نرخ بيسوادی پس از انقلاب اسلامی به طور چشم گيری كاهش يافت
كمتر از يكسال پس از پيروزي انقلاب اسلامي با فرمان حضرت امام خميني (ره)
در هفتم دي ماه 1358 نهضت سواد آموزي تاسيس شد. آمارها نشان مي دهند نرخ بيسوادي پس
از انقلاب اسلامي به طور چشم گيري كاهش يافته است.
قريب به 40 سال پيش ملتهاي جهان با تاكيد بر حق برخورداري همگان از آموزش در
اعلاميه جهاني حقوق بشر، آموزش را به عنوان حق مسلم همه آحاد بشر به رسميت
شناختند.
از آن زمان تاكنون و به خصوص طي دهههاي اخير كنفرانسهاي جهاني زيادي تشكيل شده
است. در تمامي اين كنفرانسها، رهبران جهان، آموزش را به عنوان عنصر حياتي و راهكار
تقويت فرايند توسعه پايدار اعلام كردهاند، به رغم تاكيدات جهاني و تلاشهاي در خور
تحسين دولتها همواره كساني هستند كه به دلايل مختلف از جمله شرايط زندگي، مسايل
فرهنگي و اجتماعي از فرصت اول يادگيري و آموزش رسمي بازماندهاند.
اينگونه افراد پس از گذر از شرايط بازدارنده به مروز تمايل مييابند كه از حق
آموزش برخوردار گردند از اين رو دولتها، فرصت دوم يادگيري را در اشكال مختلف براي
آنها مهيا ميسازند.
كمتر از يكسال پس از پيروزي انقلاب اسلامي نگذشته بود كه حضرت امام خميني (ره)
طي فرمان تاريخي خود در هفتم ديماه، 1358 نهضت سوادآموزي را تاسيس نمودند.
ايشان در پيام خود ضمن نقش مشاركتجويي دستگاههاي اجرايي و مردم هدف از ايجاد اين
نهاد را نيز ترسيم كردند كه در كوتاه مدت آموزش خواندن و نوشتن و در بلندمدت به
فرهنگسازي و تبديل فرهنگ وابسته به فرهنگ مستقل را با رويكرد اسلامي از وظايف
سوادآموزي دانستند. در اجراي پيام تاريخي امام خميني (ره) اساسنامه نهضت سوادآموزي
در سال 1363 به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد و به موجب آن آموزش بزرگسالان در حد
خواندن و نوشتن و آموختن حساب و تربيت و بالا بردن سطح فرهنگ و نشر فرهنگ اسلامي
مناسب با سوادآموزي به عنوان وظايف سازمان تعيين گرديد.
با تصويب اساسنامه فضاي جديدي براي ارائه خدمات آموزشي به بزرگسالان محروم از
سواد (10 سال و بالاتر) فراهم شد. تحت اين شرايط دورههاي مختلف سوادآموزي طراحي و
با مصوب كردن آن در شوراي عالي آموزش و پرورش، بيسوادان و كمسوادان فرصت يافتند تا
در دوره مقدماتي، تكميلي، پاياني و پنجم بزرگسالان از خدمات آموزشي بهرهمند شوند.
همگام با تحولات جديد، پديده رجعت به بيسوادي براي سوادآموختگاني كه امكان ادامه
تحصيل براي آنان وجود نداشت نمايان گرديد، لذا برنامهريزان و مجريان سازمان براي
پاسخگويي به اين واقعيت به طراحي برنامههاي آموزشي سپس از سواد پرداختند، تا ضمن
فراهمسازي ماندگاري سواد موجبات تعميق آن را فراهم نمايند.
عليرغم موفقيتهاي كسب شده طي دو دهه فعاليت سوادآموزي و اجراي سه برنامه توسعه،
نظر به تحولات سريع جهاني، به وجود آمدن نيازهاي نوين آموزشي و افزايش نسبي فرهنگ
عمومي جامعه مخاطبان، زيرساختها و رويههاي جاري سوادآموزي از كارايي كافي و لازم
برخودار نيست. اثر بخشي برنامهها و ايجاد تقاضا براي آموزش و يادگيري، با مضامين و
مسائل تاثيرگذار زيادي پيوند خورده است، كه لازم است جهت روزآمد كردن و كارانمودن
آنها اقدام جدي صورت گيرد.
امروزه سواد و سوادآموزي دستخوش تحولات وسيع گرديده است و در جوامع مختلف با
توجه به جايگاه علمي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي كشورها معنا و كاربردهاي متنوعي
يافته است. با توجه به شرايط نوين ايجاد شده در مسير برنامه چشمانداز بيست ساله به
لحاظ مديريت سازماني انجام برنامهريزي عمودي، كارايي لازم را ندارد و نيازها از
منطقه به منطقه ديگر و حتي از محلي به محلي ديگر مفتاوت و منحصر به فرد است.
بنابراين متناسب سازي ساختار اداري و آموزشي با وضعيت جديد، به هنگامسازي
قوانين و مقررات جاري، توانمندسازي منابع انساني، تنوع بخشي آنها با توجه به
رويكردهاي نوگرايانه، استفاده از فناوري اطلاعاتي به عنوان يك وسيله تسريع كننده
تعاملات آموزشي و فرهنگي، تنوع بخشي شيوههاي آموزشي و خروج از شيوههاي قالبي(حضور
دركلاس درس و آموزش چهره به چهره)، ايجاد تغييرات اساسي در روشهاي آموزشي و
جابهجايي مدبرانه و سازگار روشهاي سنتي معلم محور با روشهاي ياددهي و يادگيري
مشاركتي مخاطب محور، انجام برنامهريزي درستي متناسب با موقعيت يادگيرندگان و ايجاد
فرصت يادگيري، غير انحصاري و رقابتي نمودن آموزش مخاطبان، توليد مواد خواندني،
انجام پژوهشهاي كاربردي از طريق ظرفيتسازي و استفاده از ظرفيتهاي موجود در
تشكلهاي مردمي و غير دولتي (NGO)ها ميتواند به تحقق مطلوب برنامههاي توسعه و
چشمانداز منجر شود.
*كاهش نرخ بيسوادي پس از انقلاب اسلامي
علي عباسپورتهراني رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي درباره
كاهش نرخ بيسوادي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ميگويد: «براساس نتايج سرشماري نفوس
و مسكن در سال 1355 جمعيت 6 سال و بالاتر كشور تقريبا 1/27 ميليون نفر بوده است از
اين تعداد حدود 2/14 ميليون نفر بيسواد اعلام شده است در حالي كه طبق سرشماري سال
1375 جمعيت كشور 05/60 ميليون نفر شمارش شده كه از اين تعداد 5/30 ميليون نفر مرد و
تعداد 5/29 ميليون نفر زن بوده است و از جمعيت 6 سال و بالاتر كه بيش از 3/52
ميليون نفر بودهاند تعداد بيسوادان حدود 7/10 ميليون نفر گزارش شده است كه از اين
تعداد حدود 1/4 ميليون نفر مرد (3/38 درصد) و 6/6 ميليون نفر زن (7/61 درصد)
بودهاند. توزيع تعداد بيسوادان از نظر منطقه جغرافيايي نشان ميدهد تعداد 6/4
ميليون نفر در مناطق شهري (43 درصد) و تعداد 1/6 ميليون نفر در مناطق روستايي (57
درصد) ساكن بودهاند. به عبارت ديگر ميزان بيسوادي از 5/52 درصد در سال 1355 به
5/20 درصد در سال 1375 كاهش يافته است.
عباسپور ميگويد: «براساس برآورد سال 1383 تعداد 1/8 ميليون نفر بيسواد در جمعيت
6 ساله و بالاتر وجود داشته است كه از اين تعداد حدود 33/3 ميليون نفر (7/40درصد)
مرد و 8/4 ميليون نفر (3/59درصد) زن محاسبه شده است. بررسي اين تعداد بيسواد از نظر
منطقه جغرافيايي نشان ميدهد كه تعداد 1/4 ميليون نفر (6/50 درصد) شهري و 4 ميليون
نفر (9/49درصد) روستايي بوده است.»
رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات ادامه ميدهد: «تعداد جمعيت باسواد 6 ساله و
بالاتر حدود 8/51 ميليون نفر بوده است كه از اين تعداد حدود 27 ميليون نفر (1/52
درصد) مرد و 8/24 ميليون نفر (9/47درصد) زن محاسبه شده است. تعداد باسوادان مناطق
شهري 5/33 ميليون نفر (7/64 درصد) و مناطق روستايي 3/18 ميليون نفر (3/53 درصد)
گزارش شده است.»
عباسپور درباره ميزان باسوادي كشور طبق برآورد انجام شده ميگويد: « اين ميزان
حدود 5/86 درصد است كه در بين مردان 89 درصد و در زنان 83 درصد محاسبه شده است.
ميزان باسوادي در مناطق شهري 1/89 درصد و در مناطق روستايي 82 درصد بدست آمده است.
بنابراين با توجه به سياستگذاري برنامه سوم توسعه، پوشش دوره ابتدايي بهبود يافته
و عمدتا بيسوادان در گروه سني 10 ساله و بالاتر تراكم پيدا كردهاند. درصد باسوادي
طبق برآورد مذكور حدود 5/86 درصد بدست آمده است كه در مقايسه با سال 1375 به ميزان
7 درصد افزايش نشان ميدهد.»
نتايج حاصل از مطالعه وضع سواد جمعيت 6 ساله و بالاتر از نظر جنس و منطقه
جغرافيايي از سال 1375 تا 1383 به شرح ذيل ميباشد:
1- كاهش قدر مطلق بيسوادي از 7/10 ميليون نفر در سال 1375 به 1/8 ميليون نفر در سال
1383.
2- كاهش نابرابري درصد با سوادي بين زنان و مردان از 5/10 درصد سال 1375 به حدود 6
درصد در سال 1383.
3- كاهش نابرابري درصد باسوادي بين مناطق شهري و روستايي از 4/16 درصد سال 1375 به
كمتر از 9 درصد سال 1383.
4- افزايش درصد باسوادي از 5/79 درصد سال 1375 به 5/86 درصد در سال 1383.
5- افزايش كمسوادان به بيش از 11 ميليون نفر.
6- عليرغم تلاشهاي صورت گرفته:
نسبت بيسوادي در بين زنان بيشتر از مردان است.
نسبت بيسوادي در نقاط روستايي بيشتر از نقاط شهري ميباشد.
*دلايل عدم پوشش كامل اهداف كمي نهضت سوادآموزي در برنامه
سوم توسعه
رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس درباره دلايل عدم پوشش كامل اهداف كمي
نهضت سوادآموزي در برنامه سوم توسعه و انتقاداتي كه طي چند سال اخير به سازمان نهضت
سوادآموزي، مجلس و وزارت آموزش و پرورش وارد شده ميگويد: «نبودن عزم ملي، دو سال
تاخير در اعلام برنامه سوم توسعه، كمبود منابع انساني و مالي، تاثيرات منفي به طول
كشيدن طرج تجميع، نگاه يكسان به استانها از نظر شيوهها و آييننامههاي آموزشي،
عدم توجه به بخشهاي غيردولتي و درگير نكردن آنان درامر سوادآموزي، كمرنگ شدن
همكاري دستگاههاي اجرايي كشور در فعاليتهاي سوادآموزي و.... از مهمترين علل عدم
پوشش كامل اهداف كمي آموزشي در برنامه سوم توسعه ميباشد.
*چالشها و تنگناها توسعه سوادآموزي پس از انقلاب
عباسپور در زمينه چالشها، محدوديتها و تنگناهاي موجود فراروي توسعه سوادآموزي در
جامعه كنوني ما ميگويد: اگر بخواهيم اين تنگناهاي موجود را در مورد ارزيابي قرار
دهيم بايد گفت فقدان منابع آماري و اطلاعات رسمي از وضعيت سواد و كمسوادي جامعه
مخاطب، مسدود نشدن ورودي بيسوادي در نتيجه بازماندگي از تحصيل و ترك تحصيل و
اشتغال به كار كودكان در سنين لازمالتعليم، ضعف مشاركت دستگاههاي اجرايي در امر
سوادآموزي و نبود مكانيزمهاي قانونمند، عدم تصويب اعتبارات پيشبيني شده در بودجه
مصوب سالانه طي 3 دوره برنامه توسعه، ناكافي بودن مواد آموزشي خواندني متناسب با
نيازهاي واقعي مخاطبان در سطح ملي و منطقهاي، ناكافي بودن پژوهشهاي كاربردي مربوط
به سوادآموزي و آموزش عمومي بزرگسالان درون سازماني و بخشهاي مسئول از قبيل
پژوهشكدهها، دانشگاهها و...، ممنوعيت تحصيل كاركنان، غالب بودن فرهنگ شفاهي بر
مناسبات و ارتباطات اجتماعي، عدم بهرهگيري از ابزار و وسايل آموزشي چند رسانهاي
در برنامههاي سوادآموزي از جمله اين تنگناها هستند.
رئيس كميسيون آموزش مجلس تنگناهاي ديگر را به شرح زير معرفي ميكند: كارآمدي
پايين سوادآموزي در شرايط، اهداف و ماموريتهاي جاري، محدوديت منابع مالي، نبود
استراتژي مناسب براي توسعه و عدم توالي آموزشهاي پس از سواد و مادامالعمر،
تمركزگرايي در نظام اداري سوادآموزي، انحصاري بودن فعاليتهاي سوادآموزي، عدم وجود
پايگاه ثابت سوادآموزي در مناطق شهري و روستايي، نبود چشمانداز روشن در مورد
ساماندهي نيروهاي انساني مورد نياز سوادآموزي و نبود نگرش مثبت با اولويت درمقامات
اجرايي نسبت به سوادآموزي، پايين بودن تقاضاي اجتماعي براي دريافت خدمات سوادآموزي،
نبود وحدت رويه در پرداخت حقوق و مزاياي كاركنان بين دستگاههاي اجرايي و علاوه بر
اين موارد كودكان بازمانده از تحصيل، بيسوادان مطلق، كمسوادان موجود در جامعه
امروز و ترك تحصيلكنندگان نظام آموزشي مزيد بر مشكلات بيسوادي كنوني جامعه
ميباشند.
*راهبردها و سياستهاي ترويجي براي فرهنگسازي سوادآموزي
رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس ضمن اشاره به راهبردها، تدابير و سياستهاي
ترويجي براي فرهنگ سازي سوادآموزي در پايان ميافزايد: در كشور ايران نهضت
سوادآموزي، به عنوان تنها متولي ارائه خدمات آموزشي تا سطح پنجم بزرگسال فعاليت
ميكند، بنابراين با توجه به دو دهه تجربه موفق سوادآموزي و امعان نظر به ضرورتهاي
آينده در چارچوب سند چشمانداز افق 1404 هجري شمسي، با سوادي كامل گروههاي سني،
ارتقاي سطح دانش و تحصيل سواد آموختگان، هدايت سوادآموزي به بخش غيردولتي و خصوصي،
گسترش فعاليتهاي سوادآموزي به آموزش چند رسانهاي نيمه حضوري و غيرحضوري و بهبود و
اصلاح نظام آموزش سوادآموزي از جهتگيريهاي اساسي توسعه سوادآموزي كشور به شمار
ميرود... .
منبع: خبرگزاری فارس