شهید آوینی

 

مهدويت شیعی و جنبش نرم افزاری

نويسنده: محمد شيخ الاسلامی

مهدويت شيعي به عنوان يك حقيقت ناب و روشن با حداكثر شفافيت در آيات و روايات و مستندات ديني ما بيان شده و بي ترديد آنچه تشيع از اصل مهدويت و دنيای پس از آن ارائه مي كند در چنان حدي از وضوح است كه از هم اكنون مي توان نگاهي واقع گرايانه به عالم پس از ظهور داشت.

يك:
بي ترديد يكي از خصوصيات ويژه مهدويت در نگاه تشيع، وجود شخصي و تعين خاص ايشان است. درواقع اگر مهدويت در مكاتب و انديشه هاي ديگر، يك امر مبهم و صرفاً آرماني با زاويه ها و مشخصات جبرگرايانه است و بيشتر به عنوان اتفاقي در بستر تاريخ مورد توجه قرار مي گيرد و به نوعي از جبريات در فلسفه تاريخ به شمار مي رود در نگاه تشيع مهدويت يك اصل كاملاً روشن و يك آرمان با رويكرد واقع گرايانه است.
به عبارت ديگر از زاويه نگاه ديگر مكاتب و به سبب آنكه آنچه در محدوده علم بشر قرار مي گيرد توانايي به دوش كشيدن بار تقدير را ندارد و آنچه در محدوده علم تجربي بشر نيست، قابل اثبات و در نتيجه اعمال، در زندگي معمولي بشر نيست بنابراين مقوله آخر الزمان و منجي آخرين به سبب لزوم تقدس و عدم اثبات علمي، يك آرمان صرف و يك مقوله كاملاً مبهم است چرا كه موجودات عالم يا معلوم هستند و يا نيستند و اين به معناي ابهام در حقايق است كه اگر چه معلوم نيستند ولي درون بشر احساس مي كند كه براي ادامه حيات جداً به آن محتاج است.
گفتمان منجي آخر الزمان در انديشه هاي غيراسلامي و به بيان بهتر غيرشيعي چيزي فراتر از اين نگاه مبهم و رمز آلوده نيست اضافه كرده اين نكته كه در نگاه اكثر مكاتب، منجي يا هنوز متولد نشده است و يا اگر متولد شده در عوالم ديگر مشغول ادامه حيات است و اثري و گذري در اين دنيا ندارد و تنها در وقت موعود كه باز با حساب جبري و محاسبات نجومي قابل درك و حسابگري است اجازه نفوذ آن هم در بالاترين حد و تأثير در دنياي مادي پيدا مي كند.
دليل ديگر اين ابهام هم، ابهام در نيروي ماورايي اي است كه بايد به منجي، نيروي افسانه اي بدهد. در نگاه بسياري از مكاتب جديد، اين نيرو چيزي جز علم نيست و در نگاه مكاتب قديم اين نيرو برآمده از ارواح موجود در عالم هستي است...

دو:
گزينه هاي موجود در معالم و معارف بشري به دو دسته كلي تقسيم مي شود. البته اين تقسيم بندي طبيعتاً ناظر به حيثيتي است كه در نظر ماست و قطعاً علم و دانش تقسيم بندي هاي گسترده و بسياري دارد.
گزينه هاي علمي يا حكايت كننده از يك حقيقت علمي است بدون آن كه ناظر به متعلق و معلوم آن باشد و گاهي حكايت كننده از يك واقعيت خارجي است. درواقع آموزه اي كه به عنوان يك معرفت طرح مي شود يا آموزه اي معرفت شناختي است. بدون آنكه بخواهم لزوماً به نسبت آن با واقع بپردازيم و از اين جهت ارزشگذاري كنيم يا آموزه اي هستي شناختي است بدان معنا كه مي خواهم در مورد امري كه مرتبط با دنياي خارج است بگوييم.
اينكه در حوزه معارف علمي مشخص شود گزينه هاي معرفتي و علمي ما، آموزه هاي معرفت شناختي هستند يا آموزه هاي هستي شناختي موضع ما را در بسياري از بررسي ها و كاوش هاي پژوهشي روشن مي كند و در تنقيح انديشه ها نقش اساسي دارد. به طور مثال در بحث «عالم غيب» كه به عنوان يك اصل اعتقادي در انديشه ديني، وجود دارد عده اي معتقدند عالم غيب يك حقيقت معرفت شناختي است يعني غيب الايمان به آن و علم نسبت به آن، تغيير دادن زاويه نگاه از امور مادي بر باطن عالم است و عالم غيب درواقع وجود خاص و ويژه اي ندارد حال آنكه اگر عالم غيب را يك حقيقت هستي شناختي بدانيم ـ آن گونه كه شهيد مطهري نيز بدان قائل است ـ ايمان به عالم غيب يعني ايمان به يك واقعيت خارجي كه براي علم و دانش نسبت به آن و ايمان مبتني بر آن دانش، نياز به سازوكاري كاملاً مشخص وجود دارد و بايد ابزار خاصي در آگاهي و ايمان نسبت به آن طراحي كرد.
آنچه بر ابهام مقوله منجي و نجات دهنده آخر الزمان در انديشه هاي مختلف مي افزايد خلط مباحث معرفت شناختي در مسئله منجي با آموزه هاي هستي شناختي است. لذا بايد به طور مشخص دانست كه آيا مهدويت و مقوله آخر الزمان تنها قابليت هاي معرفت شناختي دارد يا تنها قابليت هاي هستي شناختي يا اساساً شايد بتوان براي اين موضوع مهم از زاويه هاي گوناگون قابليت هاي گوناگون تعريف كرد.

سه:
جنبش نرم افزاري و توليد علم از جمله مسائل بسيار مهمي است كه در چند سال گذشته از سوي فضلا و دانشمندان حوزه علميه قم مورد دقت قرار گرفت و پس از آن بارها و بارها توسط مقام معظم رهبري تقدير و تجليل و بر آن تأكيد شد. اينكه تعريف اين دو واژه مهم در تاريخ و فلسفه علم چيست و مقوله توليد علم به چه معناست و آيا مي توان علم را توليد كرد يا اساساً با وجود معلوم امكان تحقق يك علم به وجود مي آيد مسئله بسيار مهمي است كه بايد كساني كه به نحوي در اين حوزه مشغول انديشه و تفكرند جداً بدان بپردازند. اما به هر حال مسئله آن است كه اگر انسان را در عالم به عنوان يك سخت افزار پيشرفته براي انديشيدن، تفكر وآگاهي فرض كنيم و جهان خارج را به عنوان موجوداتي كه معلوم بالقوه هستند بدانيم براي اينكه اين سخت افزار مهم به عنوان برترين مخلوق پروردگار بتواند جهان خارج را پردازش، و بر آن تسلط پيدا كند نيازمند نرم افزارهايي است كه توانايي ارائه اطلاعات و پردازش و ايجاد كارآيي نسبت به پديده هاي خارجي را به انسان بدهند. اين نرم افزارها همان علوم و چارچوب هاي معرفتي انسان است كه از يكسو با باورهاي پيشيني او پيوند خورده و از يكسو به مثابه يك هسته توانايي بسط پيدا كردن و تبديل شدن به يك درخت تناور و بارور را دارد. اگر معتقد باشيم كه علوم فعلي بشر چه در مقوله هاي تجربي و چه در موضوعات فراتجربي، كاستي ها و كژي هايي دارند و عمدتاً داراي پيشينه ها و ريشه هاي اومانيستي هستند بدون آنكه بخواهيم دستاورد بزرگ بشر را در طول قرن هاي گذشته كم ارزش كنيم يا به آنها غيرمنصفانه مهر غيرديني و غيرالهي بزنيم بايد اذعان كنيم كه نيازمند نرم افزارهاي جديد و الهي اي در جذب، پردازش و نتيجه گيري در خصوص پديده هاي عالم هستي هستيم و اين به معناي ايجاد نهضت نرم افزاري و توليد علوم جديد است. پس بنابراين توليد علم نه يك انديشه متعصبانه به معناي به هم ريختن تمامي دستاوردهاي بشري از يك نگاه جبرگرايانه به معناي تسلط علم بر معلوم است بلكه به معناي اصلاح نرم افزارهاي گذشته براي تحليل عالم هستي و ساخت نرم افزارهاي جديد براي رسيدن به درك و دريافت هاي جديد از پديده هاي خارجي است...

چهار:
مهدويت شيعي به عنوان يك حقيقت ناب و روشن با حداكثر شفافيت در آيات و روايات و مستندات ديني ما بيان شده و بي ترديد آنچه تشيع از اصل مهدويت و دنياي پس از آن ارائه مي كند در چنان حدي از وضوح است كه از هم اكنون مي توان نگاهي واقع گرايانه به عالم پس از ظهور داشت.
آنچه به عنوان يك امر بسيار مهم و يك نقطه پرافتخار و پيشرفته در انديشه هاي مهدويت شيعي مطرح است اولاً نوع حركت حضرت بقيه الله در آغاز زمان ظهور و دعوت ايشان از تمامي انسان هاست كه در فضايي كاملاً منصفانه، دلسوزانه، علمي، آگاهي دهنده و بدون استفاده از ابزارهاي مقتدرانه صورت مي گيرد و ثانياً استكمال بشر در زمان ظهور از حيث علمي و انديشه اي به عنوان مهم ترين نقطه ارزشمندي انسان است. در واقع حركت، دعوت و حكومت مهدوي بيش از آنكه بر مبناي تسلط خارجي بر ظاهر آدم ها باشد و از سوي ديگر بر مبناي كمال بوجود آمده در انسان از حيث علمي و اخلاقي صورت مي گيرد.
مهدويت شيعي يك جنبش كاملاً علمي و يك حركت اساساً دروني است و اگرچه يك حقيقت هستي شناختي است اما بر مباني معرفت شناختي انسان ها پايه دارد و از آن مايه مي گيرد. لذاست كه بسياري از مردم كه اساساً هيچ گونه دينداري اي را تا پيش از ظهور حضرت برنمي تافتند با شنيدن نداي عالمانه حضرت و آگاهي اي كه در سطر سطر سخنان و حركات و دعوت هاي ايشان مي بينند بر مبناي انسانيت خود و آنچه از عوالم ديگر در درونشان به يادگار مانده است به نداي آسماني حضرت لبيك مي گويند و ايمان مي آورند. اين البته به معناي عدم جنگ حضرت با بدكاران و ستمكاران عالم نيست بلكه بدان معناست كه جنگ با كساني صورت مي گيرند كه از روي تعصب برآمده از جهالت و عناد توانايي حضور در عالم نوراني و نور عالمگير وجود حضرت ندارند و خود به خود بايد كنار بروند چرا كه جايي كه نور است ظلمت معنايي ندارد ...

پنج:
بر مبناي آنچه تاكنون گفته ايم اين نكته قابل فهم است كه اعتقاد به مهدويت اگرچه اعتقاد به يك اصل هستي شناختي است اما دريافت و درك يك آموزه مهم معرفت شناختي نيز هست، آموزه اي كه با درك شاخص هاي اصلي و اساسي آن مي توان به افق هاي نويي در علوم و انديشه هاي امروزي دست يافت. به عبارت ديگر با مطالعه شاخص هاي انسان در عصر ظهور و درك اين نكته كه مهم ترين شاخص انسان عصر ظهور ايمان داشتن بر مبناي علم و آگاهي است مي توان با تنقيح اين شاخص مهم و تعميم آن به دنبال راه هايي جديد براي برداشتن گام هاي مهم در مسير علم بشري بود. آموزه هاي معرفت شناختي عصر ظهور كه به نوعي عصر ايمان در معناي واقعي آن است ما را كمك مي كند كه به عنوان انساني كه در مسير بازشناخت ارزش هاي علمي و علوم ارزشي مشغول انديشه و تفكر هستيم، آن آموزه هاي معرفت شناختي را تا حد امكان به زبان عصر خود ترجمه كنيم. اين بدان معناست كه در فرايند نهضت نرم افزاري و توليد علم آنچه مي تواند به عنوان چراغ راهنما در مسير ساخت نرم افزارهاي جديد در حوزه انديشه انساني به صورت جدي مطرح باشد آموزه هاي معرفت شناختي در گفتمان مهدويت شيعي است. درك اين نكته كه منجي آخرالزمان به هر حال به عنوان يكي از اشتراكات بشري مورد تأكيد تمامي انديشه ها و مكاتب است، اهميت اين نقش جديد و نوين را در توليد و استكمال علم بشري بيشتر مي كند ضمن آنكه شفافيت، وضوح و تشخص خاص مهدويت شيعي امكان چنين استفاده اي را در آخرين حد در مهدويت شيعي منحصر مي كند.
امروز كه نهضت يا جنبش نرم افزاري و توليد علم در حد يك جريان فكري مورد توجه اصحاب انديشه و فكر قرار گرفته است به نظر مي رسد بايد از قابليت هاي معرفت شناختي گفتمان مهدويت بالاترين بهره را برد و اين جز با پيراستن انديشه هاي مهدويت از آرايه ها و خرافات بيهوده و رويكرد به علم،ايمان و آگاهي برآمده از مستندات ديني امكانپذير نخواهد بود.

منبع: خبرگزاری فارس

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo