بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 

next page

fehrest page

back page

شرايط نماز جماعت

مسأله 1236ـ در جماعت چند چيز بايد رعايت شود:

 

اوّل ـ نبودن حايل

ميان امام و مأموم و همچنين ميان مأمومين نسبت به يكديگر بايد چيزى كه مانع ديدن است نباشد، بلكه حايل شيشه اى نيز اشكال دارد، امّا اگر مأموم زن باشد حايل ميان او و مردان مانعى ندارد.

مسأله 1237ـ اگر امام در محراب باشد و كسى پشت سر او اقتدا نكرده باشد كسانى كه در دو طرف محراب ايستاده اند و به واسطه ديوار محراب امام را نمى بينند نمى توانند به او اقتدا كنند، بلكه اگر كسى هم پشت سر امام اقتدا كرده باشد كسانى كه دو طرف او ايستاده اند و به واسطه ديوار محراب امام را نمى بينند جماعت آنها اشكال دارد، ولى صفهايى كه پشت سر آنها قرار دارد نمازشان صحيح است، همچنين اگر صفها به در مسجد برسد و از آن خارج گردد.

مسأله 1238ـ هرگاه به واسطه طولانى شدن صفها كسانى كه دو طرف صف ايستاده اند امام را نمى بينند مانعى ندارد، همچنين اگر به واسطه طولانى شدن يكى از صفها كسانى كه در دو طرف آن ايستاده اند صف جلو خود را نبينند جماعتشان صحيح است.

مسأله 1239ـ كسى كه پشت ستون ايستاده اگر از طرف راست يا چپ به واسطه مأموم ديگر به امام متصل باشد كافى است.

 

شرط دوم ـ بلندتر نبودن جاى ايستادن امام از مأموم

مسأله 1240ـ جاى ايستادن امام از جاى مأموم بلندتر نباشد; مگر به مقدار بسيار كم، و اگر زمين سراشيبى باشد و امام در طرفى كه بلندتر است بايستد در صورتى كه سراشيبى آن زياد نباشد و به آن زمين مسطّح گويند مانعى ندارد.

مسأله 1241ـ بلندتر بودن جاى مأموم از جاى امام اشكال ندارد، ولى اگر امام در صحن مسجد بايستد و عدّه اى از مأمومين در بالكن و پشت بام، و طورى باشد كه به آن جماعت نگويند، صحيح نيست. مثل اين كه امام در طبقه اوّل بايستد و مأمومين در بعضى از طبقات بالا كه از جماعت دور است.

 

شرط سوّم ـ نبودن فاصله ميان امام و مأموم

مسأله 1242ـ اگر يك يا چند قدم ميان امام و مأموم يا مأمومين با يكديگر فاصله باشد، بطوريكه به آن جماعت گويند مانعى ندارد، بنابراين فاصله شدن يك يا دو نفر كه نماز نمى خوانند مانعى ندارد، ولى مستحبّ است صفوف كاملاً به هم متّصل باشد.

مسأله 1243ـ هنگامى كه امام تكبير مى گويد و وارد نماز مى شود در صورتى كه صفهاى جلوتر آماده نماز باشند همه مى توانند تكبير بگويند و وارد نماز شوند و لازم نيست انتظار بكشند تا صفهاى جلو وارد نماز شوند بلكه انتظار كشيدن بر خلاف احتياط است.

مسأله 1244ـ هرگاه بداند يكى از صفهاى جلو، نمازشان باطل است اگر صف جلو حايل شود، صفهاى بعد نمى توانند اقتدا كنند.

 

شرط چهارم ـ مأموم جلوتر از امام نايستد

مسأله 1245ـ اگر مأموم در ابتداى جماعت يا در اثناء، جلوتر بايستد جماعت او باطل مى شود، احتياط اين است كه مساوى هم نايستد، بلكه كمى عقب تر قرار گيرد و اين عقب تر بودن در تمام حالات نماز مراعات گردد حتّى در حالت ركوع و سجود.

 

احكام جماعت

مسأله 1246ـ هرگاه مأموم بداند نماز امام قطعاً باطل است، مثلاً بداند امام وضو ندارد نمى تواند به او اقتدا كند هر چند امام متوجّه نباشد، امّا اگر مأموم بعد از نماز بفهمد كه امام عادل نبوده و يا خداى نكرده كافر بوده است يا نمازش باطل بوده، نماز مأموم صحيح است.

مسأله 1247ـ اگر مأموم در اثناء نماز شك كند كه نيّت اقتدا كرده يا نه، چنانچه در حالى باشد كه اطمينان پيدا كند مشغول جماعت است نماز را به جماعت تمام مى كند، ولى اگر اطمينان پيدا نكند بايد نماز را به نيّت فرادى انجام دهد.

مسأله 1248ـ بدون عذر نمى توان از جماعت جدا شد و نيّت فرادى كرد، خواه از اوّل تصميم بر اين كار داشته باشد، يا در اثناء نماز.

مسأله 1249ـ هرگاه مأموم به واسطه عذرى بعد از حمد و سوره امام از او جدا شد و نيّت فرادى كرد لازم نيست حمد و سوره را بخواند، ولى اگر پيش از تمام شدن حمد و سوره نيّت فرادى كند بايد آن مقدار را كه امام نخوانده بخواند.

مسأله 1250ـ اگر در اثناء نماز به خاطر عذرى نيّت فرادى كند نمى تواند دوباره به جماعت برگردد و نيز اگر مردّد شود كه نيّت فرادى كند يا نكند و بعد تصميم بگيرد نماز را به جماعت تمام كند جماعت او اشكال دارد، امّا هرگاه شك كند كه نيّت فرادى كرده يا نه، بنا مى گذارد بر اين كه نيّت فرادى نكرده است.

مسأله 1251ـ اگر موقعى كه امام در ركوع است به او اقتدا كند و به ركوع رود و به ركوع امام برسد نماز او صحيح است، خواه امام ذكر ركوع را گفته باشد يا نه و ركعت اوّل او حساب مى شود، امّا اگر به ركوع امام نرسد نمازش را بطور فرادى تمام كند و بنابر احتياط واجب اعاده نمايد، همچنين اگر شك كند به ركوع امام رسيده يا نه.

مسأله 1252ـ در ركعتهاى ديگر نماز (غير از ركعت اوّل) نيز بايد خود را به ركوع امام برساند و گرنه جماعت او اشكال دارد.

مسأله 1253ـ اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند و پيش از آن كه به اندازه ركوع خم شود امام سر از ركوع بردارد، نيّت فرادى مى كند و نمازش صحيح است و اعاده ندارد.

مسأله 1254ـ هرگاه در اوّل نماز يا در بين حمد و سوره اقتدا كند و خود را به ركوع امام نرساند جماعت او صحيح نيست، مگر اين كه عذرى داشته باشد.

مسأله 1255ـ اگر موقعى به جماعت رسد كه امام مشغول خواندن تشهّد آخر نماز است چنانچه بخواهد به ثواب نماز جماعت برسد بايد نيّت كند و تكبيره الاحرام بگويد و بعد بنشيند و تشهّد نماز را با امام بخواند، ولى سلام نگويد و كمى صبر كند تا امام سلام نماز را بگويد، بعد بايستد و نماز را ادامه دهد، يعنى حمد و سوره را بخواند و آن را ركعت اوّل نماز خود حساب كند.

مسأله 1256ـ اگر در ركعت دوم اقتدا كند قنوت و تشهّد را با امام مى خواند و احتياط آن است كه موقع خواندن تشهّد زانوها را از زمين بلند كند و تنها انگشتان دست و سينه پا را بر زمين بگذارد (و به صورت نيمه خيز بنشيند) و بعد از تشهّد امام برخيزد و حمد و سوره بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد، حمد را تمام كند و در ركوع، خود را به امام برساند.

مسأله 1257ـ كسى كه در ركعت دوم امام اقتدا مى كند، بايد در ركعت دوم نماز خودش كه ركعت سوم امام است بعد از دو سجده بنشيند و تشهّد را به مقدار واجب بخواند و برخيزد و خود را به امام برساند و چنانچه براى گفتن سه مرتبه تسبيحات وقت ندارد يك مرتبه بگويد و در ركوع خود را به امام برساند.

مسأله 1258ـ اگر امام در ركعت سوم يا چهارم باشد و مأموم بداند كه اگر اقتدا كند و حمد را بخواند به ركوع امام نمى رسد، بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا امام به ركوع برود بعد اقتدا كند.

مسأله 1259ـ هرگاه در ركعت سوّم يا چهارم به امام اقتدا كند، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد فقط حمد را بخواند و خود را در ركوع به امام برساند.

مسأله 1260ـ كسى كه اطمينان دارد اگر سوره را بخواند به ركوع امام مى رسد، احتياط واجب آن است كه سوره را بخواند و در اين حال اگر سوره را بخواند و اتفاقا به ركوع امام نرسد جماعتش صحيح است.

مسأله 1261ـ اگر امام ايستاده باشد و مأموم نداند در كدام ركعت است مى تواند اقتدا كند و حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و نمازش صحيح است، خواه معلوم شود امام در ركعت سوم و چهارم بوده، يا در ركعت اوّل و دوم، به شرط اين كه نماز ظهر و عصر باشد كه حمد و سوره را امام آهسته مى خواند.

مسأله 1262ـ اگر خيال مى كرد امام در ركعت اوّل يا دوم است و حمد و سوره را نخواند و بعد از ركوع فهميد كه ركعت سوم و چهارم بوده، نمازش صحيح است، ولى اگر پيش از ركوع بفهمد بايد حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد فقط حمد را بخواند و در ركوع، خود را به امام برساند.

مسأله 1263ـ هرگاه مشغول نماز مستحبّى باشد و جماعت برپا شود چنانچه مى ترسد اگر نماز خود را تمام كند به جماعت نرسد مستحبّ است آن نماز را رها كند و مشغول جماعت شود.

مسأله 1264ـ هرگاه مشغول نماز واجب است و جماعت برپا شود، چنانچه وارد ركعت سوم نشده و مى ترسد اگر نماز را تمام كند به جماعت نرسد مستحبّ است نيّت خود را به نماز مستحبّى برگرداند و آن را دو ركعتى تمام كرده، خود را به جماعت برساند.

مسأله 1265ـ اگر نماز امام تمام شود و مأموم هنوز مشغول تشهّد يا سلام است لازم نيست نيّت فرادى كند.

مسأله 1266ـ كسى كه يك ركعت از امام عقب مانده، وقتى امام تشهّد را مى خواند احتياط آن است كه زانوها را از زمين بلند كند و انگشتان دست و سينه پا را بر زمين بگذارد و همراه او تشهّد بخواند، يا ذكر بگويد و اگر تشهّد آخر است صبر كند تا امام سلام نماز را بگويد و بعد برخيزد و ادامه دهد.

 

شرايط امام جماعت

مسأله 1267ـ امام جماعت بايد «بالغ» و «عاقل» و «عادل» و «حلال زاده» و «شيعه دوازده امامى» باشد و قرائت را صحيح بخواند و اگر مأموم مرد است امام هم بايد مرد باشد، ولى امامت زن براى زن مانعى ندارد و هر انسانى حلال زاده است خواه مسلمان يا غير مسلمان، مگر اين كه خلاف آن ثابت شود.

مسأله 1268ـ «عدالت» يك حالت خداترسى باطنى است كه انسان را از انجام گناه كبيره و تكرار گناه صغيره باز مى دارد و همين اندازه كه با كسى معاشرت داشته باشيم و گناهى از او نبينيم نشانه وجود عدالت است و اين را حسن ظاهر كه حاكى از ملكه باطن است مى گويند.

مسأله 1269ـ كسى كه سابقاً عادل بوده هرگاه شك شود كه بر عدالت باقى مانده است يا نه بايد گفت عادل است، مگر اين كه يقين به خلاف پيدا شود.

مسأله 1270ـ كسى كه ايستاده نماز مى خواند نمى تواند به كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند اقتداكند و كسى كه نشسته نماز مى خواند نمى تواند به كسى كه خوابيده نماز مى خواند اقتدا كند.

مسأله 1271ـ اگر امام جماعت با تيمّم يا وضوى جبيره اى نماز مى خواند مى توان به او اقتدا كرد، ولى اگر به واسطه عذرى با لباس نجس از روى ناچارى نماز مى خواند بنابر احتياط واجب نبايد به او اقتدا كرد، همچنين كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند و همچنين زن مستحاضه و بطور كلّى هر كس نماز خود را به سبب عذرى ناقص مى خواند حق ندارد امام جماعت براى ديگران شود (بنابر احتياط واجب) مگر آنچه در بالا درباره تيمّم يا وضوى جبيره اى گفته شد.

مسأله 1272ـ كسى كه بيمارى جذام (خوره) يا برص (پيسى) دارد بنابر احتياط نمى تواند امام جماعت شود حتّى براى مثل خودش.

 

ادامه احكام جماعت

مسأله 1273ـ مأموم بايد امام را در نيّت خود معيّن كند، ولى دانستن اسم او لازم نيست، مثلاً همين اندازه كه نيّت كند اقتدا به امام حاضر مى كنم و عدالت و ساير جهات در او جمع باشد كافى است.

مسأله 1274ـ ماموم بايد غير از حمد و سوره همه چيز نماز را خودش بخواند و حمد و سوره در صورتى از او ساقط است كه در ركعت اوّل و دوم با امام نماز بخواند، امّا اگر در ركعت سوم و چهارم در حال قيام امام، اقتدا كند بايد حمد و سوره را خودش بخواند.

مسأله 1275ـ اگر مأموم صداى قرائت امام را در نمازهاى صبح و مغرب و عشاء بشنود بايد حمد و سوره را ترك كند و اگر صداى امام را نشنود جايز است حمد و سوره را بخواند، ولى بايد آهسته بخواند، امّا در نمازهاى ظهر و عصر احتياط واجب آن است كه هميشه حمد و سوره را ترك نمايد، امّا ذكر گفتن بطور آهسته جايز، بلكه مستحبّ است.

مسأله 1276ـ هرگاه مأموم بعضى از كلمات حمد و سوره امام، يا صداى همهمه او را بشنود احتياط واجب ترك حمد و سوره است.

مسأله 1277ـ اگر مأموم سهواً حمد و سوره را بخواند، يا گمان كند صدايى را كه مى شنود صداى امام نيست و حمد و سوره را بخواند و بعد بفهمد صداى امام بوده نمازش صحيح است و هرگاه شك كند صداى امام است يا صداى كس ديگر بنابر احتياط حمد و سوره را نخواند.

مسأله 1278ـ مأموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد، ولى در ذكرهاى ديگر مانع ندارد، هرچند احتياط مستحب آن است كه اگر صداى امام را بشنود پيش از او نگويد.

مسأله 1279ـ مأموم بايد كارهاى نماز را مانند ركوع و سجود جلوتر از امام انجام ندهد، بلكه همراه امام يا كمى بعد از او به جا آورد و اگر سهوا پيش از امام سر از ركوع بردارد بايد دوباره به ركوع برود و با امام سربردارد و زيادى ركوع در اينجا نماز را باطل نمى كند، ولى اگر به ركوع برگردد و پيش از آن كه به ركوع برسد امام سر بردارد نمازش باطل است.

مسأله 1280ـ هرگاه مأموم خيال مى كرد امام سر از سجده برداشته، او هم سر از سجده برداشت، بايد دوباره به سجده برود و اگر اين كار در هر دو سجده واقع شود زيادى دو سجده كه ركن است نماز را در اينجا باطل نمى كند، امّا اگر به سجده برگردد در حالى كه در همان لحظه امام سر از سجده برداشته است، اگر در يك سجده چنين اتفاق افتد نمازش صحيح است و اگر در دو سجده باهم باشد نمازش باطل مى شود.

مسأله 1281ـ اگر اشتباهاً سر از ركوع يا سجده بردارد و سهواً يا به خيال اين كه به امام نمى رسد به ركوع يا سجده نرود نمازش صحيح است.

مسأله 1282ـ هرگاه مأموم سهواً قبل از امام به ركوع رود و طورى باشد كه اگر سر بردارد به مقدارى از قرائت امام مى رسد بايد برگردد و قرائت امام را درك كند و با او به ركوع رود و هرگاه مى داند به چيزى از قرائت امام نمى رسد احتياط واجب آن است كه سر بردارد و با امام نماز را تمام كند و نماز را دوباره بخواند.

مسأله 1283ـ در تمام مواردى كه مأموم بايد برگردد اگر عمداً برنگردد نمازش اشكال دارد.

مسأله 1284ـ اگر امام در ركعتى كه تشهّد ندارد اشتباهاً تشهّد بخواند، يا در ركعتى كه قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند، مأموم نبايد تشهّد و قنوت را بخواند، ولى نمى تواند پيش از امام برخيزد، يا پيش از امام به ركوع رود، بلكه بايد مطلب را با علامت و اشاره اى به او حالى كند، و اگر نشد صبر كند تا امام تشهّد و قنوت را تمام كند و بقيّه نماز را با او بخواند.

 

امورى كه در نماز جماعت مستحبّ است

مسأله 1285ـ مستحبّ است امور زيربه اميد ثواب الهى در جماعت رعايت شود:

  اگر مأموم يك مرد است در طرف راست امام، كمى عقب تر از او بايستد و اگر يك زن است در طرف راست امام طورى بايستد كه جاى سجده اش مساوى زانو يا قدم امام باشد و اگر يك مرد و يك زن يا يك مرد و چند زن باشند مرد طرف راست امام و باقى پشت سر امام مى ايستند و اگر چند مرد يا چند زن باشند همه پشت سر امام مى ايستند و اگر چند مرد و چند زن باشند مردها پشت سر امام و زنها پشت سر مردها بايستند. اگر امام و مأموم هر دو زن باشند در يك صف مى ايستند، ولى امام كمى جلوتر مى ايستد. امام در وسط صف بايستد و اهل علم و فضيلت و تقوا در صف اوّل بايستند. صفهاى جماعت منظم باشد آنچنان كه شانه هاى آنان رديف يكديگر قرار گيرد و ميان كسانى كه در يك صف ايستاده اند فاصله اى نباشد.

بعد از گفتن «قَدْ قامَتِ الصَّلاة» مأمومين همگى برخيزند و آماده جماعت شوند. امام جماعت حال مأمومى را كه از ديگران ضعيف تر است رعايت كند و عجله نكند تا افراد ضعيف به او برسند، همچنين ركوع و سجود و قنوت را زياد طولانى نكند، مگر اين كه بداند همه كسانى كه به او اقتدا كرده اند آمادگى دارند.
امام جماعت هنگام قرائت حمد و سوره صداى خود را بلند كند تا مأمومين بشنوند ولى نه بيش از اندازه. اگر امام در ركوع بفهمد شخص يا اشخاصى تازه رسيده اند و مى خواهند اقتدا كنند ركوع را كمى طول بدهد تا به او برسند، ولى بيش از دو برابر ركوع معمولى طول ندهد، هرچند بداند شخص يا اشخاص ديگرى نيز مى خواهند اقتدا كنند.

 

امورى كه در نماز جماعت مكروه است

مسأله 1286ـ شايسته است به اميد ثواب از امور زير بپرهيزند:
1ـ اگر در صفهاى جماعت جا باشد نمازگزار تنها نايستد. 2ـ مأموم ذكرهاى نماز را طورى نگويد كه امام بشنود. 3ـ مسافرى كه نماز ظهر و عصر و عشا را شكسته مى خواند براى كسانى كه مسافر نيستند امامت نكند، همچنين كسى كه مسافر است به شخص حاضر اقتدا نكند (البته منظور از كراهت در اينجا كمتر بودن ثواب است وگرنه نماز جماعت در هر صورت ثواب دارد).

مسأله 1287ـ نماز آيات در چهار صورت واجب مى شوداوّل و دوم گرفتن خورشيد و ماه هرچند مقدار كمى از آنها بگيرد، خواه كسى بترسد يا نه. سوم زلزله، خواه كسى بترسد يا نه. چهارم صاعقه و بادهاى سياه و سرخ و هرگونه حوادث خوفناك آسمانى در صورتى كه بيشتر مردم بترسند، بلكه براى حوادث خوفناك زمينى نيز اگر موجب وحشت بيشتر مردم شود احتياط واجب آن است كه نماز آيات بخوانند.

مسأله 1288ـ هرگاه امورى كه نماز آيات براى آنها واجب است مكرّر اتّفاق بيفتد واجب است براى هريك از آنها يك نماز آيات بخواند، مثل اين كه چند بار زلزله شود، يا گرفتن خورشيد با زلزله همراه گردد، امّا اگر در بين نماز آيات اين امور واقع شود همان يك نماز آيات كافى است.

مسأله 1289ـ لازم نيست تعيين كند نمازى كه مى خواند براى كدام يك از اين حوادث است كه رخ داده، همين اندازه كه نيّت آنچه بر او واجب است بكند كافى است.

مسأله 1290ـ در صورتى نماز آيات واجب است كه اين امور در همان محل رخ دهد و اگر در شهرها و نقاط ديگر رخ دهد بر او واجب نيست.

مسأله 1291ـ در موقع گرفتن خورشيد يا ماه وقت نماز آيات از موقعى است كه شروع به گرفتن كرده و تازمانى كه كاملاً باز نشده ادامه دارد، ولى احتياط مستحب آن است قبل از شروع به باز شدن نمازرابخواند.

مسأله 1292ـ هنگامى كه زلزله يا صاعقه و مانند آن اتّفاق مى افتد بايد بلافاصله نماز آيات را بخواند و اگر نخواند معصيت كرده و احتياط مستحب آن است كه تا آخر عمر هر وقت توانست بخواند.

مسأله 1293ـ اگر بعد از گذشتن وقت بفهمد تمام خورشيد يا ماه گرفته بوده، بايد قضاى نماز آيات را به جا آورد، امّا اگر تمام آن نگرفته باشد قضا واجب نيست.

مسأله 1294ـ اگر به او خبر دهند خورشيد يا ماه گرفته است ولى براى او يقين حاصل نشود و نماز نخواند بعداً معلوم شود كه راست گفته اند، اگر تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد بايد نماز آيات را بخواند وگرنه واجب نيست.

مسأله 1295ـ اگر از گفته منجّمين و اشخاصى كه از اين امور اطّلاع دارند اطمينان پيدا كند كه خورشيد يا ماه گرفته، بايد نماز آيات را بخواند و نيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه مى گيرد و فلان مقدار طول مى كشد و به گفته آنها اطمينان پيدا كند، بايد وقت را رعايت كند.

مسأله 1296ـ اگر در وقتى كه نماز روزانه واجب است نماز آيات بر او واجب شود، هرگاه براى هر دو وقت دارد، هر كدام را اوّل بخواند اشكالى ندارد و اگر وقت يكى از آن دو تنگ شود، بايد اوّل آن را بخواند و اگر وقت هر دو تنگ باشد، بايد اوّل نماز روزانه را بخواند.

مسأله 1297ـاگر در وسط نماز روزانه بفهمد كه وقت نماز آيات تنگ است و وقت نماز روزانه هم تنگ باشد، بايد نماز روزانه را ادامه دهد بعد نماز آيات را بخواند و اگر وقت نماز روزانه تنگ نيست بايد آن را بشكند اوّل نماز آيات را بخواند، بعد نماز روزانه را و اگر در بين نماز آيات بفهمد وقت نماز روزانه تنگ است بايد نماز آيات را بشكند و مشغول نماز روزانه شود و بعد از آن كه نماز را تمام كرد بايد پيش از انجام كارى كه نماز را به هم مى زند، بقيّه نماز آيات را از همان جا كه رها كرده به جا آورد.

مسأله 1298ـ اگر در حال عادت ماهانه يا نفاس، آفتاب يا ماه بگيرد و تا آخر مدّتى كه خورشيد يا ماه بازمى شود از خون حيض و نفاس پاك نشده باشد، نماز آيات بر او واجب نيست و قضا هم ندارد.

 

دستور نماز آيات

مسأله 1299ـ نماز آيات دو ركعت است و هر ركعت پنج ركوع دارد و مى توان آن را دو گونه به جا آورد:

بعد از نيّت، تكبير بگويد و يك حمد و سوره تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد، دوباره يك حمد و يك سوره تمام بخواند، باز به ركوع رود، تا پنج بار اين كار را انجام دهد، بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و برخيزد و ركعت دوم را مانند ركعت اوّل به جا آورد و تشهّد بخواند و سلام دهد. بعد از نيّت و تكبير و خواندن حمد، آيه هاى يك سوره را پنج قسمت كند و يك قسمت از آن را بخواند و به ركوع رود، بعد سر بردارد و قسمت دوم از همان سوره را (بدون حمد) بخواند و به ركوع رود و همين طور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد و بعد به ركوع رود و ركعت دوم را هم به همين صورت به جا آورد، مثلاً سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ» را به ترتيب زير تقسيم كند: قبل از ركوع اوّل: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» بگويد و به ركوع رود بعد بايستد و بگويد: «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ» باز به ركوع رود و سربردارد و بگويد: «اَللّهُ الصَّمَدُ»، باز به ركوع رود و سر بردارد و بگويد: «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» و به ركوع رود و سر بردارد و بگويد: «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوَاً اَحَدٌ»، بعد به ركوع رود و بعد از سر برداشتن دو سجده كند و ركعت دوم را نيز مانند ركعت اوّل به جا آورد و در آخر تشهّد بخواند و سلام گويد.

 

احکام نماز آیات

مسأله 1300ـ مانعى ندارد كه در نماز آيات ركعت اوّل را مطابق يكى از اين دو روش به جا آورد و ركعت دوم را مطابق روش ديگر.

مسأله 1301ـ تمام كارهايى كه در نماز روزانه واجب و مستحبّ است در نماز آيات هم واجب و مستحبّ است، فقط در نماز آيات اذان و اقامه نيست و به جاى آن سه مرتبه به اميد ثواب «الصَّلاة» مى گويد.

مسأله 1302ـ مستحبّ است در هر ركعت قبل از خم شدن براى سجده «سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» وَ «اللّهُ اَكْبَرُ» بگويد و نيز قبل از هر ركوع و بعد از آن تكبير بگويد.

مسأله 1303ـ مستحبّ است قبل از ركوع دهم قنوت بخواند.

مسأله 1304ـ اگر در عدد ركعات شك كند و نداند چند ركعت خوانده و فكرش به جايى نرسد، نماز باطل است، ولى اگر در عدد ركوعها شك كند بنابر كمتر مى گذارد و اگر از محل گذشته يعنى وارد سجده شده باشد اعتنا نمى كند.

مسأله 1305ـ هر يك از ركوعهاى نماز آيات ركن است و اگر عمداً يا سهواً كم و زياد شود نماز باطل است.

 

نماز عيد فطر و قربان

مسأله 1306ـ اين نماز در زمان حضور امام(عليه السلام) واجب است و بايد به جماعت خوانده شود، ولى در زمان ما كه امام(عليه السلام) غايب است مستحب مى باشد و مى توان آن را به جماعت يا فرادى خواند.

مسأله 1307ـ وقت نماز عيد فطر و قربان از اوّل آفتاب است تا ظهر، ولى مستحبّ است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخواند و در عيد فطر مستحبّ است بعد از بلند شدن آفتاب افطار كند و زكات فطره را بدهد و بعد نماز عيد را بجا آورد.

 

دستور نماز عيد فطر و قربان

مسأله 1308ـ نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است، در ركعت اوّل بعد از خواندن حمد و سوره بايد پنج تكبير بگويد و بعد از هر تكبير يك قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تكبير ديگرى بگويد و به ركوع رود، بعد دو سجده به جا آورد و برخيزد و در ركعت دوم چهار تكبير بگويد و بعد از هر تكبير قنوت بخواند و تكبير پنجم را بگويد و به ركوع رود و بعد از ركوع دو سجده به جا آورد و تشهّد بخواند و سلام گويد.

مسأله 1309ـ در قنوت اين نماز هر دعايى كافى است، ولى مناسب است اين دعا را به قصد ثواب بخواند:

«اَللّهُمَّ اَهْلَ الْكِبْرِياءِ وَ الْعَظِمَة وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ اَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوى وَ الْمَغْفِرَةِ اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذَا الْيَوْمِ الَّذِى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمينَ عيداً وَ لِمحَمَّد صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ كِرامَةً وَ مَزيداً اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ اَنْ تُدْخِلَنِى فى كُلِّ خَيْر اَدْخَلْتَ فيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد وَ اَنْ تُخْرِجَني مِنْ كُلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ خَيْرَ ما سَئَلَكَ بِهِ عِبادُكَ الصّالِحُونَ وَ اَعُوذُ بِكَ مِمّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُكَ الْمـُخْلَصُونَ».

 

مستحبّات نماز عيد فطر و قربان

مسأله 1310ـ مستحبّ است در نماز عيد فطر و قربان امور زير را به اميد ثواب پروردگار رعايت كند:

قرائت نماز عيد را بلند بخواند. بعد از نماز دو خطبه بخواند مانند خطبه هاى نماز جمعه با اين تفاوت كه در نماز جمعه قبل از نماز و در نماز عيد بعد از نماز خوانده مى شود (و اين خطبه در صورتى است كه نماز را با جماعت بخواند). در اين نماز سوره مخصوص شرط نيست، ولى بهتر است در ركعت اوّل سوره «سَبِّحِ اسْمِ رَبِّكَ الاْعْلى» و در ركعت دوم سوره «وَ الشَّمْس» بخواند. در روز عيد فطر قبل از نماز عيد با خرما افطار كند و در عيد قربان بعد از نماز قدرى از گوشت قربانى بخورد. پيش از نماز عيد غسل كند و دعاهايى كه قبل از نماز و بعد از آن در كتب دعا آمده بخواند. در نماز عيد بر زمين سجده كند و در موقع گفتن تكبيرها دستها را بلند كند. بعد از نماز مغرب و عشا در شب عيد فطر و بعد از نماز صبح و ظهر و عصر روز عيد و نيز بعد از نماز عيد فطر اين تكبيرها را بگويد: «اَللّهُ اَكْبَرُ، اَللّهُ اَكْبَرُ، لا إلهَ إلاّ اللّهُ وَ اَللّهُ اَكْبَرُ، اللّهُ اَكْبَرُ وَ لِلّهِ الْحَمْدُ، اَللّهُ اَكْبَرُ عَلى ما هَدانا». در عيد قربان بعد از ده نماز كه اوّل آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است، همان تكبيرها را بگويد و بعد از آن اضافه كند: «اَللّهُ اَكْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهِيمَةِ الاْنْعامِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما اَبْلانَا»، ولى اگر روز عيد قربان در منى باشد اين تكبيرات را بعد از پانزده نماز مى گويد كه اوّل آن نماز ظهر روز عيد و آخر آن نماز صبح روز سيزدهم ذى الحجّه است. نماز عيد را در فضاى باز بخواند نه زير سقف.

 

احكام نماز عيد فطر و قربان

مسأله 1311ـ اگر در تكبيرهاى نماز و قنوتهاى آن شك كند چنانچه از محل نگذشته بنابر كمتر بگذارد و اگر بعد معلوم شود كه گفته بود اشكال ندارد.

مسأله 1312ـ اگر از روى سهو، قرائت، يا تكبيرها، يا قنوتها را فراموش كند و بعد از رفتن به ركوع يادش بيايد نمازش صحيح است.

مسأله 1313ـ اگر در نماز عيد يك سجده يا تشهّد را فراموش كند احتياط واجب آن است كه بعد از نماز آن را به جا آورد و اگر كارى كند كه در نمازهاى روزانه سجده سهو دارد احتياط واجب آن است كه سجده سهو را بعد از نماز به جا آورد.

 

روزه

وجوب روزه

مسأله 1314ـ در هر سال واجب است همه افراد مكلّف يك ماه مبارك رمضان را به شرحى كه در مسائل آينده گفته مى شود روزه بدارند.

مسأله 1315ـ روزه آن است كه انسان براى اطاعت فرمان خدا، از اذان صبح تا مغرب، از چيزهايى كه روزه را باطل مى كند و شرح آن در مسائل بعد مى آيد خوددارى كند.

 

نــيّـت

مسأله 1316ـ روزه از عبادات است و لازم است با نيّت به جا آورده شود، در موقع نيّت لازم نيست به زبان بگويد، يا از قلب خود بگذراند همين اندازه كه در نظرش اين باشد كه براى اطاعت فرمان خدا از اذان صبح تا مغرب كارهايى كه روزه را باطل مى كند ترك نمايد كافى است.

مسأله 1317ـ بايد احتياطاً كمى قبل از اذان صبح و كمى هم بعد از مغرب، از انجام اين كارها خوددارى كند تا يقين حاصل كند كه تمام اين مدّت را روزه داشته است.

مسأله 1318ـ كافى است كه در هر شب از ماه مبارك رمضان براى روزه فردا نيّت كند، ولى بهتر است كه در شب اوّل ماه، علاوه براين، نيّت روزه همه ماه را نيز بنمايد.

مسأله 1319ـ نيّت وقت معيّنى ندارد، بلكه هر موقعى تا قبل از اذان صبح نيّت كند كافى است و همين كه براى خوردن سحرى برمى خيزد و اگر از او سؤال شود منظورت چيست؟ بگويد: «قصد روزه دارم» كافى است.

مسأله 1320ـ وقت نيّت براى روزه مستحبّى در تمام روز نيز ادامه دارد حتّى اگر مختصرى به مغرب باقى مانده باشد و تا آن موقع كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده است مى تواند نيّت روزه مستحبّى كند و روزه او صحيح است.

مسأله 1321ـ اگر در ماه رمضان نيّت را فراموش كند چنانچه تا قبل از اذان ظهر يادش بيايد و فوراً نيّت كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد روزه اش صحيح است، امّا اگر بعد از ظهر نيّت كند صحيح نيست.

مسأله 1322ـ هرگاه كسى بخواهد روزه اى غير از روزه ماه رمضان به جا آورد بايد آن را معيّن كند، مثلاً نيّت كند روزه قضا مى گيرم، يا روزه نذر به جا مى آورم ولى در ماه مبارك رمضان همين اندازه كه نيّت كند فردا را روزه مى گيرم كافى است، بلكه اگر نداند ماه رمضان است يا بداند و فراموش كند و روزه ديگرى را قصد كند روزه ماه رمضان حساب مى شود، ولى اگر عمداً در ماه مبارك رمضان نيّت روزه غير ماه رمضان را كند (در حالى كه مى داند در ماه رمضان روزه غير ماه رمضان صحيح نيست) روزه او باطل است، يعنى نه از رمضان حساب مى شود و نه از غير آن.

مسأله 1323ـ لازم نيست در موقع نيّت، معيّن كند كه روز اوّل ماه است يا دوم يا غير آن، حتّى اگر روزى را تعيين كند مثلاً بگويد به نيّت روز دوم ماه روزه مى گيرم بعد معلوم شود سوم بوده، روزه او صحيح است.

مسأله 1324ـ اگر پيش از اذان صبح نيّت روزه كند و بعد بيهوش يا مست شود و در بين روز به هوش آيد در حالى كه هيچ كار خلافى به جا نياورده، احتياط واجب آن است روزه آن روز را تمام كند و قضاى آن را هم به جا آورد.

مسأله 1325ـ اگر نداند يا فراموش كند ماه رمضان است و روزه نگيرد و بعد از ظهر ملتفت شود و يا قبل از ظهر در حالى كه افطار كرده باشد، بايد به احترام ماه رمضان تا مغرب كارهايى كه روزه را باطل مى كند ترك نمايد و بعد از ماه رمضان آن روز را قضا كند.

مسأله 1326ـ اگر كودكى پيش از اذان صبح بالغ شود بايد روزه بگيرد و اگر بعد از اذان بالغ شود و كارى كه روزه را باطل كند انجام نداده باشد احتياط واجب آن است كه روزه را بگيرد و بعد هم قضا كند.

مسأله 1327ـكسى كه روزه قضاى ماه رمضان يا روزه واجب ديگرى بر ذمّه دارد جايز نيست روزه مستحبّى بگيرد و اگر فراموش كند و روزه مستحبّى بگيرد چنانچه قبل از ظهر يادش بيايد مى تواند نيّت خود را به روزه واجب برگرداند، ولى اگر بعد از ظهر باشد روزه او باطل است.

مسأله 1328ـ كسى كه براى روزه شخص مرده اى اجير شده مى تواند روزه مستحبّى براى خودش بگيرد.

مسأله 1329ـ اگر غير از روزه ماه مبارك روزه ديگرى بر انسان واجب باشد، مثلاً نذر كرده كه روز معيّنى را روزه بگيرد، چنانچه عمداً تا اذان صبح نيّت نكند روزه اش باطل است، ولى اگر يادش برود و پيش از ظهر يادش بيايد مى تواند نيّت كند.

مسأله 1330ـ هرگاه روزه واجب غير معيّن بر ذمّه دارد (مانند روزه قضاى ماه رمضان يا روزه كفّاره) وقت نيّت آن تا ظهر باقى است، يعنى چنانچه چيزى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد وقبل از ظهر نيّت كند روزه او صحيح است.

مسأله 1331ـ هرگاه كافرى در ماه رمضان پيش از ظهر مسلمان شود چنانچه تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده، بنابر احتياط واجب روزه بگيرد و قضا هم ندارد، همچنين اگر مريض پيش از ظهر خوب شود و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد بايد نيّت روزه كند و احتياطاً قضا هم نمايد، ولى اگر بعد از ظهر خوب شود روزه آن روز واجب نيست فقط بايد قضاى آن را به جا آورد.

مسأله 1332ـ يوم الشّك يعنى روزى كه انسان شك دارد آخر ماه شعبان است يا اوّل ماه رمضان، روزه آن واجب نيست و اگر بخواهد روزه بگيرد بايد نيّت ماه شعبان كند، يا اگر روزه قضا به ذمه دارد نيّت قضا كند و چنانچه بعداً معلوم شود ماه رمضان بوده از رمضان حساب مى شود، ولى اگر در اثناء روز بفهمد بايد فوراً نيّت خود را به روزه ماه رمضان برگرداند.

مسأله 1333ـ هرگاه در ماه رمضان يا هر روزه واجب معيّن ديگر، از نيّت روزه برگردد، يا مردّد شود كه روزه بگيرد يا نه، روزه اش باطل مى شود، همچنين اگر نيّت كند چيزى كه روزه را باطل مى كند به جا آورد، مثلاً تصميم بر خوردن غذا بگيرد، روزه اش باطل مى شود، هرچند اصلاً غذا هم نخورد، مگر اين كه در آن حال توجّه نداشته باشد كه فلان عمل روزه را باطل مى كند.

مسأله 1334ـ در روزه مستحب و روزه واجبى كه وقت آن معيّن نيست (مانند روزه قضا) اگر قصد كند يكى از مبطلات روزه را انجام دهد يا مردّد شود كه به جا آورد يا نه، چنانچه به جا نياورد و پيش از ظهر دوباره نيّت كند روزه اش صحيح است.

 

كارهايى كه روزه را باطل مى كند

مسأله 1335ـ كارهايى كه روزه را باطل مى كند بنابر احتياط نُه چيز است:

خوردن و آشاميدن، جماع، استمناء، دروغ بستن به خدا و پيغمبر(صلى الله عليه وآله)و ائمّه(عليهم السلام)، رساندن غبار غليظ به حلق، فرو بردن سر در آب، باقى ماندن بر جنابت يا حيض يا نفاس تا اذان صبح، اماله كردن با مايعات، قى كردن عمدى.

 

احكام كارهايى كه روزه را باطل مى كند

1ـ خوردن و آشاميدن

مسأله 1336ـ خوردن و آشاميدن از روى عمد روزه را باطل مى كند، خواه از چيزهاى معمولى باشد مانند نان و آب و يا غير معمولى مانند برگ درختان، كم باشد يا زياد، حتّى اگر مسواك را از دهان بيرون آورده، دوباره داخل دهان كند و رطوبت آن را فرو برد روزه اش باطل مى شود، مگر آن كه رطوبت مسواك كم باشد و در آب دهان از بين برود.

مسأله 1337ـ اگر هنگامى كه مشغول خوردن غذا يا نوشيدن آب است بفهمد صبح شده، بايد آنچه را در دهان است بيرون آورد و اگر عمداً فرو برد روزه اش باطل است و كفّاره نيز دارد.

مسأله 1338ـ خوردن و آشاميدن از روى سهو و فراموشى روزه را باطل نمى كند.

مسأله 1339ـ احتياط واجب آن است كه روزه دار از تزريق آمپولها و سرمهايى كه به جاى غذا يا دوا به كار مى رود خود دارى كند، ولى تزريق آمپول هايى كه عضو را بى حس مى كند اشكال ندارد.

مسأله 1340ـ كسى كه مى خواهد روزه بگيرد بهتر است پيش از اذان صبح دندانهايش را بشويد و خلال كند و اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى رود احتياط واجب آن است كه قبلاً آن را بشويد و خلال كند و اگر نكند و غذا فرو رود روزه را تمام كند و بعد قضا نمايد.

مسأله 1341ـ فرو بردن آب دهان، هر چند به واسطه خيال كردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمى كند، و فرو بردن اخلاط سر و سينه تا به فضاى دهان نرسيده اشكال ندارد، امّا اگر داخل فضاى دهان شود احتياط واجب آن است كه آن را فرو نبرد.

مسأله 1342ـ جويدن غذا براى بچّه و همچنين چشيدن غذا و مانند آن و شست و شوى دهان با آب يا داروها اگر چيزى از آن فرو نرود روزه را باطل نمى كند و اگر بدون اراده به حلق برسد اشكالى ندارد، ولى اگر از اوّل بداند بى اختيار به حلق مى رسد روزه اش باطل است و قضا و كفّاره دارد.

مسأله 1343ـ اگر روزه دار به اندازه اى تشنه شود كه طاقت تحمّل آن را ندارد و يا ترس بيمارى و تلف داشته باشد، مى تواند به اندازه ضرورت آب بنوشد، ولى روزه او باطل مى شود و اگر ماه رمضان باشد بايد بقيّه روز را امساك كند.

مسأله 1344ـ انسان نمى تواند به خاطر ضعف، روزه را بخورد، ولى اگر بقدرى ضعف پيدا كند كه تحمّل آن بسيار مشكل شود، مى تواند روزه را بخورد و همچنين اگر خوف بيمارى داشته باشد.

 

2ـ جماع

مسأله 1345ـ «جماع» (نزديكى با زن) روزه هر دو طرف را باطل مى كند، هرچند فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد و اگر كمتر از آن باشد و منى هم بيرون نيايد باطل نمى شود و هرگاه شك كند كه اين مقدار داخل شده يا نه روزه اش صحيح است.

مسأله 1346ـ هرگاه از روى فراموشى جماع كند و يا از روى اجبار بطورى كه هيچ اختيارى نداشته باشد، روزه باطل نمى شود، ولى چنانچه در بين جماع يادش بيايد، يا اجبار برطرف شود، بايد فورا ترك كند و الاّ روزه او باطل است.

 

3ـ استمناء

مسأله 1347ـ اگر روزه دار با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد روزه اش باطل مى شود، امّا اگر بى اختيار در حال خواب يا بيدارى بيرون آيد، روزه باطل نمى شود.

مسأله 1348ـ هرگاه روزه دار مى داند كه اگر در روز بخوابد محتلم مى شود، يعنى در خواب منى از او بيرون مى آيد، جايز است بخوابد و چنانچه محتلم شود براى روزه او اشكالى ندارد.

مسأله 1349ـ هرگاه روزه دار در حال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى كند.

مسأله 1350ـ شخص روزه دارى كه محتلم شده مى تواند بول و استبراء از بول كند هر چند مى داند بهواسطه آن باقيمانده منى از مجرا بيرون مى آيد، حتّى اگر غسل كرده باشد اين كار براى روزه اش ضررى ندارد هر چند با خارج شدن باقيمانده منى از مجرا بايد مجدّداً غسل كند.

مسأله 1351ـ روزه دارى كه محتلم شده اگر بداند منى در مجرا باقى مانده و در صورتى كه پيش از غسل بول نكند بعد از غسل منى بيرون مى آيد بهتر است قبلاً بول كند ولى واجب نيست.

مسأله 1352ـ اگر روزه دار به قصد بيرون آمدن منى استمناء كند روزه اش باطل مى شود هر چند منى از او بيرون نيايد.

مسأله 1353ـ اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن منى مثلاً با همسر خود بازى و شوخى كند در صورتى كه عادت نداشته باشد كه به اين مقدار بازى و شوخى منى از او خارج شود روزه اش صحيح است، ولى اگر اتّفاقاً منى بيرون آيد روزه اش اشكال دارد، مگر اين كه قبلاً مطمئن بوده كه منى از او خارج نمى شود.

 

4ـ دروغ بستن به خدا و پيامبر (صلى الله عليه و آله) و امامان (عليهم السلام)

مسأله 1354ـ هرگاه روزه دار دروغى به خدا و پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و جانشينان معصوم او(عليهم السلام) نسبت دهد خواه با گفتن باشد، يا نوشتن، يا اشاره و مانند آن، بنابراحتياط واجب روزه اش باطل مى شود، هر چند بلافاصله توبه كند. دروغ بستن به ساير انبيا و فاطمه زهرا(عليها السلام) نيز همين حكم را دارد.

مسأله 1355ـ هرگاه بخواهد خبرى را نقل كند كه از راست يا دروغ بودن آن اطّلاعى ندارد، بايد از كسى كه آن خبر را گفته، يا از كتابى كه در آن نوشته شده نقل نمايد، مثلاً بگويد: فلان راوى چنين مى گويد و يا در فلان كتاب چنان نوشته شده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود...

مسأله 1356ـ اگر چيزى را به اعتقاد اين كه راست است از قول خدا يا پيغمبر(صلى الله عليه وآله)نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده روزه اش صحيح است، ولى بعكس اگر چيزى را دروغ مى دانست و به خدا و پيغمبر نسبت داد و بعداً معلوم شد صحيح بوده، روزه اش اشكال دارد.

مسأله 1357ـ اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمداً به خدا و پيغمبر نسبت دهد روزه اش اشكال دارد.

مسأله 1358ـ اگر از شخص روزه دار سؤال كنند كه آيا پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) چنين مطلبى را فرموده، و او عمداً بگويد: آرى، در حالى كه پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نگفته باشد، يا بگويد: نه، درحالى كه پيغمبر(صلى الله عليه وآله) گفته باشد، روزه اش اشكال دارد.

مسأله 1359ـ اگر در نقل احكام شرعيّه عمداً دروغ گويد، مثلاً واجبى را غير واجب و حرامى را حلال ذكر كند، اگر منظورش نسبت دادن آن حكم به خدا يا پيغمبر(صلى الله عليه وآله)باشد، روزه اش اشكال دارد و اگر قصدش نسبت دادن فتوا به مجتهد است كار حرامى كرده، امّا روزه اش باطل نمى شود و كسى كه بدون اطّلاع، حكم مشكوكى را نقل مى كند، نيز همين حكم را دارد.

 

5ـ رساندن غبار غليظ به حلق

مسأله 1360ـ رساندن غبار غليظ به حلق هرگاه در حلق تبديل به گِل شود و فرو رود روزه را باطل مى كند، در غير اين صورت روزه صحيح است، خواه غبار چيزى باشد كه خوردن آن حلال است مانند آرد، يا غبار چيزى كه خوردن آن حرام است.

مسأله 1361ـ هرگاه به واسطه باد يا جارو كردن زمين، غبار غليظى برخيزد و بر اثر عدم مواظبت به حلق برسد، روزه اش باطل مى شود (همانطور كه در مسأله قبل آمد)

مسأله 1362ـ احتياط واجب آن است كه روزه دار از كشيدن سيگار و تنباكو و ساير دخانيات پرهيز كند و بخار غليظ نيز به حلق نرساند، ولى رفتن به حمّام اشكال ندارد، هرچند فضاى حمّام را بخار گرفته باشد.

مسأله 1363ـ اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند، يا بى اختيار و بدون اراده، غبار و مانند آن به حلق او رسد، روزه اش باطل نمى شود.

مسأله 1364ـ درجايى كه احتمال مى دهدغبار يا دود به حلق برسدبايد احتياط كند، ولى اگر يقين يا گمان داشته باشد به حلق نمى رسد روزه اش صحيح است.

 

6ـ فرو بردن سر در آب (ارتماس)

مسأله 1365ـ روزه دار بنابر احتياط واجب تمام سر را عمداً در آب فرونبرد، حتّى اگر بقيّه بدن بيرون ازآب باشد، امّا اگر تمام بدن و قسمتى از سر زير آب برود ولى مقدارى از سر بيرون باشد روزه باطل نمى شود، فرو بردن سر در مايعاتى مانند گلاب و آبهاى مضاف ديگر حكم آب مطلق را دارد.

مسأله 1366ـ اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر را دفعه ديگر، در آب فرو برد، روزه اش صحيح است، ولى اگر تمام سر را زير آب ببرد امّا مقدارى از موها بيرون بماند روزه اش اشكال دارد.

مسأله 1367ـ كسى كه براى نجات غريق مجبور است سر را در آب فرو ببرد روزه اش اشكال دارد، ولى به عنوان نجات جان مسلمانى اين كار واجب است و بعداً قضا كند.

مسأله 1368ـ غوّاصان اگر سر خود را در كلاهك پنهان كنند و با آن زير آب روند روزه آنها صحيح است.

مسأله 1369ـ اگر روزه دار بى اختيار در آب بيفتد، يا او را در آب بيندازند و سر او زير آب رود، يا فراموش كند كه روزه است سر در آب فرو برد، روزه او باطل نمى شود، ولى اگر يادش بيايد بنابر احتياط واجب بايد فوراً سر را از آب بيرون آورد.

مسأله 1370ـ اگر فراموش كند كه روزه است و به نيّت غسل سر را زير آب كند روزه و غسل او هر دو صحيح است، ولى اگر بداند روزه واجب معيّن است و عمداً چنين كند بنابر احتياط واجب هم روزه را بايد قضا كند و هم غسل را دوباره انجام دهد.

 

7ـ باقى ماندن بر جنابت تا اذان صبح

مسأله 1371ـ اگر شخص جنب عمداً تا صبح غسل نكند بنابر احتياط واجب روزه اش باطل است ولى اگر توانايى برغسل ندارد يا وقت تنگ است تيمّم نمايد، امّا اگر از روى عمد نباشد روزه اش صحيح است و زنى كه از حيض يا نفاس پاك شده و تا اذان صبح غسل نكرده در حكم كسى است كه باقى بر جنابت مانده است.

مسأله 1372ـ باطل شدن روزه به خاطر بقاء بر جنابت مخصوص روزه ماه رمضان و قضاى آن است و در روزه هاى ديگر موجب بطلان نمى شود.

مسأله 1373ـ اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از يك يا چند روز يادش بيايد، بايد روزه هر چند روزى را كه يقين دارد جنب بوده قضا نمايد، مثلاً اگر نمى داند سه روز جنب بوده يا چهارروز، بايد سه روز را قضا كند و قضاى روز چهارم احتياط مستحبّ است.

مسأله 1374ـ كسى كه در شب ماه رمضان وقت براى غسل و تيمّم ندارد اگر خود را جنب كند روزه اش اشكال دارد و احتياطاً قضا و كفّاره به جا آورد، همچنين اگر براى غسل وقت ندارد و فقط براى تيمّم وقت دارد.

مسأله 1375ـ اگر گمان كند به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب كند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده و تيمّم كند روزه اش صحيح است.

مسأله 1376ـ كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند اگر بخوابد تا صبح بيدار نمى شود نبايد بخوابد و چنانچه بخوابد و بيدار نشود روزه اش اشكال دارد و بنابر احتياط واجب بايد قضا و كفّاره به جا آورد، امّا اگر احتمال دهد كه بيدار مى شود، مى تواند بخوابد، و احتياط اين است كه در دفعه دوم كه بيدار شد نخوابد تا غسل كند.

مسأله 1377ـ كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى داند يا احتمال مى دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان بيدار نشود روزه اش صحيح است، ولى اگر تصميم بر غسل نداشته باشد يا مردّد باشد كه غسل بكند يا نه، در اين صورت اگر بيدار نشود روزه اش اشكال دارد.

مسأله 1378ـ هرگاه چنين كسى بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح براى غسل كردن بيدار مى شود چنانچه بخوابد و بيدار نشود احتياطاً بايد روزه آن روز را قضا كند، هم چنين است اگر براى دفعه سوم بخوابد و بيدار نشود، ولى در هيچ يك از اينها كفّاره بر او واجب نمى شود.

مسأله 1379ـ خوابى كه در آن محتلم شده خواب اوّل حساب نمى شود ولى اگر از آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد خواب اوّل حساب مى شود.

مسأله 1380ـ هرگاه روزه دار در روز محتلم شود بهتر است فوراً غسل كند امّا اگر نكند براى روزه اش اشكالى ندارد.

مسأله 1381ـ هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده روزه اش صحيح است، خواه بداند پيش از اذان محتلم شده، يا بعد از آن و يا شك داشته باشد.

مسأله 1382ـ كسى كه مى خواهد قضاى روزه ماه رمضان را بگيرد اگر بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان صبح محتلم شده، اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست بنابر احتياط واجب روز ديگرى را روزه بگيرد، اگر وقت قضاى روزه تنگ است مثلاً پنج روز قضا به ذمّه دارد پنج روز هم بيشتر به ماه رمضان باقى نمانده، همان روز را روزه بگيرد و روزه اش صحيح است.

مسأله 1383ـ اگر در ماه مبارك رمضان پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى غسل وقت ندارد تيمّم كند و روزه اش صحيح است، امّا اگر براى هيچ كدام از غسل و تيمّم وقت ندارد بايد بعداً غسل كند و روزه او نيز صحيح است.

مسأله 1384ـ اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود نمى تواند روزه بگيرد، همچنين اگر در اثناء روز خون حيض يا نفاس ببيند اگر چه نزديك مغرب باشد.

مسأله 1385ـ اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و در غسل كردن كوتاهى كند، بنابراحتياط واجب روزه اش باطل است، ولى چنانچه كوتاهى نكند، مثلاً منتظر باشد كه حمّام باز شود يا آب حمّام گرم شود و تا اذان غسل نكند در صورتى كه تيمّم كرده باشد روزه او صحيح است.

مسأله 1386ـ زنى كه در حال استحاضه است بايد غسل خود را به تفصيلى كه در احكام استحاضه گفته شد به جا آورد و روزه او صحيح است.

مسأله 1387ـ كسى كه مسّ ميّت كرده و غسل مسّ ميّت بر او واجب شده، مى تواند بدون غسل مسّ ميّت روزه بگيرد و اگر در حال روزه هم مسّ ميّت كند روزه اش باطل نمى شود، ولى براى نماز بايد غسل كند.

8ـ اماله كردن با مايعات

مسأله 1388ـ تنقيه (اماله كردن) با مايعات روزه را باطل مى كند هر چند براى معالجه بيمارى و از روى ناچارى باشد، ولى استعمال شيافها براى معالجه اشكال ندارد و احتياط واجب آن است كه از استعمال شيافهايى كه براى تغذيه است خوددارى شود.

 

9ـ قى كردن

مسأله 1389ـ قى كردن از روى عمد روزه را باطل مى كند، هرچند براى نجات از مسموميّت و درمان بيمارى و مانند آن باشد، ولى قى كردن بدون اختيار يا از روى سهو روزه را باطل نمى كند.

مسأله 1390ـ اگر در شب چيزى بخورد كه مى داند در روز بى اختيار قى مى كند روزه باطل نمى شود، ولى احتياط مستحب اين است كه چنين كارى نكند و اگر كرد، روزه را قضا نمايد.

مسأله 1391ـ واجب نيست روزه دار با فشار آوردن به خود از قى كردن خوددارى كند، ولى اگر ضرر و مشقّتى نداشته باشد بهتر است جلوگيرى كند.

مسأله 1392ـ اگر خرده هاى غذا يا حشره اى مانند مگس بى اختيار در گلوى روزه دار برود چنانچه بقدرى پايين برود كه نمى توان آن را بيرون آورد روزه اش صحيح است و اگر بتواند آن را بيرون آورد بايد چنين كند و بيرون آوردنش ضررى براى روزه ندارد، بلكه اگر در اين حال فرو برد روزه اش باطل است.

مسأله 1393ـ هرگاه يقين دارد كه به واسطه آروغ زدن چيزى از گلو بيرون مى آيد كه به آن قى كردن مى گويند نبايد عمداً آروغ بزند، ولى اگر يقين نداشته باشد اشكال ندارد و هر گاه بر اثر آروغ زدن بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد بايد آن را بيرون بريزد و اگر عمداً فرو ببرد روزه اش باطل است، ولى اگر بى اختيار فرو رود اشكالى ندارد.

مسأله 1394ـ هرگاه يكى از امور نه گانه اى كه قبلاً گفته شد سهواً يا بدون اختيار به جا آورد روزه اش صحيح است، ولى جنب اگر بخوابد و تا اذان صبح غسل نكند روزه اش به شرحى كه قبلاً گفته شد اشكال دارد.

مسأله 1395ـ اگر روزه دار سهواً يكى از كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد به گمان اين كه روزه اش باطل شده دوباره يكى از آنها را عمداً به جا آورد روزه اش باطل نمى شود، ولى احتياط مستحب قضاى آن است.

مسأله 1396ـ اگر چيزى را به زور در گلوى روزه دار بريزند، يا سر او را در آب فرو برند، روزه اش باطل نمى شود، ولى اگر مجبورش كنند كه خودش افطار كند، مثلاً به او بگويند اگر غذا نخورى ضرر جانى يا مالى به تو مى زنيم و او براى جلوگيرى از ضرر، غذا بخورد روزه اش باطل مى شود.

مسأله 1397ـ احتياط واجب آن است كه روزه دار به جايى نرود كه مى داند چيزى در گلويش مى ريزند يا مجبورش مى كنند كه روزه را افطار كند، امّا اگر قصد رفتن كند و نرود يا بعد از رفتن چيزى به خوردش ندهند روزه اش صحيح است.

 

كارهايى كه براى روزه دار مكروه است

مسأله 1398ـ چند كار براى روزه دار مكروه است از جمله:

ريختن دوا در چشم

سرمه كشيدن در صورتى كه مزه يا بوى آن به حلق برسد.

انجام كارهايى كه باعث ضعف مى شود، مانند خون گرفتن و حمّام رفتن.

انفيه كشيدن اگر نداند به حلق مى رسد، ولى اگر بداند به حلق مى رسد جايز نيست.

بو كردن گياههاى معطّر

نشستن زن در آب، بنابر احتياط

استعمال شياف بنابر احتياط

تر كردن لباس بر بدن

كشيدن دندان و هر كارى كه سبب خون آمدن از دهان و موجب ضعف شود.

10ـ مسواك كردن با چوب تازه

11ـ بوسيدن همسر بدون قصد بيرون آمدن منى و هر كارى كه شهوت را به حركت در آورد، امّا اگر به قصد بيرون آمدن منى باشد روزه او باطل مى شود.

 

مواردى كه قضا و كفّاره واجب است

مسأله 1399ـ كارهايى كه روزه را باطل مى كند اگر عمداً و با علم و اطّلاع انجام دهد، علاوه بر اين كه روزه او باطل مى شود و قضا دارد، كفّاره نيز دارد; ولى اگر به خاطر ندانستن مسأله باشد كفّاره ندارد، ولى احتياط آن است كه قضا كند. همچنين هرگاه انسان شك دارد مغرب شده يا نه.

مسأله 1400ـ هرگاه به واسطه بى اطّلاعى و ندانستن مسأله، كارى را انجام دهد كه مى داند حرام است، ولى نمى دانسته است كه روزه را باطل مى كند بنابر احتياط كفّاره بر او واجب است.

 

كفّاره روزه

مسأله 1401ـ كفّاره روزه يكى از سه چيز است: آزاد كردن يك بنده، يا دو ماه روزه گرفتن، يا شصت فقير را سير كردن (و اگر به هر كدام يك «مُد» كه تقريباً 750 گرم است گندم يا جو يا مانند آنها بدهد كافى است). و در زمان ما كه بنده آزاد كردن موضوع ندارد در ميان دو چيز ديگر مخيّر است و به جاى گندم مى تواند مقدار نانى بدهد كه گندم آن به اندازه يك «مُد» است.

مسأله 1402ـ هرگاه هيچ يك از اين سه كار ممكن نشود هر چند «مُد» كه مى تواند به فقرا اطعام كند و اگر نتواند بايد 18 روز روزه بگيرد و اگر نتواند هر چند روز كه مى تواند به جا آورد و اگر نتواند استغفار كند و همين اندازه كه در قلب بگويد: «استغفراللّه» كافى است و واجب نيست بعداً كه قدرت پيدا كرد كفّاره رابدهد.

 

احكام كفّاره روزه

مسأله 1403ـ كسى كه شصت روزه را براى كفّاره انتخاب كرده، احتياط واجب آن است كه 31 روز آن را پى در پى به جا آورد، ولى در 18 روز كه در بالا گفته شد پى در پى به جا آوردن لازم نيست.

مسأله 1404ـ در جايى كه بايد پى در پى روزه بگيرد اگر در وسط يك روز را عمداً روزه نگيرد بايد همه را از نو به جا آورد، ولى اگر مانعى پيش آيد مانند عادت ماهانه و نفاس و سفرى كه ناچار از انجام آن است مى تواند بعد از رفع مانع ادامه دهد و لازم نيست از سر بگيرد.

مسأله 1405ـ اگر روزه دار به چيز حرامى روزه خود را باطل كند، بنابر احتياط واجب بايد كفّاره جمع بدهد، يعنى هم يك بنده آزاد كند و هم دو ماه روزه بگيرد و هم شصت فقير را سير كند (يا به هر كدام از آنها يك مد طعام كه تقريبا 750 گرم است بدهد) و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد هر كدام كه ممكن است بايد انجام دهد (خواه آن چيز حرام، مانند شراب و زنا باشد يا مانند نزديكى كردن با همسر خود در عادت ماهانه).

مسأله 1406ـ هرگاه روزه دار نسبت دروغ به خدا و پيغمبر(صلى الله عليه وآله) دهد يك كفّاره كافى است و كفّاره جمع لازم نيست.

مسأله 1407ـ اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند يك كفّاره بر او واجب است و در صورتى كه جماع او حرام باشد يك كفّاره جمع و همچنين اگر در يك روز چند مرتبه كارهاى ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.

مسأله 1408ـ اگر روزه دار روزه خود را به چيز حلالى باطل كند، بعد كار حرامى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد احتياط واجب آن است براى هر كدام يك كفّاره بدهد.

مسأله 1409ـ هرگاه روزه دار آروغ بزند و چيزى در دهانش بيايد نبايد آن را فرو ببرد، و الاّ روزه او باطل مى شود و قضا و كفّاره دارد، ولى كفّاره جمع لازم نيست.

مسأله 1410ـ اگر نذر كند كه روز معيّنى را براى خدا روزه بگيرد چنانچه عمداً روزه نگيرد يا روزه خود را باطل كند بايد كفّاره بدهد (و كفّاره آن مانند كفّاره ماه رمضان است).

مسأله 1411ـ هرگاه به گفته كسى كه سخنش قابل اعتماد نيست و مى گويد مغرب شده افطار كند، بعد بفهمد مغرب نبوده، قضا و كفّاره بر او واجب است.

مسأله 1412ـ هرگاه روزه خود را عمداً باطل كند، بعد به مسافرت برود، كفّاره از او ساقط نمى شود، ولى اگر عمداً روزه خود را باطل كند بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا بيمارى براى او پيدا شود كفّاره بر او واجب نيست.

مسأله 1413ـ هرگاه يقين كند كه آن روز اوّل ماه رمضان است و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده، كفّاره بر او واجب نيست.

مسأله 1414ـ همچنين اگر شك كند آخر رمضان است يا اوّل شوال و عمداً روزه را باطل كند بعد معلوم شود روز عيد بوده كفّاره ندارد.

مسأله 1415ـ هرگاه روزه دار در ماه رمضان با همسر خود كه روزه دار است جماع كند چنانچه او را مجبور كرده باشد بايد كفّاره روزه خود و زنش را هر دو بدهد و اگر او به جماع راضى بوده، بر هر كدام يك كفّاره واجب مى شود، ولى اگر اجبار به مفطرات ديگر كند گناه كرده، امّا كفّاره بر هيچ كدام واجب نيست، امّا آن كسى كه روزه اش را خورده بايد قضا كند.

مسأله 1416ـ هرگاه زن روزه دار شوهر روزه دار خود را مجبور به جماع نمايد فقط يك كفّاره بر او واجب است و لازم نيست كفّاره شوهر را بدهد.

مسأله 1417ـ هرگاه زن در آغاز، مجبور بوده و در اثناء راضى شده احتياط واجب آن است كه مرد دو كفّاره بدهد و بر زن چيزى جز قضا لازم نيست.

مسأله 1418ـ هرگاه كسى به واسطه مسافرت يا بيمارى روزه نگيرد نمى تواند همسر خود را مجبور به جماع نمايد و اگر او را مجبور كند گناه كرده، ولى لازم نيست كفّاره او را هم بدهد.

مسأله 1419ـ به جا آوردن كفّاره واجب فورى نيست ولى نبايد طورى باشد كه بگويند كوتاهى مى كند.

مسأله 1420ـ اگر چند سال بگذرد و كفّاره را به جا نياورد چيزى بر آن اضافه نمى شود.

مسأله 1421ـ كسى كه براى كفّاره روزه، اطعام شصت فقير را انتخاب كرده بايد به هر كدام يك مد طعام (تقريبا 750 گرم) بدهد و نمى تواند چند مد را به يك نفر بدهد، مگر اين كه دسترسى به شصت فقير پيدانكند، ولى اگر اطمينان داشته باشد كه فقير طعام را به عيالات خود مى دهد و با آنها مى خورد، مى تواند براى هر يك از عيالات او، هر چند صغير باشند، يك مد به آن فقير بدهد.

مسأله 1422ـ كسى كه قضاى روزه ماه رمضان را گرفته جايز نيست بعد از ظهر روزه را باطل كند و اگر عمداً چنين كارى كند بايد به ده نفر فقير هر كدام يك مد طعام بدهد و اگر نمى تواند بايد سه روز پى در پى روزه بگيرد.

next page

fehrest page

back page

 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved