حيض
حيض خونى است که غالبا در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مىشود، و زن را در موقع
ديدن خون حيض، حائض مىگويند.
٤٣٤ خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم و رنگ آن سرخ مايل به سياهى
يا سرخ است و با فشار و کمى سوزش بيرون مىآيد.
٤٣٥ زنهاى سيده بعد از تمام شدن شصت سال يائسه مىشوند، يعنى خون حيض
نمىبينند. و زنهايى که سيده نيستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مىشوند.
٤٣٦ خونى که دختر پيش از تمام شدن نه سال و زن بعد از يائسه شدن مىبيند،حيض
نيست.
٤٣٧ زن حامله و زنى که بچه شير مىدهد، ممکن استحيض ببيند.
٤٣٨ دخترى که نمىداند نه سالش تمام شده يا نه، اگر خونى ببيند
که
نشانههاى حيض را نداشته باشد، حيض نيست. و اگر نشانههاى حيض را داشته باشد و
اطمينان به حيض بودنش پيدا کند، حيض است و معلوم مىشود نه سال او تمام شده است.
٤٣٩ زنى که شک دارد يائسه شده يا نه، اگر خونى ببيند و نداند حيض استيا
نه، بايد بنا بگذارد که يائسه نشده است.
٤٤٠ مدت حيض کمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمىشود. و اگر مختصرى
هم ازسه روز کمتر باشد، حيض نيست.
٤٤١ بايد سه روز اول حيض، پشتسر هم باشد. پس اگر مثلا دو روز خون
ببيند و يک روز پاک شود و دوباره يک روز خون ببيند حيض نيست.
٤٤٢ لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلکه اگر در فرج خون
باشد، کافى است. و چنانچه در بين سه روز مختصرى پاک شود و مدت پاک شدن به قدرى کم
باشد که بگويند در تمام سه روز در فرج خون بوده، باز هم حيض است.
٤٤٣ لازم نيستشب اول و شب چهارم را خون ببيند، ولى بايد در شب دوم و
سوم خون قطع نشود. پس اگر از اذان صبح روز اول تا غروب روز سوم پشتسر هم خون بيايد،
يا در وسطهاى روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود ودر شب دوم و
سوم هم هيچ خون قطع نشود، حيض است.
٤٤٤ اگر سه روز پشتسر هم خون ببيند و پاک شود، چنانچه دوباره خون
ببيند و روزهايى که خون ديده و در وسط پاک بوده، روى هم از ده روز بيشتر نشود،
روزهايى هم که در وسط پاک، بوده حيض است.
٤٤٥ اگر خونى ببيند که از سه روز بيشتر و از ده روز
کمتر باشد، و
نداند خون دمل استيا خون حيض، چنانچه نداند دمل در طرف چپ استيا طرف راست در
صورتى که ممکن باشد، مقدارى پنبه داخل کند و بيرون آورد، پس اگر خون از طرف چپ
بيرون آيد، خون حيض است و اگر از طرف راست بيرون آيد خون دمل است. و اگر ممکن نباشد
که وارسى کند، در صورتى که مىداند خون سابق حيض بوده، حيض قرار دهد. و اگر دمل
بوده، خون دمل قرار دهد. و اگر نمىداند خون حيض بوده يا دمل، بايد همه چيزهايى را
که بر حائض حرام است، ترک کند، و همه عبادتهايى را که زن غير حايض انجام مىدهد،
بجا آورد.
٤٤٦ اگر خونى ببيند که از سه روز بيشتر و از ده روز
کمتر باشد و نداند
خون حيض استيا زخم، اگر قبلا حيض بوده حيض، و اگر پاک بوده پاک قرار دهد. و چنانچه
نمىداند پاک بوده يا حيض، همه چيزهايى را که بر حائض حرام است ترک کند و همه
عبادتهايى که زن غير حائض انجام مىدهد بجا آورد.
٤٤٧ اگر خونى ببيند و شک کند که خون حيض استيا نفاس، چنانچه شرايط
حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد.
٤٤٨ اگر خونى ببيند که نداند خون حيض استيا بکارت، بايد خود را وارسى
کند، يعنى مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و کمى صبر کند بعد بيرون آورد، پس اگر اطراف
آن آلوده باشد، خون بکارت است. و اگر به همه آن رسيده، حيض مىباشد.
٤٤٩ اگر کمتر از سه روز خون ببيند و پاک شود و بعد از سه روز خون
ببيند خون دوم حيض است، و خون اول اگر چه در روزهاى عادتش باشد حيض نيست.
احکام حائض
٤٥٠ چند چيز بر حائض حرام است: اول: عبادتهايى که مانند نماز بايد با
وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود، ولى بجا آوردن عبادتهايى که وضو و غسل و تيمم
براىآنها لازم نيست، مانند نماز ميت، مانعى ندارد. دوم: تمام چيزهايى که بر جنب
حرام است و در احکام جنابت گفته شد. سوم: جماع کردن در فرج، که هم براى مرد حرام
است و هم براى زن، اگر چه به مقدار ختنهگاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، بلکه
احتياط واجب آن است که مقدار کمتر از ختنهگاه را هم داخل نکند. و در دبر زن حائض
وطى کردن، کراهتشديده دارد.
٤٥١ جماع کردن در روزهايى هم که حيض زن قطعى نيست ولى شرعا بايد براى
خود حيض قرار دهد، حرام است. پس زنى که بيشتر از ده روز خون مىبيند و بايد به
دستورى که بعدا گفته مىشود روزهاى عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نمىتواند
در آن روزها با او نزديکى کند.
٤٥٢ اگر شماره روزهاى حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اول
آن، با زن خود در قبل جماع کند، بنابر احتياط واجب بايد هيجده نخود طلا کفاره به
فقير بدهد و اگر در قسمت دوم جماع کند، نه نخود و اگر در قسمتسوم جماع کند بايد
چهار نخود و نيم بدهد. مثلا زنى که شش روز خون حيض مىبيند اگر شوهرش در شب يا روز
اول و دوم با او جماع کند بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و چهارم نه
نخود و در شب يا روز پنجم و ششم بايد چهار نخود و نيم بدهد.
٤٥٣ وطى در دبر زن حائض، کفاره ندارد.
٤٥٤ لازم نيست طلاى کفاره را از طلاى سکهدار بدهد، ولى اگر بخواهد
قيمت آن را بدهد، بايد قيمتسکهدار بدهد.
٤٥٥ اگر قيمت طلا در وقتى که جماع کرده با وقتى که مىخواهد به فقير
بدهد فرق کرده باشد، بايد قيمت وقتى را که مىخواهد به فقير بدهد حساب کند.
٤٥٦ اگر کسى هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمتسوم حيض،
بازن خود جماع کند، بايد هر سه کفاره را که روى هم سى و يک نخود و نيم مىشود بدهد.
٤٥٧ اگر انسان بعد از آنکه در حال حيض جماع کرده و
کفاره آن را داده
دوباره جماع کند واجب است باز هم کفاره بدهد.
٤٥٨ اگر با زن حائض چند مرتبه جماع کند و در بين آن
کفاره ندهد،
احتياط واجب آن است که براى هر جماع يک کفاره بدهد.
٤٥٩ اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فورا از او جدا شود.
واگر جدا نشود، بنابر احتياط واجب بايد کفاره بدهد.
٤٦٠ اگر مرد با زن حائض زنا کند يا با زن حائض نامحرمى به گمان اينکه
عيال خود او است جماع نمايد، احتياط واجب آن است که کفاره بدهد.
٤٦١ کسى که نمىتواند کفاره بدهد، بهتر آن است که صدقهاى به فقير
بدهد. و اگر نمىتواند، بنابر احتياط واجب بايد استغفار کند، و هر وقت توانست بايد
کفاره بدهد.
٤٦٢ طلاق دادن زن در حال حيض، به طورى که در کتاب طلاق گفته مىشود،
باطل است.
٤٦٣ اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاک شدهام، بايد حرف او را قبول
کرد.
٤٦٤ اگر زن در بين نماز حائض شود، نماز او باطل است.
٤٦٥ اگر زن در بين نماز شک کند که حائض شده يا نه، نماز او صحيح است.
ولى اگر بعد از نماز بفهمد که در بين نماز حائض شده، نمازى که خوانده باطل است.
٤٦٦ بعد از آنکه زن از خون حيض پاک شد، واجب است براى نماز و عبادتهاى
ديگرى که بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود، غسل کند. و دستور آن مثل غسل
جنابت است. ولى براى نماز بايد پيش از غسل يا بعد از آن وضو هم بگيرد،و اگر پيش از
غسل وضو بگيرد بهتر است.
٤٦٧ بعد از آن که زن از خون حيض، پاک شد، اگر چه غسل نکرده باشد، طلاق
او صحيح است، و شوهرش هم مىتواند با او جماع کند. ولى احتياط مستحب آن استکه پيش
از غسل از جماع با او خوددارى کند. اما کارهاى ديگرى که در وقتحيض بر او حرام بوده
مانند توقف در مسجد و مس خط قرآن، تا غسل نکند بر او حلال نمىشود.
٤٦٨ اگر آب براى وضو و غسل کافى نباشد و به اندازهاى باشد
که بتواند
يا غسل کند يا وضو بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد غسل کند و بدل از وضو تيمم نمايد.
و اگر فقط براى وضو کافى باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد وضو بگيرد و عوض غسل
تيمم نمايد. و اگر براى هيچ يک از آنها آب ندارد، بايد دو تيمم کند،يکى بدل از غسل
و ديگرى بدل از وضو.
٤٦٩ نمازهاى يوميهاى که زن در حال حيض نخوانده، قضا ندارد، ولى
روزههاى واجب را بايد قضا نمايد.
٤٧٠ هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند که اگر نماز را تاخير بيندازد
حائض مىشود، بايد فورا نماز بخواند.
٤٧١ اگر زن نماز را تاخير بيندازد و از اول وقت به اندازه انجام
واجبات يک نماز بگذرد و حائض شود، قضاى آن نماز بر او واجب است. ولى در تند خواندن
و کند خواندن و چيزهاى ديگر بايد ملاحظه حال خود را بکند، مثلا زنى که مسافر نيست
اگر در اول ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مىشود که به مقدار خواندن چهار
رکعت نماز به دستورى که گفته شد از اول ظهر بگذرد و حائض شود، و براى کسى که مسافر
است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو رکعت کافى است. و نيز بايد ملاحظه تهيه شرايطى
را که دارا نيست بنمايد، پس اگر به مقدار فراهم آوردن آن مقدمات و خواندن يک نماز
بگذرد و حائض شود قضا واجب است، و گرنه واجب نيست.
٤٧٢ اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاک شود و به اندازه غسل و وضو و
مقدمات ديگر نماز مانند تهيه کردن لباس يا آب کشيدن آن و خواندن يک رکعت نماز يا
بيشتر از يک رکعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاى آن
را بجا آورد.
٤٧٣ اگر زن حائض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد، ولى مىتواند با تيمم
نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب نيست. اما اگر گذشته از تنگى وقت تکليفش
تيمم است، مثل آنکه آب برايش ضرر دارد، بايد تيمم کند و آن نماز را بخواند.
٤٧٤ اگر زن حائض بعداز پاک شدن شک کند که براى نماز وقت دارد يا نه،
بايد نمازش را بخواند.
٤٧٥ اگر به خيال اين که به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يک رکعت
وقت ندارد نماز نخواند، و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.
٤٧٦ مستحب است زن حائض در وقت نماز خود را از خون پاک نمايد و پنبه و
دستمال را عوض کند و وضو بگيرد، و اگر نمىتواند وضو بگيرد تيمم نمايد و در جاى
نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذکر و دعا و صلوات شود.
٤٧٧ خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جايى از بدن به حاشيه و ما
بين خطهاى قرآن و نيز خضاب کردن به حنا و مانند آن براى حائض مکروه است.
١- صاحب عادت وقتيه و عدديه
٤٧٩ زنهايى که عادت وقتيه و عدديه دارند سه دستهاند: اول: زنى
که دو
ماه پشتسر هم در وقت معين، خون حيض ببيند و در وقت معين هم پاک شود، مثلا دو ماه
پشتسر هم از روز اول ماه، خون ببيند و روز هفتم پاک شود، که عادت حيض اين زن از
اول ماه تا هفتم است. دوم: زنى که از خون پاک نمىشود ولى دو ماه پشتسر هم چند روز
معين مثلا از اول ماه تا هشتم خونى که مىبيند نشانههاى حيض را دارد، يعنى غليظ و
سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مىآيد. و بقيه خونهاى او نشانههاى استحاضه
را دارد، که عادت او از اول ماه تا هشتم مىشود. سوم: زنى که دو ماه پشتسر هم در
وقت معين، خون حيض ببيند و بعداز آنکه سه روز يا بيشتر خون ديد يک روز يا بيشتر پاک
شود و دوباره خون ببيند و تمام روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده
از ده روز بيشتر نشود و در هر دو ماه همه روزهايى که خون ديده و در وسط پاک بوده
روى هم يک اندازه باشد که عادت او به اندازه تمام روزهايى است که خون ديده و در وسط
پاک بودهاست، و لازم نيست روزهايى که در وسط پاک بوده در هر دو ماه به يک اندازه
باشد، مثلا اگر در ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببيند و سه روز پاک شود و
دوباره سه روز خون ببيند و در ماه دوم بعد از آن که سه روز خون ديد، سه روز يا کمتر
يا بيشتر پاک شود و دوباره خون ببيند و روى هم از نه روز بيشتر نشود،همه حيض است، و
عادت اين زن نه روز مىشود.
٤٨٠ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد اگر در وقت عادت يا دو سه روز
جلوتر يا دو سه روز عقبتر خون ببيند، به طورى که بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته
اگر چه آن خون، نشانههاى حيض را نداشته باشد، بايد به احکامى که براى زن حائض گفته
شد عمل کند. و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده مثل اينکه پيش از سه روز پاک شود، بايد
عبادتهايى را که بجا نياورده قضا نمايد.
٤٨١ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر چند روز پيش از عادت و همه
روزهاى عادت و چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود،همه
حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط خونى را که در روزهاى عادت خود ديده، حيض
است، و خونى که پيش از آن و بعد از آن ديده استحاضه مىباشد، و بايد عبادتهايى را
که در روزهاى پيش از عادت و بعد از عادت بجا نياورده قضا نمايد.و اگر همه روزهاى
عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض
است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط روزهاى عادت او حيض است و خونى که جلوتر از آن
ديده استحاضه مىباشد، و چنانچه در آن روزها عبادت نکرده بايد قضا نمايد. و اگر همه
روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود،
همه حيض است. و اگر بيشتر شود، فقط روزهاى عادت حيض و باقى استحاضه است.
٤٨٢ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر مقدارى از روزهاى عادت را با
چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است.و اگر
از ده روز بيشتر شود، روزهايى که در عادت خون ديده با چند روز پيش از آن که روى هم
به مقدار عادت او شود حيض، و روزهاى اول را استحاضه قرار مىدهد. واگر مقدارى از
روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود،
همه حيض است. و اگر بيشتر شود، بايد روزهايى که در عادت خون ديده با چند روز بعد از
آن که روى هم به مقدار عادت او شود حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.
٤٨٣ زنى که عادت دارد، اگر بعد از آنکه سه روز يا بيشتر خون ديد، پاک
شود و دوباره خون ببيند و فاصله بين دو خون کمتر از ده روز باشد و همه روزهايى که
خون ديده با روزهايى که در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر باشد، مثل آنکه پنج روز
خون ببيند و پنج روز پاک شود و دوباره پنج روز خون ببيند، چند صورت دارد: ١- آنکه
تمام خونى که دفعه اول ديده، يا مقدارى از آن، در روزهاى عادت باشد و خون دوم که
بعد از پاک شدن مىبيند در روزهاى عادت نباشد، که بايدهمه خون اول را حيض و خون دوم
را استحاضه قرار دهد. ٢- آنکه خون اول در روزهاى عادت نباشد، و تمام خون دوم يا
مقدارى از آن در روزهاى عادت باشد که بايد همه خون دوم را حيض و خون اول را استحاضه
قرار دهد. ٣- آنکه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد، و خون اولى که در
روزهاى عادت بوده از سه روز کمتر نباشد و با پاکى وسط و مقدارى از خون دوم که آن هم
در روزهاى عادت بوده از ده روز بيشتر نباشد، که در اين صورت همه آنها حيض است. و
مقدارى از خون اول که پيش از روزهاى عادت بوده و مقدارى از خون دوم که بعد از
روزهاى عادت بوده استحاضه است، مثلا اگر عادتش از سوم ماه تا دهم بوده، در صورتى که
يک ماه از اول تا ششم خون ببيند و دو روز پاک شود و بعد تا پانزدهم خون ببيند، از
سوم تا دهم حيض است و از اول تا سوم و همچنين از دهم تا پانزدهم استحاضه مىباشد.
٤- آنکه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد. ولى خون اولى که در روزهاى
عادت بوده، از سه روز کمتر باشد، که بايد در تمام دو خون و پاکى وسط، کارهايى را که
بر حائض حرام است و سابقا گفته شد ترک کند و کارهاى استحاضه را بجا آورد، يعنى به
دستورى که براى زن مستحاضه گفته شد عبادتهاى خود را انجام دهد.
٤٨٤ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خون نبيند و در
غير آن وقت به شماره روزهاى حيضش خون ببيند، بايد همان را حيض قرار دهد، چه پيش از
وقت عادت ديده باشد چه بعد از آن.
٤٨٥ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خود او باشد و
بعد از پاک شدن، دوباره به شماره روزهاى عادتى که داشته خون ببيند، بايد در هر دو
خون کارهايى را که بر حائض حرام است ترک کند و کارهاى استحاضه را بجا آورد.
٤٨٦ زنى که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند،
خونى که در روزهاى عادت ديده اگر چه نشانههاى حيض را نداشته باشد، حيض است. و خونى
که بعد از روزهاى عادت ديده، اگر چه نشانههاى حيض را داشته باشد، استحاضه است.مثلا
زنى که عادت حيض او از اول ماه تا هفتم است، اگر از اول تا دوازدهم خون ببيند، هفت
روز اول آن حيض، و پنج روز بعد استحاضه مىباشد.
٢- صاحب عادت وقتيه
٤٨٧ زنهايى که عادت وقتيه دارند سه دستهاند: اول: زنى
که دو ماه
پشتسر هم در وقت معين، خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاک شود، ولى شماره روزهاى
آن در هر دو ماه يک اندازه نباشد. مثلا دو ماه پشتسر هم روز اول ماه خون ببيندولى
ماه اول روز هفتم، و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود، که اين زن بايد روز اول ماه
را عادت حيض خود قرار دهد. دوم: زنى که از خون پاک نمىشود ولى دو ماه پشتسر هم در
وقت معين خون او نشانههاى حيض را دارد، يعنى غليظ و سياه و گرم است و با فشار و
سوزش بيرون مىآيد، و بقيه خونهاى او نشانه استحاضه را دارد، و شماره روزهايى که
خون او نشانه حيض دارد، در هر دو ماه يک اندازه نيست. مثلا در ماه اول، از اول ماه
تا هفتم، و در ماه دوم از اول ماه تا هشتم،خون او نشانههاى حيض و بقيه نشانه
استحاضه را داشته باشد، که اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود
قرار دهد. سوم: زنى که دو ماه پشتسر هم در وقت معين، سه روز يا بيشتر خون حيض
ببيند و بعد پاک شود و دو مرتبه خون ببيندو تمام روزهايى که خون ديده با روزهايى که
در وسط پاک بوده از ده روز بيشتر نشود ولى ماه دوم کمتر يا بيشتر از ماه اول باشد.
مثلا در ماه اول هشت روز و در ماه دوم نه روز باشد، که اين زن هم بايد روز اول ماه
را روز اول عادت حيض خود قرار دهد.
٤٨٨ زنى که عادت وقتيه دارد، اگر در وقت عادت خود يا دو سه روز پيش از
عادت يا دو سه روز بعد از عادت، خون ببيند به طورى که بگويند حيض راجلو يا عقب
انداخته، اگر چه آن خون نشانههاى حيض را نداشته باشد، بايد به احکامى که براى
زنهاى حائض گفته شد، رفتار نمايد. و اگر بعد بفهمد حيض نبوده،مثل آنکه پيش از سه
روز پاک شود، بايد عبادتهايى را که بجا نياورده قضا نمايد.
٤٨٩ زنى که عادت وقتيه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و نتواند
حيض را به واسطه نشانههاى آن تشخيص دهد، بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار
دهد، چه پدرى باشند چه مادرى، زنده باشند يا مرده. ولى در صورتى مىتواند عادت آنان
را حيض خود قرار دهد که شماره روزهاى حيض همه آنان يک اندازه باشد و اگر شماره
روزهاى حيض آنان يک اندازه نباشد، مثلا عادت بعضى پنج روز و عادت بعضى ديگر هفت روز
باشد، نمىتواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد. مگر کسانى که عادتشان با ديگران
فرق دارد، به قدرى کم باشند که در مقابل آنان هيچ حساب شوند، که در اين صورت بايد
عادت بيشتر آنان را حيض خود قرار دهد.
٤٩٠ زنى که عادت وقتيه دارد و شماره عادت خويشان خود را حيض قرار
مىدهد، بايد روزى را که در هر ماه اول عادت او بوده، اول حيض خود قرار دهد.مثلا
زنى که هر ماه، روز اول ماه خون مىديده و گاهى روز هفتم و گاهى روز هشتم پاک
مىشده، چنانچه يک ماه، دوازده روز خون ببيند و عادت خويشانش هفت روز باشد،بايد هفت
روز اول ماه را حيض و باقى را استحاضه قرار دهد.
٤٩١ زنى که عادت وقتيه دارد و بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار
دهد، چنانچه خويش نداشته باشد، يا شماره عادت آنان مثل هم نباشد، بايد در هر ماه از
روزى که خون مىبيند تا هفت روز را حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسائل متفرقه حيض
٥٠٠ مبتدئه و مضطربه و ناسيه و زنى که عادت عدديه دارد، اگر خونى
ببينند که نشانههاى حيض داشته باشد يا يقين کنند که سه روز طول مىکشد، بايد عبادت
را ترک کنند. و چنانچه بعد بفهمند حيض نبوده، بايد عبادتهايى را که بجانياوردهاند،
قضا نمايند. ولى اگر يقين نکنند که تا سه روز طول مىکشد و نشانههاى حيض را هم
نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد تا سه روز کارهاى استحاضه را بجا آورند و
کارهايى را که بر حائض حرام است ترک نمايند. و چنانچه پيش از سه روز پاک نشدند،
بايد آن را حيض قرار دهند.
٥٠١ زنى که در حيض عادت دارد، چه در وقتحيض عادت داشته باشد چه در
عدد حيض، يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشتسر هم بر خلاف عادت خود خونى
ببيند که وقت آن يا شماره روزهاى آن يا هم وقت و هم شماره روزهاى آن يکى باشد،
عادتش بر مىگردد به آنچه در اين دو ماه ديده است. مثلا اگر از روز اول ماه تا هفتم
خون مىديده و پاک مىشده چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه، خون ببيند و پاک شود،
از دهم تا هفدهم عادت او مىشود.
٥٠٢ مقصود از يک ماه، از ابتداى خون ديدن است تا سى روز، نه از روز
اول ماه تا آخر ماه.
٥٠٣ زنى که معمولا ماهى يک مرتبه خون مىبيند، اگر در يک ماه دو مرتبه
خون ببيند و آن خون نشانههاى حيض را داشته باشد، چنانچه روزهايى که در وسط پاک
بودهاز ده روز کمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد.
٥٠٤ اگر سه روز يا بيشتر خونى ببيند که نشانه حيض را دارد، بعد ده روز
يا بيشتر خونى ببيند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونى به نشانههاى
حيض ببيند، بايد خون اول و خون آخر را که نشانههاى حيض داشته، حيض قرار دهد.
٥٠٥ اگر زن پيش از ده روز پاک شود و بداند که در باطن خون نيست، بايد
براى عبادتهاى خود غسل کند، اگر چه گمان داشته باشد که پيش از تمام شدن ده روز
دوباره خون مىبيند. ولى اگر يقين داشته باشد که پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون
مىبيند، نبايد غسل کند و نمىتواند نماز بخواند، و بايد به احکام حائض رفتار
نمايد.
٥٠٦ اگر زن پيش از ده روز پاک شود، و احتمال دهد
که در باطن خون هست،
بايد قدرى پنبه داخل فرج نمايد و کمى صبر کند و بيرون آورد. پس اگر پاک بود، غسل
کند و عبادتهاى خود را بجا آورد. و اگر پاک نبود، اگر چه به آب زرد رنگى هم آلوده
باشد، چنانچه در حيض عادت ندارد يا عادت او ده روز است،بايد صبر کند که اگر پيش از
ده روز پاک شد، غسل کند، و اگر سر ده روز پاک شد،يا خون او از ده گذشت، سر ده روز
غسل نمايد. و اگر عادتش کمتر از ده روز است،در صورتى که بداند پيش از تمام شدن ده
روز يا سر ده روز پاک مىشود، نبايد غسل کند. و اگر احتمال دهد خون او از ده روز
مىگذرد، احتياط واجب آن است که تا يک روز عبادت را ترک کند و بعد از آن مىتواند
تا ده روز عبادت را ترک کند.ولى بهتر است تا ده روز کارهايى را که بر حائض حرام است
ترک کند و کارهاى مستحاضه را انجام دهد. پس اگر پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده
روز از خون پاک شد تمامش حيض است، و اگر از ده روز گذشت، بايد عادت خود را حيض و
بقيه را استحاضه قرار دهد و عبادتهايى را که بعد از روزهاى عادت بجا نياورده قضا
نمايد.
٥٠٧ اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نکند، بعد بفهمد حيض نبوده
است،بايد نماز و روزهاى را که در آن روزها بجا نياورده قضا نمايد. و اگر چند روز
را به گمان اين که حيض نيست عبادت کند، بعد بفهمد حيض بوده، چنانچه آن روزها را
روزه گرفته، بايد قضا نمايد.
نفاس
٥٠٨ از وقتى که اولين جزو بچه از شکم مادر بيرون مىآيد، هر خونى
که
زن مىبيند، اگر پيش از ده روز يا سر ده روز قطع شود، خون نفاس است، و زن را در حال
نفاس، نفساء مىگويند.
٥٠٩ خونى که زن پيش از بيرون آمدن اولين جزء بچه مىبيند، نفاس نيست.
٥١٠ لازم نيست که خلقت بچه تمام باشد، بلکه اگر خون بستهاى هم از رحم
زن خارج شود و خود زن بداند، يا چهار نفر قابله بگويند که اگر در رحم مىماند انسان
مىشد، خونى که تا ده روز ببيند، خون نفاس است.
٥١١ ممکن استخون نفاس يک آن بيشتر نيايد، ولى بيشتر از ده روز
نمىشود.
٥١٢ هرگاه شک کند که چيزى سقط شده يا نه، يا چيزى
که سقط شده اگر
مىماند انسان مىشد يا نه، لازم نيست وارسى کند. و خونى که از او خارج مىشود شرعا
خون نفاس نيست.
٥١٣ توقف در مسجد و رساندن جايى از بدن به خط قرآن و
کارهاى ديگرى که
بر حائض حرام است، بر نفساء هم حرام است. و آنچه بر حائض واجب و مستحب و مکروه است،
بر نفساء هم واجب و مستحب و مکروه مىباشد.
٥١٤ طلاق دادن زنى که در حال نفاس مىباشد، باطل است، و نزديکى
کردن
با او حرام مىباشد. و اگر شوهرش با او نزديکى کند، احتياط واجب آن است به دستورى
که در احکام حيض گفته شد، کفاره بدهد.
٥١٥ وقتى زن از خون نفاس پاک شد، بايد غسل کند و عبادتهاى خود را
بجاآورد. و اگر دوباره خون ببيند، چنانچه روزهايى که خون ديده با روزهايى که در وسط
پاک بوده، روى هم ده روز يا کمتر از ده روز باشد، تمام آن نفاس است.و اگر روزهايى
که پاک بوده روزه گرفته باشد، بايد قضا نمايد.
٥١٦ اگر زن از خون نفاس پاک شود و احتمال دهد که در باطن خون هست،
بايد مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و کمى صبر کند که اگر پاک است، براى عبادتهاى خود
غسل کند.
٥١٧ اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد، چنانچه در حيض عادت دارد، به
اندازه روزهاى عادت او نفاس و بقيه استحاضه است. و اگر عادت ندارد، تا ده روز نفاس
و بقيه استحاضه مىباشد. و احتياط مستحب آن است کسى که عادت دارد، از روز بعد از
عادت و کسى که عادت ندارد، بعد از روز دهم تا روز هيجدهم زايمان کارهاى استحاضه را
بجا آورد و کارهايى را که بر نفساء حرام است، ترک کند.
٥١٨ زنى که عادت حيضش کمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاى عادتش
خون نفاس ببيند، بايد به اندازه روزهاى عادت خود نفاس قرار دهد، و بعداز آن تا روز
دهم مىتواند عبادت را ترک نمايد يا کارهاى مستحاضه را انجام دهد.ولى ترک عبادت، يک
روز يا دو روز خيلى خوب است. پس اگر از ده روز بگذرد، به روزهاى عادتش حيض است و
بقيه استحاضه است، و اگر عبادت را ترک کرده بايد قضا کند.
٥١٩ زنى که در حيض عادت دارد، اگر بعد از زاييدن تا يک ماه يا بيشتر
ازيک ماه، پى در پى خون ببيند، به اندازه روزهاى عادت او نفاس است. و ده روز از
خونى که بعد از نفاس مىبيند، اگر چه در روزهاى عادت ماهانهاش باشد، استحاضه است.
مثلا زنى که عادت حيض او از بيستم هر ماه تا بيست و هفتم آن است، اگر روز دهم ماه
زاييد و تا يک ماه يا بيشتر پى در پى خون ديد، تا روز هفدهم نفاس،و از روز هفدهم تا
ده روز حتى خونى که در روزهاى عادت خود که از بيستم تا بيستو هفتم است مىبيند،
استحاضه مىباشد. و بعد از گذشتن ده روز، اگر خونى را که مىبيند، در روزهاى عادتش
باشد حيض است، چه نشانههاى حيض را داشته باشد يا نداشته باشد. و اگر در روزهاى
عادتش نباشد، اگر چه نشانههاى حيض را داشته باشد، بايد آن را استحاضه قرار دهد.
٥٢٠ زنى که در حيض عادت ندارد، اگر بعد از زايمان تا يک ماه يا
بيشتراز يک ماه خون ببيند، ده روز اول آن نفاس و ده روز دوم آن استحاضه است. و خونى
که بعد از آن مىبيند، اگر نشانه حيض را داشته باشد حيض، و گرنه آن هم استحاضه
مىباشد.
غسل مس ميت
٥٢١ اگر کسى بدن انسان مردهاى را که سرد شده و غسلش ندادهاند مس
کند، يعنى جايى از بدن خود را به آن برساند، بايد غسل مس ميت نمايد، چه در خواب مس
کند چه در بيدارى، با اختيار مس کند يا بىاختيار. حتى اگر ناخن و استخوان او به
ناخن و استخوان ميت برسد، بايد غسل کند. ولى اگر حيوان مردهاى را مس کند، غسل بر
او واجب نيست.
٥٢٢ براى مس مردهاى که تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نيست، اگر چه
جايى را که سرد شده مس نمايد.
٥٢٣ اگر موى خود را به بدن ميت برساند، يا بدن خود را به موى ميت، يا
موى خود را به موى ميت برساند، غسل واجب نيست.
٥٢٤ براى مس بچه مرده، حتى بچه سقط شدهاى که چهار ماه او تمام شده
کسل ميت واجب است، بلکه بهتر است براى مس بچه سقط شدهاى که از چهار ماه کمتر دارد
غسل کرد. بنابر اين اگر بچه چهار ماههاى مرده به دنيا بيايد، مادر او بايد غسل مس
ميت کند، بلکه اگر از چهار ماه کمتر هم داشته باشد بهتر است مادر او غسل نمايد.
٥٢٥ بچهاى که بعد از مردن مادر به دنيا مىآيد، وقتى بالغ شد، واجب
است غسل مس ميت کند.
٥٢٦ اگر انسان ميتى را که سه غسل او کاملا تمام شده مس نمايد، غسل بر
او واجب نمىشود. ولى اگر پيش از آنکه غسل سوم تمام شود جايى از بدن او را مس کند،
اگرچه غسل سوم آن جا تمام شده باشد بايد غسل مس ميت نمايد.
٥٢٧ اگر ديوانه يا بچه نابالغى ميت را مس کند، بعد از آنکه آن ديوانه
عاقل يا بچه بالغ شد، بايد غسل مس ميت نمايد.
٥٢٨ اگر از بدن زنده قسمتى که داراى استخوان است جدا شود و پيش از
آنکه قسمت جدا شده را غسل دهند، انسان آن را مس نمايد، بايد غسل مس ميت کند. ولى
اگر قسمتى که جدا شده، از بدن مردهاى که غلسش ندادهاند اگر چيزى جدا شود که در
حال اتصال مس آن موجب غسل مىشد، بعد از انفصال نيز مس آن موجب غسل است.
٥٢٩ براى مس استخوان و دندانى که از مرده جدا شده باشد و آن را غسل
ندادهاند، بايد غسل کرد، ولى براى مس استخوان و دندانى که از زنده جدا شده و گوشت
ندارد، غسل واجب نيست.
٥٣٠ غسل مس ميت را بايد مثل غسل جنابت انجام دهند. ولى
کسى که غسل مس
ميت کرده، اگر بخواهد نماز بخواند، بايد وضو هم بگيرد.
٥٣١ اگر چند ميت را مس کند يا يک ميت را چند بار مس نمايد، يک غسل
کافى است.
٥٣٢ براى کسى که بعداز مس ميت غسل نکرده است، توقف در مسجد و جماع و
خواندن سورههايى که سجده واجب دارد، مانعى ندارد. ولى براى نماز و مانند آن بايد
غسل کند و وضو بگيرد.