بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار
خبرگان منتخب ملت
بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
به همهى آقايان محترم خوشآمد عرض ميكنم و از خداوند متعال مسئلت ميكنم كه اين
زحمات و تلاشها را به عين قبول مورد نظر قرار دهد و همه را مشمول توفيق و رحمت
و بركات خود قرار دهد.
شعبانيات مباركه را تبريك عرض ميكنيم؛ چه خود ايام شعبان، چه اعياد شعبان؛
بخصوص اين مواليدى كه بر آنها مرور كرديم و ميلاد حضرت بقيةاللَّهالاعظم
(ارواحنافداه) كه در پيش داريم و خداوند متعال توفيق دهد بتوانيم به بركت اين
وجودات مقدس و مبارك، خودمان را هر چه بيشتر به صراط مستقيم الهى نزديك كنيم.
لازم ميدانم از مجلس كنونىِ خبرگان تشكر كنم كه علىالظاهر آخرين اجلاسيهى
خودش را برگزار كرد و در طول مدت مسئوليت، كارهاى باارزشى را انجام داد؛ اولاً
اجلاسهاى متعدد و مضاعف - تقريباً دو برابرِ دورهى قبلى - طرح و توجه به مسائل
مهم در اين اجلاسيهها و كارهاى جانبىاى كه انجام گرفته است، كه لازم است
افكار عمومى در جريان اين تحركات و اين اقدامات قرار بگيرد. مثلاً در دبيرخانه
كارهاى خوبى انجام گرفته؛ مانند مجلهى حكومت اسلامى كه شمارههاى متعدد منتشر
شده، كه شامل مباحث خوب و تحقيقى است؛ مركز تحقيقاتى راهاندازى شده است كه
مسائلى در آنجا مطرح ميشود و مورد پژوهش قرار مىگيرد؛ نشستهاى علمى - تخصصىاى
پيرامون مسائل مرتبط با خبرگان گذاشتهاند؛ برنامههاى علمىاى در مسئلهى
ولايت فقيه و مسائل مربوط به رهبرى با همكارى صدا و سيما توليد و پخش شده و در
اختيار مردم قرار گرفته است. اينها كارهاى باارزشى است كه انجام گرفته.
بيانيههاى مجلس خبرگان در هر دوره - كه در همين اجلاس هم من بيانيه را ديدم -
بسيار متين و شامل مباحث مهم و نشاندهندهى گرايش و جهتگيرىِ مجموعهى زبدگان
علمى و سياسى كشور در زمينهى مسائل اصولى انقلاب و نظام است. ما بايد از يكايك
آقايان تشكر كنيم.
آنچه كه من امروز عرض ميكنم، مسئلهى جايگاه مجلس خبرگان است. مجلس خبرگان در
حقيقت يك پشتوانهى عظيمى براى نظام است؛ مثل صندوق ذخيرهى ارزىِ معنوىِ نظام.
يك پشتوانه و يك ذخيرهى معنوى است كه بايد حاضر باشد، آماده باشد، پابهكار
باشد و بهروز باشد براى هنگام لازم و مورد نياز؛ همچنان كه كشورها نيروهاى
مسلحشان را آماده نگه ميدارند، سالهاى متمادى در پادگانهايشان هستند و عملاً
كارى انجام نميدهند؛ ليكن براى لحظهى مورد نياز بهروز و آماده نگه ميدارند.
مسئلهى مجلس خبرگان، يك چنين چيزى است. اگر اين مجلس نباشد، در آن ساعت فقدان
و خلأ رهبرى، هيچ دست و انگشتى گرهگشاى مشكلى كه پيش خواهد آمد، نخواهد بود.
اين، آن مجلسى است كه كار آن در لحظهى بحران و در لحظهى لزوم گرهگشايى اساسى
است. اين مجلس بايد هميشه باشد، هميشه آمادهى به كار باشد، متوجه اوضاع باشد،
مسائل جارى، مهم و اساسى كشور را دائماً مورد سنجش قرار دهد و براى آن لحظهاى
كه نياز هست، آن كار اصلى خودش را - كه انتخاب رهبرى است - انجام دهد. اين،
اهميت مجلس خبرگان را نشان ميدهد. در لحظهى بحران، نقشآفرينى منحصر به اين
مجلس است.
و انسان مىبيند كه اين سازوكارى هم كه قانون اساسى براى تشكيل مجلس خبرگان
فراهم كرده است، عاقلانهترين و متينترين سازوكار است. والّا اگر قرار بود در
لحظهى نياز، آن وقتى كه بايد از سوى مردم رهبر انتخاب شود يا از سوى گروه خاصى
انجام بگيرد - كه سابقه نداشت - براى آن گروه قطعاً مشكلات و معضلاتى پيش ميآمد
كه قابل حل نبود. قانون اساسى، مردم را به شكل انتخابات خبرگان، به طور كامل در
متن قضيه وارد كرده است؛ مردم انتخاب ميكنند، اين ذخيرهى معنوى را براى كشور
ايجاد ميكنند و اين ذخيرهى معنوى در هنگام لزوم، كارى را كه بايد انجام بدهد،
انجام ميدهد. اين كار اصلى است و اهميت مجلس خبرگان را از اينجا ميتوان فهميد.
خوب، آنچه كه بر اين معنا مترتب است، الزاماتى است كه اين جايگاه و نقش مهم، با
خود همراه مىآورد. اين طبيعى است، هر چه كار مهمتر و نقش اساسىتر و محوريتر
باشد، طبعاً الزامات هشداردهندهترى در كنار آن وجود خواهد داشت.
اولين چيزى كه جزوِ الزامات اين جايگاه به حساب ميآيد، اين است كه ما مجلس
خبرگان را در وضعى قرار دهيم كه براى مردم اطمينانبخش و مورد قبول و اعتماد
آنها باشد. هر گونه حركتى كه به تضعيف جايگاه مجلس خبرگان بينجامد، نقطهى
مقابل اين رويكرد است. مجلس خبرگان را نبايد تضعيف كرد. مردم وارد ميدان
ميشوند، فكر ميكنند، مطالعه ميكنند، مشورت ميكنند و رأى ميدهند و اين مجلس
تشكيل ميشود؛ پس مجلسى است كه خود مردم آن را تشكيل دادهاند، كما اينكه همين
مجلسى كه شما آقايان محترم در اين دوره نماينده هستيد، در هشت سال پيش از اين
كه بنا بود انتخابات آن انجام بگيرد، تبليغاتى براى عدم شركت مردم در اين
انتخابات از ماوراى مرزهاى ما شروع شد؛ يعنى رسانههاى بيگانه از مدتى قبل از
انتخابات، يك برنامهى طولانىاى را شروع كردند تا مردم را نسبت به انتخابات
خبرگان دلسرد كنند، آن را كماهميت و بىفايده جلوه بدهند و مانع از حضور مردم
بشوند. مثل هميشه آن حرفها يك پژواكهايى هم در داخل داشت و متأسفانه در داخل هم
كسانى دنبالهى همان صداها را گرفتند تا اينكه مردم را از پاى صندوقهاى رأى دور
كنند و نگذارند. از چند ماه قبل از انتخابات خبرگان، اين كار انجام گرفت. خوب،
مردم علىرغم همهى اينها آمدند، هجده ميليون - كه يك رقم بسيار بالايى است -
در يك چنين انتخاباتى وارد شدند، رأى دادند و بحمداللَّه اين مجلس تشكيل شد.
مردم اعتماد ميكنند؛ نبايد اين اعتماد آنان به هيچ كيفيتى خدشهدار شود؛ چه در
تبليغات گوناگونى كه مربوط به اين مجلس است - كه حالا اينطور چيزها را در پيش
خواهيم داشت - و چه در اظهارات گوناگون با انگيزههاى سياسى يا غيرسياسى. چيزى
كه مردم را نسبت به اين مجلس مهم و مؤثر و اجتنابناپذير مردّد كند و اعتماد
آنها را كم كند، نبايستى از افراد صادر شود. اين يكى از الزامات است كه نبايستى
بگذاريم با اظهارات نسنجيده، اعتمادى كه مردم دارند و اظهار كردهاند و چند
دوره اين اظهار اعتماد تكرار شده است، متزلزل بشود.
كار ديگرى كه بايد انجام بگيرد، اين است كه اين مجلس بايد از وزانت برخوردار
باشد؛ يعنى كسانى در اين مجلس شركت بكنند كه بعد از آن كه مورد انتخاب قرار
گرفتند و اينجا آمدند، آن وزانت و موقعيت لازم را از لحاظ علمى، سياسى، وجههى
اجتماعى و ديانت داشته باشند كه در آن روزى كه آنها بناست يك انتخابى انجام
بدهند، اين انتخاب آنها مردم را خاطرجمع كند. پس وزانت اين مجلس هم يكى از
مسائل بسيار مهم است.
صاحبان صلاحيت هم بايستى سعى كنند كه خود را در معرض اين كار قرار بدهند؛ يعنى
واقعاً هر كسى كه احساس ميكند ميتواند و صلاحيت اين كار را دارد كه در يك چنين
مجلسى براى تكليف و براى خاطر خدا عضو باشد و وظيفهاى را كه در موعدى كه خداى
متعال از آن خبر دارد و ما خبر نداريم، بر عهدهى آنها خواهد گذاشت، آن را
آزادانه، مستقل و با توجه به تكليف شرعى انجام بدهد، كسى كه يك چنين
خاطرجمعىاى را از خود دارد، به نظر من وظيفهى شرعىِ اوست كه خودش را در معرض
اين معنا قرار بدهد و به ميدان بيايد. ما در مورد انتخاباتهاى ديگر هم بارها
گفتهايم، كسانى كه در انتخابات رياست جمهورى، نمايندگى مجلس و امثال اينها در
خود صلاحيت مىبينند كه به داخل ميدان بيايند؛ اما در اينجا اين مسئله از آن
انتخاباتها مؤكّدتر است. آن كسانى كه واقعاً احساس ميكنند اين صلاحيت و توانايى
را دارند، بيايند، وارد اين ميدان بشوند و خودشان را در معرض انتخاب مردم و
حضور در اين مجلس مهم و محترم قرار بدهند. آحاد مردم هم بايد وظيفه بدانند.
حالا ما انشاءاللَّه در فرصت خود دربارهى مجلس خبرگان به مردم مطالبى عرض
خواهيم كرد و توصيههايى داريم كه انشاءاللَّه براى مردم ميگوييم. دير نشده
است. اجمالاً اينجا عرض بكنيم كه اين، يك وظيفهى عمومى است؛ همه احساس كنند
وظيفه دارند كه اين كار را انجام بدهند. اين هم يكى از چيزهايى است كه بايد
براى حفظ اعتبار اين مجلس مورد توجه باشد.
اين مجلس جاى مسائل خطى و جناحى و دستهبازى و گروهبازى نيست؛ هدف اين مجلس و
آن مقصود و غرضى كه براى آن به وجود آمده، يك مسئلهى كاملاً عمومى و ملى است.
مسئلهاى نيست كه انگيزههاى جناحى و خطى و مخالفتهاى سليقهاى و اينها حق
داشته باشند كه در كار اين مجلس دخالت كنند. اين مجلس بالاتر از اين حرفهاست.
بنابراين صاحبان عقايد و سلايق سياسى ميتوانند در همه جا، از جمله در اين مجلس
حضور داشته باشند؛ ليكن جاى اعمال اين اغراض و اين جناح و خطگراييها اينجا
نيست. بايد از اين انگيزههاى جناحى جداً پرهيز كرد.
من آنچه كه دربارهى وضع كنونى كشور ميتوانم به شما آقايان محترم عرض بكنم، اين
است كه بحمداللَّه و حسنتوفيقه، وضع عمومى كشور در همهى بخشها رو به جلو و
پيشرفت است. مبادا بعضى از محاسبات موقتى يا بعضى از پديدههاى كوتاهمدت و
موقت، ما را از نگاه بلندمدت نسبت به آنچه كه وجود دارد، غافل كند و دور
بيندازد؛ نه، ما حقيقتاً رو به جلو و به سمت اهداف انقلاب حركت كردهايم و الان
در كشور آنچه كه واضح و محسوس است، شتاب گرفتن فعاليتهاى سازندهى كشور است.
حقاً و انصافاً مسئولان كنونى در حركت به سمت كارهاى لازمى كه براى كشور متصور
هست، با شتاب، با حركت سريع و بدون تفويت فرصت دارند حركت مىكنند؛ جهتگيريها و
هدفگيريهايشان هم درست است. هدفگيرى «عدالت اجتماعى» هدفى است كه همهى ما
دنبال آن هستيم؛ اصلاً فلسفهى وجود ما اين است. يا هدف «رسيدگى به مناطق محروم
و مناطق دوردست» اينها جزوِ آرزوهاى ماست.
در مجموعهى كسانى هم كه امروز در دولت و قوهى مجريه مشغول فعاليت هستند،
انسان مشاهده ميكند كه ذهنهاى باز، فعال و نگاههاى عالمانه در بين آنها زياد
است. علاوه بر آنچه كه انسان در نشانههاى كارى آنها ميتواند ببيند، در
گزارشهاى رسمى و اطلاعاتى و ديدارهايى كه ما با بعضى از وزراى محترم داريم،
انسان دارد مشاهده ميكند و مىبيند ذهنيت منطقى، متكى به نگاه علمى و دور از
مسامحهكارى در محاسبه وجود دارد. الان، برنامهها اينطور است. دارند فكر
ميكنند، كار ميكنند، بررسى ميكنند و بىوقفه اقدام ميكنند و حركت ميكنند؛ اين
خيلى مغتنم است. يك مجموعهى جوان، پُرنشاط و تازهنفس وارد ميدان شدهاند و
دارند خوب كار ميكنند. من ميشنوم و مىبينم تبليغاتى را كه از اطراف - عمدتاً
هم از مخالفان خارج از كشور و مخالفان اصل نظام - عليه جهتگيريهاى كنونى وجود
دارد، اين جلو چشم ماست؛ ما همهى اين خبرها را مىبينيم، ميشنويم و مىفهميم
كه آماج اين تبليغات، چه كسانى هستند و ذهن چه كسانى را ميخواهند از واقعيتها
منحرف كنند. واقعيت اين است كه عرض كرديم؛ در همهى زمينهها به معناى حقيقى
كلمه دارد كار انجام مىگيرد؛ آن هم كار خوب. خوب، اثرش هم اين بوده است كه در
مردم - بخصوص در جوانان - حقيقتاً نشاطى به وجود آمده است؛ نشاط كار، اميد و
نگاه به آينده؛ اين را هم انسان از مراجعات مردم و از اطلاعاتى كه انسان دارد،
مىفهمد و لمس ميكند.
در عرصهى سياست خارجى هم همينطور است. ما امروز در زمينههاى سياست خارجى
تحرك و نشاطمان خوب است و انسان اين تحرك و نشاط و فعاليت وسيع را مىبيند كه
هست. ابتكار عمل هم در بسيارى از مسائل جهانى در دست نظام جمهورى اسلامى است؛
بخصوص در مسائل منطقهاى. اين يك پديدهى كمسابقه و كمنظيرى است كه ابتكار
عمل در دست مسئولان نظام جمهورى اسلامى است. اينطور نيست كه منتظر نشسته باشند
تا ديگران يك حرفى بزنند و اينها هم به مخالفت يا موافقت يك چيزى بگويند؛ نه،
اينها اقدام و ابتكار ميكنند. خوشبختانه حوادثى هم كه پيش آمده - كه حقيقتاً
امدادهاى الهى است - اينها هم كمك كرده است. همين حادثهى شگفتآور لبنان يكى
از اين حوادث است. حقيقتاً مصداق: «و ما رميت اذ رميت و لكن اللَّه رمى» همين
حادثهى لبنان بود. خدا دست قدرتمند الهى اين جوانها را مثل «زُبر الحديد»
آنچنان در اين ميدان دشوار نفوذناپذير كرد كه [نقص نوار] عظيم و مهمى بود اين
حادثه. ارتشى كه كشورهاى قوى همسايهى آن تصور نميكردند كه بتوانند در مقابل آن
مقاومت كنند، چه برسد به اينكه به آن اينطور ضربه وارد كنند. دشمن صهيونيستى
در لبنان، آن هم در مقابل بخشى از امكانات لبنان، نه فقط متوقف شد، بلكه ضربه
هم خورد، بر او خسارت وارد آمد، بىآبرو شد و نتوانست بيايد اهدافى را كه ترسيم
كرده بود؛ حتّى عُشرى از آنها را هم تصرف كند و به آن اهداف دست پيدا كند. اين
خيلى حادثهى عجيبى است. مخالفان و معاندين اسلام و مسلمين حاضر نيستند اين را
به زبان اعتراف كنند؛ اما در لابهلاى حرفهاى آنها كاملاً ميشود فهميد. اينها
مبهوتند! ماندهاند! يك حادثهى عظيمى است كه اصلاً قابل فهم و تحليل نيست.
حالا ميخواهند بنشينند دربارهاش بحث و تحليل كنند و ببينند چه شد كه اينطور
شد؛ اما شد. اين امداد و لطف الهى بود كه با مجاهدت و تلاش به دست آمد.
در خود فلسطين هم همينطور است؛ همين پيروزى حماس در چند ماه قبل از اين در
انتخابات مردمى روى كار آمدن دولت حماس؛ به زبان يك حرف آسانى است. حماس، يك
گروهى كه تحت تعقيبِ هم دشمن غاصب و هم آن حكومتى كه با همراهى دشمن غاصب بر سر
كار آمده بود و در طول چند سال مورد مطارده و اذيت و آزار آنها بود، و بچهى
كوچك و پيرمردشان را در ساحل شرقى و غزه راحت هدف قرار ميدادند و نابود
ميكردند؛ اين گروه كه رهبرانش جرئت نميكنند در خود فلسطين حضور پيدا كنند و
مورد تهديد قطعى هستند؛ يك چنين گروهى به حكومت در فلسطين برسد! اين اصلاً
حادثهى شگفتآورى بود؛ اما اين حادثه اتفاق افتاد.
حالا دشمنان نظام اسلامى و جمهورى اسلام تبليغ ميكنند كه ايران كمك و حمايت
كرد، كه حالا اينها حرفهاى غلطى است؛ اما آنچه كه واقعيت دارد، اين است كه ملت
ايران و نظام اسلامى و انقلاب اسلامى با اين پيروزيهاى بزرگ - كه همه ميدانند
در شعاع حركت انقلابى ملت ايران بود - تقويت شد؛ در اين هيچ ترديدى نيست و اين
سابقه ندارد. امروز بعد از سالهاى متمادى، براى جمهورى اسلامى يك چنين موقعيتى
پيش آمده است؛ اين، اعتبار جمهورى اسلامى، عزت جمهورى اسلامى، عظمت و نفوذ
انقلاب و روانى و رسايى و جاذبهى شعار و پيام انقلاب را براى همهى دنيا روشن
كرد. امروز در همهى كشورهاى عربى و بلكه كشورهاى اسلامى، دلهاى جوانها و
طبقهى روشنبين جامعه، سرشار و لبالب از دلبستگى به اين شعارها و جهتگيرى است؛
انسان اين را مشاهده ميكند، در گزارشها مىفهمد و از نشانهها و آثارش به دست
مىآورد.
خوب، اين كمك به ماست و خوشبختانه در داخل هم ما مشكل اساسىاى نداريم. البته
كار سخت است؛ من نظرم هست زمان حيات مبارك حضرت امام (رضواناللَّهعليه) افراد
از دستگاههاى مختلف - چه وزارتخانهها، چه دستگاههاى ديگر - پيش امام ميآمدند و
شِكوههايى ميكردند: آقا فلان جا چنين نقصى وجود دارد، فلان جا اين اشكال وجود
دارد؛ بارها امام در جواب اينها ميگفتند: «آقا! كار سخت است.» در واقع هم
همينطور است. از خواستن تا توانستن و از توانستن تا تحقق پيدا كردن، فاصلههاى
زيادى است؛ انسان خيلى كارها را ميخواهد بكند، ليكن راه طولانى است و مقدماتى
دارد. در طى اين مقدمات نبايد بىحوصلگى كرد. اگر روشن شد كه تلاش دارد انجام
ميگيرد و جهتگيرى هم درست است، بايستى منتظر نتايج بود تا انشاءاللَّه به آن
نتايج دست پيدا كنيم.
در همين زمينههايى هم كه آقايان فرمودند، خوب كارهايى دارد انجام ميگيرد.
خوشبختانه چه در زمينهى مسائل اخلاقى جامعه، چه در زمينهى مسائل فرهنگى و چه
در زمينهى مسائل ادارى، مسئولان بىتفاوت نيستند؛ عيب و بيمارى را احساس
ميكنند، در مورد آن فكر هم ميكنند و به دنبال علاجش هم هستند و به نتايجى هم
ميرسند. البته ممكن است بعضى از اين نتايج درست باشد، بعضى غلط باشد؛ بعضى از
راهكارها مؤثر باشد، بعضى مؤثر نباشد؛ اينها هميشه در همهى كارها محتمل است.
بالاخره انسان تا به آنجا برسد، كار دشوارى پيش رو دارد.
من آخرين نكتهاى را كه ميخواهم عرض بكنم، اين نگرانى و دغدغهاى است كه بنده
به مناسبت حضور موسم انتخابات در كشور ما، از تخريبها دارم. متأسفانه چند وقتى
است كه رائج شده؛ من حقيقتاً از اين جهتگيرىاى كه در گوشه و كنار مشاهده
ميشود، نگرانم. نه اينكه حالا افراد زياد هم هستند، نه، عدهى كمى هستند؛ منتها
همان تحرك عدهى كم، فضاى جامعه را خراب ميكند؛ مثل يك جمعيت هزار نفرى يا
دوهزار نفرى كه يك جا نشستهاند، پنج، شش نفر هم دچار سرماخوردگى و سرفهاند و
دائم سرفه ميكنند؛ اين كار فضاى مجلس را خراب مىكند؛ واقعاً اينطورى است.
متأسفانه عدهاى با انگيزههاى گوناگون، تا فصل انتخابات ميشود، تخريبهايشان هم
از همان نزديكى انتخابات شروع ميشود. حالا بعضى با انگيزههاى سياسى و بعضى با
انگيزههاى حتّى دينى اشخاص - چهرههاى سياسى، چهرههاى دينى، چهرههاى
انقلابى، موجّهين حوزههاى علميه و حتّى محترمين از علما و روحانيون - را مورد
تخريب قرار ميدهند. اين چه كارى است؟! اين نه منطق شرعى دارد و نه منطق عقلايى؛
نه شرع با اين كار موافق است، نه عقل. اگر واقعاً انسان از يك جهتگيرىاى كه
خيال ميكند فلان كس يا فلان كسان در آن جهتگيرى هستند، ناراضى است، راهش تخريب
و اهانت به اشخاص نيست، راهش اسم آوردن از اين و آن نيست، راهش تبيين است. از
اول، حركت انقلاب بر اساس تبيين به وجود آمد و حقايقى تبيين شد. وقتى انسان يك
جايى روشنايى را معرفى كرد، تاريكى به خودى خود معرفى خواهد شد. عيبى ندارد
تاريكى را هم معين كنند. اسم آوردن از اشخاص، تخريب كردن چهرههاى محترم و
موجّه، منطق عقلى ندارد. اگر كسانى هدفشان اين است كه ميخواهند يك خط انحرافى
را كور و خراب كنند، راهش اين نيست؛ اين، آن مقصود را حاصل نميكند. از نظر شرعى
هم كه معلوم است. اينطور كارها عادتاً خالى از افتراء ناخواسته، دروغ ناخواسته
و قول به غيرعلم ناخواسته، نيست. قرآن به ما ميگويد: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ
المؤمنين و المؤمنات بأنفسهم خيرا»؛ چرا به هم حسنظن نداريد؟ چرا حمل بر صحت
نميكنيد؟ خوب شما كسى را قبول نداريد، آن اثرى را كه بر قبول داشتن مترتب
ميشود، مترتب نكنيد؛ اما اينكه انسان بيايد دست به تخريب بزند، اين بسيار كار
بدى است. من آن چيزى را كه الآن در اين شرايط در باب انتخابات ميخواهم بگويم،
همين نكته است. حالا حرفهاى ديگرى در باب انتخابات هست كه بعداً عرض خواهيم
كرد. مراقب باشند انتخابات را - بخصوص انتخابات خبرگان را - با فضاى تخريب و
مخدوش كردن چهرهى افراد، متهم كردن اشخاص - چه در حوزهها علميه، چه در تهران،
چه در شهرستانها - آلوده نكنند. اين از جملهى چيزهايى است كه همه بايد به آن
توجه كنند و به آن اهميت بدهند. تا انشاءاللَّه خداى متعال هم راه را باز كند
و مردم و دلهايشان را هدايت كند؛ دلهاى مردم دست خداست. ايجاد اميد، ايجاد
انگيزه و عزم توفيق حركت كردن به سمت كار و هدف درست، خداى متعال اينها را به
انسانها ميدهد. از خداى متعال بخواهيم و به او توكل كنيم. آنچه را هم كه
وظيفهى ماست، انجام بدهيم؛ نتيجه را هم به خدا واگذار كنيم. هر چه كه خداى
متعال خواست، همان انجام خواهد گرفت؛ انشاءاللَّه آن محصول نيّت و كار خير ما
باشد و انشاءاللَّه مطلوب ما باشد. اينطور بايستى حركت كرد.
از خداوند متعال ميخواهيم كه همهى ما را به راه راست و صراط مستقيم هدايت كند
و ملت بزرگ، انقلابى، مؤمن و هوشمند ما را در وظايفى كه بر عهدهى اوست،
انشاءاللَّه تواناتر و موفقتر بدارد و اين پيشرفتهايى كه انسان در زمينهى
علمى، فناورى، سياسى، اقتصادى و غيره مشاهده ميكند يا آثار آن را مشاهده ميكند،
انشاءاللَّه اين را روزافزون بفرمايد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته