شهید آوینی

 

آتش، بس است

نویسنده: مهدی قمصریان

سابقه منازعات گذشته كشورها نشان می دهد كه تبلیغات و اقدامات خصمانه دو طرف دعوا علیه یكدیگر آنچنان شدید است كه گویی پایانی را نمی توان برای آن تصور كرد. این نكته به زبانی دیگر بیانگر این واقعیت است كه پایان جنگ بدون رسیدن به اهداف مورد نظر آنچنان ناخوشایند است كه حتی گاهی طرفین دعوا از فكر كردن درباره آن اكراه دارند. اما واقعیتهای موجود اعم از ظرفیتها، سیاستها و چالشهای فراروی ملتها با این دست برداشتها متفاوت و ناهمخوان است، به طوری كه معمولاً جنگها زودتر از آنچه تصور می شود پایان می یابند. امروز نظریات مختلفی در زمینه پایان جنگ و پذیرش آن از سوی دولتها وجود دارد وبرخی از متفكرین برپایه و رفتار عقلانی و واقع گرایانه با دو اصل برگشت ناپذیری نتیجه، هزینه و فایده پایان جنگ را ارزیابی می كنند.

بر این پایه جنگها زمانی خاتمه می یابند كه هر دو طرف به این نقطه برسند كه با توسل به ابزار نظامی نمی توان نتیجه جنگ را تعیین كرد علاوه بر آن یك ارتباط منطقی میان هزینه های جنگ و دستاوردهای آن در این نوع تفكر برقرار است. و در نهایت موجب پذیرش پایان جنگ از سوی طرفین می شود. میشل بریچر در بررسی بحرانهای جهانی از جمله جنگها، آنها را به چهار مرحله آغاز، تصاعد، كاهش و اثرات بحران تقسیم كرد و تأثیرات و روابط مختلف پدید آمده بین این متغیرها را بررسی و سپس با ارائه نظریاتی سعی در ارائه دادن راهكارهای مناسب برای خاتمه دادن به جنگ دارد. او پس از تشریح متغیرهای بحران بین المللی به سراغ چگونگی رفتار دولتها در بحران می رود و می كوشد آن را در قالبی بیان و مشخص كند. این رفتار دولتها عموماً ناشی از همان تصمیماتی است كه زمامداران آنها در هر موقعیتی اتخاذ می كنند. با عنایت به این مقدمه در این نوشتار قصد داریم یكبار دیگر به نقد ایده پایان جنگ كه در مقاطع گوناگونی از مخاصمه هشت ساله ایران و عراق مطرح بوده است بپردازیم و ببینیم چگونه جنگ در سال ۶۷ به پایان رسید.


ریشه های پایان

دلایل مختلف پذیرش قطعنامه باید هر یك از منظری جداگانه بررسی شود چرا كه فاصله زمانی بین تصویب این قطعنامه در شورای امنیت (۳۰ تیر ۶۶) تا پذیرش آن (۲۷ تیر ۶۷) نیاز به چنین تحلیلی را بیشتر آشكار می كند. آنچه كه در رویدادها و در پی آن تصمیمات زمامداران بیش از پیش آشكار شده بود. مسأله (متغیر) «زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸» است. محمد جواد لاریجانی معاون وقت بین الملل وزارت خارجه در این مورد می گوید: «ما باید دو مطلب را از هم جدا كنیم. نخست تصمیم ما در زمینه پایان هرچه سریع تر درگیری ها، مطلب دوم این كه چگونه باید تشنج ختم می شد.» این سخنان بیانگر این نكته است كه اولاً در آن زمان ختم تشنج در اولویت قرار داشت و از سوی دیگر در آن زمان مسیر دیگری برای پایان مخاصمه وجود نداشت.

این نكته را نیز باید در نظر گرفت كه در آن زمان راه حل جایگزینی برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ وجود نداشت و تعلل در پذیرش آن می توانست عواقب وخیم تری را به بار آورد.تأكید بر برهه زمانی و شرایط خاص آن دوره در زبان مسئولین امر به طور مشخصی واضح است. مثلا ًآیت الله هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران در ۲۸ مرداد ماه ۱۳۶۷ با ارزیابی كردن زمان پذیرش قطعنامه دلیل آن را غرور ملی دانست و گفت: «از دیدگاه دیگر، ما به مسائلی رسیدیم كه آن موقع [چند ماه قبل] نمی رسیدیم. رفع ادعای جنگ طلبی ما و صلح طلبی عراق، از جمله دستاوردهایی بود كه پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در زمان فعلی به دست آمد.» صرف نظر از مسأله زمان خاص پذیرش قطعنامه دلایل مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی نیز نقش تعیین كننده ای در پذیرش قطع نامه ۵۹۸ داشتند.

نحوه رفتار تصمیم گیرندگان كشور در زمان جنگ را می توان به دو بخش تقسیم كرد. پیروان این دو طرز تفكر در طول جنگ دوش تا دوش یكدیگر در جهت پیروزی تلاش كردند اما در بعضی موارد هم نگاههای این دو طیف به مسأله جنگ و حاشیه آن متفاوت و گاه متناقض بود. این تفاوتها به ویژه پس از فتح خرمشهر رخ نمود و آن زمانی بود كه این پرسش مطرح شد كه آیا ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر لازم است؟ البته این پرسش هیچگاه به طور اصلی و اساسی در میان مسئولان مطرح نشد و تقریباً همه مسئولان كشور با ادامه جنگ موافق بودند.

تنها موردی كه وجود داشت بر سر استراتژی كشور در جنگ بود. به اعتقادگروهی پایان جنگ از طریق سیاسی ممكن نیست و تنها باید راه حل نظامی و سقوط صدام و حزب بعث صورت می پذیرفت، ولی در مقابل، گروه دیگر معتقد بودند پایان جنگ از طریق سیاسی امكان پذیر است. از سوی دیگر،گروه اول معتقد بودند مذاكرات سیاسی به شرطی الزام آور خواهد بود كه در عین حال برتری نظامی نیز حفظ شود. بنابراین تفسیر متجاوز راهی است كه هم ماشین نظامی عراق را از كار می اندازد و هم از تجاوزات احتمالی آینده جلوگیری می كند. با این نگاه عملیاتهایی چون رمضان، خیبر و بدر انجام شد اما تا فتح فاو نمود چندانی نداشت. در زمستان سال ۶۴ عملیات والفجر ۸ و تصرف شبه جزیره فاو تغییر محسوسی در نگرش بین الملل نسبت به ایران پدید آورد، اما دشمن حاضر نبود به خواسته های ایران تن دهد.این خواسته ها كه در سفر دبیر كل سازمان ملل در بهار سال ۶۴ به وی بازگو شده بود عبارت بود از تنبیه متجاوز و تعیین خسارت و پرداخت آن و ایجاد ترتیبات امنیتی منطقه با ضمانت های بین المللی با این حال پیروزی ایران موجب به وجود آمدن موج جدیدی از روابط دیپلماتیك و تلاشهای گسترده دو ابر قدرت آن روز شد تا جنگ خاتمه یابد. شولتز وزیر خارجه وقت آمریكا، اعلام كرد: «میان دو ابر قدرت برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق ابتكار تازه ای در جریان است و واشنگتن و مسكو به این توافق رسیده اند كه پایان جنگ به نفع آمریكا و شوروی است.»

البته عراق هم در مقابل ساكت نماند و با به راه انداختن جنگ شهرها در سطح گسترده، حمله به مراكز اقتصادی، صنعتی و نفتی فشار فوق العاده ای را بر ایران وارد كرد. ایران هم برای این كه بتواند در مقابل این فشارها قامت راست كند با سر دادن شعار سال سرنوشت ساز و انجام عملیات بزرگ در سال ۶۵ سعی در تهییج و ترغیب افكار عمومی برای ادامه جنگ كرد. كاری كه در نهایت منجر به اجرای موفق عملیات كربلای ۵ گردید. در این عملیات ارتش عراق به میزان ۵۰ درصد آسیب دید. و بصره مورد تهدید جدی قرار گرفت. از سوی دیگر اجرای این عملیات به دنیا فهماند كه نمی توان نظرات ایران را نادیده گرفت. همچنین این نكته را نباید از یاد برد كه هر چند پیروزی ایران در برخی عملیاتها موجب افزایش قدرت چانه زنی سیاسی برای دولتمردان شده بود ولی از آن طرف باعث به صدا در آمدن زنگ خطر برای عراق و حامیان آن شده بود و این وحشت موجب شده بود تا این كشورها به حمایت بیشتر و قاطع تری از رژیم صدام بپردازند.

زمامداران بعث خیلی زود دریافتند كه نمی توان با جنگ فرسایشی به نتیجه دلخواه دست یافت و تنها حضور مستقیم قدرتهای بزرگ می تواند سرنوشت جنگ را رقم بزند. درك آنها از این موضوع موجب آغاز موج جدیدی از حملات نظامی این كشور شد. از جمله این امواج جدید می توان به حملات گسترده به نفت كشها و مراكز نفتی در خلیج فارس و مناطق مسكونی در شهرها اشاره كرد. به عنوان مثال در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ مناطق مسكونی در شهرها ۳۴۹ بار مورد تهاجم عراق قرار گرفت در مقابل ایران هم توان انجام حملات تلافی جویانه هوایی را نداشت و تنها به شكل محدود با موشكهای كرم ابریشم و گلوله باران توپخانه ای به عراق پاسخ می داد.

ازجمله موارد دیگری كه در مسیر پایان جنگ اهمیت بسزایی دارد تحولات خلیج فارس بود.

گسترش جنگ به خلیج فارس جریان نفت را به كشورهای صنعتی با خطر روبه رو كرد. عراق هم با دریافت این موضوع خلیج فارس را برای خطوط كشتیرانی ناامن ساخت تا جایی كه به ناوچه آمریكایی استارك حمله كرد و این موضوع موجب حضور بیشتر نظامی آمریكا در خلیج فارس شد و ریگان (رئیس جمهور وقت) بیش از آنكه به دنبال تنبیه عامل این حمله باشد ایران را به علت تداوم جنگ؛ عامل كشته شدن ۳۷ ملوان ناوچه آمریكایی استارك اعلام كرد. بین المللی شدن جنگ در خلیج فارس و بازشدن جبهه های جدید آن هم نه با یك كشور متجانس بلكه با یك ابرقدرت و متحدان آن كه توان نظامی بالاتری داشتند، تعادل جبهه جنگ دوطرف متخاصم را برهم زد. در اوایل سال ۱۳۶۶ آمریكا به دعوت كویت برای اسكورت نفت كشهایش در قبال حملات ایران پاسخ مثبت داد ولی نخستین نفت كش اول مرداد در بین راه با مین برخورد كرد و بدین ترتیب رویارویی ایران و آمریكا به بعد نظامی كشیده شد، در حالی كه طی یك سال ۱۲ بار با یكدیگر درگیر شدند. در چنین شرایطی دست یافتن به یك راه حل برای خاتمه جنگ بیش از پیش احساس شد.

بن بست در جنوب، دستاورد ناچیز اقدام در شمال، ضعف توان تجهیزاتی و عدم تقارن توان نظامی تهران و واشنگتن در خلیج فارس، عملاً امكان حركت موفق نظامی را از مسئولان سیاسی و نظامی ایران گرفته و روزبه روز روند تحولات به ضرر ایران افزایش می یافت. البته آمریكایی ها در سال های قبل از آن قصد داشتند از طریق برقراری رابطه و گفتگو با مقامات تهران برگ برنده ای را دراختیار میانه روهای ایرانی قرار دهند. این ماجرا كه به مك فارلین معروف شد با پیام امام خمینی مبنی بر این كه «هیچ یك از مسئولین با آنها مذاكره نكند» سیاست آمریكا را با بن بست و شكست روبه رو ساخت. شكست مفتضحانه آمریكا در این ماجرا موجب شد موضع ایالات متحده در منطقه به شدت آسیب ببیند تا جایی كه رسانه های غربی آن را رسوایی ایران گیت یا ایران كنترا خواندند. این شكستها باعث شد این دید بر سیاست آمریكا غلبه یابد كه «ایران پیروز تهدیدی برای شیخ نشینهای حامی عراق به حساب می آید.» از سوی دیگر پیروزی ایران ایجاد فرصت برای صدور انقلاب اسلامی بود امری كه ایالات متحده از آن راضی نبود. همه اینها موجب شد تا ایالات متحده انگیزه لازم را برای حضور مستقیم در جنگ به نفع عراق پیدا كند. غیر از آمریكا دیگر كشورهای غربی نیز كه پس از پیروزیهای ایران احساس خطر كرده بودند حمایتهای خود را از عراق افزایش دادند. براساس آمار انجمن تكنولوژی (M TAA) فروش تجهیزات نظامی انگلستان به عراق از ۹/۲ میلیون دلار در سال ۱۹۸۷ به ۵/۳۱ میلیون دلار در سال ۱۹۸۸ افزایش یافت و حتی در اواخر همان سال به ۲/۱ میلیارد دلار رسید.

فرانسوی ها هم از هیچ كمكی فروگذار نكردند. در حالی كه ایران تنها از ۶۰ هواپیمای جنگی استفاده می كرد عراق ۸۰۰ فروند هواپیمای پیشرفته میگ و میراژ دراختیار داشت. از سوی دیگر آلمانی ها هم فناوری سلاحهای شیمیایی و موشكی را به عراق منتقل كردند. كمكهای مالی كشورهای عرب خلیج فارس هم روز به روز افزایش می یافت. از این طرف ایران با مشكلات اقتصادی فراوانی روبه رو بود. مهمترین این بحرانها، مسأله كاهش قیمت نفت و همچنین هدف قرار گرفتن سكوهای نفتی و پایانه های صادراتی نفت ایران بود كه به كاهش شدید درآمدهای ایران منجر شد و در حالی كه هزینه جنگ به طور متوسط در ماه یك میلیارد دلار بود باعث ایجاد یك بحران اقتصادی وسیعی در ایران شد.

دولت عراق با درك تغییر منش ایران و برای آن كه سیاست جدید ایران را مهار كرده باشد، شرایط جدیدی را برای پایان دادن به جنگ اعلام كرد كه استفاده كامل از شط العرب (اروندرود) و عقد قرارداد صلح جدید از آن جمله بود. اعلام این شرایط افزون بر نمایش و تحمیل موقعیت برتر عراق به ایران با هدف فراهم شدن زمینه لازم برای تداوم حملات بعدی انجام شد. در راستای اجرای این سیاست ارتش عراق در ۲۵ تیر ۱۳۶۷ با پیشروی در شمال شرقی مهران از مرزهای بین المللی عبور كرد و در خاك ایران مستقر شدند. از سوی دیگر پس از عقب نشینی ایران از برخی از مناطق همچون حلبچه در ۲۲ تیر ۱۳۶۷ و ادامه حملات عراق و تشدید فشار بین المللی به ایران جلساتی در داخل و با حضور سران سه قوه و مسئولان بلندمرتبه كشوری و لشكری نشستهای مشورتی انجام شد و در نهایت جلسه نهایی به دستور امام و با حضور ۴۰ تن از شخصیتهای مهم كشوری و لشكری در روز شنبه ۲۵ تیر برگزار شد و بالاخره مسئولان ترجیح دادند در چنین شرایطی قطعنامه ۵۹۸را بپذیرند و به جنگ پایان دهند. در این قطعنامه كه یك سال قبل از پذیرش تدوین و به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسیده بود برخلاف قطعنامه های پیشین حداقل های مورد ایران در نظر گرفته شده بود و این نقطه مناسبی بود تا ایران تا حدی خواسته های خود را پیگیری می كند. مكانیزم نسبتاً روشن آتش بس و تبادل اسرا و بندهای مربوط به معرفی آغازكننده جنگ و نحوه تعیین و پرداخت خسارات و ترتیبات امنیتی منطقه طی هفته ها مذاكره سنگین و پیچیده نمایندگان دستگاه سیاست خارجی كشور در این قطعنامه آمده بود. گرچه در زمان تصویب، ایران اعلام نمود كه قطعنامه را نه می پذیرد و نه رد می كند، بلكه ملاحظاتی در تقدم و تأخر بندها و ضمانتهای اجرایی آن دارد.

به نظر می رسد قطعنامه ۵۹۸ راه حل مطلوبی برای خروج از بن بست جنگ برای دو طرف بود هر چند طراحان آن برای نجات عراق آن را تصویب كرده بودند.

شورای امنیت در ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ به اتفاق آراء قطعنامه ای را در مورد اعمال آتش بس در جنگ ایران و عراق به تصویب رساند و در آن به دو كشور با لحنی آمرانه دستور داد به جنگ پایان دهند. در تحلیل این قطعنامه تنها به نقاط برجسته ای از آن اشاره می كنیم:

۱- اظهار تأسف و نكوهش در مورد ادامه جنگ ۲- تقبیح حمله به مراكز غیرنظامی و سلاحهای شیمیایی ۳- درخواست از دو كشور متخاصم بر رعایت بی درنگ آتش بس به عنوان اولین گام صلح. ۴- حضور یك گروه از ناظران بین المللی در مرز دو كشور برای تأیید و نظارت بر آتش بس و عقب نشینی نیروهای طرفین ۵- درخواست مصرانه برای مبادله اسرا ۶- تعیین یك هیأت بی طرف در مورد مسئولیت جنگ ۷- ضرورت تلاش برای بازسازی مناطق آسیب دیده با استفاده از كمكهای بین المللی.

هر چند ایران قطعنامه ۵۹۸ را برای رهایی از بن بست موجود انتخاب كرده بود ولی این حركت غیرقابل پیش بینی موجب بر هم خوردن اتحاد استراتژیك عراق، دولتهای منطقه و قدرتهای بزرگ شد. زیرا آنها با این پیش فرض كه ایران هرگز آتش بس را نخواهد پذیرفت با هم متحد شده بودند. و حتی تا براندازی نظام جمهوری اسلامی نیز پیش می رفتند. ولی تدبیر هوشمندانه امام راحل در پذیرش قطعنامه مانع از این توطئه شد.

در مورد نكات مندرج در قطعنامه باید گفت كه تقریباً اكثر آنها اجرا شد و در موارد بسیاری از جمله معرفی عراق به عنوان كشور متخاصم اوضاع به نفع ایران پیش رفت. اما هنوز به بسیاری از مطالبات حقه ملت ایران مانند پرداخت غرامت از سوی كشور متجاوز رسیدگی نشده است. هرچند كه در بند هفتم قطعنامه تنها به كمكهای بین المللی اشاره شده است اما با توجه به بند ششم و اعلام نتیجه آن كه عراق به عنوان آغازگر جنگ معرفی شده بود و با توجه به مسئولیت جنگ و عواقب آن كه در عرف بین المللی برعهده كشور متجاوز قرار داده شده است. عراق می بایست خسارات وارد به ایران را جبر ان كند. امروز با برپایی دادگاه صدام و ایجاد یك فرصت و فضای بین المللی بر مسئولان كشور لازم است تا در جهت بازپس گیری حقوق از دست رفته ملت ایران اقدامات لازم و مؤثری را انجام دهند. همچنین این نكته را نیز نباید از یاد برد كه در عرف و حقوق بین المللی با تغییر یك حكومت یا دولت مسئولیتهای گذشته آنها كه بر ضدشان بوده به دولتهای بعدی منتقل می شود و آنها باید پاسخگویی مطالبات مافی الذمه شان باشند.
 

منبع: روزنامه همشهری 27/4/1383

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo