فارغالتحصيلى را به همهى شما جوانان عزيز، به خانوادههايتان و به ارتش
جمهورى اسلامى ايران تبريك عرض مىكنم. از استادان، مديران و فرماندهان هم كه
اين امكان را فراهم كردهاند، صميمانه تشكر مىكنم.
همه ساله در مراسم فارغالتحصيلى افسران جوان اصرار دارم شركت كنم؛ اين به
خاطر بزرگداشت جايگاه علم و شجاعت و نظاميگرىِ مؤمنانه است كه جمعى از بهترين
جوانان ما در اين مراكز علمى و تحقيقى آن را فرا مىگيرند و پايهيى براى تلاش
و مجاهدت سالهاى طولانىِ خود قرار مىدهند. از ميان شما جوانهاست كه در آينده
سرداران بزرگ، نوابغ جنگى و كسانى كه مىتوانند در موقعيتهاى حساس و خطرناك يك
كشور را نجات دهند، بر مىخيزند.
بسا باشد كه مردى آسمانى ____ به جانى
سرفرازد لشكرى را
نهد جان در يكى تير و رساند _____ به اوج نيكنامى كشورى را
چهرههايى كه مىتوانند ملت و كشور و ايمان و ارزشهاى خود را در برابر هجوم
بيگانگان نجات دهند، در ميان همين جوانها تكوّن مىيابند و رشد مىكنند و
مىبالند. نظاميگرى در عرف فرهنگ مادى، با نظاميگرى در فرهنگ اسلامى متفاوت
است. در فرهنگ مادى، نظاميگرى يعنى بى رحمى، خشونت و اطاعتِ بى چون و چرا و
بدون آگاهى و معرفت. در فرهنگ مادى، نظامى مثل سلاح خود، يك موجود جامد، بىجان
و بىانعطاف است؛ ابزارى است در دست صاحبان ثروت و قدرت ؛ اما در اسلام،
نظاميگرى بكلى مفهوم متفاوتى دارد. نظامى در فرهنگ اسلامى، انسانى است كه با
معرفت و آگاهى از برترين ارزشها دفاع جانانه مىكند. اين دفاع به معناى به
ميدان آوردن ِ جان و هستى و سلامت خود و به معناى فداكارى است؛ و آن چيزى كه
اين دفاع به خاطر آن انجام مىگيرد، والاترين ارزشهاى انسانى و الهى است.
استقلال و سربلندى و افتخار و هويت و شخصيت ذاتى و دينى و ارزشهاى مورد اعتماد
يك ملت، مورد دفاع قرار مىگيرد. براى اينهاست كه يك نظامى با جان و هستى خود
وارد ميدان مىشود.
لذا اين نظامى در عرف اسلامى «مجاهد» است. جهاد يعنى تلاش و كوشش در راه
ارزشهاى والا؛ و براى همين است كه «انّ الجهاد باب من ابواب الجنّة»؛ جهاد درى
از درهاى بهشت است. امروز به مظاهر نظاميگرىِ مادى در دنيا نگاه كنيد. علاوه بر
نيروهاى رسمى امريكا و انگليس، امروز در عراق دهها هزار مزدور فقط براى پول در
ميدان جنگ حاضر شدهاند و لباس نظاميگرى پوشيدهاند. براى آنها بچه و پيرمرد و
زن و بىدفاع و حريم خانهى مردم و هيچ چيز معتبر و محترم نيست؛ همه چيز را از
دم تيغ مىگذرانند؛ اين معناى نظاميگرى در منطق مادى است. جانى هم كه در اين
راه تلف مىشود، مثل جان حيوانى كه بميرد و در مزبله بيفتد، هدر رفته است! هيچ
افتخار و درخششى دنبال چنين جانى نيست. اما آن انسانى كه در راه دفاع از ملت و
كشور و عدالت و حقيقت و ايستادگى در مقابل تجاوز و زورگويى و دستاندازىِ مراكز
قدرت جهانى وارد ميدان مىشود، براى ارزش مىجنگد. اگر هيچ كس هم او را نشناسد
و گمنام بميرد و گمنام بماند، در ملكوت آسمانها فرشتگان الهى او را با سرِ
انگشت به هم نشان مىدهند؛ او نمىميرد: «و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل
اللَّه امواتا»؛ اينها را مرده مپنداريد؛ اينها زندگان جاويد و منبع الهامند.
وقتى اين روحيه در ارتشى به وجود آمد، اين ارتش غيرقابل تسخير مىشود.
شما ببينيد يك عده جوان با سلاح ايمان و بدون برخوردارى از تجهيزات پيچيده و
پيشرفته در لبنان كارى را انجام دادند كه لشكرهاى مجهز عربى نتوانسته بودند آن
را انجام دهند؛ يعنى بر ارتشِ تا دندان مسلحِ به ابزارهاى پيچيدهى اسرائيل
فائق آمدند و اين ننگ را بر پيشانى آنان نوشتند. اينها نه اتم داشتند، نه
تانكهاى پيشرفته داشتند، نه هواپيماهاى فوق مدرن داشتند؛ با سلاح ايمان، با
اعتمادِ به نفس و با تكيه به قدرت فائقهى الهى، از اسلحهى ابتدايىِ خودشان
همان استفادهيى را كردند كه يك لشكر مجهزِ به سلاح مدرن نمىتوانست در مقابل
آنها تاب مقاومت بياورد. راز پيروزى مؤمنان در طول تاريخ اسلام اين بوده. ايمان
به تنهايى كافى نيست؛ ايمان با عمل صالح لازم است. عمل صالح در هر جا و هر
ميدانى يك معنا پيدا مىكند. وقتى يك ملت مورد تهديد قرار مىگيرد، عمل صالح
اين است كه انسانهايى در مقابل تهديد دشمنانِ متجاوز سينه سپر كنند؛ امكانات
خودشان را متمركز كنند؛ از همهى نيرو و استعدادِ خودشان بهره بگيرند؛ علم و
عمل و ابتكار و شجاعت را با هم بياميزند و در مقابل دشمن زورگو و متجاوز
بايستند و مقاومت كنند. وقتى ايمان با عمل صالح همراه شد، انسان از خسران نجات
پيدا مىكند؛ آن وقت ملتها پيروز مىشوند.
چيزى كه ايران اسلامى كارخانهى منحصر بهفرد آن را در درون خود داشته است،
ايمان است. دشمنان ما هم از اين كارخانه مىترسند و از اين توليد واهمه دارند؛
بقيهى حرفها دروغ و بهانه و تزوير است. شما جوانان مؤمن، روزى كه دانش و ايمان
و شجاعت و ابتكار و نوانديشى و اغتنام فرصت را با هم بياميزيد و در ميدان علم و
عمل آن را به كار بگيريد، برترين فرآوردههاى اين كارخانهايد.
اگر مىبينيد جمهورى اسلامى كه حركت نظامى سلطه را در همهى مدارهاى آن با
مشكل مواجه كرده و نظام سلطهى جهانى را به چالش طلبيده، بيست و پنج سال است كه
علىرغم همه دشمنىها و كارشكنىها، بيش از پيش زنده و سرپا و ريشهدار و
مقتدرتر است، راز آن در همين توليد علم و ايمان است. علم و ايمان را در خودتان
تقويت كنيد. شما جوانهاى برگزيدهيى هستيد كه در برههى حساسى از تاريخ اين
كشور واقع شدهايد؛ اين هم اقبال شماست. ممكن بود من و شما در دورانى زندگى
كنيم كه مجال هيچ كار و تلاشى در آن نبود. يك روزى بر اين مملكت استبداد سياه
حاكم بود؛ روز بدترى همان استبداد سياه در خدمت دشمنان اين كشور و بيگانگان
قرار گرفت ؛ بنابراين دوران تلخى بر اين كشور سپرى شد. آن روز در كسوت نظامى،
كمتر كسى ممكن نبود بتواند اداى تكليف كند. آن روز نظامىِ ايرانى در نيروى
هوايى، در نيروى دريايى، در نيروى زمينى و در مراكز برجسته و بالاى نظامى به
وسيلهى دشمنان و بيگانگان تحقير مىشد. دونپايگان ارتش بيگانه بر بلندپايگان
ارتش اين كشور فرمان مىراندند ؛ تحكم مىفروختند؛ تحقير مىكردند؛ هم مىبردند
و مىخوردند، هم اهانت مىكردند و به ذلت مىكشاندند! زندگى در چنان شرايطى،
براى انسانهاى غيور خيلى دشوار است. انسانهاى غيورى كه آن روز نتوانستند طاقت
بياورند، از ارتش كناره گرفتند.
امروز، روزى است كه شما مىدانيد و احساس مىكنيد و به چشم ِ خودتان
مىبينيد كه كشور و ملت شما با همهى كارشكنىهاى دشمنان، راه را بر روى نفوذ و
سلطهى بيگانگان بكلى مسدود كرده است. ما اجازه نداديم و به اذن الهى اجازه
نخواهيم داد كه پنجهى خونين و زشت سلطهى دشمن بار ديگر بر اين مملكت مسلط
شود. ما در مقابل دشمن ايستادهايم؛ به خداى خودمان توكل كردهايم؛ به خودمان
اعتماد داريم؛ به ملتمان ايمان و باور داريم؛ عظمت اين ملت را مىستاييم؛ به
نيروى جوانان بالندهمان افتخار مىكنيم و مىدانيم كه اين جوانان، اين ملت
بزرگ و اين زن و مرد غيور و مؤمن در اين كشور، در همهى شرايط، راه را بر
سلطهى دشمن مىبندند و دشمن را بار ديگر و براى چندمين بار ناكام مىگذارند.
نظاميگرى در يك چنين نظامى، مايهى افتخار است و به نظاميگرىِ خود بباليد و
افتخار كنيد. به لفظ اكتفا نكنيد؛ در عمل، نظامىِ مؤمن - يعنى مجاهد فى
سبيلاللَّه - باشيد. شرط مجاهد، آماده بودن است. با دانش و فن و تجربه و
پيشرفتهايى كه ذهن بشر در همهى اقطار عالم به آن دست يافته است، خود را آشنا و
مجهز كنيد و به ديگران نيز بياموزيد؛ ذهنهايتان را پيچيده كنيد و از تجربههاى
دوران دفاع مقدس حداكثرِ استفاده را بكنيد. در آن روز، همين نيروى هوايى و همين
ارتش و سپاه و بسيج، با امكانات كم، با محاصرهى اقتصادى و با تحريم عمومى
توانستند در مقابل جبههيى بايستند كه اگر چه صفوف مقدمش نظاميان بعثى صدام
بودند؛ اما صفوف مؤخر آن، همهى قدرتهاى نظامىِ شرق و غرب بودند و پشتيبانى فنى
و علمى و اطلاعاتى و سازماندهى و مديريتى از سوى آنها انجام مىگرفت. در مقابل
چنين جبههى وسيعى، ما توانستيم به همت جوانهايمان، به همت بسيجمان، سپاهمان،
ارتشمان، خلبانان و فنىهاى شجاعمان و عناصر كارآمد رستههاى مختلف نيروهاى
مسلحمان بر دشمن پيروز شويم. از اين تجربه درس بگيريد و با آن آشنا شويد. حضورِ
در ارتش را مغتنم بشماريد.
ياد شهيد ستارى - كه من از اولين روزهايى كه آن شهيد اين دانشگاه را
بنيانگذارى مىكرد، با اين كار از نزديك آشنا بودم - و همچنين بقيهى شهداى
عزيز نيروى هوايى و شهداى نيروهاى سهگانهى ارتش جمهورى اسلامى ايران و شهداى
سپاه پاسداران و شهداى مظلوم بسيج و شهداى دوران دفاع و قبل و بعد از آن را
گرامى مىداريم و از خداوند متعال علو درجات آنها را مسألت مىكنيم.
براى شما جوانهاى عزيز و افسرانى كه از امروز وارد يگانها خواهيد شد و در
بخشهاى مختلف به كار جدى اشتغال خواهيد ورزيد، از خداوند متعال عاقبت نيكو و
توانايى و موفقيت مسألت مىكنم.
والسّلام عليكم و
رحمةاللَّه و بركاته