نماز آيات
مسأله : نماز آيات به واسطه چهار چيز واجب مى شود;
اوّل: گرفتن خورشيد
دوّم: گرفتن ماه، اگرچه كمى از آنها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد
سوّم: زلزله اگرچه كسى هم نترسد
چهارم: رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اينها در صورتى كه بيشتر مردم بترسند.
بنابر احتياط واجب در حوادث وحشتناك زمينى مانند شكافته شدن و فرو رفتن زمين در صورتى كه بيشتر مردم بترسند بايد نماز آيات بخوانند.
مسأله : اگر چيزهائى كه نماز آيات براى آنها واجب است بيشتر از يك بار اتّفاق بيفتد انسان بايد براى هريك از آنها يك نماز آيات بخواند، مثلاً اگر دو بار زلزله بشود بايد دو نماز آيات بخواند اما اگر يك زلزله اتفاق افتد و به دنبال آن پس لرزه بيايد، پس لرزه ها نماز مستقل ندارد. و همينطور اگر دو تا از آنها اتفاق بيفتد يعنى هم خورشيد بگيرد و هم زلزله شود.
مسأله : كسى كه چند نماز آيات بر او واجب است اگر همه آنها براى يك چيز بر او واجب شده باشد، مثلاً سه مرتبه خورشيد گرفته و نماز آنها را نخوانده است موقعى كه قضاى آنها را مى خواند، لازم نيست معيّن كند كه براى كدام دفعه آنها باشد، و همچنين است اگر چند نماز براى رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ و مانند اينها بر او واجب شده باشد ولى اگر براى آفتاب گرفتن و ماه گرفتن و زلزله، يا براى دوتاى اينها نمازهائى بر او واجب شده باشد بنابر احتياط واجب بايد موقع نيّت معيّن كند; نماز آياتى را كه مى خواند براى كداميك از آنها است.
مسأله : چيزهائى كه نماز آيات براى آنها واجب است در هر شهرى اتّفاق بيفتد فقط مردم همان شهر بايد نماز آيات بخوانند و بر مردم جاهاى ديگر واجب نيست، ولى اگر مكان آنها به قدرى نزديك باشد كه با آن شهر يكى حساب شود، نماز آيات بر آنها هم واجب است.
مسأله : از وقتى كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مى كند انسان بايد نماز آيات را بخواند و بنابر اقوى وقت آن تا زمانى است كه همه آن باز نشده باشد. و بنابر احتياط واجب بايد به قدرى تأخير نيندازد كه شروع به بازشدن كند.
مسأله : اگر خواندن نماز آيات را به قدرى تأخير بيندازد كه آفتاب يا ماه شروع به باز شدن كند، بنابر احتياط واجب بايد نيّت اداء و قضا نكند ولى اگر بعد از باز شدن تمام آن، نماز بخواند بايد نيّت قضا نمايد.
مسأله : اگر مدّت گرفتن خورشيد يا ماه بيشتر از خواندن يك ركعت باشد ولى انسان نماز را نخواند تا به اندازه خواندن يك ركعت به آخر وقت آن مانده باشد بايد نيّت ادا كند.
مسأله : موقعى كه زلزله و رعد و برق و مانند اينها اتّفاق مى افتد، انسان بايد فوراً نماز آيات را بخواند و اگر نخواند معصيت كرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
مسأله : اگر بعد از باز شدن آفتاب يا ماه بفهمد كه تمام آن گرفته بوده، بايد قضاى نماز آيات را بخواند، ولى اگر بفهمد مقدارى از آن گرفته بوده قضا بر او واجب نيست.
مسأله : اگر عدّه اى بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است چنانچه انسان از گفته آنان يقين پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند، در صورتى كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد بايد نماز آيات را بخواند، و اگر دو نفر كه عادل بودن آنان معلوم نيست بگويند خورشيد يا ماه گرفته بعد معلوم شود كه عادل بوده اند بايد نماز آيات را بخواند بلكه اگر در هر دو صورت معلوم شود كه مقدارى از آن گرفته احتياط واجب آن است كه نماز آيات را بخواند.
مسأله : اگر انسان به گفته منجّمين و كسانى كه از روى قاعده علمى وقت گرفتن خورشيد و ماه را مى دانند، اطمينان پيدا كند كه خورشيد يا ماه گرفته، بايد نماز آيات را بخواند و نيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه مى گيرد و فلان مقدار طول مى كشد و انسان به گفته آنان اطمينان پيدا كند بايد به حرف آنان عمل نمايد، مثلاً اگر بگويند آفتاب فلان ساعت شروع به بازشدن مى كند نبايد نماز آيات را تا آن وقت تأخير بيندازد.
مسأله : اگر بفهمد نماز آياتى كه خوانده باطل بوده، بايد دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله : اگر در وقت نماز يوميّه نماز آيات هم بر انسان واجب شود، چنانچه براى هردو نماز وقت دارد هركدام را اوّل بخواند اشكال ندارد، و اگر وقت يكى از آن دو تنگ باشد، بايد اوّل آن را بخواند و اگر وقت هردو تنگ باشد بايد اوّل نماز يوميّه را بخواند.
مسأله : اگر در بين نماز يوميّه بفهمد كه وقت نماز آيات تنگ است، چنانچه وقت نماز يوميه هم تنگ باشد، بايد آن را تمام كند بعد نماز آيات را بخواند. و اگر وقت نماز يوميه تنگ نباشد بايد آن را بشكند و اوّل نماز آيات، بعد نماز يوميّه را بجا آورد.
مسأله : اگر در بين نماز آيات بفهمد كه وقت نماز يوميّه تنگ است بايد نماز آيات را رها كند و مشغول نماز يوميه شود و بعد از آن كه نماز را تمام كرد پيش از انجام كـارى كـه نمــاز را بهـم بـزنـد، بقيه نمـاز آيـات را از همـان جـا كه رهــا كــرده بخـوانــد.
مسأله : اگر در حال حيض يا نفاسِ زن، آفتاب يا ماه بگيرد و تا آخر مدّتى كه خورشيد يا ماه باز مى شوند در حال حيض يا نفاس باشد نماز آيات بر او واجب نيست، ولى بنابر احتياط واجب بعد از پاك شدن قضا نمايد. و همچنين اگر زلزله يا ساير آيات پديد آمد بنابر احتياط واجب پس از پاك شدن نماز آيات را بجا آورد.
دستور نماز آيات
مسأله : نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد و دستور آن اين است كه انسان بعد از نيّت، تكبير بگويد و يك حمد و يك سوره تمام بخواند، و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد دوباره يك حمد و يك سوره بخواند باز به ركوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلندشدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و برخيزد و ركعت دوم را هم مثل ركعت اوّل بجا آورد و تشهّد بخواند و سلام دهد.
مسأله : در نماز آيات ممكن است انسان بعد از نيّت و تكبير و خواندن حمد، آيه هاى يك سوره را پنج قسمت كند و يك قسمت از آن را بخواند و به ركوع رود و سر بردارد و بدون اينكه حمد بخواند، قسمت دوّم از همان سوره را بخواند و به ركوع رود و همينطور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد، مثلاً به قصد سوره قُل هوالله احد، بِسم الله الرحمن الرّحيم بگويد و به ركوع رود، بعد بايستد و بگويد: قُل هُوَالله اَحَد دوباره به ركوع رود و بعد از ركوع بايستد و بگويد: اَللهُ الصَّمَد باز به ركوع رود و بايستد و بگويد: لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يوُلَد و به ركوع رود، باز هم سر بردارد و بگويد: وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحد، و بعد از آن به ركوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده كند و ركعت دوّم را هم مثل ركعت اوّل بجا آورد و بعد از سجده دوّم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله : اگر در يك ركعت از نماز آيات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در ركعت ديگر يك حمد بخواند و سوره را پنج قسمت كند مانعى ندارد.
مسأله : چيزهائى كه در نماز يوميه واجب و مستحب است در نماز آيات هم واجب و مستحب مى باشد ولى در نماز آيات مستحب است به جاى اذان و اقامه سه مرتبه به قصد اميد ثواب بگويند: اَلصَّلاة.
مسأله : مستحب است بعد از ركوع پنجم و دهم بگويد: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه و نيز پيش از هر ركوع و بعد از آن تكبير بگويد، ولى بعد از ركوع پنجم و دهم گفتن تكبير به عنوان بعد از ركوع مستحب نيست. ولى مستحب است به قصد قبل از سجده تكبير بگويد.
مسأله : مستحب است پيش از ركوع دوّم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند و اگر فقط يك قنوت پيش از ركوع دهم بخواند كافى است.
مسأله : اگر در نماز آيات شك كند كه چند ركعت خوانده و فكرش به جائى نرسد نماز باطل است.
مسأله : چنانچه گمان به عدد ركعات و يا افعال در نماز آيات برايش پيدا شود بايد به گمان عمل نمايد.
مسأله : اگر شك كند كه در ركوع آخرِ ركعتِ اوّل است يا در ركوعِ اوّلِ ركعتِ دوّم و فكرش به جائى نرسد، نماز باطل است. ولى اگر مثلاً شك كند كه چهار ركوع كرده يا پنج ركوع، چنانچه براى رفتن به سجده خم نشده، بايد ركوعى را كه شك دارد بجا آورده يا نه، بجا آورد. و اگر براى رفتن به سجده خم شده، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله : هريك از ركوع هاى نماز آيات ركن است كه اگر عمداً يا اشتباهاً كم يا زياد شود نماز باطل است.
نماز جمعه
مسأله : در زمان غيبت ولى عصر (عج) نماز جمعه واجب تخييرى است (يعنى مكلّف مى تواند روز جمعه به جاى نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولى جمعه افضل است و ظهر احوط و احتياط بيشتر در آن است كه هردو را بجا آورد.
مسأله : كسى كه نماز جمعه را بجا آورده واجب نيست نماز ظهر را هم بخواند، ولى احتياط مستحب آن است كه آن را نيز بجا آورد.
شرايط نماز جمعه
مسأله : نماز جمعه تنها توسط مردان منعقد مى شود، ولى زنان هم مى توانند در آن شركت كنند.
مسأله : نماز جمعه بايد به جماعت برگزار شود و نمى توان آن را به طور فرادى بجا آورد.
مسأله : همه شرائطى كه در نماز جماعت معتبر است در نماز جمعه نيز لازم است، مانند: نبودن حائل، بالاتر نبودن جاى امام، فاصله بيش از حد نداشتن و غير اينها. (4)
مسأله : همه شرائطى كه در امام جماعت لازم است بايد در امام جمعه هم باشد مانند: عقل، ايمان، حلال زادگى و عدالت. ولى امامت كودكان و زنان در نماز جمعه جائز نيست.
مسأله : كمترين فاصله لازم بين دو نمازجمعه، يك فرسخ است.
مسأله : كمترين عدد لازم براى انعقاد نماز جمعه پنج نفر است كه بايد يكى از آنها امام باشد. پس نماز جمعه با كمتر از 5 نفر واجب نيست و منعقد نمى شود ولى اگر هفت نفر و بيشتر باشند فضيلت جمعه بيشتر خواهد بود. پنج نفر مذكور بايد شرايط زير را داشته باشند: 1 ـ مرد باشد. 2 ـ آزاد باشد. 3 ـ مسافرى كه نمازش شكسته است نباشد. 4 ـ بيمار و پير نباشد. 5 ـ فاصله او تا محل اقامت جمعه كمتر از دو فرسخ باشد. و بر كسانى كه اين شرايط را نداشته باشند واجب نيست حتى اگر نماز جمعه واجب تعيينى باشد. اما اگر بعد از تحقق جمعه در آن شركت كنند نمازشان صحيح و كفايت از نماز ظهر مى كند.
مسأله : مسافر مى تواند در نماز جمعه شركت كند و در اين صورت نماز ظهر از او ساقط است. لكن مسافرين به تنهايى (بدون شركت حاضرين) نمى توانند نماز جمعه تشكيل دهند و در اين صورت نماز ظهر بر آنها واجب است. و نيز مسافر نمى تواند مكمّل عدد لازم (5 نفر) باشد ولى اگر مسافرين قصد اقامه (ده روز يا بيشتر) بنمايند مى توانند نماز جمعه تشكيل دهند.
مسأله : زنان مى توانند در نماز جمعه شركت كنند و نمازشان صحيح است و مجزى از نماز ظهر است اما به تنهايى (بدون شركت مردان) نمى توانند نماز جمعه تشكيل دهند چنانكه نمى توانند مكمل عدد لازم ـ 5 نفرـ هم باشند، زيرا نماز جمعه با شركت مردان منعقد مى شود.
مسأله : خنثى مشكله (5) مى تواند در نماز جمعه شركت كند ولى نمى تواند مكمل عدد لازم (5 نفر) يا امام جمعه باشد، پس اگر غير از او فقط چهار نفر جمع شده باشند نماز جمعه برگزار نمى شود و بايد نماز ظهر بخوانند.
وقت نماز جمعه
مسأله : وقت نماز جمعه با زوال خورشيد شروع مى شود و احتياط واجب آن است كه از اوائل عرفى زوال تأخير نياندازند و اگر تأخير افتاد احتياط آن است كه نماز ظهر را بخوانند.
مسأله : اگر امام خطبه ها را قبلاً شروع كرده و هنگام زوال به پايان برساند و نماز جمعه را شروع كند صحيح است.
مسأله : جائز نيست امام جمعه خطبه ها را آن قدر طولانى كند كه وقت نماز بگذرد، و الا بايد نماز ظهر را بخواند، زيرا نماز جمعه در خارج وقت آن قضا ندارد.
مسأله : اگر در بين نماز جمعه وقت آن تمام شود در صورتى كه يك ركعت آن در وقت واقع شده باشد صحيح است، ولى احتياط مستحب آن است كه پس از اتمام آن، نماز ظهر را هم بجا آورد و اگر يك ركعت آن در وقت واقع نشده باطل است ولى احتياط مستحب آن است كه آن را تمام كند و سپس نماز ظهر را بخواند.
مسأله : اگر عمداً نماز جمعه را طورى به تأخير بياندازند كه تنها يك ركعت از وقت آن باقى باشد احتياط واجب آن است كه نماز ظهر را بجا آورند.
مسأله : اگر يقين دارد وقت به اندازه اى هست كه مى تواند حداقل واجب را در تحقق دو خطبه و دو ركعت نماز بجا آورد بين نماز جمعه و ظهر مخير است و اگر يقين دارد كه به اين اندازه وقت نيست، بايد نماز ظهر را بخواند و اگر شك دارد، نماز جمعه صحيح است ولى در صورتى كه پس از نماز معلوم شود كه حتى براى يك ركعت هم وقت باقى نبوده، بايد نماز ظهر را بجا آورد، گر چه احتياط مستحب آن است كه اگر تنها يك ركعت آن هم در وقت واقع شده، نماز ظهر را بخواند.
مسأله : اگر مقدار وقت را مى داند ولى شك دارد كه در اين مقدار مى تواند نماز جمعه را بجا آورد يا نه، جايز است نماز جمعه را شروع كند، پس اگر وقت براى همه نماز كافى بود نمازش صحيح است و الا بايد نماز ظهر را بجا آورد ولى احتياط مستحب آن است كه در اين صورت اساساً نماز ظهر را اختيار كند.
مسأله : در صورتى كه نماز جمعه با عدد كامل و در وقت دامنه دار شروع شده ولى مأمومى به ركعت اول نرسيده باشد، اگر به ركعت دوم، ولو به ركوع آن، برسد و اقتدا كند نمازش صحيح است و دومين ركعت نماز خود را به طور فرادى بجا مى آورد.
كيفيت نماز جمعه
مسأله : نماز جمعه دو ركعت است و كيفيت آن مانند نماز صبح است. و مستحب است كه حمد و سوره با صداى بلند خوانده شود و در ركعت اول بعد از حمد، سوره جمعه و در ركعت دوم، سوره منافقين را قرائت نمايند.
مسأله : نماز جمعه داراى دو قنوت است، قنوت اول قبل از ركوع ركعت اول و قنوت دوم پس از ركوع ركعت دوم است.
مسأله : نماز جمعه داراى دو خطبه است كه مانند اصل نماز، واجب بوده و بايد توسط امام جمعه ايراد شود و بدون اين دو خطبه نماز جمعه محقق نمى شود.
مسأله : واجب است دو خطبه را قبل از نماز جمعه بخواند و اگر اول نماز جمعه را بجا آورد باطل است، و در صورتى كه وقت باقى است بايد پس از ايراد خطبه ها مجدداً نماز جمعه را بخواند ولى اگر نسبت به حكم مسأله جاهل بوده يا اشتباه كرده، اعاده خطبه ها لازم نيست بلكه اعاده نماز هم لازم نيست.
مسأله : جائز است دو خطبه نماز جمعه قبل از ظهر شرعى ايراد شود به طورى كه پايان خطبه ها با ظهر شرعى مصادف باشد، ولى احتياط مستحب آن است كه آنها را در وقت ظهر بخواند.
مسأله : در خطبه اول واجب است حمد الهى، گر چه به هر لفظى كه حمد الهى محسوب شود جائز است، ولى احتياط مستحب آن است كه به لفظ جلاله (الله) باشد و احتياط واجب آن است كه پس از آن به ثناى الهى بپردازد و سپس به پيغمبر اسلام درود فرستد، و واجب است مردم را به تقوى سفارش كند و يك سوره كوچك از قرآن را بخواند. و در خطبه دوم نيز حمد و ثناى الهى (به صورتى كه ذكر شد) و درود بر پيغمبر اسلام واجب است. و احتياط واجب آن است كه در اين خطبه نيز به تقوى سفارش كند و سوره كوچكى از قرآن تلاوت نمايد. و احتياط مستحب و مؤكد آن است كه در خطبه دوم پس از درود بر پيغمبر (صلى الله عليه و آله) به ائمه معصومين (عليهم السلام) نيز درود فرستد و براى مؤمنين استغفار كند. و بهتر است از خطبه هاى منسوب به امير المؤمنين(عليه السلام) يا آنچه از ائمه معصومين (عليهم السلام)وارد شده انتخاب كند.
مسأله : شايسته است امامِ خطيب، بليغ باشد و به تناسب اوضاع و احوال سخن گويد و عبارات فصيح و روان به كار برد، به حوادثى كه در سراسر عالم بر مسلمين مى گذرد به خصوص حوادث منطقه خود، آشنا باشد. مصالح اسلام و مسلمين را تشخيص دهد. چنان شجاع باشد كه در راه خدا از ملامت و نكوهش احدى بيم به خود راه ندهد، در اظهار حق و ابطال باطل بر حسب شرائط زمان و مكان صراحت داشته باشد، امورى از قبيل مواظبت در اوقات نماز و عمل به روش صلحا و اولياء خدا را كه موجب تأثير كلام او در مردم است رعايت كند، كارهاى او با مواعظ و وعد و وعيدهايش تطبيق نمايد، از آنچه كه موجب سبكى او و كلامش مى شود حتى از قبيل پرگوئى، شوخى و بيهوده گوئى بپرهيزد و همه اين امور را تنها براى خداوند رعايت كند و هدفش اعراض از دنياپرستى و رياست طلبى باشد كه سرسلسله همه گناهان است تا كلامش در جان مردم مؤثر افتد.
مسأله : شايسته است امامِ خطيب در خطبه نماز جمعه مصالح دين و دنياى مسلمين را تذكر دهد و مردم را در جريان مسائل زيان بار و سودمند كشورهاى اسلامى و غير اسلامى قرار دهد و نيازهاى مسلمين را در امر معاد و معاش تذكر دهد و از امور سياسى واقتصادى آنچه را كه در استقلال و كيان مسلمين نقش مهمى دارد گوشزد كند و كيفيت صحيح روابط آنان را با ساير ملل بيان نمايد و مردم را از دخالتهاى دول ستمگر و استعمارگر در امور سياسى و اقتصادى مسلمين كه منجر به استعمار و استثمار آنها مى شود بر حذر دارد.
خلاصه، نماز جمعه و دو خطبه آن نظير حج و مراكز تجمع آن و نمازهاى عيد فطر و قربان و غيره از سنگرهاى بزرگى است كه متأسفانه كثيرى از مسلمانان از وظائف مهم سياسى خود در آن غافل مانده اند، چنانچه از ساير پايگاه هاى عظيم سياست اسلامى هم غافلند. اسلام دين سياست آنهم در همه شئون آن است وكسى كه در احكام قضائى، سياسى، اجتماعى واقتصادى اسلام اندكى تأمل كند متوجه اين معنى مى شود. هر كس گمان كنددين ازسياست جدااست جاهلى است كه نه اسلام رامى شناسد و نه سياست را مى داند.
مسأله : مستحب است امامِ خطيب در زمستان و تابستان عمامه داشته و ردائى از برد يمانى يا (عدنى) بپوشد و خود را بيارايد، تميزترين لباسهاى خود را بپوشد و بوى خوش به كار برد به طورى كه با وقار و سكينه باشد، و قبل از خطابه هنگامى كه مؤذن اذان مى گويد او بر منبر قرار گرفته باشد تا اذان به پايان رسد و خطبه را آغاز كند، و هنگام صعود بر منبر خطابه روبروى مردم بايستد و سلام كند و مردم نيز با چهره هاى خود از او استقبال كنند و به چيزى از قبيل كمان و شمشير (اسلحه) و عصا تكيه كند، و مردم نيز خود را روبروى او قرار دهند.
مسأله : واجب است امام جمعه شخصاً و در حال ايستاده به ايراد خطبه بپردازد. و اگر نتواند خطبه ها را در حال ايستاده بخواند، بايد ديگرى به ايراد خطبه بپردازد و امامت نماز را هم به عهده گيرد. و اگر هيچكس براى ايراد خطبه ها در حال ايستاده پيدا نشود. نماز جمعه ساقط و نماز ظهر واجب است.
مسأله : جائز نيست امام جمعه خطبه ها و به خصوص موعظه و توصيه به تقوى را به آهستگى ادا كند و احتياط واجب آن است كه با صداى بلند به ايراد خطبه بپردازد به طورى كه حداقل عدد لازم (4 نفر) صداى او را بشنوند، بلكه احتياط مستحب آن است كه در هنگام موعظه و سفارش به تقوى صداى خود را چنان بلند نمايد كه همه حاضرين مواعظ او را بشنوند، و در مجامع بزرگ به توسط بلند گوها به خطبه بپردازد تا تشويق و تحذير و مسائل مهمه را به گوش همگان برساند.
مسأله : احتياط مستحب آن است كه امام در حال خطبه سخنى غير مربوط به خطبه ها نگويد البته در فاصله بين خطبه ها و نماز، سخن گفتن بلامانع است.
مسأله : واجب است امام پس از خطبه اول مقدار كمى بنشيند و سپس به خطبه دوم بپردازد.
مسأله : احتياط مستحب آن است كه امام و مستمعين در حال خطبه، واجد طهارت كامل (كه براى نماز معتبر است) باشند.
مسأله : احتياط مستحب آن است كه مأمومين در حال خطبه روبروى امام بوده و بيش از مقدارى كه در نماز مى توانند خود را از قبله منحرف كنند رو برنگردانند.
مسأله : واجب است مأمومين به خطبه هاى امام گوش فرا دهند، و احتياط مستحب آن است كه ساكت باشند و از حرف زدن بپرهيزند كه صحبت كردن در وقت خطبه ها مكروه است بلكه اگر سخن گفتن مأمومين موجب نشنيدن خطبه و از بين رفتن فايده آن باشد، سكوت لازم است.
مسأله : احتياط واجب آن است كه امام جمعه در خطبه حمد الهى و درود بر پيغمبر و ائمه عليهم السلام را به زبان عربى ايراد نمايد، گر چه او و مستمعين او عرب نباشند اما مى تواند در مقام وعظ و توصيه به تقوى به زبان ديگرى تكلم نمايد. و احتياط مستحب آن است كه موعظه و آنچه را به مصالح مسلمين مربوط مى شود به زبان مستمعين ادا نمايد، اگر مستمعين مختلفند آنها را به زبانهاى مختلف تكرار كند. گر چه در صورتى كه مأمومين بيش از حد نصاب (4 نفر) باشند مى تواند به زبان حد نصاب (4 نفر) اكتفا نمايد، ولى احتياط مستحب آن است كه آنها را به زبان خودشان موعظه كند.
مسأله : اذان دوم در روز جمعه بدعت و حرام است. يعنى نبايد يك اذان قبل از خطبه و يك اذان بعد از خطبه بگويند.
احكام نماز جمعه
مسأله : كسى كه نماز جمعه را به امامى اقتدا كرده مى تواند نماز عصر را نيز به همان امام اقتدا كند ولى اگر بخواهد احتياطاً نماز ظهر را هم بخواند راه آن اين است كه پس از پايان نماز جماعت مجدداً نماز ظهر و عصر را بجا آورد مگر اينكه امام هم بعد از خواندن نماز جمعه احتياطاً نماز ظهر را بجا آورده باشد كه در اين صورت اگر مأموم نيز همين طور عمل كرده لازم نيست نماز عصر را تكرار كند.
مسأله : اگر امام و مأموم بخواهند پس از نماز جمعه، نماز ظهر را احتياطاً بجا آوردند مى توانند آنرا به جماعت برگزار كنند ولى مأمومى كه در نماز جمعه شركت نكرده نمى تواند به اين نماز اقتدا كند و اگر به اين نماز اقتدا كند از نماز ظهر او مجزى نيست و بايد آن را اعاده نمايد.
مسأله : اگر مأمومى كه ركوع ركعت اول امام جمعه را درك كرده به علت كثرت جمعيت يا غير آن نتواند در سجده ها با امام همراهى كند در اين صورت اگر بتواند (پس از قيام امام براى ركعت دوم) سجده ها را خود بجا آورده و قبل از ركوع ركعت بعد يا در حين آن به امام ملحق شود، نمازش صحيح است. و الا بايد به حال خود باقى بماند تا امام به سجده هاى ركعت دوم برسد آنگاه دو سجده را به نيت سجده هاى ركعت اول نماز خود همراه امام بجا آورد و سپس ركعت دوم را فرادى بخواند و نمازش صحيح است. ولى اگر آنها را به نيت سجده هاى ركعت دوم و يا به نيت متابعت امام انجام دهد احتياط واجب آن است كه از آن دو سجده صرف نظر كرده و دو سجده ديگر به نيت سجده هاى ركعت اول بجا آورد و سپس به ركعت دوم بپردازد و پس از اتمام نماز، نماز ظهر را هم بجا آورد.
مسأله : اگر مأموم به قصد اتصال به نماز، در ركوع ركعت دوم تكبير بگويد و به ركوع برود ولى شك كند كه ركوع امام را درك كرده يا نه، نماز جمعه او محقق نمى شود و احتياط واجب آن است كه آن نماز را به نيت نماز ظهر فرادى به پايان برساند و سپس نماز ظهر را اعاده كند.
مسأله : اگر مأمومين پس از اتمام خطبه ها و شروع نماز امام، از اقتدا به او خوددارى كنند و امام را تنها بگذارند نماز جمعه منعقد نشده و باطل است و امام مى تواند آن نماز را رها نموده و به نماز ظهر بپردازد، ولى احتياط مستحب آن است كه نيت خود را به ظهر برگرداند و پس از اتمام آن مجدداً نماز ظهر را بخواند و احتياط بيشتر در آنست كه نماز را به همان نيت نماز جمعه تمام كند و سپس نماز ظهر را بجا آورد.
مسأله : اگر نماز جمعه با عدد كامل (حداقل 4 نفر به اضافه امام) منعقد شود ـ ولو اينكه فقط تكبير آنرا گفته باشند ـ و سپس متفرق شوند، نماز باطل مى شود چه همه مأمومين يا بعضى از آنها متفرق شوند و امام باقى بماند و چه برعكس، چه يك ركعت كامل نماز را خوانده باشند و چه كمتر ولى احتياط مستحب آن است كه افراد باقيمانده نماز جمعه را تمام كنند سپس نماز ظهر را بجا آوردند اما اگر بعضى از آنها در اواخر ركعت دوم بلكه بعد از ركوع ركعت دوم متفرق شوند نماز جمعه صحيح است و احتياط مستحب آن است كه پس از آن نماز ظهر را بجا آورند.
مسأله : اگر عدد مأمومين بيش از حد لازم (4 نفر) براى نماز جمعه باشد پراكندگى عده اى از آنها مطلقاً ضرر ندارد، به شرط آنكه افراد باقيمانده از (4 نفر) كمتر نباشد.
مسأله : اگر پنج نفر (يا بيشتر) براى نماز جمعه مهيا شوند ولى در اثناء خطبه ها يا بعد از آنها و قبل از اقامه نماز متفرق شوند و برنگردند به طورى كه كمتر از 5 نفر باقى مانده باشند وظيفه افراد باقى مانده، نماز ظهر است.
مسأله : در صورتى كه قبل از انجام مسمّاى واجب در خطبه (يعنى حداقلى از واجبات خطبه ها كه بتوان آنها را خطبه ناميد) عده اى از مأمومين متفرق شوند و كمتر از 4 نفر بمانند و پس از مدت كوتاهى برگردند (به طورى كه عدد لازم ـ 5 نفر ـ كامل شود) اگر امام در اين فاصله سكوت كرده باشد، پس از مراجعت مأمومين بايد از نقطه اى كه خطبه را قطع نموده ادامه دهد ولى اگر (با وجود تقليل مأمومين از حد نصاب لازم) قسمت هاى واجب خطبه را ادامه داده و جريان امر به صورتى بوده كه افراد پراكنده صداى او را نشنيده اند بايد پس از مراجعت آنها و تكميل عدد قسمت هاى واجب را كه در غياب آنها خوانده اعاده كند و اگر زمان بازگشت مأمومين طولانى باشد به طورى كه عرفاً به يكپارچگى خطبه لطمه بزند بايد امام خطبه را اعاده كند. چنانچه اگر با ورود مأمومين جديد هم عدد لازم ـ 5 نفر ـ كامل بشود اعاده خطبه ضرورى است.
مسأله : اگر مأمومين بعد از خطبه يا در اثناى آن متفرق شوند (به طورى كه كمتر از 5 نفر باقى بمانند) و سپس برگردند تا عدد لازم كامل شود در صورتى كه مسماى خطبه محقق شده باشد اعاده خطبه واجب نيست، گر چه مدت تفرق طولانى باشد. و در صورتى كه مسماى خطبه محقق نشده باشد، اگر علت تفرق، انصراف مأمومين از نماز جمعه بوده احتياط واجب آن است كه پس از بازگشت آنها، امام، خطبه ها را از نو بخواند (ولو اينكه مدت تفرق كم باشد) و اگر علت تفرق و پراكندگى امرى نظير باران و غيره بوده در اين صورت اگر مدت آن به قدرى طولانى شود كه عرفاً به يكپارچگى خطبه لطمه بزند واجب است خطبه ها را از نو بخواند و الا خطبه قبلى را ادامه دهد و صحيح است.
مسأله : اگر در جايى نماز جمعه برگزار شد نبايد در فاصله اى كمتر از يك فرسخى آن نماز جمعه ديگرى منعقد شود. پس اگر با فاصله يك فرسخ دو نماز جمعه اقامه شود هر دو صحيح است. لازم به تذكر است كه ميزان در مسافت، محل نماز جمعه است نه شهرى كه نماز جمعه در ان تشكيل شده است بنابراين در شهرهاى بزرگى كه طول آن چند فرسخ است مى توان چند نماز جمعه تشكيل داد.
مسأله : احتياط مستحب آن است كه قبل از اقامه نماز جمعه مطمئن شوند كه در كمتر از حد مقرر نماز جمعه ديگرى قبل از آنها و يا مقارن آنها برگزار نشده و نمى شود.
مسأله : اگر دو نماز جمعه در يك زمان و با فاصله كمتر از حد معين (يك فرسخ) تشكيل شود هر دو باطل است. ولى اگر يكى از آنها قبلاً شروع شده ولو فقط تكبيرة الاحرام را گفته باشد ديگرى باطل است، چه نمازگزاران بدانند كه قبل از آنها يا بعد از آنها نماز جمعه ديگرى در فاصله كمتر برقرار شده و يا مى شود و چه ندانند. و ميزان در صحت، تقدم در نماز است نه در خطبه ها. بنابراين اگر يكى از دو نماز جمعه در خطبه ها مقدم بوده امانماز دوم در شروع نماز تقدم داشته نمازدوم صحيح و اولى باطل خواهد بود.
مسأله : اگر يقين دارند كه در فاصله كمتر از حد لازم (يك فرسخ) نماز جمعه اى بر پا شده ولى شك دارند كه آن نماز قبلاً برگزار شده يا نه، و يا شك دارند كه ان نماز مقارن با آنها برگزار مى شود يا نه، در هر دو صورت مى توانند خود نماز جمعه اى تشكيل دهند. و همچنين است در صورتى كه نسبت به اصل انعقاد نماز جمعه ديگر اطمينان نداشته باشند.
مسأله : اگر پس از پايان نماز جمعه متوجه شوند كه نماز جمعه ديگرى در كمتر از حد مقرر تشكيل شده و هر يك از دو گروه احتمال دهد قبل از ديگرى به اقامه جمعه پرداخته، بر هيچ يك اعاده جمعه و نيز نماز ظهر واجب نيست. گر چه اعاده مطابق احتياط استحبابى است ولى اگر گروه سومى خواسته باشند در همان محدوده اقامه جمعه ديگرى بنمايند، بايد يقين داشته باشند كه آن دو نماز جمعه باطل است و اگر احتمال صحت يكى از آن دو را بدهند نمى توانند اقامه جمعه ديگرى بنمايند.
مسأله : در زمان غيبت ولى عصر (عج) كه نماز جمعه واجب تعيينى نيست خريد و فروش و ساير معاملات هنگام اقامه نماز جمعه حرام نيست.
نماز عيد فطر و قربان
مسأله : نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام عليه السلام واجب است و بايد بجماعت خوانده شود و در زمان ما كه امام عليه السلام غائب است، مستحب مى باشد. و مى شود آنرا بجماعت يا فرادى خواند.
مسأله : وقت نماز عيد فطر و قربان از اول آفتاب روز عيد است تا ظهر.
مسأله : مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند، و در عيد فطر مستحب است بعد از بلند شدن آفتاب افطار كنند و زكات فطره را هم بدهند، بعد نماز عيد را بخوانند.
مسأله : نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است كه در ركعت اول بعد از خواندن حمد و سوره بايد پنج تكبير بگويد، و بعد از هر تكبير يك قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تكبير ديگرى بگويد و بركوع رود و دو سجده بجا آورد و برخيزد و در ركعت دوم چهار تكبير بگويد و بعد از هر تكبير قنوت بخواند وتكبير پنجم را بگويد و بركوع رود و بعد از ركوع دو سجده كند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله : در قنوت نماز عيد فطر و قربان هر دعا و ذكرى بخوانند كافى است ولى بهتر است اين دعا را بخوانند:
«اَلّلهُمَّ اَهْلَ الْكِبْرياءِ وَالْعَظَمَةِ وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ اَهْلَ الْعَفوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوى وَ الْمَغْفِرَةِ اَسْألُكَ بِحَقِّ هذاَ الْيَومِ الَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمينَ عيداً وَ لِمُحَمَّد صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ كَرامَةً وَ مَزيداً اَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّدِ وَ اَنْ تُدْخِلَنى فى كُلِّ خَيْر اَدْخَلْتَ فيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ محمّد و اَنْ تُخْرِجَنى مِنْ كُلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمّداً و آلَ مُحَمَّد صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ اَلّلهُمَّ اِنّى اَسْألُكَ خَيْرَ ما سَألَكَ بِهِ عِبادُكَ الصَّالِحوُنَ وَ اَعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُكَ الْمُخْلَصُونَ».
مسأله : مستحب است در نماز عيد فطر و قربان قرائت را بلند بخوانند.
مسأله : نماز عيد سوره مخصوصى ندارد ولى بهتر است كه در ركعت اول آن سوره شمس (سوره 91) و در ركعت دوم سوره غاشيه (سوره 88) را بخوانند يا در ركعت اول سوره سبح اسم (سوره 87) و در ركعت دوم سوره شمس را بخوانند.
مسأله : مستحب است روز عيد فطر قبل از نماز عيد، به خرما افطار كند و در عيد قربان بعد از نماز از گوشت قربانى بخورد.
مسأله : مستحب است پيش از نماز عيد غسل كند و پياده و پابرهنه و با وقار به نماز عيد برود و عمامه سفيد بر سر بگذارد.
مسأله : مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده كنند و در حال گفتن تكبيرها دستها را بلند كنند و نماز را بلند بخوانند.
مسأله : مستحب است نماز عيد را در صحرا بخوانند ولى در مكه مستحب است در مسجد الحرام خوانده شود.
مسأله : بعد از نماز مغرب و عشاءِ شبِ عيد فطر و بعد از نمازِ صبح و ظهر و عصرِ روز عيد و نيز بعد از نمازِ عيد فطر مستحب است اين تكبيرها را بگويد:
«اَللّهُ اَكْبَرُ اَللّهُ اَكْبَرُ لا اِلَهَ اِلاّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ وَ لِلّهِ الْحَمْدُ اَللّهُ اَكْبَرُ عَلى ما هَدانَا».
مسأله : مستحب است انسان در عيد قربان بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است تكبيرهائى را كه در مسأله پيش گفته شد بگويد و بعد از آن بگويد:
«اَللّهُ اَكْبَرُ عَلَى ما رَزَقَنا مِنْ بَهيمَةِ الأنْعامِ وَ الْحَمْدُ للّهِ عَلَى ما اَبْلانا».
ولى اگر عيد قربان را در منى باشد مستحب است بعد از پانزده نماز كه اول آنها نمازظهر روز عيد وآخرآنها نمازصبح روز سيزدهم ذى حجه است، اين تكبيرها را بگويد.
مسأله : كراهت دارد نماز عيد را زير سقف بخوانند.
مسأله : اگر شك كند در تكبيرهاى نماز و قنوت هاى آن، چنانچه از محل آن تجاوز كرده بشك خود اعتنا نكند، ولى اگر از محل آن تجاوز نكرده است بنابر اقل بگذارد و اگر بعد معلوم شد كه گفته بوده اشكال ندارد.
مسأله : اگر قرائت يا تكبيرات يا قنوتها را فراموش كند و نياورد و بعد از رفتن بركوع يادش بيايد نمازش صحيح است.
مسأله : اگر ركوع يا دو سجده يا تكبيرة الاحرام را فراموش كند نمازش باطل مى شود.
مسأله : اگر در نماز عيد يك سجده يا تشهد را فراموش كند احتياط مستحب آن است كه بعد از نماز آنرا رجاءً بجا آورد. و اگر كارى كند كه براى آن سجده سهو در نمازهاى يوميه لازم است، احتياط مستحب آن است كه بعد از نماز رجاءً دو سجده سهو براى آن بنمايد.
اجير گرفتن براى نماز
مسأله : بعد از مرگ انسان، مى شود براى نماز و عبادتهاى ديگر او كه در زندگى بجا نياورده ديگرى را اجير كنند يعنى باو مزد دهند كه آنها را بجا آورد. و اگر كسى بدون مزد هم آنها را انجام دهد صحيح است.
مسأله : انسان مى تواند براى بعضى از كارهاى مستحبى مثل زيارت قبر پيغمبر و امامان (عليهم السلام)، از طرف زندگان اجير شود، و نيز مى تواند كار مستحبى را انجام دهد و ثواب آنر براى مردگان يا زندگان هديه نمايد.
مسأله : اجير بايد موقع نيت، ميت را معين نمايد، و لازم نيست اسم او را بداند. پس اگر نيت كند از طرف كسى نماز مى خوانم كه براى او اجير شده ام كافى است.
مسأله : اجير بايد خود را به جاى ميت فرض كند و عبادتهاى او را به نيابت از او قضا نمايد و اگر عملى را انجام دهد و ثواب آنرا براى او هديه كند كافى نيست.
مسأله : كسى كه ديگرى را براى نمازهاى ميت اجير كرده اگر بفهمد كه عمل را بجا نياورده، يا باطل انجام داده، بايد دوباره اجير بگيرد.
مسأله : هرگاه شك كند كه اجير عمل را انجام داده يا نه اگر چه بگويد انجام داده ام، بايددوباره اجيربگيرد. ولى اگرشك كندكه عمل اوصحيح بوده يا نه، گرفتن اجير لازم نيست.
مسأله : كسى كه عذرى دارد، مثلاً با تيمم يا نشسته نماز مى خواند، نمى شود براى نمازهاى ميت او را اجير كرد، اگر چه از ميت به همين نحو قضا شده باشد.
مسأله : مرد براى زن و زن براى مرد مى تواند اجير شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز بايد به تكليف خود عمل نمايد.
مسأله : قضاى نمازهاى ميت در صورتى كه ترتيب آنها را بدانند بايد بترتيب خوانده شود و اگر ترتيب آنها را ندانند رعايت ترتيب لازم نيست، ولى در مورد نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاء از يك روز، رعايت ترتيب لازم است.
مسأله : اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند بايد مقدارى از مستحبات نماز را كه معمول است بجا آورد.
مسأله : اگر انسان چند نفر را براى نماز قضاى ميت اجير كند، در صورتى كه ترتيب قضا شدن نماز ميت را مى داند بايد ـ بنابر احتياط واجب ـ براى هر كدام آنها وقتى را معين نمايد، مثلاً اگر با يكى از آنها قرار گذاشت كه از صبح تا ظهر نماز قضا بخواند، با ديگرى قرار بگذارد كه از ظهر تا شب بخواند. و نيز بايد نمازى را كه در هر دفعه شروع مى كند، معين نمايد مثلاً قرار بگذارد، اول نماز صبح را بخواند يا ظهر يا عصر، و همچنين بايد با آنها قرار بگذارد كه در هر دفعه نماز يك شبانه روز را از سر شروع نمايند.
مسأله : مادامى كه اجير نمازها را نخوانده باشد ذمه ميت مشغول است. بنابراين اگر اجير فوت كند در صورتى كه احتمال دهند كه نمازها را نخوانده است بنابر احتياط واجب بايد براى آن نمازها اجير بگيرند.
مسأله : كسى را كه براى نمازهاى ميت اجير كرده اند، اگر پيش از تمام كردن نماز بميرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد، چنانچه قيد كرده باشند كه تمام نمازها را خودش بخواند، بايد اجرت مقدارى را كه نخوانده از مال او به ولى ميت بدهند، مثلاً اگر نصف آنها را نخوانده، بايد نصف پولى را كه گرفته از مال او به ولى ميت بدهند، و اگر قيد نكرده باشند، بايد ورثه اش از مال او اجير بگيرند، اما اگر مال نداشته باشد بر ورثه او چيزى واجب نيست، ولى بهتر است دين ميت را ادا كنند.
مسأله : اگر اجير پيش از تمام كردن نمازهاى ميت بميرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد، بايد از مال او براى نمازهائى كه اجير بوده ديگرى را اجير نمايند و اگر چيزى زياد آمد، در صورتى كه وصيت كرده باشد و ورثه اجازه بدهند براى تمام نمازهاى او اجير بگيرند، و اگر اجازه ندهند ثلث آن را به مصرف نماز خودش برسانند.
احكام روزه
مسأله : روزه آن است كه انسان براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چيزهائى كه روزه را باطل مى كند و شرح آن بعداً گفته مى شود خوددارى نمايد.
نـيّـت
مسأله : لازم نيست انسان نيت روزه را از قلب خود بگذراند يا مثلاً بگويد فردا را روزه مى گيرم، بلكه همينقدر كه براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد كافى است براى اينكه يقين كند تمام اين مدت را روزه بوده بايد مقدارى پيش از اذان صبح، و مقدارى هم بعد از مغرب از انجام كارى كه روزه را باطل مى كند خوددارى نمايد.
مسأله : در روزه واجب معين مثل رمضان از اول شب تا اذان صبح هر وقت نيت روزه فردا بكند اشكال ندارد، وآنچه مهم است اين است كه مقارن با اذان صبح نيت روزه ولو ارتكازاً (به اين نحو كه اگر از او بپرسند بگويد روزه هستم) و اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است يا واجب معين ديگر، و پيش از ظهر ملتفت شود چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد بايد نيت كند و روزه او صحيح است، و اگر كارى كه روزه را باطل مى كند انجام داده باشد، يا بعد از ظهر ملتفت شود روزه او باطل مى باشد ولى بايد تا مغرب كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد، و بعداً آن روزه را قضاء نمايد. اما وقت روزه مستحبى از اول شب است تا موقعى كه به اندازه نيت كردن به مغرب وقت مانده باشد، كه اگر تا اين وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد و نيت روزه مستحبى كند روزه او صحيح است.
مسأله : اگر بخواهد غير روزه رمضان روزه ديگرى بگيرد بايد آنرا معين نمايد مثلاً نيت كند كه روزه قضاء يا روزه نذر مى گيرم، ولى در ماه رمضان لازم نيست نيت كند كه روزه ماه رمضان مى گيرم، بلكه اگر نداند ماه رمضان است يا فراموش نمايد و روزه ديگرى را نيت كند، روزه ماه رمضان حساب مى شود.
مسأله : اگر بداند كه ماه رمضان است، و عمداً نيت روزه غير رمضان كند، نه روزه رمضان حساب مى شود، و نه روزه اى كه قصد كرده است.
مسأله : اگر بعد از نيت روزه مست شود و بعد به هوش آيد بنابر احتياط واجب بايد آن روز را روزه بگيرد و قضاى آن را نيز بگيرد ولى اگر بى هوش شود و بعد به هوش آيد روزه را تمام كند و صحيح است.
مسأله : اگر بدون نيت روزه مست شود و در بين روز به هوش آيد بايد آن روز را روزه بگيرد و قضاى آن را هم بگيرد ولى اگر بى هوش شود و در بين روز به هوش آيد فقط قضاى آن را بگيرد.
مسأله : اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بخوابد، و بعد از مغرب بيدار شود روزه اش صحيح است.
مسأله : اگر مثلاً به نيت روز اول ماه رمضان روزه بگيرد بعد بفهمد دوم يا سوم بوده روزه او صحيح است.
مسأله : اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است و پيش از ظهر ملتفت شود; چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام داده باشد، يا بعداز ظهر ملتفت شود كه ماه رمضان است روزه او باطل مى باشد، ولى بايد در ماه رمضان تا مغرب كارى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد، و بعد از رمضان هم قضا آن را بگيرد.
مسأله : اگر بچه پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود بايد روزه بگيرد، و اگر بعد از اذان بالغ شود روزه آنروز بر او واجب نيست.
مسأله : كسى كه براى بجا آوردن روزه ميتى اجير شده اگر روزه مستحبى بگيرد اشكال ندارد، ولى كسى كه روزه قضا دارد نمى تواند روزه مستحبى بگيرد، و اگر روزه واجب ديگرى دارد بنابر احتياط واجب نمى تواند روزه مستحبى بگيرد، و چنانچه فراموش كند و روزه مستحبى بگيرد در صورتى كه پيش از ظهر يادش بيايد روزه مستحبى او بهم مى خورد، مى تواند نيت خود را به روزه واجب برگرداند، و اگر بعد از ظهر ملتفت شود روزه او باطل است، و اگر بعد از مغرب يادش بيايد روزه اش صحيح است.
مسأله : اگر در ماه رمضان پيش از ظهر كافر مسلمان شود و از اذان صبح تا آنوقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد احتياط واجب آن است كه نيت كند و روزه بگيرد و اگر روزه نگرفت قضا كند.
مسأله : اگر مريض پيش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، بايد نيت روزه كند و آن روز را روزه بگيرد، و چنانچه بعد از ظهر خوب شود روزه آن روز بر او واجب نيست و بايد بعداً آن را قضا كند.
مسأله : انسان مى تواند در هر شب از ماه رمضان براى روزه فرداى آن نيت كند و بهتر است كه شب اول ماه هم نيت روزه همه ماه را بنمايد و آنچه مهم است اين است كه مقارن اذان صبح هر روز نيت روزه ولو ارتكازاً داشته باشد.
مسأله : روزى را كه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، واجب نيست روزه بگيرد، و اگر بخواهد روزه بگيرد نمى تواند نيت روزه رمضان كند، ولى اگر نيت روزه قضاء و مانند آن بنمايد چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده از رمضان حساب مى شود.
مسأله : اگر روزى را كه شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان به نيت روزه قضاء يا روزه مستحبى و مانند آن روزه بگيرد، و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است بايد نيت روزه رمضان كند، و لو اينكه بعد از ظهر ملتفت شود، و اگر به نيت رمضان روزه بگيرد باطل است و لو اينكه در واقع رمضان باشد.
مسأله : اگر در روزه واجب معينى مثل روزه رمضان از نيت روزه گرفتن برگردد، روزه اش باطل است ولى چنانچه نيت كند كه چيزى را كه روزه را باطل مى كند انجام دهد در صورتى كه آن را انجام ندهد روزه اش صحيح است. همين طور در روزه مستحبى و روزه واجب غير معين اگر پيش از ظهر بعد از اين كه از نيت روزه برگشت دوباره نيت روزه كند، روزه او صحيح است.
چيزهايى كه روزه را باطل مى كند
مسأله : ده چيز روزه را باطل مى كند; اول: خوردن. دوم: آشاميدن. سوم: جماع. چهارم: استمناء و استمناء آن است كه انسان با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد. پنجم: دروغ بستن به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر عليهم السلام. ششم: رساندن غبار غليظ به حلق. هفتم: فرو بردن تمام سر در آب. هشتم: باقيماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح. نهم: اماله كردن با چيزهاى روان. دهم: قى كردن. و احكام اينها در مسائل آينده گفته مى شود.
1 و 2 ـ خوردن و آشاميدن
مسأله : اگر روزه دار عمداً چيزى را بخورد يا بياشامد روزه او باطل مى شود چه خوردن و آشاميدن آن چيز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد مثل خاك و شيره درخت و چه كم باشد يا زياد، حتى اگر كسى نخ را با آب دهانش تر كند، و دوباره بدهانش ببرد، و رطوبت آنرا فرو برد روزه او باطل مى شود و همينطور رطوبت مسواك، مگر اينكه رطوبت آنها بطورى در آب دهان از بين برود كه رطوبت خارج بآن گفته نشود، و همين طور با فرو بردن بقاياى غذايى كه از بين دندانها بيرون مى آيد روزه باطل مى شود.
مسأله : اگر روزه دار سهواً چيزى بخورد يا بياشامد روزه اش باطل نمى شود.
مسأله : بايدروزه دار ازاستعمال آمپولى كه به جاى غذابكار مى رود خوددارى كند، ولى تزريق آمپولى كه عضو را بى حس مى كند يا بجاى دوا استعمال مى شود اشكال ندارد.
مسأله : اگر موقعى كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده بايد لقمه را از دهان بيرون آورد، و چنانچه عمداً فرو برد روزه اش باطل است، و بدستورى كه بعداً گفته خواهد شد كفاره هم بر او واجب مى شود.
مسأله : اگر روزه دار بقدرى تشنه شود كه بترسد از تشنگى بميرد، مى تواند باندازه اى كه از مردن نجات پيدا كند آب بياشامد، ولى روزه او باطل مى شود، و اگر ماه رمضان باشد بايد در بقيه روز از بجا آوردن كارى كه روزه را باطل مى كند خوددارى نمايد و قضاى آن را هم بگيرد.
مسأله : كسى كه مى خواهد روزه بگيرد لازم نيست پيش از اذان دندانهايش را خلال كند، ولى اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى رود، چنانچه خلال نكند، روزه اش باطل مى شود، و فرق نمى كند كه چيزى از آن فرو رود يا نرود.
مسأله : فرو بردن آب دهان اگر چه بواسطه خيال كردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد روزه را باطل نمى كند.
مسأله : فرو بردن اخلاط سر و سينه، تا بفضاى دهان نرسيده اشكال ندارد، ولى اگر داخل فضاى دهان شود احتياط واجب آن است كه آنرا فرو نبرد.
مسأله : جويدن غذا براى بچه يا پرنده، و چشيدن غذا و مانند اينها كه معمولاً بحلق نمى رسد، اگر چه اتفاقاً بحلق برسد روزه را باطل نمى كند ولى اگر انسان از اول بداند كه بحلق مى رسد، چنانچه فرو رود، روزه اش باطل مى شود، و بايد قضاى آن را بگيرد، و كفاره هم بر او واجب است.
مسأله : انسان نمى تواند بخاطر ضعف روزه اش را بخورد ولى اگر ضعف او بقدرى است كه معمولاً نمى شود آنرا تحمل كرد خوردن روزه اشكال ندارد.
3 ـ جماع
مسأله : جماع اعم از اينكه از جلو باشد از پشت، صغير باشد يا كبير، روزه جماع كننده و جماع شده را باطل مى كند اگر چه فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، و اگر كمتر از مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد روزه باطل نمى شود.
مسأله : اگر فراموش كند كه روزه است و جماع نمايد يا در خواب باشد، يا او را به جماع مجبور نمايند به نحوى كه اختيار از او سلب شود روزه او باطل نمى شود ولى چنانچه در بين جماع يادش بيايد يا ديگر مجبور نباشد بايد فوراً از حال جماع خارج شود، و اگر خارج نشود روزه او باطل مى شود.
مسأله : اگر شك كند كه به اندازه ختنه گاه داخل شده يا نه روزه او صحيح است، و كسى هم كه مقدار ختنه گاهش قطع شده اگر شك كند كه دخول شده يا نه روزه او صحيح است.
4 ـ استمناء
مسأله : اگر روزه دار استمناء كند يعنى با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد روزه اش باطل مى شود، ولى اگر بى اختيار از او منى بيرون آيد روزه اش باطل نيست، ولى اگر كارى كند كه بى اختيار منى از او بيرون آيد روزه اش باطل مى شود.
مسأله : هرگاه روزه دار بداند كه اگر در روز بخوابد محتلم مى شود، يعنى در خواب منى از او بيرون مى آيد مى تواند بخوابد، و چنانچه بخوابد و محتلم شود روزه اش صحيح است مخصوصاً اگر ترك خواب موجب حرج باشد.
مسأله : روزه دارى كه محتلم شده مى تواند قبل از غسل كردن بول كند و بدستورى كه قبلاً گفته شد استبراء نمايد، ولى اگر غسل كرده باشد، و بداند كه بواسطه بول يا استبراء كردن باقيمانده منى از مجرى بيرون مى آيد، بنابر احتياط واجب نمى تواند استبراء كند، و اگر روزه دار در حال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى كند.
مسأله : روزه دارى كه محتلم شده اگر بداند منى در مجرا مانده و در صورتى كه پيش از غسل بول نكند بعد از غسل منى از او بيرون مى آيد بهتر است كه پيش از غسل بول كند.
مسأله : اگر به قصد بيرون آمدن منى كارى بكند در صورتى كه منى از او بيرون نيايد روزه اش باطل نمى شود.
مسأله : اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن منى با كسى بازى و شوخى كند و منى از او خارج شود، در صورتى كه عادت داشته كه با اينگونه كارها منى از او بيرون مى آمده، روزه اش باطل است، و اگر عادت نداشته كه با اين كارها از او منى خارج شود و اتفاقاً خارج شده باز روزه اش باطل است، مگر اينكه اطمينان داشته باشد كه منى از او خارج نمى شود.
5 ـ دروغ بستن به خدا و پيغمبر
مسأله : اگر روزه دار بگفتن يا بنوشتن با باشاره و مانند اينها بخدا و پيغمبر و جانشينان آن حضرت عمداً نسبت دروغ بدهد اگر چه فوراً بگويد دروغ گفتم يا توبه كند; روزه او باطل است، و احتياط واجب آن است كه ساير پيغمبران و جانشينان آنان، و حضرت زهرا سلام الله عليها هم در اين حكم فرقى ندارند.
مسأله : اگر بخواهد خبرى را كه نمى داند راست است يا دروغ نقل كند، نبايد خودش آن را به طور جزم بگويد ولكن اگر خودش هم به طور جزم خبر بدهد روزه اش باطل نمى شود گر چه ظن به كذب خبر يا احتمال كذب خبر را بدهد.
مسأله : اگر چيزى را باعتقاد اينكه راست است از قول خدا يا پيغمبر نقل كند، و بعد بفهمد دروغ بوده روزه اش باطل نمى شود.
مسأله : اگر بداند دروغ بستن به خدا و پيغمبر روزه را باطل مى كند و چيزى را كه مى داند دروغ است بآنان نسبت دهد، و بعداً بفهمد آنچه را كه گفته راست بوده روزه اش صحيح است.
مسأله : اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمداً بخدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر نسبت دهد روزه اش باطل مى شود، ولى اگر از قول كسى كه آن دروغ را ساخته نقل كند روزه او باطل نمى شود.
مسأله : اگر از روزه دار بپرسند كه آيا پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم چنين مطلبى فرموده اند و او جائى كه در جواب بايد بگويد نه، عمداً بگويد بلى، يا جائى كه بايد بگويد بلى عمداً بگويد نه روزه اش باطل مى شود.
مسأله : اگر از قول خدا يا پيغمبر حرف راستى را بگويد بعد بگويد دروغ گفتم، يا در شب دروغى را به آنان نسبت دهد، و فرداى آن روز كه روزه مى باشد بگويد آنچه ديشب گفتم راست است روزه اش باطل مى شود.
6 ـ رساندن غبار غليظ به حلق
مسأله : رساندن غبار غليظ بحلق روزه را باطل مى كند، چه غبار چيزى باشد كه خوردن آن حلال است مثل آرد، يا غبار چيزى باشد كه خوردن آن حرام است، مثل خاك.
مسأله : احتياط واجب آن است كه روزه دار بخار غليظ، و دود سيگار و تنباكو و مانند اينها را هم به حلق نرساند.
مسأله : اگر مواظبت نكند و غبار يا بخار يا دود و مانند اينها داخل حلق شود چنانچه اطمينان داشته كه بحلق نمى رسد روزه اش صحيح است، و اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند يا بى اختيار غبار و مانند آن بحلق او برسد اشكال ندارد.
7 ـ فرو بردن سر در آب
مسأله : اگر روزه دار عمداً تمام سر را در آب فرو برد، اگر چه باقى بدن او از آب بيرون باشد، بنابر احتياط واجب روزه او باطل مى شود ولى اگر تمام بدن را آب بگيرد، و مقدارى از سر بيرون باشد روزه باطل نمى شود.
مسأله : اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر آنرا دفعه ديگر در آب فرو برد روزه اش باطل نمى شود.
مسأله : اگر شك كند كه تمام سر زير آب رفته روزه اش صحيح است.
مسأله : اگر تمام سر زير آب برود ولى مقدارى از موها بيرون بماند روزه اش باطل مى شود.
مسأله : احتياط واجب آن است كه سر را در آب مضاف به خصوص گلاب فرو نبرد، ولى در چيزهاى ديگرى كه روان است اشكال ندارد.
مسأله : اگر روزه دار بى اختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب بگيرد يا فراموش كند كه روزه است، و سر در آب فرو برد روزه او باطل نمى شود.
مسأله : اگر عادتاً با افتادن در آب سرش زير آب مى رود، چنانچه با توجه باين مطلب خود را در آب بيندازد و سرش زير آب برود روزه اش ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل مى شود.
مسأله : اگر فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو برد يا ديگرى به زور سر او را در آب فرو برد; چنانچه در زير آب يادش بيايد كه روزه است، يا آنكس دست خود را بردارد، بايد فوراً سر را بيرون آورد، و چنانچه بيرون نياورد بنابر احتياط واجب روزه اش باطل مى شود.
مسأله : اگر فراموش كند كه روزه است و به نيت غسل سر در آب فرو برد، روزه و غسل او صحيح است.
مسأله : اگر بداند كه روزه است، و عمداً براى غسل سر را در آب فرو برد، چنانچه روزه او مثل روزه رمضان واجب معين باشد، بنابر احتياط واجب بايد دوباره غسل كند، و روزه را هم بايد بنابر احتياط واجب قضا نمايد، و اگر روزه مستحب يا روزه واجبى باشد كه مثل روزه كفّاره وقت معينى ندارد، غسل صحيح و روزه بنابر احتياط واجب باطل مى باشد.
مسأله : اگر براى آن كه كسى را از غرق شدن نجات دهد سر را در آب فرو برد، اگر چه نجات دادن او واجب باشد روزه اش ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل مى شود.
8 ـ باقيماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح
مسأله : كسى كه بخواهد روزه ماه مبارك رمضان يا قضاى آن را بگيرد نبايد تا اذان صبح عمداً در حال جنابت باقى بماند بنابراين اگر عمداً غسل نكند و در تنگى وقت تيمم نيز نكند روزه اش باطل است. بقاى عمدى بر جنابت در روزه هاى ديگر چه واجب باشد يا مستحب ضررى براى روزه ندارد.
مسأله : اگر در روزه ماه رمضان و قضاى آن تا اذان صبح غسل نكند، و تيمم هم ننمايد ولى از روى عمد نباشد مثل آن كه ديگرى نگذارد غسل و تيمم كند، روزه اش صحيح است.
مسأله : كسى كه جنب است و مى خواهد روزه ماه رمضان يا قضاى آن را بگيرد چنانچه عمداً غسل نكند تا وقت تنگ شود، مى تواند با تيمم روزه بگيرد و صحيح است.
مسأله : اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند، و بعد از يك يا چند روز يادش بيايد، بايد روزه آن روزها را قضا نمايد، و اگر بعد از چند روز يادش بيايد، روزه هر چند روزى را كه يقين دارد جنب بوده قضا نمايد، مثلاً اگر نمى داند سه روز جنب بوده يا چهار روز، بايد روزه سه روز را قضا كند.
مسأله : كسى كه در شب ماه رمضان براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت ندارد اگر خود را جنب كند روزه اش باطل است، و قضا و كفاره بر او واجب مى شود. ولى اگر براى تيمم وقت دارد، چنانچه خود را جنب كند با تيمم روزه او صحيح است، گناهكار هم حساب نمى شود.
مسأله : كسى كه در شب ماه رمضان جنب است، و مى داند كه اگر بخوابد تا صبح بيدار نمى شود، نبايد بخوابد، و چنانچه بخوابد، و تا صبح بيدار نشود، روزه اش باطل است، و قضا و كفّاره بر او واجب مى شود.
مسأله : هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد، و بيدار شود، اگر احتمال بدهد كه اگر دوباره بخوابد براى غسل بيدار مى شود مى تواند بخوابد در صورتى كه عادتاً خواب نمى ماند.
مسأله : كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا احتمال مى دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، و با اين تصميم بخوابد و تا اذان خواب بماند روزه اش صحيح است.
مسأله : كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا احتمال مى دهد كه اگربخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند، در صورتى كه بخوابد، و تا اذان صبح خواب بماند روزه اش صحيح است.
مسأله : كسى كه در شب ماه رمضان جنب است، و مى داند يا احتمال مى دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند، يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتى كه بخوابد و بيدار نشود روزه اش باطل است.
مسأله : اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، و تصميم هم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بيدار نشود، بايد آن روز را قضا كند، و همچنين است اگر از خواب دوم بيدار شود و براى مرتبه سوم بخوابد، و بنابر احتياط واجب در خواب سوم كفاره هم لازم است.
مسأله : خوابى را كه در آن محتلم شده نبايد خواب اول حساب كرد بلكه اگر از آن خواب بيدار شود، و دوباره بخوابد خواب اول حساب مى شود.
مسأله : اگر روزه دار در روز محتلم شود، واجب نيست فوراً غسل كند گرچه احتياط مستحب آن است كه فوراً غسل كند.
مسأله : هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده است، اگر چه بداند پيش از اذان محتلم شده، روزه او صحيح است.
مسأله : كسى كه مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد هرگاه تا اذان صبح جنب بماند اگر چه از روى عمد نباشد روزه او باطل است.
مسأله : كسى كه مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد اگر بعد از اذان صبح بيدار شود، و ببيند محتلم شده، و بداند پيش از اذان محتلم شده است چنانچه وقت قضاى روزه تنگ است مثلاً پنج روز روزه قضاى رمضان دارد و پنج روز هم به رمضان مانده است، احتياط واجب آن است كه هم آنروز را روزه بگيرد هم عوض آنرا بعد از رمضان، و اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست بايد روز ديگرى روزه بگيرد.
مسأله : اگر در روزه ماه مبارك رمضان محتلم شود، مى تواند قبل از غسل استبراء كند، ولى اگر غسل كرد، بعد از غسل در صورتى كه بداند منى از او خارج مى شود، نبايد استبراء كند.
مسأله : اگر در روزه مستحب يا واجب غير رمضان و قضاى آن تا اذان صبح جنب بماند روزه اش صحيح است چه وقت آن معين باشد و چه نباشد.
مسأله : اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمداً غسل نكند يا اگر وظيفه او تيمم است عمداً تيمم نكند روزه اش در ماه رمضان يا قضاى آن باطل است و احتياط مستحب آن است كه در روزه هاى واجب و مستحب ديگر هم اين امر رعايت شود.
مسأله : اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه رمضان بگيرد با تيمم روزه اش صحيح است، و لازم نيست كه تا صبح بيدار بماند و اگر براى تيمم هم وقت نباشد به همان نحو روزه اش صحيح است.
مسأله : اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند، اگر چه نزديك مغرب باشد روزه او باطل است.
مسأله : اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك روز يا چند روز يادش بيايد روزه هائى كه گرفته صحيح است، و بنابر احتياط مستحب قضاى آنرا نيز بگيرد.
مسأله : اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و در غسل كردن كوتاهى كند، و تا اذان غسل نكند، و در تنگى وقت تيمم هم نكند روزه اش در ماه رمضان باطل است، ولى چنانچه كوتاهى نكند مثلاً منتظر باشد كه حمام، زنانه شود، اگر چه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نكند در صورتى كه تيمم كند روزه او صحيح است.
مسأله : اگر زنى كه در حال استحاضه است غسلهاى خود را به تفصيلى كه در احكام استحاضه گفته شد بجا آورده روزه او صحيح است.
مسأله : كسى كه مس ميت كرده يعنى جائى از بدن خود را به بدن ميت رسانده مى تواند بدون غسل مس ميت روزه بگيرد، و اگر در حال روزه هم ميت را مس نمايد روزه او باطل نمى شود.
9 ـ اماله كردن
مسأله : اماله كردن با چيزهاى روان اگر چه از روى ناچارى و براى معالجه باشد روزه را باطل مى كند، ولى استعمال شيافهاى غير روان كه براى معالجه است اشكال ندارد، و احتياط مستحب است كه از استعمال آنها نيز خوددارى كند و احتياط مستحب آن است كه از چيزى كه جامد و مايع بودن آن مشكوك است اجتناب كند.
10 ـ قى كردن عمدى
مسأله : هرگاه روزه دار عمداً قى كند اگر چه بواسطه مرض و مانند آن ناچار باشد، روزه اش باطل مى شود، ولى اگر سهواً يا بى اختيار قى كند اشكال ندارد.
مسأله : اگر در شب چيزى بخورد كه مى داند بواسطه خوردن آن در روز بى اختيار قى مى كند; به احتياط واجب روزه او باطل مى شود.
مسأله : اگر روزه دار بتواند از قى كردن خوددارى كند چنانچه براى او ضرر و مشقت نداشته باشد، بايد خوددارى نمايد.
مسأله : اگر مگس در گلوى روزه دار برود چنانچه بقدرى پائين رود كه به فرو بردن آن خوردن نمى گويند لازم نيست آنرا بيرون آورد، و روزه او صحيح است و اگر به اين مقدار پائين نرود، و بيرون آوردن آن ممكن باشد بايد آنرا بيرون آورد و اگر باعث قى كردن شود، روزه او باطل مى شود.
مسأله : اگر سهواً چيزى را فرو ببرد، و پيش از رسيدن به شكم يادش بيايد كه روزه است، چنانچه بقدرى پائين رفته باشد كه اگر آنرا داخل شكم كند خوردن نمى گويند لازم نيست آنرا بيرون آورد و روزه او صحيح است و اگر به وسط يا ابتداء حلق رسيده باشد بايد آنرا بيرون آورد، و در اين مورد قى كردن صدق نمى كند.
مسأله : اگر يقين داشته باشد كه بواسطه آروغ زدن چيزى از گلو بيرون مى آيد نبايد عمداً آروغ بزند، ولى اگر يقين نداشته باشد اشكال ندارد.
مسأله : اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد، بايد آنرا بيرون بريزد، و اگر بى اختيار فرو رود اشكال ندارد، و احتياط مستحب آن است كه قضاى آنرا نيز بجا آورد.
احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كند
مسأله : اگر انسان عمداً و از روى اختيار كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد روزه او باطل مى شود، و چنانچه از روى عمد نباشد اشكال ندارد، و فرقى نمى كند بين روزه ماه رمضان و غير آن و بين روزه واجب و مستحب، ولى جنب اگر بخوابد و به تفصيلى كه در مسأله (1679) گفته شد تا اذان صبح غسل نكند روزه او باطل است.
مسأله : اگر روزه دار سهواً يكى از كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، و بخيال اين كه روزه اش باطل شده، عمداً دوباره يكى از آنها را بجا آورد روزه او باطل مى شود.
مسأله : اگر چيزى بزور در گلوى روزه دار بريزند يا سر او را بزور در آب فرو برند، روزه او باطل نمى شود، ولى اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كند مثلا به او بگويند اگر غذا نخورى ضرر مالى يا جانى بتو مى زنيم، و خودش براى جلوگيرى از ضرر چيزى بخورد روزه او باطل مى شود.
مسأله : روزه دار نبايد جايى برود كه مى داند چيزى در گلويش مى ريزند يا مجبورش مى كنند كه خودش روزه خود را باطل كند، امّا اگر قصد رفتن كند و نرود، يا بعد از رفتن چيزى بخوردش ندهند روزه او صحيح است و چنانچه از روى ناچارى كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و از اوّل هم بداند كه ناچار مى شود، روزه او باطل مى شود.
آنچه براى روزه دار مكروه است
مسأله : چند چيز براى روزه دار مكروه است، و از آن جمله است: دوا ريختن به چشم، و سرمه كشيدن در صورتى كه مزّه يا بوى آن بحلق برسد، انجام دادن هر كارى كه مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف مى شود، أنفيه كشيدن اگر نداند كه بحلق مى رسد و اگر بداند بحلق مى رسد جايز نيست، بو كردن گياههاى معطّر، نشستن زن در آب، استعمال شياف، تر كردن لباس كه در بدن است، كشيدن دندان و هر كارى كه بواسطه آن از دهان خون بيايد، مسواك كردن به وسيله چوب تر، و نيز مكروه است انسان بدون قصد بيرون آمدن منى، زن خود را ببوسد يا كارى كند كه شهوت خود را به حركت آورد، و مطمئن باشد كه با اين قبيل كارها از او منى بيرون نمى آيد و اگر اطمينان نداشته باشد كه منى بيرون نمى آيد در صورتى كه منى بيرون آيد روزه او باطل مى شود.