next page

fehrest page

back page

حجّ

مسئله 1521- حجّ در تمام عمر يك مرتبه بر كسى كه علاوه بر دارا بودن شرايط عامّه تكليف )بلوغ، عقل، قدرت، علم( مستطيع هم باشد واجب مى‏شود، و استطاعت به چند چيز حاصل مى‏گردد:

 1 - داشتن مخارج رفتن و برگشتن به حسب نياز و شأن خود.

 2 - داشتن مخارج كسانى كه شرعاً يا عرفاً مخارج آنها بر او واجب است.

 3 - داشتن مال يا كسبى كه بعد از بازگشت بتواند به حسب حال و شأن خود زندگى كند.

مسئله 1522- حجّ براى غير بالغ گرچه بدون اذن ولى باشد، مستحب است و اگر اعمال حجّ را به صورت كامل و صحيح انجام داد، اين حجّ كفايت از حجّ واجب او مى‏كند و در صورتى كه پس از بلوغ مستطيع شد، لازم نيست حجّ را اعاده نمايد.

مسئله 1523- اگر به گمان اينكه بالغ نشده قصد حجّ استحبابى كند و بعد معلوم شود بالغ بوده، حجّ او كفايت از حجّ واجب مى‏كند.

مسئله 1524- مستحب است سرپرست طفل غير مميّز و ديوانه آنها را محرم كند و اگر ممكن است تلبيه را به آنها تلقين نمايد و اگر تلقين ممكن نيست خودش به جاى آنها بگويد و بعد از احرام بايد آنها را از محرّمات احرام بازدارد و اگر باز ندارد كفّاره بر سرپرست است چنانكه قربانى نيز به عهده اوست و تمام اعمال عمره و حجّ را اگر مى‏توانند خود آنها به جا آورند و اگر نمى‏توانند سرپرست آنها نيابت مى‏كند يا در مثل طواف آنها را طواف دهد.

مسئله 1525- اگر در وقت درك مشعر الحرام نابالغ بالغ شد يا مجنون عاقل گرديد حجّ او كفايت از حجّ واجب مى‏كند.

مسئله 1526- حجّ بر ديوانه واجب نيست ولى اگر ديوانه ادوارى باشد و در ايّام حجّ عاقل باشد و بتواند اعمال را به جا آورد حجّ بر او واجب است، ولى اگر ديوانگى او در موسم حجّ باشد حجّ بر او واجب نيست و لازم نيست سرپرست او قبل يا بعد از مردن او براى او نايب بگيرد.

مسئله 1527- اگر عاقل در حال احرام ديوانه شود يا كسى در حال احرام مريض شود و نتواند اعمال را به جا آورد سرپرست آنها )ولىّ آنها يا رئيس كاروان و مانند آنها( بايد در اعمالى كه قابل نيابت است مانند ذبح و رمى از آنها نيابت كند و در مثل طواف آنها را طواف دهد و در مثل وقوف آنها را به عرفات و مشعر ببرد و در تقصير آنها را تقصير كند. در اين صورت حجّ آنها صحيح است و در صورتى كه در سالهاى بعد ديوانه عاقل شود يا مريض سالم گردد، اعاده حجّ لازم نيست.

مسئله 1528- اگر عاقل در حال احرام ديوانه شود يا كسى در حال احرام مريض شود و نتواند اعمال را به جا آورد و بردن آنها نيز به عرفات و مشعر ممكن نباشد، حجّ آنها تبديل به عمره مفرده مى‏شود و اگر ممكن است آنها را طواف و سعى مى‏دهند و اگر ممكن نيست از طرف آنها نيابت مى‏كنند و آنها را تقصير مى‏نمايند و با اين عمل از احرام بيرون مى‏آيند، ولى حجّ آنها كفايت از حجّ واجب نمى‏كند.

مسئله 1529- حجّ بر كسى واجب مى‏شود كه قدرت براى اعمال حجّ داشته باشد بنابراين اگر كسى مريض است و حجّ رفتن براى او مشقّت دارد يا راه باز نيست يا نوبت او نشده است يا امنيّت ندارد يعنى در راه يا در آنجا خطرى متوجّه جان يا مال اوست و يا با نبودن در وطن امنيّت مالى يا ناموسى ندارد حجّ او واجب نيست.

مسئله 1530- اگر بداند حجّ او سبب ترك واجب مهم‏تر مى‏شود نظير ترك نماز يا جهاد، يا آنكه حجّش متوقف بر فعل حرامى است كه اجتناب از آن مهم‏تر از حجّ باشد نظير سلطه اجانب بر او يا ابتلاى به زنا و مانند آنها، حجّ بر او واجب نيست.

مسئله 1531- اگر حجّ او متوقف بر ترك واجبى است كه حجّ مهم‏تر از آن است نظير مخالفت نهى پدر يا مادر يا شوهر، و يا متوقف است بر گناهى كه حجّ مهم‏تر از اجتناب از آن گناه است نظير نگاه نامحرم به او، يا تزريق آمپول به وسيله نامحرم و مانند اينها، حجّ بر او واجب است.

مسئله 1532- هرگاه با اينكه حجّ خوف خطر داشت يا مستلزم ترك واجب مهم‏تر يا به جا آوردن فعل حرام بود به حجّ رود و آن خطر به او برسد و يا واجب را ترك و حرام را به جا آورد، گرچه گناه كرده است ولى حجّ او صحيح و كفايت از حجّ واجب او مى‏كند.

مسئله 1533- اگر كسى مريض يا پير است و قدرت براى رفتن مكه ندارد اگر همان سال مستطيع شده است حجّ بر او واجب نيست و اگر قبلاً مستطيع بوده است و مى‏توانسته به حجّ برود و نرفته است حجّ بر او واجب است و بايد در حال حيات نايب بگيرد.

مسئله 1534- اگر كسى نذر كند كه همه ساله روز عرفه مثلاً حضرت رضاعليه السلام را زيارت كند و بعد از اين نذر مستطيع شود، نذر منحل و حجّ بر او واجب مى‏شود و همچنين است اگر نذر كرده باشد كه همه ساله مكه رود و بعد از اين نذر مستطيع شود نذرش منحل و بايد حجّ واجب به جا آورد.

مسئله 1535- هرگاه حجّ بر كسى واجب شود و در به جا آوردنش اهمال و تأخير كند تا استطاعتش از بين برود واجب است به هر ترتيبى شده تا به حدّ حرج نرسيده است حجّ را به جا آورد.

مسئله 1536- اگر كسى نمى‏دانست كه يكى از واجبات، حجّ است يا نمى‏دانست كه مستطيع شده و حجّ بر او واجب است و حجّ نرفت تا از استطاعت افتاد حجّ بر او واجب نيست.

مسئله 1537- اگر كسى نمى‏داند كه قدرت براى حجّ دارد يا نه، نظير اينكه گذرنامه به او مى‏دهند يا نه، و يا استطاعت مالى دارد يا نه، بايد تفحص كند تا معلوم شود حجّ بر او واجب است يا نه.

مسئله 1538 - حجّ بر كسى واجب است كه استطاعت مالى داشته باشد به اين معنى كه پول رفت و برگشت و مخارج خود و عيال را داشته باشد و علاوه بر اين از نظر زندگى در حدّى كه مناسب با شأن اوست در رفاه باشد.

مسئله 1539- لازم نيست بعد از برگشت از حجّ سرمايه بالفعل نظير پول يا باغ و مغازه و مانند اينها داشته باشد بلكه اگر سرمايه بالقوه نظير كسب يا زراعت يا حرفه‏اى داشته باشد حجّ بر او واجب است، حتّى افرادى كه از راه وجوه شرعيه اداره مى‏شوند نظير اهل علم، اگر در بازگشت، از وجوه شرعيه به طور متعارف اداره مى‏شوند حجّ بر آنها واجب است، ولى اگر با وجوه شرعيه بخواهند به مكه روند كفايت از حجّ واجب‏نمى‏كند، بلكه در بعضى از موارد سفر خالى از اشكال نيست.

مسئله 1540- كسانى كه نياز به خانه مسكونى يا لوازم زندگى يا ازدواج و مانند اينها دارند و اگر پولى كه دارند در حجّ صرف كنند نمى‏توانند رفع نياز كنند حجّ بر آنها واجب نيست ولى اگر نياز به اينها نداشته باشند حجّ بر آنها واجب است.

مسئله 1541- كسى كه پول رفتن و برگشتن ندارد ولى اگر قرض كند بعداً به آسانى مى‏تواند قرض خود را ادا كند مثل اينكه ملكى دارد كه بعد از برگشت مى‏فروشد يا درآمد سرشارى دارد كه بعد از برگشت، از آن درآمد قرض را ادا مى‏كند حجّ بر او واجب است، همچنين اگر مخارج حجّ را دارد و در مقابل آن بدهى نيز دارد و مطمئن است كه در برگشت به خوبى مى‏تواند بدهى خود را ادا نمايد حجّ بر او واجب است.

مسئله 1542- اگر مخارج حجّ زيادتر از حدّ متعارف باشد و انسان بتواند بدون مشقّت آن را تهيه كند حجّ بر او واجب است.

مسئله 1543- روحانى و پزشك و خدمه كاروانها اگر در برگشت مى‏توانند زندگى خود را به طور مناسب شأن خود اداره كنند حجّ بر آنها واجب است.

مسئله 1544- انسان مى‏تواند قبل از رسيدن وقت حجّ خود را از استطاعت بيندازد نظير اينكه مال خود را به ديگرى ببخشد، همچنين لازم نيست خود را مستطيع كند گرچه براى او آسان باشد، ولى اگر مستطيع بود و حجّ او متوقف بر مقدماتى باشد نظير اسم‏نويسى در كاروانها يا گرفتن ويزا و مانند اينها، بايد آن مقدمات را تهيه كند و اگر تهيه نكرد و نتوانست مكه برود علاوه بر اينكه گناه كرده است حجّ بر او مستقر مى‏شود و بايد بعداً حجّ را به جا آورد گرچه از استطاعت افتاده باشد.

مسئله 1545- اگر زنى مهريه يا خانه او براى رفتن حجّ كافى است ولى شوهر او به آسانى نمى‏تواند مهريه او را بدهد يا خانه ديگرى تهيه كند حجّ براى او واجب نيست و همچنين است اگر مهريه او سفر حجّ باشد وقتى حجّ بر او واجب است كه شوهرش بتواند به طور متعارف مخارج حجّ او را تهيه كند.

مسئله 1546- اگر شخصى پول رفت و برگشت را ندارد يا بعد از برگشتن نمى‏تواند زندگى خود را به طور متعارف اداره كند ولى پول حجّ را كسى به او ببخشد يا كسى او را براى بردن به حجّ مهمانى كند كه به آن حجّ بذلى مى‏گويند حجّ بر او واجب مى‏شود و كفايت از حجّ واجب مى‏كند.

 مسئله 1547- اگر مستطيع پس از احرام بميرد هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد، احرام او كفايت از حجّ مى‏كند و لازم نيست ورثه براى او حجّ واجب به جا بياورند.

مسئله 1548- ثبوت اوّل ماه و روز عرفه و عيد قربان نزد عامّه به حكم قاضى آنها يا راه ديگر براى ما كافى است و نبايد اعتنا به شك يا گمان نمود و خوب است شيعيان در اين امور تحقيق نكنند و به قول آنها اكتفا نمايند ولى اگر بر فرض نادر يقين به خلاف پيدا شد نمى‏توانند محرم به احرام حجّ شوند، و اگر محرم شدند مبدل به عمره مفرده مى‏شود ولى خيلى خوب است كه حجّ را طبق رفتار عامّه به جا آورد و در سالهاى بعد اعاده نمايد.

مسئله 1549- حدودى كه عامّه براى عرفات و مشعر و منى و مسلخ و مانند اينها تعيين كرده‏اند كفايت مى‏كند و لازم نيست شيعيان در اين امور تحقيق كنند و نبايد به شك يا گمان خود اعتنا نمايند بلكه اگر بر فرض نادر يقين به خلاف كنند همان حدود نيز كفايت مى‏كند.

 

نيابت

مسئله 1550- نيابت در حجّ نظير نيابت در بقيه عبادات جايز است و لازم نيست نايب بالغ و عاقل و رشيد باشد و اگر كسى كه آنها را نايب كرده است (منوب عنه) اطمينان داشته باشد كه عمل را به جا مى‏آورند و بعداً هم اطمينان پيدا كند كه عمل را به طور صحيح به جا آورده‏اند نيابت آنها صحيح است و همچنين لازم نيست ذمّه نايب در سال نيابت مشغول به حجّ واجب نباشد و اگر نايب حجّ واجب خودش به ذمّه‏اش باشد مى‏تواند نايب شود و حجّ او صحيح است گرچه گناه كرده است.

مسئله 1551- نايب بايد شيعه و مورد اطمينان باشد و كسى كه شيعه نيست نمى‏توان در عبادات او را نايب كرد و همچنين كسى كه نمى‏دانيم عمل را به جا مى‏آورد يا نه، نمى‏توان او را نايب قرار داد، ولى اگر اطمينان داشته باشيم كه عمل را به جا مى‏آورد، در صورتى كه آشنايى با مسائل حجّ داشته باشد نيابت او صحيح است.

مسئله 1552- نايب شدن مرد از زن، يا زن از مرد، نظير بقيه عبادات اشكال ندارد، ولى نايب در اعمال بايد به وظيفه خود عمل كند.

مسئله 1553- نيابت از جانب شخص زنده در حجّ مستحبّى اشكال ندارد گرچه خود او حجّ را به جا مى‏آورد، و همچنين در حجّ واجب در صورتى كه خودش معذور از مباشرت عمل باشد.

مسئله 1554- كسى كه در ترك محرّمات حجّ يا در به جا آوردن اعمال حجّ به طور متعارف معذور است نظير اينكه بايد زير سايه برود يا در طواف و رمى نايب بگيرد يا به ناچار بايد بعد از نيمه‏شب از مشعر به منى رود مى‏تواند نايب شود و حجّى كه مطابق وظيفه خود به جا مى‏آورد كافى از حجّ منوب عنه (كسى كه او را نايب كرده است) مى‏باشد.

مسئله 1555- اگر كسى بعد از احرام بميرد، حجّش صحيح است همچنين اگر نايب بعد از احرام بميرد، از حجّ منوب عنه كفايت مى‏كند و تمام اجرت را هم مستحق مى‏شود.

مسئله 1556- كسى كه اجير شده حجّ تمتع به جا آورد، مى‏تواند در ضمن اعمال حجّ يا بعد از آن براى طواف يا ذبح يا رمى جمره و مانند اينها بلكه براى عمره مفرده اجير ديگرى شود، چنانكه مى‏تواند براى خود طواف و عمره مفرده به جا آورد.

مسئله 1557- در حجّ نيابتى لازم نيست از بلد نايب بگيرند و همين مقدار كه از ميقات كسى را نايب كنند كفايت مى‏كند چنانكه اگر كسى را از بلد نايب كنند لازم نيست از شهر منوب عنه حركت كند.

مسئله 1558- به جا آوردن حجّ واجب براى دو نفر يا بيشتر جايز نيست ولى به جا آوردن عمره‏مفرده يا طواف استحبابى‏بلكه حجّ استحبابى به نيابت چند نفر مانعى ندارد.

مسئله 1559- اگر كسى در عمره مفرده يا حجّ مستحبّى براى خود محرم شود گرچه نمى‏تواند ديگرى را در احرام خود شريك كند يا از نيّت خود عدول كند ولى اعمال ديگر نظير طواف را مى‏تواند براى خود و به نيابت از ديگرى به جا آورد، همچنين مى‏تواند بعد از اتمام، ثواب آن عمره يا حجّ را گرچه واجب باشد به ديگرى چه زنده و چه مرده هديه كند.

مسئله 1560- كسى كه نايب بوده و عمره تمتع را انجام داده و بعد ناچار شده است كه به وطن برگردد مى‏تواند بقيه اعمال را به ديگرى واگذار نمايد ولى استحقاق اجرتى را كه گرفته است ندارد گرچه منوب عنه برى الذّمّه مى‏شود، و بايد با كسى كه او را اجير كرده است تصالح كنند، ولى اگر بعد از وقوف به عرفات ناچار شده است كه به وطن بازگردد مى‏تواند در بقيه اعمال نايب بگيرد و علاوه بر اينكه منوب عنه برى الذّمّه مى‏شود استحقاق كليه اجرت را هم دارد.

مسئله 1561- هرگاه شخصى را براى عمره مفرده يا حجّ واجب يا مستحب اجير كنند و اجير، عمره يا حجّ خود را به جماع فاسد كند گرچه واجب است حجّ يا عمره را به آخر برساند و كفّاره نيز بايد بدهد ولى اين حجّ يا عمره براى منوب عنه كفايت نمى‏كند و نايب استحقاق اجرت ندارد، مگر اينكه كسى كه او را اجير كرده است راضى شود كه در سالهاى بعد آن حجّ يا عمره را به جا آورد.

مسئله 1562- كسى كه حجّ واجب بر عهده‏اش مى‏باشد وقت مرگ واجب است وصيّت به آن كند و ورثه بايد حجّ او را از اصل تركه ادا كنند گرچه وصيّت به حجّ نكرده باشد، ولى اگر ميّت‏وصيّت به ثلث‏كرده باشد ورثه مى‏توانند حجّ را از ثلث ادا كند.

مسئله 1563- كسى كه بميرد و حجّ واجب و واجبات مالى ديگر نظير خمس و زكات بر ذِمّه او باشد و تركه او كفايت از همه آنها نكند، اداى حجّ بر آنها مقدم است مگر اينكه خمس يا زكات در اصل مال باشد كه در اين صورت اداى خمس و زكات مقدم است همچنانكه بر قرض نيز مقدم است.

مسئله 1564- كسى كه فوت كرده و حجّ واجب بر ذِمّه او بوده است ورثه پيش از اداى حجّ نمى‏توانند در اموال ميّت تصرّف كنند و همچنين است هر واجب مالى نظير خمس و زكات و قرض، ولى اگر وصى ميّت يا قيّم او واجب مالى را از اصل مال بيرون كند ورثه مى‏توانند در اموال ميّت تصرّف كنند.

مسئله 1565- كسى كه فوت كرده و حجّ واجب بر ذِمّه اوست و مال او به مقدار هزينه حجّ نيست بر ورثه واجب نيست كه حجّ او را ادا كنند، گرچه سزاوار است ميّت را برى الذمّه كنند.

مسئله 1566- بر ورثه واجب نيست از بلد، نايب بگيرند و از ميقات، كفايت مى‏كند حتّى اگر عقيده ميّت اجتهاداً يا تقليداً حجّ بلدى باشد، اگرچه سزاوار است از وطن نايب گرفته شود ولى اجرت بيشتر از ميقات از وارث صغير برداشته نمى‏شود ولى اگر ميّت وصيّت به حجّ بلدى نموده باشد واجب است از بلد نايب گرفته شود و مازاد بر اجرت حجّ ميقاتى از ثلث برداشته مى‏شود.

مسئله 1567- كسى كه بميرد و حجّ واجب بر ذِمّه او باشد بر ورثه واجب است در همان سال نايب بگيرند، گرچه بيشتر از مقدار معمول باشد و گرچه در بين ورثه، صغير نيز باشد.

مسئله 1568- اگر كسى حجّ واجب ميّت را تبرّعاً به جا آورد بر ورثه واجب نيست براى او نايب بگيرند و مقدار هزينه حجّ به ورثه مى‏رسد.

مسئله 1569- هرگاه ميّت وصيّت به حجّ بلدى كرده باشد ولى وارث كسى را از ميقات اجير نمايد، گرچه گناه كرده است ولى ميّت برى الذمّه مى‏شود.

مسئله 1570- اگر ميّتى كه حجّ واجب بر ذِمّه اوست، نزد شخصى مالى داشته باشد و او بداند كه ورثه حجّ ميّت را به جا نمى‏آورند او بايد به واسطه آن مال، حجّ ميّت را به جا آورد و فرقى نيست بين آنكه نايب بگيرد يا خودش حجّ را به جا آورد.

مسئله 1571- اگر ميّت براى حجّ واجب اجرت تعيين كرده باشد نظير اينكه بگويد مغازه‏ام را صرف حجّ واجب كنيد، ورثه بايد حجّ او را ادا كنند و در صورت كمبود هزينه از اصل مال بردارند و در صورت زياد بودن از حجّ متعارف، زيادى به ورثه مى‏رسد و اگر وراث بدانند در آن مال خمس و زكات هست بايد اوّل خمس و زكات آن را بپردازند و بقيه را صرف حجّ كنند.

مسئله 1572- اگر ميّت شخص بخصوصى را براى به جا آوردن حجّ تعيين كرده است، عمل به وصيّت لازم است، ولى اگر آن شخص قبول نكرد يا بيشتر از مقدار متعارف اجرت خواست ورثه مى‏توانند ديگرى را اجير كنند.

 

دفاع

مسئله 1573- اگر دشمن بر شهرهاى مسلمانان و مرزهاى آن هجوم آورد، دفاع از آن به هر وسيله‏اى كه امكان داشته باشد، از بذل جان و مال، بر تمام مسلمانان واجب است. و در صورت امكان در اين امر اذن حاكم شرع لازم است و همچنين است در ساير مسائل دفاع كه بعداً ذكر مى‏شود.

مسئله 1574- اگر مسلمانان مطلع شوند كه اجانب مى‏خواهند بر بلاد مسلمين استيلا پيدا كنند، چنانچه قدرت داشته باشند واجب است از نفوذ آنها جلوگيرى كنند.

مسئله 1575- اگر به واسطه توسعه نفوذ سياسى، اقتصادى و تجارى اجانب يا روابط سياسى با آنها، خوف آن باشد كه تسلّط بر بلاد مسلمين پيدا كنند بر مسلمانان واجب است نقشه آنان را به هم بزنند.

مسئله 1576- اگر در روابط تجارى با اجانب خوف آن است كه به بازار مسلمين صدمه اقتصادى وارد شود و موجب اسارت تجارى و اقتصادى شود، قطع اينگونه روابط واجب است و اينگونه تجارت حرام مى‏باشد.

مسئله 1577- اگر بعضى از مسؤولين ممالك اسلامى موجب بسط نفوذ سياسى يا اقتصادى يا نظامى اجانب شود كه مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است، يا موجب بسط اشاعه فحشا و گناهان بزرگ يا ترك واجبات شود خود به خود عزل مى‏شود و بر مسلمانان لازم است با او مخالفت كنند و از اسلام و مصالح مسلمين دفاع كنند.

مسئله 1578- اگر كسى به خود انسان، يا ناموس، يا خويشان و بستگان او يا به مسلمانى ديگر به قصد كشتن يا تجاوز هجوم آورد، بر او واجب است به هر نحو كه ممكن است دفاع كند هرچند منجر به كشتن مهاجم شود، ولى بايد سعى كند تا وقتى كه راه خفيفتر يا فرار ميسر است دست به كار شديد و خشن نزند. و همچنين است اگر دزدى به قصد بردن مال انسان يا بستگان او هجوم آورد.

مسئله 1579- اگر انسان نتواند به تنهايى از جان و ناموس خود دفاع كند واجب است از ديگران كمك بگيرد هرچند از ظلمه باشند.

مسئله 1580- اگر با رعايت مراتب دفاع، به طرف خسارت مالى يا نقص عضو وارد شود يا كشته شود، انسان ضامن نيست.

مسئله 1581- اگر انسان بر دزد يا شخص مهاجم پيروز شد به نحوى كه ديگر نمى‏تواند كارى انجام دهد حقّ ندارد بى‏جهت او را بزند يا مجروح كند يا بكشد، و تعزير او با حاكم شرع است.

مسئله 1582- اگر كسى ببيند مردى با همسر او زنا مى‏كند و دانست كه زن با رضايت خود تسليم او شده مى‏تواند هر دو را بكشد و قصاصى بر او نيست، ولى اگر نمى‏داند كه زن، خودتسليم او شده يا نه، كشتن‏مرد جايز و كشتن زن جايز نيست.

مسئله 1583- اگر كسى به منظور اطلاع بر ناموس و اسرار مردم به درون خانه آنان نگاه كند واجب است او را منع كنند و اگر دست برنداشت به هر نحو شده جلوگيرى نمايند ولو منجر به كور شدن يا كشته شدن او بشود.

مسئله 1584- اگر انسان احتمال بدهد يا بداند كه دفاع از اسلام و مسلمين يا از جان خود يا بستگان خود منجر به كشته شدن خودش خواهد شد دفاع جايز بلكه گاهى واجب است.

مسئله 1585- اگر حيوان شخصى، به انسان حمله كند او حقّ دارد از خود دفاع كند و اگر به حيوان خسارتى وارد شود ضامن نيست.

مسئله 1586- اگر انسان خيال كرد كسى يا حيوانى، قصد هجوم به جان يا ناموس يا مال او را دارد و در مقام دفاع، خسارت مالى يا جانى به او وارد كرد، ولى بعد معلوم شد كه او چنين قصدى نداشته و انسان اشتباه كرده است در اين صورت گناه ندارد ولى ضامن خسارت است.

next page

fehrest page

back page

 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/ResalehMazaheri/resale24.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved