یک خواهر و برادر بی نظیر
شجاعتى نظیر حسین (ع )
شجاعت حسین (ع ) در خواهرش زینب (س ) هم بود؛
یا زینب (س ) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت ،
كمى از حسین (ع ) ندارد قوت قلبش به بركت اتصالش به
مبداء تعالى راستى محیرالعقول است .
شیخ شوشترى مى فرماید: اگر حسین (ع ) در صحنه كربلا
یك میدان داشت ، مجلله زینب (س ) دو میدان نبرد داشت :
میدان نبرد اولش مجلس ابن زیاد، و دومى مجلس یزید
پلید.
اما تفاوت هایى كه از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (ع
) با لباسى كه از پیغمبر به او رسیده بود، عمامه
پیغمبر بر سر و جبه او به دوش ، نیزه به همراه و شمشیر
به دستش سوار بر مركب رسول خدا (ص ) گردید با عزت و
شهامت وارد نبرد مشركین گردید تا شهید شد.
گذشتن از راحتى
كسى كه پس از دستگاه سلطنتى ، دستگاه او است
، كمال وسایل موجود به بهترین وجهى برایش مهیا است ،
غلامها و كنیزها و وسایل راحتى ، غرض زینب در چنین
خانه اى زندگى مى كند كه هیچ كسرى ندارد ناگهان مى
بیند حسین (ع ) مى خواهد حركت كند تمام خوشى ها و
راحتى ها را رها مى كند و خود را در دریاى ناراحتى ها
و ناملایمات مى افكند این ، چه زهدى است ؟ سبحان الله
! واقعا حیرت آور است .
اگر جریان را نمى دانست ، مهم نبود، لیكن از همان
شب 28 رجب كه به اتفاق برادرش با ترس و هراس از
مدینه فرار كرده به سمت مكه حركت نمودند، براى آنچه
جدش رسول خدا (ص ) و پدر و مادرش گزارش داده بودند
از مصیبتها آماده شد.
خلاصه ، با علم به این معنى ، و یقین به این كه در
بلاهاى سخت سخت مى رود،: براى مثل زینبى كه دختر سلطان
حقیقى و ظاهرى و همسر عبدالله است برود در یك دستگاهى
كه آخرش اسیرى است ، آواره بیابانها و زحمت مسافرتها
گردد؟
آرامش كنار برادر
محبت و علاقه زینب (س ) از همان دوران كودكى
، به امام حسین (ع ) به قدرى سرشار بود، كه نمى توان
آن را وصف كرد. او همواره مى خواست در كنار برادرش
حسین (ع ) باشد و رخسار زیباى حسین (ع ) را بنگرد، با
او انس و الفت داشته باشد. این محبت عجیب و سرشار از
مهر و خلوص ، موجب تعجب حضرت زهرا (س ) شد، راز آن را
نمى دانست ، تا آنكه روزى این موضوع را با پدرش در
میان گذاشت و پرسید:
(( پدرجان ! از محبتى كه میان زینب (س ) و حسین (ع
) است ، شگفت زده شده ام ، به طورى كه زینب (س ) لحظه
اى بدون دیدار حسین (ع ) قرار ندارد، اگر ساعتى بوى
حسین (ع ) را استشمام نكند جانش به لب مى رسد. ))
پیامبر (ص ) با شنیدن این سخن ، دگرگون شد و اشك از
چشمانش سرازیر گشت و آهى از سینه پرسوزش بر كشید و
خطاب به دخترش زهرا(س ) فرمود: (( اى نور چشمم ! این
دختر همراه حسین (ع ) به كربلا مى رود، در رنجها و
سختیهاى مصایب حسین (ع ) شریك خواهد بود. ))
درجه محبت زینب به حسین (ع )
به نوشته بعضى مورخان ، درجه محبت زینب (س )
به امام حسین (ع ) به گونه اى بود كه هر روز چند بار
به دیدار حسین (ع ) مى پرداخت ، سپس نماز مى خواند. در
روز عاشورا دو نوجوانش محمد و عون را نزد حسین (ع )
آورد و عرض كرد:
(( جدم ابراهیم خلیل (ع ) از درگاه خدا قربانى را
قبول فرمود، تو نیز این قربانى را از من بپذیر، اگر
چنین نبود كه جهاد و جنگ براى زنان روا نیست ، در هر
لحظه هزار جان فداى جانان مى كردم ، هر ساعت هزار
شهادت را مى طلبیدم .
نگاه به حسین (ع )
علامه جزایرى در كتاب (( الخصائص الزینبیه
))مى نویسد:
وقتى كه حضرت زینب (س ) شیر خواه و در گهواره بود،
هر گاه برادرش حسین (ع ) از نظر او غایب مى شد، گریه
مى كرد و بى قرارى مى نمود. هنگامى كه دیده اش به جمال
دل آراى حسین (ع ) مى افتاد، خوشحال و خندان مى شد.
وقتى كه بزرگ شد، هنگام نماز قبل از اقامه ،
نخست به چهره حسین (ع ) نگاه مى كرد و بعد نماز مى
خواند
علاقه به امام حسین (ع )
محبت و دوستى زینب كبرى (س ) به امام حسین (ع
) آن چنان بود كه خواهرانش این گونه نبودند. گفته اند:
این محبت و دوستى زینب (س ) از ایام و روزگار طفولیت و
كودكى وى بوده ، به طورى كه آرام نمى گرفت ، مگر در
پهلوى امام حسین (ع ) و علیا حضرت فاطمه (س ) رسول خدا
(ص ) را از آن آگاه ساخت .
رسول خدا (ص ) گریه كرد و فاطمه (س ) را از مصایب و
اندوه ها و گرفتارى زینب (س ) آگاه نمود.
احترام امام حسین (ع ) به زینب
در اخبار آمده كه هر گاه حضرت زینب به دیدار
برادرش امام حسین (ع ) مى آمد، حضرت به احترام او جلو
پایش حركت مى كرد و سر پا مى ایستاد و او را در جاى
خود مى نشاند به راستى كه این خود مقام عظیمى است كه
آن حضرت در نزد برادرش داشت ، همان گونه كه او امین و
امانتدار پدر، نسبت به هدایاى الهى بود.
بزرگداشت زینب (س )
علامه و مرد بسیار دانا سید جعفر، از
خویشاوندان بحرالعلوم طباطبایى ، در كتاب تحفه العالم
چنین مى نویسد:
در جلالت قدر و بزرگى مقام و برترى شاءن و بزرگى
حال و چگونگى او بس است آنچه در برخى از اخبار رسیده ،
به اینكه زینب (س ) نزد امام حسین (ع ) در آمد و آن
حضرت قرآن مى خواند، پس حضرت (چون دید زینب آمد) قرآن
را بر زمین نهاد و براى اجلال و تعظیم و بزرگ داشتن او
بر پاى ایستاد. (45)
شرط ازدواج زینب (س )
و گفته اند: حضرت امیرالمؤ منین (ع ) هنگامى
كه زینب (س ) را به پسر برادرش عبدالله بن جعفر تزویج
كرد، در ضمن عقد، شرط نمود هر گاه زینب خواست با
برادرش حضرت امام حسن (ع ) سفر رود، او را از آن منع
نكرده و باز ندارد، و چون عبدالله بن جعفر خواست حضرت
امام حسین (ع) را از سفر عراق باز دارد و حضرت آن را
نپذیرفت و عبدالله ماءیوس و نومید گردید، دو فرزندش
عون و محمد را فرمان داد كه به همراه آن بزرگوار به
عراق روند و در برابر آن حضرت جهاد و كارزار نمایند.چ
و هنگامى كه حضرت امام حسین (ع) روانه كوفه شد، هر
كس او را ملاقات و دیدار مى نمود، از مردم كوفه و مكر
و فریب ایشان او را مى ترسانید.
حضرت امام حسین (ع ) مى فرمود:
ایم الله لتقتلنى الفئه ، و لیسلطن علیهم من یذلهم
؛ به خدا سوگند هر آینه گروه ستمگران مرا مى كشند، و
خدا كسى را كه آنان را ذلیل و خوار گرداند، بر ایشان
مسلط و چیره نماید. (46)
سخنرانى بین حسن و حسین (ع)
از امورى كه بیانگر اوج مقام ارجمند زینب (س
) است ، اینكه امام حسن مجتبى (ع ) در شاءن او خطاب به
او فرمود:
تو از درخت نبوت و از معدن رسالت مى باشى . در این
راستا به روایت زیر توجه كنید:
روزى حضرت زینب (س ) در محضر دو برادرش ، حسن و
حسین (ع ) نشسته بود، و آنها درباره بعضى از گفتار
رسول خدا (ص ) با هم گفت و گو مى كردند. زینب (س ) به
آنها عرض كرد: شنیدم در گفتار خود مى گفتید رسول خدا
(ص ) فرمود:
الحلال بین و الحرام بین شبهات لا یعلمهن كثیر من
الناس ... ؛ بعضى از امور حلال آشكار است و بعضى حرام
آشكار، ولى بعضى شبهه ناك است كه بسیارى از مردم حكم
آن را نمى دانند و تشخیص نمى دهند. آن گاه زینب (س )
چنین شرح داد: هر كس از امور مشتبه پرهیز كند، دین و
آبرویش را از انحراف حفظ مى كند و هر كس كه مرتكب امور
شبهه ناك شد، پایش به سوى حرام مى لغزد، مانند چوپانى
كه گوسفندانش را در نزدیك پرتگاهى عبور مى دهد، قطعا
احتمال سقوط آن گوسفندان از آن پرتگاه ، بسیار است ،
بدان كه هر چیزى پرتگاهى دارد، امورى را كه خداوند
حرام كرده ، همان پرتگاه هستند، ارتكاب امور شبه ناك ،
نزدیك به آن پرتگاه خواهد بود كه موجب سقوط خواهد شد.
در هر انسانى عضوى وجود دارد كه اگر صالح شود، موجب
صالح شدن سایر اعضا است و اگر فاسد شود، باعث فاسد شدن
سایر اعضا مى گردد.
آن عضو قلب است . اى برادرانم ! (حسن و حسین ) آیا
از پیامبر (ص ) كه به تاءدیب الهى ادب شده ، شنیده اید
كه فرمود:
ادبنى ربى و احسن تاءدیبى ؛ خداوند مرا تاءدیب نمود
و نیكو ادب كرد؟ حلال آن است كه خداوند آن را حلال
نموده ، قرآن آن را بیان كرده و پیامبر (ص ) آن را
توضیح داده است ، مانند: حلال بودن خرید و فروش ،
اقامه نماز در وقتش ، اداى زكات ، انجام روزه ماه
رمضان و حج براى مستطیع ، و ترك دروغ ، نفاق و خیانت و
مانند: امر به معروف و نهى از منكر. حرام آن است كه
خداوند آن را حرام كرده ، و در قرآن بیان نموده است و
به طور كلى حرام نقیض حلال است .
امام امور شبهه ناك ، امورى است كه نه حلال بودن آن
را مى دانیم و نه حرام بودن آن را، انسان با ایمانى كه
نه حلال بودن چیزى را مى داند و نه حرام بودن آن را،
اگر سعادت دنیا و آخرت را مى طلبید، باید هیچ گاه به
دنبال چیزى كه آخرش مشتبه است نرود، واجبات الهى را
انجام دهد و محرمات او را ترك نماید و از شبهه ها
پرهیز كند، در این صورت قطعا رستگار شود، و گرنه پایش
به سوى حرام بلغزد و سرانجام در میان حرام بیفتد.
هنگامى كه گفتار زینب كبرى (س ) به این جا رسید،
امام حسن (ع ) به زینب (س ) رو كرد و فرمود: خداوند به
كمالات تو بیفزاید، آرى همان گونه است كه مى گویى ،
انك حقا من شجره النبوه و من معدن الرساله ؛ حقا كه تو
از درخت نبوت و از معدن رسالت هستى . یعنى گفتار و روش
و منش تو، از مركز نبوت و مخزن رسالت پیامبر اسلام (ص
) نشاءت مى گیرد.
سؤ ال و جواب برادر و خواهر
روزى جناب زینب (س ) از برادر بزرگوار خود
امام حسین (ع ) چند مطلب پرسید كه در ذیل مى خوانید:
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما بزرگتر است یا
مصیبت حضرت آدم ؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! آدم بعد از فراق حضرت
حوا به وصال رسید اما من بعد از فراق به شهادت مى رسم
.
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما نسبت به مصیبت
حضرت ابراهیم خلیل در مقام مقایسه چگونه است ؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! آتش به روى حضرت
ابراهیم گلستان شد، اما آتش جنگ من سوزان گردد.
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما بزرگتر است یا
مصیبت حضرت زكریا؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! زكریا را دفن كردند،
اما بدن مرا زیر سم اسبان قرار مى دهند.
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما در مقام مقایسه با
مصیبت حضرت یحیى چگونه است ؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! اگر چه سر یحیى را از
طریق ظلم و ستم بریدند اما بستگانش را اسیر نكردند،
ولى اهل و عیالم را بعد از شهادتم اسیر خواهند كرد.
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما نسبت به ایوب
چگونه است ؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! زخمهاى ایوب مرهم
پذیر شد و خوب گردید، امام زخمهاى من خوب نخواهد شد.
من از حسین جدا نمى شوم
حضرت زینب كبرى (س ) از سوم شعبان سال 60 هجرى در
مكه بود. چون سربازان یزید مى خواستند در مكه و در حرم
امن الهى امام حسین (ع ) را مخفیانه بكشند، لذا امام
روز ترویه كه روز هشتم ذى الحجه است ، مكه را به سوى
عراق ترك كرد. زینب (س ) نیز در این كاروان حضور داشت
.
ابن عباس گفت : یا حسین ! اگر خود مجبور به رفتن
هستى ، زنان را با خود همراه مبر.
زینب (س ) چون این سخن را شنید، سر از كجاوه بیرون
كرد و گفت : ابن عباس ! مى خواهى مرا از برادرم حسین
جدا كنى ؟! هرگز.