بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اقشار مختلف
مردم
بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
اولاً خوشامد عرض ميكنيم به همهى برادران و خواهران عزيز كه از نقاط مختلف
كشور از راههاى دور و نزديك به اينجا تشريف آورديد و اين محفل صميمى و باصفا را
در اين حسينيه تشكيل داديد.
حلول ماه مبارك ربيع الاول را كه ماه ولادت نبى مكرم اسلام حضرت محمد بن
عبداللَّه و يكى از مقاطع تاريخى بزرگ براى كل بشريت است، تبريك عرض ميكنيم. در
روز اول ربيع الاول هجرت پيغمبر واقع شده است؛ از مكه به مدينه كه مبدأ تاريخ
هجرى مسلمانان است. اين ماه هم ربيعالمولود است، هم ربيعالهجره است.
اين خاطرههاى تاريخى براى امت اسلام بسيار بزرگ و ارزشمند است. امروز هم در
دنياى به اصطلاح مدرن، با ترتيباتى كه در ميان ملتها وجود دارد و سابقه نداشته
است، همچنان امت اسلامى و مردم مسلمان در سراسر جهان از اين خاطرهها الهام
ميگيرند؛ درس ميگيرند. در هر نقطهى از دنيا كه مسلمانى زندگى ميكند كه
گويندهى «لااله الا اللَّه» و «محمد رسول اللَّه» است، با ياد ولادت آن بندهى
برگزيده و سرآمد انسانها، در اين ماه در خود احساس شعف ميكند. عشق به نبى مكرم
اسلام در دل يكايك مسلمانهاست؛ لذاست كه شما مىبينيد امروز كه جبههى استكبار
جهانى درصدد تضعيف اسلام است، وجود مبارك پيامبر را هدف قرار ميدهد. صهيونيستها
و دولتهائى كه زير نفوذ صهيونيسم هستند، دستگاه استكبار و در رأس آنها آمريكاى
جنايتكار، وقتى ميخواهند با امت اسلامى دربيفتند و با اسلام معارضه كنند، آماج
حملهى خودشان را نبى معظم و مكرم اسلام قرار ميدهند. اين به چه معناست؟ اين به
خاطر اين است كه ياد آن بزرگوار، نام آن بزرگوار، ولادت آن بزرگوار، هجرت آن
بزرگوار، حكومت ده سالهى آن بزرگوار در مدينه و يكايك اقدام و تعليم و آموزش
آن بزرگوار، امروز براى مسلمانها، اگر تدبر بكنند و تأمل بكنند، يك درس است؛
گشايشِ يك درِ بازى به سوى زندگى است. پيغمبر الهامبخش است براى امت اسلامى.
چون اين را ميدانند؛ چون از بيدارى امت اسلامى ميترسند؛ چون از قدرت جامعهى يك
ميليارد و پانصد ميليونى مسلمان در سرتاسر عالم وحشت دارند، در مقابل پيغمبر
صفآرائى ميكنند. رحمة للعالمين را، منشأ عظيمترين خيرات و بركات براى بشريت
را در مطبوعاتشان، در زبان سياستمدارانشان، در كتابنوشتنهايشان، به وسيلهى
مزدورانشان مورد اهانت قرار ميدهند. اين بايد ما مسلمانها را بيدار كند؛ بفهميم
كه در وجود پيامبر، در شخصيت پيامبر، در خاطرات زندگى پيامبر، در هجرت پيغمبر،
در جهاد پيغمبر، در سيرهى پيغمبر، در درسهاى قولى و عملى پيغمبر، چه گنجينهى
عظيمى براى مسلمانها نهفته است. ما از اين گنجينه اگر استفاده كنيم، امت اسلامى
به آنچنان موقعيتى خواهد رسيد كه نتوانند ديگر به او زور بگويند؛ نتوانند او را
زير فشار قرار بدهند؛ نتوانند او را تهديد كنند؛ اين درس است براى ما.
امروز جبههى استكبار علناً، صريحاً در مقابل اسلام ايستاده است. درست است
كه جمهورى اسلامى را آماج حملات خودشان از لحاظ سياسى و تبليغاتى قرار ميدهند،
لكن دشمنى آنها با جمهورى اسلامى هم به خاطر همين است كه جمهورى اسلامى پرچم
اسلام را بلند كرده است؛ اسلام را در دلهاى آحاد امت اسلامى زنده كرده است؛ به
اسلام رونق بخشيده است؛ عزت بخشيده است و خود به خاطر اسلام عزت پيدا كرده است.
براى اين است كه با جمهورى اسلامى مخالفت ميكنند، معارضه ميكنند، دشمنى ميكنند.
با اسلام در حقيقت اينها مخالفند - يعنى با يكايك اين امت عظيم اسلامى و ملتهاى
اسلامى - اين را بايد آحاد امت اسلامى و ملتهاى مسلمان بدرستى، از بن دندان درك
كنند و بفهمند.
اسم حقوق بشر را مىآورند، اسم دموكراسى را مىآورند، اسم انرژى هستهاى را
در يك برههاى مىآورند؛ اينها را بهانهى دشمنى قرار ميدهند، لكن واقع قضيه
چيز ديگرى است؛ واقع قضيه اين است كه اينها ميدانند اسلام ميتواند امت اسلامى
را به يك قدرت عظيم تبديل كند. با اين مخالفند. ميدانند كه نام پيغمبر، ياد
پيغمبر، زندگى پيغمبر، سيرهى پيغمبر و تعاليم پيغمبر ميتواند امت اسلامى را از
رخوت خارج كند، به او نشاط بدهد، او را در صحنهى بينالمللى تبديل به يك عنصر
اثرگذار و متنفذ كند، عزت به او ببخشد؛ اين را نميخواهند؛ با اين دشمنى ميكنند
و مخالفند؛ والّا كيست كه نداند آمريكائيها اولين دشمن حقوق بشرند. منظورم از
آمريكائيها، مردم آمريكا نيستند؛ سياستمداران، سردمداران، متنفذين، گردانندگان
رژيم آمريكا و رژيم صهيونيستى، كه اولين دشمنان بشريتند. ببينيد چه ميكنند در
غزه! ببينيد چه ميكنند در منطقهى فلسطين! ببينيد با ملتهاى مسلمان چگونه رفتار
ميكنند! ببينيد در عراق و افغانستان با آن ملتهاى مظلوم چگونه با سنگدلى و
قساوت رفتار ميكنند! ببينيد شكنجههايشان را! رئيس جمهور آمريكا رسماً، علناً
قانون ضدشكنجه را رد ميكند؛ اين خيلى مطلب مهمى است. يعنى شكنجه بايد قانونى
باشد، بايد آمريكائيها زندانيان خودشان را، بيگناهانى را كه در عراق و در
افغانستان و در هر نقطهى عالم دستگير ميكنند، بتوانند اينها را آزادانه شكنجه
كنند. پرچم طرفدارى از شكنجه را در دست گرفتهاند، آنوقت اسم حقوق بشر
مىآورند!
نتيجهى اين رفتارها از سوى سياستمداران و سردمداران و زمامداران آمريكا اين
شده است كه همين «مرگ بر آمريكا»ى شما، امروز از دل ملتهاى مسلمان - از ته دل -
برميخيزد. همهى آنها همين را ميگويند. يك روزى فقط ملت ايران بود كه بيدار شده
بود و شعار «مرگ بر آمريكا» ميداد؛ امروز در سرتاسر جهان - دنياى اسلام، حتى در
ميان غيرمسلمين - هرجا اين رئيسجمهور نگونبخت آمريكا سفر ميكند، شما ببينيد
مردم چه تظاهراتى عليه او ميكنند؛ پرچمشان را آتش ميزنند؛ «مرگ بر آمريكا»
ميگويند؛ آدمك او را درست ميكنند و آتش ميزنند. آنوقت اينها طرفدار حقوق
بشرند؟!
اين وقاحت آنها هم بيشتر مردم دنيا را و ملتهاى زير ستم را به دشمنى با آنها
و نفرت از آنها وادار ميكند. اينجور انسان با شكنجه موافق، با اشغال نظامى
كشورها موافق، با بمب بر سر ملتها ريختن موافق، تبعيض اينجور در داخل خود
آمريكا و در بيرون آمريكا بين آحاد مردم، واضح و علنى و آشكار، آنوقت دم از
دموكراسى بزنند! دم ازحقوق بشر بزنند! اين آن چيزى است كه ملتها را به حقيقت و
واقعيت اين جرثومهى فساد - يعنى استكبار - آشنا ميكند؛ آگاه ميكند؛ ميفهمند
اين سياستها چه چيز را دنبال ميكند.
امروز شما ملت ايران بدانيد در دنيا تنها نيستيد. اين شعارى كه شما ميدهيد،
شعار دل همهى ملتهاى مسلمان است و بسيارى از ملتهاى غيرمسلمان. اين به پايمردى
شما، با ايستادگى شما، با شجاعت شما ملت ايران اتفاق افتاده است. ملتهاى دنيا
حقيقت را فهميدهاند؛ پردهى نفاق از روى اين مستكبرين برطرف شده است. آنها هم
ميدانند؛ ميدانند كه ملت ايران مياندار اين حركت عظيم امت اسلامى است؛ اين را
ميدانند، لذا دشمنيها را متوجه ايران كردهاند.
هرچه كه براى ايران و ايرانى مايهى عزت و قدرت و رفاه و راحتى است، آنها
باهاش دشمنند؛ يكىاش همين انتخاباتى است كه چند روز ديگر تجربهى عظيم مردم
ماست كه بروند به پاى صندوقهاى رأى. با انتخابات شما اينها دشمنند؛ با اصل
انتخابات دشمنند؛ با حضور پرشور و گستردهى مردم در انتخابات دشمنند؛ با انتخاب
آدمهاى اصلح و طرفدار حقوق مردم و متعبد و پايبند به مبانى اسلامى و ارزشهاى
اسلامى مخالفند، دشمنند؛ چرا؟ چون ميدانند اينها هم انتخابات، هم حضور گستردهى
مردم، هم حضور آدمهاى مناسب و شايسته در مجلس، به ضرر آنهاست؛ لذا مخالفت
ميكنند. هرجور مخالفتى كه ميتوانند ميكنند؛ تبليغات ميكنند، راديو به راه
مىاندازند، در راديوهاى گوناگونشان به خيال خودشان مردم را از انتخابات دلسرد
ميكنند - دارند به خيال خودشان كار ميكنند - نتيجه هم انشاءاللَّه كاملاً بعكس
است.
همين هفتهى گذشته آمريكا گفت: ما ميخواهيم عليه ايران از شوراى امنيت
قطعنامه بگيريم براى اينكه مردم ايران را از صندوقهاى رأى دور كنيم. شما فكرش
را بكنيد؛ اينها آنوقت مدعى مردمسالارى و دموكراسىاند! خوب، حضور مردم در هر
نقطهاى از دنيا در انتخابات، مردمسالارى است؛ دموكراسى ديگر معنايش غير از
اين چيست؟ اما چون ميدانند كه ملت ايران با حضور پرشور در انتخابات براى خود
قدرت مىآفريند، عزت خلق ميكند، ميخواهند اين نباشد. البته از همين حالا معلوم
است، در طول اين سى سال گذشته هم معلوم بوده است كه هر وقت دشمنان اين ملت سعى
كردند مردم در انتخاباتى شركت نكنند و تبليغات كردند، مردم بعكس پرشورتر در
انتخابات شركت كردهاند. اين دفعه هم همينجور خواهد شد به توفيق الهى.
مردم ميدانند كه حضور آنها در انتخابات مايهى قدرت و ابهت بينالمللى
آنهاست. آنها اين را نميخواهند. آنها ميخواهند مردم در انتخابات شركت نكنند تا
اين نشانهى روگردانى مردم از نظام اسلامى باشد و نظام اسلامى به اين وسيله
ضعيف بشود و آنها بتوانند به ملت و كشور و دولت و همه فشار وارد كنند.
آنها ميدانند كه حضور پر شور مردم در انتخابات به مردم قدرت ميدهد و آنها
ديگر نميتوانند نقشههايشان را نسبت به ايران اجرا كنند. ميخواهند اين نباشد.
تمام دستگاههاى تبليغاتىشان را به راه انداختهاند كه مردم را از حضور در
انتخابات منصرف كنند. عواملشان هم البته هستند متأسفانه؛ غير از راديوها و
وسائل تبليغاتى آنها، گاهى در گوشه و كنار در داخل هم هستند، براى اينكه مردم
را از انتخابات دلسرد كنند. آنها نسبت به آنچه كه در كشور، از خدمات عظيمى كه
انجام گرفته است، ايجاد ترديد ميكنند.كى ميتواند منكر بشود كه چه خدمات بزرگى
را دولت و مجلس به اين كشور كردهاند. كارهاى عظيمى كه انجام گرفته است و
كارهائى كه ان شاءاللَّه به توفيق الهى ثمرات آن و نتائج آن را مردم بمرور
خواهند ديد. براى اينكه اينها را از چشم مردم دور كنند و مردم را دلسرد كنند،
هر چه ميتوانند و در چنته دارند، عليه دولت، عليه مجلس، عليه مسئولين بيان
ميكنند، تا مردم را دلسرد كنند. يا مثلاً شبههى در خود انتخابات، كه آيا اين
انتخابات آزاد است، آيا آزاد نيست؟ آيا در اين انتخابات دستكارى نميشود، تقلب
نميشود؟ من ميتوانم با اطمينان كامل به شما عرض كنم كه انتخابات - چه در اين
دورهاى كه دو سه روز ديگر انجام خواهد گرفت انشاءاللَّه، چه در دورههاى قبل
- درست انجام ميگيرد. به همين دلائل هم هست كه ما گفتيم، باز هم تكرار ميكنيم:
شركت و حضور در انتخابات براى مردم، هم يك فريضهى سياسى است، هم يك فريضهى
دينى است. اين مثل اين است كه يك انسانى بدن خودش را با ويتامين و با غذاهاى
مقوى تقويت كند؛ وقتى بدن تقويت شد، ميكروبها ديگر نميتوانند در او نفوذ كنند؛
دشمنى هم اگر حمله كرد، ميتواند از خودش دفاع كند. اين، مهمترين مسئله در باب
انتخابات است؛ يعنى حضور مردم.
ملت ايران همچنانى كه در اين حدود سى سال نشان داده است، هر جائى كه آزمونى
براى نشان دادن اقتدار ملى بوده است، وارد شده است. اگر راهپيمائى بوده است،
تظاهرات بوده است، اگر انتخابات بوده است، اگر حضور در جبههها در دوران دفاع
مقدس بوده است - هر جائى كه مظهرى از مظاهر قدرت ملى محسوب ميشده است - ملت
ايران با هوشيارى، با شجاعت در آن حضور پيدا كرده است. و همين است كه در طول
اين سى سالى كه تقريباً از انقلاب ميگذرد، كشور شما، ملت شما، دولت شما روز به
روز قوىتر شده است؛ روز به روز آرمانهاى انقلاب و مبانى انقلاب و ارزشهاى
انقلاب در او زندهتر شده است.
ارزشهاى انقلاب چيست؟ ارزشهاى انقلاب در درجهى اول، استحكام ايمان و ديانت
در دلهاست - كه منشأ همهى كارها و مجاهدتها اين است - عدالت اجتماعى است،
مبارزهى با فساد است، آزادى مردم در انتخاب است، عدم تحميل آراء فردى و حزبى و
دولتى و غيره بر مردم است، كه مردم آزادانه فكر كنند، آزادانه عمل بكنند؛ در
چارچوب مقررات اسلامى. مردمسالارى دينى يعنى اين. اينها ارزشهاى انقلاب و
مبانى انقلاب است. لذا شما كه ميخواهيد برويد پاى صندوق رأى و رأى بدهيد،
هدفتان اين باشد كه يك مجلسى تشكيل بشود پايبند به همين مبانى انقلاب و ارزشهاى
انقلاب. نماينده، متدين، امين، معتقد به عدالت اجتماعى - استقرار عدالت در
سرتاسر كشور - متنفر از فساد در هر بخشى و در هر طبقهاى از طبقات مسئولين،
معتقد به عزت جمهورى اسلامى؛ مجلس بايد يك چنين مجلسى باشد. ما هفت دوره مجلس
شوراى اسلامى را گذرانديم. در مجلس شوراى اسلامى گاهى اتفاق افتاده است كه
كسانى آمدهاند كه با اسم «اسلامى» براى اين مجلس مخالفت كردهاند! در دورهى
اول كه بحث اين بود كه اسم مجلس چه باشد - كه آمده بود «مجلس شوراى اسلامى» -
يك عدهاى ايستادند كه نه، «اسلامى» نباشد! خوب، اين نمايندهى ملت ايران نيست.
ملت ايران براى اسلام اين فداكاريها را كرده است. ملت ايران عظمت خود را، عزت
خود را، اقتدار خود را، آسايش و رفاه خود را در اسلام جستجو ميكند. يك عدهاى
پيدا شدند كه با اسم «اسلامى» براى مجلس مخالفت كردند! خوب، اين مطلوب نيست. يا
يك كسانى در يك مجلس ديگرى پيدا شدند، تصميم گرفتند بر طبق خواستهى مخالفين كه
ميگفتند بساط انرژى هستهاى را جمع كنيد، در كشور قانون بگذرانند كه دولت را
الزام كنند كه دنبال انرژى هستهاى نرود! اين هم بود در يكى از مجالس ما. اين
چيزى نيست كه ملت ايران آن را بخواهند. اما در همين مجلس هم - همين مجلسى كه
الان بر سر كار هست - قانون گذراندند و دولت را موظف كردند كه بايستى انرژى
هستهاى را دنبال كند و موانع سر راه را برطرف كند. همه جور داشتيم.
بايد ما هوشيار باشيم؛ آحاد ملت بايد هوشيار باشند. نمايندهى متدين، امين،
طرفدار عدالت، مخالف با فساد، طرفدار حقوق محرومين، پايبند به مبانى اسلام و
ارزشهاى اسلامى و خط امام؛ يك چنين نمايندهاى را بفرستند مجلس؛ آنوقت مجلس
مقتدر خواهد شد، عزتمند خواهد شد. تشخيص اين براى همه البته آسان نيست، ولى
بايد تحقيق كرد، بايد به آدمهاى مطلع، آدمهاى خبره، آدمهاى مطمئن مراجعه كرد.
و من عرض بكنم رأى دادن در مجلس به نمايندهها و به اين كسانى كه مطرح هستند
براى رفتن به مجلس، پيش خداى متعال داراى ثواب است؛ ولو انسان در تشخيص اشتباه
هم كرده باشد. البته اگر تشخيص درست داده باشد، اين ثواب مضاعف ميشود. خود رأى
دادن، خود رفتن پاى صندوق، خود شركت در اين آزمون بزرگ، پيش خداى متعال داراى
ثواب است. خداى متعال شاهد و ناظر عمل ماست. «و قل اعملوا فسيرى اللَّه و رسوله
و المؤمنون»؛ عمل كنيد، اقدام كنيد، خدا اقدام شما را مىبيند، پيامبر اعظم
اقدام شما را مىبيند، مؤمنين اقدام شما را مىبينند. از حضور شما در پاى
صندوقها مؤمنين ساير كشورها هم خرسند ميشوند. اين دشمنان نادان ما، دشمنان احمق
ما - همين سردمداران سياست آمريكائى - كه نسبت به اين انتخابات اين همه اظهار
حساسيت كردند، موجب شده است كه ملتهاى مسلمان نسبت به اين انتخابات حساس
شدهاند؛ همه گردن ميكشند ببينند ملت ايران در اين انتخابات چه ميكند؟ چه جور
وارد صحنهى انتخابات ميشود و چه كسانى را انتخاب ميكند. آمريكائيها گفتند ما
مايليم فلان جور آدمها باشند، فلان جور آدمها نباشند. ملتهاى مسلمان نگاه
ميكنند ببينند آيا نسخهى آمريكائى در ايران عمل شد يا نسخهى ايرانى و اسلامى
عمل شد. آنچه كه آمريكائيها ميخواهند، مخالف منافع ايران است.
رحمت خدا بر امام بزرگوار ما كه ميفرمود از دشمنى دشمن، از دشنامِ دشمن
نترسيد؛ وقتى او به شما بدگويى ميكند، اخم ميكند، دشنام ميدهد، بدانيد كه شما
يك كار بزرگى انجام دادهايد يا داريد انجام ميدهيد كه او ناراحت است. از اين
بترسيد كه از شما تعريف كند. اگر دشمن از شما تعريف كرد، اين نشاندهندهى اين
است كه شما يك كارى به نفع او انجام دادهايد. هر كسى را كه دشمن ما، دشمن
ايران، ميخواهد كه او بر سر كار نباشد، در مجلس نباشد، در دولت نباشد، او بايد
باشد؛ او به نفع ايران است. هر كسى را كه دشمن ما ميخواهد كه او برود در دستگاه
حاكميت كشور و قانونگذارى كشور، او نبايد برود. او طبق خواست دشمن عمل خواهد
كرد.
نمايندهى صالح آن كسى است كه پايبندى او به اسلام باشد، پايبندى او به
عدالت باشد، پايبندى او به منافع ملى باشد، مرز او با دشمن مرز مشخصى باشد. اگر
اين نشد، آن نماينده، نمايندهى خوبى نخواهد بود؛ نمايندهى ملت در واقع نخواهد
بود. خوشبختانه در كشور ما مجموعههاى سياسىاى كه هستند، نسبت به مبانى اسلام
و انقلاب تقريباً همه، بجز يك اقليت كوچكى، متفقالقولند؛ منتها مرزها را بايد
روشن كرد. بعضى، از دشمن رودربايستى دارند؛ بعضى، ملاحظهى دشمن را ميكنند.
ملاحظهى ملت را بايد كرد، ملاحظهى خدا را بايد كرد، نه ملاحظهى دشمن را.
دشمن، دشمن است؛ هرچه ملاحظه كنى، هر چه عقب بنشينى، او جلو مىآيد. اگر خاكريز
شما در مقابل دشمن خاكريز مستحكمى نباشد، او نفوذ ميكند. دشمنان اين را
ميخواهند. يكى از شاخصها همين است. مردم در هر جاى كشور هستند، به اين شاخص
توجه كنند.
آن كسانى كه مرزشان با دشمن و دستنشاندگان دشمن مرز كمرنگى است، اينها براى
ورود به مجلس اصلح نيستند. كسانى بايد باشند كه مرز روشنى با دشمن داشته باشند.
اين را من قبلاً هم گفتم، حالا هم تكرار ميكنم، بگرديد؛ از خدا هم كمك بخواهيد،
از آدمهاى مطلع و امين و باصداقت كمك بخواهيد، تا بدانيد چه كسانى را بايد
بفرستيد مجلس؛ آنوقت مجلس، مجلسى خواهد شد كه ميتواند آرمانهاى ملت را تبلور و
تجسم ببخشد به معناى واقعى كلمه؛ همچنانى كه بحمداللَّه در طول اين زمانهاى
گوناگون ديديم مجالسى بودند كه يا يكسره يا يك اكثريت قاطع در آنها همينجور عمل
كردند؛ قوانينِ خوب گذاشتند، دولتها را وادار به كار كردند. انشاءاللَّه مجلس
هشتم مجلسى باشد كه به كارهاى خير كمك كند، به آنچه كه همت مسئولان و همت
مجريان و همت دولت بر آن گماشته شده است، انشاءاللَّه كمك كند، راهها را باز
كند، قوانين مناسب ملت بگذراند و نظارت كند.
شأن مجلس عبارت است از قانونگذارى و نظارت كردن؛ هم قانونِ خوب بگذارند كه
مجريان دستشان باز باشد و بتوانند براى مردم كار كنند، خدمت كنند - خوب،
بحمداللَّه دولتهاى ما خدمتگذار بودهاند، اين دولت هم بخصوص فعاليت و تلاش
خيلى خوبى دارد - و بتوانند آن كارى را كه ميخواهند انجام بدهند، براى مردم
انجام بدهند؛ اين از يك طرف، از يك طرف هم نظارت؛ بر همهى دولتها نظارت بايد
وجود داشته باشد. انسان بايد تحت نظارت باشد؛ هم نظارت وجدان خود، هم نظارت
مراقبين قانونىِ خود؛ و بداند كه تحت مراقبت خداى متعال و نظارت الهى هست. اين
ميشود يك مجلس خوب.
اميدواريم خداى متعال كمك كند به ما ملت ايران و آحاد مردم عزيزمان در
شهرهاى مختلف - چه در تهران، چه در استانهاى گوناگون و شهرهاى مختلف؛ چه در
نقاط روستاها و مناطق دورافتاده - كه همه انشاءاللَّه بتوانند در اين انتخابات
با شور و شوق، با انگيزه و با قصد قربت شركت كنند و انشاءاللَّه محصول اين
شركت عمومى، اولاً عزت ملت ايران و هيبت ملت ايران در چشم دشمنان بشود و جلو
فتنهانگيزيهاى دشمنان را بگيرد، ثانياً يك مجلس كاملاً مفيد براى ملت و نافع
براى رسيدن به آرمانهاى انقلاب و ارزشهاى انقلاب به وجود بيايد و انشاءاللَّه
كمك حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) شامل حال همهى ما باشد و ارواح مطهر شهدا
و روح مطهر امام كه اين راه را جلو ما ملت ايران باز كرد، انشاءاللَّه با
پيغمبر و اوليائش محشور باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته