١٤٨ ده چيز، نجاست را پاک مىکند و آنها را مطهرات گويند: اول: آب.دوم:
زمين. سوم:آفتاب. چهارم: استحاله. پنجم: انتقال. ششم: اسلام. هفتم: تبعيت. هشتم:
برطرف شدن عين نجاست. نهم: استبراء حيوان نجاستخوار. دهم: غايب شدن مسلمان. و احکام
اينها بطور تفصيل در مسايل آينده گفته مىشود.
١- آب
١٤٩ آب با چهار شرط، چيز نجس را پاک مىکند: اول: آنکه مطلق باشد. پس
آب مضاف مانند گلاب و عرق بيد، چيز نجس را پاک نمىکند. دوم: آنکه پاک باشد.سوم:
آنکه وقتى چيز نجس را مىشويند آب مضاف نشود و بو يا رنگ يا مزه نجاست هم نگيرد.
چهارم: آنکه بعد از آب کشيدن چيز نجس، عين نجاست در آن نباشد. و پاک شدن چيز نجس با
آب قليل يعنى آب کمتر از کر، شرطهاى ديگرى هم دارد که بعدا گفته مىشود.
١٥٠ ظرف نجس را با آب قليل بايد سه مرتبه شست، بلکه در
کر و جارى هم
احتياط سه مرتبه است، اگر چه ارجح در کر و جارى يک مرتبه است. ولى ظرفى که سگ
ليسيده يا از آن ظرف آب يا چيز روان ديگر خورده، بايد اول با خاک پاک،خاک مال کرد و
بعد بنابر احتياط واجب دو مرتبه در کر يا جارى يا با آب قليل شست. و همچنين ظرفى را
که آب دهان سگ در آن ريخته، بنابر احتياط واجب بايدپيش از شستن خاک مال کرد.
١٥١ اگر دهانه ظرفى که سگ دهن زده، تنگ باشد و نشود آن را خاک مال
کرد،
چنانچه ممکن است بايد کهنه به چوبى بپيچند و به توسط آن خاک را به آن ظرف بمالند، و
در غير اين صورت پاک شدن ظرف اشکال دارد.
١٥٢ ظرفى را که خوک از آن چيز روانى بخورد، با قليل بايد هفت مرتبه
شست، و در کر و جارى نيز هفت مرتبه بايد شست به احتياط واجب، و لازم نيست آن را خاک
مال کنند، اگر چه احتياط مستحب آن است که خاک مال شود. و نيز ليسيدن خوک ملحق است
به آب خوردن آن، به احتياط واجب.
١٥٣ اگر بخواهند ظرفى را که به شراب نجس شده با آب قليل آب بکشند،
بايد سه مرتبه بشويند، و بهتر است هفت مرتبه شسته شود.
١٥٤ کوزهاى که از گل نجس ساخته شده و يا آب نجس در آن فرو رفته، اگر
در آب کر يا جارى بگذارند، به هر جاى آن که آب برسد پاک مىشود. و اگر بخواهند باطن
آن هم پاک شود بايد به قدرى در آب کر يا جارى بماند که آب به تمام آن فرو رود، و
فرو رفتن رطوبت کافى نيست.
١٥٥ ظرف نجس را با آب قليل، دو جور مىشود آب کشيد. يکى آنکه سه مرتبه
پر کنند و خالى کنند، ديگر آن که سه دفعه قدرى آب در آن بريزند و در هر دفعه آب را
طورى در آن بگردانند که به جاهاى نجس آن برسد و بيرون بريزند.
١٥٦ اگر ظرف بزرگى مثل پاتيل و خمره نجس شود، چنانچه سه مرتبه آن را
از آب پر کنند و خالى کنند، پاک مىشود. و همچنين است اگر سه مرتبه از بالا آب در
آن بريزند، به طورى که تمام اطراف آن را بگيرد و در هر دفعه آبى که ته آن جمع مىشود
بيرون آورند، و احتياط واجب آن است که در هر دفعه ظرفى را که با آن آبها را بيرون
مىآورند، آب بکشند.
١٥٧ اگر مس نجس و مانند آن را آب کنند و آب بکشند، ظاهرش پاک مىشود.
١٥٨ تنورى که به بول نجس شده است، اگر دو مرتبه از بالا آب در آن
بريزند، به طورى که تمام اطراف آن را بگيرد، پاک مىشود. و در غير بول اگربعد از
برطرف شدن نجاستيک مرتبه به دستورى که گفته شد، آب در آن بريزند، کافى است. و بهتر
است که گودالى ته آن بکنند تا آبها در آن جمع شود و بيرون بياورند، بعد آن گودال را
با خاک پاک پر کنند.
١٥٩ اگر چيز نجس را بعد از برطرف کردن عين نجاست، يک مرتبه در آب
کر
يا جارى فرو برند که آب به تمام جاهاى نجس آن برسد، پاک مىشود. و احتياط واجب آن
است که فرش و لباس و مانند اينها را طورى فشار يا حرکت دهند که آب داخل آن خارج شود.
١٦٠ اگر بخواهند چيزى را که به بول نجس شده با آب قليل آب
بکشند،چنانچه يک مرتبه آب روى آن بريزند و از آن جدا شود، در صورتى که بول در آن
چيز نمانده باشد، يک مرتبه ديگر که آب روى آن بريزند پاک مىشود. ولى در لباس و فرش
و مانند اينها بايد بعد از هر دفعه فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد. و غساله آبى
است که معمولا در وقتشستن و بعد از آن از چيزى که شسته مىشود خود بهخود يا به
وسيله فشار مىريزد.
١٦١ اگر چيزى به بول پسر شيرخوارى که غذا خور نشده، و شير خوک نخورده
نجس شود، چنانچه يک مرتبه آب روى آن بريزند که به تمام جاهاى نجس آن برسد،پاک مىشود.
ولى احتياط مستحب فرش و مانند اينها فشار لازم نيست.
١٦٢ اگر چيزى به غير بول نجس شود چنانچه بعد از برطرف
کردن نجاستيک
مرتبه آب روى آن بريزند و از آن جدا شود، پاک مىگردد. و نيز اگر در دفعه اولى که
آب روى آن مى ريزند نجاست آن برطرف شود و بعد از برطرف شدن نجاست هم آب روى آن
بيايد پاک مىشود، ولى در هر صورت لباس و مانند آن را بايد فشار دهند تا غساله آن
بيرون آيد.
١٦٣ اگر حصير نجس را که با نخ بافته شده، در آب کر يا جارى فرو
برند،بعد از برطرف شدن عين نجاست، پاک مىشود.
١٦٤ اگر ظاهر گندم و برنج و صابون و مانند اينها نجس شود، به فرو بردن
در کر و جارى پاک مىگردد. و اگر باطن آنها نجس شود، پاک نمىگردد.
١٦٥ اگر انسان شک کند که آب نجس به باطن صابون رسيده يا نه، باطن آن
پاک است.
١٦٦ اگر ظاهر برنج و گوشتيا چيزى مانند اينها نجس شده باشد، چنانچه
آن را در ظرفى بگذارند و سه مرتبه آب روى آن بريزند و خالى کنند پاک مىشود و ظرف
آن هم پاک مىگردد. ولى اگر بخواهد لباس يا چيزى را که فشار لازم دارد، در ظرفى
بگذارند و آب بکشند بايد در هر مرتبه که آب روى آن مى ريزند، آن را فشار دهند و ظرف
را کج کنند تا غسالهاى که در آن جمع شده بيرون بريزد.
١٦٧ لباس نجسى را که به نيل و مانند آن رنگ شده، اگر در آب
کر يا جارى
فرو برند و آب پيش از آنکه به واسطه رنگ پارچه مضاف شود به تمام آن برسد، آن لباس
پاک مىشود. اگر چه موقع فشار دادن، آب مضاف يا رنگين از آن بيرونآيد.
١٦٨ اگر لباسى را در کر يا جارى آب بکشند و بعد مثلا لجن آب در آن
ببينند، چنانچه احتمال ندهند که جلوگيرى از رسيدن آب کرده، آن لباس پاک است.
١٦٩ اگر بعد از آب کشيدن لباس و مانند آن، خورده گل يا اشنان در آن
ديده شود، در صورتى که بداند که خورده گل يا اشنان با آب شسته شده، پاک است. ولى
اگر آب نجس به باطن گل يا اشنان رسيده باشد، ظاهر گل و اشنان پاک و باطن آنها نجس
است.
١٧٠ هر چيز نجس تا عين نجاست را از آن برطرف نکنند، پاک نمىشود، ولى
اگر بو يا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشکال ندارد. پس اگر خون را از لباس برطرف
کنند و لباس را آب بکشند و رنگ خون در آن بماند، پاک مىباشد. اما چنانچه به واسطه
بو يا رنگ يقين کنند يا احتمال دهند که ذرههاى نجاست در آن چيز مانده،نجس است.
١٧١ اگر نجاست بدن را در آب کر يا جارى برطرف کنند بدن پاک مىشود و
بيرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نيست.
١٧٢ غذاى نجسى که لاى دندانها مانده اگر آب در دهان بگردانند و به
تمام غذاى نجس برسد، پاک مىشود.
١٧٣ اگر موى سر و صورت زياد باشد و با آب قليل آب بکشند، بايد فشار
دهند که غساله آن جدا شود.
١٧٤ اگر جايى از بدن يا لباس را با آب قليل آب بکشند، اطراف آن جا
که
متصل به آن است و معمولا موقع آب کشيدن، آن جا نجس مىشود، در صورتى که آبى که براى
پاک شدن محل نجس مى ريزند به آن اطراف جارى شود با پاک شدن جاى نجس پاک مىشود. و
همچنين است اگر چيز پاکى را پهلوى چيز نجس بگذارند و روى هر دو آب بريزند. پس اگر
براى آب کشيدن يک انگشت نجس، روى همه انگشتها آب بريزند و آب نجس به همه آنها برسد،
بعد از پاک شدن انگشت نجس تمام انگشتها پاک مىشود.
١٧٥ گوشت و دنبهاى که نجس شده مثل چيزهاى ديگر آب
کشيده مىشود. و
همچنين است اگر بدن يا لباس، چربى کمى داشته باشد که از رسيدن آب به آنها جلوگيرى
نکند.
١٧٦ اگر ظرف يا بدن نجس باشد و بعد به طورى چرب شود
که جلوگيرى از
رسيدن آب به آنها کند، چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بکشند، بايد چربى را برطرف
کنند تا آب به آنها برسد.
١٧٧ چيز نجسى که عين نجاست در آن نيست، اگر زير شيرى
که متصل به کر
استيک دفعه بشويند، پاک مىشود. و نيز اگر عين نجاست در آن باشد، چنانچه عين نجاست
آن، زير شير يا به وسيله ديگر برطرف شود و آبى که از آن چيز مىريزد بويا رنگ يا
مزه نجاست به خود نگرفته باشد، با آب شير پاک مىگردد. اما اگر آبى که از آن مى
ريزد بو يا رنگ يا مزه نجاست گرفته باشد، بايد به قدرى آب شير روى آن بريزند تا در
آبى که از آن جدا مىشود بو يا رنگ يا مزه نجاست نباشد.
١٧٨ اگر چيزى را آب بکشد و يقين کند پاک شده و بعد شک
کند که عين
نجاست را از آن بر طرف کرده يا نه، چنانچه موقع آب کشيدن متوجه برطرف کردن عين
نجاست بوده آن چيز پاک است، و اگر متوجه بر طرف کردن عين نجاست نبوده، بنابر احتياط
مستحب بايد دوباره آن را آب بکشد.
١٧٩ زمينى که آب روى آن جارى نمىشود اگر نجس شود با آب قليل پاک
نمىگردد. ولى زمينى که روى آن شن يا ريگ باشد چون آبى که روى آن مىريزند ازآن جدا
شده و در شن و ريگ فرو مىرود با آب قليل پاک مىشود، اما زير ريگها نجس مىماند.
١٨٠ زمين سنگ فرش و آجر فرش و زمين سختى که آب در آن فرو نمى رود، اگر
نجس شود با آب قليل پاک مىگردد، ولى بايد به قدرى آب روى آن بريزند که جارى شود. و
چنانچه آبى که روى آن ريختهاند از سوراخى بيرون رود همه زمين پاک مىشود، و اگر
بيرون نرود جايى که آبها جمع مى شود نجس مىماند، و براى پاک شدن آنجا بايد گودالى
بکنند که آب در آن جمع شود، بعد آب را بيرون بياورندو گودال را با خاک پاک پر کنند.
١٨١ اگر ظاهر نمک سنگ و مانند آن نجس شود، با آب
کمتر از کر هم پاک
مىشود.
١٨٢ اگر شکر آب شده نجس را قند بسازند و در آب کر يا جارى بگذارند،
پاک نمىشود.
احکام ظرفها
٢٢٥ ظرفى که از پوستسگ يا خوک يا مردار ساخته شده خوردن و آشاميدن از
آن ظرف حرام است و نبايد آن ظرف را در وضو و غسل و کارهايى که بايد با چيز پاک
انجام داد، استعمال کنند. بلکه احتياط واجب آن است که چرم سگ و خوک و مردار را اگر
چه ظرف هم نباشد، استعمال نکنند.
٢٢٦ خوردن و آشاميدن از ظرف طلا و نقره و استعمال آنها حرام است. ولى
استعمال آنها در زينت اتاق حرام نيست. و نگاه داشتن نيز حرام نمىباشد.
٢٢٧ ساختن ظرف طلا و نقره و مزدى که براى آن مىگيرند، حرام نيست.
٢٢٨ خريد و فروش ظرف طلا و نقره و پول عوضى هم که فروشنده مىگيرد،
حرام نيست.
٢٢٩ گيره استکان که از طلا يا نقره مىسازند اگر بعد از برداشتن
استکان،ظرف به آن گفته شود، استعمال آن چه به تنهايى و چه با استکان حرام است. واگر
ظرف به آن گفته نشود، استعمال آن مانعى ندارد.
٢٣٠ استعمال ظرفى که روى آن را آب طلا يا آب نقره دادهاند، اشکال
ندارد.
٢٣١ اگر فلزى را با طلا يا نقره مخلوط کنند و ظرف بسازند، چنانچه
مقدار آن فلز به قدرى زياد باشد که ظرف طلا يا نقره به آن ظرف نگويند، استعمال آن
مانعى ندارد.
٢٣٢ اگر انسان غذايى را که در ظرف طلا يا نقره است در ظرف ديگر بريزد،
اين استعمال جايز است. ولى اگر بخواهد از ظرف دوم غذا بخورد و خالى کردن ظرف براى
آن نباشد که غذا خوردن از ظرف طلا يا نقره جايز نيست، اين استعمال حرام مىباشد.
٢٣٣ استعمال بادگير قليان و غلاف شمشير و کارد و قاب قرآن، اگر از طلا
يا نقره باشد، اشکال ندارد. و همچنين عطردان و سرمهدان و مثل اينها.
٢٣٤ استعمال ظرف طلا يا نقره در حال ناچارى اشکال ندارد، استعمال
کرد،
بلکه گاهى واجب است.
٢٣٥ استعمال ظرفى که معلوم نيست از طلا يا نقره استيا از چيز ديگر،
اشکال ندارد.
وضو
٢٣٦ در وضو واجب است صورت و دستها را بشويند و جلوى سر و روى پاها را
مسح کنند.
٢٣٧ درازاى صورت را بايد از بالاى پيشانى - جايى
که موى سر بيرون
مىآيد - تا آخر چانه شست، و پهناى آن به مقدارى که بين انگشت وسط و شست قرار
مىگيرد، بايد شسته شود، و اگر مختصرى از اين مقدار نشويد، وضو باطل است. و براى
آنکه يقين کند اين مقدار کاملا شسته شده، بايد کمى اطراف آن را هم بشويد.
٢٣٨ اگر صورت يا دست کسى کوچکتر يا بزرگتر از معمول مردم باشد، بايد
ملاحظه کند که مردمان معمولى تا کجاى صورت خود را مىشويند، او هم تا همان جا را
بشويد. و اگر دست و صورتش هر دو بر خلاف معمول باشد، ولى با هم متناسب باشند، لازم
نيست ملاحظه معمول را بکند، بلکه به دستورى که در مساله پيش گفته شد،وضو بگيرد. و
نيز اگر در پيشانى او مو روييده يا جلوى سرش مو ندارد، بايد بهاندازه معمول پيشانى
را بشويد.
٢٣٩ اگر احتمال دهد چرک يا چيز ديگرى در ابروها و گوشههاى چشم و لب
او هست که نمىگذارد آب به آنها برسد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد،
بايدپيش از وضو وارسى کند که اگر هست برطرف نمايد.
٢٤٠ اگر پوست صورت از لاى مو پيدا باشد، بايد آب را به پوست برساند،
واگر پيدا نباشد، شستن مو کافى است و رساندن آب به زير آن لازم نيست.
٢٤١ اگر شک کند که پوست صورت از لاى مو پيدا استيا نه، بنابر احتياط
واجب بايد مو را بشويد و آب را به پوست هم برساند.
٢٤٢ شستن توى بينى و مقدارى از لب و چشم که در وقت بستن ديده نمىشود
واجب نيست، ولى براى آنکه يقين کند از جاهايى که بايد شسته شود چيزى باقى نمانده،
واجب است مقدارى از آنها را هم بشويد. و کسى که نمىدانسته بايد اين مقدار را بشويد
اگر نداند در وضوهايى که گرفته اين مقدار را شسته يا نه، نمازهايى که خوانده صحيح
است.
٢٤٣ بايد صورت را بنابر احتياط واجب از بالا به پايين شست و اگر از
پايين به بالا بشويد، وضو باطل است و دستها را بايد از مرفق به طرف سر انگشتان
بشويد.
٢٤٤ اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد، چنانچه ترى دست
بهقدرى باشد که به واسطه کشيدن دست آب کمى در آنها جارى شود، کافى است.
٢٤٥ بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا
سر انگشتها بشويد.
٢٤٦ براى آنکه يقين کند آرنج را کاملا شسته، بايد مقدارى بالاتر از
آرنج را هم بشويد.
٢٤٧ کسى که پيش از شستن صورت دستهاى خود را تا مچ شسته، در موقع وضو
بايدتا سر انگشتان را بشويد و اگر فقط تا مچ را بشويد وضوى او باطل است.
٢٤٨ در وضو شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب و مرتبه دوم جايز و
مرتبه سوم و بيشتر از آن حرام مىباشد. و اگر با يک مشت آب تمام عضو شسته شود و به
قصد وضو بريزد، يک مرتبه حساب مىشود چه قصد بکند يک مرتبه را، يا قصد نکند.
٢٤٩ بعد از شستن هر دو دست بايد جلوى سر را با ترى آب وضو
که در دست
مانده مسح کند، و لازم نيست با دست راست باشد يا از بالا به پايين مسح نمايد.
٢٥٠ يک قسمت از چهار قسمتسر که مقابل پيشانى است جاى مسح مىباشد، و
هر جاى اين قسمت را به هر اندازه مسح کند کافى است اگر چه احتياط مستحب آن است که
از درازا به اندازه درازاى يک انگشت و از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح
نمايد.
٢٥١ لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد، بلکه بر موى جلوى سر هم صحيح
است،ولى کسى که موى جلوى سر او به اندازهاى بلند است که اگر مثلا شانه کند به
صورتش مىريزد يا به جاهاى ديگر سر مىرسد، بايد بيخ موها را مسح کند يا فرق سر را
باز کرده، پوستسر را مسح نمايد، و اگر موهايى را که به صورت مىريزد يا به جاهاى
ديگر سر مىرسد جلوى سر جمع کند و بر آنها مسح نمايد يا بر موى جاهاى ديگر سر که
جلوى آن آمده مسح کند باطل است.
٢٥٢ بعد از مسح سر بايد با ترى آب وضو که در دست مانده روى پاها را از
سريکى از انگشتها تا برآمدگى روى پا مسح کند.
٢٥٣ پهناى مسح پا به هر اندازه باشد کافى است، ولى بهتر، بلکه احوط آن
است که با تمام کف دست، روى پا را مسح کند.
٢٥٤ اگر در مسح پا همه دست را روى پا بگذارد و کمى بکشد صحيح است.
٢٥٥ در مسح سر و روى پا بايد دست را روى آنها بکشد، و اگر دست را
نگهدارد و سر يا پا را به آن بکشد، وضو باطل است. ولى اگر موقعى که دست را مىکشد
سريا پا مختصرى حرکت کند، اشکال ندارد.
٢٥٦ جاى مسح بايد خشک باشد و اگر به قدرى تر باشد
که رطوبت کف دست
بهآن اثر نکند مسح باطل است، ولى اگر ترى آن به قدرى کم باشد که رطوبتى که بعداز
مسح در آن ديده مىشود، بگويند فقط از ترى کف دست است، اشکال ندارد.
٢٥٧ اگر براى مسح، رطوبت در کف دست نمانده باشد، نمىتواند دست را با
آب خارج، تر کند بلکه بايد از اعضاى ديگر وضو رطوبت بگيرد و با آن مسح نمايد.
٢٥٨ اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، مىتواند سر را
باهمان رطوبت مسح کند، و براى مسح پاها از اعضاى ديگر وضو رطوبت بگيرد.
٢٥٩ مسح کردن از روى جوراب و کفش باطل است، ولى اگر به واسطه سرماى
شديد يا ترس از دزد و درنده و مانند اينها نتواند کفش يا جوراب را بيرون آورد، مسح
کردن بر آنها اشکال ندارد. و اگر روى کفش نجس باشد، بايد چيز پاکى برآن بيندازد و
بر آن چيز مسح کند.
٢٦٠ اگر روى پا نجس باشد و نتواند براى مسح، آن را آب بکشد، بايد تيمم
نمايد.
شرايط وضو
شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است:
شرط اول: آنکه آب وضو پاک باشد.
شرط دوم: آنکه مطلق باشد.
٢٦٥ وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است. اگر چه انسان نجس بودن يا مضاف
بودن آن را نداند يا فراموش کرده باشد. و اگر با آن وضو نمازى هم خوانده باشد، بايد
آن نماز را دوباره با وضوى صحيح بخواند.
٢٦٦ اگر غير از آب آلوده مضاف، آب ديگرى براى وضو ندارد، چنانچه وقت
نماز تنگ است، بايد تيمم کند و اگر وقت دارد، بايد صبر کند تا آب صاف شود و وضو
بگيرد.
شرط سوم: آنکه آب وضو مباح باشد. و همچنين بنا بر احتياط بايد فضايى
که در آن وضو
مىگيرد مباح باشد. اگرچه اباحه فضا لازم نيست.
٢٦٧ وضو با آب غصبى و بان آبى که معلوم نيست صاحب آن راضى استيا نه،
حرام و باطل است ولى اگر سابقا راضى بوده و انسان نمى داند که از رضايتش برگشته يا
نه، وضو صحيح است و نيز اگر آب وضو از صورت و دستها در جاى غصبى بريزد، وضوى او
صحيح است.
٢٦٨ وضو گرفتن از حوض مدرسهاى که انسان نمىداند آن حوض را براى همه
مردم وقف کردهاند يا براى محصلين همان مدرسه، در صورتى که معمولا مردم از آب آن
وضو بگيرند، اشکال ندارد.
٢٦٩ کسى که نمىخواهد در مسجدى نماز بخواند، اگر نداند حوض آن را براى
همه مردم وقف کردهاند يا براى کسانى که در آن جا نماز مىخوانند، نمىتواند از حوض
آن وضو بگيرد، ولى اگر معمولا کسانى هم که نمىخواهند در آن جا نماز بخوانند از حوض
آن وضو مىگيرند، مىتواند از حوض آن وضو بگيرد.
٢٧٠ وضو گرفتن از حوض تيمچهها و مسافرخانهها و مانند اينها براى
کسانى که ساکن آن جاها نيستند، در صورتى صحيح است که معمولا کسانى هم که ساکن آن
جاها نيستند، با آب آنها وضو بگيرند.
٢٧١ وضو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگر چه انسان نداند
که صاحب آنها راضى
است، اشکال ندارد. ولى اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهى کند، احتياط واجب آن است که
با آب آنها وضو نگيرند.
٢٧٢ اگر فراموش کند آب غصبى است و با آن وضو بگيرد صحيح است.
شرط چهارم: آنکه ظرف آب وضو مباح باشد.
شرط پنجم: آنکه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.
٢٧٣ اگر آب وضو در ظرف غصبى است و غير از آن آب ديگرى ندارد بايد تيمم
کند و چنانچه با آن آب وضو بگيرد باطل است و اگر آب مباح ديگرى دارد چنانچه در آن
ظرف غصبى، وضوى ارتماسى بگيرد و يا با آن ظرف، آب به صورت و دستها بريزد وضويش باطل
است ولى اگر با کف دست آب از آن ظرف بردارد و به صورت و دستها بريزد وضويش صحيح است
اگر چه از جهت تصرف در ظرف غصبى فعل حرام، مرتکب شده است و وضوى او از ظرف طلا و
نقره به احتياط واجب مثل وضوى از ظرف غصبى است.
٢٧٤ اگر در حوضى که مثلا يک آجر يا يک سنگ آن غصبى است، وضو بگيرد
صحيح است، ولى اگر وضوى او تصرف در غصب حساب شود، گناهکار است.
٢٧٥ اگر در صحن يکى از امامان يا امامزادگان که سابقا قبرستان بوده،
حوض يا نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند که زمين صحن را براى قبرستان وقف کردهاند،
وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشکال ندارد.
شرط ششم: آنکه اعضاى وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد.
٢٧٦ اگر پيش از تمام شدن وضو، جايى را که شسته يا مسح
کرده نجس شود،
صحيح است.
٢٧٧ اگر غير از اعضاى وضو جايى از بدن نجس باشد، وضو صحيح است. ولى
اگر مخرج را از بول يا غائط تطهير نکرده باشد، اولى آن است که اول آن را تطهير کند،
بعد وضو بگيرد.
٢٧٨ اگر يکى از اعضاى وضو نجس باشد و بعد از وضو شک
کند که پيش از وضو
آن جا را آب کشيده يا نه، چنانچه در موقع وضو ملتفت پاک بودن و نجس بودن آن جا
نبوده، وضو باطل است. و اگر مىداند ملتفت بوده يا شک دارد که ملتفت بوده يا نه،
وضو صحيح است. و در هر صورت جايى را که نجس بوده بايد آب بکشد.
٢٧٩ اگر در صورت يا دستها بريدگى يا زخمى است که خون آن بند نمىآيد و
آب براى آن ضرر ندارد، بايد در آب کر يا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد که خون بند
بيايد بعد به دستورى که گفته شد وضوى ارتماسى بگيرد.
شرط هفتم: آنکه وقت براى وضو و نماز کافى باشد.
٢٨٠ هرگاه وقت به قدرى تنگ است که اگر وضو بگيرد، تمام نماز يا مقدارى
از آن بعد از قتخوانده مىشود، بايد تيمم کند. ولى اگر براى وضو و تيمم يک اندازه
وقت لازم است، بايد وضو بگيرد.
٢٨١ کسى که در تنگى وقت نماز بايد تيمم کند، اگر وضو بگيرد، صحيح
است،چه براى آن نماز وضو بگيرد يا براى کار ديگر.
شرط هشتم: آنکه به قصد قربتيعنى براى انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براى
خنک شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيرد باطل است.
٢٨٢ لازم نيست نيت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند، ولى
بايد در تمام وضو متوجه باشد که وضو مىگيرد، به طورى که اگر از او بپرسند چه
مىکنى، بگويد وضو مىگيرم.
شرط نهم: آنکه وضو را به ترتيبى که گفته شد به جا آورد، يعنى اول صورت و بعد دست راست
و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد، و بايد پاى راست را پيش از
پاى چپ مسح کند. و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد، باطل است.
شرط دهم: آنکه کارهاى وضو را پشتسر هم انجام دهد.
٢٨٣ اگر بين کارهاى وضو به قدرى فاصله شود که وقتى مىخواهد جايى را
بشويد يا مسح کند، رطوبت جاهايى که پيش از آن شسته يا مسح کرده خشک شده باشد،وضو
باطل است و اگر فقط رطوبت جايى که جلوتر از محلى است که مىخواهد بشويد يا مسح کند
خشک شده باشد، مثلا موقعى که مىخواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راستخشک شده باشد
و صورت تر باشد، وضو صحيح است.
٢٨٤ اگر کارهاى وضو را پشتسر هم بجا آورد، ولى به واسطه گرماى هوا يا
حرارت زياد بدن و مانند اينها رطوبتخشک شود، وضوى او صحيح است.
٢٨٥ راه رفتن در بين وضو اشکال ندارد. پس اگر بعد از شستن صورت و
دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح کند، وضوى او صحيح است.
شرط يازدهم: آنکه شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد. و اگر
ديگرى او را وضو دهد يا در رسانيدن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نمايد،
وضو باطل است.
٢٨٦ کسى که نمىتواند وضو بگيرد، بايد نايب بگيرد
که او را وضو دهد. و
چنانچه مزد هم بخواهد در صورتى که بتواند بايد بدهد، ولى بايد خود او نيت وضو کند و
با دستخود مسح نمايد، و اگر نمىتواند بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاى مسح او
بکشد. و اگر اين هم ممکن نيست، بايد از دست او رطوبت بگيرند و با آن رطوبتسر و پاى
او را مسح کنند. و احتياط واجب در صورت امکان ضم تيمم است.
٢٨٧ هر کدام از کارهاى وضو را که مىتواند به تنهايى انجام دهد، نبايد
در آن کمک بگيرد.
شرط دوازدهم: آنکه استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.
٢٨٨ کسى که مىترسد که اگر وضو بگيرد مريض شود يا اگر آب را به مصرف
وضو برساند تشنه بماند، نبايد وضو بگيرد، ولى اگر نداند که آب براى او ضرر دارد و
وضو بگيرد و بعد بفهمد ضرر داشته، وضويش صحيح است. اگر چه احتياط مستحب آن است که
با آن وضو، نماز نخواند و تيمم کند. و چنانچه با آن وضو نماز خوانده، دوباره آن را
اعاده نمايد.
٢٨٩ اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار کمى
که وضو با آن صحيح
است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر دارد، بايد با همان مقدار وضو بگيرد.
٢٩٠ اگر مىداند چيزى به اعضاى وضو چسبيده، ولى شک دارد
که از رسيدن
آب جلوگيرى مىکند يا نه، بايد آن را برطرف کند يا آب را به زير آن برساند.
٢٩١ اگر زير ناخن چرک باشد، وضو اشکال ندارد. ولى اگر ناخن را بگيرند،
بايد براى وضو آن چرک را برطرف کنند. و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد،
بايد چرک زير مقدارى را که از معمول بلندتر است برطرف نمايند.
٢٩٢ اگر در صورت و دستها و جلوى سر و روى پاها به واسطه سوختن يا چيز
ديگر برآمدگى پيدا شود، شستن و مسح روى آن کافى است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب
به زير پوست لازم نيست، بلکه اگر پوستيک قسمت آن کنده شود لازم نيست آب را به زير
قسمتى که کنده نشده برساند. ولى چنانچه پوستى که کنده شده گاهى به بدن مىچسبد و
گاهى بلند مىشود، بايد آن را قطع کند يا آب را به زير آن برساند.
٢٩٣ اگر انسان شک کند که به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه، چنانچه
احتمال او در نظر مردم بجا باشد مثل آنکه بعد از گل کارى شک کند گل بدست او چسبيده
يا نه، بايد وارسى کند يا به قدرى دست بمالد که اطمينان پيدا کند که اگر بوده برطرف
شده يا آب به زير آن رسيده است.
٢٩٤ جايى را که بايد شست و مسح کرد هر قدر چرک باشد اگر چرک آن مانع
از رسيدن آب به بدن نباشد اشکال ندارد. و همچنين است اگر بعد از گچ کارى و مانند آن
چيز سفيدى که جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمىنمايد بر دست بماند، ولى اگر شک کند
که با بودن آنها آب به بدن مىرسد يا نه، بايد آنها را برطرف کند.
٢٩٥ اگر پيش از وضو بداند که در بعضى از اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب
هست و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه، وضوى او صحيح
است. ولى اگر بداند که موقع وضو ملتفت آن مانع نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.
٢٩٦ اگر در بعضى از اعضاى وضو مانعى باشد که گاهى آب به خودى خود زير
آن مىرسد و گاهى نمىرسد، و انسان بعد از وضو شک کند که آب زير آن رسيده يا
نه،چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.
٢٩٧ اگر بعد از وضو چيزى که مانع از رسيدن آب است در اعضاى وضو ببيند
و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضوى او صحيح است. ولى اگر بداند کهدر وقت
وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتياط واجب آن است که دوباره وضو بگيرد.
٢٩٨ اگر بعد از وضو شک کند چيزى که مانع رسيدن آب است در اعضاى وضو
بوده يا نه، وضو صحيح است.