هر سال روز نوزدهم بهمن، يكى از
شيرينترين روزهاى دههى فجر براى بنده است؛ چون روزى پُرمعنا و داراى خاطرهى
پُرمغز و الهامبخشى است. محتوا و مضمون نوزده بهمن صرفاً اين نيست كه جمعى با
امام بزرگوار ما در روز دشوارى بيعت كردند - اگرچه خود اين، مسألهى مهمى است -
فراتر از اين است. در آن روز، اين حركت نشاندهندهى گسترش و نفوذ آگاهى در
همهى اعماق جامعهى ما نسبت به كارى كه مىكنند و راهى كه در پيش گرفتهاند،
بود. برخلاف تحليلهاى مغرضانهى كسانىكه سعى مىكنند حركت عظيم انقلاب را
حركتى وانمود كنند كه از درك و آگاهى برخوردار نبوده است، حركت انقلاب، يك حركت
آگاهانه از سوى مردم بود. يكى از سندهاى زندهى آن، همين حادثهى نوزده بهمن
است.
جمعى از كاركنانِ مؤمنِ
پرانگيزهى ارتش، آن هم نيروى هوايى ارتش - كه نظام طاغوت نسبت به آن، توجه
ويژهيى نشان مىداد و بيش از نيروهاى ديگر، آن را بهطور كامل در قبضهى خود و
متعلق به خود مىدانست - با لباس نظامى و با كارتهاى شناسايى كه آن روز بعضى سر
دست گرفته بودند، وارد ميدان مبارزه در حساسترين نقاط آن شدند؛ مىفهميدند
دارند چه مىكنند؛ هم به خطر آن آگاه بودند، هم به اهميت و عظمت اين كار واقف
بودند. در عمل هم آگاهانه بودن حركت ملت ايران را نشان دادند؛ اينكه آزادگان
اين ملت در همهى اقشار جامعه حاضر نيستند كمند اقتدار قدرتهاى بيگانه و مستكبر
و بىاعتنا به خواست و هويت ملت ايران را بر دست و پاى خود ببينند؛ اگرچه
اقتدارگرايى دشمنان بهوسيلهى ايادى داخلى آنها تحقق پيدا كند. لذا اين خاطره،
بسيار مهم، ماندگار و داراى پيام است. افتخار ملت ايران هم در اين است كه اين
حركت آگاهانه را در مقابل طوفانهاى سهمگينِ مخالفت و معارضه، از دست نداد و رها
نكرد؛ آن را حفظ كرد.
من به شما عرض كنم، اين نخستين
انقلاب بزرگ تاريخ انقلابهاى دنيا در طول قرنهاى اخير است كه توانسته خط مستقيم
و جهتگيرى خود را در يكچنين مدت طولانى حفظ كند؛ اين سابقه ندارد. در آخر قرن
هجدهم، هنوز پانزده سال از انقلاب فرانسه نگذشته بود كه اين انقلابِ عليه
استبداد، تبديل شد به يك استبداد بسيار سهمگين در خود كشور فرانسه! ملت فرانسه
در انقلابى كه به اسم «انقلاب كبير فرانسه» معروف است، عليه استبداد بهپا
خاسته بود؛ مسألهى آنها مبارزهى با سلطنت و رژيم پادشاهى بود؛ اما هنوز
پانزده سال نگذشته بود كه پادشاهى بسيار مستبدتر و فراگيرتر و قوىپنجهتر از
پادشاهىِ سلسلهى بوربنها - كه آنها را برانداخته بودند - روى كارآمد و يك
امپراطورى با استبداد كامل تشكيل شد. بعد از آن هم نيم قرن يا بيش از نيم قرن،
كشور فرانسه در حال تلاطم دايمى بود؛ اين از دست آن مىربود، آن بهصورت اين
پنجه مىزد؛ سلسلهها و پادشاهان متخالف روى كار مىآمدند و اين ملت را دچار
وحشت و اضطراب و زيان دايمى مىكردند. اين انقلابى است كه در دنيا معروف به
انقلاب كبير فرانسه است.
انقلاب شوروى خيلى زودتر از
پانزده سال دچار انحراف شد. انقلابى كه به كمك تودهى مردم روى كار آمده بود،
تبديل شد به ديكتاتورىِ استالينى كه سالهاى متمادى ادامه داشت و بعد به اعقاب
استالين به ارث رسيد. مردم در آن كشور بزرگ، حتّى كمترين اختيارى براى بخش مهمى
از زندگى شخصىِ خودشان نداشتند؛ چه برسد در زمينههاى اجتماعى و سياسى و حكومتى
و مملكتى. سرنوشت انقلابهاى دنيا اين است. خرده انقلابهايى هم كه در دنيا
اتفاق افتادهاند، هر كدام سرنوشتى شبيه همينها داشتند؛ كه اگر كسى اهل تاريخ
باشد و نگاه كند، شگفتىهاى فراوانى خواهد ديد.
اولين انقلابى كه با مردم شروع
كرد، با مردم ادامه داد، حرف خود را عوض نكرد، راه خود را تغيير نداد و اهداف
خود را كم و زياد نكرد، انقلاب اسلامى ايران است. اين انقلاب به نام خدا و براى
مردم و براى عدالت و استقلال و آزادى آغاز شد و اين راه را همچنان ادامه داده
است. هنوز شعارها همينهاست و به توفيق الهى اين شعارها همچنان خواهد بود.
يكى از مهمترين بخشهاى
تشكيلدهندهى هويت اين انقلاب، استقلال و هويت ملت ايران بود؛ چيزى كه در طول
دوران پنجاه سالهى حكومت پهلوى و در حدود پنجاه سال قبل از آن در حكومت قاجار،
بكل لگدمال شده بود. كشور به اين بزرگى، ملت به اين بااستعدادى، ثروت به اين
انبوهى، يكجا در اختيار سياستهاى بيگانه بود؛ يك روز در رقابت روس و انگليس، يك
روز مستقلاً در اختيار انگليس، در نهايت هم در اختيار دزدى قوىپنجهتر از
اينها؛ يعنى امريكا. ملت ايران - چه فرزانگانشان كه با علم و آگاهى از آن وضعيت
رنج مىبردند، و چه آحاد مردم كه از آثار آن وضعيت دچار شكنجه و ستم بودند -
يكى از بزرگترين هدفهايشان اين بود كه اين هويت اسير را بازيابى كنند؛ استقلال
خودشان را بهدست بياورند و تابع سياست اين كشور و آن كشور نباشند. امروز هم
مهمترين دشمنىهايى كه با اين انقلاب مىشود، بهخاطر همين است.
شما به عرصهى تحولات سياسى دنيا
نگاه كنيد و اظهارات سخنگويان سياستهاى استكبارى را در دنيا بشنويد؛ ببينيد
نقطهى اصلى توجه آنها چيست. البته شعار حقوق بشر و شعار مبارزهى با تروريسم
مىدهند - در مورد ايران، علاوهى بر اينها، نگرانى از ساخت بمب اتمى و دستيابى
به انرژى هستهيى براى جنگ را هم مطرح مىكنند - اما حقيقت قضيه غير از
اينهاست. آنها با استبداد مخالف نيستند. آنها امروز به كشورهايى كه در
دولتهايشان حتّى دريچهيى به انتخاب و آزادى مردم باز نشده، دارند كمك مىكنند؛
با آنها همسو و همراه هستند و با استبداد مخالفتى ندارند. رژيم ايالات متحده
چقدر حكومتهاى كودتايى را تغذيه كرده، حمايت كرده، حفظ كرده؛ بنابراين آنها به
اين مسأله اهميتى نمىدهند. تروريسم را خود آنها راه انداختند. همين كسانىكه
امروز نامشان بهعنوان معروفترين تروريستهاى دنيا در سرلوحهى اظهارات
امريكايىهاست، مستقيم و غيرمستقيم ساخته و پرداختهى سازمان جاسوسى امريكا
هستند. اين، چيزى نيست كه از نگاه صاحبنظران سياسى دنيا پوشيده باشد؛ اين را
همه مىدانند. يك روز فكر مىكردند حضور اين افراد در مرز شرقى ما خواهد توانست
جمهورى اسلامى را تضعيف كند؛ لذا خرج كردند، پول دادند، آموزش دادند، سلاح
دادند. دو سه سال قبل، همين شارون جلاد، همين گرگ در لباس آدمى، روزى كه سر كار
آمد، صريحاً گفت من اين تعداد از فلسطينىها را ترور خواهم كرد - كلمهى «ترور»
را هم بهكار برد! - امريكايىها از او حمايت كردند؛ نگفتند تروريسم بد است؛
بخصوص اگر دولتى باشد. بنابراين اينها با ترور مخالف نيستند. اينها مخالفان
خودشان را ترور كردهاند، باز هم مىكنند. مسألهى آنها، مسألهى ديگرى است.
امروز امريكايىها مشت خودشان را
باز كردهاند. چند روز پيش مسؤولان امريكايى گفتند ايران سياستهاى امريكا را
قبول ندارد و با سياستهاى ما مخالف است؛ بنابراين ما نمىتوانيم چنين رژيمى را
تحمل كنيم! پس معلوم شد مسأله چيست. مسأله اين است كه امروز از ميان كشورى كه
سالهاى متمادى سياستهايش دربست تسليم سياستهاى امريكا بوده، ملتى سر بلند كرده
است كه به همهى خواستههاى طمعورزانهى امريكا و ديگر متكبران عالم «نه» گفته
و با قدرت و شجاعت و ايستادگى و مظلوميت و شعارهاى گوياى خود، دنياى اسلام را
هم به اين حقيقت، مؤمن و معتقد كرده است. توقع آنها از ايران اسلامى، تبعيت از
سياستهاى امريكا و تسليم در مقابل خواست متكبران عالم است؛ يعنى يك استبداد
بينالمللى.
كسانىكه دم از مقابله و
معارضهى با استبداد مىزنند، خودشان مستبدترين مردم دنيا هستند. در قضيهى
فلسطين هم مقصر اصلى براى حل نشدن مسألهى خاورميانه، امريكايىها هستند؛ كسى
مقصر نيست. مىگويند ايران نمىگذارد مسألهى خاورميانه حل شود! در حقيقت شما
نمىگذاريد حل شود. ناديده گرفتن يك ملت، نتيجهاش همين است. شما مىخواهيد ملت
فلسطين را با سابقهى چند هزار سالهى تاريخى، از عرصهى معادلات منطقه و
معادلات سياسى حذف كنيد؛ مگر ممكن است؟ لذا شكست مىخوريد و سرتان به سنگ
مىخورد. شما سگ هارى را كه پنجه به كودك و پير و زن و مرد و نظامى و غيرنظامىِ
فلسطينى مىزند، داريد حمايت و تقويت مىكنيد؛ معلوم است كه مسألهى خاورميانه
به اين ترتيب حل نخواهد شد. سادهلوحى است اگر كسى خيال كند مىشود يك ملت را
لگدمال كرد و از آنها توقع داشت كه هيچ حركتى در مقابل اين فشار و استبداد و
ظلم نشان ندهند؛ مگر مىشود؟
الان چند سال است كه انتفاضه در
فلسطين شروع شده است. نسل جوان و نوجوانى كه انتفاضه را در دست گرفته است، نسلى
نيست كه پول و دنيا و مقام بتواند او را منحرف كند. مگر مىشود اين مبارزه را
خاموش كرد؟ مگر اينكه ملت فلسطين را بشناسيد و به همان راهحلى كه ما براى
مسألهى خاورميانه و مسألهى فلسطين اعلام كردهايم، عمل كنيد؛ و آن اين است كه
همهى فلسطينىهايى كه متعلق به اين سرزميناند، براى تعيين سرنوشت فلسطين در
يك رفراندوم شركت كنند و دولتى براساس اين رفراندوم تشكيل شود و اين دولت
دربارهى مهاجران غيرفلسطينى كه به آنجا آمدهاند، تصميمگيرى كند.
امروز جامعهى بشرى به حدى رسيده
است كه معناى استبداد بينالمللى را مىفهمد و سنگينىِ اين بار سياه و خسارتبار
را بر دوش خود حس مىكند. ملت بزرگ ايران و بسيارى از ملتهاى خاورميانه و
ملتهاى مسلمان از اين قبيلاند. اين آزمايش امريكايى، پيشاپيش محكوم به شكست
است. مىخواهند خاورميانه را يكدست و متعلق به خودشان كنند؛ يعنى در واقع
خاورميانه را به غاصبان فلسطين تقديم كنند؛ چنين چيزى امكان نخواهد داشت. هرچه
بيشتر پيش بروند، بيشتر در باتلاق گرفتار خواهند شد.
امروز انتخابات عراق - كه اينها
مزورانه سعى مىكنند آن را پيروزى خودشان وانمود كنند - در مقابل چشم هوشياران
عالم، مظهر شكست سياستهاى امريكا در منطقه است. كسانىكه در اين انتخابات پيروز
شدند، از جملهى همان كسانى هستند كه در هر كشورى از كشورهاى مسلمان اگر
رفراندومى صورت بگيرد، به اينگونه افراد - يعنى ضدامريكا، طرفدار هويت ملى و
طرفدار اسلام - رأى خواهند داد.
ملت ايران هم با كمال شجاعت
ايستاده است. راهپيمايى بيستودوم بهمن مظهر اقتدار ملى است؛ نشان دهنده ى
عزم عمومى ملت ايران است؛ مظهر همان چيزى است كه هر دشمنى را در هر حد و
اندازهيى از اقتدار نظامى و توانايىهاى تبليغاتى و سياسى، مرعوب مىكند. ملت
ايران هر سال با حركت خود در بيستودوم بهمن، دشمن را در جاى خود متوقف و وادار
به عقبنشينى كرده؛ امسال هم به فضلالهى همينطور خواهد بود.
ملت ايران راه انقلاب را - كه
راه آزادى، راه استقلال و راه دستيافتن به آرمانهاى والاى اسلامى است - ادامه
خواهد داد. تاكنون اين راه را ادامه داده، بعد از اين هم به حول و قوهى الهى
ادامه خواهد داد. شما در نيروى هوايى و در مجموعهى ارتش جمهورى اسلامى و در
خانوادهى نيروهاى مسلح مىتوانيد مظهر اين ايستادگى باشيد.
بحمداللَّه تاكنون نيروى هوايى
آزمايشهاى خوبى از خود نشان داده است. نيروى هوايى قبل از پيروزى انقلاب مجال
بروز و ظهور نداشت؛ پرسنل نيرو، افسر نيرو، درجهدار نيرو، كاركنان گوناگون
نيرو، در جمع نيرو گم بودند؛ فقط چند نفر فرمانده براى مسؤولان عالىرتبه
شناخته شده بودند. اينها دستشان روى هم بود و براى هم كار مىكردند.
امروز به بركت انقلاب اسلامى، در
طول اين سالهاى متمادى، بخصوص سالهاى دفاع مقدس، نيروى هوايى با همهى اجزاء
وجود خود، خودش را در مقابل چشم ملت ايران گذاشت. امروز قضاوت ملت ايران
دربارهى نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى، بسيار ستايشگرانه است.
فعاليت عظيمى را كه شما در دوران
جنگ، چه در بخش پرواز، چه در بخش پدافند، چه در بخش پشتيبانىها، چه در بخش
سازماندهى ادارى، چه در بخش ساخت و توليد انجام داديد، مردم فراموش نمىكنند.
نيروى هوايى كارهايى كرد كه اثرش را مردم ديدند. امروز هم مردم با همان چشم به
نيروى هوايى نگاه مىكنند.
خودتان را هرچه بيشتر بسازيد و
پيش ببريد. مثل موجود زندهيى كه تمام اجزاء آن در بخشهاى مختلف و با
مسؤوليتهاى مختلف، از جان و روح و تحرك واحدى برخوردار است، در همهى بخشها
توليد كنيد؛ توليد فكر، توليد محصول، توليد ابتكار، توليد ايمان؛ مثل موجودى كه
در همهى بخشهاى بدن او نبض مىزند و زندگى محسوس است.
آينده متعلق به شماست. ملت ايران
راههاى دشوارى را طى كرده، از گردنههاى سختى عبور كرده و بخش بسيار مهمى از
راهِ رسيدن به قله را پيموده و به اين قله خواهد رسيد؛ اين سرنوشت قطعى ملتى
است كه تلاش مىكند و مىداند چهكار مىكند؛ مىداند كجا مىرود، و حركت
مىكند. شما در اين زمينه، سهم بسيار مهمى داريد.
من خوشحالم كه بار ديگر در اين
مناسبت با مجموعهيى از نيروى هوايى ملاقات كردم. جلسهى امروز هم جلسهى بسيار
خوبى بود. سرودى هم كه اجرا كردند، بسيار خوب بود؛ هم شعر فاخر و خوش لفظ و
خوش مضمونى داشت، هم بسيار خوب اجرا شد. انشاءاللَّه خداوند به همهى شما
توفيق دهد و تأييدتان كند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته