لا یکفى مِنْک شَیئٌ اِکفِ عَبْدَک وَابْنَ اَمَتِک مِنْ شَرِّ ما یخافُ
وَ یحْذَرُ وَ مِنْ
از تو کفایت نکند کفایت کن بنده ات را و فرزند کنیزت را از شر آنچه مى ترسد و بیم
دارد و از
شَرِّ الْوَجَعِ الَّذى یشْکوهُ اِلَیک
شر دردى که شکوه اش بدرگاهت آورده
و نیز روایت شده که کاردى یا برگ خرمائى بگیرد و بمالد بر آن جانب که درد مى کند و
بگوید هفت مرتبه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداى بخشاینده مهربان
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ اِبْرهیمُ خَلیلُ
اللَّهِ اُسْکنْ بِالَّذى سَکنَ لَهُ
بنام خدا و به ذات خدا، محمد رسول خدا است و ابراهیم خلیل خدا است آرام گیر به حق
آنکس که رام شد براى او
ما فِى اللَّیلِ وَ النَّهارِ بِاءِذْنِهِ وَ هُوَ عَلى کلِّ شَیئٍ
قَدیرٌ
آنچه در شب و روز است به اذنش و او بر هر چیز توانا است
و ایضاً وارد
شده که چوبى یا آهنى بگذارد بر دندان درد کن و افسون کند آن را از جانب آن هفت
مرتبه
بِسْمِ اللَّهِ
بنام خداى
الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلْعَجَبُ کلُّ الْعَجَبِ دُودَةٌ تَکونُ فِى الْفَمِ
تَاْکلُ الْعَظْمَ وَ تُنْزِلُ
بخشاینده مهربان شگفتا! و تمام شگفت به این است که کرمى در دهان مى خورد استخوان و
در عوض خون فرو مى ریزد
الدَّمَ اَنَا الرّاقى وَ اللَّهُ الشّافى وَ الْکافى لا اِلهَ اِلاّ اللَّهُ
وَالْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ
من افسون کنم و خدا شفا دهد و کفایت کند معبودى نیست جز خدا و ستایش خاص خدا
پروردگار
الْعالَمینَ وَ اِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسَاً فَادّارَ اْتُمْ فیها
جهانیان است و هنگامى که کشتید کسى را و درباره اش کشمکش کردید (آیه 72
بقرة )
بخواند تا لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ هفت مرتبه این را بجا آورد
بجهت درد سینه
بجهت درد سینه وارد شده آیه
وَ اِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادّارَ اْتُمْ
و هنگامى که کشتید کسى را پس اختلاف کردید...
تا لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ
تعقل کنید
و روایت شده که استشفا کن به قرآن زیرا که حق تعالى فرموده ((فیه شفآءٌ لِما فِى
الصُّدُورِ))
بجهت سرفه
و از براى سرفه دعاى جامعه وارد شده
اَللّهُمَّ اَنْتَ رَجائى وَ اَنْتَ ثِقَتى وَ عِمادى
خدایا تو امید منى و تویى مورد اطمینان
و اعتمادم
و این دعاى طویلى است طالبین رجوع کنند به ماءخذ آن کتاب دعاى بحار
بجهت درد شکم
از حضرت رسول صلى الله علیه و آله مروى است که بیاشامد شربت عسل به آب گرم و تعویذ
کند آن را به فاتحة الکتاب هفت مرتبه .
ایضاً از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مروى است که بیاشامد آب گرم و
بگوید:
یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا
رَحیمُ یا رَبَّ الاَْرْبابِ
اى خدا... اى خدا اى بخشاینده اى مهربان اى پروردگار
پروردگاران
یا اِلهَ الاْلِهَةِ یا مَلِک الْمُلُوک یا سَیدَ السّادَةِ اشْفِنى بِشِفآئِک
مِنْ کلِّ دآءٍ وَ
اى معبود هر معبود اى پادشاه پادشاهان اى آقاى آقایان شفایم ده به شفاى خود از هر
درد و
سُقْمٍ فَاِنّى عَبْدُک وَابْنُ عَبْدَیک اَتَقَلَّبُ فى قَبْضَتِک
مرض زیرا من بنده تو و پسر دو بنده توام که مى گردم در قبضه قدرتت
و نیز بجهت درد شکم و غیره بگذارد دست بر آن و بگوید هفت مرتبه :
اَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ جَلالِهِ
مِنْ شَرِّ ما اَجِدُ
پناه برم به عزت خدا و جلالش از شر آنچه
مى یابم
و بگذارد دست راست بر موضع درد و بگوید سه مرتبه بسم اللَّه
بجهت قولنج
بنویسد بر لوحى یا کتفى حمد و توحید و دو قُلْ اَعُوذُ و در زیر آنها بنویسد:
اَعُوذُ بِوَجْهِ اللَّهِ الْعَظیمِ
پناه برم بذات خداى
بزرگ
وَ بِعِزَّتِهِ الَّتى لا تُرامُ وَ بِقُدْرَتِهِ الَّتى لا یمْتَنِعُ مِنْها
شَیئٌ مِنْ شَرِّ هذَا الْوَجَعِ
و به عزتش که مورد دستبرد واقع نشود و به قدرتش که چیزى از آن سر باز نزند از شرّ
این درد
وَ مِنْ شَرِّ ما فیهِ وَ مِنْ شَرِّ ما اَجِدُ مِنْهُ
و از شر آنچه در آن است و از شر آنچه از آن به من مى رسد
پس بشوید
آن را به آب باران و در وقتى که ناشتا است و در وقت خواب بیاشامد که انشاءاللَّه مبارک و نافع است
بجهت درد شکم و قولنج
روایت شده که شخصى خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله شکایت کرد از درد شکم برادرش
حضرت فرمود امر کن برادرت را که بیاشامد شربتى از عسل با آب گرم آن مرد رفت و فرداى
آن روز خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد که آن شربت را به او آشامانیدم و فایده نبرد
فرمود صَدَقَ اللَّه وَکذَبَ بَطْنُ اَخیک برو او را شربت عسل بده و تعویذ کن آن
را به سوره حمد هفت مرتبه پس چون آن مرد رفت حضرت فرمود به امیرالمؤمنین علیه
السلام یاعلى بدرستى که برادر این مرد منافق است و از این جهت است که آن شربت او را
نفع نمى بخشد
بجهت ثالول
و آن میخچه اى است که غالباً در دست پیدا مى شود وارد شده بگیر براى هر یک از آن
هفت دانه جو و بخوان بر هر دانه جو از اوّل سوره اِذا وَقَعَتْ تاهَبآءً مُنْبَثّاً
وَ:
یسْئَلُونَک عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ ینْسِفُها رَبّى نَسْفاً فَیذَرُها قاعاً
صَفْصَفاً لاتَرى
و بپرسند از تو از کوهها بگو پراکنده کند آنها را پروردگارم پراکندنى کامل و
واگذارد آنها را پهن و هموار که نبینى
فیها عِوَجاً وَلا اَمْتاً
در آن کجى و نه برجستگى
هفت مرتبه پس بگیر یک یک دانه هاى جو را و
به مال به ثالول پس به بند آنها را در خرقه و به آن سنگى ببند و بینداز آن را در چاهى و بعضى گفته
اند که شایسته است این عمل در آخر ماه باشد که ماه در آن پنهان است .
و نیز نقل شده که صاحبش قطعه نمکى بگیرد و بمالد به ثالول و بخواند بر آن سه مرتبه
لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ تا آخر سوره حشر و بیندازد آن را در
تنورى و بشتاب بگذرد که برطرف خواهد شد انشاءالله .
و در خزائن است که مالیدن نوره بر ثالول برطرف خواهد کرد آن را
بجهت ورمهاى بدن
روایت شده که چون وضو سازى براى نماز فریضه بخوان بر آن پیش از نماز و بعد از آن
لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ تا آخر سوره و تدبّر کن در وقت خواندن
آن که انشاءاللّه ورم ساکن خواهد شد
بجهت رفع دشوار زائیدن زنان
بنویسد در پوستى :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ کاَنَّهُمْ یوْمَ یرَوْنَ ما یوعَدُونَ
لَمْ یلْبَثُوا اِلاّ ساعَةً
بنام خداى بخشاینده مهربان گویى ایشان روزى که عذاب موعود را ببینند بسر نبرده اند
ساعتى
مِنْ نَهارٍ کاَنَّهُمْ یوْمَ یرَوْنَها لَمْ یلْبَثُوا اِلاّ عَشِیةً اَوْ
ضُحیها اِذْ قالَتِ اَمْرَاَتُ
از روز گویى ایشان چون روز رستاخیز را ببینند بسر نبرده اند جز شبانگاه یا روزى
هنگامى که زن عمران گفت
عِمْرانَ رَبِّ اِنّى نَذَرْتُ لَک ما فى بَطْنى مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنّى
اِنَّک اَنْتَ السَّمیعُ
پروردگارا من نذر کرده ام براى تو آنچه را در شکم من است آزاد پس بپذیر از من که
براستى تویى شنواى
الْعَلیمُ
دانا
پس ببندد آن را بر ران راست او و چون فرزندش متولّد شد آن را باز کند و نیز روایت شده که بخواند بر آن :
فَاَجائَهَا الْمَخاضُ اِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ
تا رُطَباً جَنِیاً
پس بیاوردش درد زاییدن بسوى تنه درخت خرما * (تا آیه
25 سوره مریم )
پس صدا بلند کند به این آیه :
وَاللَّهُ اَخْرَجَکمْ مِنْ بُطُونِ اُمَّهاتِکمْ
لاتَعْلَمُونَ شَیئاً
و خدا بدر آورد شما را از شکمهاى مادرانتان که نمى
دانستید چیزى
وَ جَعَلَ لَکمُ السَّمْعَ وَ الاَْبْصارَ وَ الاَْفْئِدَةَ لَعَلَّکمْ
تَشْکرُونَ کذلِک اُخْرُجْ اَیها
و قرار داد براى شما گوش و چشم و دل شاید شما سپاسگزارید این چنین برون آى
الطِّلْقُ اُخْرُجْ بِاذْنِ اللَّهِ
این چنین برون آى به اذن خدا
و نیز از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که براى آسان شدن ولادت بنویسد
در پوستى یا کاغذى :اَللّهُمَّ فارِجَ الْهَمِّ وَ کاشِفَ الْغَمِّ
وَ رَحْمنَ الدُّنْیا
خدایا اى غم گشا و برطرف کننده اندوه اى بخشاینده دنیا
وَالاْخِرَةِ وَ رَحیمَهُما اِرْحَمْ فلانة بنت فُلانة رَحْمَةً تُغْنیها بِها عَنْ
رَحْمَةِ
و آخرت و مهربان آن دو، رحم کن فلان زن دختر فلان را به رحمتى که بى نیازش کنى بدان
از رحمت
جَمیعِ خَلْقِک تُفَرِّجُ بِها کرْبَتَها وَ تَکشِفُ بِها غَمَّها وَ تُیسِّرُ
بِها وِلادَتَها وَ
همه خلق خود و بگشایى بدان محنتش را و برطرف کنى بدان اندوهش را و آسان گردانى
زاییدنش را
قُضِىَ بَینَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لایظْلَمُونَ وَ قیلَ الْحَمْدُلِلَّهِ
رَبِّ الْعالَمینَ
و داورى شد میانشان به حق و ستمى به ایشان نشد و گفته شد ستایش خاص خدا
پروردگار جهانیان است
بجهت باز کردن بسته شده
بنویسد اوّل سوره اِنّا فَتَحْنا تا مُسْتَقیماً و سوره اِذا جآءَ نَصْرُاللَّهِ و
این آیات را:وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ جَعَلَ لَکمْ مِنْ اَنْفُسِکمْ اَزْواجاً لِتَسْکنُوا
اِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکمْ
و از آیات خدا این است که ((قرار داد براى شما از خودتان جفتهایى تا آرامش
یابید بدانها و قرار داد میانه شما
مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فى ذلِک لاَیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکروُنَ ثُمَّ
ادْخُلُوا عَلَیهِمُ الْبابَ
دوستى ومهر براستى دراین کار نشانه هایى است براى مردمى که تفکر مى کنند)) سپس
((داخل شوید برایشان از این دروازه ها
فَاِذا دَخَلْتُمُوهُ فَاِنَّکمْ غالِبُونَ فَفَتَحْنا اَبْوابَ السَّمآءِ بِمآءٍ
مُنْهَمِرٍ وَ فَجَّرْنَا
و چون داخل شدید غلبه با شما است )) ((پس گشودیم درهاى آسمان را به آبى ریزان و
شکافتیم در
الاَْرْضَ عُیوناً فَالْتَقَى الْمآءُ عَلى اَمْرٍ قَدْ قُدِرَ رَبِّ اشْرَحْ لى
صَدْرى وَ
زمین چشمه ها و به هم پیوست (هر دو) آب براى کارى که مقدر شده بود پروردگارا سینه
ام را بگشا و
یسِّرْلى اَمْرى وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانى یفْقَهُوا قَوْلى وَ تَرَکنا
کارم را آسان کن و گره از زبانم بگشا تا فهم کنند گفتارم را و واگذاریشان در آن روز
بَعْضَهُمْ یوْمَئِذٍ یمُوجُ فى بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ
که برخى موج زنند در برخى دیگر و در صور دمیده شود و
جَمْعاً کذلک حَلَلْتُ فُلانَ بْنِ فُلانٍ عَنْ بِنْتِ فُلانَةٍ لَقَدْ جائَکمْ
رَسُولٌ مِنْ
گردشان آریم این چنین گشودم فلان پسر فلان را از دختر فلان به حقیقت آمد شما را
پیامبرى از
اَنْفُسِکمْ عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیکمْ بِالْمُؤْمِنینَ
رَؤُفٌ رَحیمٌ فَاِنْ
خودتان که ناگوار است بر او آنچه شما را به رنج اندازد و علاقمند به شما است و نسبت
به مؤ منان رؤ ف و مهربان است اگر
تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِىَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَ
هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ
پشت کردند بگو بس است مرا خدا معبودى جز او نیست بر او توکل کنم که او پروردگار عرش
بزرگ است
پس این نوشته را همراه او نموده و بر او آویزان کنند
و در طبّ الا ئمّه دعائى از حضرت موسى بن جعفر علیه السلام نیز نقل شده که تعلیم
اسحاق صحّاف فرموده چون طولانى بود ذکر ننمودیم
تعویذ تب (1)
بخواند این تعویذ را که رسول خدا صلى الله علیه و آله تعلیم امیرالمؤمنین علیه
السلام فرموده :
اَللّهُمَّ ارْحَمْ جِلْدِىَ الرَّقیقَ وَ عَظْمِىَ الدَّقیقَ وَ اَعُوذُ بِک مِنْ
فَوْرَةِ الْحَریقِ یا
خدایا رحم کن به پوست نازکم و استخوان باریکم و پناه برم به تو از فوران حریق اى
اُمَّ مِلْدَمٍ اِنْ کنْتِ آمَنْتِ بِاللَّهِ فَلا تَاْکلىِ اللَّحْمَ
وَلاتَشْرَبىِ الدَّمَ وَلاتَفُورى مِنَ
تب اگر ایمان به خدا دارى پس مخور گوشت را و نیاشام خون را و فوران مکن از
الْفَمِ وَانْتَقِلى اِلى مَنْ یزعَمُ اَنَّ مَعَ اللَّهِ اِلهاً آخَرَ فَاِنّى
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ
دهان و برو به نزد کسى که مى پندارد که با خداوند معبود دیگرى است چون که من گواهى
دهم که نیست معبودى جز خدا
وَحْدَهُ لاشَریک لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
یگانه اى که شریک ندارد و گواهى دهم که محمّد بنده و رسول او است
تعویذ تب (2)
مواظبت کند در صبح و شام بخواندن دعاى نور که سلمان از حضرت فاطمه صلوات اللَّه
علیها نقل کرده و در مفاتیح ذکر شده
تعویذ تب (3)
روایت شده که ائمّه علیهم السلام تب را به آب سرد معالجه مى کردند پیوسته یک جامه
را در آب تر مى کردند و بر جسد مى چسبانیدند
تعویذ تب (4)
به خط امام رضا علیه السلام دیده شد که براى تب به سه قطعه کاغذ بنویسند بر قطعه
اوّل :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ لاتَخَفْ اِنَّک اَنْتَ الاَْعْلى * و بر
دوّم : بِسْمِ اللَّهِ
بنام خداى بخشاینده مهربان نترس که براستى تویى برتر * * * * به نام خداى
الرَّحْمنِ الرَّحیمِ لاتَخَفْ نَجْوَتَ مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ * و بر سوّم :
بِسْمِ اللَّهِ
بخشاینده مهربان نترس که نجات یافتى از مردم ستمکار * * * * بنام خداى
الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الاَْمْرُ تَبارَک اللَّهُ
رَبُّ الْعالَمینَ
بخشاینده مهربان هان که از آن اوست آفرینش و فرمان ، برتر است خدا پروردگار
جهانیان
پس بخواند بر هر قطعه اى سه مرتبه توحید و ببلعد آن را در سه روز هر روزى یکى از آنها
را که خوب خواهد شد انشاءاللَّه
تعویذ تب (5)
تکمه هاى پیراهن را بگشاید و سر را در پیراهن داخل کند و اذان و اقامه گوید و هفت
مرتبه حمد بخواند که انشاءاللَّه خوب خواهد شد
تعویذ تب (6)
روایت است از ائمّه علیهم السلام که بنویسد در پوستى و آویزان کند بر تب دار این
عَوذَه را:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِعِزَّتِک وَ قُدْرَتِک وَ سُلْطانِک وَ ما اَحاطَ
بِهِ عِلْمُک اَنْ
خدایا من از تو درخواست مى کنم به عزتت و نیرو و سلطنتت و آنچه را دانش تو بدان
احاطه دارد که
تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ لا تُسَلِّطَ عَلى فُلانِ بْنِ
فُلانٍ شَیئاً مِمّا
درود فرستى بر محمد و آل محمد و دیگر آنکه مسلط نکنى بر فلان کس پسر فلانى چیزى را
از
خَلَقْتَ بِسُوَّءٍ وَارْحَمْ جِلْدَهُ الرَّقیقَ وَ عَظْمَهُ الدَّقیقَ مِنْ
فَوْرَةِ الْحَریقِ
مخلوقاتت به بدى و رحم کن به پوست نازکش و به استخوان باریکش از جوشش سوختن ،
اُخْرُجى یا اُمَّ مِلْدَمٍ یا آکلَةَ اللَّحْمِ وَ شارِبَةَ الدَّمِ حَرُّها و
بَرَدُها مِنْ جَهَنَّمَ اِنْ
بیرون رو اى تب اى خورنده گوشت و نوشنده خون که گرمى و سردیت در دوزخ است اگر
براستى
کنْتِ آمَنْتِ بِاللَّهِ الاَْعْظَمِ اَنْ لاتَاْکلى لِفُلانِ بنِ فُلانة لَحْماً
وَ لاتُمَصّى لَهُ دَماً
ایمان به خداى اعظم دارى نباید بخورى از فلان پسر فلان گوشتى و نمکى از او خونى
وَلاتَنْهَکى لَهُ عَظْماً وَلاتُثَوِّرى عَلَیهِ غَمّاً وَ لاتُهَیجى عَلَیهِ
صُداعاً وَانْتَقِلى
و باریک نکنى استخوانش را و نفرستى بر او اندوهى و تحریک نکنى بر او درد سرى و کوچ
کن
عَنْ شَعْرِهِ وَ بَشَرِهِ وَ لَحْمِهِ وَ دَمِهِ اِلى مَنْ زَعَمَ اَنَّ مَعَ
اللَّهِ اِلهاً آخَرَ لا اِلهَ اِلاّ
از مو و پوست و گوشت و خونش بسوى کسى که پندارد با خداوند خداى دیگرى است معبودى
نیست جز
هُوَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا یشْرِکونَ
خداى سبحان و برتر است از آنچه شریکش سازند
و بنویسد بعد از عَمّا یشْرِکون اسم یک نفر از اهل ذمّه یایکى از دشمنان خدا را
تعویذ تب (7)
بنویسد از براى تب و ببندد بر بازوىِ راست تب دار:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
بنام خداى بخشاینده مهربان ستایش خداى را پروردگار جهانیان
تا آخر سوره
بِسْمِ الِلَّهِ وَ بِالِلَّهِ اَعُوذُ بِکلِماتِ اللَّهِ التّآمّاتِ کلِّهَا الَّتى لایجاوِزُهُنَّ بَرُّ وَلا
فاجِرٌ مِنْ شَرِّ ما
بنام خدا و بذات خدا پناه مى برم به کلمات تامه خدا همه آنهایى که نگذرد از آنها نیکوکار و بدکار از شر
آنچه
خَلَقَ وَ ذَرَءَ وَ بَرَءَ وَ مِنْ شَرِّ الْهآمَّةِ وَ السّآمَّةِ وَالْعآمَّةِ
وَاللاَّّمَّةِ وَ مِنْ شَرِّ
خدا خلق کرده و آفریده و از شر جانوران خزنده و گزنده و عموم آنها و چشم زخم و از
شر
طَوارِقِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ مِنْ شَرِّ فُسّاقِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ وَ
مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ
پیش آمدها ناگهانى شب و روز و از شر بدکاران عرب و عجم و از شر بدکاران جن
وَالاِْنْسِ وَ مِنْ شَرِّ الشَّیطانِ وَ شَرَکهِ وَ مِنْ شَرِّ کلّ ذى شَرٍّ وَ
مِنْ شَرٍّ کلِّ دآبَّةٍ
و انس و از شر شیطان و دامهایش و از شر هر صاحب شرى و از شر هر جنبنده اى که زمام
اختیارش
هُوَ آخِذٌ بِناصِیتِها اِنَّ رَبّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ رَبَّنا عَلَیک
تَوَکلْنا وَ اِلَیک
بدست او است که براستى پروردگار من بر راه راست است پروردگارا بر تو توکل کردیم و
بسوى تو
اَنَبْنا وَ اِلَیک الْمَصیرُ یا نارُ کونى بَرْداً وَ سَلاماً عَلى اِبْرهیمَ
وَ اَرادُوا بِهِ کیداً
بازگشتیم و بازگشت همه بسوى تو است اى آتش سرد و سلامت باش بر ابراهیم و قصد نیرنگى
فَجَعَلْناهُمْ الاَْخْسَرینَ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى فُلانِ بْنِ فُلانةَ رَبَّنا
لاتُؤ اخِذْنا اِنْ
براى او بودند که ما زیانکارشان کردیم سرد و سلامت شو بر فلان پسر فلان زن ،
پروردگارا مگیر ما را
نَسینا اَوْ اَخْطَاْنا
اگر فراموش کردیم یا خطا
تاآخر سوره
حَسْبِىَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکیلاً وَ تَوَکلْ
بس است مرا خدا معبودى نیست جز او پس او را وکیل
گیر و توکل کن
عَلَى الْحَىِّ الَّذى لایمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَ کفى بِهِ بِذُنُوبِ
عِبادِهِ خَبیراً
بر زنده اى که نمیرد و به حمدش تسبیح گوى و آگاه بودن او به گناهان بندگانش بس است
بَصیراً لا اِلهَ اِلاّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریک لَهُ صَدَقَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ
عَبْدَهُ وَ هَزَمَ
معبودى نیست جز خدا یگانه اى که شریک ندارد راست آمد وعده اش و یارى کرد بنده اش را
و منهزم ساخت
الاَْحْزابَ وَحْدَهُ ماشآءَ اللَّهُ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ کتَبَ اللَّهُ
لاََغْلِبَنَّ اَنَا وَ رُسُلى اِنَّ اللَّهَ
احزاب را به تنهایى آنچه خدا خواهد، نیرویى نیست جز به خدا و مقرر فرمود خدا که
غلبه خواهیم کرد من و فرستادگانم همانا خدا
قَوِىُّ عَزیزٌ اِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ وَ مَنْ یعْتَصِمْ
بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِىَ اِلى
توانا و نیرومند است و حتما حزب خدا غلبه کند و هرکه متمسک شود به خدا حتما به
صِراطٍ مُسْتَقیمٍ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبینَ
الطّاهِرینَ
راهى راست هدایت شده است و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه اش
تعویذ تب (8)
بر سه قطعه شکر بنویسد و هر قطعه را صبح ناشتا بخورد تا سه روز در قطعه اوّل
عَقَدْتُ بِاِذْنِ اللَّهِ و در دوّم شَدَدْتُ بِاِذْنِ اللَّهِ و در سوّم سَکنْتُ
بِاِذْنِ اللَّهِ
دُعاى زَحیر
روایت شده که شخصى شکایت کرد به حضرت موسى بن جعفر علیه السلام و گفت مرا زَحیرى
است که ساکن نمى شود فرمود هرگاه فارغ شدى از نماز شب بگو:
اَللّهُمَّ ما کانَ مِنْ خَیرٍ فَمِنْک لاحَمْدَلى فیهِ وَ ما عَمِلْتُ مِنْ
سُوءٍ فَقَدْ حَذَّرْتَنیهِ
خدایا هرچه خیر است از تو است و من ستایشى ندارم و آنچه کار بد کردم که تو مرا از
آن کار برحذر داشتى
لاعُذْرَ لى فیهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِک اَنْ اَتَّکلَ عَلى مالا حَمْدَلى
فیهِ اَوْ آمَنَ مِمّا
من عذرى در آن ندارم خدایا به تو پناه برم از اینکه توکل کنم بر آنچه حمدى در آن
ندارم یا ایمن گردم از آنچه
لا عُذْرَ لى فیهِ
عذرى در آن براى من نیست
دعاى قرقره شکم
و نیز روایت است که شخصى شکایت کرد به آن حضرت و گفت شکم من پیوسته صدا مى کند و من
حیا مى کنم با مردم تکلّم کنم زیرا که آن صدا از شکم من بیرون مى آید و مردم مى
شنوند پس دعا کنید از براى من به شفاء، آن حضرت فرمود هرگاه فارغ شدى از نماز شب
بگو اَللّهُمَّ ما عَمِلْتُ مِنْ خَیرٍ فَهُوَ مِنْک لا حَمْدَ لى فیهِ تا آخر
آنچه که گذشت .
و نیز از حضرت صادق علیه السلام وارد شده براى قَراقِر شکم که سیاه دانه با عسل
بخورد
دعاى بَرَص (پیسى اندام )
از یونس روایت است که گفت سپیدى در مابین دیدگان من عارض شده بود شکایت کردم آن را
به حضرت صادق علیه السلام فرمود وضو بگیر و دو رکعت نماز گذار و بگو:
یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا سَمیعَ الدَّعَواتِ یا
مُعْطِىَ
اى خداى بخشاینده اى مهربان اى شنواى دعاها اى دهنده
الْخَیراتِ اَعْطِنى خَیرَ الدُّنْیا وَ خَیرَ الاْخِرَةِ وَ قِنى شَرَّ
الدُّنْیا وَ شَرَّ الاْخِرَةِ وَ
نیکیها عطا کن به من خیر دنیا و خیر آخرت را و نگاهم دار از شر دنیا و شر آخرت و
اَذْهِبْ عَنّى ما اَجِدُ فَقَدْ غاضَنىِ الاَْمْرُ وَاَحْزَنَنى
دور کن از من آنچه مى یابم که کارم را مشکل کرده و محزونم ساخته
یونس گفت چنان کردم که آن حضرت فرموده بود حق تعالى آن پیسى را از من زایل کرد وَ لَهُ الْحَمْدُ
.و در روایت عدّة الدّاعى است که حضرت با وى فرمود چون ثلث آخر شب مى شود برخیز در
اوّل آن و وضو بگیر و مشغول نماز شب خود بشو و بگو در سجده آخر در رکعت اوّل :
یا عَلَىُّ یا
عَظیمُ یا
اى والا اى بزرگ اى
رَحْمنُ یا رَحیمُ یا سامِعَ الدَّعَواتِ یا مُعْطِىَ الْخَیراتِ صَلِّ عَلى
مُحَمَّدٍ وَ آلِ
بخشاینده اى مهربان اى شنواى دعاها اى عطاکننده خیرات درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّدٍ وَاَعْطِنى مِنْ خَیرِ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ ما اَنْتَ اَهْلُهُ
وَاصْرِفْ عَنّى مِنْ شَرِّ
محمد و بده به من از خیر دنیا و آخرت آنچه را تو شایسته آنى و دور کن از من از شر
الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَاَذْهِبْ عَنّى هذَا الْوَجَعَ
فَاِنَّهُ قَدْ غاظَنى
دنیا و آخرت آنچه را تو شایسته آنى و دور کن از من این درد را که براستى ناراحتم
کرده
وَاَحْزَنَنى
و محزونم نموده
و الحاح و مبالغه کن در دعا یونس گفت من بجا آوردم
آنچه فرموده بود به کوفه هنوز نرسیده بودم که خوب شدم
و نیز براى آن نوشتن سوره یسَّ با عسل در جامى و شستن و خوردن وارد است چنانکه براى
بواسیر نیز وارد شده و همچنین تربت امام حسین علیه السلام با آب باران براى پیسى
وارد شده و حَنا را بانوره مخلوط کردن و بر روى آن مالیدن نیز روایت شده
بجهت جرب و دمّل و قوباء
و آن جوشى است در بدن یا خارش بسیار که آن را دار گویند روایت شده که
بخوانند بر او و بنویسند و بر او آویزان کنند
بِسْمِ
اللَّهِ
بنام
خداى
الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ مَثَلُ کلِمَةٍ خَبیثَةٍ کشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ اجْتُثَّتْ
مِنْ فَوْقِ الاَْرْضِ
بخشاینده مهربان و داستان سخن بد چون درخت بدى است که کنده شده از روى زمین
ما لَها مِنْ قَرارٍ تا آخر آیه مِنْها خَلَقْناکمْ وَ فیها نُعیدُکمْ وَ مِنْها
نُخْرِجُکمْ تارَةً
و قرار ندارد (سوره ابراهیم 27) * * * از آن آفریدیمتان و در آن بازگردانیمتان و از
آن برون آوریمتان بار
اُخْرى اَللَّهُ اَکبَرُ وَ اَنْتَ لاتُکبَّرُ اَللَّهُ یبْقى وَ اَنْتَ
لاتَبْقى وَاللَّهُ عَلى کلِّ شَیئٍ
دیگر، خدا بزرگتر است و تو بزرگ نیستى خدا بماند و تو نمانى و خدا بر هر چیز
قَدیرٌ
توانا است
بجهت درد عورت
روایت شده که یکى از اصحاب ائمّه علیهم السلام عورت خود را گشوده بود در موضعى که
شایسته نبود مبتلا شده بود به درد آن خدمت حضرت صادق علیه السلام شکایت کرد حضرت
تعلیم فرمود او را این عَوذه فرمود دست چپ خود را بر آن بگذار و بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بَلى مَنْ اَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوْ مُحْسِنٌ
فَلَهُ اَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلا
بنام خدا و به خدا آرى هر که براى خدا روى تسلیم (بر زمین ) نهد و نکوکار باشد
پاداشش پیش پروردگار اوست و
خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاهُمْ یحْزَنُونَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْلَمْتُ وَجْهى
اِلَیک وَفَوَّضْتُ اَمْرى
ترسى بر ایشان نیست و نه غمناک شوند خدایا من رویم را براى تو تسلیم کردم و کارم را
اِلَیک لا مَلْجَاءَ وَ لامَنْجا مِنْک اِلاّ اِلَیک
به تو واگذار نمودم پناهگاه و راه نجاتى از تو نیست جز به تو
این
را سه مرتبه بگو که عافیت خواهى یافت انشاءاللّه تعالى
بجهت درد زانو
از طبّ الائمّه نقل است که جابر جعفى از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده که
گفت من نزد امام حسین علیه السلام بودم که مردى از شیعیان او از بنى امیه آمد به
خدمتش و عرض کرد یابن رسول اللَّهِ من نمى توانم به خدمت شما بیایم بجهت درد پائى
که دارم حضرت فرمود: چرا غافلى از تعویذ امام حسن علیه السلام گفت یابْنَ رَسُول
اللَّهِ چیست آن فرمود اِنّا فَتَحْنا لَک فَتْحاً مُبیناً تا وَ کانَ اللَّهُ
عَزیزاً حَکیماً # پس بجا آورد آن مرد آنچه فرموده بود آن حضرت پس از آن احساس نکرد
درد پا را .
و نیز براى درد زانو وارد شده که چون نماز گذاردى بگو:
یا اَجْوَدَ مَنْ اَعْطى یا خَیرَ مَنْ سُئِلَ وَ یا
اَرْحَمَ مَنِ
اى بهترین عطابخش اى بهترین سؤ ال شده اى مهربانترین
اسْتُرْحِمَ اِرْحَمْ ضَعْفى وَ قِلَّةَ حیلَتى وَ اَعْفِنى مِنْ وَجَعى
مهر خواسته رحم کن به ناتوانى و بیچارگیم و عافیتم ده از این درد