مواردى كه زكات واجب مىشود
1 ، 2 ، 3 و 4 - گندم، جو،
خرما و كشمش
مسئله 1411-
زكات گندم و جو و خرما و كشمش وقتى واجب مىشود كه به مقدار نصاب برسند
و نصاب آنها تقريباً 288 من تبريز است و صاحب آنها بالغ و عاقل باشد و
بتواند در آنها تصرّف كند.
مسئله 1412-
زكات گندم و جو وقتى واجب مىشود كه به آنها گندم و جو گفته شود و زكات
كشمش و خرما وقتى واجب مىشود كه به آنها انگور و خرما گفته شود، ولى
وقت دادن زكات در گندم و جو موقع خرمن شدن و جدا كردن كاه آنها و در
خرما موقع چيدن آنها و در كشمش موقعى است كه خشك شده باشند.
مسئله 1413-
اگر پيش از دادن زكات، مقدارى از اين چهار چيز را مصرف كند، بايد زكات
آن را بپردازد.
مسئله 1414-
اگر بعد از آنكه زكات اين چهار چيز واجب شد مالك آن بميرد، بايد مقدار
زكات را از مال او بدهند، ولى اگر پيش از واجب شدن زكات بميرد هر يك از
ورثه كه سهم او به اندازه نصاب است بايد زكات سهم خود را بدهد.
مسئله 1415-
هرگاه زراعت يا باغى را قبل از واجب شدن زكات خريدارى كند زكات بر عهده
مالك جديد است، و اگر بعد از آنكه زكات واجب شده بخرد، زكات بر عهده
فروشنده يعنى مالك قديم است.
مسئله 1416-
اگر وزن اين چهار چيز موقعى كه تر است به اندازه نصاب برسد و بعد از
خشك شدن كمتر از مقدار نصاب شود زكات آن واجب نيست.
مسئله 1417-
اگر مقدارى از اين چهار چيز را پيش از واجب شدن زكات مصرف كند، اگر
باقى مانده آن به اندازه نصاب باشد بايد زكات آن را بدهد.
مسئله 1418-
اگر يكى از اين چهار چيز كه زكات آنها را داده چند سال نزد او بماند
زكات ندارد.
مسئله 1419-
اگر اين چهار چيز از آب باران يا نهر مشروب شوند يا مثل امروزه به
وسيله تلمبههاى گوناگون سيراب شوند و يا مثل زراعتهاى مصر از رطوبت
زمين استفاده كنند، زكات آنها يك دهم است و اگر با دلو و مانند آن
آبيارى شوند زكات آنها يك بيستم است و اگر مقدارى از باران يا نهر يا
رطوبت زمين استفاده كند و به همان مقدار از آبيارى با دلو و مانند آن
استفاده نمايد، زكات نصف آن يك دهم و زكات نصف ديگر آن يك بيستم
مىباشد يعنى سه چهلم (هفت و نيم درصد) آن را بابت زكات بدهند.
مسئله 1420-
اگر اين چهار چيز، هم از آب باران يا مانند آن مشروب شوند و هم از آب
دلو يا مانند آن استفاده كنند، چنانچه طورى باشد كه بگويند مثلاً با
دلو آبيارى شده نه باران، زكات آن يك بيستم است و اگر بگويند مثلاً با
آب باران آبيارى شده نه دلو، زكات آن يك دهم است.
مسئله 1421-
مبالغى را كه براى اين چهار چيز خرج كرده است مىتواند از حاصل كسر
كند، و چنانچه بعد از كم كردن اينها به حدّ نصاب (تقريباً 288 من) برسد
زكات آن واجب مىشود، ولى اگر استفاده ديگرى غير از اين چهار چيز نظير
كاه و علف ببرد نبايد مخارج را از زراعت كم كند، بنا بر اين اگر هزار
تومان خرج زراعت كرده است و هزار تومان برداشت كاه و علف داشته است
نمىتواند مخارجى را كه براى آن چهار چيز كرده كم كند.
مسئله 1422-
اگر زمين و اسباب زراعت يا يكى از اين دو، ملك خود او باشد نبايد كرايه
آنها را جزو مخارج حساب كند، و نيز براى كارهايى كه خودش كرده يا ديگرى
بىاجرت انجام داده، چيزى از حاصل كسر نمىشود.
مسئله 1423-
اگر انسان در چند شهر كه فصل آنها با يكديگر اختلاف دارد و زراعت و
ميوه آنها در يك وقت به دست نمىآيد، اين چهار چيز را داشته باشد و همه
آنها محصول يكسال حساب شود، اگر روى هم به مقدار نصاب شود، زكات آن
واجب است.
مسئله 1424-
كسى كه بدهكار است و مالى هم دارد كه زكات آن واجب شده، اگر بميرد بايد
اوّل تمام زكات را از مالى كه زكات آن واجب شده بدهند، بعد قرض او را
ادا نمايند.
مسئله 1425-
اگر اين چهار چيز كه زكات آنها واجب شده خوب و بد دارد، مىتواند زكات
هر كدام از خوب و بد را از خود آنها بدهد ولى زكات همه را از بد
نمىتواند بدهد.
5 و 6 - طلا و نقره
مسئله 1426-
طلا دو نصاب دارد:
اوّل: 15 مثقال معمولى است كه اگر به اين مقدار
برسد يك چهلم آن را بايد بدهد و تا به اين مقدار نرسد زكات آن واجب
نيست.
دوّم: سه مثقال معمولى است يعنى اگر سه مثقال به
پانزده مثقال اضافه شود بايد زكات تمام 18 مثقال را از قرار يك چهلم
بدهد و اگر كمتر از سه مثقال اضافه شود فقط بايد زكات 15 مثقال آن را
بدهد و زيادى آن زكات ندارد، و همچنين است هر چه بالا رود، يعنى اگر سه
مثقال اضافه شود، بايد زكات تمام آنها را بدهد و اگر كمتر اضافهشود،
مقدارى كه اضافهشده زكات ندارد.
مسئله 1427-
نقره نيز دو نصاب دارد:
اوّل: 105 مثقال معمولى است كه اگر نقره به 105
مثقال برسد بايد يكچهلم آن را بدهد و اگر به اينمقدار نرسد زكات بر
آن واجب نيست.
دوّم: 21 مثقال است يعنى اگر 21 مثقال به 105
مثقال اضافه شود بايد زكات تمام 126 مثقال را به طورى كه گفته شد بدهد
و اگر كمتر از 21 مثقال اضافه شود فقط بايد زكات 105 مثقال آن را بدهد
و زيادى آن زكات ندارد و همچنين است هر چه بالا رود يعنى اگر 21 مثقال
اضافه شود بايد زكات تمام آنها را بدهد و اگر كمتر اضافه شود مقدارى كه
اضافه شده و كمتر از 21 مثقال است زكات ندارد، بنابراين اگر انسان يك
چهلم از هر مقدار طلا و نقره دارد بدهد، زكاتى را كه بر او واجب بوده
داده و گاهى هم بيشتر از مقدار واجب داده است، مثلاً كسى كه 110 مثقال
نقره دارد، اگر يك چهلم آن را بدهد زكات 105 مثقال آن را كه واجب بوده
داده و مقدارى هم براى 5 مثقال آن داده است.
مسئله 1428-
كسى كه طلا يا نقره او به اندازه نصاب است گرچه زكات آن را داده باشد،
تا وقتى كه از نصاب اوّل كم نشده، همه ساله بايد زكات آن را بدهد.
مسئله 1429-
زكات طلا و نقره در صورتى واجب مىشود كه آن را سكّه زده باشند و
معامله با آن رواج داشته باشد گرچه زنها براى زينت به كار برند.
مسئله 1430-
زكات طلا و نقره در صورتى واجب مىشود كه انسان يازده ماه مالك مقدار
نصاب باشد و اگر در بين يازده ماه، طلا و نقره او از نصاب اوّل كمتر
شود زكات بر او واجب نيست.
مسئله 1431-
اگر در بين يازده ماه طلا و نقرهاى را كه دارد با طلا يا نقره يا چيز
ديگر عوض نمايد يا آنها را آب كند، زكات بر او واجب نيست، ولى اگر براى
فرار از دادن زكات اين كارها را بكند بايد زكات آن را بدهد.
مسئله 1432-
اگر طلا و نقرهاى كه دارد خوب و بد داشته باشد، مىتواند زكات هر كدام
از خوب و بد را از خود آن بدهد.
مسئله 1433-
طلا و نقرهاى كه بيشتر از اندازه معمول فلز ديگرى دارد، بايد ببينند
اگر به اندازه معمول فلز ديگر مىداشت، به اندازه نصاب - كه مقدار آن
گفته شد - مىرسيد يا نه، و در صورتيكه به اندازه نصاب مىرسيد، بايد
زكات آن را بدهند، و در صورتيكه شك دارد كه خالص آن به اندازه نصاب هست
يا نه، بايد بررسى كند.
مسئله 1434-
اگر طلا و نقرهاى كه دارد نمىداند به اندازه زكات هست يا نه، يا شك
دارد كه فلز آن به اندازه معمول است يا نه، بايد به وسيله اهل خبره يا
راه ديگرى مقدار آن را معلوم كند.
7 و 8 و 9 - شتر، گاو و گوسفند
مسئله 1435-
زكات شتر، گاو و گوسفند بر كسى واجب است كه بالغ و عاقل باشد و بتواند
در مال خود تصرّف كند.
مسئله 1436-
زكات شتر، گاو و گوسفند غير از شرطهايى كه گفته شد دو شرط ديگر دارد:
اوّل: عرفاً به آن بيكار بگويند گرچه بارها از آن
كار كشيده باشند.
دوّم: عرفاً بگويند در تمام سال از علف بيابان
خورده است گرچه بارها از علف دستى خورده باشد پس اگر تمام سال يا
مقدارى از آن را از علف چيده شده، يا از زراعتى كه ملك مالك يا ملك شخص
ديگر است بچرد زكات ندارد.
مسئله 1437-
اگر انسان براى شتر، گاو و گوسفند خود چراگاهى را كه كسى نكاشته بخرد،
يا اجاره كند يا براى چراندن در آن باج بدهد، بايد زكات آنها را بدهد.
مسئله 1438-
شتر دوازده نصاب دارد:
اوّل: پنج شتر، و زكات آن يك گوسفند است و تا
شماره شتر به اين مقدار نرسد زكات ندارد.
دوّم: ده شتر، و زكات آن دو گوسفند است.
سوّم: پانزده شتر، و زكات آن سه گوسفند است.
چهارم: بيست شتر، و زكات آن چهار گوسفند است.
پنجم: بيست و پنج شتر، و زكات آن پنج گوسفند است.
ششم: بيست و شش شتر، و زكات آن يك شتر است كه داخل
سال دوّم شده باشد.
هفتم: سى و شش شتر، و زكات آن يك شتر است كه داخل
سال سوّم شده باشد.
هشتم: چهل و شش شتر، و زكات آن يك شتر است كه داخل
سال چهارم شده باشد.
نهم: شصت و يك شتر، و زكات آن يك شتر است كه داخل
سال پنجم شده باشد.
دهم: هفتاد و شش شتر، و زكات آن دو شتر است كه
داخل سال سوّم شده باشد.
يازدهم: نود و يك شتر، و زكات آن دو شتر است كه
داخل سال چهارم شده باشد.
دوازدهم: صد و بيست و يك شتر و بالاتر از آن است
كه بايد چهل تا چهل تا حساب كند و براى هر چهل تا يك شترى بدهد كه داخل
سال سوّم شده باشد يا پنجاه تا پنجاه تا حساب كند و براى هر پنجاه تا
يك شترى بدهد كه داخل سال چهارم شده باشد. شترى كه به عنوان زكات داده
مىشود بايد ماده باشد و اگر شتر ماده ندارد مىتواند نر بدهد و چنانچه
هيچ يك را به سنهاى ذكر شده ندارد بايد بخرد يا قيمت آن را بدهد.
مسئله 1439-
زكات ما بين دو نصاب واجب نيست پس اگر شماره شترهايى كه دارد از نصاب
اوّل كه پنج است بگذرد، تا به نصاب دوّم كه ده تا است نرسيده، فقط بايد
زكات پنج تاى آن را بدهد و هم چنين است در نصابهاى بعد.
مسئله 1440-
گاو دو نصاب دارد:
اوّل: سى گاو است كه وقتى
شماره گاو به سى رسيد بايد يك گوسالهاى كه داخل سال دوّم شده بدهد.
دوّم: چهل گاو است و زكات آن يك گوساله مادهاى است كه داخل سال سوّم
شده باشد و زكات ما بين سى و چهل واجب نيست مثلاً كسى كه سى و نه گاو
دارد، فقط بايد زكات سى گاو آنها را بدهد و نيز اگر از چهل گاو زيادتر
داشته باشد تا به شصت نرسيده، فقط بايد زكات چهل گاو آن را بدهد و بعد
از آن كه به شصت رسيد، چون دو برابر نصاب اوّل را دارد، بايد دو
گوسالهاى كه داخل سال دوّم شده بدهد و همچنين هر چه بالا رود، بايد يا
سى تا سى تا حساب كند يا چهل تا چهل تا.
مسئله 1441-
گوسفند پنج نصاب دارد:
اوّل: چهل گوسفند، و زكات آن يك گوسفند است و تا
تعداد گوسفندان به چهل نرسد زكات ندارد.
دوّم: صد و بيست و يك گوسفند، و زكات آن دو گوسفند
است.
سوّم: دويست و يك گوسفند، و زكات آن سه گوسفند
است.
چهارم: سيصد و يك گوسفند، و زكات آن چهار گوسفند
است.
پنجم: چهار صد و بالاتر از چهار صد گوسفند، كه
بايد آنها را صد تا صد تا حساب كند و براى هر صد تاى آن يك گوسفند بدهد
و لازم نيست زكات را از خود گوسفندها بدهد، بلكه اگر گوسفند ديگرى بدهد
يا مطابق قيمت گوسفند پول بدهد كافى است.
مسئله 1442-
زكات مابين دو نصاب واجب نيست، پس اگر شماره گوسفندهاى كسى از نصاب
اوّل كه چهل است بيشتر باشد تا به نصاب دوّم كه صد و بيست و يك است
نرسيده، فقط بايد زكات چهل گوسفند آن را بدهد و زيادى آن زكات ندارد و
همچنين است در نصابهاى بعد.
مسئله 1443-
زكات شتر، گاو و گوسفندى كه به مقدار نصاب برسد واجب است چه همه آنها
نر باشند يا ماده، يا بعضى نر باشند و بعضى ماده.
مسئله 1444-
در زكات، گاو و گاوميش يك جنس حساب مىشود و شتر عربى و غير عربى يك
جنس است، و همچنين بز و ميش و شيشك در زكات با هم فرقى ندارند.
مسئله 1445-
اگر گوسفند براى زكات بدهد، بايد اقلاً داخل سال دوّم شده باشد و اگر
بز بدهد بايد داخل سال سوّم شده باشد.
مسئله 1446-
گوسفندى را كه بابت زكات مىدهد، اگر قيمتش مختصرى از گوسفندهاى ديگر
او كمتر باشد اشكال ندارد، ولى بهتر است گوسفندى را كه قيمت آن از تمام
گوسفندهايش بيشتر است بدهد و همچنين است در گاو و شتر.
مسئله 1447-
اگر چند نفر با هم شريك باشند هر كدام آنان كه سهمش به نصاب اوّل
رسيده، بايد زكات بدهد و بر كسى كه سهم او كمتر از نصاب اوّل است زكات
واجب نيست.
مسئله 1448-
اگر يك نفر در چند جا گاو يا شتر يا گوسفند داشته باشد و روى هم به
اندازه نصاب باشند، بايد زكات آنها را بدهد.
مسئله 1449-
اگر گاو، گوسفند و شترى كه دارد مريض و معيوب هم باشند بايد زكات آنها
را بدهد.
مسئله 1450-
اگر گاو، گوسفند و شترى كه دارد همه مريض يا معيوب يا پير باشند،
مىتواند زكات را از خود آنها بدهد، ولى اگر همه سالم و بىعيب و جوان
باشند نمىتواند زكات آنها را مريض، معيوب يا پير بدهد، بلكه اگر بعضى
از آنها سالم و بعضى مريض و دستهاى معيوب و دسته ديگر بى عيب و مقدارى
پير و مقدارى جوان باشند، بايد حدّ متوسّط را مراعات كند.
مسئله 1451-
اگر پيش از تمام شدن ماه يازدهم، گاو، گوسفند و شترى را كه دارد با چيز
ديگر عوض كند، يا نصابى را كه دارد با مقدار نصاب از همان جنس عوض
نمايد، مثلاً چهل گوسفند بدهد و چهل گوسفند ديگر بگيرد، زكات بر او
واجب نيست، امّا اگر قصد او از اين كارها فرار از زكات باشد زكات بر او
واجب است.
مسئله 1452-
كسى كه بايد زكات گاو، گوسفند و شتر را بدهد، اگر زكات آنها را از مال
ديگرش بدهد، تا وقتى كه شماره آنها از نصاب كم نشده، همه ساله بايد
زكات آنها را بدهد.
مصرف زكات
مسئله 1453-
زكات را خوب است در اين زمان به مجتهد جامع الشرايط يا وكيل او بدهند
تا صرف فقرا و تقويت اسلام و مصالح مسلمين بنمايد ولى خود زكات دهنده
هم مىتواند در همان موارد صرف نمايد.
مسئله 1454-
فقير نبايد بيشتر از مخارج سال خود و عيالاتش را از زكات بگيرد و اگر
مقدارى پول يا جنس دارد، فقط به اندازه كسرى مخارج يك سالش زكات بگيرد
ولى مىتواند براى چيزى كه قيمتش بيش از مخارج سال اوست نظير خانه در
صورت نياز زكات بگيرد.
مسئله 1455-
كسى كه درآمد او از مخارج سالش كمتر است مىتواند براى كسرى مخارجش
زكات بگيرد و لازم نيست ابزار كار يا خانه يا سرمايه خود را به صرف
مخارج برساند.
مسئله 1456-
فقيرى كه ياد گرفتن صنعت براى او مشكل نيست بايد ياد بگيرد و با گرفتن
زكات زندگى نكند، ولى تا وقتى مشغول ياد گرفتن است، مىتواند زكات
بگيرد.
مسئله 1457-
چيزى را كه انسان بابت زكات به فقير مىدهد لازم نيست به او بگويد كه
زكات است، بلكه اگر فقير خجالت بكشد مستحب است به اسم هديه بدهد ولى
بايد قصد زكات نمايد.
مسئله 1458-
اگر زكات را به كسى بدهد و بعد بفهمد فقير نبوده، مىتواند چيزى را كه
به او داده پس بگيرد و بايد دوباره زكات مالش را به مستحق بدهد.
مسئله 1459-
كسى كه بدهكار است و نمىتواند بدهى خود را بدهد گرچه مخارج سال خود را
داشته باشد، مىتواند براى دادن قرض خود زكات بگيرد.
مسئله 1460-
مسافرى كه در سفر درمانده شده، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و يا از
معصيت توبه كرده باشد و نتواند با قرض كردن و مانند آن خود را به مقصد
برساند گرچه در وطن خود فقير نباشد، مىتواند زكات بگيرد.
مسئله 1461-
مسافرى كه در سفر درمانده شده و زكات گرفته بعد از آنكه به وطنش رسيد،
اگر چيزى از زكات زياد آمده باشد لازم نيست آن را برگرداند.
مسئله 1462-
كسى كه زكات مىگيرد بايد فقير و شيعه و غير سيّد باشد و نفقه او بر
زكات دهنده واجب نباشد )پدر زكات دهنده، مادر، زن و فرزند او نباشد( و
آشكارا معصيت نكند.
مسئله 1463-
اگر طفل يا ديوانهاى فقير باشد، انسان مىتواند خودش يا به واسطه ولىّ
آنها يا يك نفر امين زكات را به مصرف آنها برساند.
مسئله 1464-
كسى كه واجب النفقه ديگرى است (پدر، مادر، زن، فرزند) نمىتواند از او
زكات بگيرد مگر اينكه زكات را براى مخارج غيرضرورى نظير زيارت، خريدن
كتاب، گرفتن زن، اداى دين و مانند اينها بگيرد.
مسئله 1465-
زن مىتواند به شوهر فقير خود زكات بدهد، گرچه شوهر زكات را صرف مخارج
خود آن زن نمايد.
مسئله 1466-
سيّد مىتواند از سيّد زكات بگيرد ولى نمىتواند از غير سيّد زكات
بگيرد، مگر آنكه خمس و ساير وجوهات كفايت مخارج او را نكند و از گرفتن
زكات ناچار باشد.
مسئله 1467-
به كسى كه معلوم نيست سيّد است يا نه، مىشود زكات داد.
مسئله 1468-
اگر كسى بگويد فقيرم نمىشود به او زكات داد مگر اينكه ثقهاى خبر دهد
يا طورى در بين مردم مشهور باشد كه اطمينان به فقر او پيدا شود.
مسئله 1469-
انسان بايد زكات را براى انجام فرمان خداوند عالم بدهد پس اگر ريا كند
يعنى براى نشان دادن به مردم زكات بدهد بايد دوباره زكات را بدهد، خواه
فقط براى مردم باشد و خواه خدا و مردم هر دو را در نظر بگيرد.
مسئله 1470-
كسى كه زكات چند مال بر او واجب شده، اگر مقدارى زكات بدهد و نيّت هيچ
كدام آنها را نكند، چنانچه چيزى را كه داده هم جنس يكى از آنها باشد
زكات همان جنس حساب مىشود، و اگر هم جنس هيچ كدام آنها نباشد به همه
آنها قسمت مىشود.
مسئله 1471-
اگر كسى را وكيل كند كه زكات مال او را بدهد، وكيل وقتى كه زكات را به
فقير مىدهد، بايد از طرف مالك نيّت زكات كند.
مسئله 1472-
اگر مالك يا وكيل او بدون قصد قربت زكات را به فقير بدهد و پيش از آنكه
آن مال از بين برود، خود مالك نيّت زكات كند، زكات حساب مىشود.
مسئله 1473-
انسان مىتواند زكات را از مال خود جدا كند و لازم نيست آن را فوراً به
مستحق بدهد، پس اگر منتظر فقير معيّنى باشد يا بخواهد به فقيرى بدهد كه
از جهتى برترى دارد مىتواند زكات را نگاه دارد، و اگر از بين برود
ضامن نيست مگر اينكه در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد.
مسئله 1474-
اگر زكات را از مال جدا نكند نمىتواند در مال تصرّف كند ولى اگر زكات
را از خود مال كنار بگذارد مىتواند در بقيه آن تصرّف كند و همچنين اگر
پول آن را كنار بگذارد مىتواند در تمام مال تصرّف نمايد.
مسئله 1475-
انسان نمىتواند زكاتى را كه كنار گذاشته براى خود بردارد و چيز ديگرى
به جاى آن بگذارد.
مسئله 1476-
اگر از زكاتى كه كنار گذاشته منفعتى ببرد مثلاً گوسفندى كه براى زكات
گذاشته بره بياورد، مال فقير است.
مسئله 1477-
اگر بدون اجازه حاكم شرع با مالى كه براى زكات كنار گذاشته تجارت كند و
ضرر نمايد، نبايد چيزى از زكات كم كند، ولى اگر منفعت ببرد بايد آن را
به حقّ بدهد.
مسئله 1478-
اگر پيش از آنكه زكات بر او واجب شود، چيزى بابت زكات به فقير بدهد،
زكات حساب نمىشود مگر اينكه به عنوان قرض بدهد.
مسئله 1479-
انسان نمىتواند زكات مال را از چيز ديگرى بدهد مثلاً كسى كه گندم و جو
بدهكار است نمىتواند پارچه يا قند و مانند اينها بدهد ولى اگر پول
آنها را بدهد مانعى ندارد.
مسئله 1480-
اگر انسان مالى را كه زكات در آن است بخرد و بداند فروشنده زكات آن را
نداده است معامله مقدارى كه بايد از بابت زكات داده شود، باطل است.
مسئله 1481-
كسى كه زكات بر او واجب است اگر در مقدارى از سال ديوانه، يا بىهوش
باشد زكات از او ساقط نمىشود.
مسئله 1482-
اگر طلا و نقره يا چيز ديگرى را كه زكات آن واجب مىشود، بخرد يا قرض
كند و يك سال نزد او بماند، بايد زكات آن را بدهد و بر كسى كه قرض داده
چيزى واجب نيست، ولى اگر آن چيز گندم، جو، خرما يا كشمش باشد، زكات آن
واجب نمىشود.
مسئله 1483-
گندم يا چيز ديگرى را كه به عنوان زكات مىدهد، بايد به جنس ديگرى يا
خاك مخلوط نباشد، يا اگر مخلوط است چيزى كه مخلوط شده به قدرى كم باشد
كه قابل اعتنا نباشد.
مسئله 1484-
مستحب است در دادن زكات، خويشان خود را بر ديگران، و اهل علم و كمال را
بر غير آنان و كسانى را كه اهل سؤال نيستند بر اهل سؤال مقدم بدارد.
مسئله 1485-
بهتر است زكات را آشكار و صدقه مستحبّى را مخفى بدهند.
مسئله 1486-
اگر در شهر مستحقّى نباشد و يا مصرف بهترى در نظر دارد مىتواند زكات
را به شهر ديگرى ببرد و اگر زكات تلف شود ضامن نيست، مگر آنكه در
نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد.
مسئله 1487-
مكروه است انسان از مستحق درخواست كند كه زكاتى را كه از او گرفته به
او بفروشد، مگر اينكه خود مستحق درخواست فروش كند.
مسئله 1488-
اگر شك كند زكاتى را كه بر او واجب بوده داده يا نه، بايد زكات را
بدهد.
مسئله 1489-
فقير نمىتواند زكات را به كمتر از مقدار آن صلح كند يا چيزى را گرانتر
از قيمت آن بابت زكات قبول نمايد، يا زكات را از مالك بگيرد و به او
ببخشد، ولى كسى كه زكات زيادى بدهكار است و فقير شده و نمىتواند زكات
را بدهد فقير مىتواند زكات را به او ببخشد.
مسئله 1490-
انسان مىتواند براى رفتن به حجّ و زيارت و مانند اينها از سهم سبيل
اللَّه زكات بگيرد، گرچه فقير نباشد يا اينكه به مقدار خرج سالش زكات
گرفته باشد.
مسئله 1491-
اگر مالك، فقيرى را وكيل كند كه زكات مال او را بدهد، مىتواند براى
خود نيز بردارد.
مسئله 1492-
اگر فقير چيزى را بابت زكات بگيرد، گرچه شرطهايى كه براى واجب شدن زكات
گفته شد در آنها جمع شود، دادن زكات آنها واجب نيست.
مسئله 1493-
اگر دو نفر در مالى كه زكات آن واجب شده با هم شريك باشند، و يكى از
آنان زكات قسمت خود را بدهد، چنانچه بداند شريكش زكات سهم خود را نداده
تصرّف او در سهم خودش هم جايز نيست، مگر اينكه از اوّل زكات را از آن
مال جدا كنند.
مسئله 1494-
كسى كه خمس يا زكات بدهكار است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند همه آنها
را بدهد، اگر مالى كه خمس يا زكات آن واجب شده، از بين نرفته باشد،
بايد خمس و زكات را بدهد، و اگر از بين رفته باشد بايد مال را به خمس
يا زكات و قرض قسمت نمايد، و همچنين است اگر بميرد و مال او براى همه
آنها كافى نباشد.
مسئله 1495-
كسى كه مشغول تحصيل علم است و اگر تحصيل نكند مىتواند براى معاش خود
كسب كند گرچه آن علم، علم دينى نباشد، مىشود به او زكات داد.
زكات فطره
مسئله 1496-
كسى كه قبل از غروب شب عيد فطر بالغ و عاقل و هشيار است و فقير نيست و
مىتواند در مال خود تصرّف كند بايد براى خودش و كسانى كه تحت تكفّل او
هستند، هر نفرى تقريباً سه كيلو گندم يا جو يا خرما يا برنج و مانند
اينها به مستحق بدهد و اگر پول يكى از اينها را هم بدهد كافى است.
مسئله 1497-
كسى كه مخارج سال خود و عيالاتش را ندارد و كسبى هم ندارد كه بتواند
مخارج سال خود و عيالاتش را بگذراند فقير است و دادن زكات فطره بر او
واجب نيست.
مسئله 1498-
انسان بايد زكات فطره كسانى را كه قبل از غروب شب عيد فطر تحت تكفّل او
هستند بدهد، كوچك باشند يا بزرگ، مسلمان باشند يا كافر، دادن خرج آنان
بر او واجب باشد يا نه، در شهر خود او باشند يا در شهر ديگر.
مسئله 1499-
زكات فطره مهمان بر ميزبان واجب نيست، خواه با رضايت ميزبان آمده باشد
يا بدون رضايت، پيش از غروب آمده باشد يا بعد از غروب.
مسئله 1500-
كسى كه قبل از غروب شب عيد فطر، زكات فطره بر او واجب نيست، اگر تا پيش
از ظهر روز عيد شرطهاى واجب شدن زكات فطره در او پيدا شود، مستحب است
زكات فطره را بدهد.
مسئله 1501-
مستحب است فقير زكات فطره خود را بدهد و چنانچه عيالاتى داشته باشد و
بخواهد زكات فطره آنها را هم بدهد، مىتواند به قصد فطره، فطره خود را
به يكى از عيالاتش بدهد، و او هم به همين قصد به ديگرى بدهد و همچنين
تا به نفر آخر برسد، و بهتر است نفر آخر چيزى را كه مىگيرد به كسى
بدهد كه از خودشان نباشد.
مسئله 1502-
اگر بعد از غروب شب عيد فطر بچهدار شود يا كسى تحت تكفّل او محسوب شود
واجب نيست فطره او رابدهد گرچه مستحب است فطره آنها را بدهد.
مسئله 1503-
كسى كه ديگرى بايد فطره او را بدهد واجب نيست فطره خود را بدهد، گرچه
بداند آن شخص فطرهاش را نمىدهد.
مسئله 1504-
اگر كسى كه فطره او بر ديگرى واجب است خودش فطره را بدهد از كسى كه
فطره بر او واجب شده ساقط نمىشود. مگر آنكه به نيّت او بدهد.
مسئله 1505-
زنى كه شوهرش مخارج او را نمىدهد، چنانچه نان خور شخص ديگر باشد،
فطرهاش بر آن شخص واجب است، و اگر نانخور شخص ديگر نيست، در صورتى كه
فقير نباشد بايد فطره خود را بدهد.
مسئله 1506-
كسى كه سيّد نيست نمىتواند به سيّد فطره بدهد، حتّى اگر سيّدى تحت
تكفّل او باشد نمىتواند فطره او را به سيّد ديگر بدهد.
مسئله 1507-
اگر كسى بعد از غروب شب عيد فطر بميرد، بايد فطره او و عيالاتش را از
مال او بدهند، ولى اگر پيش از غروب بميرد واجب نيست فطره او و عيالاتش
را از مال او بدهند.
مسئله 1508-
فطره كارگران و كارمندان و سربازان بر خود آنها واجب است گرچه غذاى
روزانه آنها در محل كار به آنها داده شود.
مصرف زكات فطره
مسئله 1509-
مصرف زكات فطره مصرفى است كه براى زكات مال گفته شد و كليه مسائلى كه
در مورد احكام و شرايط زكات مال گفته شد در زكات فطره هم مىآيد.
مسئله 1510-
بايد به يك فقير بيشتر از مخارج سالش و كمتر از سه كيلو فطره ندهد.
مسئله 1511-
اگر از جنسى كه قيمتش دو برابر قيمت معمولى آن است مثلاً از گندمى كه
قيمت آن دو برابر قيمت گندم معمولى است يك كيلو و نيم بدهد كافى نيست و
اگر آن را به قصد قيمت فطره هم بدهد جايز نيست.
مسئله 1512-
انسان نمىتواند نصف سه كيلو را از يك جنس مثلاً گندم و نصف ديگر آن را
از جنس ديگر مثلاً جو بدهد و اگر آن را به قصد قيمت فطره هم بدهد جايز
نيست.
مسئله 1513-
اگر پيش از ماه رمضان يا در ماه رمضان فطره را بدهد صحيح نيست ولى اگر
به عنوان قرض بدهد و بعد از آنكه فطره بر او واجب شد طلب خود را بابت
فطره حساب كند مانعى ندارد.
مسئله 1514-
اگر فطره را از چيز معيوب بدهد كافى نيست، ولى اگر جايى باشد كه خوراك
غالب آنها معيوب است اشكال ندارد.
مسئله 1515-
كسى كه فطره چند نفر را مىدهد، لازم نيست همه را از يك جنس بدهد و اگر
مثلاً فطره بعضى را گندم و فطره بعضى ديگر را جو بدهد كافى است.
مسئله 1516-
كسى كه نماز عيد فطر مىخواند، مستحب است زكات فطره را پيش از نماز عيد
بدهد، ولى اگر نماز عيد نمىخواند مىتواند دادن زكات فطره را تا ظهر
تأخير بيندازد.
مسئله 1517-
انسان مىتواند فطره خود را از مال خود قبل از نماز يا قبل از ظهر اگر
نماز نمىخواند جدا كند و بعداً بدهد و اگر از بين برود ضامن نيست مگر
آنكه در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد.
مسئله 1518-
اگر موقعى كه دادن زكات فطره واجب است، فطره را ندهد و كنار هم نگذارد،
بايد بعداً به نيّت قضا فطره را بدهد.
مسئله 1519-
اگر فطره را كنار بگذارد، نمىتواند آن را براى خودش بردارد و مالى
ديگر را براى فطره بگذارد.
مسئله 1520-
اگر انسان گندم و مانند آن داشته باشد كه مقدار آن از فطره بيشتر باشد
چنانچه فطره را جدا نكند و نيّت كند كه مقدارى از آن براى فطره باشد
مانعى ندارد.