اعتكاف
مسئله 1321-
اعتكاف يك امر عبادى است كه ثواب بسيارى براى آن مترتب شده است و
پيامبر گرامىصلى الله عليه وآله وسلم و ائمّه طاهرينعليهم السلام
بارها به جا مىآوردند و سفارش براى آن زياد شده است مخصوصاً در دهه
آخر ماه مبارك رمضان، و آن ماندن با قصد اعتكاف و با قصد قربت، سه روز
يا بيشتر در مسجد است و در همه اوقات مىتوان آن را به جا آورد، مگر در
ايّامى كه انسان نمىتواند روزه بگيرد و همانطور كه مىشود براى خود
اعتكاف كرد، مىتوان نيابت از ميّت به طور تبرّعى يا استيجارى به جا
آورد بلكه نيابت از زنده به طور تبرّعى يا استيجارى جايز است. و اين
عبادت شرايطى دارد:
اوّل: ايمان.
دوّم: عقل، و كسى كه جنون ادوارى دارد اگر مدّت
زيادى در اعتكاف جنون او عود كند اعتكاف او باطل مىشود، همچنين اگر
مدّت زيادى بيهوش شود.
سوّم: چون عمل عبادى مستحبّى است بايد با قصد قربت
باشد و با قصد استحباب باشد گرچه به واسطه نذر يا استيجار واجب شده
باشد و بايد قبل از طلوع فجر روز اوّل نيّت كند.
چهارم: روزه، و بدون روزه اعتكاف صحيح نيست،
بنابراين زن حائض نمىتواند معتكف شود، همچنين در ايّامى كه روزه گرفتن
حرام است نظير عيد قربان و عيد فطر، اعتكاف صحيح نيست.
پنجم: بايد سه روز يا بيشتر باشد و اگر دو روز
ماند، ماندن روز سوّم واجب است. و بعد از سه روز هر چند روزى كه بخواهد
مىتواند بر آن بيفزايد. و ماندن روزهاى ششم و نهم و بعد از آن واجب
نيست. و روز را بايد از طلوع تا مغرب حساب كرد ولى ماندن شبِ اوّل و
شبِ چهارم لازم نيست.
ششم: بايد در مسجد باشد و در هر مسجدى مىتوان
معتكف شد. ولى اعتكاف در مسجدى كه پُر رفت و آمد باشد، افضل است.
هفتم: در مورد زنان بايد با اذن شوهر باشد. و اذن
پدر و مادر براى اولاد شرط نيست ولى اگر نهى كنند بايد معتكف نشوند.
هشتم: بايد به طور مداوم در مسجد بماند و اگر به
قصد خروج از اعتكاف، از مسجد بيرون رفت اعتكاف او باطل مىشود ولى اگر
در حال نسيان يا براى كارى بيرون رود و دو مرتبه برگردد مانعى ندارد،
نظير بيرون رفتن براى تجديد وضو يا غسل يا شركت در نماز جماعت يا نماز
جمعه يا خواندن درس و شركت در امتحان يا برآوردن حاجتى از مسلمان يا
تهيه غذا براى خود يا زن و بچّه و مانند آن، ولى در هر صورت خارج نشدن
معتكف از مسجد بهتر است.
مسئله 1322-
معتكف مىتواند اعتكاف را به نيّت خود و نيابت از يك نفر يا از چند
نفر، زنده يا مرده به جا آورد، بلكه مىتواند از كسى پول بگيرد و او را
در زمره كسانى كه نايب آنها شده قرار دهد، ولى آن شخص بايد نحوه نيابت
را بداند.
مسئله 1323-
اعتكافِ مسافر در ماه مبارك رمضان صحيح نيست، مگر اينكه قصد ده روز
كرده باشد. ولى در غير ماه مبارك رمضان (به جُز ايّامى كه روزه گرفتن
حرام است) روزه مستحبّى و اعتكافِ مسافر صحيح است و نياز به قصدِ ده
روز و نذر هم ندارد.
مسئله 1324-
روزه اعتكاف لازم نيست براى اعتكاف باشد، و اگر روزه واجب يا نذر يا
استيجارى و مانند آنها باشد مانعى ندارد.
مسئله 1325-
اعتكاف لازم نيست در خود مسجد باشد و اگر در اطاقى از مسجد يا در صحن
يا روى بام آن و مانند اينها باشد اشكال ندارد.
مسئله 1326-
چهار چيز براى معتكف حرام است:
1 - هرگونه استمتاع از غريزه جنسى نظير جماع، لمس،
استمناء، نگاه و مانند اينها.
2 - استعمال بوى خوش نظير عطر و گل و ادكلن و
مانند اينها.
3 - خريد و فروش براى استفاده، ولى خريد و فروش
براى رفع حوائج اشكال ندارد.
4 - مجادله يعنى گفتگو به
عنوان غلبه يا اظهار فضل، امّا گفتگو به عنوان اثبات حقّ يا رفع باطل
مانعى ندارد.
مسئله 1327-
محرماتى كه گفته شد گرچه ارتكاب آنها گناه است ولى اعتكاف را باطل
نمىكند مگر جماع و استمناء اگر در روز واقع شود.
مسئله 1328-
اگر كسى در حال اعتكاف جماع كند علاوه بر اينكه گناه كرده است بايد
كفّاره نيز بدهد يعنى شصت فقير را غذا بدهد، يا شصت روزه بگيرد.
مسئله 1329-
محرّماتى كه گفته شد در صورتى گناه دارد و يا نظير جماع اعتكاف را باطل
مىكند و موجب كفّاره است كه از روى علم و عمد باشد ولى اگر يكى از
محرّمات را سهواً يا جهلاً به جا بياورد علاوه بر اينكه گناه نكرده است
موجب بطلان و كفّاره هم نيست.
مواردى كه خمس واجب مىشود
1 - منفعت كسب
مسئله 1330-
هرگاه انسان از طريق كارى (تجارت، صنعت، زراعت، كارگرى و مانند اينها)
مالى به دست آورد، چنانچه از مخارج سال خود او و عيالاتش زياد بيايد
بايد خمس (يك پنجم) آن را بدهد.
مسئله 1331-
اگر از غير كار مالى به دست آورد نظير هبه، ارث، خمس، زكات و مهريه،
واجب نيست خمس آن را بدهد گرچه مستحب است كه اگر از مخارج سالش زياد
بيايد خمس آن را بدهد ولى اگر بداند خمس آن داده نشده است بايد خمس آن
را بدهد.
مسئله 1332-
اگر ارزش مادّى هبه يا هديه بالاتر از شأنِ او باشد و يا غير متعارف
باشد، نظير اينكه يك خانه هديه شده باشد، بايد خمس آن را بدهد.
مسئله 1333-
اگر از مالى كه خمس ندارد نظير باغى كه از باب خمس به او داده شده يا
ملكى كه براى او وقف شده، منفعتى به دست آورد و از مخارج سالش زياد
بيايد بايد خمس آن را بدهد.
مسئله 1334-
اگر به واسطه قناعت كردن، چيزى از مخارج سال انسان زياد بيايد، بايد
خمس آن را بدهد.
مسئله 1335-
اگر جنسى را نقد بخرد و قيمت آن را از پولى كه خمس آن را نداده بپردازد
آن معامله باطل است. ولى اگر نسيه بخرد و بعداً از پولى كه خمس آن را
نداده است بپردازد معامله صحيح است ولى به مقدار خمسِ آن پول، به
فروشنده مديون است.
مسئله 1336-
اگر مالى را كه خمس آن داده نشده بخرد، معامله يك پنجم آن باطل است مگر
آنكه از حاكم شرع اجازه بگيرد.
مسئله 1337-
اگر از كافر يا كسى كه به دادن خمس عقيده ندارد مالى به دست انسان
برسد، واجب نيست خمس آن را بدهد.
مسئله 1338-
تاجر و كاسب و صنعتگر و مانند اينها از وقتى كه شروع به كاسبى مىكنند
يك سال كه بگذرد، بايد خمس آنچه را كه از خرج سالشان زياد مىآيد
بدهند، و كسى كه شغلش كاسبى نيست اگر اتفاقاً منفعتى ببرد، بعد از آنكه
يك سال از موقعى كه فايده برده بگذرد، بايد خمس مقدارى را كه از خرج
سالش زياد آمده بدهد، و اينگونه افراد لازم نيست براى خود سال قرار
دهند.
مسئله 1339-
انسان مىتواند در بين سال هر وقت منفعتى به دست آورد خمس آن را بدهد،
و جايز است دادن خمس را تا آخر سال تأخير بيندازد و اگر براى دادن خمس
سال شمسى قرار دهد مانعى ندارد.
مسئله 1340-
كسى كه مانند تاجر و كاسب بايد براى دادن خمس سال قرار دهد، اگر منفعتى
به دست آورد و در بين سال بميرد، بايد مخارج تا موقع مرگش را از منفعت
كسر كنند و خمس باقى مانده را بدهند.
مسئله 1341-
اگر قيمت جنسى كه براى تجارت خريده بالا رود و آن را نفروشد و در بين
سال قيمتش پايين آيد خمس مقدارى كه بالا رفته بر او واجب نيست ولى اگر
بعد از تمام شدن سال خمس آن را ندهد و در سال بعد قيمتش پايين آيد خمس
مقدارى كه بالا رفته بر او واجب است، حتّى اگر به اندازهاى نگهدارى
كرد، كه معمولاً نگه مىدارند.
مسئله 1342-
مغازه و سرقفلى و وسايل كسب و سرمايه خمس دارد. اما لوازم زندگى نظير
خانه و اثاثيه خانه و ماشين سوارى به اندازه متعارف خمس ندارد.
مسئله 1343-
اگر مالى داشته باشد كه خمسش را داده، يا خمس ندارد مثلاً به او
بخشيدهاند يا ارث به او رسيده است، اگر قيمتش بالا رود و آن را بفروشد
بايد خمس مقدارى را كه بر قيمتش اضافه شده است بپردازد.
مسئله 1344-
درختانى كه براى استفاده از چوبشان پرورش مىدهند موقعى كه آنها را
مىفروشند بايد خمس آنها را بدهند و تا آنها را نفروشند خمس ندارد هر
چند از موقع فروششان گذشته باشد.
مسئله 1345-
كسى كه چند رشته كسب دارد مثلاً اجاره ملك مىگيرد و خريد و فروش و
زراعت هم مىكند، بايد خمس آنچه را كه در آخر سال از مخارج او زياد
مىآيد بدهد گرچه رشتههاى مختلف در دخل و خرج و حساب صندوق يكى
نباشند.
مسئله 1346-
خرجهايى را كه انسان براى به دست آوردن فايده مىكند مانند دلالى،
اجاره مغازه، حقوق منشىها و مانند اينها، مىتواند جزو مخارج كسب حساب
نمايد و خمس ندارد.
مسئله 1347-
اگر انسان نتواند يك جا جهيزيه دختر را تهيه كند و مجبور باشد كه هر
سال مقدارى از آن را تهيه نمايد يا در شهرى باشد كه معمولاً هر سال
مقدارى از جهيزيه دختر را تهيه مىكنند گرچه تهيه نكردن آن عيب نباشد
چنانچه در بين سال از منافع آن سال جهيزيه بخرد خمس آن را لازم نيست
بدهد.
مسئله 1348-
كسى كه از كسب و تجارت فايدهاى برده، اگر مال ديگرى هم دارد كه خمس آن
واجب نيست، مىتواند مخارج سال را فقط از فايده كسب بردارد و اگر از آن
مالى كه خمس ندارد برداشت بايد خمس فايده كسب را بدهد.
مسئله 1349-
اگر از منفعت كسب چيزى را كه براى مصرف سالش خريده نظير برنج و گندم و
مانند اينها در آخر سال زياد بيايد، لازم نيست خمس آن را بدهد.
مسئله 1350-
اگر از منفعت كسب پيش از دادن خمس چيزى كه مورد احتياج اوست بخرد
چنانچه احتياجش از آن برطرف شود و سال هم روى آن بگذرد بايد خمس آن را
بدهد.
مسئله 1351-
اگر در اوّل سال منفعتى نبرد و از سرمايه خرج كند و پيش از تمام شدن
سال منفعتى به دستش آيد، مىتواند مقدارى را كه از سرمايه برداشته از
منافع كسر كند، و اگر بعد از تمام شدن سال منفعتى به دستش آيد
نمىتواند مقدارى را كه سال قبل از سرمايه برداشته از منافع كسر كند،
ولى اگر با سرمايهاى كه براى او مانده نتواند كسبى كند كه سزاوار او
باشد يا منافعى كه از آن پيدا مىشود براى مخارج سال او كافى نباشد
مىتواند مقدارى را كه از سرمايه كم شده از منافع كسر نمايد.
مسئله 1352-
اگر در تمام سال منفعتى نبرد و براى مخارج خود قرض كند مىتواند از
منافع سالهاى بعد قرض خود را ادا نمايد.
مسئله 1353-
اگر براى زياد كردن مال يا خريدن ملكى كه به آن احتياج ندارد قرض كند
نمىتواند از منافع كسب آن قرض را بدهد، ولى اگر مالى را كه قرض كرده و
چيزى را كه از قرض خريده از بين برود و ناچار شود كه قرض خود را بدهد،
مىتواند قرض را از منافع كسب ادا نمايد.
مسئله 1354-
كسى كه خمس بدهكار است نمىتواند آن را به ذمّه بگيرد و در تمام مال
تصرّف كند.
مسئله 1355-
كسى كه با ديگرى شريك است، اگر خمس منافع خود را بدهد و شريك او ندهد و
در سال بعد از مالى كه خمسش را نداده براى سرمايه شركت بگذارد هيچ كدام
نمىتوانند در آن تصرّف كنند امّا اگر خمس منفعت سال را از سرمايه
بيرون آورند در صورتى كه شك دارد كه شريكش خمس را داده يا نه، مىتواند
در آن سرمايه تصرّف كند.
مسئله 1356-
اگر بچّه صغير سرمايهاى داشته باشد و از آن منافعى به دست آيد بهتر
است بعد از آنكه بالغ شد خمس آن را بدهد.
مسئله 1357-
كسانى را كه نمىدانيم خمس مىدهند يا نه، معامله با آنها يا رفتن به
مهمانى آنها و گرفتن هديه از آنها جايز است و تفحص و جستجو لازم نيست و
همچنين است افرادى كه مىدانيم خمس نمىدهند يا معامله حرام مىكنند در
صورتى كه يقين به حرمت عين مورد تصرّف نداشته باشيم.
مسئله 1358-
كسى كه خمس نداده و الآن مىخواهد خمس بدهد اگر اثاث خانه و چيزهاى
ديگرى را كه به آنها احتياج دارد مطابق شأن خود خريده، اگر بداند در
بين سالى كه در آن سال فايده برده آنها را خريده، لازم نيست خمس آنها
را بدهد و اگر نداند كه در بين سال خريده يا بعد از تمام شدن سال بهتر
است كه با حاكم شرع مصالحه كند.
مسئله 1359-
همانگونه كه خمس بر اشخاص واجب مىشود، بر شركتها و مؤسّسهها و بانكها
و مانند اينها
)شخصيتهاى
حقوقى(
نيز واجب مىشود، بنابراين اگر مؤسّسهاى منفعتى بُرد بعد از كسرى
مخارج ساليانه بايد خمس منافع را بدهد.
مسئله 1360-
اگر كسى خانه يا ديگر لوازم زندگى ندارد و ناچار است از درآمد چند سال
جمع كند تا خانه بخرد، خمس آنچه را كه از سالهاى قبل از خريد خانه پس
انداز كرده لازم است بدهد و همچنين است اگر آن را به نسيه بخرد و هر
سال قسمتى از پول آن را بدهد.
مسئله 1361-
هرگاه از در آمد سال چيزى را مانند خانه يا اتومبيل يا ساير وسايل
زندگى بخرد و در سالهاى بعد آن را بفروشد و تا سال تمام نشده است خانه
ديگر يا وسايل ديگر تهيه كند لازم نيست خمس آن را بدهد.
مسئله 1362-
اگر خمس را با حاكم شرع دست گردان كرد و بنا دارد بتدريج بدهد،
نمىتواند بدهى خود را از در آمد سالهاى بعد بدهد مگر اينكه اوّل خمس
درآمد را بدهد.
مسئله 1363-
پولى را كه صرف خريدن وسايل حرام نظير خريدن آلات لهو و لعب مىكند
بايد خمس آن را بدهد، همچنين اگر بيشتر از شأنش لوازم زندگى تهيه كند
نظير ماشين گران قيمت براى افراد معمولى و يا در مخارج افراط كند نظير
جهيزيههاى تشريفاتى يا خرجهاى تشريفاتى در سوگواريها و مهمانيها و
عروسيها و عزاها، خمس مقدار زيادى را بايد بدهد.
مسئله 1364-
كسى كه از درآمد سال خود به مردم قرض داده و در آخر سال از آنان طلبكار
است اگر طلب او با مطالبه وصول مىشود و مثل نقد محسوب است بايد آخر
سال خمس آن را بدهد ولى اگر فعلاً وقت مطالبه آن نيست يا وصول نمىشود
و احتمال سوختن هم دارد، بايد وقت وصول فوراً خمس آن را بدهد.
مسئله 1365-
افرادى كه در ادارات دولتى يا مؤسسات كار مىكنند و معمول است كه
مقدارى از حقوق آنان را پسانداز مىكنند كه هنگام بازنشستگى بتدريج به
آنان بدهند پس از بازنشستگى هر مقدار را كه در هر سال به آنان بدهند
جزو درآمد آن سال محسوب است و لازم نيست خمس آن را فوراً بدهند.
مسئله 1366-
اجناسى را كه دولت به كارمندان خود يا غير كارمندان به قيمت ارزان
مىدهد در وقت دادن خمس همان قيمتدولتى را حسابكنند كفايت مىكند.
مسئله 1367-
چيزهايى كه مورد نياز است نظير فرش در مهمانخانه، رختخواب براى مهمان،
كتاب براى محصّل، و مانند اينها خمس ندارد گرچه در تمام سال اتفاقاً از
آنها استفاده نشود، و همين مقدار كه در معرض استفاده باشد مورد نياز
محسوب مىشود.
مسئله 1368-
پولى را كه انسان جهت ثبت نام حجّ يا عمره و مانند اينها مىپردازد،
اگر در همان سال برود و سال خمسى هم داشته باشد، خمس ندارد. ولى اگر در
همان سال نرود و يا سال خمسى نداشته باشد بايد خمس آن را بدهد مگر آن
پول خمس نداشته باشد نظير مهريه يا ارث و مانند اينها.
مسئله 1369-
مسافرتهاى تجمّلى كه مصداق اسراف و تبذير باشد و همچنين سوغاتهاى
تجمّلى كه مصداق اسراف و تبذير باشد، خمس دارد. نظير ريخت و پاشها و
اسرافها و تبذيرها و ميهمانىهاى آنچنانى كه در شأن او نيست و اگر هم
در شأن او باشد، مصداق اسراف و تبذير است و علاوه بر اينكه حرام است،
خمس دارد.
مسئله 1370-
پولى را كه انسان جهت خريد خانه يا تلفن يا ماشين و مانند اينها پرداخت
مىكند اگر از درآمد همان سال باشد و به آن نياز متعارف داشته باشد، و
سال خمسى هم داشته باشد، خمس ندارد. ولى اگر از درآمد همان سال نباشد،
يا سال خمسى نداشته باشد، يا اگر سال خمسى دارد تا سَرِ سال خمسى به او
تحويل ندهند و سال بعد تحويل دهند، بايد خمس آن را بدهد، مگر آن پول
خمس نداشته باشد نظير مهريه، يا ارث و مانند اينها.
مسئله 1371-
اگر كسى براى فرار از خمس منفعت سال خود را ببخشد فايده ندارد و بايد
خمس آن را بدهد.
مسئله 1372-
اگر كسى بخواهد سال خمس خود را تغيير دهد مانعى ندارد به شرط اينكه خمس
موجودى را فعلاً بدهد.
2 - معدن
مسئله 1373-
اگر از معدن طلا، نقره، آهن، نفت، نمك، گچ، آهك، انواع سنگها و معدنهاى
ديگر چيزى به دست آورد و قيمت آن بعد از كم كردن مخارجى كه براى به دست
آوردن آن مصرف كرده است به 15 مثقال طلاى معمولى برسد بايد خمس آن را
بدهد.
مسئله 1374-
معدن خواه روى زمين باشد يا در زير زمين، در زمين ملكى باشد يا در جايى
كه مالك ندارد، استخراج كننده مسلمان باشد يا كافر، شخص باشد يا افراد،
شركت و مؤسّسه باشد )شخصيت حقوقى( يا فرد معين، بايد خمس آن پرداخته
شود.
مسئله 1375-
اگر نداند قيمت چيزى را كه از معدن بيرون آورده به 15 مثقال طلا مىرسد
يا نه، بايد قيمت آن را به دست آورد.
مسئله 1376-
اگر چند نفر از معدن چيزى به دست آوردند چنانچه قيمت آن به 15 مثقال
طلا برسد گرچه سهم هر كدام آنها اين مقدار نباشد بايد خمس آن را بدهند.
مسئله 1377-
معدن چه از معادن بزرگ نظير معدن نفت و چه از معادن كوچك و چه در اراضى
ملكى يا غير اراضى ملكى باشد از انفال است و ملك حكومت اسلامى است و
استخراج آن بايد به اذن حكومت اسلامى باشد.
3 - گنج
مسئله 1378-
گنج مالى است كه در زمين، درخت، كوه، يا ديوار و مانند اينها پنهان
باشد و كسى آن را پيدا كند و مالك آن معلوم نباشد.
مسئله 1379-
اگر كسى در جايى گنجى پيدا كند خواه در ملك او باشد يا نباشد، در اراضى
مباح باشد يا در اراضى ملكى، اگر قيمت آن بعد از كم كردن مخارجى
كهبراى آن نموده استبه 15 مثقالطلاى معمولىبرسد بايدخمس آن را
بدهد.
مسئله 1380-
اگر چند نفر گنجى پيدا كنند كه قيمت آن به 15 مثقال طلا برسد گرچه سهم
هر يك از آنان به اين مقدار نباشد بايد خمس آن را بدهند.
مسئله 1381-
اگر در شكم حيوانى مالى پيدا كند، گنج نيست و لازم نيست خمس آن را
بدهد.
4 - مال حلال مخلوط به حرام
مسئله 1382-
اگر مال حلال با مال حرام به طورى مخلوط شود كه انسان نتواند آنها را
از يكديگر تشخيص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن هيچ كدام معلوم نباشد،
بايد خمس تمام مال را بدهد و بعد از دادن خمس، بقيه مال حلال مىشود.
مسئله 1383-
اگر مال حلال با حرام مخلوط شود و انسان مقدار حرام را بداند ولى صاحب
آن را نشناسد بايد آن مقدار را به حاكم شرع بدهد.
مسئله 1384-
اگر مال حلال با حرام مخلوط شود و انسان مقدار حرام را نداند ولى صاحبش
را بشناسد بايد او را راضى نمايد.
مسئله 1385-
اگر خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد و بعد بفهمد كه مقدار حرام
بيشتر از خمس بوده، بايد با مجتهد جامع الشرايط يا وكيل او مصالحه
نمايد.
مسئله 1386-
اگر خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد، يا مالى كه صاحبش را
نمىشناسد به حاكم شرع بدهد و بعد از آن صاحبش پيدا شود خوب است او را
راضى نمايد.
مسئله 1387-
اگر مال حلال با حرام مخلوط شود خواه مقدار حرام معلوم باشد يا نباشد و
انسان بداند كه صاحب آن از چند نفر معيّن بيرون نيست بايد همه آنها را
راضى نمايد.
5 - جواهرى كه از آب بيرون آورده شود
مسئله 1388-
اگر به واسطه فرو رفتن در دريا يا به وسيلهاى ديگر لؤلؤ، مرجان، عنبر
يا جواهر ديگرى بيرون آورند چنانچه بعد از كم كردن مخارجى كه براى
بيرون آوردن آن كردهاند قيمت آن به 18 نخود طلا برسد بايد خمس آن را
بدهند، چه در يك دفعه آن را از دريا بيرون آورده باشند يا در چند دفعه،
آنچه بيرون آمده از يك جنس باشد يا از چند جنس، يك نفر او را بيرون
آورده باشد يا چند نفر، با قصد باشد يا بدون قصد.
مسئله 1389-
اگر كسى از دريا حيوانى را بيرون آورد و در شكم آن جواهرى پيدا كند،
چنانچه آن حيوان مانند صدف باشد كه نوعاً در شكمش جواهر است بايد خمس
آن را بدهد و اگر اتفاقاً جواهر بلعيده باشد لازم نيست خمس آن را بدهد.
مسئله 1390-
اگر از رودخانههاى بزرگ مانند كارون و فرات جواهرى بيرون آورد بايد
خمس آن را بدهد.
مسئله 1391-
اگر خمس معدن و گنج و چيزى كه ازآب بيرون آورده و مال مخلوط به حرام را
بدهد چنانچه از مخارج سالش زياد بيايد بايد دوباره خمس آن رابدهد.
6 - غنيمت
مسئله 1392-
اگر مسلمانان به امر حكومت اسلامى با كفّار جنگ كنند و چيزهايى در جنگ
به دست آورند، به آنها غنيمت گفته مىشود و مخارجى را كه براى غنيمت
كردهاند مانند مخارج نگهدارى و حمل و نقل آن و نيز مقدارى را كه
امامعليه السلام صلاح مىداند به مصرفى برساند و چيزهايى كه مخصوص به
امام است بايد از غنيمت كنار بگذارند و خمس بقيه آن را بدهند.
7 - زمينى كه كافر ذمّى از مسلمان بخرد
مسئله 1393-
اگر كافر ذمّى زمينى را از مسلمان بخرد بايد خمس آن را به حكومت اسلامى
بدهد و همچنين اگر خانه يا مغازه و مانند اينها را بخرد بايد خمس زمين
آن را بدهد و اگر خمسش را ندهد و به مسلمان ديگرى بفروشد و يا مسلمانى
آن زمين را از او ارث ببرد، بر مسلمان واجب است كه خمس آن زمين را
بدهد.
مسئله 1394-
اگر كافر ذمّى موقع خريد زمين شرط كند كه خمس ندهد يا شرط كند كه
فروشنده خمس آن را بدهد، شرط او صحيح نيست و بايد خمس را بدهد، ولى اگر
شرط كند كه فروشنده مقدار خمس را از طرف او به صاحبان خمس بدهد اشكال
ندارد.
مسئله 1395-
اگر مسلمان زمينى را به غير از طريق خريد و فروش ملك كافر كند و عوض آن
را بگيرد، مثلاً به او صلح نمايد بنا بر اقوى كافر ذمى بايد خمس آن را
بدهد.
مسئله 1396 - اگر كافر ذمّى صغير باشد و ولىّ او برايش زمينى بخرد ولىّ
او همان موقع بايد خمس آن را بدهد.
مصرف خمس
مسئله 1397-
خمس را بايد در اين زمان به مجتهد جامع الشرايط يا وكيل او بدهند كه
آنها صرف سادات فقير و تقويت اسلام مخصوصاً اداره حوزههاى علميّه
بنمايند، و اگر خود بخواهد به سيّد فقيرى بدهد يا به مصرف ديگرى برساند
بايد از مجتهد جامع الشرايط يا وكيل او اجازه بگيرد و بدون اجازه
نمىتواند آن را به مصرف برساند.
مسئله 1398-
انسان بايد خمس را براى انجام فرمان خداوند عالم بدهد، پس اگر ريا كند
يعنى براى نشان دادن به مردم خمس بدهد، بايد دوباره خمس را بدهد، خواه
فقط براى مردم باشد يا خدا و مردم هر دو را در نظر بگيرد.
مسئله 1399-
به سيّدى كه در سفر درمانده شده اگر سفر او سفر معصيت باشد نبايد خمس
بدهند، مگر اينكه توبه كرده باشد و از اين به بعد سفر او سفر معصيت
نباشد.
مسئله 1400-
سيّد علاوه بر اينكه بايد فقير باشد بايد دوازده امامى باشد و آشكارا
معصيت نكند.
مسئله 1401-
به سيّدى كه معصيت كار است، اگر خمس دادن كمك به معصيت او باشد،
نمىشود خمس داد و به سيّدى هم كه آشكارا معصيت مىكند، گرچه دادن خمس
كمك به معصيت او نباشد. نبايد خمس بدهند.
مسئله 1402-
اگر كسى بگويد سيّد هستم، نمىشود به او خمس داد مگر آنكه ثقهاى سيّد
بودن او را تصديق كند يا در بين مردم معروف باشد كه سيّد است.
مسئله 1403-
كسى كه زنش سيّده است نمىتواند خمس بگيرد ولى اگر او نمىتواند مخارج
زن را بدهد، آن زن مىتواند خمس را بگيرد تا به مخارج خود و ديگران
برساند.
مسئله 1404-
زنى كه سرپرستى بچّههاى سيّد را دارد مىتواند به عنوان آن بچهها خمس
بگيرد و مصرف كردن خود هم مانعى ندارد.
مسئله 1405-
كسى كه واجب النفقه ديگرى است )زن، اولاد، پدر، مادر( نمىتواند از او
خمس بگيرد مگر اينكه خمس را براى مخارجى كه پرداخت آن بر عهده نفقه
دهنده نيست، بگيرد.
مسئله 1406-
سيّد فقير نمىتواند بيشتر از مخارج يك سالش خمس بگيرد ولى براى چيزى
كه احتياج به آن دارد نظير خانه مىتواند خمس بگيرد.
مسئله 1407-
طلبهاى كه متدين است و اشتغال به تحصيل دارد مىتواند شهريه بگيرد
گرچه فقير نباشد و مالك هم مىشود.
مسئله 1408-
اگر در شهر، حاكم شرع يا وكيل او نباشد بايد خمس را به شهر ديگرى ببرد
و اگر خمس از بين برود چيزى بر او واجب نيست، مگر آنكه در نگهدارى آن
كوتاهى كرده باشد.
مسئله 1409-
اگر خمس را از خود مال ندهد و قيمت او را بدهد بايد به زيادتر از قيمت
واقعى حساب نكند، چنانكه اهل خمس نمىتواند خمس را بگيرد و به مالك
ببخشد مگر اينكه مصلحت مهمى باشد نظير كسى كه فقير شده و خمس بدهكار
است و چارهاى ندارد، مىتوان خمس را به او بخشيد.
مسئله 1410-
كسى كه از مستحق طلبكار است و مىخواهد طلب خود را بابت خمس حساب كند
بهتر آن است كه خمس را به او بدهد و بعد مستحق بابت بدهى خود به او
برگرداند، ولى اگر با اذن حاكم شرع باشد اين كار نياز نيست.