شكلگیری انتفاضهی فلسطین، زمینهها و چرایی
نویسنده: محمد اسماعیل خدادادی
چكیده
انتفاضه در فلسطین، نامی است كه بیش از یك دهه در صدر اخبار و
خبرگزاریهایدنیا قرار گرفته و مطالب زیادی پیرامون آن نگاشته شده است.
به لحاظ اهمیت موضوع،نگارنده روند شكلگیری انتفاضهی فلسطین را با تأكید
بر علل و زمینههای آن مورد بررسیقرار داده است.
از این منظر ریشهی انتفاضهی فلسطین را باید در بی اعتماد شدن مردم فلسطین
نسبتبه همهی تلاشهای نظامی و سیاسی در جهت حل معضلی دانست كه بیش از
نیم قرن نصیباین ملت شده است. قیام شیخ عزالدین قسام، جنگهای اعراب و
اسرائیل، تشكیلسازمانهای مسلح فلسطینی و طرحهای صلح پیشنهادی از
تلاشهای بی ثمری بوده كه قبلاز انتفاضه صورت گرفته است. در عین حال
دمیدن روح اعتماد به نفس توسط انقلاب اسلامیدر بین مردم فلسطین و توجه
به شعار: اسلام تنها راه نجات از واقعیتهای این حركترهایی بخش است.
كلید واژهها: انتفاضهی فلسطین، انقلاب اسلامی، استقلالطلبی،صهیونیسم،
فلسطین اشغالی.
مقدمه:
فلسطین نام سرزمینی با وسعتی معادل 27000 كیلومتر مربع است(بختیاری، 22)
كه در خاورمیانه و در شرِ دریای مدیترانه قرار دارد. این كشورحلقهی اتصال
سه قارهی آسیا، آفریقا و اروپا است كه به این اعتبار، قلب جهانعرب نام
گرفت. با هجوم یهودی های مهاجر به این سرزمین و تأسیس حكومتیغاصب و
صهیونیست با نام جعلی اسرائیل، عملاً فلسطین از جهان اسلام جدا شدهو
غاصبانه در اختیار یهودی های صهیونیست قرار گرفت (علی بابایی، 663).
در این مقاله سعی شده است به این سؤال اصلی پاسخ داده شود كه:ریشههای
شكل گیری انتفاضه چیست و اساساً چرا مردم فلسطین امروزه تنها راهمبارزه با
دولت صهیونیست را در انتفاضه جستجو میكنند؟
در همین رابطه سؤالات فرعی زیر مطرح و بررسی میشود: زمینههای شكلگیری
دولت یهود در فلسطین چه بوده و تاكنون چه راه حلهایی در قضیهی
بحرانفلسطین ارائه شده است؟
انقلاب اسلامی چه نقشی در بیداری مردم فلسطین داشته است؟
فرضیهی مورد نظر را میتوان این گونه سامان داد: انتفاضه ریشه در
تاریخملتی دارد كه بیش از نیم قرن از طرف جریانات داخلی و نظام جهانی
به آن خیانتشده است. در عین حال امید به آیندهای دارد كه انقلاب
اسلامی ایران و اسلام نابمحمدی9 الهام بخش آن است.
برای بررسی و آزمون فرضیهی فوِ از روش تاریخی ـ تحلیلی استفاده شده
ومحورهای اصلی بحث شامل زمینههای شكلگیری دولت یهود، واكنشها در
برابراشغال فلسطین و انتفاضه (چرایی آن) به ترتیب مورد بررسی واقع
میگردد:
الف) زمینههای شكل گیری دولت یهود در فلسطین
1 ـ نقش تئودور هرتزل (1904 ـ 1860 م)
در سال 1895 م (1274 ه. ش) در پاریس كتابی به نام دولت یهود توسطتئودور
هرتزل به چاپ رسید كه در آن به طرح دیدگاه های وی راجع به ضرورتتشكیل
دولت یهود پرداخته شد. دو سال بعد، طرح تشكیل دولت یهود در سال1897 م در
اولین كنگرهی صهیونیستها در شهر بال سویس مورد تأكید قرار گرفت(سوكولوف، 2،
386 ـ 385). این كه در كجا باید دولت یهود را تأسیس كرد و سرزمین موعود
یهودیها را تحقق بخشید، مناطقی چون آرژانتین، اوگاندا در آفریقا وطرابلس در
لیبی مد نظر یهودیها قرار گرفت كه بنا به دلایلی رد شد و سر انجامفلسطین
به عنوان وطن ملی یهود مورد توافق یهودی های صهیونیست و نظامسلطهی
جهانی به سركردگی انگلیس قرار گرفت. (احمدی، 237 ـ 244)
صهیونیستها دلایلی مذهبی و تاریخی را برای برگزیدن فلسطین به عنوانوطن
یهود مطرح كردند. آنها اعتقاد داشتند كه به لحاظ تاریخی، خود اولین
قومیبودند كه در فلسطین سكنی گزیدند و بعدها توسط اقوام خارجی از آنجا
اخراجشدند. به لحاظ مذهبی نیز میگویند یكی از عبادتگاه های یهودیان یعنی
معبدی كهمتعلق به هیكل حضرت سلیمان است در بیتالمقدس قرار دارد (همان،
7). اما تاآنجا كه تاریخ به یاد دارد حدود 3500 ِ م اقوامی چون اعراب
كنعانی در سر زمینفلسطین زندگی میكردند؛ این در حالی است كه قوم بنی
اسرائیل در سال 1225 ِم به همراه حضرت موسی در فلسطین تشكیل حكومت داده
است. بعدها حضرتداود و حضرت سلیمان دولتهایی در این سر زمین به وجود
آوردند (كورانی، 80).فلسطین در طول سالیان دراز و در جنگها، بین قدرت های
دنیا دست به دستمیشد تا این كه در زمان عمر، خلیفهی دوم، به دست
نیروهای اسلام افتاد. ازطرفی منابع تاریخی تأكید دارند كه مسجد الاقصی
همچون كعبه از آغاز خلقتمكانی مقدس بوده، به تدبیر و الهام الهی ساخته
شده و در زمان حضرت داود وفرزندش حضرت سلیمان: تجدید بنا شده است.
بنابراین اساساً بحث وجودهیكل حضرت سلیمان در زیر مسجد الاقصی' توطئهای
بیش نیست كه از طرفصهیونیستها برای ویرانی مسجدالاقصی از طریق حفاریها و
ایجاد تونلی در زیرآن مطرح شده است(جنبش...،34).
وقتی مشخص شد فلسطین باید به عنوان وطن ملی یهود انتخاب شود،مهاجرت
یهودیان از اقصی نقاط عالم به فلسطین آغاز شد و این مهاجرت در بین دوجنگ
جهانی اول و دوم كه فلسطین تحت قیمومت انگلیس در آمد رشد شتابانیگرفت. تا
این كه در سال 1947 م رقم یهودی ها كه در گذشته بسیار اندك بود به629000
نفر و در سال 1948م بعد از تشكیل دولت یهود در فلسطین به 760000نفر رسید.
هنوز شش ماه از تأسیس دولت یهود نگذشته بود كه تعداد یهودی هایمهاجر به
فلسطین را 1001828 نفر ذكر كردند. آن هنگام مهاجران خرید زمین هایمردم
فلسطین را آغاز كردند. (همان، 9).
2 ـ تبانی انگلیس در تشكیل دولت یهود
دولت انگلیس در پی سیطره بر جهان اسلام همواره در پی تحكیم جای پایخود
در منطقه بوده است. این بار تشكیل دولت صهیونیست در فلسطینمیتوانست تا
اندازهی زیادی به انگلیسی ها فرصت ماندگاری بیشتر را برای غارتثروت جهان
اسلام بدهد و لذا در سال 1917 م (بهمن 1296 ه ش) بالفور وزیرخارجهی وقت
انگلیس در جواب روتشلید، صهیونیست فرانسوی متوفی 1934م (1313 ه. ش) در
بارهی لزوم تأسیس دولت یهود در فلسطین وعدهی مساعدداده بود كه از هیچ
تلاشی در این مورد فرو گذار نكند (اینگرامز، 15). نیروهاینظامی انگلیس 27 روز
بعد از اعلامیهی بالفور وارد بیتالمقدس شدند و دركنفرانس سان رمو قیمومت
انگلیس بر فلسطین به رسمیت شناخته شد. انگلیساز آن پس تا پایان جنگ
جهانی دوم، تمام تلاش خود را برای تشكیل وطن یهود درفلسطین به كار گرفته
است. (ایوانف، 18 ـ 85).
3 ـ سازمان ملل و تشكیل دولت یهود
انگلیس كه در 24 ژوئن 1922 م (مهرماه 1301 ه. ش) سند قیمومت خود برفلسطین
را در جامعهی ملل به تصویب رساند، در سال 1947 م (1326 ه.ش) بهسازمان
ملل متحد اعلام داشت كه دوران قیمومت او بر فلسطین به اتمام رسیده
ودرخواست راه حل كرد (متان، 41 ـ 44). سازمان ملل هیأتی یازده نفره از
كشورهایاسترالیا، كانادا، چك و اسلواكی، گواتمالا، هند، ایران، هلند، پرو،
سوئد، اروگوئه ویوگسلاوی را برای طرح تقسیم فلسطین بین مسلمانان و یهودیها
به فلسطین فرستاد.در نهایت طرح تقسیم فلسطین با 7 رأی موافق از 11 رأی به
سازمان ملل ارائه و درسال 1947 مجمع عمومی سازمان ملل با فشار شدید آمریكا
و همكاری شورویسابق طرح تقسیم فلسطین را با 33 رأی موافق در برابر 13 رأی
مخالف و 10 رأیممتنع در قطعنامهی شمارهی 181 به تصویب رساند. در این
قطعنامه 56 درصدخاك فلسطین به یهودی ها واگذار شد (درینیك، 18).
سر انجام در 14 مه 1948 م (23/2/1327 ه.ش) با خروج نیروهای انگلیساز
فلسطین و قبول طرح تقسیم فلسطین توسط سازمان ملل، بنگورین تأسیسدولت
یهود را در فلسطین اعلام داشت (احمدی، 237 ـ 244) و این گونه توسطصاحبان
قدرت غدهای سرطانی در قلب جهان اسلام شكل گرفت. همین زمانكشتار وسیع
فلسطینی ها و سیاست بیرون راندن آنها از سر زمین پدری سر لوحهیسیاستهای
رژیم صهیونیستی قرار گرفت (همان، 241).
ب) واكنشها در برابر اشغال فلسطین
1 ـ واكنشهای نظامی
1/1 ـ قیام شیخ عزالدین قسّام
او اهل سوریه، تحصیل كردهی الازهر مصر و از شاگردان شیخ محمد عبدهبوده
است. در سال 1935 م وقتی در سوریه توسط نظامیان فرانسوی به صورتغیابی
محكوم به اعدام شد، به شهر حیفا در فلسطین رفت و در آنجا به آموزشاسلامی و
سازماندهی مردم فلسطین پرداخت و با تشكیل گروه های كوچك بر علیهاستعمار
انگلیس دست به قیام زد و سرانجام با محاصرهی كوه یعبد توسط
نظامیانانگلیس و پس از نبرد سخت بین نیروهای قسّام و انگلیس او و یارانش
به شهادترسیدند (جمهوری اسلامی، 3/6/1361). قیام شیخ قسّام اولین حركت
نظامی بودكه توسط اسلام گرایان صورت گرفت و از مسجد استقلال در حیفا آغاز و
پس از آنبه مناطق جنین، طولكرم و نابلس گسترش یافت.
2/1 ـ جنگهای ارتش اعراب بر علیه رژیم صهیونیستی
كشورهای عربی و در رأس آنها مصر و سوریه به طور رسمی طی سه مرحلهدر سال
های 1948 (1327)، 1967 (1346) و 1973 م (1352 ه.ش)، با رژیمصهیونیست وارد
جنگ شدند و در تمام این جنگها به جز جنگ سال 1973 كه بهطور ناقص موفقیتی
كسب كردند، نه تنها شكست را متحمل شدند بلكه مناطقی ازخاك این كشورها نیز
توسط دشمن متجاوز اشغال شد. اینك به اختصار به بررسیسه جنگ فوِ
میپردازیم:
ـ جنگ 1948 م:این جنگ یك روز پس از تأسیس رژیم اشغالگر قدس یعنیدر 15 مه
1948 (24/2/1327) با حملهی هواپیماهای مصر به تل آویو آغاز شد وهمزمان
نیروهای زمینی مصر، اردن، سوریه، عراِ، لبنان، یمن و قوایی از عربستانبا
حركت به سوی تلآویو، ساحل غربی رود اردن و اورشلیم وارد فلسطین شدند.چیزی
نمانده بود كه تلآویو به تصرف نظامیان عرب در آید ولی بعد از 8 ماه
نبردسخت بین یهودی های صهیونیست و سربازان عرب، سر انجام با پا
درمیانیسازمان ملل كه خواستار آتش بس 28 روزه شد، جنگ خاتمه یافت
(بابایی، 232 ـ233).
از پیامدهای مهم این جنگ این بود كه صهیونیستها از اعلام آتش بستوسط
سازمان ملل نهایت بهره را برده و با شروع عملیات بر علیه ارتش های
عرب،دامنه اشغال خود را در فلسطین به 77 درصد گسترش دادند (سلیمانی، 16). از
آنپس مسألهای به نام مسألهی آوارگان فلسطین پیش آمد كه حدود هفتصد هزار
نفر رادر بر میگرفت (واچ. بلیك، 384).
ـ جنگ 1967 م: در ماه مه 1967 م (1346 ه.ش) وقتی جمال عبدالناصررئیس
جمهور مصر، سوریه را از احتمال حملهی صهیونیست ها به این كشور آگاهكرد،
ارتشهای مصر، سوریه، اردن، عراِ و كویت به حال آماده باش در آمدند.شوروی
سابق و آمریكا تصمیم گرفتند جلو جنگ را بگیرند و به همین خاطر سفیرشوروی در
مصر شبانه ناصر را از خواب بیدار و او را از بروز جنگ منع كرد(ماكسیم،137 ـ
136). وقتی ناصر از شروع جنگ منصرف شد ، نیروی هوایی رژیمصهیونیست عملیات
را آغاز و فرودگاههای مصر، سوریه، اردن و عراِ را به شدتبمباران كردند.
با ورود نیروی زمینی صهیونیست ها به جنگ، طی شش روز صحرای سینا،كرانهی
باختری رود اردن، بلندی های جولان، نوار غزه و شهر بیتالمقدس كه
شهربینالمللی اعلام شده بود به تصرف صهیونیستها در آمد. این جنگ به جنگ
ششروزه معروف است. قطعنامهی 242 سازمان ملل به طور ضمنی موجودیتاسرائیل
را در محدودهی مرزهای اشغالی پیش از جنگ 6 روزه به رسمیت شناختو از
اعراب درخواست كرد كه اسرائیل را به رسمیت بشناسند (كتان، 195).
ـ جنگ 1973 م: در 6 اكتبر 1973 م (1352 ه.ش) پس از مرگ جمالعبدالناصر و
روی كار آمدن انور سادات، اعراب برای جبران شكست هایگذشتهی خود به
رهبری سادات از مصر و حافظ اسد از سوریه عملیات غافلگیرانهای را علیه
رژیم صهیونیست آغاز كردند. این جنگ چون در ماه رمضان اتفاِافتاد به جنگ
رمضان معروف شد.
در همان ساعات اولیهی جنگ، شكست سختی نصیب رژیم صهیونیستشد و اعراب
توانستند مناطق اشغالی را كه توسط صهیونیستها در جنگ 1967تصرف شده بود باز
پس گیرند؛ ولی طولی نكشید كه آمریكا با ایجاد پل هوایی وكمك بی شمار نظامی
به رژیم غاصب صهیونیست سر انجام عملیات ارتش هایعرب را متوقف كرده و
موجب شد تا آن رژیم از مرگ حتمی نجات پیدا كند. بدینسان امیدواری ارتش
های عرب به یأس تبدیل شد و بار دیگر رژیم اشغالگر بهمواضع قبلی برگشت و
حتی بخشهای دیگری را نیز به تصرف خود در آورد(همان، 397).
3/1 ـ تشكیل سازمانهای مسلح فلسطینی
در گیر و دار جنگ اعراب و اسرائیل بود كه برخی از فلسطینیها تصمیمگرفتند
دست به تأسیس سازمان های مسلح بزنند تا از این طریق ناكامیهای نظامیرا
جبران كرده و سرزمین خود را از چنگال اشغالگران آزاد سازند. سازمان الفتح
بهرهبری یاسر عرفات و دیگر گروههای شبه نظامی فلسطینی مانند الصاعقه به
رهبریظهیر محسن، جبههی دمكراتیك آزادیبخش فلسطین كه طرفدار تفكر
ماركسیستیبود به رهبری نایف حواتمه و عمر ادیب، جبههی خلق برای آزادی
فلسطین بهرهبری جرج حبش، جبههی خلق آزادیبخش فلسطین فرماندهی كل به
رهبریاحمد جبرئیل، جبههی آزادیبخش فلسطین به رهبری طلعت توفیق
ومحمدالعباس، جبههی آزادیبخش عربی به رهبری احمد و ابواسماعیل،
جبههیمبارزات خلقی به رهبری دكتر سمیر قوشاه و سازمان ژوئن سیاه به
رهبری خلیلالبناء همواره سعی كردند در دفاع از حقوِ مردم فلسطین دست به
اقداماتی علیهمنافع رژیم اشغالگر در بیرون از مرزهای فلسطین بزنند كه
چندان موفقیتی را كسبنكردند (خدادادی، 193 ـ 192).
2 ـ واكنشهای سیاسی
در این بخش طرحهای صلحی بررسی میشوند كه توسط سران دول عرب وآمریكا
برای پایان دادن به بحران فلسطین تاكنون ارائه شده است:
1 ـ طرح صلح سران دول عرب
ـ قرار داد كمپ ـ دیوید؛ انور سادات رئیس جمهوری مصر كه فرماندهیجنگ 1973 م
بر علیه رژیم صهیونیست را عهده دار بود، بعدها با فشار آمریكا درمقابل
خواستههای صهیونیست ها تسلیم شد. انور سادات در بهمن 1356 ه. ش(نوامبر 1977
م) به اسرائیل رفت و گفتگوهای صلح را با رژیم صهیونیست آغازكرد؛
(برژینسكی، 51) ولی این سفر نتیجهی چندانی نداشت. مذاكرات فوِ بهدعوت
كارتر رئیس جمهور آمریكا، میان سادات و بگین در كمپدیوید ادامه پیداكرد. سر
انجام با پا درمیانی آمریكا بین مصر و اسرائیل، توافق نامهی صلح در
16شهریور 1357 ه. ش (7 سپتامبر 1978 م) به امضاء طرفین رسید.
صلح مصر و اسرائیل مطابق این قرارداد یعنی به رسمیت شناختن اسرائیلتوسط
مصر و تخلیهی صحرای سینا و استرداد آن به مصر توسط اسرائیل و خودمختاری
فلسطینیها در نوار غزه و كرانهی باختری رود اردن (بابایی، 795 ـ 797).انعقاد
این موافقت نامه منجر به انزوای كشور مصر در دنیای عرب شد و این
اولینحركت مصیبت بار در روند سازش بین اعراب و اسرائیل به شمار میآید.
ـ طرح فهد: در آبان سال 1360 ه. ش (اوت 1981 م) فهد ولیعهد وقتعربستان
سعودی طرحی 8 مادهای را جهت حل بحران فلسطین ارائه داد كه عقبنشینی
اسرائیل از اراضی اشغالی سال 1967 م، از میان بردن آبادیهای یهودینشین
در مناطق اشغالی 1967 م، تضمین آزادی مراسم مذهبی در اماكن مقدسهبرای
پیروان تمام مذاهب، حق بازگشت آوارگان فلسطینی به وطن خود، نظارتسازمان
ملل بر كرانهی غربی و نوار غزه در یك دورهی انتقالی، تأسیس دولتفلسطین
در ساحل غربی رود اردن و نوار غزه از مهمترین مواد آن به حساب
میآمد(همان، 438). ولی این طرح نیز با مخالفت بعضی از دولت های عربی به
شكستانجامید.
ـ طرح اجلاس فاس: به سال 1361 ه.ش (سپتامبر 1982 م) در شهر فاس ازكشور
مراكش سران عرب طرحی را برای حل مسألهی فلسطین فراهم كردند كهتفاوت
چندانی با طرح فهد نداشت و بعد از ساعتها مذاكره نتیجهای نیز در برنداشت
(الغنوشی، 47).
2 ـ طرح صلح آمریكا
آمریكا به عنوان مهمترین كشور درگیر در طرح های صلح اعراب و
اسرائیل،تاكنون برای تأمین امنیت آن رژیم اشغالگر و استقرار صلح مورد نظر
خود درخاورمیانه طرح هایی را ارائه كرده است (شیرودی، 166 ـ 168) طرح
ریگان در آذرماه 1361 ه. ش (سپتامبر 1982 م)، طرح شولتز وزیر خارجهی وقت
آمریكا درسال 1367 ه.ش (1988 م)، طرح جیمز بیكر وزیر خارجهی وقت آمریكا در
سال1368 ه.ش (1989 م)، كنفرانس صلح مادرید و نقشهی راه از آن جمله است
كه بهلحاظ اهمیت كنفرانس صلح مادرید به توضیح آن میپردازیم:
كنفرانس صلح مادرید
آغاز قیام سراسری مردم مسلمان فلسطین كه از سال 1987م آغاز گردیدآمریكا را
به این فكر انداخت كه هر چه زودتر جلو شورشهای فلسطینیان علیهرژیم
صهیونیست را بگیرد. به این منظور در دسامبر 1988 م مذاكرات صلح اعرابو
اسرائیل با پا در میانی آمریكا و شوروی سابق آغاز گشت.
اولین دور مذاكرات در 30 اكتبر 1991 م در شهر مادرید پایتخت اسپانیا باحضور
نمایندگانی از سوریه، لبنان، اسرائیل و رؤسای جمهور آمریكا و شورویسابق و
نخست وزیر اسرائیل كار خود را آغاز كرد (كریمی، 56 ـ 55). كنفرانسصلح مادرید
پس از یازده دور مذاكرات سر انجام به نتیجهی روشنی دست نیافت.مهمترین
نتیجهی كنفرانس صلح مادرید به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستتوسط سازمان
آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات بوده است (سلیمانی،33).
در ادامهی كنفرانس صلح مادرید، مذاكرات صلح بین سازمان آزادیبخشفلسطین
(ساف) به رهبری یاسر عرفات و رژیم صهیونیست در واشنگتن دنبال شدو سر انجام
سند نهایی قرار داد صلح مذكور در 13 سپتامبر 1993 (آذر 1372) بهامضاء طرفین
رسید. این قرار داد به نزاع بین سازمان آزادیبخش فلسطین و رژیمصهیونیست
رسماً خاتمه داد. چون در ازای به رسمیت شناختن اسرائیل توسطسازمان
آزادیبخش فلسطین، رژیم اشغالگر نیز موجودیت ساف را به عنواننمایندهی مردم
فلسطین پذیرفت.
بر پایهی این قرارداد، طرف اسرائیلی به ساف اجازه میداد یك دولت
خودمختار فلسطینی (دولت انتقالی) در كرانهی باختری رود اردن و نوار غزه
تشكیلدهد. دولت خود گردان فلسطین اموری چون پُست، امور شهر، تعلیم و
تربیت،بهداشت و مانند آن را اداره میكرد ولی حفاظت از مرزها و منابع آبی
مناطق فوِ دراختیار اسرائیل بود. در قرار داد مذكور گفته شد كه اعطای استقلال
كامل و تشكیلدولت مستقل فلسطین بعد از پنج سال از انعقاد قرار داد غزه ـ
اریحا داده خواهدشد.(فصلنامه خاورمیانه، 129).
اگر چه از آن تاریخ تاكنون از تشكیل دولت مستقل فلسطین خبری نشدهاست و
یاسر عرفات تشكیل آن را به زمانی دیگر موكول كرد. ولی برای رژیمصهیونیست
فرصتی پیش آمد كه تا اندازهای انتفاضه را سركوب كند. همان گونه كهاین
روزها شاهد هستیم اندك امتیاز داده شده نیز در حال فراموشی است و سركوببی
رحمانهی مسلمانان در سطح وسیع و گسترده در سرزمینهای اشغالی جریاندارد تا
قرارداد غزه ـ اریحا هم مانند سایر وعدههای صلح آن رژیم غاصب به
تاریخسپرده شود.
آنچه به عنوان راه حل های نظامی و سیاسی در بحران فلسطین پیش
آمده،نتوانسته است راه حلی صادقانه و در برگیرندهی آرمانهای مردم مظلوم
فلسطینباشد. از اینجا بود كه مردم فلسطین خود وارد صحنه شدند و با ادامهی
انتفاضه راهرهایی از زیر سلطهی رژیم غاصب صهیونیست را در پیش گرفتند.
ج) انتفاضه (چرایی)
انتفاضه واژهای عربی از ریشهی نَفَضَ به معنی جنبش، بیداری، ارزش،
غبارروبی و آگاهی ملت و نتیجهی نومیدی و شكستهایی است كه بیش از نیم
قرننصیب فلسطینی ها شده است؛ حركت جدیدی كه در دسامبر 1987 م مطابق با
آذر1366 ه.ش با قیام همگانی و مردمی و با الهام از انقلاب اسلامی آغاز شد.
انتفاضهنامی فراگیر برای حركت های جمعی مسلمانان فلسطین، حركت
تهاجمی،اسلامی، غیر مسلحانه و شجاعانهی مردم فلسطین در رویارویی تمام عیار
باصهیونیستهای غاصب از آن تاریخ در نظر گرفته شده است.
(اطلاعات،15/4/1377). این قیام همگانی مردم فلسطین بر علیه رژیم صهیونیست
رفته رفتهآن نظام غاصب را در یك موضع غافلگیرانهای قرار داده است.
دكتر فتحی شقاقی دبیر كل شهید جهاد اسلامی فلسطین در بارهی انتفاضهمیگوید:
"در تاریخ انقلابها و مبارزهها واژهی انتفاضه پیشینهای طولانیدارد. اما از
نظر مفهومی انتفاضه بر قیام علیه رخوت و ركود دلالتمیكند. انتفاضه مرحلهی
قبل از انقلاب است. برای مثال قیاممدرسهی فیضیهی قم را انتفاضه
مینامیم و قیام سال 1357 ه.شایران را انقلاب میگوییم، آنچه كه هم
اكنون در فلسطین اتفاِمیافتد، در واقع انقلاب است، اما ما در آغاز پیش بینی
نمیكردیمكه چنین فراگیر باشد و نام آن را انتفاضه گذاشتیم؛ لذا ما در
جنبشجهاد اسلامی، قیام فعلی فلسطین را انتفاضه ـ انقلاب مینامیم."(شقاقی،
128)
در دهم اوت 1987 م هستهای از جهاد اسلامی فلسطین به یك گروه
گشتیصهیونیست ها در غزه حمله كرد كه طی آن فرماندهی پلیس نظامی رژیم
اشغالگربنام ویكنو آرگون كشته شد. در این عملیات كه به نبرد شجاعانه معروف
شد، چهارتن از رزمندگان فلسطین به نامهای محمد سعید جمل، سامی شیخ خلیل،
احمدحلس و زهدی قرتعبع به شهادت رسیدند. بعد از این حادثه تظاهرات وسیعی
بامشاركت همهی نیروهای مردمی و سازمان های مسلمان فلسطینی صورت گرفتكه
به انتفاضهی اول معروف شد.
رژیم صهیونیست در 8 دسامبر 1987 م برای انتقام از كشته شدن سر پلیسنظامی
بیتالمقدس، با هدایت یك كامیون اسرائیلی به صف كارگران فلسطین زد كهچهار
كارگر بی دفاع مسلمان در زیر چرخهای كامیون به شهادت رسیدند و نه نفردیگر
به شدّت مجروح شدند. در پی شهادت این كارگران مسلمان، اوضاع درهمهی
مناطق مسلمان نشین فلسطین ملتهب شد و مردان و زنان مسلمان فلسطینبه
خیابانها ریختند و هستهی اصلی انتفاضه شكل گرفت (سازمان...، 24).
انتفاضهی اول چنان ضربتی بر هیبت اشغالگران وارد آورد كه اسحاِ رابیننخست
وزیر وقت اسرائیل در همین رابطه اظهار داشت: آرزو میكنم، روزی ازخواب
برخیزم و ببینم تمام غزه در دریا فرو رفته و از شر این منطقه رهایی
یافتهام(كیهان، 27/10/1377).
شهید فتحی شقاقی هم در بارهی قیام سراسری مسلمانان غزه میگفت:
"غزه در واقع یك سر زمینی آزاد شده است. اسرائیلیها غزه رامانند یك
طوفانی از آتش بر سر داشتند و نمیتوانستند از آن رهایییابند. آنها برای
رهایی از غزه، غیر از پیمان صلح راهی نداشتند.عرفات چنین فرصت تاریخی را
در اختیار آنان قرار داد تا غزه را دراختیار عرفات قرار دهند." (كدیور، 162)
انتفاضهی اول اجرای عملیات شهادت طلبانه را در سرزمینهای اشغالشدهی
فلسطین میسر ساخت و از آن تاریخ جوانان بی شماری در قالب شهدایگرانقدر
گردانهای شهید عزالدین قسّام و بیتالمقدس به صف نظامیان اسرائیلیزدهاند
و با كشتن تعداد زیادی از صهیونیستها، خود لباس فاخر شهادت را به
تنكردهاند.
بعد از ایجاد ناامنی برای صهیونیستها در مناطق مسلمان نشین فلسطین،شارون
قصاب صبرا و شتیلا در 28/9/ 2000 م (1379 ه. ش) به حرم شریفقدس رفت و در
مصاحبهای وعده داد كه امنیت را برای صهیونیستها به مناطقمسلمان نشین
برگرداند. با ورود شارون به بیتالمقدس تظاهرات وسیعی در سراسرفلسطین بر
علیه این حركت جنایتكارانه به راه افتاد كه چهار سال از آن حادثهمیگذرد
و صهیونیستها همچنان در كام آتش و دود فرو رفتهاند و نه تنها امنیتبرای
یهودیها به مناطق مسلمان نشین بر نگشت بلكه در مناطق یهودی نشین
هم،یهودی ها دیگر امنیت ندارند. این مرحله به انتفاضهی دوم معروف شد.
در پاسخ به این سؤال اصلی كه انتفاضهی مردم فلسطین ریشه در چه
عواملیدارد؟ و چرا اتفاِ افتاد؟ باید گفت كه عوامل زیر در این بیداری نقش
اساسیداشتهاند:
1 ـ انقلاب اسلامی ایران: با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 ه.ش
كه رستاخیز اسلامی در جهان پر از ظلم و وحشت نام گرفت، روحیهی خودباوری
در میان مسلمانان فلسطینی ایجاد شد. تجربهی موفقی كه نشان داد
اسلامتوانایی رویارویی با قدرتهای سلطهگر و در رأس آنها آمریكا را دارد.
بنیامیننتانیاهو نخست وزیر وقت رژیم صهیونیست با اعتراف به این خیزش
عمومی درجهان اسلام اذعان داشت:
"از سوی دیگر در حال حاضر شاخصهای دیگری وجود دارد كهمژده دهندهی خیر و
نیكی برای ملت ما نیست. ما شاهد افزایشجدید اسلام گرایی، از جمله موج قوی
انزجار و تنفر علیه اسرائیلاز سوی نیروهای اسلامی كه قدرتشان رو به افزایش
است،میباشیم."(نتانیاهو،38)
در همین رابطه شهید فتحی شقاقی میگوید:
"انقلاب اسلامی ایران تأثیر مهمی بر جنبشهای اسلامی در همه جاو از جمله
جنبشهای اسلامی اراضی اشغالی (فلسطین) داشت.چه این انقلاب آمد تا دلیلی
بر امكان پیروزی اسلام بر ظلم و قهر وبرپایی دولت اسلامی ارائه دهد.
انقلاب اسلامی نمونهای برای تمامجنبشهای اسلامی گردید." (ابوعمر، 13)
او در جایی دیگر میافزاید:
"هیچ چیز به اندازهی انقلاب اسلامی امام خمینی1 نتوانست ملتفلسطین را
به هیجان در آورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید رادر دلهایشان زنده كند.
با پیروزی انقلاب اسلامی ما به خود آمدیم ودریافتیم كه آمریكا و اسرائیل
نیز قابل شكست هستند. فهمیدیم كهبا الهام از دین اسلام میتوانیم معجزه
كنیم و از این رو ملتمجاهدمان در فلسطین، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی
را بهدیدهی تقدیر مینگرند و امام خمینی1 را از رهبران جاوید تاریخاسلام
میدانند." (كدیور، 160)
امام خمینی1 مخالفت جدّی با رژیم غاصب صهیونیست را همواره یادآورمیشد و
میفرمود:
"من مجدداً خطر فراگیری غدهی چركین و سرطانی اسرائیل را دركالبد كشورهای
اسلامی گوشزد میكنم.....سران سازشكار اسلامیتصور نكنند كه گذشت زمان سیرت
و صورت جنایتهای اسرائیلرا دگرگون ساخته است و گرگهای خون آشام
صهیونیسم از فكرتجاوز و غصب سر زمینهای از نیل تا فرات دست
برداشتهاند."(امام خمینی، 6)
اعلام آخرین جمعهی ماه مبارك رمضان توسط امام خمینی1 به عنوان روزقدس
در راستای حركت عملی در جهت حمایت از مردم فلسطین بوده است. تماماین
تلاشها سبب شد كه مردم فلسطین دل به انقلاب اسلامی ایران بدهند و از
آنبه عنوان یك الگوی موفق در مبارزه با استكبار یاد كنند. دكتر ابولؤلؤ از
رهبران جهاداسلامی فلسطین در این رابطه میگوید:
"در حقیقت ایران مسلمانان دیگر را زنده كرد. فلسطینیها هموارهبه ایران
نگاه میكنند و ایران اراده مستضعفان است. ایران قدرتاسلامی را در جانهای
مسلمانان بیدار كرد. پیروزی انقلاباسلامیعامل عمدهای در تشكیل جهاد اسلامی
فلسطین و پیدایش انتفاضهبود كه نیروی ایمان را در درون مسلمانان زنده
كرد." (كدیور، 230 ـ228)
بنابراین نقش مثبت انقلاب اسلامی در انتفاضهی مردم فلسطین، مطلبیاست كه
نمیتوان به آسانی از كنار آن گذشت.
2 ـ ناامیدی مردم مسلمان فلسطین از ارتشهای آزادیبخش عربی:شكست و ناكامی
های اعراب در جنگ های 1948، 1967 و 1973 و تسلطاسرائیل بر كرانهی باختری
رود اردن، صحرای سینا، نوار غزه، بلندی های جولان وشهر بیتالمقدس، نمایانگر
ناتوانی ارتش های عرب برای نجات فلسطین بودهاست و لذا خیزش عظیم و
اسلامی مردم فلسطین در انتفاضه حاكی از یأس وناامیدی مردم فلسطین از ارتش
های عرب به حساب میآید؛ امری كه به حضورمستقیم و مستقل عنصر فلسطین در
مبارزه علیه اسرائیل به مقولهای اجتنابناپذیرتبدیل شده است.
3 ـ ناتوانی گروه های نظامی و سیاسی لائیك در نجات فلسطین:سازمانها و
گروههای نظامی (چریكی) و سیاسی كه میكوشیدند شكست ارتشهای عرب را جبران
كنند از اواخر دههی 1970 م (1350 ه. ش) دریافتند كهحركت های مسلحانه
نمیتواند كاری از پیش ببرد و لذا مبارزهی سیاسی راجایگزین نبرد نظامی
كردند؛ ولی به زودی این روش مبارزه هم با شكست رو به روشد. سرخوردگی
مردم از این گروهها زمانی شدت یافت كه هر یك از این گروه هاتحت تأثیر
یكی از كشورهای عرب كه به آرمان فلسطین خیانت كرده بودند، در آمد(همان،
21 ـ 22). این گروهها به لحاظ عدم اعتقاد به اسلام نتوانستند در جنگ
بادشمن چندان موفقیتی كسب كنند.
4 ـ سیاست سركوب بی رحمانهی فلسطینی ها توسط رژیم صهیونیست:صهیونیست های
غاصب در فلسطین آن چنان عرصه را برای مسلمانان درونفلسطین تنگ كردهاند
كه دیگر تحمل اوضاع برای فلسطینیها غیر ممكن است.تلاش یهودیهای صهیونیست
به منظور محو آثار اسلامی از دیگر عوامل شعلهورشدن آتشی بود كه قریب به
سه دهه حاكمیت غاصبانهی صهیونیستها و آوارگی وتحقیر و تبدیل مسلمانان به
شهروندان درجه دو، زمینهی آن را فراهم كرده بود.
دكتر فتحی شقاقی در این باره میگوید:
"انتفاضه... پاسخی بود به اشغالگران و اعمال سركوب و طغیان وتكبر آنان و
اقداماتشان در ویران سازی منازل، مصادرهی زمینها،اسكان یهودیان و ساختن
شهركها، شكنجهی مبارزان، دستگیری وتبعید و ترور و شكستن استخوانهای آنان،
نابود كردن اقتصادفلسطین و زیر سازهای جامعه، دزدیدن آبها، تحمیل مالیات
وجرایم سنگین، تعطیل مدارس و دانشگاهها و جلوگیری از كار وكسب، نادیده
گرفتن حقوِ انسانی و سیاسی و سایر اقداماتمربوط به مجازات دسته جمعی."
(شقاقی، 86 ـ 28)
تلاش صهیونیستها در تمام دوران قبل از انتفاضه بر از بین بردن هویتاسلامی
و عربی مردم مسلمان فلسطین متمركز بود كه بر مسلمانان فلسطین سختگران آمد.
این دو نشان داد كه مسلمانهای فلسطینی باید خود برای احیای اسلاموارد
عرصههای پیكار شوند.
5 ـ یأس و ناامیدی مسلمانان فلسطین از سران دول عرب: قبول پیمانصلح
كمپدیوید در سال 1978 توسط انور سادات، طرح 8 مادهای صلح فهد درسال 1981 و
سر انجام كنفرانس صلح فاس (مراكش) در سال 1982 توسط سرانكشورهای عربی آن
چنان یأس آور بود كه مسلمانان فلسطین فهمیدند نباید هیچامیدی به دولت های
كشورهای عربی داشته باشند.
شهید فتحی شقاقی باز در بارهی این ناامیدی مسلمانان از سران عربمینویسد:
"انتفاضه پاسخی بود به واقعیت اسفانگیز و یأس آور اعراب كهوابستگی، ضعف و
سستی خود را آشكار كرده بودند. آنها فلسطینو آزاد سازی فلسطین را توجیهی
برای بقای خود میدیدند تا جاییكه مسألهی فلسطین را در آخر لیست
اولویتهای خود قرار دادند وهمگان این امر را حتی در كنفرانسهایی مثل
كنفرانس سران درنوامبر 1987م مشاهده كردند."(همان، 86)
6 ـ ناامیدی و یأس مسلمانان فلسطین از سازمان های بینالمللی و قدرتهای
سلطهگر جهانی: نفوذ و سلطهی قدرت ها و كشورهای بزرگ چون انگلیس،آمریكا و
شوروی سابق در سازمان های بینالمللی و سر انجام رأی به تقسیمفلسطین بین
مسلمانان و یهودیهای مهاجر توسط سازمان ملل در سال 1947 وكوشش سازمان ملل
در به سازش كشاندن مردم فلسطین در قالب صدورقطعنامههای بی اثر نقطهی
پایانی بود بر امید مردم مظلوم فلسطین از سازمان هایبین المللی كه
دریافتند از این سازمانها هم در جهت رهایی آنها از چنگال بیرحمانهی
صهیونیست ها كاری ساخته نیست.
7 ـ اسلام تنها راه نجات مردم فلسطین: فلسطینیها در یك دورهی
طولانیمبارزه بر علیه صهیونیست ها دریافتند كه تنها اسلام به عنوان مكتب
رهایی بخشاست كه میتواند آنها را از زیر سلطهی رژیم غاصب صهیونیست نجات
دهد.
روزنامهی آمریكایی كریستین ساینس مانیتور با اعتراف به این مطلبمینویسد:
"اگر به خاطر مسلمانان رادیكال نبود، صلح بین اسرائیل و سافهرگز به وقوع
نمیپیوست. از شگفتیهای این قضیه این است كهطرفین معاهده یعنی اسحاِ
رابین و عرفات هر دو از ترس یكدشمن مشترك كه همان اسلام سیاسی رادیكال
باشد، مجبور به قرارداد صلح شدند." (اطلاعات، 23/6/1372)
قیام عمومی مردم فلسطین بعد از نمازهای جمعه و جماعات و حركتهایدسته
جمعی از مساجد به عنوان پایگاه اصلی مبارزه علیه یهودیهای صهیونیست
ونامگذاری انتفاضه به انقلاب مساجد، همه و همه حكایت از امید مردم فلسطین
بهاسلام و كمك گرفتن از آن برای استقلال و كشف هویت اصلی خودشان است.
درطی سالهای اخیر و همزمان با قیام انتفاضه ظهور دو سازمان مسلمان فلسطینی
خوددلیل دیگری است بر مدعای اسلامی بودن انتفاضه كه در ذیل به معرفی
این دوسازمان یعنی جهاد اسلامی و حماس میپردازیم:
ـ سازمان جهاد اسلامی (حركة الجهاد الاسلامی فی فلسطین): در پایاندههی
1970م شهید فتحی شقاقی كه مشغول تحصیل در كشور مصر بود، دریافتكه اشكال
اساسی در مبارزات نیروهای ملی فلسطین و كشورهای عرب دور نگهداشتن این
حركتها از اسلام اصیل بوده است. او خود تمام تلاش را در جهتاسلامی كردن
قیام فلسطینیها به كار برد تا این كه سر انجام در سال 1980 م سازمانجهاد
اسلامی فلسطین را بنیانگذاری كرد (كریمی، 75).
شهید فتحی شقاقی كه در سال 1950 م در شهر غزه به دنیا آمد و در
رشتهیپزشكی در مصر فارغ التحصیل شد به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در
ایران، كتابمشهور خود به نام خمینی1 راه حل و آلترناتیو اسلامی را به
نگارش در آورد. او درسال 1981 م از مصر وارد فلسطین شد و خود رهبری سازمان
جهاد اسلامی را بهعهده گرفت. در سال 1983 م به مدت یازده ماه در غزه
زندانی شد و در سال 1986م بار دیگر به مدت چهار سال زندان قطعی و 5 سال
زندان تعلیقی محبوس گردید وسر انجام در سال 1988 م از زندان به لبنان
تبعید شد و در 26/10/1996 م درجزیرهی مالت، در مسیر بازگشت از لیبی به دمشق
بوسیلهی دستگاه اطلاعاتیاسرائیل (موساد) ترور شد و به شهادت رسید. پس از
شهادت او، دكتر رمضانعبدالله به عنوان دبیر كل جنبش جهاد اسلامی برگزیده شد
(سازمان...، 44).
با ظهور سازمان جهاد اسلامی فلسطین، تصویر جدیدی از اسلام در مبارزاتمردم
فلسطین ارائه شد و با ارتباط دادن دین و سیاست توسط این سازمانانتفاضهی
فلسطین وارد مرحلهی جدیدی از حیات خود گردید.
ـ جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) (حركة المقامة الاسلامیه فیفلسطین)؛
این جنبش در سال 1987 م مطابق با 1366 ه.ش همزمان با قیامسراسری مردم
فلسطین (انتفاضه) از اخوان المسلمین جدا شد و اعلام موجودیتكرد. جنبش حماس
در ابتدا سعی كرد با تربیت جوانان فلسطین در قالب عقیدهیاسلامی وارد جنگ
با دشمن بشود. رهبری معنوی این جنبش در دست شهید شیخاحمد یاسین بود كه در
سال 2003 م (1382 هش) بعد از نماز صبح توسط عواملدشمن به شهادت رسید.
حماس علیرغم اتخاذ مشی مبارزهی مسلحانه در سایهیاسلام، با جنبش های دیگر
فلسطین نظیر ساف برخوردی مسالمتآمیز داشته و ازاین نظر با سازمان جهاد
اسلامی تفاوت اساسی دارد. زیرا سازمان جهاد اسلامیهیچ رابطهای با سازمان
های لائیك فلسطینی ندارد. ولی هر دو سازمان در مبارزهیبی امان با
صهیونیستها، تشكیل دولت اسلامی و آزادی همهی سر زمین فلسطینوحدت نظر
دارند. (خسروشاهی، 150).
آثاری را كه انتفاضه در برخورد با دشمن بر جای گذاشت میتوان در شعارصلح
خواهی بعضی از دولت مردان رژیم اشغالگر جستجو كرد؛ این در حالی استكه
آنان تا مدتها قبل اساساً جایگاهی برای مردم مسلمان فلسطین قایل
نبودند.تأسیس مجلس صلح و امنیت در اسرائیل با حضور 30 تن از فرماندهان
عالیرتبهینظامی یهودی را كه اعتقاد به چشم پوشی تدریجی از مناطق مسلمان
نشین غزه وكرانهی باختری رود اردن دارند در همین راستا باید تفسیر كرد
(اطلاعات،17/5/1367).
از طرف دیگر برخورد شدید صهیونیست ها با مسلمانان غزه و كرانهیباختری رود
اردن هر چه بیشتر چهرهی كریه آن رژیم را برای دنیا روشن كرده ومخالفت
افكار عمومی در جهان، حتی در بعضی از مواقع یهودیان آمریكا، را در پیداشته
است. این برخورد خشن صهیونیستها زمانی شدت گرفت كه آنها فهمیدند،انتفاضه
نه فقط علیه اشغال بلكه علیه موجودیت كشور جعلی اسرائیل است.
ادامهی انتفاضه سبب اختلاف جدی بین احزاب صهیونیست شده است كهبعضی
طرفدار صلح با مسلمانان فلسطین و بعضی دیگر به شدت با آن مخالفتمیكنند
(همان) و سر انجام این كه صرف هزینههای سنگین در حدود000/650/1 دلار در هر
روز برای سركوبی انتفاضه، خود ضربهی دیگری بر پیكررژیم اشغالگر بوده است
كه بیكاری و كاهش تولید ناخالص ملی و كسری ترازبازرگانی در مناطق اشغالی
نیز از آن نشأت میگیرد.
مركز مطالعات استراتژیك دانشگاه تل آویو در یك جمع بندی كلیپیامدهای
انتفاضه را از دست رفتن روحیهی ارتش، انتقاد اروپا و آمریكا از
اسرائیل،تشدید خشونت داخلی و بی اعتبار شدن موقعیت جهانی اسرائیل بر
میشمارد(اطلاعات، 25/10/1372) كه میرود از رژیم غاصب و صهیونیست
دولتیدرمانده و ناكارآمد بسازد.
نتیجهگیری
با تكیه بر آنچه گذشت میتوان گفت كه انتفاضه ناشی از سرخوردگی
مردممسلمان فلسطین از همهی كسانی است كه در طول تاریخ گذشته برای
رهایی سرزمین خود دل به آنها بسته بودند.
حال كه انتفاضهی مردم فلسطین موجودیت رژیم صهیونیست را نشانه رفتهو
چهرهی واقعی غاصبان بیتالمقدس را برای جهانیان بر ملا نموده و حیات
دوبارهای در روح و كالبد مسلمانان فلسطین دمیده است باید عرصه را هر چه
بیشتر بردشمنان اسلام تنگ و زمینهی رهایی سر زمین مظلوم فلسطین را فراهم
نمود.
امروز هر شهیدی كه به واسطهی انتفاضه خونش در جای جای فلسطیناشغالی به
زمین میریزد، فریاد پیروزی مردمی را سر میدهد كه سالیان دراز درانتظار آن
روز نشستهاند. یقیناً ملتی در تاریخ خود سرنوشت ساز بوده كه خود، درصدد بدست
گرفتن سرنوشت خویش بر آمده است. این خود باوری همان چیزیاست كه انقلاب
اسلامی ایران در صدور اندیشههایش در میان مردم مسلمانفلسطین به وجود آورد.
جهان اسلام با نابودی اسرائیل است كه به خود خواهد آمد و سنگرهایسلطهگران
حامی رژیم غاصب اسرائیل را با ادامهی انتفاضه مردم مسلمان فلسطینیكی پس
از دیگری فرو خواهد ریخت.
كتاب شناسی
ـ ابوعمر، زیاد، جنبشهای اسلامی در فلسطین، ترجمه هادی صبا، تهران:نشر سفیر،
1371.
ـ احمدی، حمید، ریشههای بحران در خاورمیانه، تهران: مؤسسه كیهان،1369.
ـ الغنوشی، راشد، مسأله فلسطین و ماهیت طرح صهیونیسم، ترجمهسیدهادی خسرو
شاهی، قم: فرانشیر، 1370.
ـ امام خمینی(ره)، روح الله، پیام برائت، تهران: سپاه پاسداران
انقلاباسلامی، 1366.
ـ اینگرامز، دورین، بذرهای توطئه، ترجمه حسن ابوترابیان، تهران:انتشارات
اطلاعات، 1366.
ـ ایوانف، یوری، صهیونیسم، ترجمه ابراهیم یونسی، چاپ سوم، تهران:امیركبیر،
1356.
ـ بابایی، علی، فرهنگ علوم سیاسی، جلد 7، تهران: ویس، 1368.
ـ بختیاری، سعید، اطلس كامل گیتاشناسی، چاپ پانزدهم، ص 22، تهران:مؤسسه
گیتاشناسی، 1379.
ـ برژینسكی، زبیگنیو، سیاست خارجی آمریكا در خاورمیانه، ترجمهحمید احمدی،
تهران: سفیر، 1369.
ـ درایسدل و اچ. بلیك، جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا،ترجمه خانم
درّه میرحیدر، ترجمه دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1370.
ـ جنبش جهاد اسلامی فلسطین (سرزمین تاریخ و مقاومت) تهران:انتشارات جنبش
جهاد اسلامی فلسطین ، 1371.
ـ خدادادی، محمد اسماعیل، مسایل منطقهای ایران با تأكید بر خلیجفارس، قم:
یاقوت، 1381.
ـ خسروشاهی، سیدهادی، اسرائیل پایگاه امپریالیسم و حركتهایاسلامی فلسطین،
تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1371.
ـ درینیك، پییر، خاورمیانه در قرن بیستم، ترجمه فرنگیس اردلان،
تهران:جاویدان، 1368.
- روزنامهی اطلاعات، شمارگان 17/5/1367، 23/6/1372،25/10/1372 و 15/4/1377.
- روزنامهی كیهان، شمارهی 27/10/1377.
ـ سوكولوف، ناهوم، تاریخ صهیونیسم، ترجمه داود حیدری، جلد 2، تهران:بنیاد
مستضعفان و جانبازان، 1377.
ـ سلیمانی، محمدباقر، بازیگران صلح خاورمیانه، تهران: دفتر مطالعاتسیاسی و
بینالمللی، 1379.
ـ شقاقی، فتحی ابراهیم، انتفاضه و طرح اسلامی معاصر، تهران:
انتشاراتبینالمللی، 1371.
ـ شیرودی، مرتضی، فلسطین و صهیونیسم، قم: مركز تحقیقات اسلامی،1381.
ـ علی بابایی، غلامرضا، فرهنگ تاریخی ـ سیاسی ایران و خاورمیانه، 4جلد، ص
663، تهران: رسا، 1374.
ـ كتان، هنری، فلسطین و حقوِ بینالملل، ترجمه غلامرضا فداییعراقی،تهران:
امیركبیر، 1368.
ـ كدیور، جمیله، انتفاضه حماسه مقاومت فلسطین، تهران: اطلاعات،1372.
ـ كدیور، جمیله، پشت پرده صلح، تهران: انتشارات اطلاعات، 1374.
ـ كریمی، محمد، پشت نقاب صلح، تهران: كیهان، 1380.
ـ كورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالی، چاپ ششم، تهران:امیركبیر،
1382.
ـ گلی زواره، غلامرضا، سرزمین اسلام، قم: دفتر تبلیغات حوزه علمیه
قم،1377.
ـ ماكسیم رودنسون و ایزاك دویچ، در باره فلسطین، ترجمه منوچهرخوارخانی،
تهران: توس، بیتا.
ـ نتانیاهو، بنیامین، مكان تحت شمس، ترجمه محمد عودة الدویری،
عمان:دارلجلیل للنشر، 1995.
منبع:فصلنامه دین و سیاست , شماره 1 , پاییز 83