اسلام و حل مشكل اختلاف طبقاتی
نویسنده: سیدموسی صدر
محیط مادی یعنی مجموعة عوامل مختلف و
متنوعی كه بر افراد بشر احاطه كرده است، به طور محسوسی در
وضع قیافة قوای بدنی، غرائز، عواطف و حتی افكار و
اندیشههای وی موثر است آب و هوا، طرز تغذیه، رطوبت هوا،
مقدار فشار جو، درجه حرارت، مناظری كه در زندگی در مقابل
شخص قرار میگیرد، آن چه در گوش او در ایام عمر طنین
میافكند. سطح زندگی، وضع خاص خانوادگی و بالاخره همه
شرایط و اوضاعی كه به نام محیط، بشر را در دامن خود
میپرورد، در تربیت روح و بدن انسان نقش بزرگی بر عهده
دارد.
این اصل را هر چند گروهی از فلاسفه مادی به طور
مبالغهآمیزی پذیرفته و معتقد شدهاند كه همه قوای انسانی
فقط محصول محیط مادی اوست و چیز دیگری در پیدایش آن وجود
ندارد ولی اصل این تاثیرات به طور اجمال مورد قبول همه
متفكران و فلاسفه است، كشاورزی را كه در محیط ساده دهكده
چشم به جهان گشوده و در زندگی جز دشت پهناور و افق بیكران
در جلو چشم مشاهده نكرده، سخاوتمندی و گشادهدستی ابر و
باد و خورشید را احساس كرده، از امانت و خلوص زمین بهرهها
گرفته است، آرامش محیط، پاكی هوای ده، نظافت آب آشامیدنی
او، اعصاب او را سالم بار آورده، این چنین كشاورزی را
نمیتوان از نظر عواطف، افكار و قیافه با كارگری مقایسه
كرد كه جز محیط محدود كارگاه، صدای یكنواخت موتورها، وظیفه
ثابت و لایتغیر یك ماشین، افراد متراكم و مجتمع كارگرها و
هوای سنگین و آلوده به گاز فضای كارخانه در اطرافش نبوده و
نیست، ثروتمندی كه در آسایش و تنعم زندگی كرده، هر
خواستهاش برآورده شده، در راه تحصیل ثروت بیشتر یك مطالعه
جزئی و یك فعالیت مختصر فكری برای او كافی بوده، مطلعان و
متخصصان از هر رشته در خدمتش آماده بودهاند، طعم فقر و
گرسنگی را نچشیده رنج بیماری بدون درمان را نبرده است، آیا
میشود از لحاظ روحیه، عاطفه، ورزیدگی عضلات، او را با
خاركنی مقایسه كنیم كه هزاران جهاد در یك روز برای تامین
معاش فقیرانة خود متحمل میشود و همه كارش را با تلاشهای
طاقت فرسای خود به عهده دارد؟
و بالاخره جوانی كه در محیط آزاد و بیبند و بار، در آغوش
شهوات و در دریای هوا و هوس غوطهور بوده، نمیتواند مثل
محصلی كه زندگی را در محیط پاك و جدی و منظم آموزشگاه
گذرانده است، فكر كند و كار انجام دهد، عواطف مشابه و
اعصاب یكسان داشته باشد. این اختلاف قوا در همه آثار و
شئون زندگی مشهود میشود. كیفیت معاش، عقاید دینی و
اجتماعی، ادبیات و هنر، آداب معاشرت، تربیت اولاد، طرز
انتخاب مسكن، لباس، غذا و كلیه فعالیتهای بشر تحت تأثیر
شدید این اختلاف محیط مادی قرار میگیرد. و این تفاوتها
وقتی از یك نسل تجاوز كرد، به تدریج شدت مییابد و
خودبهخود این تفاوت جسمی و روحی، مادی و معنوی تبدیل به
شكافهای عظیم صنفی، طبقهای و ملی میشود و فاصلهها رفته
رفته زیادتر.
تاثیر انقلاب صنعتی اروپا
انقلاب صنعتی، توسعه روزافزون سرمایهداری، و تكامل وسایل
ارتباط و بالاخره ایجاد تمركز در همه شئون اجتماعات بشری،
شرایط مساعدی برای تشدید این اختلاف و توسعه این شكاف در
همه شئون و به خصوص در زندگی مادی مردم به وجود آورد.
سرمایههای كوچك با مساعدت شرایط، به سرمایههای بزرگ
تبدیل شد و به تدریج كمپانیها، كارتلها و تراستها را به
وجود آورد. قدرت دولتها در مقابل قدرت این سازمانهای
اقتصادی ناچیز شد، سرمایههای متوسط وضعیت كه نتوانست
شرایط مساعدی تحصیل كند، به علت عدم امكان رقابت به تدریج
از بین رفت، طبقات متوسط یا به طبقة اول مبدل شد و یا در
طبقات ضعیف و محروم قرار گرفتند. پیشرفت صنایع، توسعه
بانكداری، سیستمهای عالی تولید، استعمار ممالك ضعیف و
ایجاد بازار فروشهای جهانی و بالا رفتن سطح زندگی به
وسیله علوم و اختراعات، آن چنان سطح زندگی طبقات ممتاز را
بالا برد كه زندگیهای شاهانه گذشتهها را به خاطر میآورد
و در مقابل، فقر مستمندان آن چنان جانگداز به نظر میآمد
كه هیچ شباهتی به زندگی سادة فقرای سابق نداشت.
گروهی اطفال رنجور و گرسنه خود را به صحرا برای چرا
فرستادند و جمعی برای سگ و گربه خود وسائل باورنكردنی
زندگی فراهم ساختند. قیمت یك پالتوی پوست خانمی از طبقات
ممتاز برای امرار معاش یك خانواده، چند سال كافی بود
سرمایهای برای یكی از هزاران كاسب جزء كه همه روزه در
محلات دور افتاده میبینیم، میتواند باشد و فراهم بودن
همه چیز، سلامتی، خدمتگزاری علم برای طبقات ممتازه، تحصیل
را برای فرزندان آنها به بهترین شكلی آماده كرد و در
نتیجه علم و صنعت و هنر هم در انحصار آنها در آمد. فقدان
وسایل و انحطاط سطح زندگی، فقر و مرض در طبقات پایین امكان
تحصیلات عالیه را از فرزندان آنها گرفت و وسیله معالجه
بدن رنجور و اعصاب فرسوده آنها را كه از تغذیه نامناسب و
آلودگی و كثافت مسكن و لباس آنها شدت مییافت برایشان
فراهم نساخت و در نتیجه، وقتی و فكری و حالی برای علم و
معرفت نداشتند. رفته رفته جامعه از دو طبقه مشخص تشكیل شد
یك دسته دارای همه چیز شد و دیگری همه چیز را از دست داد.
آینده این دو طبقه را هم به علت موجود بودن شرایط، درست
مثل گذشته آنها یا كمی شدیدتر باید دانست. این شكاف عظیم
و این ظلم جانكاه كه نتیجه طبیعی سازمانهای اجتماعی بود،
بزرگترین رنج روحی را برای وجدانهای بیدار متفكرین فراهم
میكرد و بزرگترین خطر را نیز در مقابل طبقات مرفه به
وجود میآورد و در نتیجه، مطالعه درباره علاج این بلای
اجتماعی و این درد خطرناك شروع شد، معروفترین و مهمترین
طریقهای كه برای درمان این درد و پر كردن این شكاف
اندیشیدهاند، دو رویه است.
1- الغاء سرمایهداری ابزار تولید
2- تامین حداقل معیشت برای همه بود
رویه اول یك رویه انقلابی محسوب میشود كه به وسیله مؤسسان
سوسیالیسم به دنیا عرضه شد و ماركس آن را تكمیل و انقلاب
اكتبر آن را در كشور اتحاد جماهیر شوروی اجراء كرد.
ولی رویه دوم، انقلابی نبوده و در بیشتر ممالك شرقی مغرب
زمین به صورتهای گوناگون معمول است. در این بحث سعی می
شود بعد از توضیح و انتقاد این دو رویه راه حلی را كه
اسلام در نظر گرفته و اجرا كرده است، توضیح دهیم.
راه حل ماركسیسم
مكتب ماركسیسم یا سوسیالیسم علمی معتقد است اگر ابزار
تولید را از مالكیت طبقه سرمایهدار «بورژوا» درآورده، آن
را عمومی و ملی كنیم، این مشكل حل شده است. پیروان این
مكتب میگویند تنها عامل تعیین كننده یك سیستم اجتماعی
همان طرز تولید است و تنها موجب اختلاف طبقاتی در رژیم
سرمایهداری اختصاص مالكیت ابزار تولید بطبقه بورژواست.
این تسلط بر وسائل تولید از قبیل كارخانهها، بانكها،
شركتها، زمینهای زراعی، معادن و غیره سبب شده كه منافع،
در اختیار مالكان و مؤسسان ابزار تولید درآید و شكاف
طبقاتی عظیم بین این طبقه و طبقة كارگر (پرولتر) حاصل شود
و هرگاه این تفاوت اصلی و عظیم از بین برود، رفته رفته سطح
زندگی در همه مردم یكسان شده و این یكنواختی در مزاج افراد
در قوای بدنی، در فكر، در اخلاق، در فرهنگ، در مذهب و ادب
و هنر تاثیر خواهد كرد و در نتیجه جامعهای كه از یك طبقه
تشكیل شده به وجود خواهد آمد كه در همه چیز هم آهنگی
خواهند داشت و حتی در طرز تفكر و كلیه روبناهای اجتماع نیز
متساوی و مشابه خواهند بود و بنابراین فقط و فقط باید
مالكیت ابزار تولید و سرمایههای بزرگ را القاء كرد …
ما در این جا در مقام بحث در پایههای این نظریه از جهات
فلسفی و اقتصادی و حتی سیاسی نیستیم و چون مشكلی را كه در
صدد پیدا كردن راه حل برای آن هستیم مشكل اختلاف طبقاتی
است فقط بیك سؤال اكتفا میكنیم.
آیا محیط مادی و شرایط خارجی كه به اعتقاد شما خالق فكر و
ایده و كلیه روبناهای اجتماع است و در نظر سایر متفكران
عامل موثر در ایجاد آنها است چه بود؟
آیا فقط و فقط مالكیت ابزار تولید بود؟ آیا برای ایجاد
وحدت طبقه، بجای یكنواخت كردن هزاران عامل موثری كه محیط
را تشكیل میداد و علت ایجاد طبقات گوناگون اجتماع بود،
فقط و فقط یكسان كردن یك عامل، هر چند مهم باشد، كافی به
نظر میرسد؟
مگر شما خالق ایده و فكر و پدیدآورنده جسم و روح و موجد
نیروهای بدنی و فكری را فقط داشتن یك كارخانه و نداشتن آن
میدانستید؟
یا میگفتید همه چیز و كلیه عوامل محیط را بوجود میآورد و
این محیط مادی است كه خالق و موثر است. بنابراین شما باید
برای ایجاد طبقه واحد كلیه عوامل متنوع محیط را یكسان كنید
و اگر نتوانستید دست از این مدعی بردارید و به همین دلیل
در داخل كشورهای سوسیالیستی هم نتوانستهاید وحدت طبقه،
یعنی، وحدت فكر، ایده، عاطفه، غریزه، تمایل و نیروهای بدنی
ایجاد كنید. در چنین كشورها هر چند طبقهای به نام بورژوا
(سرمایهدار) یافت نمیشود ولی طبقات گوناگونی به نام
افراد حزبی و افراد غیر حزبی، بوروكراتها (كارمندان)،
مردم عادی، كشاورز، كارگر، جنگدیده، نظامی وجود دارد كه
از هر جفت مخصوصاً شرایط زندگی مادی و سطح زندگانی با هم
متفاوت هستند. تجمل برای طبقه بوروكرات، حزبی، نظامیان تا
آن جا میرسد كه انسان را به یاد سیستمهای فئودالیته و
سرمایهداری میاندازد.
افكار گوناگون و تمایلات مختلف حتی در بعضی از تربیت
شدهها و رهبران حزبی دیده میشود كه گاه و بیگاه به
ارتجاع، تندروی چپ روی خیانت، متهم و اخراج میشوند. راز
این اختلاف طبقاتی با شكل جدید روشن است چه عوامل مادی و
شرایط پدیدآورنده طبقهها با تمام اختلافات در این رژیم
باقی است و امكان زوال ندارد و با بقای علت چگونه میتوان
انتظار داشت معلول رفع شود و مشكل ما حل شود، گرچه یكی از
عوامل مهم اختلاف، یعنی اختصاص ابزار تولید مرتفع شد و از
انحصار در آمد به خصوص كه عامل توارث با ریشههای محكم خود
اختلافات عظیم بدنی، فكری، هنری، اخلاقی و حتی سلیقه زندگی
را نگهداری میكند.
تئوری حداقل معیشت
كشورهای مترقی سرمایهداری با یك سلسله قوانین و اقدامات
اصلاحی یك حداقل معیشت كه شامل غذا، لباس، مسكن است برای
طبقات محروم و ضعیف در نظر گرفتهاند و به عقیده خود،
درمان این آلام اجتماعی را كردهاند. در برابر این نظریه
باید گفت شما با این تصمیم مسلماً توانستهاید از مرگ
طبقات ضعیف و محروم جلوگیری كنید و با این ترتیب دیگر طفلی
به چرا نمیرود، از بی دوائی كسی نمیمیرد، در زمستان هلاك
از سرما اتفاق نمیافتد ولی آیا با این وسیله این شكاف
عظیم اختلاف طبقاتی را پر كردهاند؟ آیا این فاصله زیاد كه
به تدریج توسعه مییابد باز برای اجتماع مشكلی ایجاد
نمیكند؟ آیا زندگی تجملی و افسانهای طبقه ثروتمند كه
برای ابد از دسترس طبقات محروم به دور است غضب و نارضایتی
آنها را برنمیانگیزد؟
آیا این دسته از خلق خدا كه قوانین غلط اجتماعی آنها را
محروم كرده است و هیچ نمایندهای در قانونگذاری و قوه
مجریه ندارد، باید برای همیشه یك زندگی مرفه را در احلام و
آرزوهای خود ببینند.
راه اسلام
دین اسلام با نظر واقع بینی این اختلاف طبقاتی را مطالعه
كرده است. از این اختلاف آن چه را كه خطرناك تشخیص داده
است یعنی اختلاف در سطح زندگی مادی و آنچه از نتایج و آثار
آن است علاج كرده و در سایر قسمتها با دستورات اخلاقی و
تربیتی نتایج صحیحی از این اختلاف گرفته است. تشریع خمس و
زكوه قانون مقدسی است كه برای تعدیل زندگی طبقات مختلف وضع
شده است، شاید در نخستین برخورد چنین تصور شود كه خمس و
زكوه در شمار مالیاتهای اسلامی محسوب است و عدهای از
نویسندگان هم به طور مسلم به این رای معتقد شدهاند. باید
دانست كه مالیات بر حسب تاریخ معانی متفاوتی داشته است اگر
مالیات را بر حسب معنی معروف و تاریخی آن به وجوهی به
(دولت برای اداره سازمانهای خود و حفظ مملكت از تجاوز و
امنیت داخلی و نظائر آن میگیرد) تعریف كنیم به هیچوجه
خمس و زكات را نمیتوان مالیات دانست. مطالعه و دقت در
آیات خمس و زكوه و ادلة تشریع این احكام الهی بخوبی مدعای
ما را روشن میسازد.
1- و اعملوا انما غنمتم من شیء فانلله خمسه و للرسول و
لذی القربی والیتامی والمساكین وابن السبیل ان كنتم آمنتم
بالله» «و بدانید كه پنج یك منافع شما از هر چیز بخداوند
متعال و پیامبر او و امامان تعلق دارد و همین طور متعلق به
ایتام و فقراء و از وطن دورماندگان است، اگر ایمان به خدا
آوردهاید.»
2- انما الصدقات للفقراء والمساكین والعاملین علیها و
المولفه قلوبهم و فیالرقاب و الغارمین و فی سبیل الله و
ابن السبیل فریضه من الله و الله علیم حكیم
كلیه صدقات (زكوه) (بهشت قسمت تقسیم میشود) متعلق است به
فقرا و بینوایان و كارمندان زكات و كسانی كه میخواهید دل
آن ها را به دست آورید و برای بردگان و برای بدهكاران و در
راه خدا و برای از وطن دورماندگان و این قانون
لازمالاجراء از طرف خداوند است و خداوند دانا و مصلحت
اندیش است.
از طرفی روایات متعددی به مضمون این حدیث شریف وارد شده
است زراره و محمدبن مسلم بسند صحیح از حضرت صادق (ع) روایت
میكنند كه فرمود :
«خداوند متعال در اموال انبیاء و ثروتمندان حتی برای فقرا
بمقدار كفاف آن ها قرار داد و اگر می دانست این مقدار كفاف
فقرا را نمیدهد زیادتر قرار میداد»
با مطالعه و دقت در این سه دلیل و سائر ادله خمس و زكوه
روشن میشود كه برای خمس شش مصرف و برای زكوه هشت مصرف
معین شده است سه ششم از خمس كه به نام سهم سادات معروف است
و عشر منافع میشود. برای یتیم، فقیر، ابن السبیل اختصاص
داده شده است و در زكات پنج مصرف را فقیر مسكین، بدهكار،
برده و ابن السبیل تشكیل میدهد سهم عاملان هم كه در حقیقت
بر وجه سازمان زكات محسوب میشود. سهم «مولفه قلوبهم» یك
مصرف سیاسی است و سهم «سبیلالله» نیز بنا بر تعریف جمعی
از فقهاء بزرگ میتواند هر نوع كار خیر باشد و شامل مصارف
سیاسی و دینی میشود و در هر حال مسلم میشود كه سهم سادات
بطور دربست و زكواه بطور اكثر یعنی شش مصرف از هشت مصرف آن
اختصاص به طبقات محروم اجتماع دارد و بنابراین از وجوهی كه
به مصارف سازمانهای دولتی و امور عامه مسلمین برسد نیست و
به همین دلیل اطلاق مالیات اسلامی بر آن ها صحیح نیست.
لازم است متذكر شویم كه در نیم قرن اخیر دولتها در
پارهای از شئون مربوط به طبقات محروم به شكل بیمههای
اجتماعی كارگران بهداشت مجانی، نوانخانهها و امثال آن
مداخله میكنند و برای این منظور مالیات مطالبه نمینمایند
و در این صورت میتوان اسم چنین مالیاتی را بر خمس و زكات
اطلاق كرد. در هر صورت منظور ما از این بحث یك مناقشه
اصطلاحی نبوده بلكه مطلوب اثبات این حقیقت است كه زكات و
خمس برای رعایت و حمایت طبقات محروم وضع شده است. روایت
گذشته با صراحت به این حقیقت گواه است. برای تاكید و تایید
این استنباط اضافه میكنیم كه در پارهای از روایات دیده
میشود كه مولی امیرالمومنین (ع) بر قسمتی از اموال
مسلمانان در ایام خلافت مالیات قرار دادند، چنانكه از حدیث
معتبر و صحیح كه زراره و محمدبن مسلم از حضرت باقر و صادق
علیهاالسلام نقل كردهاند استفاده میشود.
(وضع امیرالمومنین (ع) علی الخیل العتاق الراعیه فی كل فرس
فی كل عام دینارین و جعل علی البراذین دینارا ).
حضرت علی (ع) در هر سال بر اسبی دو دینار و بر هر الاغی یك
دینار قرار داد، از مشاهدة تعبیر «وضع» روشن میشود كه
مالیات های خاصی در صورت لزوم قرر میشده است و برای تامین
سازمان حكومتی از اموال مخصوصی مطالبه میشده. این
مالیاتها در هنگام تعبیر و نقل به لفظ ] وضع امیرالمومنین
علی … [ نقل می شده نه مثل روایات و آیاتی كه برای وضع و
تشریع زكات و خمس وارد شده است، هر چند جماعتی از فقهاء
بزرگ، روایت یاد شده را دلیل بر استحباب زكات گرفتهاند
ولی از ظاهر عبارت آن چه گفته شد به دست میآید و در هر
صورت در عبارات زكات و خمس كم تر چنین تعبیری یافت میشود.
حال ببینیم قانون خمس و زكات برای مشكل ما یعنی اختلاف
طبقاتی چگونه تاثیری خواهد داشت.
در دو آیه شریفه و روایتی كه گذشت روشن شد كه مصرف خمس و
زكات طبقات مستمند هستند همانطور كه مفهوم روایت گذشته این
بود كه مقداریكه اغنیاء باید بپردازند بطور حتم كفاف معیشت
فقرا را میدهد.
و اینك به چند روایت زیر توجه نمائید.
1- «عن ابی بصیر قال سالت ابا عبدالله (ع) عن رجل له
ثمانماه در هم و هو رجل خفاف وله عیال كثیرا له ان تاخذ من
الزكوه؟ فقال یا ابا محمد ایربح فی دراهمه ما یقوت به
عیاله و یفضل؟ قال نعم، قال كم یفضل؟ قال «لاادری قال. ان
كان لایفضل عن القوت مقدار نصف القوت فلا یاخذ الزكوه و ان
كان اقل من نصف الفوت اخذ الزكواه، قال قلت فعلیه فی ماله
زكوه تلزمه؟ قال بلی قال قلت كیف یصنع؟ قال یوسع بها علی
عیاله فی طعامهم و كسوتهم و یبقی منها شیئا یناوله غیرهم و
ما اخذ منالزكوه فضه علی عیاله حتی یلحقهم بالناس.
در این حدیث شریف مرد كفشدوزی كه فقط هشتصد درهم سرمایه
ناچیز اندكی بیش از قوت خانوادهاش درآمد داشته باشد اجازة
گرفتن زكات به او داده شده است و در آخر روایت با كمال
صراحت فرمودهاند. آنچه از زكات دریافت كرد برای توسه و
بالا بردن سطح زندگی خانوادگی خود مصرف كند تا با سایر
مردم هم سطح گردند.
مشاهده میشود كه پرداخت زكواه بیك خانواده فقیر هر چند
كاسب باشند و قوت لایموت بلكه اندكی بیشتر داشته باشند.
آنقدر ادامه دارد تا سطح زندگی آنها با سطح عادی زندگی
مردم دیگر همسان شود و اختلاف طبقهای رفع شود.
2- موثقه سماعه، قال سالت ابا عبدالله (ع) عن الزكواه هل
تصلح لصاحب الدار و الخادم؟ قال نعم … .
حضرت صادق (ع) پرداخت زكات را به مردی كه آبرومند است و
خانه و خادم دارد تجویز میفرمایند و روایات بسیار به این
مضمون وارد شده یعنی داشتن خدم و حشم و خانه و حتی شتر
چنانكه در روایت اسمعیلبن عبدالعزیز آمده است مانع از
زكات نیست، در صورتی كه درآمدش كفافشان او را نكند. 3-
روایه عبدالرحمن بن حجاج عن الرجل یكون ابوه اوعمه او اخوه
یكفیه مونته ایاخذ من الزكوه فیوسع به این كانوا لایوسعون
علیه فی كل ما یحتاج الیه؟ فقال لاباس.
در این حدیث برای كسی كه درآمد ثابتی از اقوام خود دارد
ولی در وسعت نیست زكات گرفتن به منظور توسعه زندگی تجویز
شده است. 4- روایات بی شماری در باب زكات آمده است كه با
زكات میتوان حج بجا آورد و میتوان به فقیری آن قدر زكات
داد تا غنی شود تا آنجا كه در یكی از این احادیث «كافی –
عاصمبن حمید از ابی بصیر» وارد شده كه شخصی بعلت آنكه
پیرمرد مستحقی گوشت و خرما میخرد و كمی با توسعه زندگی
میكند از دادن زكات به او خودداری كرده است، در مقابل،
حضرت صادق (ع) با تاثر و تعجب به او متذكر میشوند كه
خداوند متعال حساب مخارج فقرا را از خوردن و آشامیدن و
لباس پوشیدن و ازدواج و حتی صدقه دادن و حج كردن فرمود و
آن گاه به مقدار كفایت این مخارج (و نه كمتر از این مقدار)
بر اغنیاء واجب نمود و در اموالشان حق فقراء را معین كرد.
اكنون كه خواننده عزیز این روایات را با دقت مطالعه كرد،
برای آن كه بهتر به مقصود اصلی از این بحث پی برد به نكته
ذیل توجه فرماید. در همه آیات و روایات زكات و خمس نام از
فقیر و مسكین برده میشود و فقیر را چنین تعریف كردهاند.
«كسیكه وسیله امرار معاش و تامین زندگی سالیانه خود را
نداشته باشد»
ما میتوانیم ادعا كنیم كه مفهوم و معنی فقیر هم مثل اغلب
مفاهیم عرفی بر حسب طول تاریخ و تغییرات زندگی بشر و تفاوت
وضع معیشت عمومی و بلكه بر حسب تفاوت مناطق و شهرها در یك
زمان متفاوت و متغیر است. در روزگار و یا شهری كه قوت غالب
مردم نان جو باشد فقیر كسی است كه برای نان جو سالیانه خود
معطل باشد، ولی اگر قوت غالب یك شهر برنج شد هرگاه كسی
دسترسی ببرنج نداشته باشد فقیر محسوب میگردد هر چند
بتواند نان گندم و یا جو هم تهیه كند. «فقیری را در رشت
دیدم كه استرحام میكرد و میگفت سه شب است نان گندم
میخورم و به برنج دست نمییابم».
همین نسبت در تمام شئون زندگی از لباس، مسكن، خوراك، و حتی
وسائل تفریح و تجمل ثابت است و كسی كه درآمد او كفاف زندگی
عادی زمان را ندهد جزو فقرا بشمار میآید و در نتیجه هر چه
سطح زندگی عادی زمان را ندهد جزو فقرا بشمار میآید و در
نتیجه هر چه سطح زندگی مردمی بالا رفت، معنی فقر در آن
جامعه تغییر میكند و توسعه مییابد. امروز اگر كسی پیاده
مسافرت كند یا كفش نداشته باشد یا در یك زاغه با چادر
زندگی كند یا نان جوین بخورد، و بالاخره لباس كرباس بپوشد
از فقرا خواهد بود در حالیكه روزگاری سفر پیاده كردن معمول
همه طبقات بوده است. كفش را فقط متجملین میپوشیدند و
همینطور …
و اكنون نتیجه عملی زكات و خمس و تعدیل طبقاتی كه اسلام
طرحریزی كرده مشاهده میكنید از درآمد اغنیاء و طبقه
ثروتمند یك دهم بعنوان خمس بطبقات خاصی از محرومین اجتماع
و یك دهم و گاهی یك بیستم بعنوان زكات طبقات دیگری از این
مستمندان داده میشود. این ریزش و انتقال ثروت از طبقات
بالاتر بطرف طبقات محروم آنقدر ادامه خواهد یافت تا این
سرازیری پرگردد و شكاف مسدود شود و تعادل در سطح زندگی این
طبقات ضعیف با سطح عادی مردم حاصل گردد و باصطلاح روایت
ابیبصیر «حتی بلحقهم بالناس» (تا با سطح زندگی مردم مساوی
گردند) و باصطلاح روایات دیگری آنقدر این كمك مخارج ادامه
مییابد كه فقیر غنی گردد. و توجه به بحث گذشته دربارة
معنی فقر بخوبی تعادلی را كه در اثر این كمك مداوم و مستمر
بطبقات ضعیف به وجود میآید نشان میدهد. بخصوص كه در
روایات سماعه و عدهای دیگر از روایات مستحق زكات را فقط
كسیكه قوت لایموت نداشته باشد ندانسته و كسانی را كه خانه
و نوكر هم دارند شامل شده و مصرف زكات تشخیص داده شده است
و این خود بهترین تایید مدعای ماست. در روایت عبدالرحمن بن
حجاج و روایاتی دیگر گرفتن زكات برای توسعه زندگی و
بالابردن سطح معاش مجاز دانسته شده. و در روایت عاصم بن
حمید برای بهبود معیشت و بهتر زندگی كردن دستور پرداخت
زكات داده شده و گوشت و خرما كه زندگی خوب آنزمان بوده
مانع استحقاق زكات نبوده است تا آنجا كه در ذیل همین روایت
و روایات دیگر با كمال صراحت لفظ «سعیهم» بكار رفته كه
حكایت میكند حقوقی را كه بر اغنیاء واجب است موجب توسعة
معاش فقراست و اگر كافی نبود بیشتر واجب میشد و بالاخره
هر چه سطح زندگی طبقات مرفه بالا رفت با پرداخت این حقوق
سطح زندگی طبقات ضعیف را هم بالا خواهند برد و تعادل منطقی
و صحیح كه زائیده فكر نویسنده نبوده بلكه روایات گذشته با
صراحت بر آن گواه است بوجود میآید. در اینجا یك حقیقت را
باید بخوانندگان توجه دهیم.
در مذهب اسلام دستور پرداخت زكات و یا خمس بطور كلی صادر
شده و نتایج آنهم بعرض رسید ولی اجراء این حكم الهی و طریق
عملی كردن این قانون مقدس بعهده زمان واگذار شده است تا هر
طریق كه حاكم مسلمین مصلحت دید آنرا اجرا كند و تصور
میرود برای آنكه پرداخت زكات شكل زنندهای پیدا نكند و
آبروی كسانی را نریزد و فقرا را از كار باز ندارد میتوان
زكات و خمس را به شكل بیمههای اجتماعی كارگران درآورد و
به این ترتیب شكل پرداخت، آبرومند و ضررهای بخشش مجانی
ببار نخواهد آمد. كانونهائی كه برای تامین معاش فقرائیكه
نقص عضوی دارند تشكیل میشود و در آنجا وسیله كار بفراخور
امكان آنها در دسترشان گذارده میشود. از بهترین شكلهای
پرداخت زكات است و بالاخره بهداشت و فرهنگ عمومی و مجانی،
خود یكی از عملیترین راههای موثر كمك بطبقات مستحق زكوه
شمرده میشود. راهحلی كه بوسیله خمس و زكات برای تعدیل
اختلاف طبقاتی در نظر گرفته شده است در حقیقت بالابردن سطح
زندگی طبقات محروم میباشد. باید افزود كه در دین اسلام
راه حل دیگری نیز وضع و تدوین شده است كه در واقع جلوگیری
از ایجاد شكافهای عظیم اختلاف طبقاتی است. قیود و
محدودیتهائی كه در این دین برای تحصیل ثروت، تشریع شده از
حرمت ربا (جلوگیری از بانكداری) كه اساس سرمایهداری امروز
دنیا را بوجود آورده است، تحریم احتكار، جلوگیری از
معاملات «جزاف» و «غرر» كه احیانا موجب ثروتهای بیكران است
و گاه سبب ضرر میگردد و از اینجهت بقمار شبیه است و بعد
از همة جمعآوریهای ثروت و تمركز سرمایه ارث یكباره سرمایه
عظیمی را به چند سرمایه كوچك مبدل میكند و بنابراین
میتوان گفت غالباً ثروتهای افسانهای بوجود نمیآید. این
مطلب خود در خور یك مقاله فنی مفصل و دامنهدار میباشد،
در دین اسلام سعی شده است از تظاهر به ثروتمندی جلوگیری
شود تا حتیالمقدور از ایجاد شكافهای عظیم و تجلی آنها در
روحیه افراد پیشگیری گردد. ریخت و پاش (تبذیر و اسراف)
حرام شد، مترفین همه جا مورد ملامت واقع شدهاند و یكی از
اساتید بزرگ معتقد بود لباس شهرت یعنی لباسی كه سبب
مشهورشدن شخص شود به همین دلیل حرام شده است چه تظاهر به
تجمل خود سبب شهرت است.
تا اینجا اختلاف طبقاتی از نظر سطح زندگی و كیفیت امرار
معاش مطرح بود و راه حل پیشنهاد شده دین مقدس اسلام را
مطالعه میكردیم. و اكنون اختلاف دیگر مردم را از قبیل
اختلاف در قوای بدنی، فكری، تفاوت در عواطف و اخلاق و
استعداد صنعتی و هنری مطالعه نمائیم. در این مورد نه تنها
در دین اسلام سعی برای برطرف كردن این اختلافات دیده
نمیشود (برخلاف روش ماركسیسم) بلكه از پارهای كلمات بزرگ
اسلام استفاده میشود كه وجود این تفاوتها لازم و رحمت
است. همین تفاوتها سبب میشود كه وظایف گوناگون اجتماع را
هر كس بر حسب استعداد خود بعهده بگیرد و هیچ وظیفهای زمین
نماند چه هر كس بر حسب ذوق و تخصص فكری و علمی خود كاری را
متعهد میشود و جامعه از تخصص و تفاوت نیروی فكری و هنری و
صنعتی او با دیگران بهرهمند میشود. و برای اینكه این
تفاوتها كدورتی ایجاد نكند و سبب تفاخری نشود و صمیمیمت یك
جامعه كه باعضاء گوناگون نیازمند است به هم نخورد دستورات
اخلاقی بسیار وسیعی برای وظایف افراد خانواده نسبت بیكدیگر
و نسبت بهمسایه و دوستان و استاد داده شده است و برای
تعاون و همكاری و جلوگیری از هر نوع سوء تفاهم تاكیدات
بلیغی به عمل آمده كه خود در خور یك بحث مشروح و دامنهدار
است.
- آیه 42 از سوره انقال
- آیه 60 از سوره توبه