بيانات رهبر معظم انقلاب
اسلامى در ديدار اعضاى هيأت دولت
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
اساس اين جلسه براى اين است كه من از برادران و خواهران عزيز قلباً تشكر كنم
و بهخاطر خدماتتان و زحماتى كه كشيديد و تلاشهايى كه انجام داديد، چه از شخص
جناب آقاى خاتمى و چه از شما دوستان، صميمانه سپاسگزارى كنم.
مطمئناً هر كارى كه در خدمت به اين مردم و اين ملتِ خوب از شما دوستان عزيز
در دوران دشوار مأموريتتان صادر شده، پيش خداى متعال محفوظ است. هيچ لحظهيى از
لحظات كار شما و رنجى كه برديد و همتى كه به كار بستيد و اقدامى كه كرديد، از
نگاه تيزبين كرامالكاتبين و از حيطهى علم پروردگار خارج نيست. خود شماها
يقيناً زحماتى كه كشيديد، يادتان نمىماند؛ بسيارى از زحمات و تلاشها هم هست كه
اصلاً امكان ندارد غير از خود انسان، كسى آنها را بفهمد. حرصى كه انسان براى
كار مىخورد، تلاشى كه انسان در ذهنِ خودش براى خوب انجام دادن يك كار به كار
مىبرد، همتى كه مىكند، نيتى كه مىكند، كسى غير از خود انسان كسى نمىفهمد.
وقتى مردم نفهميدند و غير از خود انسان كسى نفهميد، تشكرى هم دنبالش نيست؛ اما
خداى متعال همهى اينها را مىداند؛ همهى اين لحظات كار را، لحظات دشوار را،
آن نيتها را، آن همتها را خداى متعال مىفهمد و يكايك اينها هم پيش خدا پاداش
دارد؛ به اين نكته توجه داريد و توجه داشته باشيد. انسان روزى چشمش به پاداش
الهى روشن مىشود كه احساس نياز مىكند.
ما با همهى وجود بايد خداى متعال را شكر بگوييم كه ميدان جديدى براى عبادت
در پيش روى ماها قرار داد. خدمت به مردم، آن هم در ابعاد يك دولت، با محدودهى
وسيعى كه دارد، چيز مهمى است؛ كه وقتى با نيت خالص و براى خدا انجام مىگيرد،
با هيچ عبادتى واقعاً قابل مقايسه نيست. اين را خداى متعال در اختيار ما
گذاشته، ما را به كار گرفته و اين توفيق را داده كه بتوانيم به قدر قوا و
نيرويمان در راه اجراى اوامر او و در راه خدمت به خلق او تلاش و كار كنيم. شما
سالهايى را در اين ميدان گذرانيديد و خدا را شاكر باشيد.
البته دوران مسؤوليت، تلخىها و شيرينىهايى دارد. انسان كارى را انجام
مىدهد و موفق مىشود خدمتى را كه دوست مىدارد انجام بگيرد، او متصدى و مباشر
باشد و انجام دهد. لذتى كه انسان از انجام دادن اين كار مىبرد، قابل مقايسه با
هيچ لذت ديگرى نيست؛ چون پيشرفت كار را به چشم خودش مىبيند. هيچ شيرينىيى
بالاتر از اين نيست كه انسان ببيند اين كار را انجام داد و به نتيجه رساند.
تشكر و قدردانى مردم را مشاهده مىكند؛ توفيقات الهى را در حقِ خودش لمس
مىكند؛ اينها شيرينىهاى كار و خدمت است. البته تلخىهايى هم هست؛ گاهى انسان
مىخواهد كارى را انجام هد، ولى نمىتواند انجام بدهد؛ مانعى در راه پيش
مىآيد؛ با يك ناسپاسى مواجه مىشود. اين تلخىها را انسان بايد به حساب خدا
بگذارد و براى تحمل اين سختىها و تلخىها هم منتظر اجر و پاداش الهى باشد.
البته ما هميشه بايد در ناكامىها در درجهى اول خود را مخاطب قرار دهيم.
قرآن مىفرمايد: «ما اصابك من حسنة فمن اللَّه و ما اصابك من سيئة فمن نفسك».
ما در درجهى اول بايد خود را در همهى چيزهايى كه به نظرمان ناكامى و
بىتوفيقى مىآيد، مخاطب قرار دهيم؛ ولى به هر حال شكر الهى را با اين همراه
كنيم و اجر الهى را براى كارى كه بهخاطر او انجام مىگيرد، مسلّم بدانيم.
بنابراين من به سهم خودم - آن مقدارى كه شاهد تلاشهاى شما بودم - از شما تشكر
مىكنم. در سالهاى گذشته من شاهد تلاش پُرحجم و جدى جناب آقاى خاتمى و شما
برادران و خواهران در همهى زمينهها بودم؛ اين چيزى است كه ما بايد آن را نعمت
بزرگى از نعم الهى بدانيم. شما در اين مدت كار سخت و تلاش متراكمى را انجام
داديد و بحمداللَّه به توفيقات زيادى هم رسيديد. امروز، هم در زمينهى صنعت، هم
در زمينهى كشاورزى، هم در زمينهى علم و فناورى، هم در زمينههاى گوناگونِ
خدمات، ما پيشرفتهاى بسيار چشمگير و زيادى داريم؛ اينها براى اين كشور و اين
ملت خواهد ماند و از حافظهى اين ملت زدوده نخواهد شد. همهى شما برادران و
خواهرانى كه در اين كارها سهيم يا مؤثر يا مؤسس بوديد، يقيناً در اجر و پاداش
اين تلاشها سهيم هستيد.
آنچه مهم است، اين است كه شما دوستان در پايان دولت، مأموريتتان تمام
مىشود؛ اما مسؤوليتهاى شما تمام نمىشود. انسان در محيط اسلامى هيچگاه از
مسؤوليت فارغ و خالى نيست؛ هميشه داراى مسؤوليت است؛ منتها مسؤوليتها متفاوت
است. يك وقت انسان وزير است - كه يك مسؤوليت دارد - يك وقت وزير نيست؛ اما
مجموعهيى از تجربههاى فراوان وجود دارد. تجربههاى باارزشى كه در طول سالهاى
متمادى در يكايك شماها به وجود آمده و جمع شده، دستاورد كمى نيست؛ اينها متعلق
به اين كشور و اين ملت و اين نظام است؛ از اين تجربهها بايد استفاده شود.
همانطور كه جناب آقاى خاتمى اشاره كردند، اين يكى از افتخارات ماست كه دست
به دست شدنِ قدرت اجرايى در بهترين شكل و با شيرينترين وضع در كشور ما انجام
مىگيرد؛ اين را انقلاب به ما بخشيد؛ اين را اسلام به ما داد؛ اين را احساس
مسؤوليتى كه ناشى از تفكر اسلامى و نگاه اسلامى به انسان و تعهد و مسؤوليت
انسان است، به ما ارزانى داشته است.
در اين ميدان كار و تلاش، جمعى مىآيند و در فرصت معينى زحمتشان را مىكشند،
عرق مىريزند و شب و روز تلاش مىكنند؛ بعد اينها از صحنه خارج مىشوند و كسان
ديگرى جاى آنها مىآيند؛ كار را از آنها تحويل مىگيرند و بر اساس پيشرفتها و
توفيقاتِ آنها كار را ادامه مىدهند. كار و مسؤوليت بايد بر همين اساس باشد؛
يعنى بايد از توفيقات، تجربيات و پيشرفتهاى هر مجموعهيى كه كار و خدمتى را
انجام مىدهند، بعدىها بهره ببرند و روى بناى آنها ادامهى خدمت دهند. ما حدِّ
يقف نداريم؛ يعنى اينطور نيست كه اگر فرض كنيم ما توانستيم مسألهى اشتغال را
بهطور كامل حل كنيم، حركت ملت ما و كشور ما ديگر به نهايتش رسيده؛ نه، تازه
شروع مىشود. ما در پيشرفتِ خود حدِّ يقف و منتهىاليهى نداريم. ملت ما، ملت
بزرگى است. كشور ما، كشور ثروتمندى است. تاريخ ما، تاريخ پُرافتخارى است.
انتظارِ از اين ملت، از اين تاريخ و از اين كشور، انتظار زيادى است. بر اثر
فشار استبداد و دخالت بيگانگان و ناتوانى و بىعُرضگى بسيارى از حكومتهاى قبل
از انقلاب در اين كشور، ما چند قرن عقبافتادگى داريم؛ اين عقبماندگىها را
بايد بسرعت جبران كنيم. ما هرگز آن ملتى نبوديم و نبايد باشيم كه قدرتهاى
سياسىيى در دنيا به اتكاء علم و پيشرفت فناورىشان بتوانند در ميدانهايى كه
به آنها مربوط نيست، به ملت ما زور بگويند و ما ناگزير باشيم زور آنها را
بپذيريم. ما بايد ملتى باشيم روى پاى خودمان و متكى به قدرت خودمان؛ در جايگاهى
كه به معناى واقعى كلمه، شايستهى ملت ايران است. اين، كار و تلاش لازم دارد؛
اين چيزى نيست كه روزى متوقف شود. هر كدام از ماها كه روى صحنهى اين كار و
آزمون بزرگِ خدمت به ملت مىآييم، برههيى از عمر خود را كار و تلاش مىكنيم؛
به قدر توان و همتِ خود خدمت مىكنيم و كمكى مىرسانيم و اين گردونه را به پيش
مىبريم؛ بعد هم ديگرى مىآيد و اين راه را ادامه مىدهد، و ديگرانى خواهند
آمد. نسل جوانى كه امروز در كشور ما دارد تربيت مىشود، قابل مقايسهى با
دورهى جوانى ما نيست؛ هوش و توانايىها و اميد و همتش خيلى بالاست؛ اينها
مديران بسيار خوبى براى آينده خواهند بود. ما بايد كشور را برسانيم به دست
مديران جوانى كه نسل به نسل و پىدرپى از راه خواهند رسيد تا اين راه
انشاءاللَّه ادامه پيدا كند. و اين در كشور ما متكى است به جابهجايى نرم و
آرام و همراه با محبت و برادرى در مسؤوليتها و مأموريتها و در كسانىكه اين
مأموريتها را بر عهده مىگيرند. اين روحيهى برادرى را هم بايد حفظ كنيد.
بستر مردمسالارى اسلامى و حضور مردم را انقلاب به ما داد. ما بايد روى اين
زمينه تكيه كنيم. البته از طرف كسانى سعى شده كه بين جمهوريت نظام و اسلاميت،
رقابتى به وجود بياورند. يكجا بعضىها بگويند روى اسلاميت تكيه شد، جمهوريت
تضعيف شد؛ يك عده هم بگويند روى جمهوريت تكيه شد، اسلاميت تضعيف شد. اينطورى
نيست. در كشور ما جمهوريت از اسلاميت جدا نيست. اين مردم، مؤمن و عميقاً پايبند
به مبانى دينى هستند. هميشه در انتخاباتهاى ما اين نشان داده مىشود. در سال
76 هم همينطور بود؛ سال 80 هم همينطور بود؛ امسال هم كه 1384 است، همينطور
است. در انتخابات، مردم در حقيقت به پايههاى اعتقادىِ خودشان و به آنچه بر آن
پايهها مبتنى است، رأى مىدهند. مردم عقايد خود را دوست مىدارند و به اين
عقايد و مبانى پايبند هستند؛ و همين مبانى هم ما را پيش مىبرد. لذا جمهوريت -
يعنى مردمسالارى به معناى واقعى كلمه - در اين كشور همواره با اعتقاد به اسلام
و حركت در جهت اسلام همراه است و انشاءاللَّه بستر جريان مردمسالارى و پيشرفت
و رشدِ اين حالت و نهادينه شدن روحياتِ ناشى از مردمسالارى اسلامى روزبهروز
در كشور گسترش پيدا خواهد كرد.
من اين نكته را هم مورد تأكيد قرار بدهم. همانطور كه اشاره كردند،
خوشبختانه دولت شما در ماههاى آخر دچار ركود نشد - ما اين را شاهد هستيم - تا
روزهاى آخر كار كرديد؛ و اين جاى تشكر و قدردانى دارد. علاوه بر اينكه لازم
است از زحمات شما در طول سالهاى متمادى تشكر و قدردانى كنم، اين را هم بخصوص
لازم است بگويم و ذكر كنم كه شما كار را ادامه داديد و پيش برديد. در روزهاى
آخر و هفتههاى آخر، كارهاى خوبى در بخشهاى مختلف انجام گرفت،كه نشاندهندهى
زنده بودن دولت بود. اميدواريم هميشه همينطور باشد. اگر ما از قدرتى كه در
اختيار يك مسؤول قرار مىگيرد، براى خدا و خدمت به مردم استفاده كنيم، اين قدرت
مىشود نعمت؛ اما اگر براى اهداف شخصى از آن استفاده كنيم، همين قدرت مىشود
نقمت و مايهى انحطاط و سقوط ارزشهاى انسانى در درون خود انسان؛ انعكاساش هم
در جامعه و در ميان مردم ظاهر خواهد شد. قدرت، هدف نيست؛ وسيلهيى است براى
اينكه انسان بتواند به اهداف والا برسد. هر قدمى در راه خدمت، ما را به اين
اهداف نزديك مىكند.
لازم است از شخص جناب آقاى خاتمى هم صميمانه تشكر كنم. اين را به شما دوستان
بگويم، به خود ايشان هم شايد بارها گفتهام؛ در طول هشت سالى كه ما با ايشان
بهطور مستمر و مداوم در ارتباط بوديم، رفاقت و صميميت ما با ايشان روزافزون
بوده؛ خدا را شكر. الان پيوند عاطفى و محبتآميزى كه بين بنده و آقاى خاتمى
هست، از آنچه در هشت سال پيش بوده، بمراتب مستحكمتر است؛ و اين ناشى از
خصوصياتى است كه من در اين مدت در ايشان حس كردم. تدين و پايبندى و نجابت و
روحيهى نجيب ذاتىِ ايشان واقعاً جزو امتيازات و خصال برجسته در ايشان است.
ايشان در اين مدت تلاش متراكمى انجام دادند؛ ما شاهد بوديم و مىديديم. در
مقاطع زمانى مختلف، كشور و دولت و مسؤولان با حوادثى مواجه شدند، و ايشان در
يكى از حساسترين مراكز اين مواجهه قرار داشتند و صبر و تحمل كردند؛
انشاءاللَّه خداى متعال اجر اين صبر و تحمل را خواهد داد.
در ميان خصوصيات ايشان، اگر من بخواهم روى يكى از آنها تكيه كنم، اين است كه
ايشان در همهى اين مدت، دشمنانى را كه كمين كرده و خيز برداشته بودند، نااميد
كردند. خيلىها از سال 76 - از اول تشكيل اين دولت - مىخواستند آقاى خاتمى را
در موضع مقابله و مواجههى با نظام قرار دهند؛ خيلى هم تلاش كردند؛ ما شاهد
بوديم. البته ريشه و مبنا و سلسلهجنبان اين تلاشها در بيرون از اين مرزهاست؛
منتها كسانى هم متأسفانه همان انگيزههاى فاسد و پليد را در داخل انعكاس
مىدادند. خيلى تلاش كردند، اما آقاى خاتمى حقيقتاً مقاومت كردند. آن روزى كه
ايشان اعلام كردند وقتى مىگويم «جامعهى مدنى»، مراد من مدينةالنبى است - كه
اتفاقاً ديروز يا پريروز در يكى از صحبتهاى ايشان من اين را خواندم - خيلى خلاف
انتظار بعضىها شد؛ لذا به ايشان حمله كردند و فشار آوردند.
اينها مواضعِ خيلى باارزشى است. ما كه قصور داريم و ديدمان اينقدر كوتاه
است، مىفهميم و مىبينيم؛ كاتبانِ نامهى اعمال ما - كه مأموران الهى هستند -
به طريق اولى مىبينند؛ و خداى متعال هم كه «من ورائهم محيط» است، همه چيز را
مىبيند. اينها پيش خداى متعال اجر دارد. انشاءاللَّه در آينده هم بايد
همينطور باشد.
از تجربه و توان شماها بايد استفاده شود. مسؤولان و كسانى كه مأموريتهايى
را بر عهده مىگيرند، بايد از محصول كار و از نظرات شما بهره ببرند و استفاده
كنند. شما هم حقيقتاً خود را به معناى واقعى كلمه در اختيار نظام و متعلق به
نظام بدانيد. يك روز انسان در اين نقطه مأموريتى را انجام مىدهد؛ يك روز در
اين نقطه نيست و يك جاى ديگر است. همانطور كه عرض كرديم، مسؤوليتهاى دينى و
انقلابىِ من و شما تمام نمىشود. ما هر جا باشيم، بالاخره يك عنصر مسلمانِ
انقلابى هستيم و مسؤوليتهايى بر عهده داريم. اميدواريم انشاءاللَّه بتوانيد
اين مسؤوليت را به بهترين وجه انجام دهيد.
من هميشه در اين مدت شماها را دعا كردهام. آقاى خاتمى را حداقل در هر
شبانهروز يك بار دعا كردهام؛ يعنى در تمام اين مدت شايد هيچ شب و روزى نبوده
كه من شخص ايشان را دعا نكنم. بقيهى مسؤولان و ديگران را هم هميشه دعا كردهام
و باز هم دعا خواهم كرد. دعا كنيم كه خداى متعال اين كشور و اين ملت و اين نظام
را روزبهروز به اهداف خودش نزديكتر كند و اقتدارى را كه شايستهى اين كشور و
اين ملت است، به او ارزانى بدارد؛ و همينطور هم خواهد شد؛ اين را من ترديد
ندارم.
اگر ما اين كشور را با ده سال پيش و بيست سال پيش مقايسه كنيم، خواهيم ديد
كه پيشرفتهاى بسيار زيادى داشتهايم؛ و اين چيزى است كه دشمنان اين كشور و اين
نظام و اين انقلاب نه توقعاش را داشتند و نه اين را مىپسنديدند؛ هر چه هم از
دستشان برآمده، انجام دادهاند. الان هم ما را زياد تهديد مىكنند. اخم و
روتُرش كردن نسبت به ما از سوى قدرتطلبان و انحصارطلبان جهانى دايمى است و ما
هم با تمام قدرت راه خود را به صورت پيوسته، با توكل به خدا و با اميد به نيروى
ذاتى اين كشور انشاءاللَّه ادامه خواهيم داد و پيش خواهيم رفت؛ من در اين خصوص
هيچ ترديدى ندارم.
چشماندازها براى ما روشن است. در طول اين مدت توطئههاى دشمن يكى پس از
ديگرى خنثى شده است. دشمنان، توطئههاى سياسى و فرهنگى و فشارهاى گوناگون سياسى
و اقتصادى داشتند؛ اينها به بركت همت و تلاش شما و امثال شماها خنثى شده است؛
بعد از اين هم به توفيق الهى همينطور خواهد بود.
اميدواريم خداى متعال براى همهى شما، همهى ما و براى اين كشور خير مقدر
بفرمايد و توفيق دهد تا بتوانيم انشاءاللَّه وظايفمان را هر روز بهتر از گذشته
انجام دهيم.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته