بيانات رهبر معظم انقلاب
اسلامى در ديدار رئيس و مسئولان قوه قضائيه و خانوادههاى شهداى فاجعه هفتم
تير
بسم الله الرحمن الرحیم
به همهى برادران و خواهران
عزيز، هم برادران و خواهران شاغل و مسئول در قوهى قضائيه و هم برادران و
خواهران مرتبط با حادثهى فاجعهآميز هفتم تير و خانوادههاى عزيزِ شهيدان آن
حادثهى تلخ، خوشامد عرض مىكنيم.
از بيانات جناب آقاى شاهرودى
رئيس محترم و عالِم و محقق و شخصيت برجسته در قوهى قضائيه تشكر مىكنيم. ايشان
بيانات روشنگر و مفيدى را ارائه كردند.
وقتى به حادثهى هفتم تير نگاه
مىكنيم، معناى بزرگى در اين واقعهى تلخ وجود دارد، كه با همهى تلخى، آن معنا
شيرين است؛ و آن عبارت است از زنده بودن، پويا بودن، بالنده بودن انقلاب اسلامى
و نظام جمهورى اسلامى. درست مصداق اين آيهى شريفه: «ألم تر كيف ضرب اللَّه
مثلا كلمة طيّبة كشجرة طيّبة اصلها ثابت و فرعها فى السماء تؤتى اكلها كلّ حين
بأذن ربها»؛ اين يك مثال قرآنىِ الهى است كه مصداق آن در زمان ما، انقلاب، نظام
اسلامى و رهبرى است و تجسمِ آن، امام بزرگوار ماست كه اينها زندهاند؛ درخت
بالندهاى هستند كه ريشههاى آن سالم است، در معرض امتحانهاى گوناگون قرار
مىگيرد، دچار مشكلات متعدد و گوناگونى مىشود؛ اما بعد از برگريزان و بعد از
يك خزان، باز طراوت بهارانهى ديگرى به سراغش مىآيد و ميوه مىدهد و برگ و بار
نشان مىدهد و زنده بودن خودش را به همه ثابت مىكند. از اول انقلاب تا امروز،
ما اين قضايا را داشتيم؛ از ترور ناجوانمردانهى شهيد مطهرى و بعد چهرههاى
انقلاب؛ ترور آقاى هاشمى رفسنجانى، حادثهى هفتم تير، حادثهى شهادت رئيس جمهور
و نخست وزير مكتبى در يك روز، و حوادث گوناگون و ريز و درشت ديگر. در اين بين،
حضور نيروهاى مخربِ با سلاح؛ چه سلاح سياسى، چه سلاح نظامى عليه مردم، عليه
انقلاب بود تا امروز، تا انتخابات بيستوهفت خرداد و سوم تير. اينها همه
نشانههايى از سلامت اين ريشهى مقدس است كه موجب مىشود هر فشارى، هر برگ
ريزانى، هر خزانى در سر راه آن پيش بيايد، نتواند عظمت و بالندگى اين نهال و
درخت مقدس را زير سؤال ببرد. گاهى يك درخت سالم كه ريشههايش سالم و عميق است،
آتش مىگيرد؛ اما بعد از آن كه آتش فرو نشست، شما مىبينيد از لابلاى كُندههاى
سوختهى همين درخت، جوانهى سبز سربلند مىكند. چرا؟ چون ريشه، زنده است. گاهى
مىبينيد كسانى به جان اين درخت مىافتند، شاخ و برگ آن را مىزنند، به آن زخم
مىزنند؛ اما باز مىبينيد كه در موسم خود شكوفه مىدهد؛ ميوه مىدهد؛ برگ و
بار مىدهد. اين، عبرت است. حادثهى هفتم تير يك چنين حادثهاى بود. در آن
حادثه،اين درخت را به خيال خودشان آتش زدند. در آن روز شخصيتى مثل شهيد بهشتى و
شخصيتهاى برجستهى ديگر، مديران بزرگ و كارگزار در نظام نوپاى اسلامى، را در يك
مجلس به خاك و خون كشيدند؛ عدهاى را شهيد كردند؛ عدهاى جانباز شدند؛
خانوادههايى داغدار شدند؛ دل ملت آتش گرفت - حادثهى تلخى بود - اما آن حادثه
نتوانست اين نهال را از پا بيندازد، بلكه آن را پايدارتر هم كرد. عجيب اين است
كه همين كسانى كه امروز در دنيا پرچم ضد تروريسم به دست گرفتهاند، آن روز وقتى
اين حادثه اتفاق افتاد، در اظهارات و در خبرها و در موضعگيرىهايشان با لبخند
تمسخرآميزِ پيروزمندانه با ملت ايران روبهرو شدند؛ يعنى ديديد از بين رفتيد(!)
اما اشتباهشان خيلى زود معلوم شد. البته حوادث ديگر هم تا امروز همينطور بود.
انقلاب زنده است، اين اصول زنده
است؛ هيچ مانعى ندارد كه برگ و بار عوض بشود. خزانهايى در راه است؛ اين يك
حركت طبيعى است براى موجودات زندهى عالم. هميشه ريزش و رويش وجود دارد؛ مهم
اين است كه در كنار ريزش، رويش هم وجود داشته باشد؛ و امروز اينجور است.
بحمداللَّه انقلاب علىرغم همهى تبليغات، همهى تخريبها، همهى ضربهها، همهى
تهاجمهاى از اطراف و اكناف - تهاجم سياسى، فشار اقتصادى، تهاجم فرهنگى -
پيشرفت كرده؛ اين انقلاب زنده، بانشاط و مشغول پيشرفت است؛ منتها خيلى از افراد
ظاهربين نمىفهمند و حقيقت را درك نمىكنند؛ مگر اين كه حقيقت خودش را با
واقعيت سنگين به آنها تحميل كند؛ و همينجور هم هست. امروز هم شما نگاه مىكنيد
و مىبينيد كه علىرغم اين كه مخالفان ملت ايران، دشمنان و توطئهگران ملت
ايران، عظمت اين ملت و عظمت اين حضور سى ميليونى و عظمت اين انتخابات را ديدند
و در دل خودشان تحقير شدند، هنوز در زبان حاضر نيستند اعتراف كنند؛ اما واقعيت
قضيه اين است كه اين ملت با حركت خود، با حضور خود، با نشاط خود، بر روى همهى
توطئهها خط بطلان كشيد، بعد از اين هم همينجور خواهد بود؛ منتها شرطش ادامهى
تقواست، كه تقوا موجب رحمت الهى است. به خودمان مغرور نشويم. مغرور شدن ملتها و
مسئولان ملتها هميشه مايهى سرنگون شدن و سقوط آنها شده است. هيچكس نگويد «من»
كردم. خداى متعال در قرآن با لحن استهزاءآميزِ نافذِ خود مىگويد كه قارون گفت:
«قال انّما اوتيته على علم عندى»؛ من خودم بودم كه با توانايى خودم توانستم به
اين نقطه برسم! خداى متعال او را در اعماق زمين سرنگون كرد. ما بايد تلاش كنيم؛
ما بايد مجاهدت كنيم. هيچ ملتى بدون مجاهدت، بدون تلاش، بدون ابتكار، بدون
نوآورى، بدون فتح مراحل گوناگون پيشرفت، به جايى نمىرسد؛ اما بركت از خداست،
توفيق از خداست و تقوا زاد راه است؛ لذا توصيهى همهى پيغمبران تقوا بوده است.
اين انتخاباتى كه اتفاق افتاد،
خيلى حادثهى بزرگى بود؛ حادثهى شيرينى بود. اين همه از چند ماه قبل عليه اين
انتخابات در دنيا تبليغات كردند و اميدشان اين بود كه بيست درصد مردم شركت
مىكنند؛ اين را صريحاً گفتند؛ اما اين همت را تصور نمىكردند. ما بارها در
صحبتهاى عمومى و علنى، خطاب به سياستگذاران بلوكهاى قدرت جهانى مىگفتيم به
حرف اين تحليلگران غلط انديش و كجانديش كه شماها را دربارهى وضع ملت ايران
گمراه مىكنند، گوش ندهيد؛ زيرا ملت ايران، اين نيست كه اينها مىگويند. ملت
ايران زنده است، ملت ايران مؤمن است، ملت ايران پایبند به مبانى انقلاب است،
ملت ايران به دنبال استقلال و به دنبال آرمانهاى انقلاب اسلامى و به دنبال عزت
ملى و اسلامى خود هست؛ اما اينها باور نمىكردند و با تحليلهاى غلط خودشان
نسبت به ملت ايران، حرف زدند و تحليل كردند و تصميم گرفتند. ملت ايران در اين
انتخابات خودش را نشان داد. شركت بالاى مردم، قريبِ سى ميليون؛ و در جمعهى
بعد، بيستوهشت ميليون، حادثهى عظيمى است كه در اين كشور اتفاق افتاد؛ حادثهى
بىنظيرى است. اين عزت ملت ايران است؛ اين عظمت ملت ايران است؛ عظمت انقلاب
است، كه همه بايد اين عظمت را در دنيا بفهمند و منطق ملت ايران را بشناسند و با
اين محاسبات، با اين مردم حرف بزنند و در مقابل اين مردم موضع بگيرند. بنده بار
ديگر اين عظمت را به اين ملت تبريك عرض مىكنم. انتخابات بسيار خوبى بود؛ حركت
بسيار عظيمى بود؛ كار بسيار پرافتخارى بود.
با توجه به حضور مسئولان قوهى
قضائيه، اين را هم عرض كنم: در خلال اين انتخابات، برخى كارهايى انجام گرفت كه
بنده به عواملى كه اين كارها را انجام دادند، بدبينم؛ اين تخريبهايى كه صورت
گرفت. بعضى از تخريبها البته از روى بىتوجهى بود؛ بعضى از آقايان و نامزدها يا
طرفداران آنها با محاسباتى، حرفهايى نسبت به نظام زدند كه واقعبينانه نبود؛
خيلى از مثبتات نظام، از كارهاى بزرگ نظام ناديده گرفته شد و سياهنمايى شد. و
پيشرفتهاى عظيمى كه به وسيلهى دولتها در اين سالها به وجود آمده، نديده گرفته
شد؛ اينها از روى غفلت بود، ليكن بعضى از اين تخريبها از روى غفلت نبود. تعدادى
از نامزدهاى انتخابات رياست جمهورى مورد تخريب قرار گرفتند؛ تخريبهاى غير
منصفانه و ناجوانمردانه؛ حتّى شخصيت موجهى مثل آقاى هاشمى رفسنجانى كه شخصيت
محترم و باسابقهاى است، از دم اين تخريبها در امان نماند. اين، حادثهى بدى
بود. رحمت الهى را نبايد با اينگونه كارها آلوده كرد؛ با اين كه ما تأكيد كرده
بوديم. امروز چون گذشته است، من نصيحت مىكنم؛ اما مسئولان قضايى و غير قضايى،
غير از نصيحت، وظايف ديگر هم دارند؛ آنها عوامل اين تخريبها را تعقيب كنند و
آنها را پيدا كنند. يك عده به طور مسلّم از روى جهالت و غفلت اين كار را كردند،
كه البته فعل حرامى انجام گرفت؛ ليكن بسيارى از كارهايى كه انجام گرفت، كار
كسانى بود كه به هيچ يك از نامزدها علاقهاى نداشتند و تخريب آنها براى تخريبِ
فضاى انتخابات انجام گرفت؛ آنها تخريب كردند، براى زير سؤال بردن نظام اسلامى.
ما در اختلافات بزرگ مذهبى، فكرى، سياسى ديدهايم كه كسانى وارد ميدان
فتنهانگيزى مىشوند و از زبان اين، آن را مىكوبند؛ از زبان آن، اين را
مىكوبند؛ در حالى كه نه به اين علاقه دارند، نه به آن! اينها را پيدا كنيد؛
مقصران اصلى بايستى مشخص شوند، كه مطمئناً دست دشمن در كار است. بعضى اظهارات،
متأسفانه عزيزترين قشرهاى اين كشور، جوانانِ مؤمن و بسيجى، را زير سؤال برد!
اينجور نيست، بلكه دستهاى دشمن است كه در كار است براى فتنهانگيزى و براى
ايجاد فساد.
اين ملت، ملت مؤمن و ملت پایبند
به عدالت و تشنهى عدالت است. سالها و قرنهاى متمادى عدالت در اين كشور سركوب
شده است. در دوران حكومتهاى جبار پادشاهان، بخصوص آن وقتى كه در كنار استبداد،
نيروى خارجى و نفوذ خارجى هم وارد شد و دخالت خارجى با ديكتاتورى و استبداد
توأم شد، اين مردم چهها كشيدند از توأم شدن اين دو نيروى شرّ و شيطانى در كشور
ما. مردم تشنهى عدالتند، تشنهى حقيقتند، دشمن فسادند؛ مردم اينها را
مىخواهند و آرا و شعارهاى مردم هم همين را نشان مىدهد. ما وظيفه داريم در اين
زمينهها كار كنيم. مسئولان كشور بايد آنچه را كه مورد نياز اين ملت هست،
بفهمند و درك كنند و آن را انجام بدهند.
قوهى قضائيه يكى از آن مراكزى
است كه مردم بشدت براى استقرار عدالت به آن چشم دارند. آنچه انجام گرفته است،
ارزشمند - برنامههايى كه بيان شده است؛ و امروز هم فرمودند - و باارزش است؛
اما اينها بايد در مقام عمل خودش را نشان بدهد؛ بايد خروجى و نتيجهى قوهى
قضائيه، احساس آرامش و امنيت براى مردم باشد.
يك بار من در يكى از ديدارهاى
گذشته به شما برادران و خواهرانى كه تشريف داشتيد، عرض كردم كه بايد جورى بشود
كه هر مظلومى، هر صاحب حقى، هر كسى كه معتقد است حق او تضييع شده، به مجرد اين
كه مورد ستم قرار گرفت، در دل خود بگويد كه من حالا به دستگاه قضايى مراجعه
مىكنم و حق خودم را خواهم گرفت؛ اين اطمينان بايد در دل انسانها و افراد جامعه
موج بزند؛ اين بايد به جود بيايد؛ ما اين را احتياج داريم.
دادگسترى جمهورى اسلامى بايد به
معناى حقيقى، دادگستر باشد. اين كارها را در اين روند، جهتدهى كنيد و
برنامهها را زود پيش ببريد. اين برنامهاى كه سال گذشته هم مطرح شد، ما هم
مطرح كرديم، بعد هم تدوين شد، هر چه سريعتر پيش برود.
مسئلهى پرورش عناصر فعال در
قوهى قضائيه - به قول شما كادرسازى - بايد جدى گرفته بشود؛ گسترش علم و آگاهى
هم در ميان تمام سطوح قوهى قضائيه بسيار مهم است. من به رئيس محترم قوه عرض
كردم كه فاصلهى بين بعضى از آراى دادگاههاى بدوى يا تجديدنظر قبل از رفتن به
ديوان عالى كشور، و آرايى كه نسبت به همين پرونده بعد از نقض در ديوان عالى
كشور است، فاصلهى عجيبى است؛ گاهى بين اين، دو تا رأى هست! دو دادگاه كه هر دو
وابسته به يك دستگاه هستند؛ يكى شديدترين حكم را داده و مجازات را معين كرده
است، يكى تبرئه كرده! فاصلهى اينها خيلى زياد است. اين، ناشى از چيست؟ كى در
اين بين اشتباه كرده؟ آن هم اشتباهى به اين فاحشى. بالأخره بعد از آن كه حكم
نقض شد، ممكن است مقدارى بالا پايين برود، اما اين كه اين مقدار فاصله باشد،
اين نشانهى اين است كه ما احتياج داريم به گستردن دانش قضايى در همهى سطوح.
نكتهى ديگر، التزام به قانون
است. قوهى قضائيه بايستى از نظارت قانون استقبال كند. قانون، يكى از ابزار
نظارت است. خودِ قانون يك عامل نهاده شدهى در داخل قوهى قضائيه است كه براى
نظارت بر قوهى قضائيه، عامل بسيار مهم و مؤثرى است. معيار، قانون باشد و
قوانين نقض نشود؛ تخصيص نخورد؛ تقييد نخورد؛ از گسترهى قانون به دلايل گوناگون
چيزى حذف نشود. به هر حال، قوهى قضائيه بايد هر گونه نظارتى را استقبال كند.
خوشبختانه شما از مسئول عالم، دانا، هوشمند و مجموعهى بسيار خوبى از قضات
شريف، پاكدامن، عناصر مؤمن در قوهى قضائيه برخوردار هستيد. هر چه كه نظارت
بشود، هر چه كه اظهار نظر بشود، حتّى انتقاد منصفانه، بايد مورد استقبال قرار
بگيرد. اين، خيلى خوب است. آن را كه حساب پاك است - چه در زمينههاى مالى، چه
در زمينههاى غيرمالى - از محاسبه باكى نيست. بگذاريد عناصر مقرر براى اين كار؛
مثل سازمان بازرسى و سازمانهاى گوناگون نظارتى و همچنين عناصر بيرون از دستگاه
قضايى؛ مثل صاحبنظران حوزه و دانشگاه، حقوقدانان كشور، اعلام نظر كنند،
پيشنهاد كنند، انتقاد كنند؛ اينها قوهى قضائيه را تقويت مىكند و قوهى قضائيه
را ورز مىدهد. بحمداللَّه اركان قوهى قضائيه اركان خوبى است؛ پايهى آن
پايهى بسيار خوبى است و برخاسته و پديد آمده از ريشهى مقدس نظام جمهورى
اسلامى و متكى به احكام اسلامى است و از چيزى باكى ندارد و قوهى مستحكمى است؛
هر چه بيشتر با آن چالش قانونى، چالش نظارتى انجام بگيرد، براى او بهتر است و
موجب ورزيدهتر شدن آن خواهد شد.
به كمك الهى بايد چشم داشته
باشيم؛ از كمك الهى مأيوس نشويم؛ توفيقات الهى را قدر بدانيم؛ توجهات حضرت
بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) را مغتنم بشماريم و بدانيم كه اساس اين انقلاب و خون
مطهر شهيدانى كه در راه آبيارى اين ريشهى مقدس ريخته شده است، دستگاه بسيار
باعظمتى درست كرده كه هيچ طوفانى به فضل الهى قادر به تكان دادن و متزلزل كردن
آن نيست.
و السّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته