شهید آوینی

 

شهادت ششمين امام شيعيان

چون امام صادق (ع) به شهادت رسيد و به سوى قبرستان بقيع برده شد، ابو هريره عجلى اين ابيات را سرود:

اقول و قدر احوا به يحملونه                                          على كاهل من حامليه و عاتق

(مى‏گويم و حال آنكه او را مى‏بردند بر دوشهاى كسانى كه او را گرفته بودند.)

ا تدرون ماذا تحملون الى الثرى!                                 ثبيرا ثوى من راس علياء شاهق

(آيا مى‏دانيد چه چيزى را به سوى خاك مى‏بريد!)

غداة حثا الحاثون فوق ضريحه                                        ترابا و اولى كان فوق المفارق

(صبحگاهى خاك پاشندگان بر بالاى ضريحش خاك ريزند حالى كه و بهتر آن است كه خاك بر سر ريزند.)

شيخ كلينى و ديگران از ابو ايوب جوزى نقل مى‏كنند كه گفت: ابو جعفر منصور شبانه به سراغ من فرستاد. پس نزد او رفتم. منصور بر صندلى نشسته و روبه‏رويش شمعى قرار داشت و در دستش نامه‏اى بود. چون به او سلام گفتم نامه را به سويم افكند در حالى كه مى‏گريست گفت: اين نامه محمد بن سليمان، والى مدينه، است كه در آن ما را خبر داده كه جعفر بن محمد به‏درود حيات گفته است. آنگاه سه مرتبه گفت: «انا لله و انا اليه راجعون‏». ديگر مانند جعفر كجاست؟آنگاه به من گفت: بنويس. من در جاى كتابت نشستم منصور گفت: بنويس اگر جعفر به كسى بعد از خود وصيت كرد او را پيش آر و گردنش را به شمشير بزن. در پاسخ او نوشتند: جعفر بن محمد به پنج نفر وصيت كرده است: ابو جعفر منصور، محمد بن سليمان، عبد الله و موسى از فرزندانش و حميدة. منصور با ديدن نام اين افراد گفت: هيچ راهى براى كشتن اينها وجود ندارد.

ابن شهر آشوب در مناقب از داود بن كثير رقى، نقل كرده است كه گفت: يكى از اعراب نزد ابو حمزه ثمالى آمد. ابو حمزه از او پرسيد: چه خبرى دارد؟گفت: جعفر صادق (ع) از دنيا رفت. ابو حمزه فرياد بلندى كشيد و بى‏هوش افتاد. چون به حال آمد پرسيد: آيا به كسى وصيت كرده است؟پاسخ داد: آرى به عبد الله و موسى، فرزندانش، و به ابو جعفر منصور وصيت كرده است. پس ابو حمزه خنديد و گفت: سپاس خدايى را كه ما را به هدايت رهنمون شد و بيان كرد براى ما از كبير و راهنمايى كرد ما را بر صغير و امرى عظيم را پوشيده داشت. چون از منظور وى پرسش كردند گفت: مقصود بيان كرد عيوب كبير (بزرگ) را و بر صغير (كوچك) دلالت كرد و صغير (موسى) را به اوصيا اضافه كرد و او را از جمله آنان دانست و امر امامت را با وصيت ‏به منصور نهان داشت‏ براى آنكه اگر منصور از وصى پرسش كند به او گفته مى‏شود وصى امام، تو هستى. عبد الله، اگر چه بزرگ‏ترين فرزند امام صادق (ع) بود، اما عيبى جسمانى داشت او افطح بود حال آنكه امام نبايد نقصى و عيبى داشته باشد. معذلك وى نسبت ‏به احكام دين هم آگاهى نداشت.

مسعودى در مروج الذهب نويسد: در سال 148 هجرى ده سال از خلافت منصور گذشته بود كه ابو عبد الله جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب وفات يافت وى در قبرستان بقيع و در كنار پدر و جدش به خاك سپرده شد. به هنگام وفات 65 سال داشت و گفته شده كه او را مسموم كرده بودند. در اين قسمت از بقيع بر قبور آنان سنگ مرمرى است كه بر روى آن نوشته شده:

«بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله مبيد الامم و محيى الرمم هذا قبر فاطمه بنت رسول الله (ص) و سيدة نساء العالمين و قبر الحسن بن على بن ابى طالب و على بن الحسين بن على بن ابى طالب و محمد بن على و جعفر بن محمد عليهم السلام‏».

در تذكرة الخواص حكايت نوشته روى اين مرمر از واقدى نقل شده است.

كتاب: سيره معصومان، ج 5، ص 110
نويسنده: سيد محسن امين
ترجمه: على حجتى كرمانى


Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo