همایش " مطالعات تطبیقی در حوزه های فلسفه، کلام و عرفان" آغاز به کار کرد

همایش یک روزه " مطالعات تطبیقی در حوزه های فلسفه، کلام و عرفان" در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آغاز به کار کرد.
در آغاز همایش و پیش از شروع نشست اول دکتر کلباسی دبیر همایش، ضمن خوش آمد گویی به حاضرین به تعریف مختصری از فلسفه تطبیقی، پرداخت. سپس دکتر ایلخانی سخنرانی خود را با عنوان روش شناسی در فلسفه ارایه کرد.

وی در تعریف فلسفه تطبیقی گفت: فلسفه تطبیقی شناخت یک تفکر در یک فرهنگ و شناخت آن تفکر در فرهنگ های دیگر و یا مطالعه یک جریان در دو فرهنگ مختلف اعم از شناخت نقاط اشتراک و اختلاف آن است و مقایسه ساختارهای مختلف در فلسفه از طریق جریان فلسفه تطبیقی امکان پذیر است که در فلسفه تطبیقی شاید فقط مقایسه موضوعات با یکدیگر نیست بلکه می تواند ارتباط بین فلسفه ها دریافت و بسط آنها در مجموعه فرهنگی مهم باشد که امکان فهم آن تفکر را در فرهنگ جدیدی فراهم می کند. مثلا بررسی نظریه مشایی در فلسفه یونان که در عین تقاوتها شباهت هایی هم دارند یا مطابقت میان فلسفه هایی که منشاء مشترک یا ارتباط تاریخی مشترک دانرد مثل تاثیر پذیری توماس آکویناس از ابن سینا.

دکتر ایلخانی درخاتمه پیشنهاد پژوهشی - آکادمیک تر شدن فلسفه تطبقی را بیان نمود.

دومین سخنران همایش و کارگاه تخصصی مطالعات تطبیقی در حوزه های فلسفه، کلام و عرفان دکتر محمد رضا بهشتی بود که در سخنرانی خود با عنوان "فلسفه تطبیقی رهیافتها و روشها" هدف فلسفه تطبیقی را تلاش برای درک اندیشه فلسفی، نظام فلسفی یا ارزیابی آن نظام فلسفی که پژوهشگاه آن را مبنای کار خود قرار می دهد دانست و اصطلاح فلسفه تطبیقی را اصطلاح جدیدی قلمداد کرد که از اواخر سده 19 میلادی پدید آمد.

وی افزود: استقبالی که از این جریان در حوزه های فرهنگی غیر اروپایی صورت می گیرد با انگیزه هایی انجام می شود و عرضه اندیشه های فرهنگی از ناحیه فرهنگهای دیگر و نوعی تقابل در فلسفه فراگیر مغرب زمین و در مواردی مقابله با نوع نگرش تاریخی همانند کسانی که مثل هگل فلسفه را مسیری می داند که به فلسفه مغرب زمین منتهی می شود و ارزش را تنها به فلسفه مغرب زمین می دهد هم در این فرآیند به وجود آمد.مسئله مطالعات تطبیقی قبل از فلسفه در رشته های دیگری از جمله علوم تجربی، ادبیات و... پدید آمده بود. یعنی ابتدا در حوزه علوم تجربی صورت گرفت و سپس در علوم انسانی.

وی در خاتمه مثالی ارایه کرد که همانطور که گیاه شناس گیاهان را در دسته ها و طبقه های مختلف تقسیم می کند تحلیل گر فلسفه هم باید به دنبال جهانی بینی ها و انواع نظام های فلسفی برود و آنها را تقسیم و طبقه بندی کند.

 

منبع:خبرگزاری مهر