یک شبهه
از معجزه علمی قرآن دارم. فرمود همه چیز را زوج آفریدم، در حالی که علم
امروز در ساختار اتم، الکترون و پروتون را بارهای متضاد و هم چنین
نوترون را با بار خنثی و یا حلزونی که نرینگی و مادینگی را در درون خود
دارد، ثابت کرده است.
متن و ترجمه آیه مورد بحث به شرح ذیل است:
«وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»
(الذّاریات، 49)
ترجمه: و از هر چيزى جفت خلق كرديم باشد كه شما متذكر شويد.
الف – وقتی میفرماید: «زوج – یا – جفت»، به نرینگی و مادینگی که سبب
تکثیر گردد، خلاصه نمیشود، بلکه معنای و مصادیق بسیاری به خود
میگیرد. به عنوان مثال: نر و ماده – مثبت و منفی – جاذبه و دافعه –
کنش و واکنش - نور و ظلمت و ...، در عین حال که مقابل یا متضاد و گاه
به حیثی شبیه یک دیگرند، جفت و زوج یک دیگر نیز هستند و البته هیچ چیزی
وجود ندارد که از این قاعدهی زوجیت، به طور کلی مستثنی باشد. همان بار
خنثای نوترون نیز زوج بار مثبت و زوج بار منفی میباشد.
ب – این آیه، بیش و پیش از آن که به چگونگی زوجیت اشاره داشته باشد، به
وحدانیت خداوند متعال و بیمانند (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ) بودن او
اشاره و تأکید دارد و میفرماید که «زوجیت» به هر شکلی که باشد، از
صفات و ویژگیهای مخلوق است، پس وقتی همه چیز محکوم به قانون زوجیت
است، از یک سو فهمیده میشود که خالق منزه (سبحان) از زوجیت در هر امر
و شئونی است و از سوی دیگر فهمیده میشود هر چه زوجیت به او راه یابد،
خالق و خدا نیست. چنان چه در آیهی ذیل ضمن اشاره به زوجیت جنسی بین
انسانها و حیوانات (چهارپایان)، میفرماید برای او مثل و مانندی نیست:
«فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ
أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ
كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ» (الشوری، 11)
ترجمه: پديد آورنده آسمانها و زمين است از خودتان براى شما جفتهايى
قرار داد و از دامها [نيز] نر و ماده [قرار داد] بدين وسيله شما را
بسيار مىگرداند چيزى مانند او نيست و اوست شنواى بينا.
ج – توجه به احادیث ذیل در تفسیر این آیهی ژرف، معنا و مفهوم آن را به
خوبی روشن میسازد:
*- «امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام: خداوند ميان چيزهايی که با هم
دشمناند، الفت برقرار کرده و ميان چيزهايی که با هم الفت دارند، دوری
افکند؛ و با جدايی افکندن ميان آنچه با هم الفت دارند، دلالت بر جدايی
افکننده و با الفت دادن ميان آنچه با هم در تضاد هستند، دلالت بر تأليف
کنندهی آنها نمود و اين همان چيزی است که خداوند در کتاب خود فرمود:
«وَ مِن کُلِّ شِیءٍ خَلَقنا زَوجَينِ لَعَلَّکُم تَذَکَّرُونَ»
(بحارالانوار، ج4، ص 305)
*- امام رضا علیهالسلام: «خداى تعالى با اين كه (به سبب آن که) شعور
را شعور كرد، به اين معنا شناخته شد كه كسى او را داراى شعور نكرده، و
با اين كه جوهرها را جوهر كرده، شناخته شده به اينكه خودش جوهر ندارد،
و با اينكه بين موجودات ضديت برقرار كرد، شناخته شده به اينكه خودش ضد
ندارد، و با اينكه بين بسيارى از موجودات مقارنه قرار داده شناخته شده
به اينكه خود قرين ندارد. او بود كه بين نور و ظلمت، خشكى و ترى، خشونت
و نرمى و سرد و گرم ضديت برقرار كرد، و باز او بود كه بين دو چيز
ناسازگار الفت و بين دو چيز نزديك به هم جدايى انداخت، و با همين جدايى
انداختنها فهماند كه جدا كنندهاى در كار است، و با اين الفت
اندازیها فهماند كه الفت دهندهاى در بين است، و در همين مقام فرموده:
«وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ
تَذَكَّرُونَ».
بين قبل و بعد جدايى انداخت تا معلوم شود خودش قبل و بعدى ندارد،
غريزههايى كه در موجودات هست شهادت مىدهد به اينكه پديد آورنده و
سازنده غريزهها، خود غريزه ندارد. و با اينكه وقت را وقت كرد فهمانيد
كه وقت كنندهی وقت، خود وقت ندارد، و با اينكه بعضى از موجودات حجاب
بعضى ديگر شد، فهماند بين خود او و خلقش حجابى نيست» (توحيد صدوق، ص
34)
د – همین که هیچ چیزی قائم به خود نیست و برای پیدایش و بودنش نیازمند
به غیر از خود است، خود دلیلی بر زوجیت است، چنان چه هیچ بیاثری در
چرخهی حیات وجود ندارد، پس اگر در چرخه حیات و ارتباط اجزای آن با یک
دیگر، فاعل باشد، زوج آن مفعول میشود و اگر مفعول باشد، زوج آن فاعل
است. لذا امام رضا علیهالسلام در قانون زوجیت عامه میفرمایند:
«ولم يخلق شيئا فردا قائما بنفسه دون غيره للذى اراد من الدلالة على
نفسه واثبات وجوده فالله تبارك وتعالى فرد واحد لا ثانى معه يقيمه ولا
يعضده ولا يكنه ، والخلق يمسك بعضه بعضا باذن الله ومشيته» .(
بحارالانوار، جلد 10، ص 316)
ترجمه: و (خداوند) چيزى را نيافريده كه فرد و قائم به نفس باشد و نياز
به غير خود نداشته باشد. چنين كرد تا مردم را به خويش راهنمايى كند و
هستى خود را اثبات نمايد. پس خداوند تبارك و تعالى تنهايى است كه چيز
ديگرى با او نيست كه هستى او به آن بستگى داشته باشد و او را كمك كند و
مستور دارد و آفريده ها همه هر كدام ، ديگرى را مىگيرند، هستى هر يك
قائم به هستى ديگرى است و اتصال آنها به فرمان و خواست خداوند است.
(بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، ج10، ص 316 )
x-shobhhe.com |