شهید آوینی
 
ما جانبازان نمی‌خواهیم مظلوم نمایی کنیم بلکه می‌خواهیم حقایق مشخص شود
غمناک ترین و دردناک ترین چیزی که برایم اتفاق افتاد این بود که به یکی از مسئولین مربوطه ، مشکلات جانبازان و مسائلی را که برای خودم هم پیش آمده بود را توضیح دادم، دیدم که بیست هزار تومان چپاند در دستم. گفتم این چیست؟ گفت حالا خدمتتان باشد. گفتم من چنین چیزی از تو خواستم بنده خدا؟! این مشکل من است؟ اینها می خواهند جانبازان را با دادن مقدار وجهی صدا و اعتراضش را ببرند.

یکی از جانبازان هنرمند دفاع مقدس که هم اکنون دوران شصت سالگی خود را با تنی مجروح با کار و تلاش سپری می کند، در خصوص سابقه حضورش در جبهه به خبرنگار گروه دفاع مقدس خبرگزاری مهر گفت: پس از چند ساعت که از حکم بازنشستگی ام در نیروی هوایی می گذشت حمله عراق به جنوب ایران آغاز شد . همان موقع فردی با زخم زبان به من گفت شما می خواهید با الله اکبرتان جلوی عراق بایستید که من همانجا راهی اهواز شدم.

وقتی برای درمان ضایعات پوستی ناشی از گازهای شیمیایی به بیمارستان تخصصی پوست مراجعه کردم از طرف بنیاد نامه ای(در واقع توصیه نامه) را به مسئول آن مرکز دادم  ایشان گفت: خودت را قبول دارم اما این نامه را قبول ندارم و نامه را پاره کرد.

وی افزود :ابتدای جنگ بسیج تشکیل نشده بود بلکه نیروهای مردمی در قالب فدائیان اسلام به جبهه ها می رفتند. اولین مجروحیت بنده در عید 60 در ذوالفقاریه آبادان اتفاق افتاد که در پرونده ام نیست چون آن موقع که پرونده و این صحبتها نبود. به دلیل مجروحیت نتوانستم در عملیات عظیم فتح المبین شرکت کنم ولی همچنان تا پایان جنگ در جبهه ها حضور داشته و بارها مجروح شدم که برخی از آن مجروحیتها در پرونده ام ثبت شده است. 

وی با ذکر این مطلب که جانبازان با هدف کمک به دولت سعی در این داشتند تا وبال گردن جامعه نباشند اما به دلیل عدم استقبال بنیاد این نیروها تحلیل رفته و منجر به انزوای این عزیزان در جامعه شد، افزود: بنده با این هدف بعد از جنگ، از ارگانهای مختلف در خواست کردم که با سابقه هنری‌ام می توانم خدمت کنم و اگر نیازی هست من حاضرم، که جواب مثبتی دریافت نکردم.

این جانباز20درصد با بیان اینکه هر کسی که با جانبازان سروکار دارد از آنها چیزی می گیرد و نه اینکه چیزی به آنها بدهد خود را خادم آنها دانست و تأکید کرد: دنیای آنها قابل توصیف نیست.عشق به ایثار و به اخلاص از روحیات معنوی وعالی آنهاست. نوکری مردم وظیفه من است جایی که رهبر جامعه می گوید : به من خادم مردم بگویید بهتر از رهبر است ؛ ما چه بگوییم. اما ای مسئول ای مدیر تو هم وظیفه خودت را انجام بده!

این جانباز در پاسخ به این سوال که آیا واقعا با وجود بارها مجروحیت و مصدومیت شیمیایی 20% جانبازی برای شما در نظر گرفته‌اند، تأکید کرد: بله ! اما من اعتراضی ندارم . اصلا ، به هیچ عنوان. بحث درصد نیست ما برای این مسائل که نرفتیم که به خاطر آن اعتراضی داشته باشیم. برفرض درصدمان هم بیشتر شود تأثیری در عزم ما نخواهد داشت. البته گرفتاری هایی را ما به عنوان جانباز داریم و این مشکلات هم تمامی ندارد ، منتهی مسئله جایگاه و منزلت اجتماعی و فرهنگی ایثار و جانبازی است که متأسفانه با برخوردهایی که شاهد آن هستیم در حال فراموشی است.

وی با بیان اینکه با تمام مشکلات من جانباز در خانه دست روی دست نگذاشتم و الان هم در این سن سعی می کنم روی پای خود باشم خاطر نشان کرد: اما ما جانبازان خانواده ای داریم که آنها را در زمان جنگ برای ادای تکلیف رها کردیم و به جبهه رفتیم. بچه های جانباز در آن زمان چه کار کردند؟ این بچه در خانه چشمش به در بود تا پدرش بیاید. زن چشمش به در بود تا شوهرش

بحث درصد نیست ما برای این مسائل که نرفتیم که به خاطر آن اعتراضی داشته باشیم. البته گرفتاری هایی را ما به عنوان جانباز داریم و این مشکلات هم تمامی ندارد ، منتهی مسئله جایگاه و منزلت اجتماعی و فرهنگی ایثار و جانبازی است که متأسفانه با برخوردهایی که شاهد آن هستیم در حال فراموشی است.

بیاید. اگر بچه های جانباز کمبودی داشتند مادر می گفت بگذار تا بابا بیاید. پدر برای او وزنه سنگینی بود که می توانست با یاد آمدنش در مقابل کمبودها و سختی ها ایستادگی کند. حالا بعد از سالها که از جنگ گذشته و نبود پدر در دوران کودکی و نوجوانی را از سر گذرانده حداقل انتظاری که از پدرش دارد این است که کاری برای او انجام دهد . مثلا در ورود به دانشگاه کمکش کند اما همان را هم من نوعی نتوانستم. 

این جانباز 20% شیمیایی افزود: بچه های من با سختی و در معمولی ترین مدارس دولتی تحصیل کردند و موفق شدند و به بهترین دانشگاه ها وارد شده و بعد با مدارج عالی بورسیه به خارج از کشور شدند. بدون کوچکترین کمکی از طرف بنیاد . اما این جانباز حتی توان این را ندارد که امکانات اولیه را برای سفر فرزندش فراهم کند. باید این طرف آن طرف بدود تا مقداری پول تهیه کند. اینجا چه کسی به جانباز کمک می کند؟! آیا منافقین ؟! آیا بی خبران؟! آیا مرفهین؟!آنها تازه سنگ نیندازند کاری نمی کنند. آیا یک فرد از کسانی که متولی رسیدگی به او هستند انتظار یاری ندارد؟

این جانباز دوران دفاع مقدس با بیان اینکه به خاطر سوء مدیریت و نوع تبلیغاتی که از ارائه خدمات به جانبازان شده،  این مسئله حتی در درمان و ارتباطات اجتماعی جانباز هم تأثیر منفی گذاشته است، اظهار کرد: وقتی برای درمان ضایعات پوستی ناشی از گازهای شیمیایی به بیمارستان تخصصی پوست مراجعه کردم از طرف بنیاد نامه ای(در واقع توصیه نامه) را به مسئول آن مرکز دادم  ایشان گفت: خودت را قبول دارم اما این نامه را قبول ندارم و نامه را پاره کرد. این بازتاب عملکرد خود مسئولین بنیاد است. یا برای عمل جراحی قلب به بیمارستان رفتم لحظه به لحظه به بهانه هر چیزی از ما پول می گرفتند آنوقت می گویند جانبازان مشکل درمانی ندارند.

یا اگر در یک مجموعه ای همه یک مشکل اداری یا مالیاتی داشته باشند می خواهند صدای جانباز آن مجموعه بلند شود تا آنها از کنار او به خواسته هایشان برسند. آیا ما قوانین حمایتی و حقوقی برای ایثارگران نداریم؟ آیا نباید معافیت و یا تخفیف پرداخت مالیات که در قانون آمده اجرا شود؟ ما نمی خواهیم سربار کسی شویم اما این برخوردها ناشی از چیست؟

 

ما جانبازان خانواده ای داریم که آنها را در زمان جنگ برای ادای تکلیف رها کردیم و به جبهه رفتیم. بچه های جانباز در آن زمان چه کار کردند؟ پدر برای او وزنه سنگینی بود که می توانست با یاد آمدنش در مقابل کمبودها و سختی ها ایستادگی کند. حالا بعد از سالها که از جنگ گذشته و نبود پدر در دوران کودکی و نوجوانی را از سر گذرانده حداقل انتظاری که از پدرش دارد این است که کاری برای او انجام دهد .

ما جانبازان نمی خواهیم مظلوم نمایی کنیم بلکه می خواهیم حقایق مشخص شود. این فیش حقوق من است، ببینید چقدر دریافتی دارم. من چیزی نمی‌خواهم . اما سازمان بازنشستگی، جانبازی مرا قبول نمی کند و می گوید تو قبل از جنگ باز نشسته شدی و سالم بودی. درست هم می گوید چون اگر قبول کند 80 -70هزار تومان در حقوق بازنشستگی ام تأثیر دارد و از سال 60چند میلیون از سازمان بازنشستگی طلبکار می‌شوم . از آن طرف بنیاد جانبازان با تمام مجروحیتی که دارم 20% تعیین کرده اند که آن هم چیزی تعلق نمی گیرد.  

این هنرمند جانباز تصریح کرد: وقتی رهبر می گوید به بازنشستگان برسید اینها آیینه جوانان هستند؛ به چه امید جوان به آینده دل ببندد. ما توقع زیادی نداریم تا الان نه خانه گرفته ام و نه هیچ امکاناتی که ادعایش را می کنند. اما این کارت برای جانباز زشت است.

وی افزود: غمناک ترین و دردناک ترین چیزی که برایم اتفاق افتاد این بود که به یکی از مسئولین مربوطه مشکلات جانبازان و مسائلی را که برای خودم هم پیش آمده بود را توضیح دادم، دیدم که بیست هزار تومان چپاند در دستم. گفتم این چیست؟ گفت حالا خدمتتان باشد. گفتم من چنین چیزی از تو خواستم بنده خدا؟! من اگر بخواهم تدریس کنم ساعتی بالای 15-10هزار تومان درآمد دارم، این مشکل من است؟ اینها می خواهند جانبازان را با دادن مقدار وجهی صدا و اعتراضش را ببرند.

وی در پایان گفت: دخترم که با تلاش خودش در بورسیه تخصصی قبول شد الان در استرالیا درس می خواند اما وای بر من که فرزندم آنجا بماند و برنگردد... اگر برنگشت مقصر من نبودم.

همانطور که پیش از این مکرراً گفته شد به دلیل برخی برخوردهایی که از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران با جانبازان به دلیل گفتگو با « مهر» و بیان مشکلاتشان صورت گرفت ، از ذکر نام و مشخصات جانبازان عزیز در اخبار و گزارشات اجتناب کرده و متذکر می‌شود مستندات مصاحبه فوق به همراه نام و مشخصات کامل مصاحبه شونده جهت ارائه به هر مرجع صلاحیت‌داری در خبرگزاری مهر نگهداری می‌شود.

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo