نماز مسافر
مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شکسته بجا آورد، يعنى دو رکعت بخواند:
شرط اول: آنکه سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.
١٢٧٢ کسى که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است اگر رفتن او
کمتر از چهار فرسخ نباشد
بايد نماز را شکسته بخواند بنابر اين اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد بايد نماز
را تمام کند.
١٢٧٣ اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد بايد نماز را شکسته بخواند چه همان روز و شب
بخواهد برگردد يا غير آن روز و شب.
١٢٧٤ اگر سفر، مختصرى از هشت فرسخ کمتر باشد يا انسان نداند
که سفر او هشت فرسخ
استيا نه، نبايد نماز را شکسته بخواند و چنانچه شک کند که سفر او هشت فرسخ استيا نه،
در صورتى که تحقيق کردن برايش مشقت دارد بايد نمازش را تمام بخواند و اگر مشقت ندارد
بنابر احتياط واجب بايد تحقيق کند که اگر دو عادل بگويند، يا بين مردم معروف باشد که
سفر او هشت فرسخ است نماز را شکسته بخواند.
١٢٧٥ اگر يک عادل خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است بنابر احتياط واجب بايد نماز
را هم شکسته بخواند و هم تمام بخواند و روزه بگيرد و قضاى آن را هم بجا آورد.
١٢٧٦ کسى که يقين دارد سفر او هشت فرسخ است اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد
که هشت فرسخ نبوده بايد آن را چهار رکعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
١٢٧٧ کسى که يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست يا شک دارد
که هشت فرسخ هستيا نه،
چنانچه در بين راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده اگر چه کمى از راه باقى باشد بايد نماز
را شکسته بخواند، و اگر بعد از تمام خواندن نماز فهميد سفرش هشت فرسخ بوده بنابر اقوى
بايد نماز را دوباره شکسته اعاده نمايد و در صورتى که وقت گذشته باشد بايد بنابر احتياط
واجب نماز را دوباره قضا نمايد.
١٢٧٨ اگر بين دو محلى که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد
کند
اگر چه روى هم رفته هشت فرسخ شود بايد نماز را تمام بخواند.
١٢٧٩ اگر محلى دو راه داشته باشد يک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ
يا بيشتر باشد چنانچه انسان از راهى که هشت فرسخ است به آنجا برود بايد نماز را شکسته
بخواند و اگر از راهى که هشت فرسخ نيست، برود بايد تمام بخواند.
١٢٨٠ اگر شهر ديوار دارد بايد ابتداى هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب
کند، و اگر ديوار
ندارد بايد از خانههاى آخر شهر حساب نمايد. شرط دوم: آنکه از اول مسافرت قصد هشت
فرسخ را داشته باشد، پس اگربه جايى که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از
رسيدن به آن جا قصد کند جايى برود که با مقدارى که آمده هشت فرسخ شود، چون از اول
قصد هشت فرسخ را نداشته بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ
برود يا چهار فرسخ برود و به وطنش يا به جايى که مىخواهد ده روز بماند برگردد بايد نماز را
شکسته بخواند.
١٢٨١ کسى که نمىداند سفرش چند فرسخ است مثلا براى پيدا
کردن گمشدهاى مسافرت
مىکند و نمىداند که چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا کند بايد نماز را تمام بخواند ولى در
برگشتن چنانچه تا وطنش يا جايى که مىخواهد ده روز در آن جا بماند هشت فرسخ يا
بيشتر باشد بايد نماز را شکسته بخواند و نيز اگر در بين رفتن قصد کند که چهار فرسخ برود
و برگردد چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود بايد نماز را شکسته بخواند.
١٢٨٢ مسافر در صورتى بايد نماز را شکسته بخواند که تصميم داشته باشد
هشت فرسخ برود پس کسى که از شهر بيرون مى رود و مثلا قصدش اين است که اگر رفيق پيدا
کند سفر هشت فرسخى برود چنانچه اطمينان دارد که رفيق پيدا مىکند بايد نماز را
شکسته بخواند و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند.
١٢٨٣ کسى که قصد هشت فرسخ دارد اگر چه در هر روز مقدار
کمى راه برود
وقتى به جايى برسد که ديوار شهر را نبيند و اذان آن را نشنود بايد نماز را شکسته
بخواند ولى اگر در هر روز مقدار خيلى کمى راه برود که نگويند مسافر است بايد نمازش
را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
١٢٨٤ کسى که در سفر به اختيار ديگرى است مانند نوکرى
که با آقاى خود
مسافرت مىکند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، بايد نماز را شکسته بخواند.
١٢٨٥ کسى که در سفر به اختيار ديگرى است اگر بداند يا گمان داشته باشد
که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مىشود بايد نماز را تمام بخواند.
١٢٨٦ کسى که در سفر به اختيار ديگرى است اگر شک دارد
که پيش از رسيدن
به چهار فرسخ از او جدا مىشود يا نه بايد نماز را شکسته بخواند و نيز اگر شک او از
اين جهت است که احتمال مىدهد مانعى براى سفر او پيش آيد چنانچه احتمال او در نظر
مردم بجا نباشد بايد نمازش را شکسته بخواند. شرط سوم: آنکه در بين راه از قصد خود
برنگردد، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، يا مردد شود، بايد
نماز را تمام بخواند.
١٢٨٧ اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود چنانچه تصميم
داشته باشد که همان جا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در برگشتن و ماندن مردد
باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
١٢٨٨ اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم
داشته باشد که برگردد بايد نماز را شکسته بخواند.
١٢٨٩ اگر براى رفتن به محلى حرکت کند و بعد از رفتن مقدارى از راه
بخواهد جاى ديگرى برود، چنانچه از محل اولى که حرکت کرده تا جايى که مىخواهد برود
هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شکسته بخواند.
١٢٩٠ اگر پيش از آن که به هشت فرسخ برسد مردد شود که بقيه راه را برود
يا نه، و در موقعى که مردد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد که بقيه راه را برود
بايد تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.
١٢٩١ اگر پيش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردد شود که بقيه راه را
برود يا نه، و در موقعى که مردد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد که هشت فرسخ
ديگر برود يا چهار فرسخ برود و برگردد تا آخر مسافرت بايد نماز را شکسته بخواند.
١٢٩٢ اگر پيش از آنکه به هشت فرسخ برسد مردد شود که بقيه راه را برود
يا نه، و در موقعى که مردد است مقدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد که بقيه راه را
برود چنانچه باقيمانده سفر او هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد ولى بخواهد برود و
برگردد بايد نماز را شکسته بخواند ، ولى اگر راهى که پيش از مردد شدن و راهى که بعد
از آن مى رود روى هم هشت فرسخ باشد بنابر احتياط نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند
اگر چه جمع واجب نيست و نماز شکسته است. شرط چهارم: آنکه نخواهد پيش از رسيدن به
هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند، پس کسى که مىخواهد
پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلى بماند بايد نماز را
تمام بخواند.
١٢٩٣ کسى که نمىداند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مىگذرد يا
نه،يا ده روز در محلى مىماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
١٢٩٤ کسى که مىخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد يا ده
روز در محلى بماند و نيز کسى که مردد است که از وطنش بگذرد يا ده روز در محلى بماند
اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم بايد نماز را تمام بخواند
ولى اگر باقيمانده راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد
بايد نماز را شکسته بخواند. شرط پنجم: آن که براى کار حرام سفر نکند، و اگر براى
کار حرامى مانند دزدى سفر کند، بايد نماز را تمام بخواند. و همچنين است اگر خود سفر
حرام باشد،مثل آن که براى او ضرر داشته باشد، يا زن بدون اجازه شوهر سفرى برود که
بر او واجب نباشد، ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شکسته بخواند.
١٢٩٥ سفرى که اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است و انسان بايد در آن
سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.
١٢٩٦ کسى که سفر او حرام نيست و براى کار حرام هم سفر نمىکند اگر چه
در سفر، معصيتى انجام دهد مثلا غيبت کند يا شراب بخورد بايد نماز را شکسته بخواند.
١٢٩٧ اگر مخصوصا براى آن که کار واجبى را ترک کند مسافرت نمايد نمازش
تمام است پس کسى که بدهکار است اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند
چنانچه در سفر نتواند بدهدى خود را بدهد مخصوصا براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد
بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر مخصوصا براى ترک واجب مسافرت نکند بايد نماز را
شکسته بخواند و احتياط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
١٢٩٨ اگر سفر او سفر حرام نباشد ولى حيوان سوارى يا مرکب ديگرى
که
سوار است غصبى باشد نمازش شکسته است ولى اگر در زمين غصبى مسافرت کند بنابر احتياط
واجب بايد نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
١٢٩٩ کسى که با ظالم مسافرت مىکند اگر ناچار نباشد و مسافرت او
کمک
به ظالم باشد بايد نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد يا مثلا براى نجات دادن
مظلومى با او مسافرت کند، نمازش شکسته است.
١٣٠٠ اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت کند حرام نيست و بايد نماز را
شکسته بخواند.
١٣٠١ اگر براى لهو و خوشگذرانى به شکار رود نمازش تمام است و چنانچه
براى تهيه معاش به شکار رود نمازش شکسته است و اگر براى کسب و زياد کردن مال برود
احتياط واجب آن است که نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند و بايد روزه نگيرد.
١٣٠٢ کسى که براى معصيتسفر کرده، موقعى که از سفر برمىگردد اگر توبه
کرده، بايد نماز را شکسته بخواند و اگر توبه نکرده ، و چيزى هم که بازگشت را از
جزئيتسفر معصيتخارج کند حادث نشده باشد بايد تمام بخواند و احتياط مستحب آن است
که هم شکسته و هم تمام بخواند.
١٣٠٣ کسى که سفر او سفر معصيت است، اگر در بين راه از قصد معصيت
برگردد چنانچه باقيمانده راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و
برگرد بايد نماز را شکسته بخواند.
١٣٠٤ کسى که براى معصيتسفر نکرده اگر در بين راه قصد
کند که بقيه راه
را براى معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند ولى نمازهايى را که شکسته خوانده
صحيح است. شرط ششم: آنکه از صحرانشينهايى نباشد که در بيابانها گردش مىکنند و هر
جا آب و خوراک براى خود و حشمشان پيدا کنند مى مانند و بعد از چندى به جاى ديگر
مىروند و صحرانشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.
١٣٠٥ اگر يکى از صحرانشينها براى پيدا کردن منزل و چراگاه حيواناتشان
سفر کند، چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد احتياطا واجب آن است که هم شکسته و هم تمام
بخواند.
١٣٠٦ اگر صحرانشين براى زيارت يا حجيا تجارت و مانند اينها مسافرت
کند، بايد نماز را شکسته بخواند. شرط هفتم: آنکه شغل او مسافرت نباشد، بنابراين
شتردار و راننده و چوبدار و کشتيبان و مانند اينها، اگرچه براى بردن اثاثيه منزل
خود مسافرت کنند، در غير سفر اول بايد نماز را تمام بخوانند، ولى در سفر اول اگرچه
طول بکشد، نمازشان شکسته است.
١٣٠٧ کسى که شغلش مسافرت است اگر براى کار ديگرى مثلا براى زيارت يا
حج مسافرت کند، بايد نماز را شکسته بخواند ولى اگر مثلا شوفر، اتومبيل خود را براى
زيارت کرايه دهد و در ضمن خودش هم زيارت کند، بايد نماز را تمام بخواند.
١٣٠٨ حمله دار يعنى کسى که براى رساندن حاجيها به مکه مسافرت مىکند
چنانچه شغلش مسافرت باشد بايد نماز را تمام بخواند، و اگر شغلش مسافرت نباشد، بايد
شکسته بخواند.
١٣٠٩ کسى که شغل او حمله دارى است و حاجيها را از راه دور به مکه
مىبرد، چنانچه تمام سال يا بيشتر سال را در راه باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
١٣١٠ کسى که در مقدارى از سال شغلش مسافرت است، مثل شوفرى
که فقط در
تابستان يا زمستان اتومبيل خود را کرايه مىدهد، بايد در سفرى که مشغول به کارش هست
نماز را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
١٣١١ راننده و دوره گردى که در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مىکند،
چنانچه اتفاقا سفر هشت فرسخى برود ، بايد نماز را شکسته بخواند.
١٣١٢ کسى که شغلش مسافرت است، اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود
بماند،چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد چه بدون قصد بماند، بايد در سفر
اولى که بعد از ده روز مى رود، نماز را شکسته بخواند.
١٣١٣ کسى که شغلش مسافرت است، اگر در غير وطن خود ده روز بماند در سفر
اولى که بعد از ده روز مى رود، بايد نماز را شکسته بخواند چه از اول قصد ماندن ده
روز را داشته باشد يا نداشته باشد.
١٣١٤ کسى که شغلش مسافرت است، اگر شک کند که در وطن خود يا جاى ديگر
ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
١٣١٥ کسى که در شهرها سياحت مىکند و براى خود وطنى اختيار نکرده،
بايد نماز را تمام بخواند.
١٣١٦ کسى که شغلش مسافرت نيست، اگر مثلا در شهرى يا دهى جنسى دارد
که
براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مىکند بايد نماز را شکسته بخواند.
١٣١٧ کسى که از وطنش صرف نظر کرده و مىخواهد وطن ديگرى براى خود
اختيار کند، اگر شغلش مسافرت نباشد بايد در مسافرت نماز را شکسته بخواند. شرط هشتم:
آنکه به حد ترخص برسد، يعنى از وطنش يا جايى که قصد کرده ده روز در آنجا بماند،
بقدرى دور شود که ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را نشنود، ولى بايد در هوا
غبار يا چيز ديگرى نباشد که از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيرى کند، و لازم نيست
بقدرى دور شود که منارهها و گنبدها را نبيند، يا ديوارها هيچ پيدا نباشد، بلکه
همين قدر که ديوارها کاملا معلوم نباشد، کافى است.
١٣١٨ کسى که به سفر مى رود، اگر به جايى برسد که اذان را نشنود، ولى
ديوار شهر را ببيند يا ديوارها را نبيند و صداى اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آن
جا نماز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد هم شکسته و هم تمام بخواند.
١٣١٩ مسافرى که به وطنش برمىگردد، وقتى ديوار وطن خود را ببيند و
صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند ولى مسافرى که مىخواهد ده روز در
محلى بماند وقتى ديوار آن جا را ببيند و صداى اذانش را بشنود. بنابر احتياط واجب
بايد نماز را تاخير بيندازد تا به منزل برسد، يا نماز را هم شکسته و هم تمام
بخواند.
١٣٢٠ هرگاه شهر در بلندى باشد که از دور ديده شود يا به قدرى گود باشد
که اگر انسان کمى دور شود ديوار آن را نبيند کسى که از آن شهر مسافرت مىکند، وقتى
به اندازهاى دور شود که اگر آن شهر در زمين هموار بود ديوارش از آن جا ديده نمىشد
بايد نماز خود را شکسته بخواند و نيز اگر پستى و بلندى خانهها بيشتر از معمول باشد
بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
١٣٢١ اگر از محلى مسافرت کند که خانه و ديوار ندارد وقتى به جايى برسد
که اگر آن محل ديوار داشت از آن جا ديده نمىشد بايد نماز را شکسته بخواند.
١٣٢٢ اگر به قدرى دور شود که نداند صدايى را که مىشنود صداى اذان
استيا صداى ديگرى، بايد نماز را شکسته بخواند، ولى اگر بفهمد اذان مىگويند و
کلمات آن را تشخيص ندهد بايد تمام بخواند.
١٣٢٣ اگر به قدرى دور شود که اذان خانهها را نشنود ولى اذان شهر را
که معمولا در جاى بلند مىگويند بشنود نبايد نماز را شکسته بخواند.
١٣٢٤ اگر به جايى برسد که اذان شهر را که معمولا در جاى بلند مىگويند
نشنود ولى اذانى را که در جاى خيلى بلند مىگويند بشنود بايد نماز را شکسته بخواند.
١٣٢٥ اگر چشم يا گوش او، يا صداى اذان غير معمولى باشد در محلى بايد
نماز را شکسته بخواند که چشم متوسط ديوار خانهها را نبيند و گوش متوسط صداى اذان
معمولى را نشنود.
١٣٢٦ اگر بخواهد در محلى نماز بخواند که شک دارد به حد ترخص، يعنى
جايى که اذان را نشنود و ديوار را نبيند رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند، و
در موقع برگشتن اگر شک کند که به حد ترخص رسيده يا نه، بايد شکسته بخواند، و چون در
بعضى موارد اشکال پيدا مىکند بايد آن جا نماز نخواند يا هم شکسته و هم تمام
بخواند.
١٣٢٧ مسافرى که در سفر از وطن خود عبور مىکند وقتى به جايى برسد
که
ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند.
١٣٢٨ مسافرى که در بين مسافرت به وطنش رسيده ، تا وقتى در آن جا هست
بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود
و برگردد وقتى به جايى برسد که ديوار وطن را نبيند و صداى اذان آن را نشنود بايد
نماز را شکسته بخواند.
١٣٢٩ محلى را که انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار
کرده وطن اوست
چه در آن جا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براى زندگى
اختيار کرده باشد.
١٣٣٠ اگر قصد دارد در محلى که وطن اصيلش نيست مدتى بماند و بعد به جاى
ديگر رود، آن جا وطن او حساب نمىشود.
١٣٣١ تا انسان قصد ماندن هميشگى در جايى که غير وطن اصلى خودش است
نداشته باشد وطن او حساب نمىشود مگر آن که بدون قصد ماندن آن قدر بماند که مردم
بگويند اين جا وطن او است.
١٣٣٢ کسى که در دو محل زندگى مىکند مثلا شش ماه در شهرى و شش ماه در
شهر ديگر مىماند، هر دو وطن او است. و اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود
اختيار کرده باشد اشکال دارد و بايد احتياط مراعات شود.
١٣٣٣ در غير وطن اصلى و وطن غير اصلى که ذکر شد در جاهاى ديگر اگر قصد
اقامه نکند نمازش شکسته است چه ملکى در آن جا داشته باشد يا نداشته باشد و چه در آن
جا شش ماه مانده باشد يا نه.
١٣٣٤ اگر به جايى برسد که وطن او بوده و از آن جا صرف نظر
کرده نبايد
نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نکرده باشد.
١٣٣٥ مسافرى که قصد دارد ده روز پشتسرهم در محلى بماند، يا مىداند
که بدون اختيار ده روز در محلى مىماند، در آن محل بايد
١٣٣٦ مسافرى که مىخواهد ده روز در محلى بماند لازم نيست قصد ماندن شب
اول يا شب يازدهم را داشته باشد و همين که قصد کند از اذان صبح روز اول تا غروب روز
دهم بماند بايد نماز را تمام بخواند، و همچنين اگر مثلا قصدش اين باشد که از ظهر
روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند.
١٣٣٧ مسافرى که مىخواهد ده روز در محلى بماند در صورتى بايد نماز را
تمام بخواند که تمام ده روز را در يک جا بماند، پس اگر بخواهد مثلا ده روز در نجف و
کوفه يا در تهران و شميران بماند بايد نماز را شکسته بخواند.
١٣٣٨ مسافرى که مىخواهد ده روز در محلى بماند اگر از اول قصد داشته
باشد که در بين ده روز به اطراف آن جا برود چنانچه جايى که مىخواهد برود خطه سور
بلد اقامتيا از بساتين و مزارع و باغات اطراف آن باشد به مقدارى که رفتن به آن جا
منافى با صدق و اقامت در بلد نباشد بايد در تمام ده روز نماز را تمام بخواند ولى
چنانچه بخواهد تا کمتر از چهار فرسخ برود چنانچه در نيت او باشد که در بين ده روز
فقط يک مرتبه برود و بيش از دو ساعت رفتن و برگشتن را طول ندهد، در همه ده روز بايد
نمازش را تمام بخواند.
١٣٣٩ مسافرى که تصميم ندارد ده روز در جايى بماند مثلا قصدش اين است
که اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا کند ده روز بماند بايد نماز را شکسته بخواند.
١٣٤٠ کسى که تصميم دارد، ده روز در محلى بماند، اگر چه احتمال بدهد
که
براى ماندن او مانعى برسد در صورتى که مردم به احتمال او اعتنايى نکنند بايد نماز
را تمام بخواند.
١٣٤١ اگر مسافر بداند که مثلا ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد
کند که تا آخر ماه در جايى بماند بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر نداند تا آخر
ماه چقدر مانده و قصد کند که تا آخر ماه بماند، بايد نماز را شکسته بخواند اگرچه از
موقعى که قصد کرده تا آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.
١٣٤٢ اگر مسافر قصد کند ده روز در محلى بماند، چنانچه پيش از خواندن
يک نماز چهار رکعتى از ماندن منصرف شود، يا مردد شود که در آن جا بماند يا به جاى
ديگر برود، بايد نماز را شکسته بخواند واگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى از
ماندن منصرف شود يا مردد شود تا وقتى در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند.
١٣٤٣ مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند اگر روزه بگيرد و بعد
از ظهر از ماندن در آن جا منصرف شود چنانچه يک نماز چهار رکعتى خوانده باشد روزهاش
صحيح است و تا وقتى در آن جا هست بايد نمازهاى خود را تمام بخواند و اگر يک نماز
چهار رکعتى نخوانده باشد روزه آن روزش صحيح است اما نمازهاى خود را بايد شکسته
بخواند و روزهاى بعد هم نمىتواند روزه بگيرد.
١٣٤٤ مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند اگر از ماندن منصرف شود
و شک کند پيش از آن که از قصد ماندن برگردد، يک نماز چهار رکعتى خوانده، يا نه بايد
نمازهاى خود را شکسته بخواند.
١٣٤٥ اگر مسافر به نيت اين که نماز را شکسته بخواند مشغول نماز شود و
در بين نماز تصميم بگيرد که ده روز يا بيشتر بماند بايد نماز را چهار رکعتى تمام
نمايد.
١٣٤٦ مسافرى که قصد کرده، ده روز در جايى بماند، اگر در بين نماز چهار
رکعتى از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول رکعتسوم نشده، بايد نماز را دو رکعتى تمام
نمايد و بقيه نمازهاى خود را شکسته بخواند، و اگر مشغول رکعتسوم شده نمازش باطل
است، و تا وقتى در آن جا هست بايد نماز را شکسته بخواند اگر چه داخل در رکوع
رکعتسوم شده باشد.
١٣٤٧ مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند اگر بيشتر از ده روز در
آن جا بماند تا وقتى مسافرت نکرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره
قصد ماندن ده روز کند.
١٣٤٨ مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند بايد روزه واجب را
بگيرد و مىتواند روزه مستحبى را هم به جا آورد و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و
عشا را هم بخواند.
١٣٤٩ مسافرى که قصد کرده ده روز در جايى بماند اگر بعد از خواندن يک
نماز چهار رکعتى بخواهد به جايى که کمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد به محل
اقامه خود، بايد نماز را تمام بخواند.
١٣٥٠ مسافرى که قصد کرده ده روز در جايى بماند اگر بعد از خواندن يک
نماز چهار رکعتى بخواهد به جاى ديگرى که کمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آن
جا بماند بايد در رفتن و در جايى که قصد ماندن ده روز کرده، نمازهاى خود را تمام
بخواند ولى اگر در جايى که مىخواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد بايد موقع رفتن
نمازهاى خود را شکسته بخواند و چنانچه در آن جا قصد ماندن ده روز کرد، نمازش را
تمام بخواند.
١٣٥١ مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند اگر بعد از خواندن يک
نماز چهار رکعتى بخواهد به جايى که کمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردد باشد
که به محل اولش برگردد يا نه، يا به کلى از برگشتن به آن جا غافل باشد، يا بخواهد
برگردد، ولى مردد باشد که ده روز در آن جا بماند يا نه، يا آن که از ده روز ماندن
در آن جا و مسافرت از آن جا غافل باشد، بايد از وقتى که مى رود تا برمىگردد و بعد
از برگشتن نمازهاى خود را تمام بخواند.
١٣٥٢ اگر به خيال اين که رفقايش مىخواهند ده روز در محلى بمانند قصد
کند که ده روز در آن جا بماند و بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى بفهمد که آنها
قصد نکردهاند اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتى که در آن جا هست بايد
نماز را تمام بخواند.
١٣٥٣ اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سى روز در محلى بماند و در
تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار کمى در آن
جا بماند بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ، در رفتن بقيه
راه مردد شود، از وقتى که مردد مىشود بايد نماز را تمام بخواند.
١٣٥٤ مسافرى که مىخواهد نه روز يا کمتر در محلى بماند اگر بعد از آن
که نه روز يا کمتر در آن جا ماند بخواهد دوباره نه روز ديگر يا کمتر بماند همين طور
تا سى روز، روز سى و يکم بايد نماز را تمام بخواند.
١٣٥٥ مسافرى که سى روز مردد بوده، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند
که سى روز را در يک جا بماند، پس اگر مقدارى از آن را در جايى و مقدارى را در جاى
ديگر بماند، بعد از سى روز هم بايد نماز را شکسته بخواند.
نماز قضا
١٣٧٠ کسى که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده بايد قضاى آن را
بجاآورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده يا به واسطه سستى، نماز نخوانده باشد
ولى نمازهاى يوميهاى را که زن در حال حيض يا نفاس نخوانده قضا ندارد.
١٣٧١ اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى را که خوانده باطل بوده بايد
قضاى آن را بخواند.
١٣٧٢ کسى که نماز قضا دارد بايد در خواندن آن کوتاهى نکند ولى واجب
نيست فورا آن را بجا آورد.
١٣٧٣ کسى که نماز قضا دارد مىتواند نماز مستحبى بخواند.
١٣٧٤ اگر انسان احتمال دهد که نماز قضايى دارد يا نمازهايى را
که
خوانده صحيح نبوده، مستحب است احتياطا قضاى آن را بجا آورد.
١٣٧٥ قضاى نمازهاى يوميه لازم نيست به ترتيب خوانده شود مثلا
کسى که
يک روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده لازم نيست اول نماز عصر و بعداز آن
نماز ظهر را قضا نمايد.
١٣٧٦ اگر بخواهد قضاى چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند
يا مثلا بخواهد قضاى يک نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را بخواند لازم نيست آنها
را به ترتيب بجا آورد.
١٣٧٧ اگر کسى نداند که نمازهايى که از او قضا شده کدام يک جلوتر بوده
لازم نيست به طورى بخواند که ترتيب حاصل شود و هر يک را مىتواند مقدم بداند.
١٣٧٨ اگر کسى که نمازهايى از او قضا شده، مىداند کدام يک جلوتر قضا
شده، احتياط مستحب آن است که به ترتيب قضا کند و آنچه اول قضا شده اول بخواند و
دومى را بعد و همين طور.
١٣٧٩ اگر براى ميتى مىخواهند نماز قضا بدهند، و مىدانند آن ميت
ترتيب قضا شدن را مىدانسته باز لازم نيست طورى قضا را بجا بياورند که ترتيب حاصل
شود.
١٣٨٠ اگر براى ميتى که در مساله پيش گفته شد بخواهند چند نفر را اجير
کنند که نماز بخوانند لازم نيست براى آنها وقت مرتب معين کنند که با هم شروع نکنند
در عمل.
١٣٨١ اگر بدانند که ميت ترتيب قضا شدن را نمىدانسته يا ندانند
که
مىدانسته، لازم نيست به ترتيب براى او قضا بجا بياورند.
١٣٨٢ در مساله پيش اگر بخواهند چند نفر را براى به جا آوردن نماز ميت
اجير کنند لازم نيست وقت معين کنند و مىتوانند همه با هم شروع به قضا کنند.
١٣٨٣ کسى که چند نماز از او قضا شده و شماره آنها را نمىداند مثلا
نمىداند چهار تا بوده يا پنج تا، چنانچه مقدار کمتر را بخواند کافى است و همچنين
اگر شماره آنها را مىدانسته و فراموش کرده، اگر مقدار کمتر را بخواند کفايت
مىکند.
١٣٨٤ کسى که نماز قضا از همين روز يا روزهاى پيش دارد مىتواند قبل از
خواندن نمازى که قضا شده، نماز ادايى را بخواند و لازم نيست نماز قضا را جلو
بيندازد.
١٣٨٥ کسى که مىداند يک نماز چهار رکعتى نخوانده و نمىداند نماز ظهر
استيا عصر ستيا عشا، اگر يک نماز چهار رکعتى بخواند به نيت قضاى نمازى که نخوانده
کافى است.
١٣٨٦ اگر از روزهاى گذشته نمازهاى قضا دارد و يک نماز يا بيشتر هم از
همان روز از او قضا شده، اگرچه لازم نيست نمازهاى قضا را پيش از نماز ادا بخواند
حتى اگرچه وقت داشته باشد و ترتيب بين نمازهاى قضا را هم بداند ولى احتياط استحبابى
آن است که نمازهاى قضا مخصوصا نماز قضاى همان روز را پيش از نماز ادا بخواند.
١٣٨٧ تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز قضاهاى خود عاجز باشد
ديگرى نمىتواند نمازهاى او را قضا نمايد.
١٣٨٨ نماز قضا را با جماعت مىشود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد
يا قضا، و لازم نيست هر دو يک نماز را بخوانند مثلا اگر نماز قضاى صبح را با نماز
ظهر يا عصر امام بخواند اشکال ندارد.
١٣٨٩ مستحب است بچه مميز يعنى بچهاى که خوب و بد را مىفهمد به نماز
خواندن و عبادتهاى ديگر عادت دهند بلکه مستحب است او را به قضاى نمازها هم وادار
نمايند.
نماز جماعت
١٣٩٩ مستحب است نمازهاى واجب خصوصا نمازهاى يوميه را به جماعت بخوانند
ودر نماز صبح و مغرب و عشا خصوصا براى همسايه مسجد و کسى که صداى اذان مسجد را
مىشنود بيشتر سفارش شده است.
١٤٠٠ در روايتى وارد شده است که اگر يک نفر به امام جماعت اقتدا
کند
هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتى
ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بيشتر شوند ثواب نمازشان بيشتر مىشود تا به ده نفر
برسند و عده آنان که از ده گذشت اگر تمام آسمانها کاغذ و درياها مرکب و درختها قلم
و جن و انس و ملائکه نويسنده شوند، نمىتوانند ثواب يک رکعت آن را بنويسند.
١٤٠١ حاضر نشدن به نماز جماعت از روى بىاعتنايى جايز نيست و سزاوار
نيست که انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند.
١٤٠٢ مستحب است انسان صبر کند که نماز را به جماعت بخواند. و نماز
جماعت از نماز اول وقت که فرادى يعنى تنها خوانده شود، بهتر است. و نيز نماز جماعتى
را که مختصر بخواند، از نماز فرادى که آن را طول بدهند، بهتر مىباشد.
١٤٠٣ وقتى که جماعت بر پا مىشود مستحب است کسى که نمازش را فرادى
خوانده دوباره با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد که نماز اولش باطل بوده نماز دوم او
کافى است.
١٤٠٤ اگر امام يا ماموم بخواهد نمازى را که به جماعتخوانده دوباره با
جماعت بخواند، در صورتى که جماعت دوم و اشخاص آن غير از اول باشد، اشکال ندارد.
١٤٠٥ کسى که در نماز وسواس دارد و فقط در صورتى که نماز را با جماعت
بخواند از وسواس راحت مىشود، بايد نماز را با جماعت بخواند.
١٤٠٦ اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر کند که نماز را به جماعت
بخواند چون اطاعت پدر و مادر واجب است، بنابر احتياط واجب بايد نماز را به جماعت
بخواند و قصد استحباب نمايد.
١٤٠٧ احتياط واجب آن است که نماز عيد فطر و قربان را در زمان غيبت
امام عليهالسلام با جماعت نخوانند، ولى به قصد رجاء مانع ندارد و نمازهاى مستحبى
را هم نمىشود به ماعتخواند مگر نماز استسقاء که براى آمدن باران مىخوانند.
١٤٠٨ موقعى که امام جماعت نماز يوميه مىخواند هر کدام از نمازهاى
يوميه را مىشود به او اقتدا کرد ولى اگر نماز يوميهاش را احتياطا دوباره مىخواند
فقط در صورتى که ماموم احتياطش با امام يکى باشد مىتواند به او اقتدا کند.
١٤٠٩ اگر امام جماعت قضاى نماز يوميه خود را مىخواند مىشود به او
اقتدا کرد، ولى اگر نمازش را احتياطا قضا مىکند يا قضاى احتياطى نماز کس ديگر را
مىخواند اگر چه براى آن پول نگرفته باشد اقتداى به او اشکال دارد ولى اگر انسان
بداند صورت اقتداى به او اشکال ندارد.
١٤١٠ اگر انسان نداند نمازى را که امام مىخواند نماز واجب يوميه
استيا نماز مستحب نمىتواند به او اقتدا کند.
١٤١١ اگر امام در محراب باشد و کسى پشتسر او اقتدا نکرده باشد
کسانى
که دو طرف محراب ايستادهاند و به واسطه ديوار محراب امام را نمىبينند،نمىتوانند
اقتدا کنند، بلکه اگر کسى هم پشتسر امام اقتدا کرده باشد اقتدا کردن کسانى که دو
طرف او ايستادهاند و به واسطه ديوار محراب امام را نمىبينند اشکال دارد، بلکه
باطل است.
١٤١٢ اگر به واسطه درازى صف اول، کسانى که دو طرف صف ايستادهاند امام
را نبينند مىتوانند اقتدا کنند و نيز اگر به واسطه درازى يکى از صفهاى ديگر، کسانى
که دو طرف آن ايستادهاند، صف جلوى خود را نبينند، مىتوانند اقتدا نمايند.
١٤١٣ اگر صفهاى جماعت تا درب مسجد برسد کسى که مقابل درب پشت صف
ايستاده نمازش صحيح است، و نيز نماز کسانى که پشتسر او اقتدا مىکنند، صحيح
مىباشد ولى نماز کسانى که دو طرف او ايستادهاند و صف جلو را نمىبينند، اشکال
دارد، بلکه باطل است.
١٤١٤ کسى که پشتستون ايستاده، اگر از طرف راستيا چپ به واسطه ماموم
ديگر به امام متصل نباشد نمىتواند اقتدا کند. بلکه اگر از دو طرف هم متصل باشد،
ولى از صف جلو حتى يک نفر را هم نبيند، جماعت او صحيح نيست.
١٤١٥ جاى ايستادن امام بايد از جاى ماموم بلندتر نباشد ولى اگر مکان
امام مقدار خيلى کمى بلندتر باشد، اشکال ندارد. و نيز اگر زمين سراشيب باشد و امام
در طرفى که بلندتر است بايستد در صورتى که سراشيبى آن زياد نباشد و طورى باشد که به
آن زمين مسطح بگويند مانعى ندارد.
١٤١٦ اگر جاى ماموم بلندتر از جاى امام باشد در صورتى
که بلندى به
مقدار متعارف زمان قديم باشد مثل آن که امام در صحن مسجد و ماموم در پشت بام بايستد
اشکال ندارد، ولى اگر مثل ساختمانهاى چند طبقه اين زمان باشد، جماعت اشکال دارد.
١٤١٧ اگر بين کسانى که در يک صف ايستادهاند بچه مميز يعنى بچهاى
که
خوب و بد را مىفهمد فاصله شود، چنانچه ندانند نماز او باطل است، مىتوانند اقتدا
کنند.
١٤١٨ بعد از تکبير امام اگر صف جلو آماده نماز، و تکبير گفتن آنان
نزديک باشد کسى که در صف بعد ايستاده، مىتواند تکبير بگويد ولى احتياط مستحب آن
است که صبر کند تا تکبير صف جلو تمام شود.
١٤١٩ اگر بداند نماز يک صف از صفهاى جلو باطل است، در صفهاى بعد
نمىتواند اقتدا کند، ولى اگر نداند نماز آنان صحيح استيا نه، مىتواند اقتدا
نمايد.
١٤٢٠ هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلا بداند امام وضو ندارد، اگر
چه خود امام ملتفت نباشد، نمىتواند به او اقتدا کند.
١٤٢١ اگر ماموم بعد از نماز بفهمد که امام عادل نبوده، يا
کافر بوده،
يا به جهتى نمازش باطل بوده، مثلا بى وضو نماز خوانده، نمازش صحيح است.
١٤٢٢ اگر در بين نماز شک کند که اقتدا کرده يا نه، چنانچه در حالى
باشد که وظيفه ماموم است، مثلا به حمد و سوره امام گوش مىدهد بايد نماز را به
جماعت تمام کند، و اگر مشغول کارى باشد که هم وظيفه امام و هم وظيفه ماموم است مثلا
در رکوع يا سجده باشد، بايد نماز را به نيت فرادى تمام نمايد.
١٤٢٣ انسان در بين نماز جماعت مىتواند نيت فرادى کند.
١٤٢٤ اگر ماموم به واسطه عذرى بعد از حمد و سوره امام نيت فرادى
کند،
لازم نيستحمد و سوره را بخواند، ولى اگر پيش از تمام شدن حمد و سوره نيت فرادى
نمايد، بايد مقدارى را که امام نخوانده بخواند.
١٤٢٥ اگر در بين نماز جماعت نيت فرادى نمايد، بنابر احتياط واجب نبايد
دوباره نيت جماعت کند. ولى اگر مردد شود که نيت فرادى کند يا نه، و بعد تصميم بگيرد
نماز را با جماعت تمام کند، نمازش صحيح است.
١٤٢٦ اگر شک کند که نيت فرادى کرده يا نه، بايد بنا بگذارد
که نيت
فرادى نکرده است.
١٤٢٧ اگر موقعى که امام در رکوع است، اقتدا کند و به رکوع امام برسد،
اگر چه ذکر امام تمام شده باشد، نمازش به طور جماعت صحيح است و يک رکعتحساب
مىشود، اما اگر به مقدار رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد، نمازش به طور فرادى
صحيح مىباشد و بايد آن را تمام نمايد.
١٤٢٨ اگر موقعى که امام در رکوع است اقتدا کند و به مقدار رکوع خم شود
و شک کند که به رکوع امام رسيده يا نه، نمازش صحيح است و فرادى مىشود.
١٤٢٩ اگر موقعى که امام در رکوع است اقتدا کند و پيش از آن
که به
اندازه رکوع خم شود، امام سر از رکوع بردارد، مىتواند نيت فرادى کند، يا صبر کند
تا امام براى رکعت بعد برخيزد و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند و لى اگر برخاستن
امام به قدرى طول بکشد که نگويند اين شخص نماز جماعت مىخواند، بايد نيت فرادى
نمايد.
١٤٣٠ اگر اول نماز يا بين حمد و سوره اقتدا کند و پيش از آن
که به
رکوع رود امام سر از رکوع بردارد، نماز او به طور جماعت صحيح است، و بايد رکوع کند
و خود را به امام برساند.
١٤٣١ اگر موقعى برسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است چنانچه
بخواهد به ثواب جماعت برسد، بايد بعد از نيت و گفتن تکبيرة الاحرام بنشيند و تشهد
را با امام بخواند ولى سلام را نگويد و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد
بايستد و بدون آن که دوباره نيت کند و تکبير بگويد، حمد و سوره را بخواند و آن را
رکعت اول نماز خود حساب کند.
١٤٣٢ ماموم نبايد جلوتر از امام بايستد، و اگر مساوى او هم بايستد،
اشکال دارد و به احتياط واجب بايد کمى عقب تر از امام بايستد، اگر چه قد او بلندتر
از امام باشد، که در رکوع و سجود سرش جلوتر از امام باشد.
١٤٣٣ در نماز جماعت بايد بين ماموم و امام پرده و مانند آن
که پشت آن
ديده نمىشود فاصله نباشد، و همچنين است بين انسان و ماموم ديگرى که انسان به واسطه
او به امام متصل شده است ولى اگر امام، مرد و ماموم زن باشد چنانچه بين آن زن و
امام يا بين آن زن و ماموم ديگرى که مرد است و زن به بواسطه او به امام متصل شده
است پرده و مانند آن باشد اشکال ندارد.
١٤٣٤ اگر بعد از شروع به نماز بين ماموم و امام يا بين ماموم و
کسى که
ماموم به واسطه او متصل به امام است پرده يا چيز ديگرى که پشت آن را نمىتوان ديد
فاصله شود، نمازش فرادى مىشود، و صحيح است.
١٤٣٥ اگر بين جاى سجده ماموم و جاى ايستادن امام به قدر گشادى بين دو
قدم فاصله باشد اشکال ندارد، و نيز اگر بين انسان به واسطه مامومى که جلوى او
ايستاده و انسان به وسيله او به امام متصل است به همين مقدار فاصله باشد نمازش
اشکال ندارد، و احتياط مستحب آن است که جاى سجده ماموم با جاى کسى که جلوى او
ايستاده هيچ فاصله نداشته باشد.
١٤٣٦ اگر ماموم به واسطه کسى که طرف راستيا چپ او اقتدا
کرده به امام
متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد، چنانچه به اندازه گشادى بين دو قدم هم
فاصله داشته باشند نمازش صحيح است.
١٤٣٧ اگر در نماز بين ماموم و امام يا بين ماموم و کسى
که ماموم به
واسطه او به امام متصل است بيشتر از يک قدم بزرگ فاصله پيدا شود نمازش فرادى مىشود
و صحيح است.
١٤٣٨ اگر نماز همه کسانى که در صف جلو هستند تمام شود يا همه نيت
فرادى نمايند، اگر فاصله به اندازه يک قدم بزرگ نباشد نماز صف بعد به طور جماعت
صحيح، و اگر بيشتر از اين مقدار باشد فرادى مىشود و صحيح است.
١٤٣٩ اگر در رکعت دوم اقتدا کند قنوت و تشهد را با امام مىخواند و
احتياط آن است که موقع خواندن تشهد انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و
زانوها را بلند کند و بايد بعد از تشهد با امام برخيزد و حمد و سوره را بخواند و
اگربراى سوره وقت ندارد، حمد را تمام کند و در رکوع يا سجده خود را به امام برساند،
يا نيت فرادى کند و نمازش صحيح است، ولى اگر در سجده به امام برسد، بهتر است که
احتياطا نماز را دوباره بخواند.
١٤٤٠ اگر موقعى که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتى است اقتدا
کند،
بايددر رکعت دوم نمازش که رکعتسوم امام است، بعد از دو سجده بنشيند و تشهد را
بهمقدار واجب بخواند و برخيزد، و چنانچه براى گفتن سه مرتبه تسبيحات وقت ندارد،يک
مرتبه بگويد و در رکوع يا سجده خود را به امام برساند.
١٤٤١ اگر امام در رکعت سوم يا چهارم باشد و ماموم بداند
که اگر اقتدا
کند و حمد را بخواند به رکوع امام نمى رسد، بنابر احتياط واجب بايد صبر کند تا امام
به رکوع رود، بعد اقتدا نمايد.
١٤٤٢ اگر در رکعتسوم يا چهارم امام اقتدا کند، بايد حمد و سوره را
بخواند و اگر براى سوره وقت ندارد بايد حمد را تمام کند و در رکوع يا سجده خود را
به امام برساند، ولى اگر در سجده به امام برسد بهتر است که احتياطا نماز را دوباره
بخواند.
١٤٤٣ کسى که مىداند اگر سوره را بخواند در رکوع به امام نمى رسد،
بايد سوره را نخواند، ولى اگر خواند نمازش صحيح است.
١٤٤٤ کسى که اطمينان دارد که اگر سوره را شروع کند يا تمام نمايد به
رکوع امام مى رسد، احتياط واجب آن است که سوره را شروع کند يا اگر شروع کرده تمام
نمايد.
١٤٤٥ کسى که يقين دارد، اگر سوره را بخواند به رکوع امام مى رسد،
چنانچه سوره را بخواند و به رکوع نرسد نمازش صحيح است.
١٤٤٦ اگر امام ايستاده باشد و ماموم نداند که در کدام رکعت است
مىتواند اقتدا کند ولى بايد حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگر چه بعد بفهمد
که امام در رکعت اول يا دوم بوده نمازش صحيح است.
١٤٤٧ اگر به خيال اين که امام در رکعت اول يا دوم استحمد و سوره
نخواند و بعد از رکوع بفهمد که در رکعتسوم يا چهارم بوده نمازش صحيح است. ولى اگر
پيش از رکوع بفهمد بايد حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد فقط حمد را بخواند و
در رکوع يا سجده خود را به امام برساند.
١٤٤٨ اگر به خيال اين که امام در رکعتسوم يا چهارم استحمد و سوره را
بخواند و پيش از رکوع يا بعد از آن بفهمد که در رکعت اول يا دوم بوده نمازش صحيح
است.
١٤٤٩ اگر موقعى که مشغول نماز مستحبى است جماعت بر پا شود چنانچه
اطمينان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت برسد، مستحب است نماز را رها کند و
مشغول نماز جماعتشود بلکه اگر اطمينان نداشته باشد که به رکعت اول برسد مستحب است
به همين دستور رفتار نمايد.
١٤٥٠ اگر موقعى که مشغول نماز سه رکعتى يا چهار رکعتى است جماعت بر پا
شود چنانچه به رکوع رکعتسوم نرفته و اطمينان ندارد که اگر نماز را تمام کند به
جماعت برسد، مستحب است به نيت نماز مستحبى نماز را دو رکعتى تمام کند و خود را به
جماعت برساند.
١٤٥١ اگر نماز امام تمام شود و ماموم مشغول تشهد يا سلام اول باشد
لازم نيست نيت فرادى کند.
١٤٥٢ کسى که يک رکعت از امام عقب مانده وقتى امام تشهد رکعت آخر را
مىخواند مىتواند برخيزد و نماز را تمام کند و يا انگشتان دست، و سينه پا را به
زمين بگذارد و زانوها را بلند نگه دارد و صبر کند تا امام سلام نماز را بگويد و بعد
برخيزد.