شهید آوینی

 

قرآن و استقلال اقتصادى زن

شهيد مطهرى

اسلام در هزار و چهارصد سال پيش اين قانون را گذراند و گفت: للرجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن (1) مردان را از آنچه كسب مى‏كنند و به دست مى‏آورند بهره‏اى است و زنان را از آنچه كسب مى‏كنند و به دست مى‏آورند بهره‏اى است.

قرآن مجيد در آيه كريمه همان طورى كه مردان را در نتايج كار و فعاليتشان ذى حق دانست، زنان را نيز در نتيجه كار و فعاليتشان ذى حق شمرد.

در آيه ديگر فرمود: للرجال نصيب مما ترك الوالدان و الاقربون و للنساء نصيب مما ترك الوالدان و الاقربون ؛ يعنى مردان را از مالى كه پدر و مادر و يا خويشاوندان بعد از مردن خود باقى مى‏گذارند بهره‏اى است و زنان را هم از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود باقى مى‏گذارند بهره‏اى است.

اين آيه حق ارث بردن زن را تثبيت كرد.ارث بردن يا نبردن زن تاريخچه مفصلى دارد كه به خواست‏خدا بعدا ذكر خواهيم كرد.عرب جاهليت‏حاضر نبود به زن ارث بدهد، اما قرآن كريم اين حق را براى زن تثبيت كرد.

يك مقايسه

پس قرآن كريم سيزده قرن قبل از اروپا به زن استقلال اقتصادى داد، با اين تفاوت:

اولا انگيزه‏اى كه سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادى بدهد جز جنبه‏هاى انسانى و عدالت دوستى و الهى اسلام نبوده.در آنجا مطالبى از قبيل مطامع كارخانه‏داران انگلستان وجود نداشت كه به خاطر پر كردن شكم خود اين قانون را گذراندند، بعد با بوق و كرنا دنيا را پر كردند كه ما حق زن را به رسميت‏شناختيم و حقوق زن و مرد را مساوى دانستيم.

ثانيا اسلام به زن استقلال اقتصادى داد، اما به قول ويل دورانت‏خانه براندازى نكرد، اساس خانواده‏ها را متزلزل نكرد، زنان را عليه شوهران و دختران را عليه پدران به تمرد و عصيان وادار نكرد.اسلام با اين دو آيه انقلاب عظيم اجتماعى به وجود آورد، اما آرام و بى‏ضرر و بى‏خطر.

ثالثا آنچه دنياى غرب كرد اين بود كه به قول ويل دورانت زن را از بندگى و جان كندن در خانه رهانيد و گرفتار بندگى و جان كندن در مغازه و كارخانه كرد; يعنى اروپا غل و زنجيرى از دست و پاى زن باز كرد و غل و زنجير ديگرى كه كمتر از اولى نبود به دست و پاى او بست.اما اسلام زن را از بندگى و بردگى مرد در خانه و مزارع و غيره رهانيد و با الزام مرد به تامين بودجه اجتماع خانوادگى، هر نوع اجبار و الزامى را از دوش زن براى تامين مخارج خود و خانواده برداشت.زن از نظر اسلام در عين اينكه حق دارد طبق غريزه انسانى به تحصيل ثروت و حفظ و افزايش آن بپردازد، طورى نيست كه جبر زندگى، او را تحت فشار قرار دهد و غرور و جمال و زيبايى راكه هميشه با اطمينان خاطر بايد همراه [وى] باشد - از او بگيرد.

اما چه بايد كرد; چشمها و گوشهاى برخى نويسندگان ما بسته‏تر از آن است كه در باره اين حقايق مسلم تاريخى و فلسفى بينديشند.


1. نساء/ 32.

مجموعه آثار ج 19، ص 216

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo