شهید آوینی

 

امروز پنج شنبه سوم فروردین سال 1385 هجری شمسی مقارن است با بیست و دوم صفرالمظفر سال 1427 هجری قمری و برابر است با بیست و سوم مارس سال 2006 میلادی .

ادامه وقایع فیضیه قم : 
در این روز در سال 1342 ه ش پس از وقایع اسفناک  روز گذشته  ، مدرسه فیضیه در محاصره کامل نیروهاى نظامى و ساواک قرارگرفت و ورود افراد غیرروحانى به مدرسه ممنوع‏شد. دراین روز ، بعضى از طلاب برای جمع‏آورى کتابها و وسایل و گروهى نیز براى تماشاى خونریزیها، غارتگریها و قرآنهاى سوخته در فیضیه، گرد آمده‏بودند که بار دیگر هجوم وحشیانه آغازشد؛  این بار «فیضیه‏» را حمام خون کردند. هیچ‏کس را سالم نگذاشتند . طلاب جوان را به خاک ‏وخون مى‏کشیدند و کهنسالان را، چنانچه شعار جاویدشاه سرنمى‏دادند،  با کتک بیرون مى‏انداختند ویا مجروح مى کردند.  به گفته بعضى از شاهدان روحانى، پیرمردى را با چوب و میله آهنى مى‏زدند و مى‏گفتند: بگو جاویدشاه! او زیر ضربات دژخیمان چنین زمزمه مى‏کرد: انى وجهت وجهى للذى فطر السماوات والارض حنیفا وما انا من المشرکین ; من از روى اخلاص [و با دلى پاک] روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده‏است و از مشرکان نیستم. دیگرى عشق درونى‏اش را چنین آشکار مى‏کرد: وسیعلم الذین ظلموا اى منقلب ینقلبون;  آنها که ستم‏کردند بزودى خواهنددانست که بازگشتشان به کجاست. هتک‏حرمت نسبت‏به مدرسه مبارکه فیضیه، سربازان بقیة‏الله الاعظم و مراسم سوگوارى امام صادق(ع) آن قدر مهم بود که مراجع بزرگ شیعه از داخل و خارج کشور (13) براى امام خمینى(ره) پیام تسلیت فرستادند و رژیم شاه و دست‏اندرکاران آن جنایت را محکوم کردند. رهبرکبیر  انقلاب اسلامى ضمن پاسخ به تلگرافها،  رژیم پهلوى را غیراسلامى خواندند  و ماهیت ضداسلامى‏اش را چنین افشاکردند: « با شعار شاه‏دوستى به مقدسات مذهبى اهانت مى‏کنند! شاه‏دوستى یعنى غارتگرى، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش. شاه‏دوستى یعنى ضربه‏زدن بر پیکر قرآن و محو آثار اسلامى. شاه‏دوستى یعنى تجاوز به احکام اسلام و تبدیل احکام قرآن‏کریم. شاه‏دوستى یعنى کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت. پس قرآن و مذهب در مخاطره است ‏با این احتمال تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب (ولو بلغ ما بلغ) ...»
* (منبع : احمد زمانی ، ماهنامه کوثر   ، شماره یک )

تاسیس حوزه علمیه قم : 
به نقل از  پایگاه اطلاع رسانی حوزه : در چنین روزی در  سال 1301 ه ش حوزه علمیه قم تاسیس شد. قم از بزرگترین شهرهاى مذهبى جهان تشیع به شمار مى‏آید که از روزگاران نخست تولد تشیع در ایران به مرکزیت‏شیعه شهرت داشته و تا کنون نیز مرکزیت‏خود را در دانش و بینش اسلامى وتصمیم گیرى درباره جریانات سیاسى و اجتماعى حفظ کرده‏است لذا تاریخ قم سابقه درخشانى در خصوص برپایى حوزه علمیه و پایگاه دینى مردم دارد.  اولین کسانى که در این شهر براى تاسیس حوزه علمیه قیام کردند محدثین و روات قبیله اشعرى بودند که از یاران امامان معصوم علیهم السلام به شمار مى‏رفتند. در زمان" حجاج بن یوسف ثقفى"  گروهى از شیعیان مشهور به" اشعریین" از کوفه به سوى قم هجرت نموده و در آنجا اقامت جستند و سپس "عبدالله بن سعد اشعرى" که عالم و دانشمند آنها بود به ترویج و تبلیغ اسلام و تشیع پرداخت و فرزندان او نیز به نشر و تعلیم قرآن و احکام اسلام اشتغال یافته و در نتیجه نه تنها گسترش اسلام و تشیع در شهر قم مرهون خدمات این عالم بزرگوار و فرزندان او مى‏باشد بلکه اولین گام حرکت علمى در قم نیز به وسیله او برداشته شده‏است به دنبال آن حرکت علمى ابراهیم بن هاشم قمى که از اصحاب امام هشتم علیه السلام است و در محضر عالم بزرگ یونس بن عبد الرحمن کسب فیض نموده به قم آمد و براى اولین بار احادیث کوفیین را در قم نشر داد و گام بزرگى در تحول و تکامل علمى در حوزه قم برداشت و در رشد محیط علمى قم به توفیق بزرگى دست‏یافت. با توجه به مطالب یاد شده باید گفت که سابقه تشیع و فرهنگ جعفرى به قبل از ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم بر مى‏گردد ولى از آن هنگام که آن بانوى بزرگوار به قم آمد و در قم مدفون گردید.  مرقد او شمعى شد که پروانه‏ها رابه سوى خود کشید و شهر قم مرکزیت بیشترى یافت و علمایى که به قصد زیارت آن حضرت به قم مى‏آمدند گاهى در این شهر سکنى مى‏گزیدند و همین باعث تشکیل یک اجتماع علمى قوى متشکل از علاقمندان به فرهنگ و مکتب جعفرى گردید. حوزه علمیه قم درمسیر تاریخ همچنان به سیر خود ادامه داد اما در اواخر قرن سیزدهم نقطه تحولى در آن ایجاد شد که باعث تثبیت این شهر به عنوان مرکز اصلى تحصیل علوم دینى و موجب روى آوردن علما و بزرگان و طلاب و دانش پژوهان به این شهر مقدس گردید. این نقطه تحول از زمانى که حضرت آیه الله العظمى" شیخ عبد الکریم حائرى یزدى" (معروف به حاج شیخ ) در این حوزه مسکن گزید و با انفاس قدسیه خویش حوزه قم را جانى تازه بخشید و به" آیه الله مؤسس" شهرت بافت.
شیخ عبد الکریم حائرى مؤسس حوزه علمیه قم اواخر زمستان 1300 ه ش(مطابق با 22 رجب 1430 ه.ق) بود که آیة الله حائرى و فرزند بزرگش آیه الله مرتضى حائرى به همراه آیة الله محمد تقى خوانسارى به قصد اجابت دعوت مردم از اراک به سمت قم حرکت کردند شهر قم که به خاطر بزرگداشت عید مبعث پیامبر اکرم(ص) آزین بندى شده‏بود،  خود را مهیاى استقبال از آیة الله حائرى نمود. با پیچیدن زمزمه ورود آیة الله حائرى به شهر، فوج فوج مردم دلباخته مرجعیت براى استقبال از او به خارج شهر شتافتند.  آیة اللّه حائرى در میان انبوه جمعیت استقبال کننده وارد شهر قم مى‏شود و در مجالس جشن و سرور عید مبعث در نقاط مختلف قم شرکت مى‏کند. تقارن عید مبعث و نیمه شعبان و عید نوروز جمعیت زیادى را از تهران و شهرهاى دیگر کشور به سوى قم کشانده بود واعظان و کسانى که آیة اللّه حائرى را از دوران حضور او در سامرا ونجف مى شناختند ، بر منابر و مجالس وعظ و خطابه ار کمالات معنوى و علمى ایشان براى مردم سخنها گفتند واهالى را براى نگه داشتن آیة الله حائرى در قم تشویق کردند. 
تاسیس حوزه علمیه قم چیزى بود که زمزمه آن قرنها پیش در حوزه علمیه نجف شروع شده‏بود و ریشه در روایات امامان معصوم(ع) داشت. امام صادق(ع) در قرن دوم هجرى قمرى براى یاران خود از شهر قم سخن رانده بود و در جهت مرکزیت این شهر براى دانش اسلامى چنین گفته بود: زود باشد که کوفه روزگارى از مؤمنان خالى گردد و علم ودانش در آن ناپدید شود... و به شهرى که آن را قم گویند ظاهر شود و روشن گردد و معدن اهل علم و فضل شود...» و در طول این قرنها این نوید امامان بزرگوار شیعه بود که همواره زبان به زبان نقل مى‏شد و در ذهن شیعیان جاى مى‏گرفت. اوایل بهار 1301 ه.ش درست پس از 2 ماه اقامت آیة الله حائرى در شهر قم منزل" آیة الله پایین شهرى"  جلسه‏اى از طرف علما، بازاریان و کسبه تهران تشکیل شد که بزرگانى از فقهاى قم چون آیة الله بافقى، آیة الله کبیر و آیة الله فیض در آن شرکت داشتند در این جلسه گفتگو پیرامون تاسیس حوزه علمیه قم ساعتها به درازا کشید سرانجام نظر نهایى به آیة الله حائرى محول شد همه علما و بزرگان علم و معرفت به آیة الله حائرى اصرار کردند و نیز بسیارى از بازاریان و کسبه در تامین مالى حوزه اعلام آمادگى کردند.  آیة الله حائرى ابتدا بر این عقیده بود که بزرگان قم خود این کار را انجام دهند و از عهده این امر خطیر نیز برخواهند آمد؛  اما چون اصرار بى‏حد علما را مشاهده نمود تکلیف را بر عهده خود ثابت دید و با بیان این نکته که: «استخاره خواهیم کرد که آیا صلاح است در قم مانده و به فضلا و محصلین حوزه اراک که انتظار بازگشت مرا دارند بنویسم به قم بیایند» تصمیم خود را به بعد موکول کرد. صبح روز بعد پس از آن که نماز صبح را به پایان رساند در حرم حضرت معصومه به دعا و نیایش ایستاد و به استخاره روى آورد.  نقل است که آیة الله حائرى به قرآن استخاره نمى‏کرد و مى‏فرمود من درست نمى‏فهمم مثلا «یسبح ما فى السموات و الارض‏» نسبت به موضوع استخاره خوب است‏یا بد؛ اما در مورد ماندن در قم به قرآن استخاره کرد و خود را به مشیت الهى سپرد که آیه‏اى زیبا و مناسب حالش «... اتونى باهلکم اجمعین‏» خط مشى آینده او را ترسیم نمود و آیة الله حائرى را مصمم ساخت‏حوزه علمیه قم را سامان داد و شاگردان خود را از اراک به این شهر فراخواند. با اقامت گزیدن آیة الله حائرى در قم در سال 1340ه ق. مطابق با 1301 ه ش بنیان حوزه علمیه قم نیز نهاده شد و با گامهاى بزرگى که آیت الله حائرى برداشت این حوزه به تدریج رشدکرد و در ردیف بزرگترین حوزه‏هاى علمیه جهان تشیع درآمد. اساسى‏ترین گامى که آیة الله حائرى پس از تاسیس حوزه برداشت تعمیر مدارس دینى بود و با تغییر روش آموزشى نیز تحولى عظیم را در آنها ایجاد کرد وى در این راه همت و تجربه تدریس سى ساله خود را به کار بست به گونه‏اى که با این روش برنامه‏هاى درسى حوزه علمیه نجف اشرف با همه ابعاد و وسعتش در حوزه علمیه قم رایج‏شد و دوران نابسامان حوزه علمیه قم که پس از میرزاى قمى وضع رقت‏بارى یافته بود پایان گرفت اساسى‏ترین ابتکار آیة الله حائرى پس از توجه دادن محصلین علوم علوى به ژرفنگرى در درس و بحث علمى گزینش «هیئت ممتحنه‏» براى گرفتن از درس حوزوى بود که امروز چنین روشى در آموزش و پرورش دنیا از ضروریات کار محسوب مى‏شود. وضعیت آشفته مدارس علمیه قم پیش از ورود آیة الله حائرى به گونه‏اى نبود که از دید صاحبنظران دلسوخته‏اى چون امام خمینى(ره) پنهان بماند ایشان که در موقع حضور حاج شیخ در قم طلبه‏اى جوان و پرشور بود در ضمن ترکیب‏بندى زیبا اوضاع آن روز حوزه را چنین به تصویر مى‏کشد: راستى این آیة الله گر در این سامان نبودى/ کشتى اسلام را از مهر پشتیبان نبودى/ دشمنان را گر که تیغ حشمتش بر جان نبودى/ اسمى از اسلامیان و رسمى از ایمان نبودى/ حبذا از یزد کز وى طالع این خورشید جان شد/ جاى دارد گر نهد رو آسمان بر آستانش/ لشکر فتح و ظفر گردد هماره جان فشانش/ نیّر اعظم به خدمت آید و هم اخترانش /عبد درگه بنده فرمان شود نه آسمانش /چون که بر کشتى اسلامى یگانه پشتبان شد/ حوزه اسلام کز ظلم ستمکاران زبون بود/ پیکرش بى روح و روح اقدسش از تن برون بود/ روحش افسرده ز ظلم ظلم اندیشان دون بود/ قلب پیغمبر دل حیدر ز مظلومیش خون بود/ از عطایش باز سوى پیکرش روح روان شد. در سال 1340 ه ق پس از آنکه حوزه علیمه قم شکل گرفت بار دیگر آن افتخارات تاریخى در ایران زنده شد و علوم اسلامى به شکوفایى نشست وحوزه علمیه قم دانشمندان اسلامى و فقهاى دین شناسى را از گوشه و کنار کشور در خود گرد آورد. شکوه و عظمت‏حوزه علمیه قم از آغاز تا امروز که بیش از هفتاد سال از شکل گیرى آن مى‏گذرد هر سال چشمگیر تر از گذشته در عرصه‏هاى مختلف نمو داشته‏است و پرتو آثار وجودیش افقهاى جدیدى از دورترین نقاط این عالم را درنوردیده است این حوزه با شکوه گذشته از اینکه بزرگترین دانشگاه علوم اسلامى است در رشته‏هاى اعتقادات، فقه و حقوق عرفان و فلسفه اقتصاد تفسیر کلام و ... پاسخگوى نیازهاى اجتماعى فرهنگى و فکرى جامعه نیز بوده و هست که در این راه اندیشمندان فراوانى را در دامن خود پرورانده است.
اقتباس از کتابهاى: نگهبان بیدار ،تاریخ علماى اسلامى و فقهاى نامدار شیعه آیت الله مؤسس

در گذشت هارون  الرشید :
در چنین روزی در سال 809 میلادی هاروان الرشید خلیفه مقتدر عباسی در گذشت . هارون الرشید  بین سالهای 786 تا 809 میلادی بر عراق حکومت کرد . او در سن 44 سالگی در گذشت .
به نقل از جعفریان ، رسول ،  کتاب پیدایش اسلام تا ایران اسلامى : پس از هادی عباسی در سال 170 ه ق ، هارون ملقب به رشید، فرزند دیگر مهدى عباسى که از مادرى با نام خیزران زاده شده بود، به خلافت رسید.هارون، مقتدرترین خلیفه عباسى و عصر وى، دوران اقتدار این دولت است.در عین حال، این دوران، آغاز مرحله‏اى است که پس از آن به دلایل مختلف زوال نسبى عباسیان شروع مى‏شود . شهرت هارون بیش از آن که به خودش مربوط شود به برمکیان باز مى‏گردد که اداره امور حکومت را تا زمان سرنگونى در اختیار خویش داشتند.خاندان برمکى، ریشه در نژاد خراسانى داشتند و تحقیقات جدید نشان داده که کلمه برمک به نوعى کاهن یا پرده‏دار در معابد گفته مى‏شده است.خبر حضور این خاندان در عرصه سیاست از اواخر دوره اموى و بیشتر در اوایل دوره عباسى است. یحیى بن خالد برمکى به عنوان دستیار هارون از سوى مهدى عباسى و هادى تعیین شد و هارون او را پدر خطاب مى‏کرد.زمانى که هادى قصد خلع برادرش هارون را داشت، یحیى مخالف بود و به زندان افتاد.هارون که به قدرت رسید وى‏را آزاد کرد و دست او و فرزندانش را در اداره امور بازگذاشت.یحیى از همان سال 170 کار وزارت هارون را عهده‏دار شد. یکى از مهم‏ترین رخدادهاى زندگى هارون، جنگ‏هاى طولانى وى با رومیان بیزنطى است که مرکزشان در قسطنطنیه (استانبول فعلى) بود.در دوران خلافت وى این جنگ‏ها به شکل گسترده‏اى ادامه داشت.دل مشغولى‏هاى سیاسى وى به طور عمده در شام، افریقیه و خراسان بود.وى به طور مداوم در این مناطق با بحران سیاسى روبه‏رو بود و مجبور مى‏شد تا حکمرانان این مناطق را تغییر دهد. یکى از دشوارى‏هاى هارون، نفوذ علویان و گسترش مذهب تشیع بود.وى سختگیرى زیادى بر علویان کرده بسیارى از آنها را کشت یا به زندان افکند.وى در همان سال‏هاى نخست حکومت خود علویان را که در بغداد قدرتى به هم رسانیده بودند، بیرون کرد و آنها را به مدینه بازگرداند .ابن طباطبایى علوى از همان سال نخست وى سر به شورش برداشت.در سال 176 یحیى بن عبد الله بن حسن در دیلم قیام کرد که با مکر فضل بن یحیى برمکى تسلیم شد. خوارج نیز که محل نفوذ سنتى‏شان در جزیره حد فاصل دجله و فرات بود، بارها بر هارون شوریدند .در سال 171 هجرى صحصح خارجى در آن ناحیه شورید که پس از کشتارى در موصل گرفتار سپاه اعزامى هارون گشته و کشته شد.بار دیگر در سال 178 هجرى ولید بن طریف خارجى در همان منطقه شورش کرد.خوارج در سیستان و بخشى از افغانستان امروزى هم حضور داشتند.خوارج در سال 185 هجرى در بادغیس و کابل به رهبرى حمزه خارجى شوریدند که مورد حمله سپاه عباسى قرار گرفته، شکست خوردند. قدرت هارون در سرکوبى این شورش‏ها، به رغم گستردگى آنها، نشان از اقتدارى داشت که ویژه دوران وى بود. مشکل عمده هارون، بیعت مردم با دو فرزندش امین و مأمون بود.مأمون از امین بزرگ‏تر بود، اما به‏دلیل آن که مادرش کنیز بود باید در مرتبه بعد قرار مى‏گرفت.خود هارون گرفتار توطئه دو بیعتى از سوى پدرش مهدى درباره هادى و خودش قرار گرفت.وى حتى با وجود این تجربه براى دو فرزندش بیعت گرفت و عباسیان را در آستانه یک بحران سیاسى قرار داد.او ایران را به مأمون سپردو عراق و شام را به امین.سپردن ایران به دست مأمون آغازى بر استقلال نسبى این منطقه از بغداد بود. اما پیش از آن که این بحران آغاز شود، سرکوبى برامکه قدرت هارون را به شدت کاهش داد .توطئه بر ضد برامکه مى‏توانست از ناحیه کسانى باشد که در رقابت با این خاندان بودند .در شایعات عمومى ارتباط جعفر برمکى با عباسه خواهر هارون، سبب این رخداد عنوان شد.اتهام زندقه نیز میان اتهاماتى که به خاندان برمکى نسبت داده شده، آمده است. به هر روى برخورد سخت هارون با این خاندان، جداى از آن که وى را از درایت این خاندان بى‏بهره مى‏کرد، جوى از بى‏اعتمادى را میان کارگزاران حکومت به وجود آورد.وى در سال 187 دستور داد که جعفر بن یحیى را کشتند و یحیى پدر وى و نیز بسیارى از وابستگان او را به زندان افکندند.یکى از برجستگان این خاندان فضل بن یحیى است که به بخشندگى شهرت به سزائى داشت.او نیز زندانى شد و در سال 193 چند ماه پیش از هارون و سه سال پس از درگذشت پدرش یحیى، در زندان درگذشت.گفته شده است که در این ماجرا بیش از هزار نفر از وابستگان این خاندان کشته شده خانه‏هاى آنها ویران گشت. شورش‏هاى پى در پى خوارج در عراق و جنوب خراسان، شورش رافع بن لیث در خراسان و ناامنى آن ناحیه، هارون را مجبور کرد تا در اواخر سال 192 به خراسان عزیمت کند.وى در جرجان بیمار شد و در سال 193 در شهر طوس درگذشت.بعدها در نزدیکى قبر او، پیکر پاک امام رضا ـ ع ـ را به خاک سپردند.


در گذشت ژول ورن : 
درچنین روزی در  سال 1905 میلادی  «ژول ورن» نویسنده مشهور فرانسوی درگذشت. وی در  سال1828میلادی ، در شهر نانت فرانسه دیده به جهان گشود .  ژول ورن پس از طی تحصیلات مقدماتی  شروع به تحصیل دررشته حقوق کرد اما علاقه او به داستان ، وی را بیش از پیش به سوی ادبیات خلا قه کشاند . او دوستی نزدیک با الکساندر دوما داشت  و به همین جهت در داستان پردازی تا حدودی تحت تاثیر وی قرار گرفت . "پنج هفته در بالون "  نخستین رمان علمی- تخیلی وی بود که با موفقیت فراوان  روبرو شد .  او سپس به نوشتن کتب دیگری همت گماشت . کتاب "سفرهای شگفت انگیز" او بسیار موفق بود و هواخواهان بسیاری پیدا کرد . وی آثار پر طرفدار دیگری نیز خلق کرده است که همگی از ذهن خلاق و داستان پرداز او نشات می گیرند . "از زمین تا کره ماه " ،"سفربه مرکززمین" ،  "بیست هزار فرسنگ زیر دریا"  و"  دور دنیا در هشتاد روز " از عناوین مهمترین آثار اویند . گفته اند تمامی داستانهایی که از ذهن متخیل ژول ورن سرچشمه  گرفتنه اند امروزه به واقعیت پیوسته اند و این ادعای گزافی نیست . ناشر آثارش، ژول هر تزل برای او دوست و مشاور و همراه بسیار خوبی بود. مارسل موره  منتقد و نویسنده  با نگارش  چندین کتاب و رساله درباره ژول ورن  او را  به دنیا معرفی کرد. مارسل موره در دو کتاب: "ژول ورن بسیار شگفت انگیز" (1960) و "اکتشافات ژول ورن" (1963) ژول ورن را به دنیا شناساند .

بازگشایی  مسجد گنجه : 
درچنین روزی در  سال 1989 میلادی  پس از هفتاد سال مسجد جامع گنجه در آذربایجان شوروی بازگشایی شد . این مسجد یکی
از مساجد تاریخی کشور آذربایجان به شمار می رود .  با روی کار آمدن بلشویک ها در سال 1917 میلادی ، این گروه قوانین خشنی علیه مذهب به حال اجرا در آوردند .  افراد مومن به  اتهام جاسوسی  تحت تعقیب قرار مى‏گرفتند،حبس علیه معلمان دینی به حال اجرا در می آمد و نتیجتا اسلام زدایی و دین زدایی در این منطقه در دستور کار بلشویک ها قرار گرفت . اما با این حال مسلمانان در برابر این گونه تحرکات مقاومت می کردند .  در سال 1370ش مردم آذر باییجان از سلطه مارکسیست‏ها رهایى یافتند و مردم تشنه مذهب به سوی انجام آیین  های مذهبی روی آوردند و نخستین کار را در این حوزه ترمیم مسجد جامع گنجه و ترمیم آن دانستند .

تولد پیتر دیبای :
در چنین روزی در سال 1884 میلادی پیتر دیبای شیمیدان و فیزیکدان هلندی به دنیا آمد .وی به سال 1936 میلادی جایزه نوبل را از آن خود کرده بود .

کشف عامل بیماری سل : 
درچنین روزی در  سال 1882 میلادی  روبرت کخ دانشمند  آلمانی باسیل مولد سل را کشف کرد . این باسیل را باسیل کخ
می نامند . سل یکی از بیماری های عفونی است که شخص را در برابر ویروس مخرب ضعیف می سازد و سرانجام او را از بین می برد . کخ با کشف این عامل کمک شایانی در جهت پیشرفت علم پزشکی نمود و به بهمین دلیل به پاس زحمات وی  در سال 1905 میلادی جایزه نوبل را در فیزیولوژی و طب دریافت نمود .

در گذشت استاندال :
در چنین روزی در سال 1842 میلادی استاندال نویسنده فرانسوی در گذشت . نام اصلی وی ماری هنری بیل بودد . وی در 59 سالگی در گذشت . استاندال در سال 1762 میلادی   دیده به جهان گشود . "سرخ و سیاه "  عنوان مهمترین اثر اوست . وی پس از طی تحصیلات مقدماتی عازم  پاریس شد . پس ازآنکه قدرت به ناپلئون رسید ، استاندال وارد ارتش شد  و چندین سال در ارتش مشغول فعالیت بود . وی پس از آن به پاریس رجعت نمود و در این زمان به نگارش آثار ادبی مشغول شد. استاندال که تقریبا در اواخر عمر به رمان روى آورد ( چهل و هفت‏ساله بود که اولین شاهکار خود را به نام سرخ و سیاه  در سال 1830  میلادى خلق کرد)، از سال1822 میلادى به‏بعد، در نقش روزنامه‏نگار سیاسى، با نوشتن سلسله‏مقاله‏هایى با عنوان «نامه‏هایى از پاریس‏»  که در نشریه‏هاى مختلف لندن به چاپ مى‏رسید، کارآموزى مى‏کرد. وی پس از آن آثار مشهور خود با نامهای «راهبه کاسترو»، «آرناس»، «راسین و شکسپیر»، «گردش‌های رم»، «زندگی آیدن و موزاروستاز»، «زندگی روسینی»، «وقایع ایتالیا»، «زندگی ناپلئون» و «معبد پارم» را  به رشته تحریردر آورد . او در  سال 1842 میلادی  به علت سکته قلبی  فلج  شد وسرانجام در گذشت .او در سراسر زندگانى، فشارهاى نهانى ستیزه‏آمیزى که لایه نازک جامعه منضبط فرانسه را شکافت.  رمان سرخ و سیاه ، همه جریانات معاصر را به تصویر مى‏کشد: کشمکشهاى اشرافیت فرتوت براى تثبیت دوباره اقتدار خود پس از رویدادهاى مصیبت‏بار انقلاب  سال 1789،  رونق مجدد واپسگرایى به پیشگامى ژزوئیت‏ها   و تهدید جدید ثبات اجتماعى از سوى قشر جوانان تحصیلکرده، بلندپرواز، اما تنگدست کشور که در قهرمان رمان استاندال به نام ژولین سورل  تجسم یافته است.

تولد لاپلاس : 
درچنین روزی در  سال 1749 میلادی «پی‏یر سیمون لاپلاس» ریاضیدان فرانسوی به دنیا آمد . وی مدتی ریاست مجلس سنای فرانسه را نیز به عهده داشت .

در گذشت جولیتا ماسینا :
 در چنین روز یدر سال 1994 میلادی ماسینا بازیگر مشهور سینمای ایتالیا و همسر فدریکو فللینی در گذشت . وی در فیلم جاده فیلینی خوش در خشد . او به هنگام مرگ هفتاد و چهار سال داشت .

آغاز جنگ نووارا :
در چنین روزی در سال 1894 میلادی جنگ نووارا میان شاه جارلز آلبرت پادشاه انگلستان علیه جمهوری ایتالیا در گرفت .

قرار داد  رم  :
در چنین روزی در سال 1936 میلادی سه کشور ایتالیا ، اطریش و مجارستان پیمان رم را امضا کردند .

استقلال سودان : 
در چنین روزی در سال 1956 میلادی سودان اعلام استقلال کرد . کشور سودان با بیش از 2500000 کیلومتر مربع مساحت یکی اتز بزرگترین کشورهای افریقایى است . این کشور با مصر، لیبى، چاد، افریقاى‏مرکزى، زئیر، کنیا، اوگاندا و اتیوپى مرز مشترک دارد.  چندین قرن قبل از میلاد، سودان شمالى توسط مصریان اداره شد . این کشور از  نیمه دوم قرن نوزدهم مستعمره  انگلستان شد . مسلمانان این کشور به  رهبرى محمد احمد بن عبدالله سالها با سربازان انگلیسی مبارزه کردند . در سال 1899م قراردادى میان مصر و انگلستان منعقد شد که به موجب آن اداره امور سودان به هر دو کشور واگذار شد و بدین گونه سودان تحت استعمار در آمد. سودان پس از آن در سال 1956 استقلال یافت اما دو سال بعد  نظامیان ژنرال ابراهیم عبود کودتا کرده و قدرت را در دست گرفتند. سودان پس از استقلال، شاهد درگیرى‏هاى فراوانى بوده و یکى از کشورهاى پرکودتاى افریقا مى‏باشد.

روز نیروهای مسلح در لائوس :
همه ساله چنین روزی به عنوان روز نیروهای مسلح در لائوس گرامی داشته می شود .

03/01/58

برای این روز واقعه ای از 8 سال دفاع مقدس ثبت نگردیده است.

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo