بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار
ورزشكاران
30/10/1381
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
اين جلسه براى من جلسه شيرين و شوق انگيزى است . حضور در جمع قهرمانان كه در
واقع مظهر ورزش كشور محسوب مى شوند و نشان دهنده تحرك ، شادابى و توانايى در ميان
نسل جوان ما هستند، براى من شيرين و مطلوب و شوق انگيز است . من قهرمانها را دوست
مى دارم . علاوه بر اينكه همه ورزشكارها را در همه رشته هاى ورزشى دوست مى دارم ،
قهرمانها مورد علاقه ويژه در قلب من هستند. البته يك علت و انگيزه محبت و پيوند
قلبى من با اين جوانان اين است كه اينها روى سكو مى ايستند، افتخار مى آفرينند و مى
درخشند. ليكن علاوه بر اين ، من به آن چيزهايى فكر مى كنم كه اين قهرمان را روى سكو
مى فرستد يا مدال را نصيب او مى كند و افتخار را به او مى بخشد. آن چيزى كه جوانِ
ما را در ميدانهاى ورزشى به كسب موفقيت مى رساند، فقط توانايى جسمى نيست توانايى
جسمى فقط يك عنصر است چيزهاى ديگرى هم در كنار آن وجود دارد كه از لحاظ ارزشگذارىِ
انسانى خيلى مهم اند: يكى قدرت اراده است . خيليها به طور طبيعى زور هم دارند، اما
حتى اراده اين را ندارند كه وقت معينى در روز بايستند، ورزش بكنند و خودشان را سالم
نگه دارند. ورزش اراده مى خواهد. ورزش ، كار آسانى نيست . البته براى جوان كه داراى
نيروى طبيعى است شوق انگيز است وليكن همان جوان هم اگر اهل اراده نباشد و ترجيح
بدهد در گوشه اى بنشيند يا استراحت كند يا بخورد يا تلويزيون تماشا كند يا بخوابد،
اصلا ورزشكار نخواهد شد. خود ورزش به اراده احتياج دارد. پيشرفت در ورزش به اراده
بيشتر احتياج دارد. برجسته شدن ، قهرمان شدن و سرآمد شدن در ورزش به رجحان اراده
اين انسان بر اراده هاى ديگر احتياج دارد. آن كسى كه رقيب اين قهرمان ماست ، او هم
ورزشكار و داراى اراده است ، اما اراده اين قهرمان بر اراده او رجحان پيدا مى كند،
و اين يعنى برجستگى و امتياز كامل در قدرت اراده .
چرا در قهرمانى اين عنصر مهم ، يعنى اراده را ناديده مى گيريم ؟ اين يك اصل انسانىِ
خيلى بالاست . اصلا يك ملت ، با اراده پيروز مى شود، دانش با اراده پيش مى رود و
پرچمهاى افتخار در همه ميدانها با نيروى اراده برافراشته مى شود. ما در اين انسان
قدرت اراده و تصميم گيرى را در حد اعلا مشاهده مى كنيم و اين ما را وادار مى كند كه
به قهرمان احترام بگذاريم . من به قهرمانها احترام مى گذارم .
علاوه بر اينها، يك عنصر انسانىِ ديگر هم در قهرمان وجود دارد كه موجب جلب محبت ما
به سمت او مى شود، و آن هوشمندى و سرعت انتقال است . اين عنصر در بعضى از رشته ها
ممكن است واضح تر و آشكارتر باشد، اما در همه رشته هاى ورزشى اگر قهرمان هوشمند
نباشد، سرعت انتقال نداشته باشد و نتواند آن حركت لازمى را كه ممكن است جز در اين
حركت يا در اين ضربه در هيچ جاى ديگر تكرار نشود، انتخاب كند و به كار ببندد،
قهرمان نخواهد شد. من وقت نمى كنم كه صحنه هاى ورزشى را در تلويزيون تماشا كنم ،
يعنى واقعا مجالش را ندارم با اينكه خيلى دوست دارم . گاهى هم موجب كثرت هيجان مى
شود كه سنين ما و وضع ما هم اقتضاى هيجان ندارد كه منظره هاى هيجانى را ببينيم .
گاهى به بچه ها و دوستان مى گويم نتيجه را به من بگوييد؛ من نمى توانم اين هيجان را
تحمل كنم . ليكن من خيلى از اين مناظر زيباى قهرمانى را تصادفا در تلويزيون ديده ام
. همين وزنه اى را كه آقاى رضازاده زدند، در تلويزيون اتفاقا ديدم و لذت بردم . آن
وزنه اى كه ايشان دو ضرب زدند، به نظرم تقريبا دو برابر وزن خودشان بود. آدم لذت مى
برد. آن حركت كشتى گير برجسته ما روى تشك در يكى از بازيها را هم تصادفا ديدم ، يا
بعضى از آن گلهاى درخشان در بعضى از بازيها را تصادفا در تلويزيون ديده ام . خوب ،
وقتى انسان اين حركت زيبا و بجا و آن قدرت اراده و تصميم گيرى را مشاهده مى كند، مى
بيند كه هوش دخالت مستقيم دارد و آن ورزشكار هوشمند است . ببينيد! قدرت اراده ،
سرعت انتقال و تمركز خصوصيات برجسته اى هستند. شما در مورد بهترين سياستمدارهاى
دنيا و بهترين دانشمندان تاريخ مى بينيد كه اينها بر اثر همين خصوصيات توانسته اند
در يك لحظه مهم با يك تصميم ، يك كشور را نجات بدهند يا يك گام بزرگ به سمت يك كشف
علمى پيش بگذارند. اينها چيز كمى نيست . اين خصوصيات را در خودتان قدر بدانيد كه
خيلى با ارزش اند.
يك چيز ديگر هم در جوانهاى ما هست كه شما جوانهاى عزيز غالبا روى آن تكيه كرديد و
آن حالت تدين و دلبستگى به معنويات است . اين يك ارزش انحصارى و اختصاصى است . همه
ارزشها آنهايى نيست كه فرهنگ جارى دنيا ارزش مى داند و براى آنها تبليغات مى كند.
ارزشهاى مهجور و غريب و بسيار نفيسى هم وجود دارد كه اين فرهنگ مادى جهانى عمدا
ناديده گرفته و اينها در كشورهاى اسلامى پيدا مى شوند. در كشورهاى غيراسلامى هم
ممكن است در بين بعضى از ورزشكارها باشد، اما چون در آنجاها حاكميت دين و قدرت دين
و معنويت وجود ندارد و اين ارزش معنوى در غربت و رهاست ، عمدا ناديده گرفته مى شود،
لذا ورزشكار نمى تواند آن را مجسم كند. ورزشكارِ ما چون در محيطى است كه سياست و
اداره كشور در اختيار ارزشها و سمبلهاى معنوى است ، خيلى راحت آن روح ارزش گرايىِ
معنوى خود را نشان مى دهد: نام خدا و نام ائمه اطهار را مى آورد. ائمه اطهار هم
برجستگان قله هاى افتخار و ارزشهاى بشرى و الهى هستند. او با اين كار ارتباط و
اتصال قلبى خود به اينها را نشان مى دهد، و به خدا توكل مى كند. من شنيدم كه در
بعضى از اين تيمهاى دسته جمعى ما مثل واليبال و بسكتبال و همچنين فوتبال ، گاهى بچه
ها با همديگر بعضى از اذكار و توجهات دينى را ترنّم مى كرده اند. اينها خيلى باارزش
است . اين ارزشها را وقتى در دنيا سردست مى گيريد، بلند مى كنيد و جلوى چشم مردم
دنيا مى گيريد، شما ورزشكار ايرانى را در يك نقطه انحصارى قرار مى دهد، يعنى در اين
مورد ديگر هيچ ورزشكارى با شما شريك نيست . البته دل بعضيها مى خواهد همرنگ جماعت
بشوند، و همان طور رفتار كنند كه بقيه ورزشكارها و قهرمانهاى دنيا چه فوتباليست ،
چه واليباليست ، چه كشتى گير، چه وزنه بردار و چه ورزشكاران رزمى و غيره رفتار مى
كنند. اما هنر اين نيست كه انسان در جهتى و در چيزى كه هيچ ارزش معنوى ندارد، همرنگ
جماعتى بشود. خوب ، وابسته شدن به شهوات و پول و چيزهاى صرفا مادى چيزى است كه در
دنيا وجود دارد. اغلب مردم و جوانهاى دنيا هم در همين حركت سهيم و شريك هستند. اين
هنر نيست كه آدم يكى از آنها بشود. هنر اين است كه انسان محكم بچسبد به ارزشى كه به
آن اعتقاد و ايمان دارد. اينكه من در باب ورزش هم به فدراسيونها، هم به خود
سازمان تربيت بدنى و هم به هر ورزشكارى كه به مناسبتى مى بينيم ، توصيه مى كنم كه
جنبه هاى معنوى را رعايت ك
نيد، فقط به خاطر مقدّس مآبى خشك و خالى نيست بلكه به خاطر اين است كه پشت سر اين
اعتقاد و دلبستگى به ارزشهاى معنوى يك امتياز و درخشندگى وجود دارد. اين پايبندى به
چيزى است كه دل انسان را شاد مى كند، به انسان اميد مى دهد و وظيفه آدم را كه تقرّب
به خداست در همه ميدانها، حتى در ميدان ورزش حفظ مى كند. بعضى خيال مى كنند كه در
محيط ورزشى مثل محيطهاى ديگر، تقيد و پايبندى به دين ديگر معنا ندارد. اتفاقا
ديندارىِ درست آن است كه در همه جاى زندگى انسان حضور داشته باشد: اگر انسان در اوج
قدرت و در اوج عزت قهرمانى هم است ، ديندار باشد، پيش خداى متعال خاضع باشد، به خدا
توكل كند، از خدا بخواهد و براى خدا كار كند. اگر ورزش هم مى كند، همين طور. اگر
كار ادارى ، بازارى ، تحصيل و غيره هم مى كند، همين طور. اين همان ديندارى درست و
صحيح است كه انسانها و يك جامعه متشكل از اين انسانها را به اوج كمال مى رساند.
مشكلاتى كه در باب ورزش وجود دارد، البته بايد برطرف بشود. اراده جمعى در جمهورى
اسلامى بر همين است . البته كوتاهيهايى شده و ممكن است باز هم بشود. ليكن تصميم بر
اين است كه ورزش در كشور پيشرفت پيدا كند. اين فقط براى اين نيست كه در دنيا بگوييم
ما هم ورزش مى كنيم . البته اين افتخارى براى يك ملت است كه در ميدانهاى ورزش فعال
و شاداب باشد، و اين نشان دهنده شادابى و تحرك و همان طور كه گفتم اراده و هوشمندى
نسل است ، اما فقط اين نيست . من بارها گفته ام ، قهرمان آن كسى است كه در قله مى
ايستد. وقتى كسى در قله قرار گرفت ، هزاران نفر در دامنه به راه مى افتند. ما مى
خواهيم چنين چيزى در جامعه ما اتفاق بيفتد. ما مى خواهيم همه ورزش كنند. ما مى
خواهيم همه به سمت ورزيدگى جسمى كه سلامت جسمانى را تاءمين مى كند، پيش بروند. يك
جامعه از لحاظ جسمانى سالم و دور از آفتهايى كه بر اثر تنبلى و تن آسانى پيش مى
آيد، مى تواند در ميدانهاى معنوى هم پيشرفتهاى درستى بكند، يعنى مثلا علمِ خوب و
معنويت و روحانيت خوب هم پيدا كند. بنابراين پشت سر اين خواست ما نسبت به ورزش يك
منطق و فلسفه وجود دارد. ما ورزش را به اين دليل و با اين استدلال مى خواهيم . چون
ورزش بايد همگانى بشود، پس براى قهرمان و فرد ممتاز ورزشى هم بايد در جامعه احترام
وجود داشته باشد و از او تقدير بشود.
براى ورزش بايستى كار بشود. يك بخش اين كار، پشتيبانيهاى مادى و بودجه است كه دولت
موظف به تاءمين آن است . اميدواريم آقاى مهرعليزاده تلاش بيشترى بكنند. من هم حتما
به مسئولين سفارش مى كنم تا بتوانند به مقدار كفايت مشكلات مالى را برطرف كنند.
حالا ما از دولت توقع زياد هم نمى خواهيم داشته باشيم ، اما مشكلات را به اندازه
كفايت برطرف كنند. يك بخش هم پشتيبانيهاى علمى است . اين جوان عزيز كاملا درست
گفتند؛ ورزش را بايستى علمى كرد، كما اينكه امروز بسيارى از رشته هاى ورزشى در دنيا
علمى است . من حتى يك وقت سفارش كردم و گفتم كه ورزشهاى بوميمان را علمى كنيد. ما
خيلى ورزشهاى بومى داريم ، مثلا چوگان مال ماست كه رها كرديم و ديگران گرفتند، يا
بعضى از اين ورزشهاى كشتى ، ورزشهاى بومى ماست . ما مى توانيم اينها را قانونمند و
علمى كنيم و با نظام و ضابطه ، جوانهايى را كه به اين رشته ورزشى شوق دارند، پيش
ببريم . تواناييهاى انسان بسيار زياد است . ما مى توانيم ورزش اختراع كنيم . همين
ورزشهاى رزمى كه مى بينم الحمدللّه جوانهاى ما، دختر ما و پسر ما در آنها به رتبه
هاى خيلى خوبى رسيده اند، مدال كسب كرده اند و در دنيا مطرح شده اند و اين مرا خيلى
خوشحال مى كند، در واقع جستن و يافتن يك راز در جسم انسان است . يك حركت را به شكلى
سازمان مى دهند تا بتواند قدرت فراوانى را در يك حركت ظاهرا ساده به وجود بياورد،
كه يك كار خيلى مهمى است . اين هم جزو ورزشهاى بومى مناطق شرق آسيا بوده است و شايد
عده مخصوصى آن را شبيه سحر و جادو و اينها بلد بودند. بعد يواش يواش نشسته اند،
اينها را علمى و فرموله كرده اند و برايش نظام درست كرده اند. حالا همه دنيا ياد مى
گيرند و مثل آنها هم عمل مى كنند. البته هر ملتى مى تواند ورزش بومى خود را بازيابى
كند. بنابراين من كاملا موافقم كه ورزش علمى بشود.
من يك سفارش به همه شما جوانها دارم . البته پيشكسوتهاى ورزش هم الحمدللّه در جلسه
هستند كه بعضى از آنها جوانيهاى خوبى را در ورزش گذرانده اند. اين سفارش من عمدتا
به جوانهاست : ورزشكارى ، يعنى همان روح پهلوانى كه نشانه هاى آن در داستانهاى
قديمىِ ايرانى و در حوادث اسلامى ما آشكار است . آن روح پهلوانى را حفظ كنيد. يكى
از برترين نشانه هاى پهلوانى در گذشته تاريخ ما عبارت است از تواضع . ((تواضع ز
گردن فرازان نكوست )). آن كسى كه روى سكوى قهرمانى مى ايستد، قدرت جسمانى فراوان
دارد، همه برايش كف مى زنند، همه از او امضا مى گيرند و عكس و امضاى او را مى
خواهند، اگر تواضع بكند، خوب است ، چون در معرض احساس غرور و خودبرتربينى قرار مى
گيرد. تواضع هم فقط گردن كج كردن و در ظاهر با افراد خوش وبش كردن نيست ، بلكه يك
امر قلبى است . آنچه كه در ظاهر به وجود مى آيد ناشى از آن احساس قلبى انسان است ؛
يعنى انسان خود را در مقابل خداى متعال قرار بدهد و احساس كند كه اين نيروى جسمانى
و اين توانايى هوش و اراده را كه از آن ياد كرديم خداى متعال به او داده ، مال اوست
و از انسان گرفته مى شود؛ يك روز در اختيار انسان است و روز ديگر نيست . چون خود
جسم و همه خصوصيات جسمى هم فانى است ، مثلا يكى در دوران جوانى در نهايت زيبايى است
، وقتى كه سن او مى گذرد و پير مى شود، شما مى بينيد كه نه فقط زيبا نيست ، بلكه
آدم به صورتش كه نگاه مى كند، مكدّر هم مى شود. زيبايى جسمى و قوّت جسمى هم از بين
مى رود. بنده ورزشكارهاى مشهد را مى شناختم ، با بعضى از آنها ورزش هم كرده بودم و
كاملا از نزديك مى شناختم . اينها مسن و پير شده بودند و دچار انواع آفتها و
گرفتاريها شده بودند؛ يكى كمرش كج شده بود، يكى با عصا راه مى رفت ، يكى نمى توانست
از زمين درست بلند شود. خوب ، جسم چنين است . در حالى كه آدم وقتى به ورزش كردن
آنها در جوانى نگاه مى كرد، حظّ مى كرد. خوب ، جوانى اين طور است . بعد كه چند سالى
مى گذرد، مثل همه چيزهاى جسم ، زيبايى و قوّت هم از بين مى رود. ليكن آن درخشندگى
روحى و خصوصياتى كه مال روح شماست ، باقى مى ماند، پير نمى شود، و هميشه هست . آن
خصوصيات روحى موجب مى شود كه نام يك نفر مثل پورياى ولى كه يك پهلوان بود يا بعضى
از ورزشكارهاى معروف قديمى خود ما به بزرگى و عظمت ياد شود و برايشان احترام كنند.
والاّ ورزشكارى كه در ورطه فساد
و در ورطه سوداگرى و كارهاى غلط افتاد، اصلا ورزشكارى اش هم فراموش مى شود.
افتخارات او هم با جسم او فرسوده مى شود و از بين مى رود.
شما جوانان عزيز پاكيد، دلهاى شما حقيقتا شفاف و روشن است و آلودگى كم داريد يا
نداريد. براى خودسازى فرصت داريد. من توصيه مى كنم كه خودتان را از لحاظ معنوى
بسازيد.
در همه ورزشهاى قهرمانى ، مسابقه وجود دارد. مسابقه يعنى رقابت ، پنجه افكندن و
حريف را عقب زدن . حالا در بعضى از ورزشها مثل كشتى اين رقابت آشكار و جلوى چشم
انسان است . در بعضى ورزشها مثل وزنه بردارى و دو و ميدانى هم كه ورزشكار اين طور
با كس ديگرى زورآزمايى نمى كند، درواقع دارد زورآزمايى مى كند براى اينكه رقيب را
عقب بزند و خودش جلو بيايد. پس ورزش و قهرمانى چيست ؟ اين است كه شما با رقيبتان
رقابت كنيد و او را عقب بگذاريد، يا پشت او را به خاك برسانيد. من به شما عرض مى
كنم ، يك رقيب وجود دارد كه پشت او را به خاك رساندن و او را عقب گذاشتن ، ارزشش
بيشتر از همه اينهاست و آن هواى نفس انسان است . قوى ترين مردم كسى است كه بر هواى
نفس خود غلبه پيدا كند، ((من غلب هواه )). والاّ خيلى از آدمهاى قوى و زورمند در
مقابل هواى نفس خود ضعيف مى شوند. وقتى انسان در مقابل هواى نفس ضعيف شد، آن وقت
براى يك چيز كوچك اسير يك انسان بسيار ضعيف تر از خود مى شود و به خاطر هوس جنسى و
پول پرستى و مقام پرستى ذليل مى شود. حالا همين آدم قوى پنجه به خاطر اينكه از هواى
نفس تبعيت مى كند، دچار ذلت مى شود. من اين توصيه را تاءكيد مى كنم . البته اگر
محيط ورزش ، دينى و معنوى و ارزشى باشد، اين جوانهاى پاك ما به طور طبيعى ارزشى
خواهند شد. لذاست كه شما آقايان مسئولين ورزش خيلى مسئوليد. محيط ورزش را شما بايد
پاكيزه نگه داريد؛ هم آقاى مهرعليزاده اين وظيفه سنگين را بر دوش دارند، هم رؤ ساى
فدراسيونها و بخشهاى مختلف ورزشى و مربيها و كسانى كه مسئوليتى در باب ورزش دارند.
سعى كنيد اين ارزشهاى معنوى را همچنان پابرجا نگه داريد. ببينيد! اين خانم گفتند كه
حجاب و متانت زنهاى ايرانى موجب شد كه ورزشكارهاى كشورهاى اسلامى با رعايت حجاب
اسلامى در ميدان ورزشى حاضر بشوند. آن دختر ورزشكارى كه مال فلان كشور ديگر است ،
مى خواهد حجاب را رعايت كند، منتها چون در كشورش اين ارزشها حاكميت و اقتدار ندارد،
نمى تواند. بعد كه شما را ديد، تشجيع مى شود. اين پاكى ، پاكدامنى و طهارت شما موجب
مى شود كه خيليها به اين ارزشها رو كنند.
قهرمان تا وقتى قهرمان نيست ، مسئوليت شخص خود را دارد، اما وقتى قهرمان شد،
مسئوليت جديدى روى دوش او مى آيد. زيرا كه جوانها به او نگاه مى كنند همان طور كه
عزيزان من گفتند آنها براى جوانها الگو مى شوند، جوانها به آنها نگاه مى كنند، از
آنها تقليد مى كنند، حتى سوداگرها و بازاردارها آنها را وسيله تبليغات قرار مى
دهند، به وسيله آنها، يعنى با عكس و شكل و آرم آنها جنس مى فروشند. اين مسئوليت ،
مسئوليت سنگينى است . رفتار قهرمان ما بايد طورى باشد كه همه كسانى كه به او نگاه
مى كنند و از او درس مى گيرند، به راه درست و صراط مستقيم هدايت بشوند. واقعا قيمت
بعضى از اين ارزشهايى كه من در اين جوانهاى خودمان مى بينم ، از خيلى چيزها بيشتر
است . همين كه قهرمان ما دعوت يك كشور بيگانه را رد مى كند، از پول مى گذرد و پشت
به مليت خود نمى كند، قيمتش براى من از صد مدال بيشتر است . من عاشق اين گونه
چيزهايم . چيزى كه آن محبتها را در انسان شكوفا مى كند، بيشتر اين ارزشهاست . انسان
مى بيند كه الحمدللّه قهرمانهاى ما علاوه بر قدرت جسمى ، قدرت اراده ، هوشمندى و
همه چيزهايى كه براى ساختن يك قهرمان باارزش اند، پايبند ارزشهاى معنوى و الهى
هستند و غيرت دينى و غيرت ملى دارند. انسان از ديدن اين ارزشها لذت مى برد. چند تن
از اين قهرمانهاى جانباز در طول اين چند سال ، از بازيهاى مختلف بين المللى كه
برگشته اند، چند بار پيش من آمده اند. آدم اين روحيه باارزش را كه مى بيند، واقعا
حظّ مى كند.
در مورد ورزش زنها هم اعتقاد من اين است كه به ورزش زنها حقيقتا بايد اهتمام ورزيده
شود. در اين باره هيچ تفاوتى بين زن و مرد وجود ندارد. وقتى فلسفه ما در ورزش اين
است كه من گفتم يعنى عمومى كردن و بهره مندى از نشاط روحى و سلامت جسمىِ ناشى از
ورزش اين ديگر زن و مرد ندارد. فقط اين نيست كه انسان بخواهد بازوها را پيچيده كند،
و بگويد كه مثلا در زنها بازوى پيچيده لازم نيست . ورزش براى سلامتى جسمانى و نشاط
روحى است و اين در زن و مرد يكسان است . امكانات ورزش بانوان را بايستى زياد كرد.
منتها همانطور كه گفتم فرهنگ غلط جهانىِ تحميل شده به خيلى از ملتها اين است كه
ورزش زنها حتما بايد با نقاط ضعفى همراه باشد. خوب ، همراه نكنيد، و كارى كنيد كه
زنهاى ما با همان نجابت ، متانت ، وقار و رعايت حدود اسلامى و شرعى كه برايشان مهم
است بيايند در رشته هاى مختلف ورزش بكنند.
خوب ، جلسه خيلى خوب و شيرينى بود. خيلى خوشحال شدم از اينكه بسيارى از شما را ديدم
. اميدوارم كه موفق باشيد و در پناه خداوند قرار بگيريد. ان شاءاللّه هدايتهاى الهى
شامل حال همه تان باشد و دست قدرتمند ولى الهى اميرالمؤ منين عليه السّلام و ائمه
اطهار شما را در همه ميدانهاى زندگى و از جمله در ميدان ورزش حمايت كند.
والسّلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته