بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 

نماز مسافر

مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط، شكسته بجا آورد يعنى دو ركعت بخواند:

شرط اوّل: آنكه سفر او هشت فرسخ شرعى يعنى 45 كيلومتر باشد.

مسأله : كسى كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است اگر رفتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد بايد نماز را شكسته بخواند بنابراين اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد بايد نماز را شكسته بخواند چه همان روز و شب بخواهد برگردد يا غير آن روز و شب.

مسأله : اگر سفر مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد يا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه نبايد نماز را شكسته بخواند و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه در صورتى كه تحقيق كردن برايش مشقتى دارد كه معمولا تحمل نمى شود بايد نمازش را تمام بخواند و اگر مشقّت (به معنايى كه گفته شد) ندارد بنابر احتياط واجب بايد تحقيق كند كه اگر دو عادل بگويند يا بين مردم معروف باشد كه سفر او هشت فرسخ است نماز را شكسته بخواند و يا نمازش را احتياطاً هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله : اگر يك عادل خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است ظاهر اين است كه با خبر عادل واحد سفر هشت فرسخ ثابت نمى شود و بايد نماز را تمام بخواند و احوط آن است كه هم شكسته و هم تمام (جمع) بخواند.

مسأله : كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده بايد آن را چهار ركعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته بايد قضا نمايد.

مسأله : كسى كه يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست يا شك دارد كه هشت فرسخ هست يا نه چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده اگرچه كمى از راه باقى باشد بايد نماز را شكسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شكسته بجا آورد.

مسأله : اگر بين دو محلى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد كند اگرچه روى هم رفته هشت فرسخ شود بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : اگر محلى دو راه داشته باشد يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آنجا برود بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود بايد تمام بخواند.

مسأله : اگر شهر ديوار دارد بايد ابتداى هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب كند و اگر ديوار ندارد بايد از خانه هاى آخر شهر حساب نمايد و در شهرهاى بزرگ خارق العاده در صورتى كه خارج شدن از يك محلّه تا محله بعدى، در نظر عرف سفر به حساب بيايد ابتداى هشت فرسخ از آخر محلّه محاسبه مى شود.

شرط دوّم: آنكه از اوّل مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، با توجه به اين شرط، اگر فرد قصد داشته باشد به جايى برود كه كمتر از هشت فرسخ مى شود و بعد از رسيدن به آنجا تصميم بگيرد به جايى ديگر برود چنانچه پس از آن هشت فرسخ مى شود و حداقل چهار فرسخ آن رفتن است نمازش شكسته است و اگر پس از آن هشت فرسخ نمى شود هرچند با محاسبه مسير قبلى هشت فرسخ بشود نمازش تمام است. و اگر از ابتدا قصد داشته باشد كه به مقصد اول رفته و پس از آن به مقصد دوم برود چنانچه مجموعاً هشت فرسخ مى شود نمازش شكسته است هرچند مقصد اول كمتر از هشت فرسخ باشد.

مسأله : كسى كه نمى داند سفرش چند فرسخ است; مثلاً براى پيدا كردن گمشده اى مسافرت مى كند و نمى داند كه چه مقدار بايد برود تا گمشده را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند ولى در برگشتن چنانچه تا وطنش يا جائى كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته بخواند و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و برگردد چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود با شرط آنكه رفتن چهار فرسخ كمتر نباشد بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود پس كسى كه از شهر بيرون مى رود و مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند سفر هشت فرسخى برود چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مى كند بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند.

مسأله : كسى كه قصد هشت فرسخ دارد اگرچه در هر روز مقدار كمى راه برود وقتى به جائى برسد كه ديوار شهر را نبيند و اذان آن را نشود بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر در هر روز مقدار خيلى كمى راه برود كه نگويند مسافر است بايد نمازش را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله : كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است مانند نوكرى كه با آقاى خود مسافرت مى كند چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند و در صورت شك در قصد او احتياط واجب اين است كه فحص كند ولى بر آن شخص لازم نيست به او خبر بدهد.

مسأله : كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود بايد نماز را تمام بخواند

مسأله : كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است اگر شك دارد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود يا نه ظاهر اين است كه بايد تمام بخواند مگر اطمينان به عدم مفارقت داشته باشد و نيز اگر شك او از اين جهت است كه احتمال مى دهد مانعى براى سفر او پيش آيد چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد بايد نمازش را شكسته بخواند.

شرط سوّم: آنكه در بين راه از قصد خود برنگردد پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا مردد شود بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود چنانچه تصميم داشته باشد كه همان جا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در برگشتن و ماندن مردد باشد بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد كه برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : اگر براى رفتن به محلى حركت كند و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود چنانچه از محل اولى كه حركت كرده تا جائى كه مى خواهد برود هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه و در موقعى كه مردد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.

مسأله : اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه و در موقعى كه مردد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود چنانچه باقى مانده سفر او هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد ولى بخواهد برود و برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر راهى كه پيش از مردد شدن و راهى كه بعد از آن مى رود روى هم هشت فرسخ باشد، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

شرط چهارم: آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد يا ده روز يا بيشتر در جائى بماند، پس كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن بگذرد يا ده روز در محلى بماند بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : كسى كه نمى داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مى گذرد يا نه يا ده روز در محلى مى ماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد يا ده روز در محلّى بماند اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود باز هم بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر باقى مانده راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.

شرط پنجم: آنكه براى كار حرام سفر نكند و اگر براى كار حرامى مانند دزدى سفر كند بايد نماز را تمام بخواند و همچنين است اگر خودِ سفر، حرام باشد مثل آنكه سفر براى او ضرر داشته باشد يا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با نهى پدر و مادر در صورتى كه مخالفت با آن موجب اذيت و ناراحتى يا اسائه ادب به پدر و مادر باشد سفرى بروند كه بر آنان واجب نباشد ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : سفرى كه اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.

مسأله : كسى كه سفر او حرام نيست و براى كارِ حرام هم سفر نمى كند اگرچه در سفر معصيتى انجام دهد مثلاً غيبت كند يا شراب بخورد بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : اگر مخصوصاً براى آنكه كار واجبى را ترك كند مسافرت نمايد، نمازش تمام است. پس كسى كه بدهكار است اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلب كار هم مطالبه كند چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و مخصوصاً براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد نماز را تمام بخواند ولى اگر مخصوصاً براى ترك واجب مسافرت نكند بايد نماز را شكسته بخواند و احتياط آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله : اگر سفر او سفرِ حرام نباشد ولى حيوان سوارى يا مركب ديگرى كه سوار است غصبى باشد نمازش شكسته است ولى اگر در زمين غصبى مسافرت كند بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله : كسى كه با ظالم مسافرت مى كند اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد بايد نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد يا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند نمازش شكسته است.

مسأله : اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند حرام نيست و بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : اگر براى لهو و خوش گذرانى به شكار رود نمازش تمام است و چنانچه براى تهيّه معاش به شكار رود نمازش شكسته است و اگر براى كسب و زياد كردن مال برود احتياط واجب آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند ولى بايد روزه نگيرد.

مسأله : كسى كه براى معصيت سفر كرده موقعى كه از سفر برمى گردد اگر توبه كرده بايد نماز را شكسته بخواند و اگر توبه نكرده بايد نماز را تمام بخواند. و اگر برگشتن از سفر در نظر عرف جزء رفتن به سفر، معصيت محسوب شود، بعيد نيست وظيفه اش تمام باشد گرچه احتياط آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله : كسى كه سفر او سفر معصيت است اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد چنانچه باقى مانده راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد به شرط آنكه رفتن آن از چهار فرسخ كمتر نباشد بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : كسى كه براى معصيت سفر نكرده اگر در بين راه قصد كند كه بقيه راه را براى معصيت برود بايد نماز را تمام بخواند ولى نمازهائى را كه شكسته خوانده صحيح است.

شرط ششم: آنكه از صحرانشينهائى نباشد كه در بيابانها گردش مى كنند و هرجا كه آب و خوراك براى خود و حشمشان پيدا كنند مى مانند و بعد از چندى به جاى ديگر مى روند و صحرانشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.

مسأله : اگر يكى از صحرانشينها براى پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتشان سفر كند بدون اين كه منزلش همراهش باشد چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد و قبل از اين سفر هم ده روز در يكجا نمانده است، بايد نمازش را تمام بخواند.

مسأله : اگر صحرانشين براى زيارت يا حج يا تجارت و مانند اينها قبل از اينكه ده روز در يكجا بماند مسافرت كند بايد نماز را تمام بخواند.

شرط هفتم: آنكه شغل او مسافرت نباشد بنابراين شتردار و راننده و چوبدار و كشتيبان و مانند اينها اگرچه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند در غير سفر اول بايد نماز را تمام بخوانند ولى در سفر اول اگرچه طول بكشد نمازشان شكسته است.

مسأله : كسى كه شغلش مسافرت است اگر براى كار ديگرى مثلاً براى زيارت يا حج مسافرت كند بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر مثلاً راننده ماشين و اتومبيل خود را براى زيارت كرايه بدهد و در ضمن خودش هم زيارت كند بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : حمله دار يعنى كسى كه فقط در ماههاى حج به مسافرت اشتغال مىورزد، نماز را بايد شكسته بخواند.

مسأله : كسى كه شغل او حمله دارى است و حاجيها را از راه دور به مكّه مى برد چنانچه تمام سال يا بيشتر سال را در راه باشد بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است مثل شوفرى كه فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه مى دهد بايد در زمانى كه اشتغال به سفر دارد نماز را تمام بخواند، و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله : راننده و دوره گردى كه در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى كند چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخى برود بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : كسى كه شغلش مسافرت است اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد و چه بدون قصد بماند بايد در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود نماز را شكسته بخواند.

مسأله : كسى كه شغلش مسافرت است اگر در غير وطن خود ده روز با قصد بماند در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود بايد نماز را شكسته بخواند. و اگر قصد ده روز ماندن را نداشته به احتياط واجب جمع بخواند.

مسأله : الف. كسانى كه بهر علتى معمولا در هر كمتر از ده روز حداقل يك سفر بيش از 45 كيلومتر دارند در تمام سفرها و تمام مكانها نمازشان تمام است و روزه آنها صحيح مى باشد.

ب. اين افراد لازم نيست حداقل سه ماه يا چهار ماه مسافرت كنند. بلكه همين كه در طول يك ماه حداقل چهار سفر پى در پى بدون فاصله ده روز داشته باشند نمازشان تمام است.

ج. بطور كلى كسانى كه نمازشان تمام است اگر ده روز در وطن يا در جايى با قصد اقامه بمانند در سفر اول بعد از ده روز نمازشان شكسته و در سفر بعد نمازشان تمام است.

د. محل تحصيل و محل كار در حكم وطن نيست. بلكه وطن جايى است كه انسان به قصد سكونت هميشگى و مادام العمر در آنجا ساكن شده باشد. پس كسانى كه بصورت مأموريت در شهر ديگرى براى مدتى معين و لو طولانى سكونت مى كنند آنجا وطن آنها محسوب نمى شود.

و. اين حكم مربوط به افرادى است كه حداقل در كمتر از ده روز يك سفر داشته باشند. اما دانشجويان و كارمندان و طلاب و كسانى كه در محل تحصيل يا محل كار بيش از ده روز مى مانند يا هنگام مرخصى در وطن بيش از ده روز مى مانند شامل اين حكم نمى شوند. و نماز آنها در سفر شكسته است مگر اينكه قصد اقامت ده روز كنند.

مسأله : كسى كه در شهرها سياحت مى كند و براى خود وطنى اختيار نكرده بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : كسى كه شغلش مسافرت نيست اگر مثلاً در شهرى يا در دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مى كند، اگر حداقل چهار سفر يا بيشتر داشته باشد، نمازش تمام است.

مسأله : كسى كه از وطنش صرف نظر كرده و مى خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند اگر شغلش مسافرت نباشد بايد در اين مسافرت نماز را شكسته بخواند.

شرط هشتم: آنكه از حد ترخّص بگذرد يعنى از وطنش به قدرى دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان را هم نشود ولى بايد در هوا غبار يا چيز ديگرى نباشد كه از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيرى كند، و لازم نيست به قدرى دور شود كه مناره و گنبد را نبيند يا ديوارها پيدا نباشد، بلكه همين قدر كه ديوار كاملاً تشخيص داده نشود كافى است، و كسى كه از جائى كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند به قصد هشت فرسخ خارج شود تا به حد ترخص نرسيده بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله : كسى كه به سفر مى رود اگر به جائى برسد كه اذان را نشنود ولى ديوار شهر را ببيند يا ديوارها را نبيند ولى صداى اذان را بشنود چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند بنابر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله : مسافرى كه به وطنش برمى گردد وقتى ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند ولى مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند وقتى ديوار آنجا را ببيند و صداى اذانش را بشنود بنابر احتياط واجب بايد نماز را تأخير بيندازد تا به منزل برسد يا نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله : هرگاه شهر در بلندى باشد كه از دور ديده شود يا به قدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود ديوار آن را نبيند كسى كه از آن شهر مسافرت مى كند وقتى به اندازه اى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود ديوارش از آنجا ديده نمى شد بايد نماز را شكسته بخواند و نيز اگر پستى و بلندى خانه ها بيشتر از معمول باشد بايد ملاحظه معمول را بنمايد.

مسأله : اگر از محلى مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد وقتى به جائى برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمى شد بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : اگر به قدرى دور شود كه نداند صدائى را كه مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگر بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر بفهمد اذان مى گويند لكن كلمات آن را تشخيص ندهد بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : اگر به قدرى دور شود كه اذان خانه هاى آخر شهر را نشنود ولى اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلند مى گويند بشنود نبايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : اگر به جائى برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلند مى گويند نشنود ولى اذانى را كه در جاى خيلى بلند مى گويند بشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : اگر چشم يا گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد در محلى بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانه ها را نبيند و گوش متوسط صداى اذان معمولى را نشنود.

مسأله : اگر بخواهد در محلى نماز بخواند كه شك دارد به حد ترخص يعنى جائى كه اذان را نشنود و ديوار را نبيند رسيده يا نه بايد نماز را تمام بخواند و در موقع برگشتن اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه بايد شكسته بخواند و چون در بعضى موارد اشكال پيدا مى كند يا آنجا نماز نخواند يا هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله : مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مى كند وقتى به جائى برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده تا وقتى كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و برگردد وقتى به جائى برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداى اذان آن را نشنود بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : وطن بر دو قسم است: 1 ـ وطن اصلى، يعنى جايى كه وطن پدر و مادر يا يكى از آنها باشد و انسان همراه آنها در آنجا مدتى زندگى كرده باشد و چه در آنجا متولد شده باشد يا در جاى ديگر. 2 ـ وطن غير اصلى، يعنى جايى كه انسان با اختيار خود به عنوان وطن انتخاب كند كه در دو صورت محقق مى شود:

الف: جايى را براى زندگى خود انتخاب كند و قصد داشته باشد تا آخر عمر در آنجا بماند.

ب: جايى را براى زندگى خود انتخاب كند و قصد رفتن از آنجا را نداشته باشد و آن قدر آنجا بماند كه عرفاً او را اهل آنجا بدانند. بنابراين كسى كه قصد داشته باشد مدتى هر چند طولانى در محلى بماند و بعد به جاى ديگر برود آنجا وطن او نمى شود.

مسأله : كسى كه در دو محل زندگى مى كند; مثلاً شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگر مى ماند هردو وطن او است اما اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار كرده باشد بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته بخواند و هم تمام.

مسأله : در غير وطن اصلى و وطن غير اصلى كه ذكر شد در جاهاى ديگر اگر قصد اقامه نكند نمازش شكسته است چه ملكى در آنجا داشته باشد يا نداشته باشد و چه در آنجا شش ماه مانده باشد يا نمانده باشد.

مسأله : اگر به جائى برسد كه وطن اصلى او بوده و عملاً از آنجا صرف نظر كرده يا به جائى برسد كه وطن غير اصلى او بوده و ديگر قصد ماندن در آنجا را ندارد، نبايد نماز را تمام بخواند اگرچه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.

مسأله : مسافرى كه قصد دارد ده روز پشت سرهم در محلى بماند يا مى داند كه بدون اختيار ده روز در محلى مى ماند در آن محل بايد نمازهاى خود را تمام بخواند.

مسأله : هرگاه شخصى بخواهد 240 ساعت يا بيشتر در محلى بماند قصد اقامت محقق مى شود و بايد نماز را تمام بخواند. بنابراين اگر ساعت 10 صبح وارد شهرى شود در صورتى قصد اقامت محقق مى شود كه بخواهد بعد از ساعت 10 صبح روز يازدهم آنجا را ترك كند. و اگر اذان صبح در محلى حضور پيدا كرد لازم نيست 240 ساعت تمام شود بلكه اگر بخواهد تا غروب روز دهم بماند كفايت مى كند و بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا بماند، پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و كوفه بماند بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند اگر از اول قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا برود چنانچه جائى كه مى خواهد برود از توابع آن باشد مانند باغ هاى اطراف شهر بايد در همه ده روز نماز را تمام بخواند و اگر از توابع آن نباشد و كمتر از مسافت شرعى باشد، اگر به گونه اى باشد كه شب و در زمان استراحت در محل قصد اقامت باشد، نمازش تمام است.

مسأله : مسافرى كه تصميم ندارد ده روز در جائى بماند مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا كند ده روز بماند بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : كسى كه تصميم دارد ده روز در محلى بماند اگرچه احتمال دهد كه براى ماندن او مانعى پيش بيايد، در صورتى كه مردم به احتمال او اعتنائى نكنند بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر، به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جائى بماند بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند بايد نماز را شكسته بخواند اگرچه از موقعى كه قصد كرده تا آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.

مسأله : اگر مسافر قصد كند كه ده روز در محلى بماند چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود يا مردد شود كه در آنجا بماند يا به جاى ديگر برود، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود يا مردد شود، تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر روزه بگيرد و بعدازظهر از ماندن در آنجا منصرف شود چنانچه يك نماز چهار ركعتى خوانده باشد روزه اش صحيح است و تا وقتى كه در آنجا هست بايد نمازهاى خود را تمام بخواند و اگر يك نماز چهار ركعتى نخوانده باشد روزه آن روزش صحيح است اما نمازهاى خود را بايد شكسته بخواند و روزهاى بعد هم نمى تواند روزه بگيرد.

مسأله : مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر از ماندن منصرف شود و شك كند كه پيش از آنكه از قصد ماندن برگردد يك نماز چهار ركعتى خوانده يا نه بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند.

مسأله : اگر مسافر به نيت اينكه نماز را شكسته بخواند مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند بايد نماز را چهار ركعتى تمام نمايد.

مسأله : مسافرى كه قصد كرده ده روز در جائى بماند اگر در بين نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد چنانچه مشغول ركعت سوّم نشده بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و بقيه نمازهاى خود را هم شكسته بخواند و اگر داخل ركوع ركعت سوّم شده احتياط واجب آن است كه نماز را تمام بخواند و دو ركعت شكسته هم بخواند و تا آنجا مى ماند اين احتياط را ترك نكند.

مسأله : مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر بيشتر از ده روز در آن جا بماند تا وقتى كه مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.

مسأله : مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند بايد روزه واجب را بگيرد و مى تواند روزه مستحبى را هم بجا آورد و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.

مسأله : مسافرى كه قصد كرده ده روز در جائى بماند اگر به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد به محل اقامه خود، بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : مسافرى كه قصد كرده ده روز در جائى بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى و تحقق قصد اقامت تصميم بگيرد به جاى ديگرى كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند بايد در رفتن و در جائى كه قصد ماندن ده روز كرده نمازهاى خود را تمام بخواند ولى اگر جائى كه مى خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد بايد موقع رفتن نمازهاى خود را شكسته بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز كرد نمازش را تمام بخواند.

مسأله : مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جائيكه كمتر از چهار فرسخ است برود چنانچه مردد باشد كه به محل اولش برگردد يا نه، يا به كلى از برگشتن به آنجا غافل باشد بايد از وقتى كه مى رود تا برمى گردد و بعد از برگشتن نمازهاى خود را تمام بخواند بلى اگر تصميم دارد كه ديگر به عنوان رجوع به محل اقامت به آنجا برنگردد احتياط واجب اين است كه در راه رفتن به آن محل و در آنجا هم نماز شكسته بخواند و هم تمام ولى هنگام برگشت از آنجا نمازش شكسته است و اگر مسافت تا آن محل چهار فرسخ كمتر نباشد هنگام خروج از محل اقامت شكسته بخواند كافيست.

مسأله : اگر به خيال اين كه رفقايش مى خواهند ده روز در محلى بمانند قصد كند كه ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بفهمد كه آنها قصد نكرده اند اگرچه خودش هم از ماندن منصرف شود تا مدتى كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سى روز در محلى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد در طول اين مدت نمازش شكسته است ولى بعد از گذشتن سى روز اگرچه مقدار كمى در آنجا بماند بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ در رفتن بقيه راه مردد شود از وقتى كه مردد مى شود بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله : مسافرى كه مى خواهد نه روز يا كمتر در محلى بماند اگر بعد از آنكه نه روز يا كمتر را در آنجا ماند بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر بماند در تمام اين مدت تا سى روز نمازش شكسته است ولى از روز سى و يكم بايد نماز را تمام بخواند اگرچه به مقدار يك نماز بماند.

مسأله : مسافرى كه سى روز مردد بوده در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه سى روز را در يكجا بماند پس اگر مقدارى از آن را در جائى و مقدارى را در جاى ديگر بماند بعد از تمام شدن سى روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.

 

مسائل متفرقه

مسأله : مسافر مخيّر است در شهر مكّه و شهر مدينه و مسجد كوفه نمازش را تمام بخواند يا شكسته، و در اين سه مكان فرقى بين بناء اصلى و اوّليّه و آنچه بعد اضافه شده نمى باشد، و نيز مسافر مى تواند در حرم و رواق حضرت سيدالشّهداء (عليه السلام) بلكه در مسجد متصل به حرم نماز را تمام يا شكسته بخواند.

مسأله : كسى كه مى داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند اگر در غير چهار مكانى كه در مسأله پيش گفته شد عمداً نمازش را تمام بخواند، نمازش باطل است. و نيز اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند بنابر احتياط واجب بايد اگر وقت هم گذشته قضا نمايد.

مسأله : كسى كه مى داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند اگر بدون توجه و به طور عادت نمازش را تمام بخواند نمازش باطل است و نيز اگر حكم مسافر و سفر خود را فراموش كرده باشد در صورتى كه وقت داشته باشد نمازش را دوباره بخواند بلكه اگر وقت هم گذشته باشد بنابر احتياط واجب بايد قضا نمايد.

مسأله : مسافرى كه نمى داند در سفر بايد نماز را شكسته بخواند، اگر تمام بخواند نمازش صحيح است.

مسأله : مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته بخواند اگر بعضى از خصوصيات آن را نداند مثلاً نداند كه در سفر هشت فرسخى بايد شكسته بخواند چنانچه تمام بخواند در صورتى كه وقت باقى است بايد نماز را شكسته بخواند و اگر وقت گذشته قضاى نماز شكسته را بايد بجا آورد.

مسأله : مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته بخواند اگر به گمان اينكه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند وقتى بفهمد سفرش هشت فرسخ بوده نمازى را كه تمام خوانده بايد دوباره شكسته بخواند و اگر وقت هم گذشته قضاى آن را به صورت شكسته بخواند.

مسأله : اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند چنانچه در وقت يادش بيايد بايد شكسته بجا آورد و اگر بعد از وقت يادش بيايد قضاى آن نماز بر او واجب نيست ولى اگر به علت نسيانِ حكم بوده، به احتياط واجب قضاى آن را در خارجِ وقت بجا آورد.

مسأله : كسى كه بايد نماز را تمام بخواند اگر شكسته بجا آورد در هر صورت نمازش باطل است.

مسأله : اگر مشغول نماز چهار ركعتى شود و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر است يا ملتفت شود كه سفر او هشت فرسخ است چنانچه به ركوع ركعت سوّم نرفته باشد بايد نماز را دو ركعتى تمام بخواند و اگر به ركوع ركعت سوّم رفته نمازش باطل است، و در صورتى كه به مقدار خواندن يك ركعت هم وقت داشته باشد بايد نماز را شكسته بخواند يا قضا كند.

مسأله : اگر مسافر بعضى از خصوصيات نماز مسافر را نداند مثلاً نداند كه اگر چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن برگردد بايد شكسته بخواند چنانچه به نيّت نماز چهار ركعتى مشغول نماز شود و پيش از ركوع ركعت سوّم مسأله را بفهمد بايد نماز را دو ركعتى تمام كند و اگر در ركوع ملتفت شود نمازش باطل است و در صورتى كه به مقدار يك ركعت از وقت هم مانده باشد بايد نماز را شكسته بخواند يا قضا كند.

مسأله : مسافرى كه بايد نماز را تمام بخواند اگر به واسطه ندانستن مسأله به نيّت نماز دو ركعتى مشغول نماز شود و در بين نماز مسأله را بفهمد بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند، و احتياط مستحب آن است كه بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتى بخواند.

مسأله : مسافرى كه نماز نخوانده اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد يا به جائى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند بايد نماز را تمام بخواند و كسى كه مسافر نيست اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت كند در سفر بايد نماز را شكسته بخواند.

مسأله : اگر از مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند نماز ظهر و عصر يا عشاء قضا شود بايد آن را دو ركعتى قضا نمايد اگرچه بخواهد در وطن قضاى آن را بجا آورد، و اگر از كسى كه مسافر نيست يكى از اين سه نماز قضا شود بايد چهار ركعتى قضا نمايد اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد.

مسأله : مستحب است مسافر، بعد از هر نمازى كه شكسته مى خواند سى مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُاللهِ وَلااِلهَ اِلاّاللهُ وَاللهُ اَكْبَر».

نماز قضا

مسأله : كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده بايد قضاى آن را بجا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده يا به واسطه مستى نماز نخوانده باشد. ولى نمازهاى يوميه اى را كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده است، قضا ندارد.

مسأله : اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى را كه خوانده باطل بوده، بايد قضاى آن را بجا آورد.

مسأله : اگر بچه قبل از تمام شدن وقت ولو به مقدار يك ركعت بالغ شود، نماز به نحو اداء بر او واجب است و چنانچه ترك نمايد، قضاء آن نماز بر او واجب است و همچنين اگر زن حائض يا نفساء قبل از تمام شدن وقت، عذر آنان برطرف شود و بتوانند با غسل ولو يك ركعت از نماز را در وقت درك بكنند.

مسأله : بر شخصى كه نماز جمعه واجب است چنانچه آن را در وقتش انجام ندهد لازم است نماز ظهر را بخواند و چنانچه نماز ظهر را هم ترك كرد بايد قضاء نماز ظهر را بجا آورد.

مسأله : قضاء نمازهاى واجب را در هر وقتى از شبانه روز مى توان انجام داد چه در سفر و چه در حضر، لكن در حضر چنانچه بخواهد نماز در سفر را قضا كند بايد به صورت قصر قضا كند و برعكس چنانچه بخواهد در سفر نماز قضا شده در حضر را انجام دهد بايد به صورت تمام قضا كند.

مسأله : چنانچه نماز در مكانهايى كه مانند مسجدالحرام مكلف مخير بين قصر و اتمام است خوانده نشود، احتياط واجب آن است كه چنانچه در غير آن امكنه قضاء كند به صورت قصر انجام دهد و چنانچه در همان امكنه بخواهد قضا كند مخير است بين قصر و اتمام.

مسأله : كسى كه نماز قضا دارد بايد در خواندن آن سستى نكند لكن واجب نيست فوراً آن را انجام دهد.

مسأله : كسى كه نمازِ قضاى روزى كه مى خواهد نماز اداء را بخواند بر او واجب باشد، احتياط واجب تقديم نماز قضاء بر نماز اداء همان روز است.

مسأله : كسى كه نماز قضا دارد مى تواند نماز مستحبى بخواند.

مسأله : احتياط واجب، رعايت ترتيب در قضاء نمازهاى يوميه است، براى كسى كه ترتيب قضا شدن نمازهاى خود را مى داند و در نمازهايى كه در اداء آنها ترتيب لازم است مانند نماز ظهر و عصر، لازم است در قضا ترتيب بين آنها رعايت شود.

مسأله : اگر بخواهد قضاى چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند يا مثلاً بخواهد قضاى يك نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را بخواند، لازم نيست آنها را به ترتيب قضا نمايد.

مسأله : اگر كسى نداند كه نمازهايى كه از او قضا شده كدام يك جلوتر بوده لازم نيست به طورى بخواند كه ترتيب حاصل شود و مى تواند هركدام را مقدم بدارد.

مسأله : اگر براى ميتى مى خواهند نماز قضا بدهند و ورثه علم به ترتيب نمازهاى فوت شده داشته باشند بنابر احتياط لازم است ترتيب رعايت شود، و بنابراين صحيح نيست براى ميت چند نفر را در يك وقت براى نماز اجير نمود و لازم است براى هريك از آنها وقتى را معين نمود و اگر ترتيب قضا شدن را نمى دانند اين شرط لازم نيست.

مسأله : كسى كه چند نماز از او قضا شده و شماره آنها را نمى داند مثلاً نمى داند چهار تا بوده يا پنج تا، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافى است، لكن احتياط واجب آن است چنانچه شماره آنها را قبلاً مى دانسته و بعد فراموش نموده مقدار زيادتر را بخواند.

مسأله : تا انسان زنده است اگرچه از خواندن نماز قضاهاى خود عاجز باشد، ديگرى نمى تواند به عنوان نائب نمازهاى او را قضا كند.

مسأله : نماز قضا را با جماعت مى شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا و لازم نيست هردو يك نماز را بخوانند مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد.

مسأله : مستحب است بچّه مميّز يعنى بچه اى كه خوب و بد را مى فهمد به نماز خواندن و عبادتهاى ديگر عادت دهند، بلكه مستحب است او را به قضاى نمازها هم وادار نمايند.

 

نماز قضاى پدر و مادر كه بر پسر بزرگتر واجب است

اگر پدر نماز خود را به جهت عذرى كه داشته است بجا نياورده باشد، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگش بجا آورد، يا براى او اجير بگيرد بلكه اگر از روى نافرمانى هم ترك كرده باشد، بنابر احتياط واجب همينطور عمل كند. و اگر پدر روزه را به جهت مرض يا سفر نگرفته باشد در صورتى كه در زمان حيات مى توانسته قضا كند و نكرده بايد پسر بزرگتر قضا كند.

مسأله : احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر نماز و روزه فوت شده مادر را قضا نمايد.

مسأله : بر پسر بزرگتر قضاء نمازهاى مربوط به خود پدر و مادر واجب است اما قضاء نمازهايى كه بر آنها به نحو استيجار واجب شده يا اينكه از پدر يا مادر آنها بر ذمّه آنها بوده، واجب نيست.

مسأله : بر پسرِ پسر (نوه) قضاى نماز ميّت در صورتى كه در حال مردن ميّت، از همه بچه هاى او بزرگتر باشد واجب نيست، و احتياط واجب آن است كه اگر ميّت فرزندى نداشته باشد، نمازهاى او را قضا كند.

مسأله : لازم نيست كه پسر بزرگتر در حال مردن پدر يا مادر، بالغ باشد بلكه چنانچه طفل باشد بعد از بلوغ لازم است قضا كند و چنانچه قبل از بلوغ بميرد بر فرزند بعدى واجب نيست.

مسأله : چنانچه يكى از اولاد از نظر سنّى بزرگتر و ديگرى از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّى واجب است.

مسأله : لازم نيست پسر بزرگتر وارث ميّت باشد، بنابراين حتى اگر از ارث به يكى از اسباب منع مانند قتل يا كفر، ممنوع باشد، قضا واجب است.

مسأله : اگر معلوم نباشد كه پسر بزرگتر كدام است، قضا بر هيچ كدام واجب نيست، لكن احتياط مستحب آن است كه نماز و روزه پدر يا مادر را بين خودشان تقسيم كنند يا به وسيله قرعه يكى را براى انجام آن معيّن نمايند.

مسأله : اگر ميّت وصيّت كرده باشد كه براى نماز و روزه او اجير بگيرند، بعد از آن كه اجير، نماز و روزه او را به طور صحيح بجا آورد، بر پسر بزرگتر چيزى واجب نيست و همچنين اگر كسى مجاناً از طرف ميّت، نماز و روزه او را قضا نمايد.

مسأله : در بلند خواندن يا آهسته خواندن نماز، پسر بزرگتر بايد به وظيفه خويش عمل نمايد يعنى قضاء نماز صبح و مغرب و عشاء را بايد بلند بخواند اگرچه از طرف مادر قضا نمايد.

مسأله : چنانچه دو پسر با يكديگر دوقلو باشند، آن كسى كه زودتر متولد شده است بزرگتر است ولو اينكه نطفه ديگرى زودتر منعقد شده باشد.

مسأله : در صورتى كه شخص در وسط وقت بعد از گذشتن مقدارى كه امكان خواندن نماز در آن بود بميرد، قضاء آن نماز بر پسر بزرگتر واجب است.

مسأله : در صورتى كه ميت پسر نداشته باشد بر ديگران واجب نيست نماز قضاى ميت را بخوانند، و چنانچه وصيت به قضا كرده باشد بايد از ثلث مال او انجام داد.

مسأله : اگر پسر بزرگ تر قبل از تمكن از قضا نمازها و روزه هاى فوت شده پدر بميرد بايد پسر كوچك تر از او آنها را قضا كند.

نـماز جماعت

مسأله : مستحب است نمازهاى واجب خصوصاً نمازهاى يوميّه را به جماعت بخوانند، و در نماز صبح و مغرب و عشا خصوصاً براى همسايه مسجد و كسى كه صداى اذان مسجد را مى شنود بيشتر سفارش شده است.

مسأله : در روايتى وارد شده است كه اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند هر ركعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند هر ركعتى ثواب ششصد نماز دارد و هرچه بيشتر شوند ثواب نمازشان بيشتر مى شود تا به ده نفر برسند و عدّه آنان كه از ده گذشت اگر تمام آسمانها كاغذ و درياها مركب و درختان قلم و جن و انس و ملائكه نويسنده شوند نمى توانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند.

مسأله : حاضر نشدن به نماز جماعت از روى بى اعتنائى جايز نيست و سزاوار نيست كه انسان بدون عذر نماز جماعت را ترك كند.

مسأله : مستحبّ است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند، و نماز با جماعت از نمازِ اوّل وقت كه فرادى يعنى تنها خوانده شود بهتر است. و نيز نماز جماعتى را كه مختصر بخوانند از نماز فرادى كه آن را طول بدهند بهتر مى باشد.

مسأله : وقتى كه جماعت برپا مى شود مستحب است كسى كه نمازش را فرادى خوانده دوباره با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد كه نماز اوّلش باطل بوده نماز دوّم او كافى است.

مسأله : اگر امام يا مأموم بخواهد نمازى را كه به جماعت خوانده دوباره با جماعت بخواند در صورتى كه جماعت دوّم و اشخاص آن غير از اوّل باشند و او امام باشد اشكال ندارد.

مسأله : كسى كه در نماز وسواس دارد و فقط در صورتى كه نماز را با جماعت بخواند از وسواس راحت مى شود بايد نماز را با جماعت بخواند.

مسأله : اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر كنند كه نماز را به جماعت بخواند در صورتى كه ترك آن موجب اذيت و ناراحتى يا اسائه ادب به پدر يا مادر باشد واجب است نماز را به جماعت بخواند.

مسأله : نمازهاى مستحبّى را نمى شود به جماعت خواند مگر نماز استسقاء كه براى آمدن باران مى خوانند و همچنين نماز عيد فطر و قربان را نيز مى توانند به جماعت بخوانند.

مسأله : موقعى كه امام جماعت نماز يوميه مى خواند هر كدام از نمازهاى يوميه را مى شود به او اقتداء كرد ولى اگر امام نماز يوميه اش را احتياطاً دوباره مى خواند مأموم نمى تواند نماز خود را با او بخواند، مگر اينكه هر دو از جهت احتياط مثل هم و از يك جهت باشند.

مسأله : اگر امام جماعت قضاى نماز يوميه خود را مى خواند مى شود به او اقتدا كرد ولى اگر نمازش را احتياطاً قضا مى كند يا قضاى احتياطى نماز كس ديگر را مى خواند اگر چه براى آن پول نگرفته باشد اقتداى به او اشكال دارد، مگر اينكه مأموم هم نماز احتياطى از جهت احتياطى كه امام دارد، بخواند، ولى اگر انسان بداند نماز كسى كه براى او قضا مى خواند، فوت شده، اشكال ندارد.

مسأله : اگر امام در محراب باشد و كسى پشت سر او اقتدا كرده باشد كسانى كه دو طرف محراب ايستاده اند و به واسطه ديوار محراب امام را نمى بينند نمى توانند اقتدا كنند بلكه اگر كسى هم پشت سر امام اقتدا كرده باشد اقتدا كردن كسانى كه دو طرف او ايستاده اند و به واسطه ديوار محراب، امام را نمى بينند بنابر احتياط واجب صحيح نيست.

مسأله : اگر به واسطه درازى صف اوّل كسانى كه دو طرف صف ايستاده اند امام را نبينند مى توانند اقتداء كنند، و نيز اگر به واسطه درازى يكى از صفهاى ديگر كسانى كه دو طرف آن ايستاده اند صف جلوى خود را نبينند مى توانند اقتداء نمايند.

مسأله : اگر صفهاى جماعت تا درب مسجد برسد، كسى كه مقابل درب پشت صف ايستاده نمازش صحيح است و نيز نماز كسانى كه پشت سر او اقتدا مى كنند صحيح است، ولى كسانى كه دو طرف او ايستاده اند و صف جلو را نمى بينند بنابر احتياط واجب اقتدا آنها صحيح نيست.

مسأله : كسى كه پشت ستون ايستاده اگر از طرف راست يا چپ به واسطه مأموم ديگر به امام متّصل نباشد نمى تواند اقتداء كند ولى اگر از طرف راست يا چپ متّصل باشد مى تواند اقتدا كند.

مسأله : جاى ايستادن امام بايد از جاى مأموم بلندتر نباشد ولى اگر مكان امام مقدار خيلى كمى بلندتر باشد اشكال ندارد. و نيز اگر زمين سراشيب باشد و امام در طرفى كه بلندتر است بايستد در صورتى كه سراشيبى آن زياد نباشد و طورى باشد كه به آن زمين مسطح بگويند مانعى ندارد.

مسأله : در صحت اقتدا وحدت اجتماع و اتصال صفوف معتبر است بنابراين در ساختمان چند طبقه اگر طبقات فوقانى زياد مرتفع نباشد و اتصال صفوف و وحدت عرفى جماعت صدق كند اقتدا صحيح است والا صحيح نيست.

مسأله : اگر بين كسانى كه در يك صف ايستاده اند بچّه مميّز يعنى بچّه اى كه خوب و بد را مى فهمد فاصله شود، چنانچه ندانند نماز او باطل است مى توانند اقتدا كنند.

مسأله : بعد از تكبير امام اگر صفِ جلو آماده نماز و تكبير گفتن آنان نزديك باشد كسى كه در صف بعد ايستاده مى تواند تكبير بگويد ولى احتياط مستحب آن است كه صبر كند تا تكبير صف جلو تمام شود.

مسأله : اگر بداند نمازِ يك صف از صفهاى جلو باطل است در صفهاى بعد نمى تواند اقتدا كند، و اگر نداند نماز آنان صحيح است يا نه، مى تواند اقتدا كند.

مسأله : هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلاً بداند امام وضو ندارد اگرچه خود امام ملتفت نباشد نمى تواند به او اقتدا كند.

مسأله : اگر مأموم بعد از نماز بفهمد كه امام عادل نبوده يا كافر بوده يا به جهتى نمازش باطل بوده مثلاً بىوضو نماز خوانده نماز جماعت مأموم صحيح است.

مسأله : اگر در بين نماز شك كند كه اقتداء كرده يا نه، چنانچه در حالى باشد كه وظيفه مأموم است مثلاً به حمد و سوره امام گوش مى دهد مى تواند نماز را به جماعت تمام كند و اگر مشغول كارى باشد كه هم وظيفه امام و هم وظيفه مأموم است مثلاً در ركوع يا سجده باشد، بايد نماز را به نيّت فرادى تمام نمايد.

مسأله : انسان در بين نماز جماعت مى تواند نيّت فرادى كند.

مسأله : اگر مأموم بعد از حمد و سوره امام نيّت فرادى كند لازم نيست حمد و سوره را بخواند ولى اگر پيش از تمام شدن حمد و سوره نيّت فرادى نمايد و يا بلافاصله پس از اقتدا قصد داشته كه بعد از حمد و سوره امام نيت فرادى نمايد بنابر احتياط واجب حمد و سوره را از اوّل بخواند.

مسأله : اگر در بين نماز جماعت نيّت فرادى كند نبايد دوباره نيّت جماعت كند، حتى اگر بلافاصله بعد از نيت انفراد باشد ـ بنابر احتياط واجب ـ ولى اگر مرددّ شود كه نيّت فرادى كند يا نه و بعد تصميم بگيرد كه نماز را با جماعت تمام كند، نمازش صحيح است.

مسأله : اگر شك كند كه نيّت فرادى كرده يا نه، بايد بنا بگذارد كه نيّت فرادى نكرده است.

مسأله : اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند و به ركوع امام برسد، اگرچه ذكر امام تمام شده باشد، نمازش به طور جماعت صحيح است و يك ركعت حساب مى شود، امّا اگر به مقدار ركوع خم شود و به ركوع امام نرسد جماعتش باطل است. ولى نماز او به صورت فرادى صحيح است لذا آن را ركوع ركعت اول حساب كند و نماز خود را ادامه دهد هرچند احتياط مستحب اعاده اين نماز است.

مسأله : اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتداء كند و به مقدار ركوع خم شود و شك كند كه به ركوع امام رسيده يا نه حكم مسأله قبل را دارد.

مسأله : اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند و پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود امام سر از ركوع بردارد، مى تواند نيّت فرادى كند يا صبر كند تا امام براى ركعت بعد برخيزد و آن را ركعت اوّل نماز خود حساب كند. ولى اگر برخاستن امام به قدرى طول بكشد كه نگويند اين شخص نماز جماعت مى خواند، بايد نيّت فرادى نمايد.

مسأله : اگر از اوّل نماز يا بين حمد و سوره اقتدا كند و پيش از آنكه به ركوع رود امام سر از ركوع بردارد نماز او به طور جماعت صحيح است و بايد ركوع كند و خود را به امام برساند.

مسأله : اگر موقعى برسد كه امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، بايد بعد از نيّت و گفتن تكبيرة الأحرام بنشيند و تشهد را با امام بخواند ولى سلام را نگويد و صبر كند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بايستد و بدون آنكه دوباره نيّت كند و تكبير بگويد حمد و سوره را بخواند و آن را ركعت اوّل نماز خود حساب كند.

مسأله : مأموم نبايد جلوتر از امام بايستد و بنابر احتياط واجب قدرى عقب تر از امام بايستد و چنانچه قامت او بلندتر از امام باشد به طورى كه عقب تر از امام مى ايستد امّا در ركوع و سجودش جلوتر از امام باشد اشكال ندارد.

مسأله : احتياط واجب آن است كه اگر مأموم يك مرد باشد، طرف راست امام بايستد، و اگر زن باشد، در طرف راست امام طورى بايستد كه جاى سجده اش مساوى زانو يا قدم امام باشد، و اگر يك مرد و يك زن و يا يك مرد و چند زن باشند مرد طرف راست امام و باقى پشت سر امام بايستند، و اگر چند مرد و چند زن باشند مردها عقب امام و زنها پشت مردها بايستند.

مسأله : در نماز جماعت بين مأموم و امام نبايد پرده و مانند آن كه پشت آن ديده نمى شود فاصله باشد، و همچنين است بين انسان و مأموم ديگرى كه انسان به واسطه او به امام متّصل شده است ولى اگر مأموم زن باشد و امام مرد فاصله شدن پرده و مانند آن اشكال ندارد، و فاصله شدن پرده و مانند آن بين زن و مأموم ديگرى كه مرد است و زن به واسطه او به امام متّصل شده است اشكال ندارد.

مسأله : اگر بعد از شروع به نماز بين مأموم و امام، يا بين مأموم و كسى كه مأموم به واسطه او متّصل به امام است، پرده يا چيز ديگرى كه پشت آن را نمى توان ديد فاصله شود، نمازش فرادى مى شود و بايد طبق وظيفه فرادى نماز خود را تمام كند.

مسأله : احتياط واجب آن است كه بين جاى سجده مأموم و جاى ايستادن امام بيشتر از يك قدم معمولى فاصله نباشد. و نيز اگر انسان به واسطه مأمومى كه جلوى او ايستاده به امام متّصل باشد بنابر احتياط واجب بايد فاصله جاى سجده اش از جاى ايستادن او بيشتر از يك قدم معمولى نباشد و احتياط مستحب آن است كه جاى سجده مأموم با جاى كسى كه جلو او ايستاده، هيچ فاصله نداشته باشد.

مسأله : اگر مأموم به واسطه كسى كه طرف راست يا چپ او اقتدا كرده به امام متّصل باشد و از جلو به امام متّصل نباشد، چنانچه بيشتر از يك قدم معمولى فاصله نداشته باشد نمازش صحيح است.

مسأله : اگر در نماز، بين مأموم و امام يا بين مأموم و كسى كه مأموم به واسطه او به امام متّصل است بيشتر از يك قدم فاصله پيدا شود نمازش فرادى مى شود و صحيح است.

مسأله : اگر نماز همه كسانى كه در صف جلو هستند تمام شود يا همه نيّت فرادى كنند اگر فاصله به اندازه يك قدم معمولى بيشتر نباشد نماز صف بعد به طور جماعت صحيح است و اگر فاصله بيشتر از اين مقدار باشد فرادى مى شود و بايد طبق وظيفه فرادى نماز خود را تمام كنند.

مسأله : اگر در ركعت دوّم اقتدا كند، قنوت و تشهّد را با امام مى خواند و احتياط آن است كه موقع خواندن تشهّد انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند كند، و بايد بعد از تشهّد با امام برخيزد و حمد و سوره را بخواند، و اگر براى سوره وقت ندارد، حمد را تمام كند و در ركوع يا سجده خود را به امام برساند، يا نيّت فرادى كند و نمازش صحيح است.

مسأله : اگر موقعى كه امام در ركعت دوّم نماز چهار ركعتى است اقتدا كند، بايد در ركعت دوّم نمازش كه ركعت سوّم امام است بعد از دو سجده بنشيند و تشهّد را به مقدار واجب بخواند و برخيزد و چنانچه براى گفتن سه مرتبه تسبيحات وقت ندارد، يك مرتبه بگويد و در ركوع يا سجده خود را به امام برساند.

مسأله : اگر امام در ركعت سوّم يا چهارم باشد و مأموم بداند كه اگر اقتدا كند و حمد را بخواند به ركوع امام نمى رسد، بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا امام به ركوع رود، بعد اقتدا كند.

مسأله : اگر در ركعت سوّم يا چهارم امام اقتدا كند، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد، بايد حمد را تمام كند و در ركوع خود را به امام برساند، ولى اگر در سجده به امام برسد بهتر آن است كه احتياطاً نماز را دوباره بخواند.

مسأله : كسى كه يقين دارد، اگر سوره يا قنوت را بخواند به ركوع امام مى رسد، چنانچه سوره يا قنوت را بخواند و به ركوع نرسد نمازش صحيح است.

مسأله : كسى كه اطمينان دارد كه اگر سوره را شروع كند يا تمام نمايد به ركوع امام مى رسد بايد سوره را شروع كند يا اگر شروع كرده تمام نمايد ولى اگر با تأخير زياد به ركوع مى رسد لازم نيست سوره را بخواند و يا اگر شروع كرده لازم نيست آن را تمام كند.

مسأله : اگر امام ايستاده باشد و مأموم نداند كه در كدام ركعت است مى تواند اقتدا كند، ولى بايد حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگرچه بعد بفهمد كه امام در ركعت اوّل يا دوّم بوده، نمازش صحيح است.

مسأله : اگر به خيال اينكه امام در ركعت اوّل يا دوّم است حمد و سوره نخواند و بعد از ركوع بفهمد كه در ركعت سوّم يا چهارم بوده نمازش صحيح است، ولى اگر پيش از ركوع بفهمد بايد حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد، فقط حمد را بخواند و خود را به امام برساند.

مسأله : اگر به خيال اينكه امام در ركعت سوّم يا چهارم است حمد و سوره بخواند و پيش از ركوع يا بعد از آن بفهمد كه در ركعت اوّل يا دوّم بوده، نمازش صحيح است، و اگر در بين حمد و سوره بفهمد لازم نيست آنها را تمام كند.

مسأله : اگر موقعى كه مشغول نماز مستحبّى است جماعت برپا شود، چنانچه اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحبّ است نماز را رها كند و مشغول نماز جماعت شود بلكه اگر اطمينان نداشته باشد كه به ركعت اوّل مى رسد مستحبّ است به همين دستور رفتار نمايد.

مسأله : اگر موقعى كه مشغول نماز سه ركعتى يا چهار ركعتى است جماعت برپا شود، چنانچه به ركوع ركعت سوّم نرفته و اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحبّ است به نيّت نماز مستحبّى نماز را دو ركعتى تمام كند و خود را به جماعت برساند.

مسأله : اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهّد يا سلام اوّل باشد لازم نيست نيّت فرادى كند.

مسأله : كسى كه يك ركعت از امام عقب مانده وقتى امام تشهّد ركعت آخر را مى خواند مى تواند نيّت فرادى كند و برخيزد و نماز را تمام كند و يا انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند نگهدارد و صبر كند تا امام سلام نماز را بگويد و بعد برخيزد.

 

شرايط امام جماعت

مسأله : امام جماعت بايد بالغ و عاقل و شيعه دوازده امامى و عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحيح بخواند و نيز امام جماعت بايد مرد باشد حتى براى زنان ـ بنابر احتياط واجب ـ و اقتدا كردن بچّه مميّز كه خوب و بد را مى فهمد به بچّه مميّز ديگر مانعى ندارد.

مسأله : عدالت امام جماعت بايد براى مأموم محرز باشد و با شك در اصل عدالت نمى توان به او اقتدا كرد و در صورتى كه امامى را كه عادل مى دانسته، اگر شك كند به عدالت خود باقى است يا نه، مى تواند به او اقتدا نمايد.

مسأله : كسى كه ايستاده نماز مى خواند، نمى تواند به كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند اقتدا كند. و كسى كه نشسته نماز مى خواند نمى تواند به كسى كه خوابيده نماز مى خواند اقتدا نمايد.

مسأله : كسى كه نشسته نماز مى خواند، مى تواند به كسى كه نشسته نماز مى خواند اقتدا كند ولى بنابر احتياط واجب كسى كه خوابيده است نبايد به كسى كه نشسته و يا خوابيده نماز مى خواند اقتدا كند.

مسأله : اگر امام جماعت به واسطه عذرى يا تيمّم يا با وضوى جبيره اى نماز بخواند، مى شود به او اقتدا كرد ولى اگر به واسطه عذر با لباس نجس نماز مى خواند بنابر احتياط واجب نبايد به او اقتدا كرد.

مسأله : اگر امام جماعت مرضى دارد كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند بنابر احتياط واجب، نمى شود به او اقتدا كرد.

مسأله : بنابر احتياط واجب كسى كه بيمارى جذام (خوره) يا برص (پيسى) دارد، و كسى كه حدّ شرعى خورده است نبايد امام جماعت شود.

 

احكام جماعت

مسأله : موقعى كه مأموم نيّت مى كند، بايد امام را معيّن كند ولى دانستن اسم او لازم نيست، مثلاً اگر نيّت كند اقتدا مى كنم به امام حاضر نمازش صحيح است.

مسأله : مأموم بايد غير از حمد و سوره همه چيز نماز را خودش بخواند، ولى اگر ركعت اوّل يا دوّم او ركعت سوّم يا چهارم امام باشد، بايد حمد و سوره را بخواند.

مسأله : اگر مأموم در ركعت اوّل و دوّم نماز صبح و مغرب و عشا صداى حمد و سوره امام را بشنود، اگرچه كلمات را تشخيص ندهد، نبايد حمد و سوره را بخواند و اگر صداى امام را نشنود، مستحبّ است حمد و سوره را بخواند ولى بايد آهسته بخواند و چنانچه سهواً بلند بخواند اشكال ندارد.

مسأله : اگر مأموم بعضى از كلمات حمد و سوره امام را بشنود، احتياط واجب آن است كه حمد و سوره را نخواند.

مسأله : اگر مأموم سهواً حمد و سوره بخواند، يا خيال كند صدائى را كه مى شنود صداى امام نيست و حمد و سوره بخواند و بعد بفهمد صداى امام بوده، نمازش صحيح  است.

مسأله : اگر شك كند كه صداى امام را مى شنود يا نه، يا صدائى بشنود و نداند صداى امام است يا صداى كس ديگر، مى تواند حمد و سوره را به قصد قربت مطلقه بخواند.

مسأله : احتياط واجب آن است كه مأموم در ركعت اوّل و دوّم نماز ظهر و عصر حمد و سوره نخواند و مستحب است به جاى آن ذكر بگويد.

مسأله : مأموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد بلكه احتياط واجب آن است كه تا تكبير امام تمام نشده تكبير نگويد.

مسأله : اگر مأموم عمداً پيش از امام سلام دهد نمازش اشكال دارد. (3) ولى اگر نيت فرادى كند يا سهواً پيش از امام سلام دهد، نمازش صحيح است و لازم نيست دوباره سلام دهد.

مسأله : اگر مأموم غير از تكبيرة الاحرام و سلام چيزهاى ديگر نماز را پيش از امام بگويد اشكال ندارد، ولى اگر آنها را بشنود يا بداند امام چه وقت مى گويد، احتياط مستحب آن است كه پيش از امام نگويد.

مسأله : مأموم بايد غير از آنچه در نماز خوانده مى شود، كارهاى ديگر آن مانند ركوع و سجود را با امام يا كمى بعد از امام بجا آورد. و اگر عمداً پيش از امام يا با تأخير زياد بعد از امام انجام دهد معصيت كرده و احتياط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.

مسأله : اگر سهواً پيش از امام سر از ركوع بردارد چنانچه امام در ركوع باشد بايد به ركوع برگردد و با امام سر بردارد و در اين صورت زيادشدن ركوع كه ركن است نماز را باطل نمى كند ولى اگر به ركوع برگردد و پيش از آنكه به ركوع برسد امام سر بردارد نمازش باطل است.

مسأله : اگر اشتباهاً سر بردارد و ببيند امام در سجده است بايد به سجده برگردد و چنانچه در هر دو سجده اين اتّفاق بيفتد براى زيادشدن دو سجده كه ركن است نماز باطل نمى شود.

مسأله : كسى كه اشتباهاً پيش از امام سر از سجده برداشته هرگاه به سجده برگردد و هنوز به سجده نرسيده امام سر بردارد نمازش صحيح است ولى اگر در هردو سجده از يك ركعت اين اتّفاق بيفتد نمازش باطل مى شود.

مسأله : اگر اشتباهاً سر از ركوع يا سجده بردارد و سهواً يا به خيال اينكه به امام نمى رسد به ركوع يا سجده نرود، نمازش صحيح است.

مسأله : اگر سر از سجده بردارد و ببيند امام در سجده است چنانچه به خيال اينكه سجده اوّل امام است به قصد اين كه با امام سجده كند به سجده رود و بفهمد سجده دوّم امام بوده سجده دوّم او حساب مى شود، و اگر به خيال اين كه سجده دوّم امام است به سجده رود و بعد از سر برداشتن از سجده بفهمد سجده اوّل امام بوده متابعت از امام جماعت به حساب مى آيد و بايد بار ديگر با امام به سجده رود و در هر دو صورت احتياط واجب آن است كه نماز را به جماعت تمام كند و دوباره بخواند.

مسأله : اگر سهواً پيش از امام به ركوع رود و طورى باشد كه اگر سر بردارد به مقدارى از قرائت امام مى رسد چنانچه سر بردارد و با امام به ركوع رود نمازش صحيح است و اگر عمداً برنگردد و اين باعث شود كه مقدارى از قرائت امام را درك نكند نمازش باطل است و بنابر احتياط مستحب در هردو ركوع ذكر را بگويد ليكن احتياط واجب آن است كه در ركوع اوّل يك ذكر صغير بيشتر نگويد.

مسأله : اگر سهواً پيش از امام به ركوع رود و طورى باشد كه اگر برگردد به چيزى از قرائت امام نمى رسد، به احتياط واجب بايد صبر كند تا امام به او برسد و نمازش صحيح است.

مسأله : اگر سهواً پيش از امام به سجده رود، در صورتى كه صبر كند تا امام به او برسد نمازش صحيح است.

مسأله : اگر امام در ركعتى كه قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند، يا در ركعتى كه تشهد ندارد اشتباهاً مشغول خواندن تشهد شود مأموم نبايد قنوت و تشهد را بخواند ولى نمى تواند پيش از امام به ركوع رود، يا پيش از ايستادن امام بايستد بلكه بايد با علامت و اشاره اى به او حالى كند و اگر نشد صبر كند تا امام تشهّد يا قنوت را تمام كند و بقيّه نماز را با او بخواند.

 

چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب است

مسأله : مستحب است امام در وسط صف بايستد و اهل علم و كمال و تقوى در صف اوّل بايستند.

مسأله : مستحب است صفهاى جماعت منظم باشد و بين كسانى كه در يك صف ايستاده اند فاصله نباشد و شانه آنان رديف يكديگر باشد.

مسأله : مستحب است بعد از گفتن «قَد قَامتِ الصَّلوةُ» مأمومين برخيزند.

مسأله : مستحب است امام جماعت حال مأمومى را كه از ديگران ضعيف تر است رعايت كند و عجله نكند تا افراد ضعيف به او برسند و نيز مستحب است قنوت و ركوع و سجود را طول ندهد مگر بداند همه كسانى كه به او اقتدا كرده اند مايلند.

مسأله : مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذكرهائى كه بلند مى خواند صداى خود را به قدرى بلند كند كه ديگران بشنوند، ولى بايد بيش از اندازه صدا را بلند نكند.

مسأله : اگر امام در ركوع بفهمد كسى تازه رسيده و مى خواهد اقتدا كند مستحب است ركوع را دو برابر هميشه طول بدهد و بعد برخيزد، اگر چه بفهمد كس ديگرى هم براى اقتدا وارد شده است.

 

چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه است

مسأله : اگر در صف هاى جماعت جا باشد، مكروه است انسان تنها بايستد.

مسأله : مكروه است مأموم ذكرهاى نماز را طورى بگويد كه امام بشنود.

مسأله : مسافرى كه نماز ظهر و عصر و عشا را دو ركعت مى خواند مكروه است در اين نمازها به كسى كه مسافر نيست اقتدا كند و كسى كه مسافر نيست مكروه است در اين نمازها به مسافر اقتدا نمايد. يعنى ثواب كمترى دارد. هر چند نماز جماعت افضل از نماز فرادى است.

 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved