فدك، سایه سار حاكمیت اهل بیت(ع)
نویسنده:غلامرضا گلی زواره
فدك یك رمز است؛ رمزی با مایههای تاریخی، تفسیری، كلامی، سیاسی و حقوقی. فدك حقی
است بر باد رفته، نمودی از فزونطلبی آنان كه تكیهگاهشان "قدرت" است و "سكوت". چون
"حاكم"اند پس "حكم" میكنند، و "عامّه" نیز چون رعیتاند پس "سكوت" روا میدارند.
فدك فریاد "بانوی آب" است به درازای تاریخ و به پهنای گیتی، چرا كه او "سیدة نساء
العالمین" است. خشم و فریادش نیز هماره در گوش فلك خواهد ماند. فدك، فاطمی است،
همانگونه كه اسلام ناب، اسلام فاطمی است، و فدك نمادی روشن و جاودان در مبارزه
اسلام ناب محمدی(ص) با اسلام دربار اموی.
این است كه فدك در كلام موسی بنجعفر(ع) به گستره همه سرزمینهای اسلامی است؛ از
سمرقند تا عدن، از آنجا تا تونس و تا ارمنستان. اینچنین بود كه فدك را سایهسار
حاكمیت اهل بیت(ع) خواندیم. آنچه میخوانید شرحی است بر فدك و آنچه بر او گذشت.
شرحی كه اگر فرصت و فراغت بیشتری بود مؤلف محترم حتما به گونهای مناسبتر سامان
میداد.
ماجرای مصالحه
از جمله غزواتی كه در سال هفتم هجری به وقوع پیوست، نبرد "خیبر" میباشد. این
فتح به قوت بازوی حضرت علی(ع) انجام یافت.1 گویند رسول اكرم(ص) در بازگشت از جنگ
خیبر كه با پیروزی رزمندگان اسلام پایان پذیرفت، محیصة بنمسعود انصاری را نزد اهل
فدك فرستاد و آنان را به اسلام فرا خواند. رئیس آنان كه یوشع بننون یهودی نام داشت
با رسول خدا(ص) صلح نمود و مقرر گردید نصف فدك را به حضرت محمد(ص) وا گذارند و بدین
سان، نیمی از این مكان خالصه خاتم پیامبران گردید.2
فدك سرزمین حاصلخیزی در حجاز بود كه در یكصد و چهل كیلومتری شمال مدینه در وادی
زیدیه واقع بود و چون مسلمانان در به دست آوردن آن پیكاری ننموده و اسبی نتاخته
بودند از آن پیامبر(ص) بود. خداوند در قرآن فرموده است: وَ ما أفاءَ اللّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما اَوْ جَفْتُمْ عَلَیهِ مِنْ
خَیلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللّهُ یسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلی مَنْ یشاءُ وَ
اللّه عَلی كُلِّ شیءٍ قَدیرُ.3
"و آنچه خدا از دارایی آنها به فرستادهاش غنیمت داد، آن نبود كه شما با اسب یا
شتری بر آن یورش برده بودید بلكه خداوند پیامبرانش را بر هر كه بخواهد مسلط میسازد
و خدا بر هر چیزی توانایی دارد."
بر اساس مفاد این آیه شریفه و نیز آیه بعد از آن، فدك به ملك طلق رسول اكرم(ص)
در آمد و در این موضوع تمامی فرق اسلامی اتفاق نظر و وحدت رأی دارند.4
علاوه بر اراضی بسیار سرسبز، باغات خرما و چشمههای باطراوت بر ارزش فدك
میافزود و در برخی منابع خاطرنشان گردیده كه نخلستانهای آن با درختان خرمای شهر
كوفه در قرن ششم هجری برابری مینمود. مجموع عایدات تمامی این منطقه را از بیست و
چهار هزار تا هفتاد هزار دینار طلا نقل نمودهاند و امكان دارد این اختلاف در میزان
درآمد آن بر حسب سالهای متفاوت باشد.5
آنچه كه سبب گردید یهودیان بدون آنكه به اسلام بگروند نصف اراضی و باغستانهای
فدك را در اختیار رسول اكرم(ص) قرار دهند، پیروزی مسلمانان در نبرد خیبر به
فرماندهی حضرت علی(ع) بود كه در قلوب آنان رعب شدیدی افكند.1 آنان با پیامبر
قرارداد بستند به این شرط كه برداشت محصول در تمامی اراضی، چه در نیمه سهم خویش و
چه در نیمه تفویض شده به رسول اكرم(ص)، به مباشرت آنان باشد و یهودیان نصف محصول
چیده شده ملك فدك و بهایش را به آخرین فرستاده الهی بپردازند و هرگاه صلاح اسلام و
صوابدید رسول اللّه(ص) اقتضا كند، از این مكان جلای وطن نموده و پیامبر، معادل
املاك و خانههای آنان ـ در هر كجا كه اراده كند آنها باشند ـ زمین و خانه بدهد.
آیهای كه بدان اشارت رفت، همزمان با تصویب این قرارداد بر حضرت محمد(ص) نازل
گردید.2
از منابع معتبر چنین استنباط میگردد كه فدك از املاك و قریههایی بوده كه با
نیروی نظامی مسلمین فتح نشده بلكه آن را شخص پیامبر(ص) بدون دخالت جنگجویان تصاحب
فرمود و بنابراین داخل در غنائم مسلمانان نبود كه تمامی آنان در فدك سهیم باشند.
احدی از علما و مورّخان مسلمان، در این موضوع خلافی نقل نكرده است. یاقوت حموی
میگوید: فدك دهكدهای است بین شهر مدینه و تا آنجا از این دیار دو روز راه است. و
برخی اظهار داشتهاند سه روزه راه میباشد. در سال هفتم هجرت از طریق صلح و مسالمت
به دست پیامبر آمد و خداوند آن را بهره اختصاصی (فیء) رسول اللّه(ص) قرار داد.3
ابن ابیالحدید نیز چنین نظری ارائه داده است.4 ابنمنظور در اثر مشهور خود اظهار
میدارد: فدك دهكدهای است در خیبر و برخی گفتهاند در حجاز واقع شده و چشمه و
نخلستانی دارد كه خداوند آن را به پیامبر خود اختصاص داد.1
هدیه پیامبر(ص)
در كتاب مسند احمد بنحنبل، در مورد صله رحم از ابوسعید خدری نقل شده كه چون آیه
"وآت ذاالقربی حقّه"2 نازل گردید، نبیاكرم(ص) خطاب به حضرت زهرا(س) فرمود: ای
فاطمه(س) فدك از آن تو است. به موجب این روایت كه در منابع اهل سنت آمده است فدك به
ملك حضرت صدیقه طاهره(س) درآمد.
روایت ابوسعید خدری آنقدر معروف و مورد نقل بوده است كه مأمون عباسی كه فدك را
تسلیم بنی فاطمه نمود بدان استناد جست. در تفسسیر الدر المنثور، جلالالدین سیوطی
شافعی میگوید: بزّار از ابییعلی و ابن ابیحاتم و ابنمردویه از ابیسعید خدری
نقل كردهاند كه او گفته است: وقتی آیه 26 از سوره اسراء نازل شد. پیامبر(ص)
فاطمه(س) را فراخواند و فدك را به وی عطا فرمود. در این تفسیر ذیل بحث در باره آیه یاد شده، سه روایت ذكر شده كه سه لفظ
اعطاء، اقطاع و ایتاء در آنها قابل مشاهده است، و این سه حدیث بر این واقعیت دلالت
دارند كه فدك در تصرف حضرت فاطمه زهرا(س) بوده است3. ابنجریر طبری از امام چهارم ـ
حضرت زینالعابدین(ع) ـ نقل نموده كه وقتی آن حضرت وارد شام شدند و مردی شامی به
دلیل عدم شناختن امام، بنای گستاخی را گذارد، حضرت فرمود: آیا قرآن خواندهای؟ عرض
كرد: بلی. امام(ع) فرمود: آیا آیه "و آتِ ذاالقربی حقّه" را خواندهای؟ آن مرد با
نهایت تعجب عرضه داشت: شما همگان نزدیكان رسول خدا(ص) هستید كه خداوند بدو فرمان
داد حق آنان را ادا كند؟ حضرت فرمود: آری.4
فدك سرزمین حاصلخیزی در حجاز بود كه در یكصد و چهل كیلومتری شمال مدینه در وادی
زیدیه واقع بود و چون مسلمانان در به دست آوردن آن پیكاری ننموده و اسبی نتاخته
بودند از آن پیامبر(ص) بود.
صبحی صالح در واژهنامه پایانی خود بر نهجالبلاغه خود مینویسد: فدك پس از
ماجرای خیبر به پیامبر(ص) تعلق گرفت و شیعه همه اجماع دارند كه رسول اكرم(ص) آن را
به دختر والامقامش فاطمه(س) عطا نمود ولی نخستین خلیفه آن را گرفت و در زمره اموال
عمومی قرار داد.
تمامی مسلمین مشاهده میكردند كه در ظرف سه سال، تنها زهرای اطهر(س) در فدك
مداخله نمود و آنچه در آمد و عایدی داشت گرد میآورد و به مصرف خود، فقرا و مساكین
و نشر فرهنگ قرآن و عترت میرسانید.
عبدالفتاح عبدالمقصود، در مقدمهای كه بر كتاب "هدی الملة الی انّ فدك نحلة" آیة
اللّه سید محمدحسن قزوینی نوشته، میگوید: زمین فدك، چه آن را اعطایی پیامبر
بدانیم یا میراث آن حضرت، در هر حال حق مسلم و خالص حضرت زهرا(س) بوده و به هیچ
عنوان این مطلب قابل تردید نمیباشد و اگر در مناقشه خلیفه اول با آن بانوی نمونه،
دقت شود، چنین استنباط میگردد .
1. لسانالعرب، ابنمنظور، ج10، ص473.
2. سوره اسراء، آیه 26.
3. نك: تفسیر الدر المنثور، ج4، ص177.
4. این روایت در كتاب ینابیع المودة آمده است و نیز در تفسیر برهان از شیخ صدوق
و او به سند خود از امام(ع) و ثعلبی در تفسیرش از سدی از ابندیلمی از امام چهارم
آوردهاند و علامه طباطبایی در بحث روایتی تفسیر آیات 23 تا 39 سوره اسری به نقل آن
مبادرت نموده است.
كه ادعای فاطمه(س) مبنی بر اعطایی بودن فدك، انكار نمیشده و بلكه از پذیرش
اظهارات حضرت زهرا(س) بدین جهت امتناع میگردید؛ كه خلیفه اول به تصور خویش بینه
دخت پیامبر را ناكافی میدانسته و به كیفیت شهود اعتراض داشت نه بر ادعای آن بانو.
شهید بزرگوار، حضرت آیتاللّه دستغیب در شرح خطبه فدكیه میگوید: پیامبر(ص)
فرمود از جبرئیل پرسیدم: منظور از ذیالقربی (در آیه "وآت ذیالقربی حقّه") كیست؟
پاسخ داد: حضرت زهرا(س). پیامبر هم فدك و عوالی آن را نحله او نمود.1
حضرت فاطمه زهرا(س) هم در احتجاجی كه با ابوبكر داشت، سهم ذیالقربی را مطالبه
فرمود. زیرا قرآن بر این مطلب تصریح فرموده است: وَ اَعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ
مِن شیءِ فَاِنَّ للّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذیالْقُرْبی وَ الیتامی
وَ المَساكینَ وَ ابنالسَّبیلِ ...2
در این آیه خداوند برای ذویالقربی در خمس حقی مشخص فرموده كه باید بدانها
اختصاص یابد و رسول اكرم(ص) در طول حیات پر بركت خویش آن را رعایت میفرمود و قسمتی
از خمس را به نزدیكان خویش میداد و بخشی را خود برمیداشت، و لذا وقتی كه غنایم
خیبر را تقسیم میكرد و حق مسلمانان را ادا میفرمود، حصار كتیبه را خمس خدا و
پیامبر، ذویالقربی، ایتام، مساكین و ابنالسبیل قرار داد.3 وقتی نجده حروری از
عبداللّه بنعباس سهم ذویالقربی را جویا شد، آن مفسّر نامی و دانشمند امت اسلامی
گفت: آن مال نزدیكان پیامبر(ص) است كه رسول اللّه(ص) بینشان تقسیم میفرمود.4
ابن ابیالحدید از فردی به نام ابیبكر جوهری نقل كرده كه: خلیفه اول، فاطمه و
بنیهاشم را از سهم ذیالقربی منع كرد و این حق مسلم را در امور سلاح و لشكر به كار
برد!5
مصرف خمس دو نوع متفاوت را در برمیگیرد: مصرف ثابت كه سهم خدا، رسول او و یك تن
از خویشاوندان فرستاده الهی را شامل میشود و این سهام سه گانه، همیشه ثابت و
استوار است، و یك مصرف غیر ثابت كه سهم ایتام و مساكین و ابنالسبیل بنیهاشم است،
و چون در زمان حیات پیامبر اكرم(ص) از این نوع دوم كسی را سراغ نداریم، آن حضرت
تمام سهم خمس را به مصرف شخصی و ذیالقربی میرسانید و نیز به دلیل آنكه مصارف
مزبور با زهد و قناعت و پرهیز از تبذیر و اسراف میگذشت و مازاد وافری داشت در جهت
اهداف خداپسندانه و امور خیر و خوبی خرج میشد.6
حضرت علی(ع) یار و معاون و برادرخوانده پیامبر بود و بر اساس حلف موازرت پیرو
آیه "وانذر عشیرتك الاقربین"7 و پیمان مؤاخات،8 در میراث رسول خدا(ص) سهیم بود ولی
عبدالفتاح عبدالمقصود: زمین فدك، چه آن را اعطایی پیامبر بدانیم یا میراث آن
حضرت، در هر حال حق مسلم و خالص حضرت زهرا(س) بوده و به هیچ عنوان این مطلب قابل
تردید نمیباشد.
شخصا ادعایی نكرد و صرفا در گواهی فدك شركت نمود كه متأسفانه مورد قبول واقع
نگردید. آن حضرت بر این واقعیت واقف بود كه دستگاه خلافت میخواهد وی را به لحاظ
اوضاع مالی و اقتصادی در تنگنا قرار دهد تا فرصت هرگونه تلاشی از آن بزرگوارِ مظلوم
سلب گردد. او به خوبی مشاهده میكرد و با چشم بصیرت میدید كه بعد از تنازل از حق
ولایت و خلافت، بحث كردن در این مورد مؤثر نخواهد بود و لذا دادرسی را به خداوند
حواله نمود و تنها در نامهای به عثمان بنحنیف به موضوع فدك اشاره نمود و فرمود:
بَلی كانَتْ فی أَیدینَا فَدكٌ مِنْ كُلِّ ما أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّت
عَلَیها نُفوُسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْها نُفوُسُ قُوْمٍ آخَرینَ وَ نِعْمَ
الحَكَمُ اللّه ...9
آری از آنچه آسمان بر آن سایه افكنده تنها فدك در دست ما بود كه مردمی بر آن بخل
ورزیدند و نفوسی با سخاوت از آن چشم پوشیدند و بهترین داور، پروردگار است.
در این سخن زیبا، حضرت، بُخل را به عنوان انگیزه غصب فدك مطرح كردهاند و به
اینكه در تصرفشان بوده اشاره دارند و تأكید میكنند كه فدك در اختیار حضرت فاطمه
زهرا(س) بوده است. ابنابیالحدید ضمن بحث در باره این جملات میگوید: كلام حضرت،
سخن شخص مظلومی است كه از آنچه بر او ستم
پاورقیها:
1. بندگی راز آفرینش، آیة اللّه سید عبدالحسین دستغیب، ج1، ص25.
1. كشفالغمّه فی معرفة الائمة، علی بنعیسی اربلی، ج1، ص284.
1. فدك، آیةالله سید محمد حسین قزوینی، ص 15.
1. لسانالعرب، ابنمنظور، ج10، ص473.
2. سوره اسراء، آیه 26.
2. نك: تاریخ طبری، حوادث سال هفتم هجری.
2. فتوح البلدان، بلاذری، ص44؛ سیره ابنهشام، ج2، ص353؛ تاریخ طبری، ج3، ص19.
2. سوره انفال، آیه41.
3. این واقعیت را طبری در، ج3، ص19 تاریخ خود ذكر نموده است.
3. نك: تفسیر الدر المنثور، ج4، ص177.
3. سوره حشر، آیه6.
3. معجم البلدان، یاقوت حموی، ج4، ص238ـ239.
4 . التنبیه و الاشراف، مسعودی، ص237.
4. شرح نهجالبلاغه، ج16، ص210.
4. این روایت در كتاب ینابیع المودة آمده است و نیز در تفسیر برهان از شیخ صدوق
و او به سند خود از امام(ع) و ثعلبی در تفسیرش از سدی از ابندیلمی از امام چهارم
آوردهاند و علامه طباطبایی در بحث روایتی تفسیر آیات 23 تا 39 سوره اسری به نقل آن
مبادرت نموده است.
4. بنگرید به مسند احمد حنبل، ج1، ص320.
5. شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج16، ص230.
5. شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج 16، ص 236.
6. سیره علوی، محمدباقر بهبودی، ص35.
7. سوره شعراء، آیه 214.
8. در این مورد نگاه كنید به مقاله چهاردهم از یادنامه علامه امینی.
9. نهجالبلاغه، نامه 45.
منابع:
1.كشفالغمّه فی معرفة الائمة / علی بنعیسی اربلی / جلد 1 / صفحه 284
2.فتوح البلدان / بلاذری / صفحه 44
3.سیره ابنهشام / جلد 2 / صفحه 353
4.تاریخ طبری / جلد 3 / صفحه 19
5.التنبیه و الاشراف / مسعودی / صفحه 237
6.شرح نهجالبلاغه / ابن ابیالحدید / جلد 16 / صفحه 236
7.فدك / آیةالله سید محمد حسین قزوینی / صفحه 15
8.معجم البلدان / یاقوت حموی / جلد 4 / صفحه 239-238
9.شرح نهجالبلاغه / جلد 16 / صفحه 210
10.لسانالعرب / ابنمنظور / جلد 10 / صفحه 473
11.تفسیر الدر المنثور / جلد 4 / صفحه 177
12.بندگی راز آفرینش / آیة اللّه سید عبدالحسین دستغیب / جلد 1 / صفحه 25
13.مسند احمد حنبل / جلد 1 / صفحه 320
14.سیره علوی / محمدباقر بهبودی / صفحه 35
منبع: نشریه پیام زن / شماره 68