مسئله 206-
در وضو واجب است صورت و دستها را بشويند و جلوى سر و روى پاها را مسح
كنند.
مسئله 207-
در ازاى صورت را بايد از بالاى پيشانى - جايى كه موى سر بيرون مىآيد -
تا آخر چانه شست، و پهناى آن به مقدارى كه بين انگشت وسط و شَست قرار
مىگيرد بايد شسته شود، و اگر مختصرى از اين مقدار را نشويد وضو باطل
است، و براى آنكه يقين كند اين مقدار كاملاً شسته شده بايد كمى اطراف
آن را هم بشويد.
مسئله 208-
اگر صورت يا دست كسى كوچكتر يا بزرگتر از معمول مردم باشد بايد
ملاحظه كند كه مردمان معمولى تا كجاى صورت خود را مىشويند، او هم تا
همانجا را بشويد و اگر دست و صورتش هر دو بر خلاف معمول باشد ولى با هم
متناسب باشند لازم نيست ملاحظه معمول را بكند بلكه به دستورى كه در
مسئله پيش گفته شد وضو بگيرد، و نيز اگر در پيشانى او مو روئيده يا
جلوى سرش مو ندارد بايد به اندازه معمول پيشانى را بشويد.
مسئله 209-
اگر احتمال دهد چرك يا چيز ديگرى در ابروها و گوشههاى چشم و لب او هست
كه نمىگذارد آب به آنها برسد. چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا
باشد، بايد پيش از وضو وارسى كند كه اگر هست برطرف نمايد.
مسئله 210-
اگر پوست صورت از لاى مو پيدا باشد بايد آب را به پوست برساند و اگر
پيدا نباشد شستن مو كافى است، و رساندن آب به زير آن لازم نيست.
مسئله 211-
اگر شك كند كه پوست صورت از لاى مو پيداست يا نه، بايد مو را بشويد و
آب را به پوست هم برساند.
مسئله 212-
شستن توى بينى و مقدارى از لب و چشم كه در وقت بستن ديده نمىشود واجب
نيست، ولى براى آنكه يقين كند از جاهايى كه بايد شسته شود چيزى باقى
نمانده، واجب است مقدارى از آنها را هم بشويد، و كسى كه نمىدانسته
بايد اين مقدار را بشويد اگر نداند در وضوهايى كه گرفته اين مقدار را
شسته يا نه، نمازهايى كه خوانده صحيح است.
مسئله 213-
بايد صورت و دستها را از بالا به پايين شست و اگر از پايين به بالا
بشويد وضو باطل است.
مسئله 214-
اگر دست را تر كند و به صورت و دستها بكشد، چنانچه ترى دست به قدرى
باشد كه به واسطه كشيدن دست، آب كمى بر آنها جارى شود كافىاست.
مسئله 215-
بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر
انگشتها بشويد.
مسئله 216-
براى آنكه يقين كند آرنج را كاملاً شسته بايد مقدارى بالاتر از آرنج را
هم بشويد.
مسئله 217-
كسى كه پيش از شستن صورت دستهاى خود را تا مچ شسته، در موقع وضوبايد
تا سر انگشتان رابشويد و اگرفقط تا مچ را بشويد وضوى او باطلاست.
مسئله 218-
در وضو شستن صورت و دستها مرتبه اوّل واجب و مرتبه دوّم جايز و مرتبه
سوّم و بيشتر از آن حرام مىباشد، ولى در غير دست چپ وضو باطل نيست. و
اينكه كدام شستن، اوّل يا دوّم يا سوّم است مربوط به قصد كسى است كه
وضو مىگيرد، پس اگر به قصد شستن مرتبه اوّل مثلاً ده مرتبه آب بريزد،
اشكال ندارد و همه آنها شستن اوّل حساب مىشود.
مسئله 219-
بعد از شستن هر دو دست بايد جلوى سر را با ترى آب وضو كه در دست راست
مانده از بالا به پايين مسح نمايد.
مسئله 220-
يك قسمت از چهار قسمت سر كه مقابل پيشانى است جاى مسح مىباشد، و هر
جاى اين قسمت را به هر اندازه مسح كند كافى است، گرچه بهتر آن است كه
از درازا به اندازه در ازاى يك انگشت و از پهنا به اندازه پهناى سه
انگشت بسته مسح نمايد.
مسئله 221-
لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد بلكه بر موى جلوى سر هم صحيح است.
ولى كسى كه موى جلوى سر او به اندازهاى بلند است كه اگر مثلاً شانه
كند به صورتش مىريزد، يا به جاهاى ديگر سر مىرسد، بايد بيخ موها را
مسح كند يا فرق سر را باز كرده پوست سر را مسح نمايد، و اگر موهايى را
كه به صورت مىريزد يا به جاهاى ديگر سر مىرسد جلوى سر جمع كند و بر
آنها مسح نمايد، يا بر موى جاهاى ديگر سر، كه جلوى آن آمده مسح كند
باطل است.
مسئله 222-
بعد از مسح سر بايد با ترى آب وضو كه در دست مانده روى پاها را از سر
يكى از انگشتها تا برآمدگى روى پا مسح كند و بهتر آن است كه تا آخر پا
را مسح نمايد.
مسئله 223-
پهناىمسح پا به هر اندازه باشد كافى است، ولى بهتر آن است كه به
اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نمايد، و بهتر از آن، مسح تمام روى پا
مىباشد.
مسئله 224-
اگر در مسح پا همه دست را روى پا بگذارند و كمى بكشند صحيح است.
مسئله 225-
در مسح سر و روى پا بايد دست را روى آنها بكشند و اگر دست را نگه دارد
و سر يا پا را به آن بكشد وضو باطل است، ولى اگر موقعى كه دست را
مىكشد سر يا پا مختصرى حركت كند اشكال ندارد.
مسئله 226-
جاى مسح بايد خشك باشد، و اگر به قدرى تر باشد كه رطوبت كف دست به آن
اثر نكند مسح باطل است. ولى اگر ترى آن به قدرى كم باشد، كه به رطوبتى
كه بعد از مسح در آن ديده مىشود بگويند فقط از ترى كف دست است اشكال
ندارد.
مسئله 227-
اگر براىمسحرطوبتى در كف دستنماندهباشد نمىتواند دست را با آب
خارج تر كند بلكه بايد از اعضاى ديگر وضو رطوبت بگيرد و با آن مسح
نمايد.
مسئله 228-
اگر رطوبت كف دست فقط به اندازه مسح سر باشد بايد سر را با همان رطوبت
مسح كند و براى مسح پاها از اعضاى ديگر وضو رطوبت بگيرد.
مسئله 229-
مسح كردن از روى جوراب و كفش باطل است، ولى اگر به واسطه سرماى شديد يا
ترس از دزد و درنده و مانند اينها نتواند كفش يا جوراب را بيرون آورد،
مسح كردن بر آنها اشكال ندارد، و اگر روى كفش نجس باشد بايد چيز پاكى
بر آن بيندازد و بر آن چيز مسح كند.
مسئله 230-
اگر روى پا نجس باشد و نتواند براى مسح، آن را آب بكشد بايد تيمّم
نمايد.
مسئله 231-
انسان مىتواند صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد، يا آنها
را در آب فرو برد و به قصد وضو بيرون آورد.
مسئله 232
در وضوى ارتماسى هم بايد صورت و دستها از بالا به پايين شسته شود پس
اگر وقتى كه صورت و دستها را در آب فرو مىبرد قصد وضو كند بايد صورت
را از طرف پيشانى و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد و اگر موقع
بيرون آوردن از آب قصد وضو كند، بايد صورت را از طرف پيشانى و دستها
را از طرف آرنج بيرون آورد.
مسئله 233- اگر وضوى بعضى از اعضا را ارتماسى و
بعضى را غير ارتماسى انجام دهد اشكال ندارد، و همچنين مىتواند قسمتى
از يك عضو را ارتماسى و قسمتى را غير ارتماسى انجام دهد.
دعاهايى كه موقع وضو گرفتن مستحب است
مسئله 234-
كسى كه وضو مىگيرد مستحبّ است موقعى كه نگاهش به آب مىافتد بگويد:
«بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُللَّهِِ
الَّذى جَعَلَ الْماءَ طَهُورَاً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً».
و موقعى كه پيش از وضو دست خود را مىشويد
بگويد:
«اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى مِنَ التَّوَّابينَ
وَاجْعَلْنى مِنَ المُتطَهِّرين»
و در وقت مضمضه كردن يعنى آب در دهان گردانيدن
بگويد:
«اَللَّهُمَّ لَقِّنى حُجَّتى يَوْمَ اَلْقاكَ وَ اَطْلِقْ لِسانِى
بِذِكْرِكَ»
و در وقت استنشاق يعنى آب در بينى كردن بگويد:
«اَللَّهُمَّ لاتُحَرِّمْ عَلَىَّ ريْحَ الْجَنَّة وَاجْعَلْنى مِمَّنْ
يَشُمُّ رِيْحَها وَ رَوْحَها و طيبَها»
و موقع شستن صورت بگويد:
«اَللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهى يَوْمَ تَسْوَدُّ فيه الْوُجُوهُ وَ لا
تُسَوِّدْ وَجْهى يَوْمَ تَبْيَضُّ فيه الْوُجُوه»
و در وقت شستن دست راست بخواند:
«اَللَّهُمَّ اَعْطِنى كِتابى بِيَمنى وَ الْخُلْدَ فى الْجَنانِ
بِيَسارى وَ حاسِبْنى حِساباً يَسيراً»
و موقع شستن دست چپ بگويد:
«اَللَّهُمَّ لا تُعْطِنى كِتابى بِشِمالى وَ لا
مِنْ وَراءِ ظَهْرى وَ لا تَجْعَلْها مَغْلُولَةً اِلى عُنُقى وَ
اَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّيرانِ»
و موقعى كه سر را مسح مىكند بگويد:
«اَللَّهُمَّ غَشِّنى بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ
و عَفْوِكَ»
و در وقت مسح پا بخواند:
«اَللَّهُمَّ ثَبِّتْنى على الصِّراطِ يَوْمَ
تَزِلُّ فيهِ الأَقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعْيى فى ما يُرْضيكَ عَنّى يا
ذَاالجَلالِ وَالْاِكْرام»
شرايط وضو
شرط اوّل: آب وضو پاك باشد.
شرط دوّم: مطلق باشد.
مسئله 235-
وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است، گرچه انسان نجس بودن يا مضاف بودن
آن را نداند يا فراموش كرده باشد، و اگر با آن وضو نمازى هم خوانده
باشد، بايد آن نماز را دوباره با وضوى صحيح بخواند.
مسئله 236-
اگر غير از آب گل آلود و مضاف آب ديگرى براى وضو ندارد، چنانچه وقت
نماز تنگ است بايد تيمّم كند و اگر وقت دارد بايد صبر كند تا آب صاف
شود بعد وضو بگيرد.
شرط سوّم: آب وضو بايد مباح باشد.
مسئله 237-
وضو با آب غصبى و آبى كه معلوم نيست صاحب آن راضى است يا نه حرام است،
امّا اگر سابقاً راضى بوده و انسان نمىداند از رضايتش برگشته يا نه،
حرام نيست، و اگر آب وضو در جاى غصبى بريزد، وضو اشكال ندارد.
مسئله 238-
وضو گرفتن از آب مسجدى كه انسان نمىخواهد در آن نماز بخواند و آب
تيمچهها و مسافرخانهها و مدرسهها براى كسانى كه ساكن آنجا نيستند،
اگر معمولاً ساير افراد هم از آب آنها استفاده مىكنند اشكال ندارد و
در غير اين صورت حرام است و موجب ضمان آب مىباشد.
مسئله 239-
وضو گرفتن و تصرّفات جزيى در نهرهاى بزرگ يا كوچك اشكال ندارد گرچه
صاحبان آنها راضى نباشند يا صغير و مجنون باشند.
مسئله 240-
اگر فراموش كند آب غصبى است و با آن وضو بگيرد صحيح است گرچه خودش آب
را غصب كرده باشد.
شرط چهارم و پنجم: ظرف آب وضو بايد مباح بوده و از
طلا يا نقره نباشد.
مسئله 241-
اگر آب وضو در ظرف غصبى يا طلا يا نقره باشد و غير از آن آبى نداشته
باشد بايد تيمّم كند، و اگر وضو بگيرد وضوى او صحيح است گرچه معصيت
كرده است.
مسئله 242-
اگر در حوضى كه مثلاً يك آجر يا يك سنگ آن غصبى است وضو بگيرد صحيح است
ولى اگر وضوى او تصرّف در غصب حساب شود گناهكار است.
مسئله 243-
اگر در صحن يكى از امامان يا امامزادگان كه سابقاً قبرستان بوده حوض يا
نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را براى قبرستان وقف
كردهاند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشكال ندارد.
شرط ششم: اعضاى وضو موقع شستن و مسح كردن پاك
باشد.
مسئله 244-
اگر پيش از تمام شدن وضو جايى را كه شسته يا مسح كرده نجس شود وضو صحيح
است.
مسئله 245-
اگر غير از اعضاى وضو جايى از بدن نجس باشد وضو صحيح است ولى اگر مخرج
را از بول يا غائط تطهير نكرده باشد بهتر آن است كه اوّل آنرا تطهير
كند بعد وضو بگيرد.
مسئله 246-
اگر يكى از اعضاى وضو نجس باشد و بعد از وضو شك كند كه پيش از وضو آنجا
را آب كشيده يا نه، چه در موقع وضو ملتفت پاك بودن و نجس بودن آنجا
بوده يا نبوده، يا شك دارد كه ملتفت بوده يا نبوده، وضوى او صحيح است و
در هر صورت جايى را كه نجس بوده بايد آب بكشد.
مسئله 247-
اگر در صورت يا دستها بريدگى يا زخمى است كه خون آن بند نمىآيد و آب
براى آن ضرر ندارد، بايد در آب كر يا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد كه
خون بند بيايد بعد به نيّت وضوى ارتماسى بيرون بياورد.
شرط هفتم: وقت براى وضو و نماز كافى باشد.
مسئله 248-
هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد تمام نماز يا مقدارى از
آن بعد از وقت خوانده مىشود، بايد تيمّم كند، ولى اگر براى وضو و
تيمّم يك اندازه وقت لازم باشد بايد وضو بگيرد.
مسئله 249-
كسى كه در تنگى وقت نماز بايد تيمّم كند اگر وضو بگيرد صحيح است
چهبراى آن نماز وضو بگيرد يا براى كار ديگر، گرچه معصيت كرده است.
شرط هشتم: به قصد قربت يعنى براى انجام فرمان
خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براى خنك شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيرد
باطل است.
مسئله 250-
لازم نيست نيّت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند ولى بايد
در تمام وضو متوجّه باشد كه وضو مىگيرد، به طورى كه اگر از او بپرسند
چه مىكنى بگويد وضو مىگيرم.
شرط نهم:
وضو را به ترتيبى كه گفته شد به جا آورد
يعنى اوّل صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و
بعد پاها را مسح نمايد، و بايد پاى راست را پيش از پاى چپ مسح كند، و
اگر به اين ترتيب وضو نگيرد باطل است.
شرط دهم: كارهاى وضو را پشت سر هم انجام دهد.
مسئله 251-
اگر بين كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه وقتى مىخواهد جايى را بشويد
يا مسح كند رطوبت جاهايى كه پيش از آن شسته يا مسح كرده خشك شده باشد
وضو باطل است.
مسئله 252-
اگر كارهاى وضو را پشت سر هم به جا آورد ولى به واسطه گرماى هوا
ياحرارت زياد بدن و مانند اينها رطوبت خشك شود وضوى او صحيح است.
مسئله 253-
راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دستها
چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح كند وضوى او صحيح است.
شرط يازدهم: شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها
را خود انسان انجام دهد، و اگر ديگرى او را وضو دهد، يا در رساندن آب
به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد، وضو باطل است.
مسئله 254-
كسى كه نمىتواند وضو بگيرد بايد نايب بگيرد كه او را وضو دهد و چنانچه
مزد هم بخواهد، در صورتى كه بتواند بايد بدهد، ولى بايد خود او نيّت
وضو كند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمىتواند بايد نايبش دست او را
بگيرد و به جاى مسح او بكشد، و اگر اين هم ممكن نيست بايد از دست او
رطوبت بگيرند و با آن رطوبت، سر و پاى او را مسح كنند.
مسئله 255-
هر كدام از كارهاى وضو را كه مىتواند به تنهايى انجام دهد، نبايد در
آن كمك بگيرد.
شرط دوازدهم: استعمال آب براى او مانعى نداشته
باشد.
مسئله 256-
كسى كه مىترسد اگر وضو بگيرد مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو
برساند تشنه بماند نبايد وضو بگيرد، ولى اگر وضو بگيرد وضوى او صحيح
است، گرچه احتمال دهد يا يقين داشته باشد كه براى او ضرر دارد.
شرط سيزدهم: در اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب
نباشد.
مسئله 257-
اگر مىداندچيزى به اعضاى وضوچسبيده ولى شك دارد كه از رسيدن آب
جلوگيرى مىكند يا نه، بايد آن را بر طرف كند يا آب را به زير آن
برساند.
مسئله 258-
اگر زير ناخن چرك باشد، وضو اشكال ندارد، ولى اگر ناخن را بگيرند بايد
براى وضو آن چرك را بر طرف كنند و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند
باشد، بايد چرك زير مقدارى را كه از معمول بلندتر است بر طرف نمايند.
مسئله 259-
اگر در صورت و دستها و جلوى سر و روى پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر
برآمدگى پيدا شود، شستن و مسح روى آن كافى است. و چنانچه سوراخ شود
رساندن آب، به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يك قسمت آن كنده شود،
لازم نيست آب را به زير قسمتى كه كنده نشده برساند ولى چنانچه پوستى كه
كنده شده گاهى به بدن مىچسبد و گاهى بلند مىشود بايد آن را قطع كند
يا آب را به زير آن برساند.
مسئله 260-
اگر انسان شك كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه، چنانچه
احتمال او در نظر مردم به جا باشد مثل آنكه بعد از گل كارى شك كند گل
به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسى كند يا به قدرى دست بمالد كه
اطمينان پيدا كند كه اگر بوده بر طرف شده يا آب به زير آن رسيده است.
مسئله 261-
جايى را كه بايد شست و مسح كرد هر قدر چرك باشد اگر چرك آن مانع از
رسيدن آب به بدن نباشد اشكال ندارد. و همچنين است اگر بعد از گچكارى و
مانند آن چيز سفيدى كه جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمىنمايد بر دست
بماند، ولى اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مىرسد يا نه، بايد
آنها را برطرف كند.
مسئله 262-
اگر پيش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب هست و
بعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه، گرچه
بداند در موقع وضو ملتفت آن مانع نبوده وضوى او صحيح است.
مسئله 263-
اگر در بعضى از اعضاى وضو مانعى باشد كه گاهى آب به خودى خود زير آن
مىرسد و گاهى نمىرسد و انسان بعد از وضو شك كند كه آب زير آن رسيده
يا نه، گرچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده لازم نيست
دوباره وضو بگيرد.
مسئله 264-
اگر بعد از وضو چيزى كه مانع از رسيدن آب است در اعضاى وضو ببيند و
نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده گرچه بداند كه در وقت وضو ملتفت
آن مانع نبوده، وضوى او صحيح است.