باور کنید من هم یک جانباز شیمیایی هستم!
سایت خبری بازتاب در 27 اسفند 83 گزارشی را
منتشر کرد با عنوان «باور کنید من هم یک جانباز شیمیایی
هستم!». متن این گزارش به شرح ذیل است :
آن روز سالم به نظر میرسید مشکلی نداشت. دردی
احساس نمیکرد. وظیفه خود را در قبال میهن انجام داده و دلاورانه
جنگیده بود. اما اینک بیماری به سراغش آمده است و هزینه سرسام آور
درمان از عهده اش خارج است؛ مسئولان، او را جانباز شیمیایی
نمیدانند زیرا نمیتواند ثابت کند در زمان بمباران شیمیایی در
جبهه حضور داشته است.
روبروی پنجره ایستاده بود. آرام به نظر
میرسید. نگاهش بیرون را مینگریست اما مشخص بود که افکارش در جایی
دیگر پرسه میزد. لبانش هر از چند گاهی تکانی میخورد اما صدایی به
گوش نمیرسید. جلوتر رفتم وسوال کردم: «شما همان جانباز شیمیایی
هستید که با هم تلفنی صحبت کردیم؟» لبخند کمرنگی بر لبانش ظاهر شد
و پاسخ داد: «در خدمتتان هستم» و با همان کلام صمیمی به گفتوگو
نشستیم. دستانش را از نگاهم مخفی میکرد. دستانی که تاولهایش نشان
از دلاوریهای سالهایی نه چندان دور داشت . نقشی از تاولهای در
حال بهبود نیز بر صورتش نمایان بود اما نگاهش . . . در عمق نگاهش
دریای مواجی قرار داشت. دریایی که خود را به ساحل می کوبید و آرامش
نداشت. دریایی که بی صدا فریاد می زد و ناله سر می داد اما هیچ کس
جز دریای قلب آسمانیش از دریای دیدگان خبر نداشت. هیچ کس. . .
طی هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران،
نظامیان عراقی بارها با استفاده از سلاح های شیمیایی، عامل مبتلا
شدن هزاران تن از رزمندگان ایرانی به بیماریهای شیمیایی شدند.
بیماریهای شیمیایی عمدتا بعد از مدت زمانی تقریبا طولانی ظاهر و به
مرور تشدید می شوند. رزمندگانی هم که تحت تاثیر این گازها بودند
بعد از پایان جنگ به زندگی عادی خود بازگشتند اما بعد از گذشت چند
سال و با افزایش آثار این بیماری و بالا رفتن هزینه درمان، آنان به
بنیاد جانبازان مراجعه کرده و خواستار رسیدگی به وضعیت خود می شوند
و اما در اینجا یک پروسه باید طی شود.
بنیاد معتقد است که نمی تواند هر رزمنده ای را
به عنوان جانباز شیمیایی بپذیرد و جانباز می بایست با ارائه برگه
صورت سانحه و پرونده درمانی همزمان، فرم مربوطه را تکمیل نماید سپس
کمیته احراز تشکیل شده و جانبازی وی بررسی و تأیید شود و در آن
صورت به کمیسیون پزشکی فرستاده می شود.
اما برگه صورت سانحه چیست؟
برگه صورت سانحه مشخص می کند که رزمنده در چه
زمانی، در کجا و تحت تأثیر چه بمب شیمیایی قرار گرفته است. پرونده
بالینی همزمان، برگه نسخه و یا برگه درمانی جانباز در زمان قرار
گرفتن در بمباران شیمیایی است. در حقیقت باید مشخص شود که رزمندگان
در زمان حادثه در منطقه شیمیایی شده قرارداشته اند و یا خیر؟
اما مسئله به همین جا ختم نمی شود بلکه معضلی
که آنزمان گریبانگیر بنیاد جانبازان شده بود، رزمندگان و افرادی
بودند که در محل بمباران شیمیایی قرار نداشتند ولی دقیقا مشخصات
جانبازان شیمیایی در آنان مشاهده می شد. پس از تجمیع سه نهاد بنیاد
شهید، بنیاد جانبازان و ستاد رسیدگی به امور آزادگان و تشکیل نهاد
بنیاد شهید و امور ایثارگران، این نهاد باید پاسخگوی مشکلات این
دسته از رزمندگان باشد.
تعدادی از جانبازان شیمیایی هنوز مراجعه
نکردهاند
عبدالرضا عباسپور مدیر کل بهداشت و درمان بنیاد
شهید و امور ایثارگران می گوید: در حال حاضر حدود 40 هزار جانباز
شیمیایی در کشور وجود دارند که این جانبازان در سه گروه بیماران
ریوی، چشمی و پوستی تقسیم بندی می شوند.
وی ادامه می دهد: در این سه گروه عنوان شده،
تاکنون یک هزار نفر شهید شده اند.
عباسپور معتقد است: هنوز جانبازانی هستند که به
ما مراجعه نکرده اند زیرا علاقه ای به گرفتن درصد و استفاده از
مزایا ندارند و اصولا تا مشکل درمانی خاص و بالایی پیدا نکنند به
ما مراجعه نمیکنند.
وی در خصوص مسری بودن بیماری شیمیایی می گوید:
بیماری شیمیایی مسری نیست و از شوهر به همسر و یا فرزند و ...
منتقل نخواهد شد.
اما رزمندگان و افراد مختلفی که تنها در جبهه
حضور داشته اند، با مبتلا شدن به بیماریهای شیمیایی معتقد هستند که
این بیماری منتقل می شود در حالی که بنیاد شهید و امور ایثارگران و
مراکز علمی خلاف این موضوع را عنوان می نمایند و قرار گرفتن در محل
حادثه را تنها مدرک قابل اثبات برای این موضوع می دانند. البته
موضوع مهم در مورد این بیماران شیمیایی این است که این بیماران
دارای عوارضی همانند بیماریهایی چون سرطان، آسم و ... هستند.
هر روز بر افرادی که به بنیاد شهید و امور
ایثارگران مراجعه کرده و عنوان می کنند که جانباز شیمیایی هستند،
افزوده می شود اما هیچکس پاسخ آنان را نمیدهد. آنان مجبورند که
تمام هزینه های این بیماری را خود بپردازند و بدبینانه به نهاد
بنیاد شهید و امور ایثارگران که هزینه درمان آنان را نپذیرفته است
بنگرند.
مددکاری که در تهران شیمیایی شده است
این زن، اکنون مددکاری 45 ساله در بنیاد شهید و
امور ایثارگران است ولی 25 سال پیش در ستاد تخلیه فرودگاه فعالیت
می کرد و رزمندگان زخمی را از فرودگاه به بیمارستان لبافی نژاد
منتقل کرده و بعد از بستری کردن، برای آنها پرونده تشکیل میداد.
خود می گوید: درهمان زمان اثرات شیمیایی شدن را در خود دیدم. لبم
تاول زده و زیر گلویم ورم کرده بود اما اهمیت نمی دادم اصلا نمی
دانستم که امکان دارد شیمیایی شده باشم. محتویات تاول را خودم در
خانه با سرنگ کشیدم که بهتر شدم اما یواش یواش تارهای صوتیم مشکل
پیدا کرد.
وی ادامه داد: صدایم هر روز یک مدل بود یعنی
وقتی با تلفن صحبت می کردم کسی صدایم را نمی شناخت ولی توجهی نمی
کردم چون غرق کار بودم اما هشت سال پیش وضعیتم روز به روز بدتر می
شد و دیگر نمی توانستم صحبت کنم. به جای صحبت اشک از چشمانم می آمد
و کبود میشدم.
این مددکاراظهار می دارد: پزشکانی که مرا
معاینه کردند اعلام داشتند که شیمیایی هستم و من به بنیاد جانبازان
این گفته ها را منتقل کردم ولی بنیاد قبول نکرد و می گفتند که اگر
بخواهیم این موضوع را بپذیریم خیلی از افراد این ادعا را خواهند
داشت ضمن اینکه شاید بیماری برونشیت، حساسیت و ... داشته باشی.
وی می گوید: سال گذشته آزمایش HRCT دادم و
تأیید شد که این گاز خردل است. اما آنان گفتند که اساسنامه ای که
کسی در تهران دچار تأثیرات گاز شمیایی شود، نداریم به همین دلیل
قبول نکردند حتی به من گفتند که آسم داری.
وی اضافه می کند: تاکنون هزینه های بسیاری به
خاطر بیماری ام پرداخت کرده ام و هیچ کس پاسخگو نیست.
شیمیایی شده حتما گاز شیمیایی را استشمام کرده است
حسین دهقان رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران
می گوید: وقتی گاز شیمیایی توسط فردی استشمام نشده است و به بدن
فرد نپاشیده است، چگونه افراد عنوان میکنند که شیمیایی هستند.
وی می افزاید: ما اینگونه افراد را شیمیایی
نمیدانیم و مورد قبول نداریم حتما باید فرد در معرض آسیب بوده
باشد.
اما بر تعداد افراد شیمیایی که در محل حادثه
بمباران شیمیایی نبوده اند اما در جبهه حضور داشته اند و یا به
جابجایی مجروحان می پرداختند، در حال گسترش است.
محمدرضا تنها یکبار برای حمل مجروحان
به منطقه شلمچه رفت
محمدرضا باقری متولد 1349، در دی ماه 1365 به
جبهه رفت. وی یک ماه در جبهه حضور داشت وبا توجه به شهادت برادر و
یکی دیگر از بستگان خانواده، مجبور به بازگشت شد و دیگر توفیق حضور
در جبهه را نیافت. وی درهمان مدت زمان حضورش در جبهه در گردان
تخریب فعالیت کرد و تنها یکبار برای حمل مجروحان به منطقه شلمچه
رفت.
در سال 1378 طی چند مرحله آزمایش خون از ابتلای
خود به سرطان خون مطلع شد و تا ابتدای آذرماه 1383 مشغول مداوای
بیماری خود با هزینه شخصی بود. در این تاریخ با بروز تاولهای شدید
در سراسر بدنش و اختلال در ریه، پزشکان مطمئن شدند که این عوارض
ناشناخته مربوط به سابقه جبهه وی است وبی شک مجروحانی را که جابجا
می کرده است، شیمیایی بودهاند.
او به بیمارستان ساسان منتقل شد و تحت درمان
قرار گرفت و همچنان تا آخرین روز حیاتش یعنی در تاریخ نوزدهم آذر
ماه 1383، با هزینه شخصی تحت معالجه بود.
با توجه به اینکه پزشکان غیر وابسته به بنیاد
جانبازان ، شیمیایی بودن وی را محرز می دانستند، خانواده او مجبور
شدند که در خواست کالبد شکافی پیکر وی را به وسیله پزشک قانونی
بدهند که با مخالفت بیمارستان ساسان مواجه شد و این پرونده بدون
نتیجه به خاتمه رسید.
عباسپور مدیر کل بهداشت و درمان بنیاد شهید و
امور ایثارگران می گوید: اگر کسی ادعا می کند که شیمیایی است باید
برگه صورت سانحه داشته باشد یعنی یگان اعزام کننده تأیید کند که در
محل شیمیایی حضور داشته است.
وی اضافه می کند: اگر فرد برگه صورت سانحه را
ندارد باید از طریق بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خود تقاضای
بررسی این موضوع را بکند و تحت آزمایشهای خاصی نیز قرار بگیرد.
عباسپور اظهارمی دارد: تا زمانی که فردی جانباز
شناخته نشده است باید هزینه درمانی خود را بپردازد البته مقدار این
هزینه زیاد نیست. البته عنوان کنم که درمان خاصی برای جانباز
شیمیایی وجود ندارد و داروهایی که تجویز می شود منجر به کند شدن
سیر پیشرفت بیماری می شود.
یگان ما بعد از جنگ منحل شد و مدارک از
بین رفت
محمد کاشفی جانباز شیمیایی 25 درصدی می گوید:
من مدارکم جور می شد چون منطقه بودم و سپاه مرا تأیید می کرد اما
از بد حادثه من در یگانی خدمت کردم که بعد از جنگ، آن یگان منحل
شد.
وی افزود: گارد ریاست جمهوری سپاهی بود که من
در آن کار کردم و مدارک لشکر تار و مار شد. سپاه مانده بود که
پرونده کاشفی کجاست که ما ارائه دهیم و بنیاد نیز تنها صورت سانحه
را می پذیرفت.
کاشفی ادامه داد: یک روز به بنیاد جانبازان
رفتم. گفتند اگر تو در آشپزخانه برای خانمت سیب زمینی سرخ می کردی،
روغن می ریخت اینگونه می شدی، چه کار می کردی؟
وی گفت: جانبازان بسیاری هستند که دکترها می
گویند شیمیایی هستند اما این افراد برگه صورت سانحه ندارند. اصلا
کسی نیست که به این افراد برگه دهد.
حسین دهقان رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران
در خصوص نداشتن برگه صورت سانحه توسط رزمندگان می گوید: برگه صورت
سانحه حتما دارند ولی برگه مدارک همزمان بالینی را بیشتر جانبازان
ندارند که در این موارد ما آزمایشهایی از رزمنده به عمال می آوریم
و در صورتی که آزمایش نشان دهد که شیمیایی هستند می پذیریم حتی در
مواردی که شک وجود دارد ما این شک را به نفع جانباز می گیریم.
پنج سال پیش برای گرفتن درصد جانبازی اقدام کردم
نادر مهدیخانی متولد فروردین 1346 است و دو
فرزند یازده و دوازده ساله دارد وی سال 1366 در شلمچه شیمیایی شد.
حدود دو سال و نیم است که شدت بیماری به حدی زیاد شده است که دیگر
قادر به فعالیت نیست.
مهدیخانی می گوید: سال 1378 برای گرفتن درصد
جانبازی اقدام کردم و هر بار بنیاد جانبازان بهانهای میآورد.
برگه سانحه خواستند تهیه کردم ولی بنیاد قبول نکرد و گفت برگهات
اشکال دارد و با منطقهات نمی خواند آن مسئله را حل کردند که آنها
مدرک پزشکی بالینی خواستند و آن را هم تهیه کردم.
وی ادامه میدهد: هرچه خواستند تهیه کردم اما
در نهایت گفتند مشکلتان مادرزادی است. آخر شما بگویید من در گذشته
نظامی بودم . آیا فرد مریض میتواند نظامی شود؟
مهدیخانی اضافه کرد: از طرفی اگر مریضی من
مادرزادی بود چرا معاف نشدم و مرا از رفتن به منطقه جنگی معاف
نکردند.
وی اظهار میدارد: پرونده من دو سال است که به
کمیسیون شورای عالی پزشکی بنیاد برای اندازه گیری درصد، ارجاع شده
است اما جواب درستی به من نمیدهند و بلاتکلیف هستم ضمن آنکه هزینه
های درمانم نیز بسیار بالاست.
وی هزینه هر بار ویزیت و داروی خود را 100 هزار
تومان اظهار داشته و میگوید: بدون احتساب برخی هزینه ها که مستقیم
پرداختهام و بدون احتساب هزینه سه مرحله بیمارستان که هنوز نیامده
است، تاکنون 5 میلیون تومان هزینه شده است.
پول آزمایشها را نداریم
تعدادی از جانبازان شیمیایی نیز اظهار میدارند
که هزینه آزمایشهایی که شیمیایی بودن جانبازان را شناسایی میکند،
بالاست و تأمین این پول از عهده جانبازانی که در بدترین شرایط روحی
و جسمی قرار دارند، ساخته نیست.
برطبق مطالبی که عنوان شد جانبازان شیمیایی
اصولا زمانی به بنیاد شهید و امور ایثارگران مراجعه میکنند که
شرایط جسمی مناسبی ندارند و هزینه درمانی بسیار بالایی دارند. آنان
بنیاد شهید و امور ایثارگران را خانه خود میدانند و برای حل
مشکلشان به آنجا میروند اما متاسفانه آنقدر در رسیدگی به وضعیتشان
تعلل میشود که جانباز قبل از هر اقدام مناسب شهد شهادت را نوشیده
است و حتی هیچکس او را شهید نیز نمینامد و آیا حق آنان این است؟