جهانیسازی صهیونیستی
نویسنده: مرتضی شیرودی
از جهانی شدن برداشتهای مختلفی صورت گرفته؛ از این رو، یك نوع
سردرگمی در این باره پدید آمده؛ لذا بسیاری دربارة جهانیشدن عقایدی را
بیان میكنند، بدون اینكه با صراحت مشخص كنند كه منظور آنان از این
اصطلاح چیست؟ مثلاً گروهی جهانیشدن را مرحلهای از سرمایهداری توصیف
میكنند و گروهی دیگر، جهانیشدن را شیوة جدیدی از تفكر میدانند، امّا پنج
برداشت مهّمتر وجود دارد كه تعریف گستردهتری را از جهانیشدن ارائه میدهند
كه عبارتند از: بینالمللی شدن، آزادسازی، جهانگستری، غربیكردن یا نوگرایی
و قلمروزدایی.
واژه جهانی، در جهانیشدن به معنای بینلمللی شدن، صفتی برای توصیف
روابط برونمرزی میان كشورها و اصطلاح جهانیشدن، مشخصكنندة توسعة مبادلات
بینالمللی و وابستگی متقابل است كه شواهد این نوع جهانیشدن را در تحرك و
جابهجایی فزایندة مردم و همچنین، جابهجایی پیامها و اندیشهها در میان
كشورها میتوان مشاهده نمود. جهانیشدن به معنای آزادسازی به فرآیندی گفته
میشود كه دولتها در فعالیتهای میان كشورها برقرار میكنند و هدف آن به
وجود آوردن اقتصاد جهانی آزاد و بدون مرز میباشد كه كاهش گسترده یا حتی لغو
موانع تجاری مربوط به قوانین و مقررات كنترلهای مربوط به سرمایه و...،
در دهههای اخیر، شواهدی بر این نوع جهانیشدن میباشد.
در برداشت سوّم كه جهانیشدن به معنای جهانگستری است، واژه جهانی به
معنای سراسر دنیا و جهانیشدن یعنی فرآیند انتشار تجربیات و هدفهای گوناگون
برای مردم سراسر جهان است. در جهانی شدن به معنایغربی كردن و نوگرایی
به شكل آمریكایی، نوعی پویایی است كه از طریق آن، ساختارهای اجتماعی
نوگرایی (سرمایهداری، عقلگرایی، صنعتگرایی، دیوان سالاری و...) در سراسر
دنیا گسترش پیدا میكند و به طور طبیعی، فرهنگهای پیشین و خودمختار محلی را
نابود خواهد كرد. در نگرش پنجم كه جهانیشدن را قلمروزدایی میداند، تجدید
شكلبندی جغرافیایی صورت میگیرد؛ به طوری كه فضای اجتماعی دیگر به
طوركامل بر حسب سرزمینها، فاصلههای ارضی و مرزهای سرزمین شناسایی نمیشود.
بر این اساس، به عنوان مثال، دیوید هلد (David Held) و تونیمكگرو (Tony
mcGrew) جهانیشدن را نوعی فرآیند یا مجموعهای از فرآیندها كه در برگیرندة
دگرگونی در سازمان فضایی روابط اجتماعی و تبادلهاست تعریف كردهاند.
در مباحث جهانیشدن، علاوه بر مسائل مربوط به تعریف و ابعاد آن، موضوع
مهّم دیگر، تاریخچة جهانیشدن است كه در این خصوص، نظریات مختلفی وجود
دارد كه عبارتند از: اینكه گروهی جهانیشدن را فرآیندی میدانند كه از شروع
تاریخ بشری آغاز شده و تأثیرات آن با گذشت زمان، افزایش یافته و در
سالهای اخیر، یك جهشی ناگهانی داشته است. عدّهای دیگر معتقدند كه در
سالهای اخیر رشد آن شتاب گرفته. گروه سوّم، بر این باورند كه جهانیشدن،
پدیدهای متأخر است كه همراه با فرآیندهای اجتماعی تحت عناوین فراصنعتی،
فرا تجدّد یا بیسازمانی سرمایهداری به وجود میآید.
امروزه، گسترش تأثیر ارتباطات جهانی به مدد بسیاری از ابزارهای نوظهور نظیر،
ماهواره، اینترنت، پُست الكترونیك، فیبر نوری و...، فرهنگهای بومی و محلّی
را دستخوش تغییر و تحولات گاه عمیق كرده و آنچه كه مسلَّم است، بازیگران
و كارگردانان اصلی این تغییر و تحولات، صاحبان شركتهای فراملّی و
سازمانهای غیردولتیاند كه عمدتاً خمیرمایه و جوهرهای غربی و آمریكایی
دارند و آنها سوداگران فرهنگی در عرصة فرهنگ جهانی به شمار میآیند. شركتها
و سازمانها با ایجاد و راهاندازی یك شاهراه اطلاعاتی سعی دارند تا مسیر
تعاملات فرهنگی را یك سویه سازند. در این میان، جهانیشدن، همچون فرآیندی
فراگیر كه خود را وارد بسیاری از حوزههای اجتماعی از قبیل، اقتصاد، فرهنگ و
سیاست نموده است، به كمك و یاری ارتباطات بینالمللی توانسته تا بسیاری
از دروازهها را به سوی خود بكشاند.
رژیم اشغالگر قدس نیز متأثر از پدیدة جهانیشدن، سیاستهای مختلفی را در
جهت رسیدن به اهداف شوم خود كه از جمله سلطه بر خاورمیانه و سپس تسخیر
جهانی میباشد، به كار برده و میبرد. صهیونیستها با تلاش وسیعی كه از
سالهای قبل نمودهاند، موفق شدهاند بسیاری از خبرگزاریهای معروف جهان و
شبكههای نامدار تلویزیونی بینالمللی را در اختیار بگیرند. تسخیر وسایل
ارتباطجمعی، یعنی تلاش برای تسخیر اذهان و محیط فرهنگی ملّتهاست. رژیم
اشغالگر قدس سالهاست كه در تسخیر اذهان و محیط فكری ملتها، برنامهریزی
نموده و برای تحقق آرمانهای خو، به صرف بودجههای كلان برای جذب،
تحقیقات و گسترش پژوهش و تحقیقات فنی و علمی در خاورمیانه دست زده است.
صهیونیستها برای از بین بردن روحی? و تفكر صهیونیسمستیزی سعیداشتهاند. از
طُرق مختلف، موجبات محو آن روحیه را مهیا نمایند كه یكی از آنها، نفوذ در
فرهنگ كشورهای اسلامی و به ویژه خاورمیانه است. رژیم صهیونیستی با خرید
وسیع هنرمندان مختلف، به ویژه هنرمندان عرب، فراهم نمودن زمینة ورود
افراد گوناگون به اسرائیل به بهانة آشنایی با فرهنگ ملّی و آداب و رسوم
اسرائیلی و هم با برقراری ارتباطات سیاحتی، از مراكش و تونس گرفته تا
لبنان و...، در صدد نفوذ به فرهنگ اعراب است. در كنار این برنامههای عمومی
و كلّی، برخی خطمشیهای خردتر نیز توسط اسرائیل به مرحلة اجرا در آمده كه
به بررسی برخی از آنها میپردازیم.
از جمله روشهای صهیونیستها برای نفوذ فرهنگی، بهرهگیری از رسانههای جمعی
عرب است؛ به گونهای كه با استفاده از آن، نسبت به عادیسازی روابط
فرهنگی تلاش كنند و از شدّت دشمنی و عداوت آنها نسبت به صهیونیسم كم
كرده و حساسیتهای جوامع اسلامی را در این رابطه كاهش دهند. در این راستا،
حساسترین حركت رسانههای گروهی عربی، برخورد دوستانه و نه از سر دشمنی با
صهیونیستهاست و شایعترین آنها، مصاحبهها و تماسهای مستقیم با اعضای
حكومت این رژیم میباشد. پخش مستقیم توافقات اعراب - اسرائیل، توسط
تلویزیونهای عربی، مصاحبه با نخست وزیر اسرائیل توسط برخی از شبكههای
تلویزیونی عربی، برگزاری میزگردهای فرهنگی بین صهیونیستها و چهرههای
فرهنگی عرب و...، از نمونههای دیگر آن میباشد. یكی دیگر از منافذ ورودی و
تهاجم فرهنگی صهیونیسم برای طرح فرهنگ خود، تكریم و بزرگداشت چهرههای
فرهنگی عرب در اسرائیل و یا در سفارتخانههای رژیم صهیونیستی است كه با
این كار هم حدود و ثغور فرهنگی در هم شكسته میشود و هم با حمایت از
چهرههای فرهنگیعرب، حساسیت جهان عرب نسبت به خود را كاهش میدهد.
بهعلاوه، یكی از نمونههای آن برگزاری مجلس بزرگداشتی در سفارتخانههای
اسرائیل برای جبران خلیل جبران، ادیب سرشناس و معروف عرب میباشد.
نمونه دیگر، برنامهریزی سفرهای فرهنگی و هنری نویسندگان و هنرمندان به
اسرائیل و اجرای برنامههای عربی در تلآویو است كه نمونههای آن حتی در
مورد كسانی كه كتاب دربارة مقاومت فلسطینی نوشتهاند یا شعر مقاومت
سرودهاند و با سرمایهگذاری مشترك وزارت اعلام مصر و اسرائیل دیده میشود و
یا میزگردهای مشتركی كه گروه عرفات با نویسندگان صهیونیست برگزار كردهاند.
اینها نمونههایی از تلاش فرهنگی اسرائیل برای حذف حساسیتهای فرهنگی و
تحمیل فرهنگ خود در عرصه جهانیشدن است.
صهیونیستها برای سلطة فرهنگی بر خاورمیانه بعد از قرارداد مادرید 1991/ 1370،
اقدام به سازماندهی مؤسسات، سازمانهای تحقیقاتی، تبلیغی، فكری و فرهنگی
نموده كه هدف آنها ایجاد ارتباط فرهنگی بین صهیونیستها و مسلمانان است.
این مؤسسات برای آن تشكیل شدهاند كه به تغییر رویة مردم و فرهنگ عمومی
مسلمانان، برنامهریزی نمایند. یكی از مهّمترین این مؤسسات، مؤسسهای
تحقیقاتی است كه تحت عنوان سازماندهی صلح و همكاری بین اعراب و اسرائیل
بر نقطه نظرات مشترك فرهنگی، نامگذاری شد و بسیاری از مسؤلین سیاسی و
صاحبنام آمریكایی در آن عضویت دارند. نمونة دیگر، آغاز به كار یك مركز
آكادمیك اسرائیلی در قاهره است كه نسبت به شناسایی شبكههای ضد
صهیونیستی، تلاش فراوانی انجام داده است. از حربههای دیگر اسرائیلیها، نفوذ
و بهكارگیری سازمانهای بینالمللی میباشد. سازمانهای بینالمللی كه در
سالهای اخیر به عنوان ابزار قدرتهای بزرگ، به خصوص پروسة جهانیسازی
آمریكایی، در خط مقدم جبهة فرهنگی قرار داشتهاند. از جملة این سازمانها،
سازمان یونسكو، سازمان گفتگوی یهودی و عربی و مركز فرهنگی آلمان در مصر است
كه به عنوان پُل ارتباطی اسرائیل عمل میكند و ماهانه از نویسندگان
اسرائیلی برای برگزاری كنفرانس با نویسندگان مصری دعوت مینماید. سازمان
یونسكو، در سپتامبر 1994/ شهریور 1373، در تونس، كنفرانسی تحت عنوان بررسی
ابعاد خلاقّیتهای شعری و رمّاننویسی جهان عرب در آستانه قرن بیست و یكم
تشكیل داد كه نویسندة معروف صهیونیست، سامی میخائیل كه اصلیترین
تثوریسین فرهنگی عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب است، به همراه
اصلیترین چهرههای فرهنگی عرب مانند: ظاهر بن جلوان و امیل حبیبی كه
جایزة صلح فرهنگی را از نخستوزیر رژیم صهیونیستی دریافت كرد، در حمایت از
موضع صهونیستها در جهان عرب سخن گفتند. به اضافة افراد دیگری چون، طیب
صالح، صلاح ستیته و... به جهانیسازی فرهنگ آمریكایی- اسرائیلی مشغولاند.
با پیدایش سازمانهای بینالمللی چون سازمان ملل متحد، شورای امنیت و
سازمانهای دیگر، رژیم صهیونیستی همواره، درصدد بوده تا در سای? این
سازمانها حركت نموده و تدابیری را در جهت نیل به جهانیسازی اهداف خود
اتخاذ نماید كه بهرهبرداری از این سازمانها را میتوان از بدو شكلگیری
دولت اسرائیل مشاهده نمود و آن متوسلشدن آنها به سازمان ملل متحد در جهت
صدور قطعنامهای مبنی بر تشكیل دولت مستقل یهودی است. این سیاست اسرائیل
در دهة اخیر نیز در قالبهای مختلف به اجرا در آمده كه میتوان نمونههایی،
چون دفاع از حقوق بشر، مبارزه با تروریسیم و... را نام برد. رژیم اشغالگر
قدس، در قالب موارد فوق، در سرزمین فلسطین بر اقدامات نظامی و غیرانسانی خود
شّدت داده و به قتلعام بیشتر پرداخته و فجایع اسفناكی را مرتكب میشود و
بعد هم با بهانة مبارزه با تروریسیم و...، عمل خود را توجیه میكند و
قدرتهای بزرگ، چون آمریكا نیز مُهر تأئید بر اقدمات آنان زده و آن رژیم را
مورد حمایت خود قرار میدهند. زیرا جهانیسازی فرهنگی آمریكایی، بدون كمك
اسرائیل امكانپذیر نیست.
بحث جهانیشدن به ویژه در زمینة اقتصادی، موجب گردیده كه رژیم اشغالگر
قدس، بیش از پیش در صدد سلطه بر اقتصاد جهانی بر آمده و با نفوذ در اقتصاد
كشورها، با ایجاد كارخانهها، شركتهای بزرگ، دادن وامهای كلان به كشورها و
همچنین، دیكته كردن سیاستهای خود بر كشورهای دیگر، توانسته است در
سیاستگذاری كشورهای مختلف چون آمریكا و... تأثیرگذار باشد؛ به گونهای كه
به عنوان مثال در كشور آمریكا كه داعیة ابرقدرت جهان را دارد، نبض اقتصاد آن
كشور را در دست داشته و این كشور را در جهت منافع خویش به هر سویی كه
بخواهد، بكشاند.
منبع:باشگاه اندیشه