سیره قضایی حضرت مهدی(عج)
نویسنده:حبیبالله طاهری
مقدمه
1ـ برای مبارزه با فساد و تجاوز و ستم از یك سو، لازم است پایههای ایمان و اخلاق
تقویت شود و از سوی دیگر، یك سیستم صحیح و نیرومند قضایی با هشیاری كامل و احاطه
وسیع به وجود آید.
مسلّما پیشرفت كامل صنایع، وسایلی را در اختیار بشر میگذارد كه با آن به خوبی
میتوان در مورد لزوم، حركات همه مردم را تحت كنترل قرار داد و هر حركت ناموزون و
نابجایی را كه به فساد و تجاوز منتهی میشود، زیر نظر گرفت. علائم و آثاری را كه
مجرمان در محلّ جرم باقی میگذارند میتوان شناسایی و از آنها عكسبرداری كرد، صدای
آنها را ضبط نمود و آنها را به خوبی تجزیه و تحلیل كرد. قرار گرفتن چنین ابزار
پیشرفتهای در اختیار یك حكومت صالح، عامل مؤثرتری برای پیشگیری از فساد و ستم
است؛ به گونهای كه میتوان در صورت وقوع جرم یا تضییع حقی، حق را به صاحب آن
رساند.
شكّی نیست كه در عصر آن مصلح بزرگ جهان، آموزشهای اخلاقی با وسایل ارتباط جمعی
بسیار پیشرفته، آن چنان گسترش مییابد كه اكثریت مردم جهان را برای یك زندگی صحیح
انسانی و آمیخته با پاكی و عدالت اجتماعی آماده میسازد.
ولی از آن جا كه انسان آزاد آفریده شده و در تصمیمها و اعمال خویش از اصل جبر
پیروی نمیكند، خواه ناخواه افرادی ـ هر چند انگشت شمار ـ در هر اجتماع صالحی ممكن
است پیدا شوند كه از آزادی خود سوء استفاده كنند و از آن برای وصول به مقاصد شوم
خود بهره گیرند. به همین دلیل جامعه باید به یك دستگاه قضایی سالم و كاملاً آگاه و
مسلّط مجهّز باشد تا حقوق مردم به آنها برگردانده شود و ستمگر به جزای خود برسد.
2ـ با دقت در جرائم و جنایات و مفاسد اجتماعی راههای پیشگیری از آنها، روشن
میشود كه: اولاً، با اجرای عدالت اجتماعی و تقسیم عادلانه ثروت، ریشه بسیاری از
مفاسد اجتماعی كه از كشمكش بر سراندوختن ثروت و استثمار طبقات ضعیف، حیله و تزویر و
انواع تقلّبها، دروغ، خیانت و جنایت برای در آمد بیشتر سرچشمه میگیرد، برچیده
میشود. مفاسدی كه شاید رقم بیشتری از فساد و ظلم در هر جامعهای را تشكیل میدهد.
این مفاسد به عنوان سرچشمه و ریشه بسیاری از جرایم و جنایات مطرحند كه با از میان
رفتن ریشه اصلی، شاخ و برگها خود به خود میخشكند.
ثانیا: آموزش و تربیت صحیح اثر عمیقی در بهبود مبارزه با فساد و تجاوز و انحرافات
اجتماعی و اخلاقی دارد؛ یكی از علل مهمّ توسعه فساد در جوامع كنونی این است كه نه
تنها از وسایل ارتباط جمعی برای آموزش صحیح استفاده نمیشود، بلكه بیشتر آنها در
خدمت كثیفترین و زشتترین برنامههای استعماری فاسد قرار دارد. برنامههایی كه شب
و روز از طریق ارایه فیلمهای بدآموز و داستانها و برنامههای گمراه كننده و حتّی
اخبار دروغ و نادرستی كه در خدمت مصالح استعمار جهانی است، به ظلم، تبعیض و فساد
خدمت میكنند.
البته این موارد نیز از جهتی ریشه اقتصادی دارد و برای تحذیر مغزها و به ابتذال
كشاندن مفاهیم سازنده و نابود كردن نیروهای فعّال و بیدار هر جامعه، برای بهرهگیری
بیشتر غولهای استعمار اقتصادی حركت میكند، بدون آن كه با مانع مهمّی روبرو شوند.
هرگاه این وضع دگرگون شود، به طور قطع در مدت كوتاهی قسمت مهمّی از مفاسد اجتماعی
از بین خواهد رفت. این كار تنها از یك حكومت صالح و سالم جهانی بر میآید. حكومتی
كه در مسیر منافع تودههای جهان ـ و نه استثمارگران ـ برای ساختن جهانی آباد و آزاد
و مملوّ از صلح و عدالت و ایمان حركت میكند.
ثالثا: وجود یك دستگاه قضایی بیدار و آگاه با ابراز مراقبت دقیق كه نه مجرمان
بتوانند از چنگ آن فرار كنند و نه ستمگران از عدالت سر باز زنند، نیز عامل مؤثری در
كاهش میزان فساد، گناه و سرپیچی از قانون است.
اگر این سه جنبه دست به دست هم دهند، تأثیر آن فوقالعاده زیاد خواهد بود.
از مجموع احادیث مربوط به دوران حكومت مهدی(عج) استفاده میشود كه او از تمام این
سه عامل بازدارنده، در عصر انقلابش بهره میگیرد؛ به گونهای كه ضرب المثل معروفی
كه میگوید: "زمانی فرا میرسد كه گرگ و میش در كنار هم آب میخورند" تحقق مییابد.
مسلّما گرگهای بیابان تغییر ماهیت نمیدهند و لزومی هم ندارد كه چنین شود، میشها
هم از حالت كنونی در نمیآیند، بلكه این جمله اشاره دارد به برقراری عدالت در جهان
و تغییر روش گرگ صفتان خونخوار. كه در سازش با حكومتهای جبّار، قرنها به خوردن
خون قشرهای مستضعف جامعه انسانی مشغول بودند.1
3ـ آگاهی به روش داوری و سیره قضایی امام محمّدمهدی(عج) تنها با بررسی روایات وارده
در این باب میسر است؛ چرا كه عقل را در این نوع مسایل راهی نیست تا با بررسی عقلانی
به حقیقت آن آگاه شویم. بنابراین، در این مقاله نخست روایات مربوطه را (تا جایی كه
به آنها دست یافتهایم) ذكر نموده و سپس با دقت و كاوش در آنها به شیوه قضایی
امام(ع) آگاهی پیدا میكنیم:
روایات
روایات وارده در رابطه با روش داوری آن حضرت و امور مربوطه به داوری بسیار است كه
ما به بخشی از آنها اشاره میكنیم:
1ـ قالَ الصّادِق(ع):
اذا قامَ القائِمُ حَكَمَ بِالعَدلَ وَارتَفَعَ فی اَیامِهِ الجَورُ وَاَمَنَت
بِهِ السُّبُلُ وَاَخرَجَتِ الأَرضُ بَرَكاتِها وَرَدَّ كُلَّ حَقٍّ اِلی
اَهلِهِ... وَحَكَمَ بَینَ النّاسِ بِحُكمِ داوُد وَحُكْمِ مُحَمَّدٍ...2
وقتی كه قائم قیام كند، داوری را بر اساس عدالت قرار میدهد و ظلم و جور در دوران
او برچیده میشود و جادهها در پرتو وجودش امن و امان میگردد و زمین بركاتش را
خارج میسازد و حق هر كس را به او بر میگرداند، و در بین مردم همانند داود و
محمد(ص) داوری میكند... .
2ـ جابر از امام باقر(ع) نقل میكند كه فرمود:
اِنَّما سُمِّی المَهدِی لاِءنَّهُ یهدی اِلی اَمرٍ خَفی حَتّی اَنَّهُ
یبعَثُ اِلی رَجُلٍ لایعلَمُ النّاسُ لَهُ ذَنبٌ فَیقتُلُهُ حَتّی اَنَّ
اَحَدَكُمْ یتَكَلَّمَ فی بَیتِهِ فَیخافُ اَنْ یشهَدَ عَلَیه الجدارُ3
حضرت امامِ عصر، به این جهت مهدی نامیده شده است كه به امور مخفی و پنهان هدایت
میشود، تا جایی كه گاه به سراغ مردی میفرستد (و او را) به قتل میرساند كه مردم
او را بیگناه میدانند، (زیرا از گناه پنهانی او همانند قتل نفس كه موجب قصاص است،
آگاه میباشد تا آن جا كه بعضیها هنگامی كه در خانه خود سخن میگویند، میترسند
دیوار بر ضد آنها شهادت دهد (و از كارهای خلاف و توطئه آنان امام را با خبر سازد).
3ـ قالَ ابوعَبدِاللّه(ع):
اِنَّهُ اِذا تَناهَتِ الأمُورُ اِلی صاحِبِ هَذَا الامر رَفَعَ اللّه تَبارَكَ و
تَعالی لَهُ كُلَّ مُنْخَفَضٍ مِنَ الأَرضِ وَخَفَّضَ لَهُ كُلَّ مُرتَفَعٍ حَتّی
تَكُونَ الدُّنیا عِندَهُ بِمَنزِلَةِ راحَتِهِ فَاَیكُمْ لَو كانَتْ فی راحَتِهِ
شَعرَةٌ لَمْ یبصُرها4
وقتی كارها به صاحب اصلی ولایت رسید خداوند بزرگ هر نقطه فرورفتهای از زمین را
برای او مرتفع و هر نقطه مرتفعی را پایین میآورد؛ آن چنان كه تمام دنیا نزد او
همانند كف دستش خواهد بود. كدام یك از شما اگر در كف دستش مویی باشد آن را
نمیبیند؟
4ـ امام صادق و امام كاظم8 فرمودند:
لَوْقَد قامَ القائمُ لَحَكَمَ بِثَلاثٍ لَم یحكُمْ بِها اَحَدٌ قَبلَهُ: یقتُلُ
الشَّیخَ الزّانی وَیقتُلُ مانِعَ الزَّكاتِ وَیوَرِّثُ الأَخُ اَخاهُ فِی
الأَظِلَّةِ5
هرگاه قائم قیام كند، سه حكم خواهد كرد كه احدی پیش از او نكرده است (و آنها
عبارتند از): پیر زناكار و مانع الزكات را میكشد و به برادرانی كه در عالم اشباه و
ارواح (عالم ذر) برادر بودند (نه برادر صلبی) ارث میدهد.
5ـ در روایات بسیاری وارد شده است كه امام مهدی ذریهها و نوادههای قاتلان
سیدالشهداء را به خاطر رضایت به كار پدران میكشد. امام صادق(ع) میفرماید: "اِذا
خَرَجَ القائِمُ قَتَلَ ذراری قَتَلَةِ الحُسین(ع) بِفِعالِ آبائِها..."6
6ـ یكی از كارهای آن حضرت اجرای حدود بر مردگان است؛ یعنی حكم حضرت این است كه اگر
كسی حدی بر عهده داشت و حد اجرا نشده بود، در هنگام ظهور و رجعت آنان، حد را جاری
میكند، چنان كه درباره حُمیراء چنین میكند به خاطر افترایی كه به امّ ابراهیم
زوجه صالحه رسول خدا(ص) زده بود. امام باقر فرمود:
اَما لَو قامَ قائِمُنا لَقَدْ رُدَّت اِلیهِ الحُمیراء حَتّی یجَلِّد الحَدّ
وَحَتّی ینتَقِمَ لاِنتیه مُحَمَّدٍ فاطِمَه(س)، مِنها، قُلتُ: جُعِلتُ فَداك
وَلِمَ یجَلِّدُها الحَدَّ؟ قالَ: لِفریتَها عَلی اُمِّ ابراهیم، قُلتُ: فكیفَ
اَخَّرَهُ اللّه لِلقائِمِ(ع)؟ فقالَ لَهُ اِنَّ اللّه تبارك و تعالی بَعَثَ
مُحمّدً(ص) رَحمَةً وَبَعَثَ القائِمَ نِقمَةً.7
آگاه باشید اگر قائم ما قیام كند، حمیراء برای او برگردانده خواهد شد تا اینكه او
را تازیانه حد زند و برای فاطمه دختر پیامبر از او انتقام بگیرد. راوی میگوید عرض
كردم فدای تو شوم، تازیانه حد برای چه؟ فرمود: برای افترایی كه بر مادر ابراهیم
فرزند پیامبر زد. گفتم: پس چرا حد او تا قیام قائم به تأخیر افتاده است؟ فرمود:
برای این كه خداوند محمّد را رحمت فرستاده و قائم را نقمت.
7ـ عَن اَبان قالَ: سَمِعتُ اَبا عَبدِاللّه(ع) یقُولُ:
لایذهَبُ الدُّنیا حَتّی یخرُجَ رَجُلٌ مِنّی یحكُمُ بِحُكومَةِ آلِ داوُد
لایسأَلُ عَن بَینةٍ، یعطی كُلَّ نَفسٍ حُكمَها.8
ابان میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم كه میفرمود: دنیا به پایان نمیرسد تا این كه
مردی از تبار من قیام كند و در حكومت خود به حكم آل داود حكم نماید. از كسی مطالبه
بینه و شاهد نكند و هر كسی را به حكم واقعی او محكوم نماید.
8ـ امام صادق(ع) فرمود:
اِذا قامَ قائمٌ آلِ محمّدٍ حَكَمَ بِحكمِ داوُد وَسُلَیمان لایسئَلُ النّاسَ
بَینةً.9
وقتی قائم آل محمد قیام كند به حكم داود و سلیمان حكم میكند و از مردم گواه
نمیخواهد.
9ـ قالَ اَبوعَبدِاللّه(ع):
اِذا قامَ القائمُ(ع) لم یقُم بَینَ یدیهِ اَحَدٌ مِن خَلْقِ الرَّحمنِ اِلاّ
عَرَفَهُ صالِحُ هُوَ اَمْ طالِحٌ؟ اَلا وَفیه آیةٌ لِلمُتوَسّمینَ وَهِی
السَّبیلُ المُقیمُ.10
هرگاه قائم قیام كند احدی از خلق خدا در پیش او نایستد مگر این كه آن حضرت، او را
بشناسد كه صالح است یا طالح، آگاه باشید كه در شأن او است آیه "اِنَّ فی ذالِك
لاَیاتٍ للمتوسّمینَ".
و در حدیث دیگر فرمود:
لَو قامَ قائمُنا اَعطاهُ اللّهُ السّیماءَ فَیأمَرَ بِالكافِرِ فَیؤخَذُ
بِنواصیهِمْ وَاَقدامِهِم ثُمَّ یخبِطُ بِالسَّیفِ خبطا.11
چون قائم ما قیام كند، خداوند علم سیما به او عطا كند، پس امر میكند بر كافر، پس
موهای پیشانیشان را میگیرند و به پاهای ایشان میچسبند و میكشانند به سوی شمشیر و
شمشیر را در میان ایشان مینهد.
10ـ در حدیثی امام صادق(ع) فرمود:
اِنَّ قائِمَنا اِذا قامَ مَدَّاللّهُ لِشیعَتِنا فی اَسماعِهِم وَابصارِهِم حَتّی
لایكُونَ بَینَهُم وَبینَ القائِمِ بَریدٌ یكَلِّمُهُم فَیسمَعُونَ وَینظُرونَ
اِلَیهِ وَهُوَ فی مكانِهِ.12
هنگامی كه قائم ما قیام كند خداوند آن چنان گوش و چشم شیعیان ما را تقویت میكند كه
میان آنها و قائم (رهبر و پیشوایشان) نامهرسان نخواهد بود. با آنها سخن میگوید
سخنش را میشنوند و او را میبینند؛ در حالی كه او در مكان خویش است (و آنها در
نقاط دیگر دنیا).
یعنی وسایل انتقال صدا و تصویر، به طور همگانی و آسان در اختیار همه پیروان او قرار
دارد؛ آن چنان كه در عصر حكومت او اداره پست چیز زایدی محسوب میگردد. بنابراین،
همه برنامهها با سیستم "شهود و حضور" اجراء میشود؛ در چنین حالتی هیچ امری از
حاكم آن زمان مخفی نخواهد بود هر چند برای دیگران مخفی باشد. امام به طور طبیعی (با
قطع نظر از علم غیب) بر همه چیز آگاه است و همانند داود و سلیمان، بر اساس علمش
داوری مینماید.
11ـ عَن اَبی عبدِاللّه(ع) قالَ:
اِذا قامَ قائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ حَكَمَ بَینَ النّاسِ بِحُكمِ داوُد لایحتاجُ اِلی
بَینَةٍ، یلهِمُهُ اللّهُ تَعالی فَیحكُمُ بِعِلمِهِ وَیخبِرُ كُلَّ قَومٍ
بِما استَبطَنوهُ، وَیعرِفَ وَلِیهُ مِنْ عَدُوّهِ بِالتِّوَسّمِ، قالَ اللّهُ
سُبحانَه اِنّ فی ذالِكَ لاَیاتٍ لِلمُتَوَسّمینَ وَاِنَّها لِسَبیلٍ مُقیمٍ.13
امام صادق(ع) فرمود: هرگاه قائم آل محمد قیام كند، میان مردم به حكم داود حكم
میكند و در حكمش نیاز به بینه و گواه ندارد. خداوند بزرگ به او الهام میكند، پس
به علم خود حكم میكند.
و هر قومی را به آن چه پنهان كردهاند آگاه میكند. دوست خود را از دشمن با توسّم
میشناسد (یعنی بافر است و نگاه از سیما تشخیص میدهد). این است كه خدای سبحان
فرمود "اِنّ فی ذالِكَ لاَیاتٍ للمُتَوَسِّمینَ".
12ـ عَن اِبنِ تَغلِب قالَ: قالَ لی اَبوعَبدِاللّه(ع):
دَمانِ فِی الأِسلامِ حَلالٌ مِنَ اللّه لایقضی فیهما اَحَدٌ حَتّی یبعَثَ اللّهُ
قائِمنا اهلَ البیتِ، فَاِذا بَعَثَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ قائمنا اَهلَ البیتٍ
حَكَمَ فیهما بِحُكمِ اللّهِ لایریدُ عَلَیهِما بَینَةٌ: الزّانِی المُحصِن
یرجُمُهُ وَمانِعُ الزّكاتِ یضرِبُ عُنُقَه.14
ابان بن تغلب گفت: امام صادق(ع) برای من چنین فرمود: دو خون است كه در اسلام از
خداوند حلال شناخته شده است، ولكن هیچ كس در آن دو خون حكم نكند، تا این كه خدای
عزیز و بزرگ قائم اهلبیت را بر انگیزاند، پس او به دستور خدا در [باره] آن دو، حكم
كند و در این رابطه از كسی بینه و گواه نطلبد (یعنی به علم خود عمل كند) زنا كننده
محض را سنگسار كند و مانع زكات را گردن زند.
13ـ قالَ اَبُوجَعفَر(ع):
یقُومُ القائِمُ بِأَمرٍ جَدیدٍ، وَكِتابٍ جَدیدٍ، وَقَضاءٍ جَدیدٍ.15
امام باقر(ع) فرمود: قائم امام مهدی قیام میكند به امر جدید و كتاب جدید و داوری
جدید كه بر عرب بسیار سختگیر است.
14ـ عَنْ اَبی جعَفَر(ع) قالَ:
یقضِی القائِمُ بِقَضایا ینكِرُها بَعَضُ اَصحابِهِ مِمَّن قَدْ ضَرَبَ قُدّامَهُ
بِالسَّیفِ وَهُوَ قَضاءُ آدَمَ(ع) فَیقَدِّمُهُمْ فَیضرِبُ اَعناقَهُمْ، ثُمَّ
یقضِی الثّانِیةَ فَینكِرُها قَوْمٌ آخَروُنَ مِمَّنْ قَدْ ضَرَبَ قُدامَهُ
بِالسَّیفِ وَهُوَ قَضاءُ داوُد(ع)فَیقَدِّمُهُمْ فیضربُ اَعناقَهُمْ ثُمَّ یقضِی
الثّالِثَةَ فَینكِرُها قَومٌ آخَروُنَ مِمَّن قَدْ ضَرَبَ قُدّامَهُ بِالسَّیفِ
وَهُوَ قَضاءُ اِبراهیم فَیقَدِّمُهُمْ فَیضرِبُ اَعناقَهُم، ثُمَّ یقضی
الرّابِعَةَ وَهُوَ قَضاءُ مُحمَّدٍ(ص) فَلا ینكِرُها اَحَدٌ عَلَیه.16
امام باقر(ع) فرمود: قائم به گونهای قضاوت میكند كه بعضی از اصحاب او همانهایی
كه در جلو او شمشیر زدهاند، آن قضاوتها را نادرست میشمارند و مورد انكار قرار
میدهند. و آن قضاوت آدم(ع) است؛ پس گردن آنان را میزند. باز در مرتبه دیگر قضاوت
میكند به قضاوتهایی كه آن را جمع دیگر از كسانی كه در جلو حضرت شمشیر زدهاند
انكار میكنند و آن را منكر میشمارند، و آن قضاوت داود(ع) است؛ پس گردن ایشان را
هم میزند.
بار سوم به قضایای دیگری به سبك و روش ابراهیم(ع) قضاوت میكند؛ این بار نیز جمعی
دیگر از كسانی كه در جلو او شمشیر زدهاند (آن را) نادرست (و خلاف شرع) میشمارند و
بر وی انكار میكنند، پس گردن ایشان را نیز میزند.
بار چهارم به قضاوتهای محمد(ص) قضاوت میكند، هیچ كس بر وی انكار نمیكند.
15ـ در حدیثی از امام صادق(ع) میخوانیم:
اِذا قامَ القائِمُ بَعَثَ فی اَقالیمِ الأَرضِ فی كُلّ اِقلیمٍ رَجُلاً یقُولُ
عَهدَكَ فی كَفِّكَ فَاِذا وَرَدَ عَلَیكَ مالا تَفهَمُهُ وَلاتَعرِفُ القَضاءَ
فیهِ، فَانظُر اِلی كَفِّكَ وَاعمَل بِما فیها.17
هرگاه قائم قیام كند، در هر اقلیمی از اقالیم زمین مردی را بفرستد و بگوید عهد تو
در كف دست تو است، هرگاه بر تو وارد شود [كسی و تو] چیزی را نفهمی و قضاوت آن را
ندانی، به كف [دست] خود نظر كن و به آن چه در وی است عمل نما.
16ـ قالَ الباقِرُ(ع): ...ثُمَّ یرجِعُ اِلَی الكُوفَة فَیبْعَثُ الثَلاثَ مِأةَ
وَالبَضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً اِلَی الأفاقِ كُلِّها فَیمْسَحُ بَینَ اَكتافِهِم
وَعَلی صُدوُرِهِم فَلا یتَعایونَ فی قَضاءٍ...18
امام باقر(ع) فرمود: پس از آن كه امام(ع) به كوفه بازگشت و در آن جا مستقر شد، بیش
از سیصد و ده نفر را به اطراف عالم (برای حكمروانی و اجرای احكام الهی) میفرستد و
در هنگام فرستادنِ آنها، شانهها و سینههای آنها را با دست مبارك مسح میكند.
پس آنان در هیچ حكمی و قضایی عاجز نمیمانند (قضا و داوری در هر امر مشكلی برای
آنان آسان خواهد بود).
17ـ عَن اَبی جَعفَر(ع) قالَ فی حَدیثٍ:
... فَاِنَّما سُمِّی المَهدی لاِءَنَّهُ یهدی بِاَمرٍ خَفِی یستَخرِجُ
التَّوراةَ وَسایرَ كُتُب اللّهِ مِنْ غارٍ بِأنطاكیه فَیحكُمُ بین اَهلِ
التَّوراتِ بِالتَّوراتِ، وَبین اَهلُ الأنجیلٍ بِالأِنجیلِ، وَبَینَ اَهلِ
الزَّبُورِ بِالزَّبُورِ، وَبَینَ اَهلِ الفُرقانِ بِالفُرقانِ...19
در حدیثی از امام باقر(ع) میخوانیم كه فرمود: علت نامگذاری او (امام دوازدهم) به
مهدی، این است كه خدا او را به امور مخفی هدایت كرده است. از جمله این كه تورات و
دیگر كتابهای آسمانی را از غاری در انطاكیه خارج میسازد و میان پیروان تورات به
تورات و پیروان انجیل به انجیل و پیروان زبور به زبور و پیروان قرآن به قرآن، قضاوت
و داوری میكند.
18ـ عَنِ الصّادِقِ(ع) قالَ:
... اَما وَاللّهِ لَیدخِلَنَّ عَلَیهِمْ عَدْلَهُ جَوفَ بُیوتِهِمَ كَما یدخُلُ
الحَرُّ وَالقَرُّ.20
آگاه باشید، قسم به خدا مهدی عدالت را وارد خانهها میكند؛ همچنانكه سرما و گرما
وارد خانهها میشود (یعنی دادگری او همه جا را فرا میگیرد)
بررسی
از كنكاش در روایات بالا مطالب ذیل به دست میآید:
1ـ عدالت از اصول مهم و از تعالیم اساسی و اهداف بزرگ اسلام است. تعالیمی كه قرآن
مجید و احادیث معتبر، با تأكید و صراحت همكاران به اجرای آن در تمام زمینههای
زندگی به آن مأمور متعهد ساخته است. پیامبران الهی همگان در مأموریت آسمانی خود،
خواهان برپا داشتن عدل در بین تمام انسانهای جهان بودهاند و میخواستند مردم را
به گونهای تربیت كنند كه آنان خود قسط و عدل را بپا دارند، ولی هیچ یك از انبیا و
اولیای الهی در این مأموریت خطیر، به طور كامل موفق نبودند.
تنها كسی كه میتواند با موفقیت تمام عدالت را برقرار كند، امام مهدی(ع) است؛ تا
جایی كه جمله "یملأ اللّهُ الأَرضَ قِسطا وَعَدلاً" برای تأكید این حقیقت در
بسیاری از روایات آمده است. در احادیث فوق نیز، با صراحت به فراگیر شدن عدل در عصر
ظهور اشاره شده است.
اجرای عدالت در زمان آن حضرت منحصر به روابط اجتماعی منحصر نیست؛ بلكه اصول عدالت
در تمام زمینههای كلی و جزیی به طور شگفت آوری اجرا میشود. در حدیث آمده است كه
وقتی مهدی بیاید نه تنها جوامع بشری و آبادیها، بلكه همه زمین را پر از عدل و داد
نماید؛ تا جایی كه قطرهای آب، از چشمهساری به هدر نرود و میوهای از درختی به ستم
یا اسراف چیده نشود. او همه مكانها و همه زمانها را پر از عدالت كند؛ آبادیها،
هامونها، دشتها، درّهها، جنگلها، كوهساران، بامدادان و غروبها و... را.21 و
چنان كه در حدیث 18 اشاره شد، عدل و داد همانند سرما و گرما وارد خانهها میشود؛
یعنی همانگونه كه گرما و سرما خود به خود، وارد خانهها میشود و همه جای آن را پر
میكند و روی همه چیز اثر میگذارد، امام مهدی نیز دادگری و عدل خویش را، این چنین
به درون زندگیها میبرد و نفوذ میدهد و میگستراند. همه چیز در عدل و داد فرو
میرود و جوهر عدل و داد میپذیرد.
میگویند در حكومت حضرت مهدی سخنگویان نخستین مرحله دولت او در مكه فریاد میزنند:
"هر كس نماز فریضه خود را در كنار حجرالأسود و محل طواف خوانده است و میخواهد
نافله بخواند، به كناری رود و آن كس كه میخواهد نماز واجب خود را بخواند، بیاید و
بخواند تا حق كسی ضایع نشود.22 یعنی تا این حد حقوق مردم مراعات میشود. بنابراین،
در داوری و حكومت او به اندازه سوزنی به كسی ستم نمیشود و هر كس به حق خود میرسد.
2ـ طبق حدیث شماره 1، 7، 8، 11 و 14 امام مهدی(عج) هم بر اساس حكم داود و سلیمان
حكم میكند (یعنی بر اساس علم خود قضاوت میكند و از مدّعی بنیه و از منكر سوگند
مطالبه نمیكند) و هم بر اساس حكم محمد(ص) كه بر اساس بنیه و قسم است، داوری
میكند؛ یعنی او هم به قواعد دادرسی اسلامی همچون اقرار، گواهی گواهان و سوگند
منكر و هم از روشهای روانی و علمی برای كشف مجرمان اصلی بهره میبرد.
3ـ بر اساس حدیث شماره 2 و 3، در عصر ظهور، با پیشرفت علوم، فناوری و تكنیك و صنعت،
وسایل كشف جرم آن قدر كامل میشود كه كمتر مجرمی میتواند ردپایی كه با آن شناخته
شود از خود به جا نگذارد. به دلیل مراقبت شدیدی كه در عصر حكومت او اعمال میشود،
مجرمان در خانه خود نیز در امان نیستند؛ چرا كه ممكن است با وسایل پیشرفته تحت
كنترل باشند. حتی ممكن است امواج صوتی آنها از پشت دیوار قابل كنترل باشند.
این خود اشاره دیگری به گستردگی ابعاد مبارزه با فساد در عصر حكومت او است و نیز
معلوم میشود كه لازم نیست امام در تمام موارد قضا، نه علم غیب خود استفاده كند،
بلكه در بسیاری از موارد داوری حضرت بر اساس علمی است كه از راههای عادی آن عصر به
دست آمده است.
بدیهی است بدون چنین سلطه اطلاعاتی بر تمام جهان، تشكیل حكومت واحد جهانی و برقراری
صلح و امنیت و عدالت، به طور همه جانبه دور از دسترس نخواهد بود. چنانكه از حدیث
شماره 3 استفاده میشود؛ در عصر حكومت امام مهدی(عج) یك سیستم نیرومند و مجهز برای
انتقال تصویرها به وجود میآید كه شاید تصور آن هم برای ما مشكل باشد.
با كمك این فناوری جهان برای او مثل كف دست خواهد بود؛ نه موانع مرتفع و نه گودی
زمینها، هیچ كدام مانع از دیدن موجودات روی زمین نخواهد شد. معلوم است كسی كه چنین
امكاناتی در اختیار دارد، برای داوری خود به اقرار یا گواهی گواهان یا سوگند منكر
نیاز نخواهد داشت.
4ـ امام صرفا با نگاه به چهره افراد، مجرم را از غیر مجرم و صالح را از طالح و دوست
را از دشمن میشناسد؛ زیرا خداوند علم سیما به او عطا فرمود، حدیث شماره 9 و حدیث
ذیل آن و حدیث شماره 11، گواه درستی این مطلب است. روشن است كسی كه با نگاه، شخص را
میشناسد، قطعا در داوری خود به بینه و سوگند نیاز نخواهد داشت.
5ـ طبق حدیثهای شماره 3 و 10، در عصر حكومت او همه چیز برای شیعیان روشن است، چه
رسد برای خود آن حضرت؛ به همین دلیل قُضات منصوب آن حضرت هم، بیشتر به علم خود عمل
میكنند.
6ـ طبق حدیثهای شماره 4 و 5، حضرت حكم قتل كسانی را صادر میكند كه پیش از او هیچ
قاضی نتوانست چنین حكمی بدهد؛ یعنی داوری ویژهای است كه تنها آن حضرت انجام میدهد
و طبق حدیث شماره 11 حكم حضرت بر اساس الهام و وحی الهی است.23
7ـ از جمله داوریهای آن حضرت، حكم به حدّ مردگانی است كه در زمان زندگانی حدی بر
گردنشان بوده ولی اجر نشده است. حدیث شماره 6 دلیل این مدعا است.
8ـ حضرت در دوران حكومت خود برای تمام ایالتها حاكم و قاضی نصب میكند و هنگام
فرستادن قاضی دست محبت خود را به شانه و سینه او میكشد و میفرماید: هرگاه در امر
قضا درمانده شدی و حكم آن برای تو روشن نبود، به كف دست خود نگاه كن؛ زیرا همه آن
چه كه در باره قضا نیاز داری، در آن وجود دارد؛ به همین دلیل قاضیهای منصوب حضرت
در هیچ واقعهای درمانده نمیشوند و بیشتر مسایل را میدانند.
آنان بر اساس علم خود داوری میكنند، البته از گواهی گواهان سوگند منكران هم كه
شیوه؛ دادرسی در اسلام است، بهره میگیرند، ولی هرجا از این طریق به نتیجه نرسیدند،
به كف دست خود نگاه میكنند و مطلب روشن میشود. (حدیث شماره 15 و 16)
9ـ بر اساس حدیث شماره 17، حضرت درباره هر قومی طبق آیین و كتاب آن قوم حكم میكند؛
بر یهود طبق تورات، بر نصارا بر اساس انجیل، بر اهل زبور طبق زبور، و بر مسلمانان
بر اساس قرآن حكم میكند.
10ـ چون شیوه قضا و داوری آن امام همام بر خلاف شیوه دیگر حكّام و قضاوت جهان است،
در حدیث شماره 13، آمده است كه حضرت با كتاب جدید و قضاء جدید میآید.
11ـ طبق حدیثهای شماره 4 و 12 حضرت مانع الزكات را به قتل میرساند؛ از آن جا كه
زكات از ضروریات دین است اگر كسی منكر آن شود و یا مانع پرداخت آن شود، چنین كسی
مرتد میشود و حكم مرتد فطری قتل است. هرچند قبل از ظهور، چنین حدّی اجرا نمیشد،
ولی آن حضرت در عصر خود حد مرتد فطری را جاری میكند و او را به قتل میرساند.
12ـ طبق حدیث شماره 5، حضرت مهدی نوادگان قاتلان حضرت سید الشهداء را به قتل
میرساند؛ وقتی از امام رضا(ع) سؤال میشود، چگونه به خاطر جرم آبا و اجداد،
فرزندان را میكشند، حضرت در پاسخ میفرماید: "آنان به اعمال پدرانشان راضی هستند و
هر كسی به فعل قومی راضی باشد، از آنها و محكوم به حكم آنها است.24 البته این حكم
نیز مخصوص آن حضرت است وگرنه امروزه نمیشود به حرف رضایت به عمل خلاف دیگری، آن
شخص را حد زد.
خداوند ظهور آن حجةاللّه و ولی اللّه اعظم را در دوران زندگی ما مقرر فرما!
و ما را جزو سربازان فداكار و شهدای در ركاب او قرار ده؛
و اعمال ما را مورد رضا و پسند آن امام همام قرار ده،
و در فرج او كه فرج همه بندگانت میباشد، تعجیل فرما!
پاورقیها:
1. مكارم، ناصر، مهدی انقلابی بزرگ، قم انتشارات مطبوعاتی هدف، 1356.
2. مجلسی، محمدباقر. بحارالأنوار، ج 52، ص 338.
3. همان، ص 390، حدیث 212.
4. همان، ص 328، حدیث 46.
5. همان، ص 309، حدیث 2.
6. همان، ص 313، به نقل از علل الشرایع و عیون اخبار الرضا.
7. عللالشرایع، ج 2، ص 267، بحار، ج 52، ص 314.
8. بحار، ج 52، ص 320.
9. بصائرالدرجات، بحارالانوار، ج 52، ص 320.
10. بحار، ج 52، ص 325 به نقل از كمال الدین صدوق.
11. همان، ص 321.
12. روضه كافی، ص 241، منتخب الاثر، ص 483، بحار، ج 52، ص 336.
13. ارشاد مفید، ص 345، بحار، ج 52، ص 339.
14. كافی، ج 3، ص 503، من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 5، محاسن برقی، ص 87، معجماحادیث
الامام المهدی(عج)، ج 4، ص 69، بحار، ج 52، ص 371.
15. بحار، ج 52، ص 354، حدیث 114.
16. بحار، ج 52، ص 389 حدیث 207، اثبات الهدی، ج 3، ص 585، معجماحادیث الامام
المهدی(عج)، ج 3، ص 309، حدیث 848.
17. معجماحادیث الامام المهدی(ع)، ج 5، حدیث 1453، ص 29.
18. بحارالانوار، ج 52، حدیث 91، ص 345.
19. معجماحادیث الامام المهدی، ج 3، ص 322، حدیث 866، بحار، ج 51، ص 29، حدیث 20،
غیبت نعمانی، ص 157.
20. بحار، ج 52، ص 362، حدیث 131.
21. بعثت، غدیر، عاشورا و مهدی، مقدمه خورشید مغرب، ص 36.
22. كافی، ج 4، ص 427؛ خورشید مغرب، ص 33.
23. البته وحی، از نوع وحی نبوت نیست، بلكه از نوع وحی به مادر موسی است.
24. بحارالأنوار، ج 52، ص 313 به نقل از عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 273 و
عللالشرایع، ج 1، ص 219.
منبع:نشریه انتظار (نشریه بنیاد فرهنگی حضرت مهدی
موعود (عج) ) ، شماره 10