سال از آن اقلیت مفلوک، جماعتی می سازد دارای بالاترین هویت انسانی و دینی و فرهنگی و سیاسی .

آن شمار عظیم متفکران و اندیشمندان و قلمزنان و انقلابیون چپ و راست و روحانیان مسیحی و اهل تسنن، نه تنها مانع موفقیت این روحانی شیعی نمی شوند، بلکه حتی آنچنان مجذوب خلق و خو و مرام و منش و شیوه سلوک و منطق دینی او می شوند که زبانزد خاص و عام می شود . امام موسی صدر" وجدان لبنان " نام می گیرد و قدم و قلم و کلامش، در کلیسای مسیحی – به قول یک عالم بزرگ مسیحی - همان روحانیتی را فرو می پاشد که در مساجد اهل تسنن و محافل شیعه .

رهبران مسیحی در کلیساهای کبوشین در بیروت و مارمارون در شمال بارها و بارها برای تقویت مبانی معنوی و روحانی دعوت کردند. از جمله یک بار که یکی از رهبران مسیحی از امام صدر برای سخنرانی در دیر المخلص که دیر راهبه های مسیحی است دعوت کرده بود پس از سخنرانی ایشان می گوید : " روحانیتی که امام موسی صدر با یک سخنرانی در دیرها و کلیساها و قلوب جوانان ما می ریزد بیش از معنویتی است که خود ما طی این سالها در این اماکن مقدس پدید می آوریم.

کاردینال فرانتس کونینگ اسقف اعظم وقت اطریشیدر سال 1970 پس از دیدار با رهبران مسیحی و سنی و شیعی از جمله امام صدر به حاضرین می گوید : " تاریخ لبنان را باید به دو دوره مجزا تقسیم کرد : دوره پیش از امام موسی صدر و دوره امام موسی صدر " این یک طرف ماجرا می باشد .

از طرف دیگر کارشکنی های عمال جور و ستم و ترفند های موذیانه آخوند های درباری و نفاق افکنی های فئودال های شیعه و سمپاشی های وابستگان به سفارت شاهنشاهی و عنادورزی های مشتی ورشکسته سیاسی و دربدر و هجمه های تبلیغاتی و رسانه ای مزدوران بعثی عراق و شبنامه ها و روزنامه های چپی های عقیدتی و جیره خواران دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و جاسوسان ساواک و سیا و موساد، که با تمامی توشه و توان و انواع حیله ها و دسیسه ها و شایعه پراکنی ها، که علیه این روحانی جوان علی الدوام به کار گرفته می شود، هیچکدام کارساز و اثر گذار واقع نمی گردد .

دانشجویان دانشگاههای لبنان، فوج فوج به دورش گرد می آیند. جوانان و دختران و پسران لبنانی، اعم از شیعه و سنی و مسیحی، تحت آموزش های دینی و اخلاقی و سیاسی او قرار می گیرند . سازمان سیاسی " حرکت المحرومین " با هدف فقر و استضعاف ستیزی و عدالت پروری و با مشارکت جوانان پر شور از همه فرقه ها و ادیان و به رهبری امام صدر، اعلام موجودیت می کند.

مدارس و موسسات و آموزشگاه ها و درمانگاه ها و انجمن های خیریه و نهادهای دینی و فرهنگی و سیاسی و خدماتی و بالاخره انستیتو تکنولوژی جبل عامل، پای می گیرند . امام صدر در جستجوی یاوری توانا و مسلمان و متعهد و متخصص و انقلابی و هوشیار ،به دکتر مصطفی چمران بر می خورد. این معلم عارف و دانشمند الکترونیک شاغل در ناسای آمریکا و استاد دانشگاه برکلی ،به لبنان می رود. او که بقول خودش " تبلور مظلومیت چهارده قرنه تشیع و عدالت علوی " را در سیما و سینه امام صدر می بیند، از تمامی عناصر وجودی خویش و از تمامی ابعاد خلاقه و هنری و اجتماعی خود ،برای ایجاد و پرورش نسلی نو و انقلابی و متد ین مایه می گذارد . او هم بقول خودش " مجذوب راه و رسم و سیره و سلوک و بردباری و عزتمداری معبودش امام صدر " گشته و نجات ملت لبنان و جامعه ایران را از یوغ ستم و استبداد، وجهه همت خود قرار می دهد.

به اقتضای شرایط سیاسی و اقوام مسلح و حضور اسرائیل در مرزهای جنوبی لبنان وضرورت فراهم بودن امکانات دفاعی، سازمان شبه نظامی " امل " مرکب از جوانان انقلابی و پاکباخته شیعی، شکل می گیرد و هدف خود را حفظ وحدت و عظمت لبنان و کرامت انسانی و دفاع از موجودیت " قدس شریف " و مبارزه با اشغال گران و استعمار گران صهیونیست، اعلا م می دارد .
نسلی و قومی و جامعه ای در لبنان توسط امام موسی صدر، این عالم پارسای دینی و روحانی روشن ضمیر و فقیه جهان و زمان شناس ساخته می شود که حتی تا امروز که بیش از یک ربع قرن از فقدان و اختفای ظالمانه و پر رمز و راز او و شهادت عارفانه مصطفی چمران در میدان جهاد علیه کفر جهانی می گذرد، همچنان پرچمدار جهاد علیه استعمار صهیونسیتی در فلسطین و لبنان و اثر گذار در میدان سیاست خاورمیانه عربی می باشد.
 

سوال اینست :

اين روحانی و طلبه جوان و این شخصیت بارز مذهبی حدودا" سی ساله چه ويژگيهايی داشت؟ انديشه اش متاثر از چه نوع نگرش به دين، مذهب و مكتب اجتماعی بود؟ رفتار و منش و شيوه تربيت آن چه با خودي، چه با سنی چه با مسيحی، چه با مارکسيست مدعی چه با دشمن تشنه به خونش، چه نوع روش، سلوک و منشی بود که تمامی خصومت های کینه توزانه و دشمنی های بر شمرده کارساز واقع نگشت و بزرگان فکر و اندیشه و سیاست و مذهب نه تنها عليه اين شخصيت بسيج نشدند بلکه مفتون و مسحور اين جوان شيعه شدند.

دوست داشتم امروز فرصت می داشتم تا به چند نکته از اين خصلتها اشاره می کردم. چون خوشبختانه من اين توفيق را داشتم و از نزديک، بخصوص در همان سالها شاهد فعاليتها و عملکردها و نوع بینش و کیفیت تبیین مسائل دینی و سلوک و روش مباحثه وشیوه برخوردهای امام موسی صدر بوده ام. اما همان طور که ملاحظه می کنید فرصت من اندک است وطرح موضوعی با این درجه از اهمیت در چنین مجال کوتاهی میسر نیست. لذا در این فرصتی که در اختیار دارم به مسئله اختفای ایشان می پردازم.
 

در همين چار چوب دو سوال مطرح شد:

نخست :انگیزه آمر یا آمرین و عاملان این جنایت چه بود ؟
دوم : چرا ایشان را مانند دیگران رهبران دینی و سیاسی ترور نکردند و دست به این نوع عمل ظالمانه زدند
؟

در مورد انگيزه های اين کار می توان موارد متعددی را برشمرد كه سخنرانان قبلی به چند زمینه آن اشاره کردند. همان دو سه موردی که گفته شد در کنار چشم انداز پیروزی قریب الوقوع انقلاب اسلامی ایران و توطئه " توطئن فلسطینیان " که آقای قذافی با سماجت عجیبی آن را پی می گرفت و نیز یکی دو انگیزه ديگر، کافی است برای اينکه نقشه ای برای حذف ايشان از صحنه سياسی خاورميانه طراحی و اجرا گردد.

اما اين سوال هميشه بوده و هست در حالی که می شد آقای صدر را خیلی راحت تر در لبنان ترور کرد کما اينکه تنی چند از رهبران و شخصيتهای برجسته سياسي، فکري، و مذهبی نظیر رشید کرامی، کمال جنبلاط، شیخ حسن خالد، شیخ صبحی صالح و رنه معوض را هم در لبنان ترور کردند؛. اما چرا آقای صدر را در لبنان ترور نکردند. خيلی راحت می شد اين كار را كرد و اين همه جنجال هم كه امروز وجود دارد در پی نمی داشت .

به عقيده من مسئله مبهم ماندن و ربوده شدن ايشان هم فلسفه ای دارد که قسمتی از آن به الطاف خفيه الهی بازمی گردد تا هميشه مسئله امام موسی صدر زنده باقی بماند. ثانیا" ابعاد جنایت گستردگی خاص و در خور خود را پیدا کند. از سوی ديگر كس یا کسانی که دست به اين کار زدند جایگاه لازم و مستوجب خود را در تاریخ بیابند. و طبعا" مجازات چنين كسی و کسان به سادگی و به اين کوچکی كه يک محکوميت قضايی و جنايی و جزايی صورت بگيرد پايان نیابد.این امر با این وضعیت پیش آمده ابعادی پيدا خواهد کرد و باعث حركتی خواهد شد که در تاريخ مستمر و جاودان خواهد بود. انشاءالله
 

سوال دیگر: بعد از اعلام ربوده شدن امام صدر چه اقدامی صورت گرفت ؟

بايد بگويم زمانی که آقای صدر عازم سفر به مقصد ليبی بودند، قرار بود من و يکی از دوستان هم در خدمت ايشان باشيم. هدف ما دو نفر ايرانی از همراهی ايشان اين بود که در آن مقطع برای روشنگری مردم ايران دو ساعت وقت در روز برای يك برنامه راديويی از آقای قذافی بگيريم تا به زبان فارسی فکر و انديشه های امام را برای مردم ايران بيان كنيم. در آن زمان به دستور صدام و عمويش حسن البکر منزل ايشان را در نجف محاصره کرده بودند و به خیال خودشان می خواستند فکر و انديشه ايشان را محصور کنند. بنابراين هدف ما راه اندازی يک برنامه به زبان فارسی از يک راديوی قدرتمند بود. با تعويقی که در سفر آقای صدر پیش آمد من و آن دوستم نتوانستيم همراه ايشان باشيم. طنين کلام ايشان هنوز در گوشم هست. زمانی که من تلفنی به ايشان گفتم به تعويق افتادن سفر شما باعث می شود که من ديگر نتوانم همراه شما باشم چون مرخصی من از دانشگاه قابل تمديد نيست، ايشان گفتند "انشاءالله خيردر همين است"، شايد فرصت ديگری پيدا شود.

در مدت زمانی که ايشان در ليبی به سر می بردند ارتباطشان با مطبوعات و با خانواده قطع شده بود. حتی سفیر لبنان در لیبی که علی الاصول می بایست از همان اولین ساعات ورودشان به طرابلس در جریان برنامه های ایشان قرار گیرد از حضورشان در آن جا بی اطلاع بود.

بعد از اعلام ربوده شدن و بیانیه رسمی دولت لیبی که ایشان با پرواز شماره فلان شرکت آلیتالیا به رم رفته اند و بی اطلاعی مقامات ایتالیائی واعضای خانواده از وضع و حال ایشان تلاش های گسترده آغاز شد. اولين عکس العمل از امام خمینی، تلگرافی بود که به ياسر عرفات مخابره شد .یاسر عرفات را هم، ياسر عرفات امروز نبينيد. يک آدم مفلوک دست وپا شکسته گردن کج و آویزان. عرفات در آن روزيک چهره ايدئولوژيك ويک قهرمان سياسی ويک چريک برجسته و نامدار انقلابی بود که همه از همه جای دنيا آرزو داشتند در کنار او بايستند ويک عکس يادگاری بگيرند. تلگراف امام به ياسرعرفات حاوی اين نکته بود که "هر چه سريعتر من را از سلامت و مکانت " ايشان مطلع کنيد. عين همين تلگراف برای حافظ اسد نيز فرستا ده شد. به هرحال تلاشهايی صورت گرفت. اولين واكنش رسمی دولت ليبی چنانکه گفته شد اين بود که آقای صدر در سی ويکم اوت با پرواز شركت آليتاليا، ليبی را به قصد ايتاليا ترک کردند.

طبيعی است که بلافاصله با دولت ايتاليا تماس گرفته شود. تحقيقاتی که دولت ايتاليا انجام داد به اين نتيجه منتهی شد که آقای صدر، هرگز نه تنها با اين هواپيما بلکه با هيچ هواپيمای ديگری هم به ايتاليا نيامده است. دو سه روز پس از اين تاريخ وسايل و چمدان های ايشان در هتل" هاليدی اين" در رم پيدا شد. روشن است که دو نفر به نام ايشان وشيخ محمد يعقوب اتاقی اجاره کرده اند و وسايلشان را گذاشته اند، بعد هم رفته اند و ديگرمراجعه نکرده اند. جالب اين است كه در فرمی که این دومسافر در هتل پر کرده ا ند هر دو اسم خود را با غلط املايی نوشته شده بودند. یعنی هم آقای صدر و هم شيخ محمد يعقوب اسمهای خودشان را با غلط املايی در آن فرم نوشته بودند.

ولی همچنان آقای قذافی مدعی بود آقای صدر از لیبی رفته اند. و برای اثبات اين ادعا دولت ليبی ادلّه، اسناد ومدارکی را به مقامات قضايی ايتاليا و در اعتراض به حکمی که صادر شده بود ارائه كرد. اولين حکم مقامات قضايی ايتاليا در تاريخ 19 ماه مه سال 1979 صادرشد.دولت ليبی به این حکم اعتراض کرد. و اين اعتراض خود را به تعداد زيادی اوراق، اسناد ومدارک مستند کرد. طبيعی است که طبق هر رويه قضايي، پليس ايتاليا اين مدارک را گرفت وسرانجام در حدود 4 سال بعد در تاريخ 28 ژانويه 1982 رسما اعلام کرد که تمام اين اسناد ومدارک جعلی وفاقد اعتبار است وآقای صدر همچنان که قبلا تحقيقات نشان می داد از ليبی خارج نشده و هرگز به ايتاليا نيامده اند.

در اين فاصله انقلاب ايران به ثمر رسيده بود. دولت ها وشخصيتهای برجسته يکی پس از ديگری انقلاب را به رسميت می شناختند وآمادگی سفر به ايران را اعلام می کردند. ياسرعرفات دوسه روز بعد از پيروزی انقلاب به ايران آمد. معمر قذافی هم تصميم گرفته بود به ايران بيايد. سفرش هم مثل تمام كارهايش غیر متعارف وبسيار عجيب وغريب بود. آن زمان من معاون سياسی - اجتماعی وزارت کشور بودم حدودا" چهار یا پنج هفته ازپیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود که از سازمان هواپيمايی کشوری با دفترمن تماس گرفتند و گفتند که يک هواپيمای ناشناس با 140 تا 150 ديپلمات عرب خواهان ورود به آسمان ايران وفرود در تهران است. با وزرات خارجه تماس گرفته بودند، وزير خارجه وقت حضور نداشت. با دفتر نخست وزير تماس گرفتند، ايشان همدان بودند. طبعا از وزارت کشور كسب تكليف شد.

من بلافاصله حدس زدم که احتمالا چنين ديوانه بازيی فقط از چنين ديوانه ای بر می آيد. يک هواپيمای ناشناس،با 140 تا 150 نفرسرنشين دیپلمات واعلام هم نکنند که چه کسانی هستند و از کجا می آیند، واجازه ورود نيز بخواهند. بنابراين به هواپيمای کشوری دستور داده شد که هواپيما را به آسمان ايران راه ندهيد واجازه فرود به تهران داده نشود. با قم ودفتر امام تماس گرفتم وبه مرحوم حاج آقا احمد قضيه را اطلاع دادم و گفتم به امام بگوييد چنين مسئله ای رخ داده است. امام هم کار ما را تأييد کردند. دفعات بعد که آقای قذافی خواهان سفر به ايران بود امام نپذيرفتند وخط قرمزی تعيين کردند. خط قرمز امام روشن شدن مسئلة امام موسی صدر وروشن شدن ابعاد اين جنايت بود که تا امروز هم طول کشيده است. پس از انکه موضع دولت ايران وموضع امام رسما اعلام شد، ليبی به شيوه ديگری متوسل شد.

قذافی يکی از مقامات عالی رتبه خود را به ايران فرستاد ومدتی مدید در بيت يکی از مراجع مستقر کرد. اين نماینده آقای قذافی در بیت آن مرجع يک پايگاه قدرتمند سياسی بااستفاده از شيوه های انتفاعی درست کرده بود. عده ای از نزديكان آن مرجع عالی قدر تلاششان را برای دیدارشخصیت لیبیائی مزبور با امام از یک سو و جلوگيری از پيگيری مسئله امام موسی صدراز سوی دیگرآغاز كردند.

همان طور که می دانید پيش از انقلاب روابط ايران با ليبی قطع شده بود. بعد از انقلاب تلاش هايی عمدتا"توسط رفقای ایرانی آقای قذافی صورت گرفت تا روابط ديپلماتيک فیما بین دوباره برقرارشود. یکی از بندهای مقاوله نامه تجديد روابط ايران وليبی تشکيل کميته تحقيق برای پيگيری وروشن کردن مسئله امام موسی صدر بود. در چارچوب اين موافقت نامه کميته ای در ايران تشکيل شد. اين کميته مجموعه اطلاعات، اسناد ومدارک لازم را گردآوری کرده بود. اين مدارك شامل اسناد و مدارك تهيه شده در ايران وایتالیا و لبنان و نیز اسناد مقامات قضايی و ديپلماسی و اطلاعاتی لبنان وهم چنین گزارشات مقامات ايتاليايی و تحقيقات پليس بين الملل بود.اعضای این کمیته نیز نمايندگان رئيس جمهور لبنان و جنبش امل، وکيل خانواده امام موسی صدر واز ايران هم نماينده وزير دادگستري، دو وکيل برجسته ایرانی وسه وکيل بين المللی بودند.

من ، هم عضو كمیته مزبوربودم و هم رياست آن را به عهده داشتم . اعضای اين كميته خود را آماده سفر کرده بود. عصر همان شبی که قرار بود گروه به ليبی سفر کند به ما اطلاع داده شد که دولت ليبی از پذيرفتن کميسيون امتناع می کند و اعلام كرده که اجازه تحقیق به کميسيون را نمی دهد. وقتی تذکر داده شد که اين مساله در بند هفدهم مقاوله نامه تجديد روابط ديپلماسی دو کشورمندرج است ، گفته شد که جناب معمر قذافی گفته اند اسم اين کميسيون، کميسيون تحقيق است اما وقتی اين کميسيون پيش از تحقيق نظر خودش را اعلام وابراز کرده ديگر تحقيق معنی ندارد. اين بهانه اشاره ای بود به مصاحبه ای که من سه یا چهارهفته قبل از اين تاريخ در لبنان انجام داده و گفته بودم که آنچه بر سر آقای صدر آمده در ليبی رويداده است ودولت ليبی وشخص معمر قذافی مسئول اين کار است. همچنين گفته بودم ملتی که می تواند آن" طاغوت کبير" را به زانو در بیاورد می تواند تکلیفش را با اين "عقيد صغير" روشن کند.

"عقيد" يعنی سرهنگ، و منظورم سرهنگ قذافی بود. وقتی که معلوم شد بهانه آقای قذافی ، آن اظهارات من بوده است، بلافاصله اعلام کردم من نه تنها از رياست اين کميسيون بلکه از عضويت آن هم استعفا می دهم تا کميسيون بتواند کار تحقيق خود رابا انجام سفر آغاز کند. اينجا به جای اينکه پاسخ از ليبی بيايد، همان مراجع عالی قدربه توصیه و ابراز نگرانی همان مقام لیبیلئی مستقر در بیت ایشان شبانه خود را به تهران وبه امام رسانده وبه ایشان گفت: آقا ما الان برای ایجاد اتحاد جماهير اسلامی در حال تلاش هستيم، ما کشوری هستيم که در دنيا اين همه دشمن داريم، از اين طرف جبهه شرق، از آن طرف جبهه غرب. ما يک دوست در دنيا بيشتر نداريم وآن جناب معمر قذافی است. من اطلاع دارم كه او هم اكنون به ما كمك می كند. والان وقت اين نيست که ما به اين مسائل بپردازيم وروابط خودمان با او را تیره کنیم.

روز بعد هم يکی از روزنامه های مدعی انقلاب در تهران اين تيتر را زد که" مصلحت صدر يا مصلحت انقلاب، کدام يک در صدراند".

پس از اين دیدار امام من را خواستند وخيلی صميمانه و خصوصی گفتند که به عقيده من شما مدتی اين مسئله را مسکوت بگذاريد تا اين آب وتاب ها و شیطنت های این افراد بخوابد. اشاره شان به افرادی بود منجمله سید مهدی هاشمی ویاران او که در اختیار همان مقام ليبيايی بودند و اينكه این ها انسانهای سالمی نيستند، به عبارت ديگر مخالفت آنهابا پی گیری قضیه آقای صدر ريشه اعتقادی ندارد، ريشه اقتصادی و انتفاعی دارد. بعدها هم اظهارات سيد مهدی هاشمی را در تلويزيون شنيديد. به اعتراف خوداو پنجاه ميليون دلار از ليبی پول گرفته بود تحت عنوان کمک به سازمانها و جبهه های آزادی بخش .

آن هاغیراز پول پودر سرطان زا هم برای حذف مخالفين از لیبیائی ها گرفته بوند که بر حسب اقاریرسید مهدی هاشمی وبه احتمال بسيار قوی در مورد مرحوم ربانی املشی از همين پودر سرطانزا استفاده شده بود. خدا می داند که چه کسان ديگری را با اين پودر نابود کرده اند. به هر حال مسئله پیگیری قضیه دراین جا متوقف شد. بعد جنگ پيش آمد. به طور طبيعی در طول دوران جنگ هم مشکلاتی وجود داشت. باز عده ای از همان ياران قذافی ادعا می کردند که الان تنها کشوری که به ما اسلحه می دهد وکمک نظامی می کند ليبی است. درست نيست که ما در چنين شرايطی بخواهيم ارتباطمان را تيره کنيم. البته در همين مقطع هم يکی دو بار رؤسای جمهور وقت - آيت الله خامنه ای وآقای هاشمی رفسنجانی - به ليبی سفر و مسئله را مطرح کرده بودند.

اما هر بار، با نوعی لودگی قذافی از زير بار مسئله شانه خالی کرده بود. قذافی با لحنی آمیخته با شوخی و تهدید گفته بود که "اين مسئله را فراموش کنيد". اين دو بزرگوار گفته بودند مسئله، مسئله شخصی ما نيست که فراموش کنيم، يک ملت، يک جهان، يک امت پيگيراين ماجرا هستند . به هر حال اين مسئله در این مقاطع دیگرپيگيری نمی شد. اقداماتی که صورت می گرفت بيشتر توسط افراد خانواده، کميسيونها، سمينارهای منطقه ای و بين المللی در لبنان وجاهای مختلف بود، تا اينكه دولت آقای خاتمی شروع به كار كرد.

وقتی که هم زمان با برگزاری همايش بزرگداشت شخصیت امام صدردردانشگاه مفيد قم خواهر امام موسی صدر ودختر ايشان خدمت مقام معظم رهبری رسيدند، ايشان بعد از "اظهار تاسف از این که این ماجرا تا امروز به تعويق افتاده وکار اساسی از طرف ايران انجام نشده " تا به نتيجه ای برسد با صراحت گفتند که" اين وظيفه جمهوری اسلامی است که با جديت مسئله را پيگيری کند. در اين سالها غفلت شده است، بايد جبران کنيم. حال که آقای خاتمی رئيس جمهور هستند با جديت پيگيری کنند. بايد تمامی راهها را تا آخر برويم حتی اگر به قطع رابطه با ليبی بينجامد." اين اظهارات، رهنمود مقام معظم رهبری بود.
 

طرح یک سوال یا یک ابهام "

در اينجا یک مسئله مطرح شده که دلم می خواهد در این فرصت بدان اشاره کوتاهی کنم. گاهی من از برخی ديپلماتهای وزارت امور خارجه وبعضی از شخصيتهای ديگرمی شنيدم که در حال حاضر اصلا" صحيح نيست که ما مسئله انقلاب وديپلماسی کشورمان را با مسئله آقای صدر هم وزن وهم شأن و مرتبط بدانيم؟ بله ايشان يک شخصيت بسيار برجسته و مهم هستند و جنايتی هم صورت گرفته است، اما بايد اين مساله در کانال خود پيگيری شود و روابط دو کشور هم در کانال خودش بايد ادامه يابد.

من فرض را بر اخلاص اين دوستان واين برادران می گذارم. در پاسخ بايد گفت اصلا مبنای انقلاب ايران که به تعبير امام انقلاب ارزشها وانقلاب فرهنگی بود چيست؟ مگر غير از اين بود که به کرامت انسانی وارزش انسانی و الهی پرداخته واين ارزشها دوباره زنده شود وایران کشوری الگو وجلودار وپرچمدار اين ارزشها باشد. مگر ما تا به حال برای حفظ اين ارزشها، کم هزينه پرداخت کرده ايم.؟ چه مسئله ای بالاتر از اينکه يکی از شخصيتهای برجسته دينی سياسی و فكری اسلام بیش از نیم قرن از ربودنش می گذرد، و از اوهیچ اطلاعی موثق نداريم. تنها گروهی که توانسته اند به اشغال نظامی اسرائيل در يک منطقه پس از تهاجم واشغال خاتمه دهند شيعيان لبنان اند كه دست پروردگان آقای صدر ويار صديق ايشان دکتر مصطفی چمران بودند. مگر اين مسئله كوچكی است. ؟

 اگر قرار باشد که از اين مسئله چشم پوشی کنيم، خيلی ارزشهای ديگر هم داشتيم که می توانستيم از آن ها چشم پوشی کنيم وامروز به مراتب مشکلات کمتری داشته باشيم. وقتی که کشورهای ديگر جهان كه مثل ما مدعی دفاع از ارزشها وکرامت انسانی هم نيستند، برای حفظ کرامت شهروندان خودشان تلاش می کنند، ما که نبايد از آنها کمتر باشيم. هم اكنون اسرائيل خود را به زمين وزمان می زند وحاضر است به همه جا باج دهد تا سرنوشت خلبان مفقودش " آراد " مشخص شود. بالاتر از اين در کشوری مثل آلمان چند نفر خارجی که مقیم آنجا هستند، یعنی شهروند مقيم آلمان شمرده می شوند، در حالی که آنها آلمانی نيستند وتبعه آلمان هم نمی باشند.

 ولی چند صباحی اجازه اقامت در آن کشور را گرفتند اما دولت آلمان خود را موظف ومتعهدبه سرنوشت وامنيت اين شهروندان می داند. وقتی که آنها ترور می شوند می بينيم که تا امروز تلاش خود را می كنند تا مجرمين را پيدا کنند وافرادی را هم متهم می کنند. چرا؟ برای اينکه این سه چهار خارجی در آنجا مقيم بودند، کرامت انسانی آنها خدشه دار شده وبه امنيتشان صدمه وارد آمده است. تلاش کشور فرانسه وآمريکا را برای بازماندگان حادثه هواپيمای TWA می بينيد، که چقدر تلاش کردند وچند سال مسئله را با استفاده از تمامی شگرد های دیپلماسی و اطلاعاتی و جاسوسی وشنود گذازی و...پيگيری نمودند واتباع ليبيايی رابالاخره شناسائی کرده و آنان رابا تهدید خواستند ومحاکمه کردند. اين همه تلاش برای چه است ؟ برای اينكه جان چند شهروند آنها به خطر افتاده است.

خوب وقتی کشوری مثل ايالات متحده آمريکا نسبت به اتباعش يا کشوری مثل آلمان نسبت به خارجی های مقيم کشورش اين اندازه حساسيت نشان می دهند وتهديد وبه خطر انداختن امنيت آنها را توهين به خود وامنيت خود تلقی می کنند، آن وقت اين دور از انصاف نيست که انقلابی که مدعی دفاع ارزشهای انسانی است، مدعی آزادی خواهی است، مدعی کرامت انسانی است، مدعی حفاظت از انسانهايی است که بايد خليفه الله شوند و چنين شخصيتی اين گونه مورد تجاوز قرار می گيرد وبه خطر می افتد وربوده می شود واين جور هم به ريش جهان می خندند وبعد ما بگوئيم که مصلحت صدر در صدر است يا مصلحت انقلاب؟

. اما خوشبختانه اظهار نظر مقام معظم رهبری دست مايه تلاشهای برادر عزيزمان آقای خاتمی قرار گرفت. آقای خاتمی يکی از معاونين خود- آقای ابطحی - را مأمور پيگيری جدی اين مسئله کردند. فشارهای مختلف سرانجام به اينجا رسيد كه شخصی که می گفت آقای صدر از ليبی خارج شده وبا ارائه اسناد ومدارک مجهول توسط دولت خودش سعی می کرد بار جنايت را از دوش خودش بردارد، صراحتا اعتراف کند که اين جنايت در ليبی صورت گرفته است. اين چيزی نيست جز نتيجه فشارهايی که به دولت ليبی آمد ونتيجه پيگيريهايی بود كه به همت رئیس جمهور خاتمی صورت گرفت.

در میان زندانيانی که دو سال پيش از زندان های لیبی آزاد شدند كسانی بودند که بیش از بیست سال در زندانهای ليبی به سر می بردند و ليبی منکر شده بود که چنين انسانهايی اصلا" وجود دارند. حال بعد از بیست وچند سال آزاد شدند. آنها اظهاراتی کرده اند كه می تواند شاهد وقرينه ای باشد بر سرنوشت مشابه برای امام صدر.

چند صباحی است ظاهرا پسر قذافي،آقای سيف الاسلام، در صدد است که جای پدر را بگيرد. از این رو می كوشد تا چهره مشهور به جنون پدرش را در دنيا رفته رفته با ماله کشی واصلاح و بزک عوض کند. يكی ازکارهايی که مدت ها مضحکه جهانیان شده بود این بود که آقای قذافی حدود بیست سال پیش در کنفرانس غير متعهدها که در يوگسلاوی آن زمان ( قبل از تجزیه ) بر گزار شد سوار بر شتر و با اسکورت شتر سواران قصد عبور از خیابان های شهر را تا مقر کنفرانس داشت.قبلا" در کنار رزید انس سفیرش خیمه ای زده و چند جهازو نفر شتر با هواپیما به آن جا آورده یود. روز کنفرانس می خواست سوار بر شتر وارد محل اجلاس کنفرانس غير متعهدها شود که پليس جلوی او را گرفت وگفت اين بازيها را در صحرای خود انجام دهيد.

ياسرعرفات برای خود من تعريف کرد که قذافی سفير خودش را در مسکو احضار كرد به محض اينکه سفير به ليبی آمد، پيش از هر كاری دستور داد موهای سرش را با تیغ مثل خيابان باز کنند وبتراشند و بدون اينکه بگويد برای چه كاری احضارش کرده اند وجرمش چيست دستور داد او را در خيابانها بچرخانند. بعدها توسط فرد ديگری به سفیر کبیر مختار محترم بخت بر گشته پیغام داد وقتی که من گفتم بيا، از کجا می دانستی که من برای چه به تو گفته ام بيا، که به خبرنگاران گفتی توضيحاتی از من در مورد حوزه ماموريتم می خواهند. جرم اين سفير فقط همين بود. اما کسی از او نپرسيد شما قبل از اوبه اين سوال پاسخ دهد احضارش کرديد. از اين کارها يکی و دو تا يا سه تا و ده تا وصد تا صورت نگرفته است. من از پاره ای سران و دیپلمات های عرب دهها مورد از این اعمال غیر طبیعی وغیر متعارف شنیده ام که شرح آن ها به طول می انجامد.

علیرغم تلاش های آقای سیف الاسلام برای باز سازی چهره پدرش طبيعی است مسئله ای که به سادگی حل نخواهد شد و لکه ننگی كه از دامان اين دولت واين شخص پاک نخواهد شد، مسئلة جنایت باراختفا و حذف پر رمز و رازامام موسی صدر است. طبيعی است آن ها بخواهند برای حل اين مسئله تلاش کنند. و به همین جهت آقای سيف الاسلام به صراحت اظهار کرده بودند که ما خواهان حل مسئله هستيم. و در تلاشیم نقاط کور ماجرا را روشن کنیم .

چندی پیش گفته بودند اگر خانواده امام صدر قول دهند دست از تعقیب قضائی رهبر لیبی بر دارند ما حقایق را خواهیم گفت وگر نه یک طرفه نتایج تحقیقات خود را به دنیا اعلام می کنیم. این جا معلوم نشد که مگر با ترک تعقیب جنائی مسئله از جانب خانواده امام محتوای حقایق کشف شده عوض می شود که حتما" قول عدم تعقیب حقوقی و جنائی ماجرا را خواهانند ؟

مدتی پیش گفتند بله به هر حال واقعيت اين است که ايشان ميهمان رسمی ما بودند وتوسط اشخاصی که دشمن لیبی و دشمن دوستان رهبر ما بودند این کا ر را بدون اطلاع ما انجام داده اند لذا این مسئولیت را پذیرفته وآمادگی پرداخت خسارت را داریم. اما متوجه شدند كه اين مقدار اعتراف كافی نيست چون حفظ امنيت مهمان آن هم در این سطح بر عهده ميزبان است .

سال گذشته قذافی اعلام کرد که موسی صدر از دوستان قديمی من بود و ما بارها با هم ملاقات کرده بوديم، در حالی که اين هم دروغ است.بین این دو قبلا" دو ملاقات بيشترصورت نگرفته بود. وآن روز يعنی روز سی و یکم اوت هزار و نهصدو هفتاد و نه ساعت یک و نیم بعد از ظهرقرار ملاقات سوم را با ايشان داشته است. قذافی می گويد هر چه صبر کردم امام موسی نيامدند،وبعدا" به من اطلاع دادند که ايشان رفته اند.  آیا اين ادعا پذيرفتنی است؟

آیا می توان پذیرفت که میهمان رسمی شما و چنين شخصيت شناخته شده ای در هتل تحت اشراف شما اقامت داشته.باشد و بنا براظهارات ماموران هتل به اتفاق همراهانش ساعت 12 اطاق های خود را تخلیه کرده، وبا چمدان های خود از هتل خارج شده و به گفته شما ساعت 7 بعداظهرهم با پرواز هواپيما ی ايتاليا به رم رفته است.و در این مدت هفت ساعت هم شما نمی دانستید آن ها کجا بوده اند و همه این ها در حالی رخ می دهد که حضرتعالی از ساعت یک ونیم بعد از ظهر منتظر ایشان بوده اید ؟ آیا این افسانه را یک کودک دبستانی می پذیرد ؟

آيا ايشان از ساعت دوازده ظهر تا ساعت هفت بعدازظهر با چمدانهايشان در خيابانهای ليبی می چرخيده وشما نمی دانستيد کجاست! ؟ شما ساعت یک ونیم بعد از ظهر منتظر دیدار با ايشان بوده ايد هر چه صبر کرديد ايشان نيامده و بعدا" به شما گفتند که آقای صدر ليبی را ترك كرده است؟ از اين لحظه است که این گونه اظهارات ليبيايی ها شروع می شود.اين اظهارات هر چه پيش تر می رود، خود تبديل به سندهايی می شود که محکمه پسند است.

در دوسال گذشته رسما آقای صدر مورد عنايت خاص آقای قذافی قرار می گيرد ودر يک سخنرانی می گويد که ايشان مؤسس مقاومت در لبنان بود. به دعوت من به ليبی آمد. ولی در ليبی گم شد. البته اين اعتراف بسيار مهمی است. اين اعتراف تمام ادعاهای پيشين را باطل می کند. از جمله ادعایی كه ايشان به ايتاليا رفته است ونیز ابطال تمام اسناد ومدارکی که دال بر رفتن ايشان به ايتاليا بود که همه آن اسناد ومدارک را خود دولت ليبی ارائه داده بود. در واقع اين اعتراف مهر باطلی است بر تمامی اسناد ومدارکی که خود قذافی ارائه کرده بود. وقتی يک شخص برای اثبات حرف خودش اسناد ومدارکی ارائه می دهد که مجعول است، بعد هم بر ضد همان ادعاها اعتراف می کند. دراين اعتراف چه چيز نهفته است، جز مشارکت مستقيم ومباشرت در اتهام وجرم.؟

به هر حال علاوه بر معمر قذافی آقای سيف الاسلام هم اظهاراتی می کند. یک جنبه اين اظهارات خوشايند است چون دولت ليبی می پذيرد که مسول آن چيزی است که بر سر آقای صدر آمده. همان طور که گفتم زمانی هم به آقای ابطحی گفته بود که ما هم مثل شما متأسفيم. البته آن زمان گروههای خود سر در لیبی بوده اند که اين گونه جنايت ها را انجام می دادند، مثل کشور شما که تعدادی قتل توسط افراد خودسر صورت گرفته است. و بعد هم به آقای ابطحی پيشنهاد دادند بیایید با هم بگرديم جسد ایشان را پيدا کنيم. بعد هم آقای ابطحی را با اتومبيل چند کیلومتری در صحرا وکوير چرخانده اند تابه خیال خودشان جنازه را پيدا کنند. طبيعی است اين ادعا هم مثل ساير اظهارات می تواند دروغ باشد.

فشارهای سياسی افزايش پيدا می کند تا اينکه صريحا" آقای قذافی اعتراف می کند به اينکه "آنچه بر سر آقای صدر آمده در ليبی بوده.و ما مسئولیت آن را می پذیریم"

خانواده اما موسی صدر و وکلای آن ها، سازمانهای بين المللی و سازمانهايی که تا به حال در اين ماجرا فعاليت داشتند چيزی بهتر ازاين اعترافات به عنوان سند پيدا نکردند، اين بود که مبتنی بر همین اقاریر پرونده را دوباره به جريان انداختند که منجر به صدور حکم توقيف آقای قذافی وهفده تن از يارانش شد که از افراد عالی رتبه اطلاعاتی، امنيتی، سياسی ليبی هستند.البته اين حکم که چندی پيش توسط يک قاضی صادر شد بود به صلاحيت آن اعتراض شد. لذا دادستان کل لبنان مجددا" پرونده را عهده دار شد و آن را به يک قاضی شجاع و با شرف واگذار کرد. آن قاضی هم تحت فشار قرار گرفت وحتی به به ترور هم تهديد شد، اما او ظاهرا" اصرار دارد اين پرونده را به سرانجام برساند. ,بلکه انشاءالله منجر به کشف حقيقت شود.
 

گروه ترور فدائیان قذافی

پس از اين مسئله و شروع کار مجدد قضائی و صدور حکم تعقیب آقای قذافی از راه ديگری وارد می شود. ناگهان جمعيتی به نام "گروه فدائيان قذافی" با يک ماموريت ویژه اعلام موجوديت کردند وآن تهديد خانواده امام موسی صدر وشخصيتهای پيگيرمسئله ايشان به ترور است. حتی يک يا دو نفراز سران کشورهای عربی را هم می خواستند ترور كنند، ماجرای توطئه ترورامير عبدالله ولیعهد عربستان سعودی را حتما شنيده ايد. سه نفر مامور ترور ايشان شده بودند كه شناسايی و دستگیر شدند

طرف ديگراین قضيه اظهارات سه چهار ماه اخير وبخصوص بيانيه ای است که ديشب وزارت امور خارجه ليبی صادر کرده است . همانگونه که پيش ازاین ریاست محترم جلسه اعلام داشتند يک جبهه جهانی برای پيگيری مسئله امام صدر و کشف آنچه بر سر ايشان آمده تشكيل شده است.اين کميته حقيقت ياب يک سازمان جهانی است. هم اكنون چهار کانون برای اين حرکت جهانی اعلام موجوديت ومرکزيت کرده است. آدرس ونشانی های آن ها اعلام شده تا افراد وسازمانهای بين المللی و انجیوهای غير دولتی وشخصيتهای جهانی واصولا" کسانی که اطلاعاتی ویا پيشنهاداتی دارند وهر کمكی كه می توانند ارائه دهند به این مراکز رجوع کنند.

آدرس اين مراكز چهارگانه در سايت فارسی و عربی امام موسی صدر موجود است. من بعيد نمی دانم که، چون تشکیل اين کميته جهانی دو روز پيش اعلام شده است بیانیه ديشب وزارت امور خارجه ليبی در همین ارتباط باشد. در اين بيانيه آمده مسئلة امام موسی صدر برای ما بسيار مهم است. ايشان مهمان ما بودند و در اينجا مفقود شدند. مسئوليت او بر دوش ما است وما پيگيری خواهيم کرد . البته دراین بیانیه به حکم دادستان لبنان اعتراض هم شده است.

به هر حال اين حرکت بسيار مرموز است وبايد با نهايت درايت و هوشیاری پيگيری شود. دوستان ما در وزارت امور خارجه وديپلماتهای کار کشته ما بايد با دقت و ظرافت به مسئله بنگرند.

چندی پیش هنگامی که یکی از رهبران افراطی فلسطینی به نام ابو نضال در بغداد ترور می شود بلافاصله آقای قذافی اعلام کرد که مسئول ربودن و جنایت اختفای امام صدر ابو نضال بوده است.کسی که دیگر حضور ندارد و به او دیگر دسترسی نیست مسئول ماجرا اعلام می شود.
طبیعی است بعد ها نیز نظیر این ادعا ها تکرار شود.
 

توقع بیجا نه ولی انتظارات بجا آری

به هر حال اینکه پرونده پر ماجرای اختفای مظلومانه امام صدر وارد مرحله حساس خود شده است طبیعی است که وظیفه جمهوری اسلامی هم حساس تر می شود. خانواده امام صدر از دولتمردان ام القرای جهان اسلام آن هم با آن خط قرمز امام خمینی و این رهنمود صریح مقام رهبری توقع بیجا ندارند اما انتظاراتشان بجا است.

خانواده امام موسی صدر هرگز انتظار ندارند که دولتمردان جمهوری اسلامی خود را به مخاطره جانی افکنده و اسیر توهمات آقای قذافی کنند. اما از جمهوری اسلامی ایران به عنوان پشتوانه بزرگ ومرجع امید و آرزوی شیعیان سلحشور و مقاوم و جهاد گر لبنان این تمنا را دارند که در اجرای منویات مقام معظم رهبری کوتاهی نکنند و حال که مرحله قضائی پرونده به جای حساسی رسیده است از مقامات قضائی لبنان و حکم صادره علیه معمر قذافی و دستیارانش حمایت های جدی و لازم را به جای آورند.

مشکلات سیاسی و منطقه ای و جهانی و حتی مسائل شخصی نظیر قرابت سببی آقای خاتمی با خانواده امام موسی صدر همه قابل درک است وجای خود را دارد . ولی حداقل اين انتظار را خانواده امام موسی صدر دارند که وقتی امام خمينی در مورد شخص قذافی آن چنان عکس العملی را نشان می دهد و رهبر انقلاب آيت الله خامنه ای صراحتا اين عبارت را دارند که هرچند به قيمت قطع رابطه با ليبی منجر شود، بايد با جدیت شایسته ودر خور مسئله را تا کشف کامل و بدون ابهام حقیقت پیش برد.

ايران در جهان امروز مدعی و پیشگام حکومت اسلامی برمبنای دستورات و ارزش های قرآن کریم است، جمهوری اسلامی در جهان امروز مدعی انقلاب است ومدعی دفاع ازارزشها وکرامت انسانی والهی در جهان بشری ،ایران در اين عصر، پرچمدار انقلاب فرهنگی اسلام است، آقای صدر هم يک شهروند تبعه ايران است. زاده اين سرزمين است. اگر همه امتيازات او را به عنوان رهبر، به عنوان منجی، به عنوان يک عالم، به عنوان يک مجتهد، به عنوان يک مفتی و يک فیلسوف و یک ادیب و یک مصلح ویک شخصيت سياسی ناديده بگيريم، او دست كم يک شهروند ايرانی است، حداقل انتظار اين است که در جهت رهنمودهايی که اين دو مقام برجسته - چه امام وچه آيت الله خامنه ای – داده اند اقدامات لازم صورت بگيرد. و این انتظار بیجائی نیست.

امید وارم با حمایت همه جانبه از اقدامات قضائی اخیر و توفیقات کمیته جهانی کشف حقیقت سال اینده در چنین روزی لا اقل چنین دغدغه هائی را نداشته باشیم .

از صبر و حوصله شما سپاسگزارم.

به مناسبت سالگرد ربودن امام صدر
همایش جنبش امل،شهریور 1383

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo