بيانات رهبر معظم انقلاب
اسلامى در اجتماع بزرگ مردم كرمان
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدللَّه ربّ العالمين والصّلاة والسّلام على سيّدنا و نبيّنا
ابىالقاسمالمصطفى محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما
بقيّةاللَّه فىالأرضين.
خداى متعال را بسيار سپاسگزارم
كه اين توفيق را عنايت فرمود تا بار ديگر بتوانم در جمع شما مردم عزيز كرمان
حضور پيدا كنم و اين شهر را - كه براى من شهر يادها و خاطرههاى بسيار عزيز و
ارجمند است - بار ديگر ببينم و با مردم مهربان، مؤمن و وفادار آن از نزديك
ديدار كنم.
حضور ما در استانهاى مختلف كشور
در درجهى اول براى اظهار ارادت و اخلاص به مردمى است كه در طول سالهاى
متمادىِ امتحانهاى دشوار، با صبر و تلاش و مجاهدت و وفادارى خود توانستهاند
كشور را به سوى هدفهاى عالىاش پيش ببرند. اين سفر هم در درجهى اول براى عرض
اخلاص و ارادت من به شما مردم عزيز و مؤمن و انقلابىِ اين شهر و اين استان است.
بخصوص با حوادث تلخى كه در دو سه سال اخير براى اين استان پيش آمد - زلزلهى
بم، زلزلهى زرند، قبل از اينها سقوط هواپيماى سپاه و شهادت جمعى از عزيزانمان
در آن ماجرا، و پيش از اينها خشكسالى طولانىِ هفت سالهى اين استان - شرايط
اقتضاء مىكرد كه از نزديك، به شما مردم استان عرض اخلاص و همدردى شود. خداى
متعال را سپاسگزارم كه اين توفيق را به من داده است تا بتوانم در جمع شما حاضر
شوم.
از لحظهى اولِ ورود به اين شهر،
ابراز محبت شما مردم، مانند هميشه موجب شرمندگى اين خدمتگزار شده است. در
خيابانها، در مسير و در مجمع عظيمى كه تشريف داريد، تراكم محبتهاى شما مردم
براى من كاملاً آشناست؛ از سالهاى دور، اين محبت و اين گرمى و اين مهربانى و
اين وفادارى را شناختهام.
از اين فرصت استفاده مىكنم و
مطالب اساسىِ مربوط به اين استان و مسائل كشور را به شما جمع عزيزِ مردم كرمان
و كسانى كه از برخى شهرهاى ديگر كرمان در اين اجتماع عظيم شركت كردهايد، عرض
مىكنم.
اين شهر و اين استان برخوردار از
افتخارات تاريخى است. در اين استان چهرههاى جاودانهيى كه ريشهى علم و هنر و
معمارى و پيشرفتهاى علمى و ديندارىِ عميق و ايمان راسخ را نشان مىدهند، در
طول تاريخ كشور ما چهرههاى بسيارى هستند. قدمت ريشهى علم و هنر در اين استان
را از بيش از هزار سال پيش با نام محمدبنعيسى ماهانى، و بعد از او شخصيتهاى
علمى، هنرى و ادبىِ بزرگى - كه رياضيدان، منجم، عالم، فقيه، شاعر و هنرمند
بودند - در گذشتهى پُرافتخار تاريخىِ اين استان و اين شهر مىتوان مشاهده كرد.
اين استان و مردم نجيب آن،
خاطرات تلخى از گذشتهها - كه چندان از ما دور نيست - دارند. پادشاهان جبار -
چه قاجارها و چه قبل از آنها - با اين شهر و مردم آن چه كردند. در دوران
نظامهاى طاغوتى و بىخبر از معنويت، ارزشهاى معنوىِ اين شهر ناديده گرفته شد.
در دوران خونبار نظام پهلوى، استعدادهاى اين شهر، مردم اين شهر، واقعيتهاى
بسيار برجسته و جذاب اين شهر و اين استان به دست غفلت و فراموشى سپرده شد. در
سال 57، آن روزى هم كه مردم اين استانِ به ستوه آمدهى از ستمهاى متراكمى كه
برآنها شده بود، فرياد برآوردند و اجتماع كردند، مسجد جامع اين شهر را به آتش
كشيدند و مردم را به قتل رساندند. خاطرههاى تلخ و شيرين در فضاى اين شهر و اين
استان بسيار است.
شما مردمِ با تجربهيى هستيد.
نسلهاى گوناگون كرمانى تجربهها و معارف گذشته را نسل به نسل و دست به دست
منتقل كردهاند. كرمانى، با ادب، با ظرفيت، با تحمل، با ايمان و با پختگى همراه
است و مىتواند مسائل اساسى را خوب درك و تحليل كند. در طول دوران مبارزه،بعد
از پيروزى و در طول دوران انقلاب و جنگ تحميلى، كرمان توانست شخصيت بارز خود را
در ميدانهاى گوناگون نشان دهد. سرداران بزرگ، فدائيان راه اسلام و شهيدان
عالىمقام و نامآور و پُرافتخار، برجستهترين چهرههاى اين استان شدهاند؛
جوانهايى كه از خاك برآمدند و در افلاك درخشيدند؛ نامهايى كه هرگز از ياد
مردم ايران نخواهد رفت. در صحنهى علم و تدبير و سياست، شهيد عزيزمان، مرحوم
باهنر، چهرهى فراموش نشدنىِ اين استان است. بحمداللَّه در دوران ما هم عالم،
سياستمدار، منجم، رياضيدان، شاعر، تاريخدان، نويسنده و قصهنويس از اين استان
آنقدر در سرتاسر كشور حضور دارند و نامهاى شناختهشدهيى از آنها در ذهن همه
هست كه امكان نام آوردن آنها نيست. وضعيت استان، اينگونه است.
ظرفيتها و نيازمندىها و
ثروتها و كمبودهاى اين استان، خود داستان جداگانهيى است كه به آنها اشاره
خواهم كرد؛ ليكن در درجهى اول آنچه به شما مردم مؤمن و آگاه و هوشيار و
خوشاستعداد بايد عرض كنم، اين است كه بسيارى از مسائل كنونى كشور ناشى از
حساسيت موقعيت كشور ما در تسلسل پيشرفت تاريخىِ اين ملت و اين كشور است. اگر
بخواهيم به زبان ساده اين مطلب را بيان كنيم، بايد عرض كنيم كه ملت و كشور ما
امروز در موقعيت بسيار مهم، حساس و خطيرى قرار گرفته است. نبايد به اشتباه خيال
كرد كه اين خطير بودن يا مهم و حساس بودن موقعيت، مربوط به چالشهاى سياست
خارجى است؛ نه، اين مهم بودن، ارتباط به اين ندارد كه ملت و كشور ايران در
مسائل سياسى يا مسألهيى خاص، از سوى ابرقدرتها و زورگويان جهان مورد تهديد
قرار دارد. اين تهديدها و زورگويىها هميشه بوده است و ملت ايران در مقابل
زورگويىها، افزونطلبىها و دخالتها و تهديدهاى بيگانه هميشه با چهرهى مصمم،
با عزم راسخ، با مشت پولادين و با عقل و تدبير ايستاده است و دشمن را به
عقبنشينى وادار كرده و باز هم خواهد كرد. بنابراين اگر عرض مىكنيم كشور در
موقعيت مهم و حساسى قرار دارد، مراد چالشهاى سياست خارجى نيست؛ اينها چيز مهمى
براى اين كشور و اين ملت نيست.
مسأله اين است كه در دوران
بيستوچند سالهى نظام جمهورى اسلامى - بخصوص بعد از جنگ تحميلى - به توفيق
الهى ملت ما توانسته است به پيشرفتهاى بزرگى دست پيدا كند و كارهاى بسيار مهمى
در اين كشور انجام دهد. ملت ايران و مديران مسؤول و با ارادهى كشور در طول اين
سالها توانستهاند به ميزان زيادى اين كشور را - كه ميراث يك حكومت فاسد و
وابسته بود - بهپيش ببرند؛ زيربناهاى اساسىِ اين كشور را بسازند؛ از لحاظ آب،
از لحاظ انرژى، از لحاظ صنعت، از لحاظ خلاقيت و از لحاظ پيشرفت علمى و فناورى،
كشور را از موقعيت بسيار خوبى برخوردار كنند.
كشور ما در دوران طاغوت عمداً
عقب نگه داشته مىشد و استعدادها سركوب و به زنجير كشيده مىشد. آن روز سياست
دنياى استكبارى نسبت به كشور ما - مثل سياست هميشهى استكبار نسبت به كشورها -
اين بود كه گاو شيردهيى را براى خودشان نگه دارند؛ لذا پيشرفت كشور را
نمىپسنديدند؛ مىخواستند از نفت، معادن، منابع و بازار مصرف كشور استفاده
كنند. نمىتوانستند ببينند كشورى از لحاظ علمى پيشرفت كند و رقيب آنها شود؛
آنها مصرفكننده و ريزهخوارِ خوان خود را مىطلبيدند؛ حكومت هم وابستهى به
آنها بود؛ سياستها و برنامهها هم همان سياستها و برنامهها بود.
انقلاب اسلامى و نظام اسلامى
كشور را از وابستگى نجات داد؛ اين قيدوبندها را برداشت و راه ملت را باز كرد.
امروز كشور در صنعت، در توليد، در فناورى، در علم، در تهيهى زيرساختهاى اساسى
براى بناى آيندهى كشور، با قبل از انقلاب قابل مقايسه نيست. وقتى آمارها و
شاخصها را نگاه مىكنيم، بعضى از موارد صدها درصد، بعضى از موارد هزار درصد، و
بعضى از موارد هزارها درصد در شاخصهاى اساسى پيشرفت پيدا شده است.
اما آنچه امروز براى اين كشور
مهم است، اين است كه دستاوردهاى مهمِ دوران بعد از پيروزى در جنگ تحميلى تا
امروز، بتواند به صورت محصول شيرينى، كام مردم را شيرين كند. با تلاشى كه تا
امروز انجام گرفته است، ملت ايران و مسؤولان كشور بايد بتوانند آينده را همراه
با برخوردارى مردم از عدالت اجتماعى و رفاه و ادامهى پيشرفت در راههاى
گوناگون، بسازند. زيربناهاى كشور خوب ساخته شده است؛ اما آنچه بهوجود آمده،
بايد زندگى مردم را از فقر و محروميت نجات دهد. از آنچه انجام گرفته است، ملت
بايد بتواند بهرهبردارى كند. بىانصافى است اگر كسى تلاشهاى گذشتهى دولتهاى
گوناگون و سالهاى متمادىِ بعد از جنگ را نديده بگيرد. كار متراكمى صورت گرفته
است؛ ليكن براى اينكه اين كارها زندگى عامهى مردم و همهى مناطق كشور را از
منافع و بركات خود بهرهمند كند، يك سلسله كار ديگر هم لازم است. وضعيت خطير و
مهم ما به اين مناسبت است.
بايد حلقهى سازندگىها و
توليدها و پيشرفتها را به حلقهى زندگى مردم وصل كرد؛ مثل آبى كه در پشت سدى
جمع شده است و بايد با كانالكشى، آن را سر مزرعهى مردم كشاند تا مردم بتوانند
از آن استفاده كنند. بنابراين، از اين همه پيشرفتى كه صورت گرفته است، بايد كام
مردم را شيرين كرد؛ اين، تلاش و برنامهريزىِ بسيار مهمى لازم دارد. آنچه امروز
كشور به آن احتياج دارد، اين است كه براى رفع فقر و ريشهكنىِ فساد و برخوردار
كردن عامهى مردم و مناطق گوناگون و همهى زواياى كشور از منافع و بركات پيشرفت
كشور بايد برنامهريزى شود؛ سياستها و برنامهها بايد ناظر به اين هدف باشد.
سند چشمانداز بيست سالهى كشور
- كه امسال، سال شروع آن است - يك كار اساسى و مهم است؛ افق آيندهى كشور را
براى آحاد مردم روشن و مشخص مىكند. در ضمنِ اجراى چند برنامه، اين چشمانداز
بايد تحقق پيدا كند. امسال همچنين سال شروع برنامهى چهارم است، كه بايد بتواند
سند چشمانداز را پنج سال جلو ببرد و از لحاظ زمانبندى، آن را به اهداف خود در
طول اين پنج سال برساند. اينها اهميت اين سالها را براى ما معنا مىكند.
اولِ سال عرض كرديم كه امسال را
«سال همبستگى ملى و مشاركت عمومى» بناميم؛ نه فقط براى اينكه يك نامگذارى
انجام بگيرد، بلكه براى اينكه مشاركت عمومى تحقق پيدا كند و ملت يكپارچهى ما
پشت سر مسؤولانِ با تدبير و مؤمن و انقلابى بتواند گامهاى بلندى را به سوى
اهداف متعالى نظام بردارد و خود را به آن هدفها نزديك كند.
ما نمىتوانيم از عدالت اجتماعى
فقط حرفى بگوييم و بشنويم. ما نمىتوانيم از صلاح اجتماعى فقط سخنى بگوييم و
بشنويم. باور دينى، ايمان انقلابى و باورهاى ملى بايد عمق پيدا كند. كشور ما با
ملت مؤمنِ خود - كه در جهت علم و فناورى هم پيشرفت مىكند - بايد الگويى بشود
از توانايى و اقتدار و پيشرفت، تا مسلمانهاى دنيا را تشويق و نام اسلام را
بلند كند. شايستهى ملت ايران چنين جايگاه و چنين موقعيتى است. اين مقطع تاريخى
به اين جهت براى ما مهم است.
امسال، سال تجديد انتخابات رياست
جمهورى است؛ اين هم مقطع بسيار مهمى است. هر انتخاباتى براى ملت ما و فضاى
عمومى كشور مثل نسيمى است كه فضا را تغيير مىدهد و معطر مىكند؛ هواى تازهيى
در فضاى كشور به وجود مىآورد و اميدهاى تازهيى در دلها برمىانگيزد. صحنهى
انتخابات - بخصوص انتخابات رياست جمهورى - يكى از جدىترين و پُرشورترين و
پُرجاذبهترين صحنههاى مشاركت عمومى مردم است.
براى ملت ما اين انتخابات مهم
است؛ همچنان كه براى دشمنان ما هم اين انتخابات مهم است. از چند ماه قبل
برنامههاى تبليغاتى دشمنان روى انتخابات رياست جمهورى در 27 خرداد متمركز شده.
آنچه آنها دربارهى انتخابات مىخواهند، درست نقطهى مقابلِ چيزى است كه منافع
ملى كشور و ملت ما آن را مىطلبد. آنها مىخواهند انتخابات بىرونق باشد و مردم
در انتخابات شركت نكنند. آنها مىخواهند انتخابات، اطمينان و اعتمادى را در
مردم بهوجود نياورد. امروز تبليغاتِ تبليغاتچىهاى خارجى روى اين نقطهها
متمركز است؛ مردم را نسبت به انتخابات دلسرد، بىاعتماد و بىاعتنا كنند؛ درست
نقطهى مقابلِ آن چيزى كه براى ملت و كشور ما مهم است.
انتخابات مىتواند براى كشور و
ملت ما يك وسيلهى مصونيت و يك نمودار اقتدار باشد و ملت و نظام اجرايى كشور را
در مقابلهى با چالشهاى گوناگون جهانى، از گذشته مستحكمتر كند. انتخابات
مىتواند نظام جمهورى اسلامى را جوانتر از آنچه هست، بكند. انتخابات پُرشور از
سوى مردم مىتواند روز نويى را براى آنها رقم بزند. انتخابات، هم در صحنهى
خارجى و در مقابل چشم بيگانگان، هم در صحنهى داخلى، و هم براى پيشرفت كشور،
يكى از مهمترين و اساسىترين رويدادهاست. دشمن مىخواهد انتخابات نباشد. اگر
مىتوانستند روى مردم و يا گروههاى سياسى اثر بگذارند، كارى مىكردند كه اصلاً
انتخابات برگزار نشود؛ كارى كه در انتخابات مجلس هفتم مىخواستند انجام دهند و
مايل بودند اساساً انتخابات برگزار نشود.
اينكه يك نظام اسلامى - نظامى
زير پرچم توحيد و دين - مىتواند مردم سالارى را به شكل آشكار و واضح و با زبان
گويا در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد، درست عكس تبليغات استكبارىِ دنياى
ليبرال دمكراسى است. آنها مىخواهند بگويند مردم سالارى منحصر در ماست.
نمىتوانند اين را تحمل كنند كه يك نظام اسلامى و دينى، با ارزشهاى والاى
ايمانىِ خود بتواند مردم سالارى را اينطور نهادينه كند. در طول بيستوپنج سال،
حداقل بيستوپنج انتخابات در اين كشور برگزار شده است و مردم پاى صندوقها
رفتهاند و گزينهها و خواست خودشان را تحقق بخشيدهاند و مسؤولان را خودشان
انتخاب كردهاند. بنابراين انتخابات رياست جمهورى بسيار مهم است.
انتخابات دارد نزديك مىشود.
مردم بايد آگاهانه پاى صندوقهاى رأى بروند و انتخاب كنند. همانطور كه عرض
كرديم، انتخابات جلوهى بسيار زيبا و جذاب مشاركت عمومى است؛ مؤثرترين وسيله
براى اين است كه هر فردى بتواند آرمانها و خواستها و مطلوبِ خود را در قالب
اجرايى قرار دهد و آن را به تحقق نزديك كند. اگر كسى را طبق آرمانها و آرزوهاى
خودتان انتخاب كرديد، اين امكان كه آن آرزوها تحقق پيدا كند، به واقعيت نزديك
مىشود. كسى كه فكر مىكنيد براى تحقق خواستها و آرزوها و گشودن گرههاى مهمى
كه براى شما در زندگى مطرح است، مناسب و شايسته است، وقتى او را انتخاب كرديد،
در واقع بلندترين قدم را برداشتهايد؛ براى اينكه اين مشكلات از بين برود. هر
خواستهيى - چه مادى و چه معنوى - در اين انتخاب و در تعيين مسؤول قوهى اجرايى
مىتواند تحقق پيدا كند.
رئيس جمهور در كشور ما نقش بسيار
مهمى دارد؛ تبليغات بيگانه مىخواهد عكس اين را نشان دهد. آنها دشمنانه حرف
مىزنند. رئيس جمهور يكى از مؤثرترين، و در دستگاه اجرايى مؤثرترين عنصر براى
حل مسائل كشور است. در ميان مسؤولان كشور، هيچ مسؤولى به قدر رئيس جمهور در
قانون اساسى ما امكانات و توانايىها و عرصهى عظيم خدمتگزارى ندارد. بودجهى
كشور و همهى مسؤولان طراز اول اجرايى كشور در اختيار اوست؛ اوست كه مىتواند
كشور را آباد كند و از لحاظ علمى و صنعتى و مسائل انسانى و يا از لحاظ امنيت،
كشور را به پيش ببرد؛ كفايت و توانايىهاى اوست كه مىتواند زندگى را در كام
مردم شيرين كند. آنچه مورد نياز ملت و كشور است، رئيسجمهورِ كارآمد و باكفايت
است. مسؤوليتهاى حساس و تاريخىِ امروز بر دوش رئيس قوهى مجريهى ماست. قانون
همه چيز را در اختيار رئيس قوهى مجريه قرار داده است.
انسانى كه داراى كارآمدى و كفايت
باشد و به هدفها و استقلال اين ملت و لزوم پيشرفت اين كشور ايمان داشته باشد،
مىتواند بسيارى از كارها را بكند؛ همچنانكه بحمداللَّه دولتهاى متعدد در طول
سالهاى گذشته كارهاى بزرگى انجام دادند. محصول كارهاى آنها در اختيار مسؤولان
بعدى است كه بيايند و در راه خدمت به مردم و شيرين كردن كام آنها اين كارها را
تكميل كنند.
البته رهبرى در پشتيبانى از
رئيسجمهور هيچگونه درنگى نمىكند. كسى را كه مردم انتخاب كنند و رئيسجمهور
قانونى كشور شود، هميشه مورد احترام و تكريم و حمايت جامع رهبرى در همهى
دولتها بوده؛ بعد از اين هم بايد باشد.
اما آنچه در درجهى اول اهميت
قرار دارد، اين است كه اهتمام همهى مردم، نخبگان مردم و مسؤولان گوناگونِ
بخشهاى مختلف اين باشد كه رئيسجمهورى انتخاب شود كه بتواند گرههاى زندگى
مردم را در دوران كنونى باز كند؛ وظايف اين دوره را بشناسد و با قوت و اقتدار
به آن عمل كند. انشاءاللَّه مردم كارى كنند كه خداى متعال رئيسجمهورى با اين
توانايىها و با اين رويكردها براى اين كشور مقدر كند.
هر دوره خصوصيتى دارد و هر كدام
از مسؤولان در دورههاى گذشته كارهايى انجام دادند. امروز ما احتياج داريم كه
در كشورمان تلاش و پيشرفت و رشد علمى و فناورى، همراه با عدالت اجتماعى و
مبارزهى با فساد باشد. آنچه براى رئيسجمهور آينده بسيار مهم است، اين است كه
با همهى وجود در پى كار و تلاش براى مردم باشد. لذا من در اول سال عرض كردم؛
آنچه كشور احتياج دارد، رئيسجمهور بانشاط، مصمم، كاردان، توانا، پيگير و با
حوصله است؛ رئيسجمهورى كه قدر مردم را بداند؛ با مردم صميمى باشد؛ براى مردم
مجاهدت كند؛ براى مردم كار و تلاش كند؛ ظرفيتهاى كشور را آنچنان بهكار بگيرد
كه مردم بتوانند از اين ظرفيتها در همهجا بهرهمند شوند؛ رئيسجمهورى كه
اعماق كشور و روستاهاى دورافتاده براى او با تهران تفاوتى نداشته باشد؛ حق مردم
شهرهاى بزرگ و كوچك در نظر او يكسان باشد؛ بتواند براى رفع تبعيض و پُر كردن
شكاف ميان ثروتمندان و فقرا تلاش و كار كند؛ رئيسجمهورى شجاع، با تدبير و مؤمن
به هدفهاى انقلاب و نظام باشد.
البته بديهى است كه رهبرى از فرد
خاصى حمايت نمىكند؛ از معيارها حمايت مىكند. ما دنبال اين هستيم كه اين
معيارها تحقق پيدا كند. بنده دنبال اين هستم كه شخصى سر كار بيايد و قوهى
مجريه را اداره كند كه خود را خدمتگزار مردم بداند و توانايى داشته باشد و به
آرمانهاى امام و نظام اسلامى معتقد و پايبند باشد و حقيقتاً عدالت و مبارزهى
با فساد براى او حائز اهميت باشد. دعا مىكنيم خدا دلهاى مردم را به اين سمت
هدايت كند كه بتوانند چنين كسى را - كه امروز مورد نياز لحظهى تاريخىِ حساس ِ
اين كشور است - انتخاب كنند.
اگر خداى متعال توفيق دهد كه
رئيسجمهورِ كارآمدِ باكفايتِ پُرنشاطِ شادابى كه علاقهى به مردم و علاقهى به
عدالت و علاقهى به رفع فساد و تبعيض براى او در درجهى اولِ برنامهها قرار
داشته باشد، سر كار بيايد، من به شما عرض بكنم كه بسيارى از مشكلات اساسى اين
كشور - چه مسائل داخلى و چه مسائل خارجى - حل خواهد شد.
آنچه امروز براى استكبار جهانى
يك خطر تلقى مىشود، اين است كه ملتهاى مسلمان هويت و شخصيت و اصالت و استقلال
خود را جدى بگيرند. همانطور كه عرض كرديم، آنها دلشان مىخواهد كشورهاى
منطقهى اسلامى، كشورهاى شرق، كشورهايى كه به دلايل گوناگون از كاروان پيشرفت
علم عقب ماندهاند، هميشه در حضيض نادانى و ناتوانى بمانند. آنها با هر پيشرفتى
در هر كشور عقبافتاده مخالفند. آنها وقتى مىبينند كشور عقبافتادهى دوران
رژيم طاغوت، امروز تبديل به كشورى شده است كه در زمينههاى علمى و صنعتى داراى
شجاعت است و در ميدانهايى وارد كار صنعتى و فناورىهاى پيچيده شده كه احساس
مىكنند سالهاى متمادى پيش رفته است، احساس خطر مىكنند.
آنچه امريكا و ديگر مستكبران
عالم را عصبانى مىكند، اين است كه يك ملت خودش بخواهد بداند و تصميم بگيرد.
امريكا به كشور ما و مردم ما و بسيارى از ملتهاى ديگر مىگويد شما تصميم
نگيريد تا من براى شما تصميم بگيرم؛ شما انتخاب نكنيد تا من برايتان انتخاب
كنم؛ شما از منابع خود بهرهبردارى نكنيد تا من بتوانم از آن بهرهبردارى كنم.
حرف امريكا اين است كه سلطه و دخالت و حضور و پنجهافكندنِ ما بر كشور و منابع
خودتان را قبول كنيد؛ اگر قبول نكنيد، شما را به حمايت از تروريسم و ضديت با
حقوق بشر و چيزهاى ديگر متهم مىكنيم.
ملت ما نشان داده است كه در
مقابل چنين زورگويى و تهديدى، و در مقابل چهرهى وقيح زمامداران امريكا مشتهاى
خودش را گره مىكند؛ مىگويد ما با هر كس كه استقلال و هويت و منافع ملى و
حيثيت ما را تهديد كند، مقابله مىكنيم و بر دهان او مشت مىكوبيم.
بىشرمى و وقاحت استكبارى تا
آنجاست كه اظهار نظر مىكنند ايران به انرژى هستهيى احتياجى ندارد! به شما
چه! شما چه حقى داريد قضاوت كنيد كه ملتى حق دارد از انرژى هستهيى استفاده كند
يا حق ندارد؟ زمامدارانى كه جزو شريرترين چهرههاى دنيا هستند، زمامدارانى كه
از سرانگشت آنها در نقاط مختلف دنيا خون مىچكد، دولت جهانخوارى كه هرجا
توانسته، به ملتهاى گوناگون ستم كرده و دروغگويى و فريبگرى شعار و شيوه و
رويهى اوست، جمهورى اسلامى و ملت ايران را متهم به دروغگويى مىكند؛ وقاحت از
اين بالاتر؟!
مىگويند ملت ايران چرا بايد از
انرژى هستهيى استفاده كند. چرا استفاده نكند؟ ملت ايران انرژى هستهيى را از
شما نه وام گرفت، نه دريوزگى كرد و نه از شما درخواست كرد؛ جوانان ما،
دانشمندان ما و استعدادهاى درخشان ما خودشان توانستند به آن دست پيدا كنند؛ اين
يك دستاورد ملى است.
سخنگويان استكبارى اعلام مىكنند
كه ما منتظريم انتخابات ايران برگزار شود، آنگاه راجع به مسألهى انرژى
هستهيىِ صلحآميز در ايران تصميمگيرى كنيم! انتخابات ايران چه ربطى به شما
دارد؟! انتخابات، متعلق به ملت ايران است. هر كس به وسيلهى اين انتخابات سر
كار بيايد و رئيسجمهور مردم شود، نه مىخواهد و نه اين ملت اجازه مىدهند كه
برخلاف منافع آنها قدمى بردارد.
انقلاب اسلامى و نظام اسلامى
مردم را بيدار كرده؛ به حقوق خودشان آشنا كرده؛ استعدادها را آزاد كرده و
مىتوانند به رتبههاى بالايى برسند. امروز بخشى از شهرهاى استان شما از لحاظ
استعداد، از لحاظ قبولى در دانشگاهها و از لحاظ پيشرفت علمى جزو رتبههاى
بسيار بالاى كشور قرار دارند. در محيط خفقان نظام طاغوتى، چه كسى تصور مىكرد
كه جوانها و بچههاى شهرهاى دورافتادهى اين استان بتوانند اينطور در
ميدانهاى علم بدرخشند و اينگونه پيشرفت كنند؟ امروز اين اتفاق افتاده است؛
بعد از اين هم به فضل پروردگار روزبهروز بيشتر خواهد شد.
چند جملهيى هم راجع به اين
استان عرض كنيم. اين استان ظرفيتهاى بسيار بالايى دارد. ظرفيتهاى طبيعى و
انسانىِ اين استان بسيار زياد است. اين استان بحمداللَّه صنعت پيشرفتهيى پيدا
كرده است. ظرفيتهاى بىنظير معدنى، كشاورزى و باغدارى در اين استان وجود دارد.
آثار باستانى و جاذبههاى گردشگرى در اينجا فراوان است. در صادرات غيرنفتى هم
اين استان سهم بالايى دارد. در بخشهاى دام و اصلاح بذرهاى كشاورزى و چيزهايى
از اين قبيل، امكانات منحصربهفردى دارد. امكان ايجاد نيروگاه خورشيدى در
اينجا وجود دارد. بالاتر از همه، نيروى انسانىِ خوشاستعداد و 67 درصد نيروى
جوان اين استان ثروت عظيمى است. اين استان اين ثروتهاى مهم را دارد؛ اما وضعيت
اقتصادى و اجتماعى استان، آنطورى كه اين همه ظرفيت و امكان ايجاب مىكند،
نيست. بخشى از مناطق اين استان، بسيار محروم است. من قبل از انقلاب هم اين
استان را ديده بودم و به مناطق محروم اين استان رفته بودم. من در جيرفت تبعيد
بودم و آن روز كهنوج را از نزديك ديدم؛ مىدانم وضع مردم چگونه است. دوستان ما
در شهرهاى مختلف اين استان - در بافت و شهر بابك و جاهاى ديگر - تبعيد بودند؛
لذا ماجراى اين مناطق را آن روز شنيديم. البته بعد از پيروزى انقلاب كارهاى
زيادى در همين مناطق صورت گرفته، كه يك روز فقط خواب و خيال بود؛ اما آنچه
انجام شده، تا آنجايى كه بايد انجام بگيرد، فاصله خيلى زياد است. گفته مىشود
شمال و جنوب اين استان از نظر عدالت اجتماعى با هم سطوح مختلفى دارند. البته
معناى عدالت اجتماعى اين نيست كه ما از پيشرفتهاى بخش پيشرفته كم كنيم؛ نه،
بايد كمكهاى خود را به بخش عقبافتاده بيشتر كنيم تا بتواند پيشرفت كند.
امروز اين استان به اشتغال و
كارآفرينى احتياج دارد. قبل از آمدن من به اين استان، به رسم همهى سفرهاى
ديگر، دوستان ما آمدند با آحاد و قشرهاى مختلف مردم تماس گرفتند و نتيجهى
گزارشهاى خود را به ما منتقل كردند. از جوانها و از مردم سؤال مىكنند مطالبه و
توقع شما از رهبرى چيست؟ آنچه بيشترين فراوانى را در پاسخها دارد، اشتغال و
معيشت و مسائل جوانان است. مسائل جوانان، يعنى كار جوانان، اشتغال جوانان،
تشكيل خانواده براى جوانان. اينها مسائل اساسىِ اين استان است.
مبادا مسؤولان مثل بخشى از
دورههاى گذشته، سر خود را به مسائل سياسى گرم كنند؛ با شعارهاى پوچ سياسى، خود
و مردم را مشغول كنند و از واقعيات زندگىِ مردم دور بمانند. هم مردم مراقب
باشند، هم نخبگان مراقب باشند، هم جريانها و جناحهاى سياسى و گروهها مراقب
باشند كه با حرفهاى دهان پُركن سياسىِ بىمحتوا وقت اين ملت را تلف نكنند.
هرچه انسان گزارشهاى مسؤولان
استان و مسؤولان بخشى را قبل از سفر مطالعه مىكند، تكيه روى پيشرفتهاست - چه
در زمينهى كشاورزى، چه در زمينهى صنعت، چه در زمينهى معدن و غير اينها - و
درست هم هست؛ اين پيشرفتها اتفاق افتاده است؛ اما وقتى انسان به گزارشهاى برخى
از معتمدان و نمايندگان مردم نگاه مىكند، تكيه روى مشكلات مردم و
محروميتهاست؛ اين هم درست است. هر دو درست مىگويند؛ پيشرفتهاى خوبى در استان
اتفاق افتاده است؛ اما اين پيشرفتها نتوانسته است خلأهاى فراوان در زندگى
همهى بخشهاى مردم استان را پُر كند؛ اين معنايش اين است كه ما احتياج داريم به
كار؛ بايد عرق بريزيم و تلاش و كار كنيم. اين كار بايد جهتدار باشد؛ جهت،
عدالت؛ جهت، پُر كردن شكاف بين فقير و غنى؛ جهت، بالا آوردن زندگى مردم محروم؛
مردمى كه در دوران امتحانهاى دشوار و سخت هم در صفوف اول و در مقابل خطرهاى
دشمن ايستادند و بعد از اين هم همينطور خواهد بود.
ما در اين سفر، مطالعهى نسبتاً
جامع و وسيعى را انجام مىدهيم. مسؤولان دولتى كمك مىكنند و معمولاً در
اينگونه سفرها، هم واقعيتها را در اختيار ما مىگذارند تا آنها را ببينيم، و
هم كمكهاى دولتى را در اختيار مىگذارند تا برخى از مشكلات مردم در حد مقدورات
كشور برطرف شود. اما آنچه در اين سفر من را نگران مىكند، اين است كه ما امروز
در پايان دورهى دولت قرار داريم. مسؤولان كنونى دولت، دورانى طولانى سر كار
نخواهند بود؛ مسؤولانى هم كه بعداً خواهند آمد، ممكن است از اين مسأله غافل
بمانند. من قبل از آمدن به كرمان، به آقاى رئيسجمهور گفتم؛ الان هم به همهى
مسؤولان - چه مسؤولان استانى، چه مسؤولان كشورىِ بخشى كه مربوط به مسائل اين
استان خواهد بود - عرض مىكنم؛ در دو سه ماه آيندهيى كه از عمر دولت كنونى
باقى است، تلاش كنند تصميمهايى كه در اين سفر گرفته مىشود، تبديل به
دستورالعملهاى اجرايى كنند. كارى كنند كه دولت آينده وقتى سر كار آمد، بداند
دربارهى كرمان چه بايد بكند و اين تصميمها را چگونه بايد اجرا كند.
در اينجا به رئيسجمهورى آينده
هم كه معلوم نيست چه كسى خواهد بود، و به وزرايى كه نمىدانيم چه كسانى هستند،
در مقابل مردم عرض مىكنم؛ شما هم كه آمديد، بايد همين سررشته را دنبال كنيد؛
بتوانيد اين دستورالعملها را اجرا كنيد تا تصميمهايى كه در اين سفر براى وضع
كرمان و مردم عزيز كرمان گرفته مىشود، انشاءاللَّه به مرحلهى عمل برسد.
ديدار امروز من با شما مردم عزيز
و مهربان و خونگرم و مؤمن و وفادار كرمان، براى من جزو ديدارهاى فراموشنشدنى
خواهد بود. اميدواريم بتوانيم به وظايف خود در قبال شما و اين همه محبتى كه
ابراز مىكنيد، عمل كنيم. اميدواريم مسؤولان اجرايى، مسؤولان دولتى و مسؤولان
همهى بخشهاى نظام قدر شما ملت عزيز را بشناسند و به حقوقى كه بر گردن آنها
داريد، انشاءاللَّه عمل كنند.
پروردگارا! خير و رحمت و بركت
خودت را بر اين عزيزان نازل كن. پروردگارا! شهيدان عزيز و جانبازان و آزادگان
فداكار و خانوادههاى ايثارگر و پُرگذشت اين استان را مشمول رحمت و لطف خود
قرار بده. پروردگارا! به ما توفيق عمل به وظايف خود در قبال اين مردم عنايت
بفرما. پروردگارا! از آنچه گفتيم و شنيديم و تصميم داريم و عمل خواهيم كرد،
توشهيى براى آخرت ما قرار بده. پروردگارا! قلب مقدس ولىعصر (ارواحنافداه) را
از ما راضى و خشنود بگردان.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته