شهید آوینی

 

 

قرائن حیات

 

در تاريخ 15/3/1985، يعني پس از گذشت هفت سال از اختفاي امام صدر، مجله «البيادر السياسي» كه در بيت المقدس منتشر مي شود، گزارش مفصلي را به نقل از مجله «الوطن العربي»، كه توسط «وليد ابوظهر» تهيه شده بود، به دست چاپ سپرد. در اين گزارش آمده است:

«الوطن العربي اخيرا به اطلاعات جديدي دست يافته است، كه با روايتي كه اكنون رايج است، در همه كليات و جزئيات آن تفاوت دارد. من، در راستاي خطي كه «الوطن العربي» دنبال مي كند، و به سبب التزام و تعهدي كه در حرفه روزنامه نگاري به اصل امانت داري داريم، وظيفه خود مي دانم تا افكار عمومي جهان عرب را از آنچه گذشته است، آگاه سازم. البته مي دانم كه گشوده شدن مجدد پرونده صدر، موجبات زحمت و آزردگي گروههاي متعددي را، كه برادران ليبيايي اولين و برخي جناحهاي ايراني آخرين آنها نيستند، فراهم خواهد نمود. با اين حال مجله اعتقاد دارد، كه نبايد گذاشت تا چالش صدر، نقطه سياه و بدعتي را در تاريخ ميهمان دوستي اعراب، كه در طول تاريخ بدان شهره بودند، پديد آورد. از اين رو من [يعني وليد ابوظهر] بر آنم تا با تقديم اطلاعات ذيل، صداي ضعيف خود را با فريادهاي خويشاوندان و فرزندان صدر، عباس بدرالدين، محمد يعقوب و ميليونها برادر مسلمان همنوا سازم، و همگي از رئيس جمهور قذافي بخواهيم تا با حل اين مشكل، بدين رسوايي بزرگ پايان دهد».

وليد ابوظهر سپس به منابع خبري خود پرداخته و چنين مي نويسد: «روايت جديد را از ملاقاتي شروع مي كنيم كه ميان قذافي و ميهمان عالي مقام وي، يعني آقاي صدر، روي داده است. هر چند اين حق خوانندگان است كه بخواهند، به منابعي كه اطلاعاتم را از آنها اخذ كرده ام، اشاره كنم. اما به همين اندازه بسنده مي كنم كه اسامي فراواني را در اختيار دارم، كه اغلبشان ليبيايي، و بعضيشان از كارگزاران سياسي و امنيتي نزديك به قذافي هستند، و آنها نيز به نوبه خود حق دارند، تا با توجه به ملاحظات شغلي و امنيتي، نامشان محرمانه باقي بماند. تنها اين نكته را بر گفته خويش مي افزايم كه اگر مي توانستم از منابعي ياد كنم كه بر روايت «الوطن العربي» مهر تاييد گذاشته اند، اسامي ديپلماتها و مسئولين بزرگي را بر زبان مي آوردم، كه وزير خارجه يكي از كشورهاي عربي خليج [فارس]، و نيز برخي رهبران سياسي لبنان، از زمره آنان هستند».

ابوظهر در ادامه مطلب، آنچه را بر امام و دو همراه وي گذشته است، به ترتيب زير بيان داشته است: «در ملاقاتي كه بين رئيس جمهور ليبي و ميهمان عالي مقام اسلامي وي گذشت، هر دو روايت جديد و قديم متفق القول هستند، كه گفتگوي دو طرف به عدم تفاهم و مشاجره أي جدي بدل گرديد، تا جايي كه قذافي با خروج از حالت طبيعي به دستياران خود اشاره نمود: «او را ببريد»! اين ميهمان عالي مقام بلافاصله بازداشت، و دو تن همراه وي، يعني شيخ محمد يعقوب و خبرنگار عباس بدرالدين، سريعا به وي ملحق شدند. در بيرون اقامتگاه رئيس جمهور ليبي، ابتدا چشمان آنها بسته شد، و سپس با استفاده از خودرويي نظامي، به منطقه أي كويري و دوردست، كه گفته مي شود محل رشد و نمو قذافي مي باشد، انتقال يافتند، تا به آقاي حسن اشكال، كه پسر خاله قذافي و مسئول امنيتي آن منطقه بوده است، تحويل داده شوند».

; ابوظهر گزارش خود را چنين ادامه داده است: «به نظر مي رسد كه پيش از رسيدن اين رهبر بزرگ اسلامي و دو همراه وي، دستورات لازمه صادر و به حسن اشكال ابلاغ گشته بودند. چه آنها به محض رسيدن و تحويل شدن به اين مسئول امنيتي، به ميدان تيري در آن صحرا انتقال يافتند. در آنجا نوار از روي چشمان صدر برداشته شد، و در برابر ديدگان ناباورانه اين رهبر بزرگ اسلامي، شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين، با چشماني بسته به سيبلهاي آتش طناب پيچ شدند، و در پي فرماني كه توسط اشكال صادر گشت، با آتش يك جوخه اعدام كوچك چهار نفره، تيرباران گرديدند».

 ابوظهر دنباله اين صحنه خونين را چنين گزارش كرده است: هنگامي كه اشكال آماده مي شد تا دستورات لازمه را جهت اعدام صدر صادر كند، سرگرد عبدالسلام جلود به همراه تعدادي از محافظين و نزديكان خود فرا رسيد، و از مسئول امنيتي فوق الذكر خواست تا به دستور رئيس جمهور قذافي، عمليات اعدام را متوقف سازد. سربازاني كه يعقوب و بدرالدين را اعدام كرده بودند، پس از باز كردن طنابها، اجساد را به داخل گودالي كه لحظاتي پيش در همان نرديكي حفر نموده بودند، انتقال دادند. آنها سپس بازگشتند تا خون و آثار بر جاي مانده را پاكسازي كنند. اما هنوز از ماموريت خود فارغ نشده بودند كه آنچه پيش بيني نشده بود، اتفاق افتاد. آنان به دستور اشكال بازداشت شدند، و پس از بسته شدن چشمان و طناب پيچ شدن به همان سيبلهاي آتش، توسط يك گروه چهار نفره جديد اعدام گرديدند».

ابوظهر آنچه را از اين پس بر امام گذشته است، چنين بيان كرده است: «آقاي صدر به ساختمان متروكي كه به طور مشترك توسط نزديكان رئيس جمهور قذافي و سرگرد جلود حفاظت مي شد، انتقال يافت. اين مرجع ديني دو سال تمام را در اين محل سپري نمود. محل اقامت ياد شده كاملا سري بوده است، و به جز خود قذافي، جلود، و نيز حسن اشكال، خليفه حنيش (يكي ديگر از پسر خاله هاي قذافي) و احمد قذاف الدم، كه همگي از مقامات بالاي اطلاعات و امنيت ليبي هستند، ديگران از آن بي اطلاع بودند».

ابوظهر در ادامه متذكر مي شود كه در نيمه دوم سال 1980، آقاي صدر به محلي امن در منطقه باب العزيزيه منتقل گرديد. اين منطقه، پادگاني نظامي در خارج شهر طرابلس ناميده شده بود كه به عنوان اقامتگاه، مورد استفاده قذافي قرار داشته است.

«الوطن العربی»؛
مارس 1985

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo