بيانات رهبر
معظم انقلاب اسلامى در ديدار جمعى از برگزيدگان المپيادهاى جهانى و كشورى و افراد
ممتاز آزمونهاى سراسرى سال 80 و 81
3/7/1381
بسم اللّه
الرّحمن الرّحيم
اين جلسه كه جمعى از جوانانِ هوشمند و نخبه ى ما در يك فضاى صميمى گرد آمده اند
و شايد مهمترين چيزهايى كه به نظرشان مى رسيده تا در اين جلسه مطرح كنند و آنها را
بر زبان بياورند، براى من جلسه ى خيلى شيرينى است .
از نظر من ، تشكيل اين جلسه ، بر اساس يك هدف نمادين است . ما مى خواهيم با اين
كار، به علم و هوشمندان و نخبگان جامعه احترام كنيم تا شاخصِ ميان يك فكر و ذهنِ با
ضريب هوشى بالاتر، يك شاخص ممتاز در كشور محسوب شود و در واقع يك حالت مسابقه ، شوق
، حركت عمومى و از سويى تكريم و احترام نسبت به اين پديده و اين حقيقت ، به وجود
بيايد. شما نمونه يى از كسانى هستيد كه ما مى خواهيم در جامعه اعلام شود كه نظام
اسلامى و مسؤولان و حركت كلى كشور به اينها احترام مى گذارد. اين همان فرهنگ سازى
يى است كه در زبان و ذهن بعضى از شما عزيزان بود. البته اين جلسه براى من فوايد
بزرگ ديگرى هم داشت و دارد؛ همچنان كه در اغلب جلساتى كه من با جوانها دارم ، اين
بهره را مى برم .
من با دقت به حرفهاى شما گوش كردم ؛ شما الان داريد به مسائلى توجه مى كنيد كه
دغدغه هاى اصلى من هم همانهاست . شما به اهميت دادن به علوم پايه ، به علوم محض ،
به پژوهش ، به فراهم آوردن بستر مناسب براى رشد علمى و فكرى ، به استفاده ى دانش در
همه جاى جهان و مخلوط نكردن بهره مندى از دانش ديگران با بهره مندى از همه ى
فرآورده هاى فرهنگى آنها اشاره كرديد؛ اينها همان حرفهايى است كه در مواجهه ى با
جوانها و دانشجويان و قشر دانا و هوشمند جامعه ، دغدغه هاى اصلى من را تشكيل مى
دهد. خدا را شكر مى كنم كه مى بينم همان چيزهايى كه در ذهن من وجود داشته و در
مجامع دانشگاهى و با مسؤولان دانشگاهى و با جوانها با اين نيت مطرح مى كردم كه
اينها در ذهنها گسترش پيدا كند و به مطالبات عمومى تبديل شود، الان همان حالت دارد
اتفاق مى افتد؛ يعنى شما هوشمندان ، همان چيزهايى را مى خواهيد كه ما مى خواستيم
شما آنها را بخواهيد.
در مورد كارهايى كه بايد براى نخبگان جامعه انجام بگيرد، يك نكته را عرض كنم .
البته در همه ى مجموعه هاى اجتماعى ، برنامه ريزى هايى براى قشر متوسط و عمومى مى
شود و چاره يى هم نيست . برنامه ريزى هاى عمومى را نمى شود با محاسبه ى نخبگان
انجام داد؛ ليكن اين حركت تحصيلى و كارى ، بتدريج به نقطه يى مى رسد كه بايد براى
نخبگان حساب ويژه يى باز كرد.
در برنامه ريزى براى نخبگان ، هدف ما بايد چه باشد؟ البته هدف نبايد به هيچ وجه
تحقير غيرنخبگان باشد؛ چون غيرنخبگان ممكن است كارهايى انجام دهند كه بسيار برجسته
و ممتاز و والا باشد؛ اين بديهى است . اما يك جامعه بدون دارا بودن استخوان بندى
هاى ذهنى قوى ، در حركت جهانى نخواهد توانست از سربالايى هاى دشوار و پيچ هاى سخت
عبور كند. بنابراين ، جامعه همچنان كه به بدنه ى فكرى نياز دارد، به نقطه ى ممتاز
فكرى هم نياز دارد. بنابراين اگر هوشمندانى در جامعه هستند كه از لحاظ ذهنى نخبه
اند، اينها مى توانند به پيشرفت علم و فرهنگ و هنر و كار و پيشرفت هر چيزى كه جامعه
به آن نياز دارد، كمك كنند. بنابراين ، منهاى اين كه ما بخواهيم غيرنخبه را مورد
تغافل قرار دهيم ، بايد براى نخبگان ، حسابى باز كرد. ممكن است به نظر بيايد اين يك
تبعيض است ؛ اما تبعيض همه جا غيرعادلانه نيست ؛ گاهى اوقات تبعيض ، عين عدالت
است . اين حساب باز كردن براى نخبگان ، عين عدل است ؛ به خاطر اين كه ما بايد نخبه
و هوشمند را در حدى كه مى تواند رشد كند، رشد بدهيم .
هدف ديگرى كه در خصوص برنامه ريزى براى نخبگان وجود دارد، اين است كه اينها احساس
كنند مى توانند از استعداد خود استفاده كنند؛ احساس بن بست نكنند. صحبت فرار مغزها
مى شود. فرار مغزها ابعاد گوناگونى دارد. يك بُعد بسيار زشت و بد آن اين است كه
بيگانگانى مى خواهند بيايند از ثروت ملىِ انسانىِ يك كشور سوء استفاده كنند. كشورى
انسانهايى را پرورش دهد و استعدادهايى را با همه ى عوامل به وجود آورنده ى
استعدادهاى درخشان به وجود بياورد و به قول دوستمان اين را در طبق اخلاص بگذارد و
به ديگران بدهد؛ ديگران هم بيايند با صرف پول كه غالبا زحمت ديگرى هم نمى كشند اين
ثروت را به ثمن بخس از اين ملت بگيرند و او را محروم كنند؛ اين ، بُعد بسيار بد و
دردناك قضيه است .
بُعد ديگرى هم وجود دارد كه البته به اين بدى نيست ، اما آن هم فى نفسه خوب نيست ؛
و آن اين است كه جوان نخبه يى احساس كند كه در محيط خارج از كشور، زندگى به او راحت
تر و خوش تر مى گذرد و دغدغه اش كمتر است ؛ شغل بهترى پيدا مى كند و امكانات
تحصيلىِ بهترى دارد؛ بنابراين ، اين جا را رها كند و برود. اين هم بعدى از ابعادِ
نامطلوب اين كار است .
بُعد ديگرى در اين كار وجود دارد و آن ، عشق به علم است . من يكى دو سال پيش از اين
به جماعتى از جوانها كه اين جا بودند، در خصوص رفتنِ نخبگان به خارج از كشور گفتم ،
مى شود اسم اين را مهاجرت نخبگان براى تكميل خود و استفاده از امكانات موجود دنيا
گذاشت ؛ منتها با اين نيت كه اين تكميل ، براى كشورشان و مردمى كه آنها را پرورش
دادند و به آنها خدمت كردند، باشد.
برخى از دوستان گفتند كه اسلام افراد را به طلب علم تحريص كرده و بايد طلب علم كرد.
هر جاى دنيا كه علمى وجود دارد و مى توان از آن استفاده كرد و براى رفتن ما محذورى
وجود ندارد، بايد رفت و علم را براى ملت و كشورى كه متعلق به آن هستيم ، به دست
آورد. بنابراين تلاش براى نخبگان ، يك هدفش بايد اين باشد كه آنهايى كه احساس مى
كنند نمى توانند در اين جا دست و پاى علمى بزنند، پر و بال علمى باز كنند و ببينند
مى توانند. بايد براى اينها كارهايى انجام بگيرد و به قول يكى از شماها برنامه ريزى
بشود. با برنامه ريزىِ منظمى بروند معلومات را ياد بگيرند و برگردند. اينها كارهايى
است كه بايد صورت بگيرد؛ ما اين را از دوستانمان در دولت خواسته ايم ؛ خود آنها هم
اظهار كرده اند كه به اين كارها، هم در زمينه ى پژوهش و هم در زمينه ى حمايت و
پشتيبانى نخبگان ، علاقه مندند.
شما كه از استعدادى برخوردار هستيد و فرض هم مى كنيم كه ان شاءاللّه امكانات براى
تكامل و تعالىِ علمى و فكرى شما فراهم بشود و بتوانيد در همان رشته هايى كه مورد
علاقه تان هست ، كار علمى بكنيد، همت شما بايد به چه چيزى گماشته شود؟ آن چيزى كه
به نظرم از همه مهمتر مى آيد، اين است كه همت جامعه ى علمى ما بايد به توليد علم
گماشته شود. ما بايد به ترجمه و فراگيرى اندوخته هاى ديگران اكتفا نكنيم . نه اين
كه فرا نگيريم ؛ هيچ كس نمى گويد از ديگران فرا نگيريم ؛ چرا، بايد فرا گرفت ؛ ليكن
علم را بايد توليد كرد.
ما اين مشكل تاريخى را داريم و متاءسفانه اين مشكل در حكومتهاى وابسته و فاسد
پيشينِ اين كشور ريشه دارد و بلايى است كه از صدوپنجاه سال پيش بر سر ما آمده و
بايد خود را بتدريج از اين بلا رها كنيم ؛ و آن اين است كه از اوّلى كه پرتو علم
جديد در اين كشور افتاد، نخبگان آن روز كشور، به فكر ترجمه افتادند. نه فقط ترجمه ى
آثار علمى ، بلكه حتّى فكر و انديشه ى ترجمه يى ؛ همه چيز به صورت ترجمه ى از آنچه
ديگران انجام دادند و خود را در چارچوب قالبهاى آنها درآوردن . اين گروه ، مطلقا
جراءت ايجاد يك فضاى جديد علمى را به خود ندادند. نه فقط گفتند علم را از آنها
بگيريم ، بلكه معتقد بودند بايد فرهنگ و اخلاق و تفكرات و عقايد سياسى و اجتماعى را
هم از آنها بگيريم .
بدترين مشكل يك كشور اين است كه تمدن و هويت خود را فراموش كند. ما بايد امروز در
صدد ساختن تمدن خود باشيم و باور كنيم كه اين ممكن است . در تبليغات گذشته ى اين
كشور در خصوص ناتوانى ايرانى و توانايى غربى ها اين قدر مبالغه شده كه امروز اگر
كسى بگويد ما كارى كنيم كه غربى ها به علم ما احتياج پيدا كنند، مى بينيد كه در
دلها يك حالت ناباورى به وجود مى آيد: مگر چنين چيزى ممكن است ؟ بله ، من عرض مى
كنم مى شود. شما همت كنيد پنجاه سال ديگر اين طورى شود. البته اين چيزها در كوتاه
مدت اتفاق نمى افتد؛ اما اگر شما امروز در راه درست قدم برداريد، هيچ اشكالى ندارد
كه پنجاه سال ديگر، جهت اتوبان علم كه امروز يكطرفه و از يك سو به سوى ديگر است يا
دو طرفه شود، يا يكطرفه و از اين سو به آن سو شود؛ چه مانعى دارد؟ مگر يك روز اين
طور نبود؟ يك روز علم را غربى ها از شرق و از همين ايران گرفتند. پايه گذار بسيارى
از علومى كه امروز در دنيا رايج است ، ايرانى ها هستند. در رياضى ، فيزيك ، پزشكى ،
نجوم و بسيارى از علوم ديگر، ايرانى ها پايه گذار بودند. اصلا رنسانس اروپا بر اساس
ترجمه هايى كه در كشورها و مناطق اسلامى انجام گرفته بود، صورت گرفت . ما مى توانيم
اين را تصور كنيم كه يك روز ايران توليد كننده ى خلاق علم شود.
امروز همه ى همت ما اين است كه نه فقط علم را، بلكه فرآورده هاى علمى و تكنولوژى و
خرده تكنولوژى را از آنها ياد بگيريم و آن را در اين جا تقليد كنيم ؛ اين كارى نيست
كه يك ملت بايد به آن همت بگمارد. البته اين كارها بايد بشود و چاره يى نيست . وقتى
انسان چيزى را ندارد، آن را از كسى كه دارد، مى گيرد. وقتى ساخت آن را بلد نيست ،
از كسى كه آن را بلد است ، ياد مى گيرد در اين شكى نيست اما بايد راه نو و فكر نو و
بن بست شكنى را وجهه ى همت خود قرار دهد.
من دو سه سال پيش در يك اجتماع دانشجويى در يكى از دانشگاهها گفتم امروز ما به جنبش
نرم افزارى احتياج داريم . يك جنبش و يك حركت و يك تلاش عمومى لازم است . اين تلاش
عمومى ، فقط وابسته به مديريتها نيست . شما ناگهان با خودتان فكر نكنيد كه مديريتها
نمى كنند، پس چه طور مى شود؛ همه اش مربوط به مديريتها نيست . خواست و اراده ى
شمايكى از شما بچه هاى عزيز گفتيد عشق ؛ بله ، عشق عاشقانه كار كردن و با عشق دنبال
علم و تحقيق رفتن و خواستن ، اينها نقش دارد. اين قله هاى علمى يى كه شما در دنيا
مشاهده مى كنيد، هميشه با رفاه همراه نبوده است . البته علم با خودش رفاه و سيادت
سياسى و برترى نظامى مى آورد؛ در همه ى بخشهاى اقتصادى و سياسى نفوذ كلمه ايجاد مى
كند؛ پول يك كشور را تقويت مى كند و اقتصاد يك كشور را رونق مى دهد؛ اينها همه
هنرهاى علم است ؛ اما وقتى خود علم مى خواهد به وجود بيايد، لزوما در بسترى از رفاه
و راحتى و لذت و چرب و شيرين هاى دنيا به وجود نمى آيد.
يكى از دوستان اسم ژاپن را آوردند. مى دانيد ژاپن در چه شرايطى به دنبال علم رفت و
دانشمندان و صنعتگران ژاپنى در چه شرايط سختى كار كردند. امروز ژاپن در دنيا در قله
ى علمى قرار دارد. الان خيلى از كارهايى كه شما مى بينيد امريكا در اين منطقه مى
كند مساءله ى عراق و امثال آن و ظاهر صددرصد سياسى دارد، باطنش در جهت رقابت با
امثال ژاپن و چين است كه دارند مثل يك غول جلو مى آيند؛ يعنى در واقع ، دعوا، دعواى
اصولى و بنيانى است ؛ منتها ميدانهاى دعوا، به اقتضاى زمان تغيير پيدا مى كند. حضور
در يك منطقه ى نفت خيز و تصرف نفت يك كشور غنىِ نفتى كه عراق باشد و سررشته دارى
امور نفت در آينده ، كه در صنعت دنيا خيلى مؤثر است ، چيزهايى است كه مى تواند به
دست آوردن ثروت را به دنبال داشته باشد. امريكايى ها هميشه از جنگ براى به دست
آوردن پول استفاده كرده اند. هميشه جنگ و حالت جنگى در دنيا براى آنها پول آور و
پولساز بوده است ؛ براى اين كه بتوانند عقب ماندگى هاى علمىِ نسبىِ خود را در مقابل
رقباى بالقوه و تازه نفس جبران كنند.
وقتى بنا باشد علم در جامعه رشد پيدا كند، البته مسؤولان بايد امكانات را فراهم
كنند. حرفى كه من مى زنم ، به شما دارم مى گويم ؛ من به آقاى دكتر معين و دوستان
دولت و وزارت ، چيز ديگرى مى گويم ؛ به آنها مى گويم بايد كمك كنند. بارها هم صحبت
كرده ايم . اما به شما عزيزان خودم كه مثل فرزندان من هستيد، عرض مى كنم ؛ دنبال
توليد علم ، ژرف بينى و ژرف يابى در علم باشيد. حالا كه هوش و استعداد و آمادگى
ذهنى داريد، همت را به اين كار بگماريد. به اين كه چارچوبهاى عادى را ياد بگيريد،
يا در فلان چيز به قول شماها نمره بياوريد، فكر نكنيد؛ به علم فكر كنيد. البته اين
، فرهنگ حمايت از علم و پژوهش و كارهاى مديريتى را لازم دارد. اما عامل ديگرى كه
ممكن است حتّى بر عوامل قبلى غلبه كند، ميل و علاقه و اراده و خواست شماست . همت
كنيد كشور را از لحاظ علمى بسازيد.
مخاطب من ، جمع معدود شما نيست . نخبگانى در رديف شما در كشور هستند كه يا قبل از
شما بوده اند و يا بعد از شما خواهند آمد. نخبگان علمى در هر رشته يى كه هستند،
بايد براى تقويت و توليد علم در داخل تلاش كنند. اين كشور بحمداللّه از اين امكانات
برخوردار است . الان به بركت انقلاب ، راه انديشيدن باز شده است ؛ اما يك روز بود
كه اصلا چنين اجازه يى داده نمى شد. شما ببينيد قبل از انقلاب ، در همين محيط
دانشگاهى كشور، اصلا اين فكر راه نداشت كه يك ايرانى ممكن است بتواند در ساختن علمى
كشور خود، با استقلال حركت كند. بعضى از شما دوستان گفتيد و درست هم گفتيد كه
برنامه هاى علمى و تحصيلى و آموزشى در كشور ما چيزى بود كه ديگران براى كشورى كه
بايد هميشه از آن استفاده كنند و آن را استثمار نمايند، طراحى كرده بودند و همان
داشت عمل مى شد. فرهنگى هم در كنارش وجود داشت ؛ فرهنگ وابستگى علمى و عملى به غرب
و بزرگ انگاشتن غرب ؛ به طورى كه اصلا نمى شود به سايه ى او رسيد؛ چه برسد كه به
خود او رسيد و اصلا او را عقب گذاشت . انقلاب آمد اينها را به هم زد.
امروز در اين كشور، نخبه پرورى و راه يافتن به المپيادهاى جهانى مشاهده مى شود.
البته اينها ضايعاتى هم دارد كه دوستمان اشاره كردند: معرفى كردن چهره ها و آسان
كردن كار دستگاههاى پولساز و كمپانيهايى كه دنبال فكر و ذهن و مغزِ كارآمد هستند تا
آنها را بربايند؛ اما اين حركت به خودى خود يك حركت علم پرورى در جامعه ى ما بود؛
نشاندهنده ى جراءت و جسارت كشور و طبقه ى جوان ما بود؛ براى اين كه بتوانند در
ميدانهاى علمى ، خود را نشان دهند و اثبات كنند كه مى توانند.
نكته ى آخر اين است كه پيشرفت علمى و اقتباس علمى كه من به اقتباس معتقدم ، اما به
ترجمه ى محض و اكتفاى به ترجمه ، معتقد نيستم كارى لازم است و اسلام هم ما را به
اين ، امر مى كند. به هرحال گرفتن علم از ديگران ، با گرفتن فرهنگ ديگران اشتباه
نشود. اين مغالطه ى بزرگى است كه كسى بگويد علم غربى ها خوب است ، پس فرهنگ و سيستم
زندگى و اخلاقشان هم خوب است ؛ نه ، اينها با هم ملازمه يى ندارد. علمشان خوب است ؛
اما اين علم ، پروريده و ساخته ى اين فرهنگ نيست ؛ حتّى اين فرهنگ دارد به اين علم
ضرر هم مى زند. علم ، مولدها و عناصر به وجودآورنده ى خاص خود را دارد؛ بايد آنها
را پيدا كرد. فرهنگ بى بندوبارى ، بى دينى ، خودپرستى ، گرايش به پول و ماده و اصيل
دانستن ماديگرى و ارزشهاى مادى ، فرهنگهاى غلطى است كه امروز غرب دچار اينهاست .
اگر آن مردم ، پارسا و صالح و نيكوكار و كم اعتنا به زخارف دنيا بودند، اين دانش
براى دنيا مفيد مى شد؛ همچنان كه در دوره ى شكوفايى اسلامى در قرن چهارم و پنجم و
ششم هجرى ، برجستگان علمى يى به وجود آمدند و دانش را به اوج قله ى آن روز رساندند
و به هيچ وجه فرهنگى كه امروز در غرب رايج است - فرهنگ بى بندوبارى و بى دينى و
امثال اينها بر آنها حاكم نبود؛ مثل ابن سيناها، محمدبن زكرياى رازى ها، خوارزمى ها
و ديگران . اينها در فرهنگى مثل فرهنگ غرب رشد نكردند؛ همچنان كه دانشمندان بزرگ
غرب و كسانى كه دانش غرب را پايه گذارى كردند، هرگز در چنين فرهنگى رشد نكردند.
بنابراين پيشروى و برترى علمى غرب را به هيچ وجه به معناى برترى فرهنگ غرب ندانيد.
فرهنگ اسلامى ، فرهنگ ارزشمندى است كه براى يك جامعه و يك مجموعه ى انسانى ،
بالاترين ارزشها را دارد و مى تواند يك جامعه را حقيقتا سرافراز، خوشبخت ، عزيز و
پيشرو كند؛ منتها ما در قرنهاى متمادى به فرهنگ اسلامىِ خود عمل نكرديم . از اسلام
، يك مشت عمليات فردى را كه بعضى از آنها آميخته ى به چيزهاى غلط و احيانا خرافى
بود رايج كرديم . مسؤولان و مديران كشور هم در آن دوران انسانهاى شهوتران ، عياش ،
فاسد و بى فكرى بودند؛ اگر عرضه يى هم به خرج دادند، عرضه شان در اين بوده كه
بتوانند كمربند حكومتىِ خود را محكم نگه دارند؛ اما كارى نكردند. ما چند قرن به اين
مشكل مبتلا بوديم . در يكى دو قرن اخير نيز از همه جهت وضع ما بد بود؛ به خاطر اين
كه رقيب قدرتمندى مثل غرب و اروپاى استعمارى به وجود آمد كه به اين اكتفا نكرد كه
بنشيند و نگاه كند؛ تهاجم كرد و تهاجم او با مانعى مواجه نشد؛ وضعى پيش آمد كه همه
شاهد آن هستيم .
اميدوارم ان شاءاللّه خداوند شماها را موفق بدارد. از خداى متعال كمك بخواهيد.
مشكلاتى كه در مورد مسائل رفاهى و كمك آموزشى و كمك پژوهشى ذكر كرديد، رسيدگى مى
شود. پيشنهادهايى هم كه مطرح شد، پيشنهادهاى خوبى است . ديدم آقاى دكتر معين دارند
يادداشت مى كنند. آقاى دكتر معين در مجموعه ى وزارت و دولت ، اينها را مورد ملاحظه
ى جدى قرار دهند. آن نكته يى هم كه يكى از دوستان درباره ى سربازى مطرح كردند، به
نظرم فكر خوبى است . شما همين پيشنهاد را مكتوب كنيد و به من بدهيد تا بگويم روى آن
كار كنند؛ شايد همان طور بشود. خلاصه ى آن پيشنهاد اين است كه نخبه هايى كه بناست
به سربازى بروند، در بخشهاى پژوهشىِ موجود در نيروهاى مسلح چه ارتش و چه سپاه مشغول
كارهاى پژوهشى شوند. البته پيشنهادهاى ديگرى هم شبيه اين قبلا به من شده بود. من
شنيدم در اردوى شما هم پيشنهادهايى مطرح شده است . به هرحال من آماده هستم كه در
اين زمينه به دانشجويان كه البته اين مربوط به دانشجويان پسر است كمك لازم را بكنم
. بقيه ى چيزهايى هم كه مطرح كرديد، بايد به دست اهتمام و پيگيرى سپرده شود و دنبال
گردد تا ان شاءاللّه اين كارها صورت بگيرد. شما در واقع در زمينه ى پژوهش و مانند
آن ، پيشنهادهاى سازنده يى را به طور مدون به من نداديد. البته بحثهاى خوبى كرديد؛
اما اين كه چه كار مى شود كرد، فقط يكى از دوستان پيشنهادى كردند و آن اين بود كه
يك جمع مشاوره يى به وجود بيايد. البته اين جمع مشاوره يى خوب است . من الان هم در
زمينه هاى مختلف ، بخصوص در زمينه ى مسائل دانشگاهها و مسائل علمى كشور، از اشخاص
صاحب صلاحيت ، خيلى مشورت مى گيرم . البته مشاوره خيلى معجزه نمى كند؛ شما بياييد
خودتان فكر كنيد. براى همين جنبش نرم افزارى يى كه من گفتم ، بنشينيد پيشنهاد تدوين
كنيد. عجله هم نمى كنيم يعنى نمى گوييم ظرف يك يا دو ماه به ما پيشنهاد بدهيد
بنشينيد فكر كنيد و يكى دو سال ديگر قرارى بگذاريد و باز پيش ما بياييد و بگوييد
پيشنهاد ما اينهاست ؛ يعنى حقيقتا به راهكارهاى عملى برسيد. از آنچه كه به عنوان
پيشنهادِ ناشى از لمس واقعيتها به ما داده شود، كاملا استقبال مى كنيم و همت مى
كنيم كه ان شاءاللّه آنچه ممكن است ، تحقق پيدا كند.
اميدواريم خداوند به شماها كمك كند تا بتوانيد براى آينده ى كشورتان مفيد واقع شويد
و همان كسانى باشيد كه گردونه ى علم را در كشور پيش مى برند و آن را به نقطه ى
مطلوب خود مى رسانند. ان شاءاللّه مسؤولان هم بتوانند هرچه بيشتر امكان پيشرفت
شماها را فراهم كنند.
والسّلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته