شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
55751
نام: sara
شهر: از تهران
تاریخ: 6/29/2008 7:53:08 AM
کاربر مهمان
  يه سلام و خير مقدم به برادر گرامي مقداد:

از اينكه از غيبت طولانيتون برگشتيد جاي خوشحاليه,.خوبين كه انشالله ؟...جاتون خالي بود البته جاي همه بچه هاي غايب خاليه.اميدوارم كه همشون سالمو تندرست باشن. انشاءالله كه فرصت دوباره پيداكنن .... اينكه گفته بوديدراه ديگه دفاع ايستادنو بحث كردنه كاملا درسته اما با بعضي اشخاص بهيچوجه نميشه بحث كرد و ممكنه اخر سر يه برچسبي هم به ادم بچسبونن!!!بخصوص در زمينه هايي كه مربوط به درك حضوري و شهودي هست...من فقط متاسفم كه از قداست و پاكي موضوعات ديني تا چه حد داره سوء استفاده ميشه و هنوز برخورد با اين اشخاص كه خطرشون كمتر از دشمناي خارجي نيست صورت قانوني پيدا نكرد...البته بعضياشونم واقعا از روي اعتقاد پاك اين حرفارو ميزنن ...بعضي وقتا فكر ميكنم بهترين جمله اي كه بعد از مرگ ميشه رو قبر اين دسته نوشت اينه:
مذهب رو دوست داشت ولي اونرو نشناخت!!!!!!!!!!! انشاءالله خدا همه ما رو براه حقيقت هدايت كنه...
55750
نام: گدای کوی رضا (ع)
شهر: اصفهان
تاریخ: 6/29/2008 6:24:16 AM
کاربر مهمان
  به نام خدای مهربون
همه آدم ها اشتباه می کنند و معمولا هم در یکی از حساس ترین لحظات زندگی شون اشتباه می کنند. اما اون چیزی که آدم ها را از هم متمایز می کنه اینه که چه طوری اشتباهشون را جبران می کنند.
چند وقته که احساس می کنم همه اعتقاداتم را مثل یه ارث گرانبها از پدر و مادرم تحویل گرفتم و تنها کاری که کردم اینه که نگهشون داشتم و خرجشون نکردم. اما دیگه نمی خوام این جوری باشه. این جور ثروت ها را آدم زود از دست می ده. دلم می خواد عقیده ام به اندازه ای در عمق جانم نفوذ کرده باشه که اگه با این عقیده هر جای دنیا و در هر محیطی که زندگی کنم عقیده ام ذره ای عوض نشه. به نظر شما برای تقویت ایمان و عقیده از کجا باید شروع کرد؟
55749
نام: ياس
شهر: باغچه مهربوني
تاریخ: 6/29/2008 6:18:24 AM
کاربر مهمان
  به نام خداوند بخشنده مهربان
باسلام
مريم خانم از انتظار بهاروباران سلام از اينكه همكاري
مي كنيد خوشحالم .
ختم حديث شريف كساء تا چهل روز به نيت برآورده شدن حاجات وتعجيل در فرج آقا امام زمان در صورت درخواست نامتان ثبت مي شود.
ختم حديث شريف كساء:
يك: ياس از باغچه مهربوني
دو: مريم بزرگوار از انتظار بهار وباران
سه: چه فرقي مي كنه ازهيچ جا
چهار: گداي كوي رضااز اصفهان
پنج : هدهد غريب ازصبا
شش : متحيراز شهيد آويني
هفت : ايمان از توكل به خدا
هشت : بنده خدا از بروجرد
نه:فراق از ديدار يار
ده: شهاب از اميد به رحمت خدا
يازده:اسمم يادم نمي ياد از خدا مي داندوبس
دوازده:هدهدغريب از غربت
سيزده:محمد گرامي
چهارده: پيام گرامي
پانزده: امين گرامي
شانزده:اميد گرامي
هفده:شهناز خانم محترم
هجده:خانم السادات محترم
نوزده: سيد مهدي گرامي
بيست:صمن ناز خانم محترم
بيست ويك: شمسي خانم محترم
بيست ودو:
بيست وسه:
بيست وچهار:
بيست وپنج:
بيست وشش:
بيست وهفت:
بيست وهشت:
بيست ونه:
سي:
سي ويك:
سي ودو:
سي وسه:
سي وچهار:
سي وپنج:
سي وشش:
سي وهفت:
سي وهشت:
سي ونه:
چهل:
اللهم عجل لوليك الفرج
اللهم صل علي محمد وآل محمدوعجل فرجهم
55748
نام: sara
شهر: از تهران
تاریخ: 6/29/2008 5:58:44 AM
کاربر مهمان
  سلام اهل دلياي نازنين:
امروز خرگوش كوچولو موچولوي من داشت با خودش رقابت ميكرد...بعضي وقتا ميره سراغ سيماي خطرناك و شروع ميكنه به جويدنشون البته خوشبختانه هنوز دچار برق گرفتگي نشده چون اما به محض اينكه غيبش ميزنه ميفهمم رفته يه جاي خطرناك كه پر سيمه...بهرحال اون منطقه رو كلا استتار كردم كه نتونه پيداش كنه...اما ديروز بازديدم گم شده...رفتم اونجا رو نگاه كردم ديدم نيست!!! خلاصه خيلي نگران شدم گفتم خوراك حيووناي ديگه شده...بعد از كلي نگراني كه به دو ساعت انجاميد ديدم تو قسمت كابل ها يه سرو صدايي مياد رفتم نگاه كردم ديدم چنان درست همون قسمت خودشرو چسبونده به گوشه ديوار و اونم بالاي يه بلندي كه اصلا امكان نداشت بتونه اون ارتفاعرو بره بالا ...بالا اون گوشه جايي كه نميشد ديدش قايم شده و تا من ديدمش شروع كرد به گارد گرفتن...با خودم گفتم اين ناقلاي كوچولو در رسيدن به هدفش , حداقل از من يكي كه زرنگتر ه اگرچه خبر نداره چه خطري اون گوشه وجود داره...ولي خوب حداقل به من ياد داد كه چطوري با خودم رقابت كنم تا بتونم هر روز بيشتر از روزاي پيش راه هاي جديد زندگي كردنو و پيشرفت كردنو رو پيدا كنم!!!!البته حالا بايد بيشتر مواظبش باشم چون خيلي باهوش و كنجكاوه و ضمنا ميتونه مربي خوبي برا ادماي بالغ باشه...در ضمن متوجه شدم حتي حيووناهم دوست دارن لذت برنده بودنو حس كنن و تصور هم نميكنم هيچ چيز تو دنيا به اندازه احساس برنده بودن در رشد و تقويت زندگي و اعتماد بنفس ادم تاثير داشته باشه!
ولي خوب مهمه كه تو راهي باشي كه بتوني توش خوب عمل كني...و در تلاش رسيدن به هدفايي باشي كه حداقل توش يه معني اي وجود داشته باشه...جستجو براي معني و خود معني ...البته بگذريم كه اين دوره يه دوره اي هست كه زندگي براي عده اي بي معنا شده و نه تنها در تكاپوي معناني نيستن بلكه اين حس فطري رو تو خودشون سركوب ميكنن...بهر حال هر كشش و نيرويي هم كه سركوب بشه طبيعيه كه توليد انواع و اقسام بيماريهاي رواني ميكنه...فكر كنم اگه يه بار برق اين خانوم خرگوشرو بگيره و شانس بياره زنده بمونه اونوقت تازه معني اونجا نرفتنو ميفهمه نميدونم فقط حدس ميزنم!!!البته خدا كنه حداقل تا وقتي پيش منه بتونم از خطرات اطراف حفظش كنم...اين خرگوش همچين يه شباهتهايي هم با خرگوش چموش درون ما ادما داره...زيبا و پاك , كنجكاو و شجاع ولي نا اشنا با خطرهاي پنهاني...خدايا همه جا پر از خطره!!!! ولي مطمئنم كه تو مواظب مايي چون هروز صدات ميكنيم و هروز به اميد مراقبتاي تو لحظاترو پشت سر ميذاريم...خدايا اينم ميدونم كه محبت تو نسبت بما بي شباهت به محبت من به اين خرگوشه نيست...يه موجود بي پناه و پر زحمت اما بخاطر نيروي عشق و محافظت داره رشد ميكنه...خدايا ميدونم كه درك من از تو شايد به اندازه درك اين خرگوشه نسبت به صاحبش نباشه اما خدايا عشق و مراقبتترو حس ميكنم...و مرا همين بس كه زير چتر حمايت معشوقي مثل تو هستم...خدايا اجازه نده كه در راه رشد كوتاهي ورزيم و خدايا نگذار اخر قصه زندگيمون بنويسن كه زندگيش حروم شد و بيخودي هق هق ميكرد.....خدايا اميدوارم كه جاي زندگيرو تنگ نكرده باشم هر چند كه از هيچو پوچ شدن در اخر و پايان كار ميترسم....چه خوب گفت كه مرگ به ما مي‌آموزد كه قدر لحظه هاي زندگي را بدانيم ...این دشت سخاوت تو بوی بهاران می دهد ...و تو زین مرداب ریا کاران چو شمع بر من تابیدی...من با تو تا مرز حس درک و شناخت رفته ام...تو برای من با ارزش تر از هر چه گوهر بوده ای...بارالها هر چه بر اين صفحه بنويسم نميتونه عظمت اين لحظه هارو توصيف كنه..
55747
نام: هیلدا
شهر: آلمان
تاریخ: 6/29/2008 3:55:09 AM
کاربر مهمان
  ba salam khedmate hameye doostane aziz, omidvaram ke ebadathaye hamatoon morede ghaboole hagh gharar gerefte bashe. rastesh man harvaght soali baram pish miad ke javabi barash nadaram miam inja ta agar doostane aziz ke ghablan ham lotf kardan va javabe khaily az soalharo dadan komakam konan ta haghighatro behtar bedoonam, rastesh hamoontor ke neveshtam man az alman hastam va inja zendegi mikonam, inja keshvari hast ke adamhaye ziyadi ba dinhaye motefavet toosh zendegi mikonan, az unja ke man yek dokhtare irani va mosalmoon hastam, yani dine eslamro be onvane dine khodam ghabool daram, moteasefane az unjae ke hich vaght ketabe moghadase ghoranro kamel nakhoonde boodam yani harchi boode dar hade madrese boode, baraye hamin inja soalhae az man porside mishod ke hich javabe dorosti barash nadashtam chonke aslan ghoranro khoob nakhoonde boodam, rooye in hesab yekrooz tasmim gereftam ke ghoranro ba deghat az avlesh bekhoonam ( albate enshalla ke tofighesho dashte basham ke khatmesh konam) . akhe khodetoon ham midoonid inroozha moteasefane esme dine eslam va ghoran badjoori bad dar rafte, rooye in hesab doost dashtam ghoranro kamel bekhoonam ke baraye adamhae ke hamishe mikhastan dar moghabele ghoran jebhegeeri konan yek javabe mohkam dashte basham va begholan ba taasobe bija va ghoran nakhoonde azash defa nakonam, kholase saretoonro dard nayaram, inharo goftam ke bedoonid cheghadr baram moheme ke javabe soalamo begiram, man alan taze sooreye (NESAA) mikhoonam, rastesh soal khaily ziad dashtam ke mikhastam inja az doostan beporsam vali az unja ke khoda doostam dare ta safheye sitero baz kardam didam ke cheghadr ghashang dar morde zan dar ghoran tozih dade shode, yani dar vaghe tarjome va tafsiri ke man az in soore inja khoondam javabe aksare soalatamro dad, bejoz yekisho ke alan miporsam, ey kash tooye in site tafsire tamame soorehaye ghoran bood,

SOALE MAN:dar sooreye nesaa, ayeye 34 neveshte shode ke (( va zananike az mokhalefat va nafarmanie anha bimnak hastid bayad nakhost anhara pand dahid va az khabgaheshan doori konid, dar soorate nafarmani anhara be ZADAN tanbih konid, chenanche etaat kardand digar haghe hichgoone setam bar anha nadarid.......))

hala man mikham bedoonam chera khoda be mard in ejazaro dade ke zanro kotak bezane? rastesh vaghti be in jomle fekr mikonam ehsase khoobi behem dast nemide, chonke midoonam khodaye aziz va bozorge man ke khaily doostesh daram chetor mitoone be bandash in ejazaro bede ke bandeye digaro bezane, dar soorati ke barha be edalate beyne zan va mard eshare shode, ok inro ghabool daram ke mard bar zan un ham be hekmate khoda yek bartari ( ke nemidoonam bekhatere chi hast) dare vali aya in bartari be mard in ejazaro mide??

shayad khaily az mardom in chizharo az ghoran ke mikhoonan doost daran zood dar moghabelesh jebhegeeri konan be khosoos mardome inja va bekhosoos iranihaye inja ke dinbakhte hastan.

khoshhal misham agar doostan dar in zamine tafsiri az ghoran baraye man nag
55746
نام: مهدی قیطرانی
شهر: تهران
تاریخ: 6/29/2008 2:38:27 AM
کاربر مهمان
  یکباردیگرصدایم کردکیلومترها مراکشیدپیش خودش چه حالی داشتم حاضرم اواره جهان باشم جنون هم داشته باشم ولی ان حس راباکسی وباچیزی عوض نکنم رفتم کام جسم برامد ولی کام جان... برگشتم ارام شده بودم انگار ارامشی جاودانه بوددراتاق کوچک رویا پرکشیدم کنارش باحس اشنای پرواز بااوپروازکردم اما افسوس کوتاه بود بهم گفت خدامثل همیشه مانند کوه تکیه گاهمه وخودش هم هنوزمنتظر مننتظروفراموشم نکرده (الهم عجل لولیک الفرج ) مرزدرعقل وجنون باریک است کفروایمان چه به هم نزدیک است ........به امیدطلوع مولا ............یاعلی *
55745
نام: راهیان
شهر: شیراز
تاریخ: 6/29/2008 1:05:59 AM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
فقط ...
دیدی آقا جان بازهم از بس خودخواه هستم برای خودم دعا کردم
یا امام رضا دوست دارم بیام به مشهد و یه عمر اونجا بمونم
از دوری خودم با آقام بگم
از غیبت طولانی مردم با آقام بگم
بگم امام رضا همه ما رو شفا بده ...
امام رضا یه روز بشه که تنها دعای ما اومدن آقا باشه...
اللهم کن ولیک الحجت بن الحسن...
بجه های باحال امام رضایی یه دعای باحال کنید
اعتکاف نزدیکه ..
ظهور نزدیکه ...
اگه میریم اعتکاف فقط یه دعا داشته باشیم ...
مثل من خودخواه و بی معرفت نباشید
یک قدم عافل شدم یک عمر راهم دور شد
55744
نام: سارا
شهر: تهران
تاریخ: 6/29/2008 12:29:45 AM
کاربر مهمان
  دارم میمیرم ای خدا....

یه عنایتی که خراب دلم //// بدی هامو نزار به حساب دلم
55743
نام: بوی سیب
شهر: مطلع الفجر
تاریخ: 6/28/2008 8:23:00 PM
کاربر مهمان
  تنزيل

گفتند وزن و قافيه تعطيل ميشود

قحطي استعاره و تمثيل ميشود

قوت گرفت شايعه ، ميگفت بعد از اين

هر صورتي به آينه تحميل ميشود

حتي خبر رسيد که از سردي هوا

گلدسته چند ثانيه قنديل ميشود

پرگار تا نود درجه رفت ناگهان

مژده: شعاع دايره تکميل ميشود

يک حوريه به قالب انسان حلول کرد

از اين حلول هر چه که تشکيل ميشود

در مصرعي خلاصه کنم حرف خويش را:

زهرا به قلب فاطمه تنزيل ميشود

از آن شبي که روي زمين کرده اي نزول

هر آيه با شئون تو تحليل ميشود

تو چشمه ي شگفتي و انجير ميدهي

تحريف قطره هاي تو انجيل ميشود

گاهي درخت ميشوي و ميوه هاي تو

خامش غذاي سفره ي جبريل ميشود

تو سيب ميشوي و تو را ميل ميکند

سرخي گونه هاش که تکميل ميشود

تو ميشوي خديجه و او با وجود تو

حس ميکند به آمنه تبديل ميشود

وقتي شما شدي نخ تسبيح قطره ها

هم مشرب فرات ، لب نيل ميشود

وقتي تو اي الهه ي دريا غضب کني

ماهي بالدار ، ابابيل ميشود

طفل تو مبدا همه ي اتفاقها ست

هر سال با حسين تو تحويل ميشود

اين شعر را ببخش اگر تو زياد داشت

خانم ، غزل ، بدون تو تعطيل ميشود
55742
نام: فاطمه عباسی
شهر: دلتنگی ها
تاریخ: 6/28/2008 7:21:54 PM
کاربر مهمان
  با تشکر از تمامی شما زحمت کشان گرامی

گفتم شبی به مهدی از تو نگاه خواهم
گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم
<<ابتدا <قبلی 5581 5580 5579 5578 5577 5576 5575 5574 5573 5572 5571 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved