اولاً از همه ورزشكارهاى عزيزى كه اينجا تشريف داريد، به خاطر نمودهاى
شخصيت و هويت اسلامى و ايرانى كه در يكى از حساسترين عرصه ها و صحنه هاى بين
المللى از خودتان نشان داديد، تشكر مىكنم. هر ورزشكار قهرمانِ ما كه در عرصه
اى از عرصه هاى ورزش حضور پيدا مىكند و چشمهايى را در سرتاسر دنيا به سوى
خود جلب مىكند، در واقع ترجمه اى است از احساسات ملى و هويت اسلامى كشور و
ملت ما؛ هرچه در اين زمينه ها تلاش كنيد، تلاشِ باارزشى كرده ايد.
امروز در دنيا مسأله ورزش و ورزش قهرمانى جايگاهى دارد كه در واقع از اين
تريبون، براى نشان دادن هويت ملت بزرگِ ما، شماها استفاده كرديد و اين جاى تشكر
دارد. حالا آنهايى كه مدال آوردهايد و بيشتر چشمها را به سمت خودتان جلب كرديد
در جاى خود؛ آنهايى هم كه مدال نياوردند، ولى تلاش و سعى خودشان را به دنيا
نشان دادند و مورد تحسين قرار گرفتند هم در همين افتخار سهيم و شريك هستند.
بنابراين من از اين جهت كه شماها در عرصهاى از عرصههاى گوناگون اين كشور و
اين ملت، نماد شخصيت ملت بزرگ ما هستيد، از شماها تشكر مىكنم و از اينكه كار
ورزش قهرمانى را دنبال مىكنيد، خرسند مىشوم و اين را يك كار باارزش مىدانم.
يك سود ديگر ورزش قهرمانى، توسعه ورزش در كل كشور است كه من بارها روى اين
مسأله تكيه كردهام؛ چه در ورزش غيرجانبازان و معلولان، چه بخصوص در ورزش
جانبازان و معلولان. وقتى شماها كه از لحاظ جسمانى مشكلى هم داريد - مشكل
ناخواسته - تلاش مىكنيد و مردم كوشش، همت و اراده شما را مىبينند، تشويق
مىشوند به ورزش كردن؛ ورزش كار بسيار لازمى براى كشور ماست؛ از اين جهت هم
كارتان باارزش است. يك جهت لطيف و بسيار مهم ديگر در كار مجموعه قهرمانهاى ما
كه بحمداللَّه نشان داده شده، نشان دادن ديندارى و علاقه مندى به ارزشهاى
اسلامى است؛ اين خيلى باارزش است؛ هم در ورزش جانبازان و معلولان، انسان اين
مسأله را مشاهده مىكند، هم در ورزش قهرمانهاى ديگر. وقتى يك قهرمان كشور ما
جلوِ چشم ميليونها و شايد صدها ميليون جمعيت دنيا، بعد از پيروزى خودش، خدا را
شكر مىكند و دستش را به آسمان بلند مىكند يا سجده مىكند، اين را دستكم
نگيريد؛ اين پيام معنويت را در دنيا پخش مىكند؛ دنيايى كه با ميلياردها دلار
سعى شده كه معنويت در آن بىفروغ شود و چراغ معنويت آن خاموش شود. مىدانيد
صهيونيستها در اين صد سال اخير و بخصوص در اين دهها سال اخير چه خرجى كردهاند
تا انسانها را بدون هويت معنوى بار بياورند و به بىبندوبارى و بىاعتقادى و
لااباليگرى در عقيده و ايمان دينى بكشانند؟ شما وقتى بعد از پيروزى روى تشك
كشتى يا محل وزنهبردارى يا در هر نقطه ديگرى، دستتان را بلند مىكنيد، خدا را
شكر مىكنيد، به سجده مىافتيد يا نام بزرگان دين را بر زبان مىآوريد، در واقع
داريد همه سرمايه اى را كه آنها خرج كرده اند، با يك حركت ساده دور مىكنيد؛
خداى متعال به شماها كمك و الهام مىكند كه اين كار را انجام بدهيد.
حتماً اين حسين آقاى رضازاده آن روز اوّلى كه فرياد كشيد «يا ابوالفضل»،
نمىدانست كه اين چقدر اثر مىگذارد؛ او احساس دينى خودش را بروز داد؛ يا آن
برادرى كه سجده مىكند، يا آنكه دستش را بلند مىكند - كه من بارها در ورزشهاى
قهرمانى خودمان اين صحنه را از تلويزيون ديدهام - اينها در حقيقت معنويت را
القا مىكنند. شما ببينيد الان چقدر خرج مىكنند و زحمت مىكشند، براى اينكه
حجاب را در دنيا از بين ببرند؛ كشورهايى كه خودشان را مهد آزادى هم مىدانند،
مىبينيد كه چه مىكنند براى مبارزه با حجاب. حالا همه آن تشكيلاتى كه با حجاب
مبارزه مىكنند يك طرف، اين خواهر ورزشكارِ مؤمن و دخترِ جوانِ ما كه با حجاب
اسلامى و لباس محجّب - يا با چادر يا با آن شكل زيباى ارزشى - جلوِ دوربينهاى
دنيا ظاهر مىشود و نشان مىدهد كه به اين ارزش پايبند است و اين صحنه در همه
دنيا منعكس مىشود، اين يك طرف ديگر؛ او در واقع با اين كار، همه آن تبليغات را
خنثى مىكند.
اين كارِ آقاى آرش عزيزمان هم از آن كارهاى بسيار برجسته بود؛ خيلى كار
باارزشى بود. ايشان اگر مسابقهاش را برگزار مىكرد و پيروز هم مىشد، ارزش
كارش اينقدر نبود. البته در دنيا سعى كردند كه به سر اين كار بزنند؛
نتوانستند. همهشان دستبهيكى كردند كه: المپيك را خراب كرديد؛ سياسى كرديد.
خودِ آنها از همه چيز به نفع سياستهاى استعمارى خودشان بهرهبردارى و استفاده
مىكنند؛ اما وقتى يك جوان مسلمان و مؤمن از يك ارزش دفاع مىكند؛ از يك ملت
مظلوم دفاع مىكند و با يك قلدرِ بينالمللى گردنكلفتِ چاقوكشِ عربدهكش، با
اين زبان و با اين منش درمىافتد، اينطور عليه او جنجال و جوسازى مىكنند.
البته غلط مىكنند! آنها در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند و ضربه فنى شدند!
با اين كار سيلى خوردند؛ حالا بعد از آن هرچه مىخواهند جنجال كنند، بكنند؛
ايشان كار خودش را كرد. از جمله كارهاى خيلى خوب و باارزشى كه من ديدم بعضى از
قهرمانها مىكنند - البته من نمىگويم شماها حتماً اين كار را بكنيد؛ اما
آنهايى كه كردند، خيلى كار باارزشى بود - و پريروز اين كار را از روزنامه
خواندم، آن است كه بعضى از ورزشكارهاى مدالگيرِ ما مدالهايشان را خرج حرم حضرت
اباالفضل يا بازسازى بم كردند. بنده كم مىنشينم پاى برنامه هاى ورزشىِ
تلويزيون؛ چون يك خرده هيجان برنامه هاى ورزشى من را اذيت مىكند؛ خيلى طاقت
چنين هيجانى را ندارم كه بنشينم و لحظه به لحظه مسابقه را تماشا كنم؛ لكن
گاهى اوقات مىنشينم و اصرار دارم.
آن شبى كه ايشان - آقاى رضازاده - آن كار قشنگ را كرد، من پاى تلويزيون
بودم؛ هم حركت يك ضرب را ديدم و هم حركت دو ضرب و بالا بردن ركورد را، و همان
موقع فهميدم كه احساسات جوانها و مردم و ميليونها انسان در اين كشور، الان در
چه وضعى است؛ حقيقتاً و قلباً از اين جوان تشكر كردم و تشكرم را هم همانجا
منتقل كردم. البته من از همه شماها هم حقيقتاً متشكر هستم. عزيزان من! هرچه
مىتوانيد اين محيط و اين فضا و اين گرايش معنوى و عشق به معنويت را در خودتان
تقويت كنيد. امروز نه فقط كشور، بلكه دنيا و همه جوانهاى آن به اين معنويت نياز
دارند؛ امروز دنيا در خلأ معنويت زندگى مىكند و شماها كسانى هستيد كه گاهى
اوقات يك كار كوچك شما، مىتواند بيشتر از دهها كتاب تأثير و گسترش داشته باشد.
البته نمىگويم هميشه اينجور است؛ اما واقعاً گاهى يك حركت كوچك شما كه
نشاندهنده گرايش به معنويت است، تأثيرش در سطح وسيعى است و از تأثير كتابها و
نوشتهه ا و سخنرانيها بيشتر است؛ اين موقعيت را مغتنم بشمريد. انشاءاللَّه
خداوند به همهتان توفيق بدهد و از همهتان راضى باشد؛ ما از شماها راضى هستيم
و ازتان تشكر مىكنيم و شماها را به خدا مىسپاريم. انشاءاللَّه همهتان
عاقبتبخير شويد و روزبهروز انشاءاللَّه افتخاراتتان بيشتر شود. من از
مربىها و مديرها و عناصر خوبى كه زحمت شماها را كشيدند و اين امكان را براى
كشور فراهم كردند، صميمانه متشكرم.
بنده اگر وقت داشتم و اگر حال داشتم و اگر جوان بودم، مىآمدم به جرگه
شماها؛ منتها متأسفانه ما ديگر پير هستيم و گرفتارىمان هم زياد؛ همينطور نگاه
مىكنيم به شماها و لذت مىبريم. انشاءاللَّه موفق باشيد؛ زنده باشيد.
والسّلام عليكم و
رحمةاللَّه و بركاته