نسبت شناسی بهائیت و استبداد (1)
بهاییت زاییده استعمار است؛ استعمار کهن این فرقه ضاله را برای فردای خود به وجود آورد تا بتواند از آموزه های ساختگی آن در جهت سیاست های ناعادلانه خود در کشورهای مستضعف جهان در دوران « استعمار نو » و « استعمار فرانو » سود جوید.
ویژگی بارز بهاییت تعمیق باور تمکین بی چون و چرای مردمان از حاکمان وابسته است این ویژگی امکان هر گونه انقلاب ، اعتراض و نهضتی را سلب می کند. در این مقاله اجمالا نگاهی به روابط بهاییان با قدرت های استبدادی هم چون انگلیس ، فرانسه ، رژیم صهیونیستی ، شیلی ، آرژانتین ، اتیوپی ، اوگاندا ، فیلیپین و امریکا خواهیم داشت.
مقدمه
بهائیت از جمله فرقههایی است که در قرن ۱۹ میلادی سربرآورد و با طرح ادعاهای عجیب از نیابت امام زمان (عج) تا مهدویت و نبوت حتی الوهیت، طرفدارانی را برای خود دست و پا کرد. نکته جالب در مورد این فرقه پیشتیبانی بیحد و حصر کانونهای استکباری و استبدادی شرق و غرب از آنهاست که اهمیت و چرایی نسبتشناسی بهائیان را با آنها ضروری میسازد. مروری عبرت آموز در پیشینه بهاییت مؤید آن است که در واقع بهایی گری قسمی رهاسازی حاکمان با رنگ و لعابی مذهبی است که از سوی کانون های استبدادی از گذشته تا کنون در سراسر جهان تبلیغ می شود؛ جهان استکبار به آموزه های فردی و غیر اجتماعی مسیحیت اکتفا نکرده و علاوه بر اعزام مبلغان تبشیری به چهار گوشه جهان، روی به فرق بدعت آور ، اجتماع گریز و سیاست زده ای چون بهاییت می آورد؛ برای آن که بتوانیم نسبت میان بهاییت و استبداد را بررسی کنیم لاجرم می بایست به سراغ دول استبدادی و استکباری رویم.
1-انگلیس
ارتباط بهائیت با استعمار انگلیس مورد اجماع و توافق غالب مورخان و سیاست دانان معاصر است. بهائیان همواره از خطمشی سیاسی انگلیس پیروی کردهاند. [1] از بهائیت به عنوان بنگاه جاسوسی این کشور یاد میکنند. [2] روابط سران فرقه بهائیت با انگلیس در طول تاریخ به ویژه اعطای لقب «سر» و نشان «شوالیه» از سوی ملکه انگلستان به عباس افندی آشکار میگردد.[3] با سقوط حکومت تزاری روسها، حمایت آنان از بهائیت خاتمه یافت و در این اوضاع انگلستان جای روسیه را گرفت. حمایتهای وافر انگلیسیها از شخص بهاء ، تمایلات غربگرایانه وی را تقویت کرد و بدین ترتیب پیوند محکمی میان وی و دولت استعمار انگلیس برقرار شد. [4] آغاز ارتباط انگلستان با بهائیت به دورانی بازمیگردد که بهاء از سوی ناصرالدین شاه در عراق تبعید بود، کنسول انگلیس در عراق باب مراوده را با وی گشود و به وی پیشنهاد تابعیت انگلیس را داد.
انگلیس در ایران مراکزی هم چون کمپانی نفت جنوب، پلیس جنوب، بانک شاهنشاهی و… را در سیطره استعماری خود درآورده بودند، انگلیسیها در این مراکز تعامل هماهنگ شدهای را با بهائیان داشتند و در واقع این بهائیان بودند که مسیر سلطه انگلیسی را هموار میکردند. [5] از سوی دیگر بهائیان در بسیاری از موارد برای حفظ جان خود از گزند مخالفان در کنسول گریها و تلگراف خانههای انگلیس پناه میگرفتند.[6]
از جمله مکانهایی که انگلیس اجازه نفوذ به بهائیان اعطا کرده است رسانهها و بنگاههای خبری انگلیسی هم چون بیبیسی میباشد به عنوان نمونه حسن موقر بالیوزی در خلال سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۸۰ میلادی به عنوان اولین مدیر بخش فارسی رادیو لندن مشغول به کار شد.
درجریان استثمار نفتی ایران و به وجود آمدن شرکت نفت انگلیس و ایران (B.P) چهرههای بهایی هم چون فؤاد روحانی، مسعود روحانی و هوشنگ فرخان حضور داشتند. همچنین بعد از سلطه مجدد شرکت نفت انگلیس و ایران و سایر شرکتهای نفتی غربی در قالب عنوان « کنسرسیوم » پس از کودتای ۲۸ مرداد، فعالیت بهائیان دیگری چون امیرعباس هویدا صورت میپذیرد. [7]
در ماجرای فعالیت پلیس جنوب (S.P.R) که انگلیسیها به فرماندهی « سر پرسی سایکس » به مرکزیت شیراز در جنوب ایران پدید آورده بودند نیز برخی چهرههای بهایی تأثیرگذار همچون احمد عرفان و غلام عباس آرام حضور داشتند. غلامعباس آرام در جریان نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران نیز به انگلیسیها خوش خدمتی کرده و به سمتی کلیدی در وزارت امور خارجه دست پیدا میکند و حتی پس از کودتای ۲۸ مرداد به سمت وزیر امور خارجه ارتقا مییابد. وی همچنین در قضیه قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲ در کسوت وزارت امور خارجه نقشی پر رنگ را در کنار اسدالله علم در سرکوب نهضت ضد استعماری مردم ایفا نمود. [8] از موارد مهم همکاری بهائیان با انگلیسیها، مشارکت آنان در کودتای تمام انگلیسی سوم اسفند سال ۱۲۹۹ میباشد که منجر به ظهور رژیم غربگرای پهلوی میشود. در دوران محمدرضا پهلوی نیز بهائیان ارتباط خود را با انگلیسها استمرار بخشیدند از جمله چهرههای شاخص بهائیان در این عصر سپهبد اسدالله صنیعی است وی در دوران ولیعهدی محمدرضا شاه آجودان مخصوص دربار بود وپس از به سلطنت رسیدن شاه پستهای خطیری چون وزارت جنگ و وزارت تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی را از آن خود نمود. صنیعی شدیداً به انگلیس گرایش داشت و زد و بندهای اقتصادی و سیاسی فراوانی را با آنها صورت میداد وی پس از پیروزی انقلاب به انگلستان فرار کرد. [9]
یکی از اصلیترین سیاستهای استعماری انگلیس در کشورهایی مانند ایران، تلاش در جهت کسب اطلاعات فرهنگی به منظور غارت ذخائر فرهنگی و مواریث باستانی است. همدستی برخی از عناصر شاخص بهائیت با سفارتخانه انگلیس هم چون عباسافندی غیر قابل انکار است. در ادامه شخصیتهای بهایی دیگری مانند عزیزالله خان خیاط و هژبر یزدانی در این زمینه به دلالیهای بزرگی دست زدند و به مملکت خود خیانت کردند. [10]
به شهادت تاریخ انگلیسی ها که طعم قدرت نافذ روحانیت شیعه و اصول عزت مندانه و صاحب نظر در علم الاجتماع اسلام را در ایران چشیده بودند به زعم خود با رقیب تراشی و به وجود آوردن فرقه بهاییت و گماردن مهره های کلیدی در درون حاکمیت و دربار شاهان ایرانی کوشیدند مکتب اسلام را به انزوا برند غافل از اینکه اموزه های زنده و پویای اسلام که در جان و باور مردم ایران روییده بود به این سادگی از میدان خارج نخواهد شد.
2ـ رژیم صهیونیستی
سرزمینهای اشغالی فلسطین در طول تاریخ قبله بهائیان محسوب شده و پایتخت معنوی آنان یعنی بیت العدل اعظم در شهر حیفا این سرزمینها قرار داده شده است. این موضوع سبب شده تعامل بهائیان با اسرائیل جنس ویژهای داشته باشد. ارتباط بهائیان با صهیونیستها به قبل از تأسیس رژیم اسرائیل باز میگردد به گونهای که حسینعلی بهاء مژده تجمع و عزتیابی یهودیان را در ارض موعود مطرح میکند، عباس افندی نیز پس از نشست و برخاستهای فراوان با صهیونیستها، دم از بازگشت یهودیها به قدس میزند. بهائیان از سال ۱۸۶۸ میلادی به شهر عکا رفتند. پیوند بهائیان با کانونهای مقتدر یهودی غرب تداوم یافت و مرکز بهائی گری در سرزمین فلسطین به ابزاری مهم برای عملیات بغرنج ایشان و شرکایشان در دستگاه استعماری بریتانیا بدل شد. این پیوند در دوران ریاست عبد البها ( یعنی عباس افندی ) بر فرقه بهایی تداوم یافت. در این زمان بهائیان در تحقق راهبرد تأسیس دولت یهود در فلسطین که از دهههای ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ میلادی آغاز شده بود با جدیت شرکت کردند. [11] همزمان با سال ۱۹۴۸ میلادی و روی کارآمدن رژیم صهیونیستی، علائق مشترک صهیونیسم و بهائیان در قالب برخی اظهار نظرها عیان میشود. در این زمینه روحیه ماکسول (بیوه شوقی) عنوان میکند که «من ترجیح میدهم که جوانترین ادیان (بهائیت) از تازهترین کشورهای جهان (اسرائیل) نشو و نما نماید و در حقیقت باید گفت که آینده ما (بهائیت و اسرائیل) چون حلقات زنجیر به هم پیوسته است» [12] در سال ۱۹۵۴ اسرائیل تسهیلات جدیدی را در اختیار بهائیان قرار میدهد. از جمله این که شعبههای محافل ملی بهائیان بعضی کشورها مثل انگلیس و کانادا در فلسطین اشغالی را به رسمیت شناخت تا امکان فعالیت مستقل داشته باشند و به بهائیان اجازه داده شد که در هر نقطه از کشور اسرائیل، اموال غیرمنقول را بلامانع و به نمایندگی از طرف محافل متبوعه خویش ثبت نمایند.[13]
در کنار سیاستمداران رژیم صهیونیستی، بنگاههای خبری و رسانهای صهیونیسم نیز به طور مستمر و نه مقطعی از بهائیان جانبداری کردهاند. در این رسانهها از بهائیت به عنوان « دیانت چهارم » یاد میشود. تبلیغ بهائیت از محورهای اصلی این رسانههاست در این خصوص ترتیب دادن مصاحبه با سران بهایی در دستور کار رسانهها قرار میگیرد.
در جریان جنگ ۶ روزه اعراب با اسرائیل در سال ۱۹۶۷ میلادی که منجر به اشغال بخش وسیعی از سرزمینهای اسلامی به دست رژیم صهیونیستی شد، بهائیان بر خلاف شعارهای صلح طلبانهشان از اسرائیل حمایت کردند و این رژیم را مورد تفقد مالی قرار دادند. بهائیان یکبار دیگر و در نبرد اسرائیل و اعراب در سال ۱۹۷۳ میلادی از این رژیم پشتیبانی کردند. این جنگ که بر خلاف نبرد قبلی از سوی مسلمانان آغاز شده بودند مواضع صهیونیستها را به شدت تضعیف کرد و بهائیان را به تکاپو واداشت تا با اقدامات فرهنگی و درج مقالات در نشریات، نزاع موجود را بخوابانند.
تعامل نزدیک بهائیان با رژیم صهیونیستی و آشکار شدن قرابت فکری این فرقه ضاله با اسرائیل، وجهه آنان را در دنیای اسلام مشخص کرد و مسلمانان را به موضعگیری واداشت. اتحادیه عرب در این خصوص در سال ۱۹۷۵ میلادی عکسالعمل نشان داد. همچنین مجمع الفقه الاسلامی وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی در سال ۱۹۸۸ میلادی قطعنامهای را منتشر کرد که در آن بهائیان را کافر و خارج از دین اسلام میشمرد و صراحتاً بر ضرورت برخورد با آنان تأکید داشت. [14]
بهائیان در اسرائیل میکوشند تا با جذاب جلوه دادن اماکن به اصطلاح مقدس خود در سرزمینهای اشغالی، گردشگران خارجی را به این مکانها بکشانند. اسرائیل سالانه از طریق « توریسم بهائی » مبالغ هنگفتی را کسب مینماید. شهرهای عکا و حیفا مهمترین شهرهای مذهبی بهائیان در اسرائیل هستند، در عصر پهلوی، بهائیت تلاشهای جدی به منظور توسعه نفوذ اسرائیل در ایران نمود. این تلاشها با تکاپوی بهائیان به منظور تسخیر پستهای کلیدی اجرایی در کشور همراه بود. پس از قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲ عوامل بهایی هم چون امیرعباس هویدا و منصور روحانی کوشیدند شاه را به مقابله جدی با روحانیت دینی تحریک کنند. از چهرههای شاخص بهایی دیگری که به صهیونیسم خدمت کردند عبدالکریم ایادی ـ پزشک ویژه شاه ـ بود. وی علاوه بر پشتیبانیهای سیاسی، از طریق انعقاد قراردهای نظامی سنگین با اسرائیل، به صهیونیسم خدمت کرد. [15]
پس از انقلاب روابط بهائیان با اسرائیل ادامه یافت، مسئولان عالی رتبه رژیم صهیونیستی از اماکن مقدس بهائیان بازدیدهای متناوبی را انجام دادند و اعلام نمودند که اسرائیل پذیرای کلیه بهائیان از سراسر جهان خصوصاً کشورهای اسلامی است. متقابلاً بهائیان با جمعآوری کمکهای مالی و ارسال آن به تلآویو و همچنین وارد کردن محصولات اسرائیلی سعی به کمک به اقتصاد رژیم صهیونیستی داشتهاند.
بهایی گری را می توان بخشی از پروژه اسلام ستیزی قلمداد کرد که سالهاست توسط سران صهیونیست دنبال می شود. این آیین ساختگی که در پی به چالش کشیدن احکام و تعالیم اسلامی است با طرح آزادی در روابط اشخاص و به تعبیر دقیق تر بی بند و باری جنسی مشتریان هوس باز خود را پیدا می کند، این شاخصه در اسرائیل مکانی که امروزه در ردیف پیشتازان صنعت سکس قرار دارد چندان بی ارتباط نمی نماید.
پی نوشت ها:
[۱] خاطرات سیاسی سر آرتور هاردینگ، ترجمه جواد شیخالاسلامی، نشر تکامل، تهران، ۱۳۷۴، ص۱۰۲
[۲] ر.ک وزیر خاکستری، بازشناسی نقش داریوش همایون در حاکمیت پهلوی دوم، صفاءالدین تبرائیان، موسسه مطالعه تاریخ معاصر ایران، تهران، ۱۳۸۳، ص ۱۱۲
[۳] ر.ک شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج۲،بی نا ،تهران ، ۱۳۶۲، ص ۲۰۱
[۴] ر.ک امیرکبیر و ایران، محمود محمودی، نشر بنگاه آذر، تهران، ۱۳۲۳، ص ۲۵۶
[۵] ایرانیان در میان انگلیسیها، کریم امامی، بی نا ،تهران ، ۱۳۶۱، ص ۲۸۵
[۶] منبع پیشین، ص ۲۸۶
[۷] دیپلماتها و کنسولهای ایران و انگلیس، لویی رابینو، ترجمه غلامحسین میرزا صالح، نشر تاریخ ایران، تهران ، ۱۳۷۴، ص ۱۵۹
[۸] ر.ک خاطرات جهانگیر تفضلی، به کوشش یعقوب توکلی، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۷۶، صص۲۶ ـ ۳۳
[۹] ر.ک ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲ نشر اطلاعات، تهران ،۱۳۷۹، ص ۴۶۹
[۱۰] ر.ک شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، باقر عاقلی، ج۱،کتابخانه مجلس، تهران ،۱۳۷۴ ص ۳۴۱
[۱1] ر.ک «جستارهایی از تاریخ بهائیگری در ایران»، تاریخ معاصر ایران، س۷، ش۲۷، پائیز ۱۳۸۲
[۱2] ر.ک «بهائیت و اسرائیل؛ پیوند دیرین و فراینده» نشریه تاریخ معاصر ایران، س۱۳، ش۴۹، بهار ۸۸
[۱3] ر.ک بهائیان، سیدمحمدباقر نجفی، تهران، نثر مشعر، تهران ، ۱۳۶۹، ص۷۱۱
[۱4] ر.ک مجمع فقه اسلامی، مصوبهها و توصیهها: از دومین تا پایان نهمین نشست، ترجمه محمدمقدس، قم، ۱۴۱۸، صص ۵ و ۸۴
[۱5] ر. ک ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۱، نشر اطلاعات،۱۳۷۹ ،ص ۲۰۲
قسمت بعدی این مقاله :
نسبت شناسی بهائیت و استبداد (2)
منبع:حرف آخر