«احكام نذر و
عهد»
مسأله
۲۷۰۴ ـ نذر آن است كه انسان براى خدا ملتزم شود كه كار خیرى را به
جا آورد، یا كارى را كه نكردن آن بهتر است ترك كند.
مسأله
۲۷۰۵ ـ در نذر باید صیغه خوانده شود، و لازم نیست آن را به عربى
بخوانند، پس اگر بگوید: (چنانچه مریض من خوب شود، براى خدا بر من است
كه ده تومان به فقیر بدهم) نذر او صحیح است.
مسأله
۲۷۰۶ ـ نذر كننده باید بالغ و عاقل باشد و با قصد و اختیار خود نذر
كند، بنابراین كسى كه به واسطه عصبانى شدن بى اختیار نذر كرده یا او
را بر نذر اكراه كرده باشند نذر او صحیح نیست.
مسأله
۲۷۰۷ ـ مفلس ـ شخصى كه حاكم شرع او رااز تصرّف در اموالش منع كرده
ـ و سفیه ـ كسى كه مال خودرا در كارهاى بیهوده مصرف مى كند ـ اگر نذر
كند مالى به فقیر بدهد صحیح نیست.
مسأله
۲۷۰۸ ـ اگر شوهر از نذر كردن زن جلوگیرى نماید، زن نمى تواند ـ در
صورتى كه وفاء به نذرش منافى با حقّ شوهر باشد ـ نذر كند، بلكه بدون
اذن شوهر در این صورت نذر زن باطل است، و صحّت نذر زن در مال خودش
بدون اذن شوهر ـ در غیر حجّ یا زكات یا احسان به پدر و مادر یا صله
ارحام ـ محلّ اشكال است.
مسأله
۲۷۰۹ ـ اگر زن با اجازه شوهر نذر كند، شوهرش نمى تواند نذر او را
بهم بزند، یا او را از عمل كردن به نذر جلوگیرى نماید.
مسأله
۲۷۱۰ ـ اگر فرزند بدون اجازه پدر یا با اجازه او نذر كند باید به
آن نذر عمل نماید، ولى اگر پدر یا مادر از عملى كه نذر كرده منعش كنند
نذر او صحیح نیست.
مسأله
۲۷۱۱ ـ انسان كارى را مى تواند نذر كند كه انجام آن برایش ممكن
باشد، بنابراین كسى كه مثلا نمى تواند پیاده كربلا برود اگر نذر كند
پیاده برود نذر او صحیح نیست.
مسأله
۲۷۱۲ ـ اگر نذر كند كه كار حرام یا مكروهى را انجام دهد، یا كار
واجب یا مستحبّى را ترك كند، نذر ا و صحیح نیست.
مسأله
۲۷۱۳ ـ اگر نذر كند كه كار مباحى را انجام دهد یا ترك نماید،
چنانچه به جا آوردن آن و تركش از هر جهت مساوى باشد نذر او صحیح نیست و
اگر انجام آن از جهتى بهتر باشد و انسان به قصد همان جهت نذر كند،
مثلا نذر كند غذایى را بخورد كه براى عبادت قوّت بگیرد نذر او صحیح
است، و نیز اگر ترك آن از جهتى بهتر باشد و انسان براى همان جهت نذر
كند كه آن را ترك نماید ـ مثلا براى آن كه دخانیات مضرّ است نذر كند كه
آن را استعمال نكند ـ نذر او صحیح مى باشد.
مسأله
۲۷۱۴ ـ اگر نذر كند نماز واجب خودرا در جایى بخواند كه بخودى خود
ثواب نماز در آن جا زیاد نیست، مثل آن كه نذر كند نمازرا در اطاق
بخواند، چنانچه نماز خواندن در آن جا از جهتى بهتر باشد ـ مثلا به
واسطه این كه خلوت است انسان حضور قلب پیدا مى كند ـ نذر او به آن جهت
صحیح است.
مسأله
۲۷۱۵ ـ اگر نذر كند عملى را انجام دهد، باید همان طور كه نذر كرده
به جا آورد، پس اگر نذر كند كه روز اوّل ماه صدقه بدهد، یا روزه
بگیرد، چنانچه قبل از آن روز یا بعد از آن به جا آورد كفایت نمى كند،
و نیز اگر نذر كند كه وقتى مریض او خوب شد صدقه بدهد، چنانچه پیش از
آن كه خوب شود صدقه را بدهد كافى نیست.
مسأله
۲۷۱۶ ـ اگر نذر كند روزه بگیرد ولى وقت و مقدار آن را معین نكند،
چنانچه یك روز روزه بگیرد كافیست، و اگر نذر كند نماز بخواند و مقدار
و خصوصیات آن را معین نكند، اگر یك نماز دو ركعتى بخواند كفایت
مى كند، و اگر نذر كند صدقه بدهد و جنس و مقدار آن را معین نكند، اگر
چیزى بدهد كه بگویند صدقه داده، به نذر عمل كرده است، و اگر نذر كند
كارى براى خدا به جا آورد در صورتى كه یك نماز به جاآورد یا یك روز
روزه بگیرد یا چیزى صدقه بدهد، نذر خودرا انجام داده است.
مسأله
۲۷۱۷ ـ اگر نذر كند روز معینى را روزه بگیرد، باید همان روز را
روزه بگیرد، و در صورتى كه عمداً روزه نگیرد باید گذشته از قضاى آن
روز كفّاره هم بدهد، و كفّاره اش كفّاره مخالفت قسم است ـ چنانچه در
مسأله (۲۷۳۴) خواهد آمد ـ ولى درآن روز اختیاراً مى تواند مسافرت كند و
روزه را نگیرد، و چنانچه در سفر باشد لازم نیست قصد اقامه كرده و روزه
بگیرد، و در صورتى كه از جهت سفر یا مرض روزه نگیرد لازم است روزه را
قضا كند، و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر از جهت حیض روزه نگیرد، و
در هر صورت كفّاره ندارد.
مسأله
۲۷۱۸ ـ اگر انسان از روى اختیار به نذر خود عمل نكند باید كفّاره
بدهد.
مسأله
۲۷۱۹ ـ اگر نذر كند كه تا وقت معینى عملى را ترك كند، بعد از
گذشتن آن وقت مى تواند آن عمل را به جا آورد، و اگر پیش از گذشتن آن
وقت از روى فراموشى یا ناچارى انجام دهد چیزى بر او واجب نیست، ولى
بازهم لازم است كه تا آن وقت آن عمل را به جا نیاورد، و چنانچه دوباره
پیش از رسیدن آن وقت بدون عذر آن عمل را انجام دهد باید كفّاره بدهد.
مسأله
۲۷۲۰ ـ كسى كه نذر كرده عملى را ترك كند و وقتى براى آن معین نكرده
است، اگر از روى فراموشى یا ناچارى یا غفلت آن عمل را انجام دهد
كفّاره بر او واجب نیست، ولى بعد هر وقت از روى اختیار آن را به جا
آورد باید كفّاره بدهد.
مسأله
۲۷۲۱ ـ اگر نذر كند كه در هر هفته روز معینى ـ مثلا روز جمعه را ـ
روزه بگیرد، چنانچه یكى از جمعه ها عید فطر یا قربان باشد، یا در روز
جمعه عذر دیگرى مانند سفر یا مرض براى او پیدا شود، باید آن روز را
روزه نگیرد و قضاى آن را به جا آورد، و همچنین است ـ بنابر احتیاط
واجب ـ اگر از جهت حیض روزه نگیرد.
مسأله
۲۷۲۲ ـ اگر نذر كند مقدار معینى صدقه بدهد، چنانچه پیش از دادن
صدقه بمیرد لازم نیست آن مقدار را از مال او صدقه بدهند، ولى احتیاط
مستحبّ این است كه بالغین از ورثه آن مقدار را از حصه خود از طرف میت
صدقه بدهند.
مسأله
۲۷۲۳ ـ اگر نذر كند به فقیر معینى صدقه بدهد، نمى تواند آن را به
فقیر دیگر بدهد، و اگر آن فقیر بمیرد احتیاط مستحبّ آن است كه به ورثه
او بدهد.
مسأله
۲۷۲۴ ـ اگر نذر كند به زیارت یكى از امامان ـ مثلا به زیارت حضرت
ابى عبدالله (علیه السلام) ـ مشرّف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر
برود كافى نیست، و اگر به واسطه عذرى نتواند آن امام را زیارت كند،
چیزى بر او واجب نیست.
مسأله
۲۷۲۵ ـ كسى كه نذر كرده زیارت برود و غسل زیارت و نماز آن را نذر
نكرده، لازم نیست آنهارا به جا آورد.
مسأله
۲۷۲۶ ـ اگر براى حرم یكى از امامان یا امامزادگان نذر كند و مصرف
معینى را در نظر نگرفته باشد باید آن را در تعمیر و روشنایى و فرش حرم
و مانند اینها مصرف كند.
مسأله
۲۷۲۷ ـ اگر براى خود امام (علیه السلام) چیزى نذر كند، چنانچه
مصرف معینى را قصد كرده باید به همان مصرف برساند، و اگر مصرف معینى
را قصد نكرده باید به مصرفى برساند كه نسبتى با امام (علیه السلام)
داشته باشد، مانند زوّار فقیر، یا مصارف حرم آن امام (علیه السلام)
از قبیل تعمیر و مانند آن، و یا آنچه موجب تكریم و تعظیم آن
امام (علیه السلام)است، و احتیاط مستحبّ آن است كه ثواب آن را هم هدیه
براى آن امام (علیه السلام) كند، و همچنین است اگر چیزى را براى
امام زاده اى نذر كند.
مسأله
۲۷۲۸ ـ گوسفندى را كه براى صدقه یا براى یكى از امامان نذر
كرده اند، اگر پیش از آن كه به مصرف نذر برسد شیر بدهد، یا بچّه
بیاورد، مال كسى است كه آن را نذر كرده، ولى پشم گوسفند و مقدارى كه
چاق مى شود جزء نذر است.
مسأله
۲۷۲۹ ـ هرگاه نذر كند كه اگر مریض او خوب شود یا مسافر او بیاید
عملى را انجام دهد، چنانچه معلوم شود كه پیش از نذر كردن مریض خوب شده
یا مسافر آمده است، عمل كردن به نذر لازم نیست.
مسأله
۲۷۳۰ ـ اگر پدر یا مادر نذر كند كه دختر خودرا به سید شوهر دهد،
بعد از آن كه دختر به تكلیف رسید، اختیار با خود اوست و نذر آنان
اعتبار ندارد.
مسأله
۲۷۳۱ ـ هرگاه با خدا عهد كند كه اگر به حاجت شرعى خود برسد كار
خیرى را انجام دهد بعد از آن كه حاجتش بر آورده شد، باید آن كاررا
انجام دهد، و نیز اگر بدون آن كه حاجتى داشته باشد عهد كند كه عمل
خیرى را انجام دهد، آن عمل بر او واجب مى شود، و همچنین است ـ بنا بر
احتیاط واجب در هر دو صورت ـ اگر آن كار مباح باشد.
مسأله
۲۷۳۲ ـ در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود، و متعلّق عهد
نباید مرجوح باشد، ولى اعتبار رجحان در متعلّق آن ـ چنانكه مشهور
فرموده اند ـ محلّ اشكال است.
مسأله
۲۷۳۳ ـ اگر به عهد خود عمل نكند باید كفّاره بدهد، یعنى یك بنده
آزاد كند، یا شصت فقیر را سیر كند، یا دو ماه پى در پى روزه بگیرد.
«احكام قسم خوردن»
مسأله ۲۷۳۴ ـ
اگر قسم بخورد كه كارى را انجام دهد یا ترك كند،
مثلا قسم بخورد كه روزه بگیرد یا دخانیات استعمال نكند، چنانچه عمداً
مخالفت كند، باید كفّاره بدهد، یعنى یك بنده آزاد كند، یا ده فقیر
را سیر كند، یا آنان را بپوشاند، و اگر اینهارا نتواند باید سه روز
پى در پى روزه بگیرد.
مسأله ۲۷۳۵ ـ
قسم چند شرط دارد:
(اوّل) كسى كه قسم مى خورد باید بالغ و عاقل
باشد و از روى قصد و اختیار قسم بخورد، پس قسم خوردن بچّه و دیوانه و
مست و كسى كه اكراهش كرده اند درست نیست، و همچنین است اگر در حال
عصبانى بودن بى قصد قسم بخورد، و قسم سفیه و مفلس در صورتى كه مستلزم
تصرّف در مال باشد صحیح نیست.
(دوم)
كارى را كه براى انجام آن قسم مى خورد باید حرام یا مكروه نباشد، و
كارى را كه قسم مى خورد ترك كند باید واجب یا مستحبّ نباشد و وجوب عمل
به قسم متعلق به فعل یا ترك مباحى كه مصلحتى در دین یا دنیا در آن
نباشد محلّ اشكال است.
(سوم)
به یكى از اسمهاى خداوند عالم قسم بخورد كه به غیر ذات مقدّس او
گفته نمى شود، مانند (خدا) و (الله)، و نیز اگر به اسمى قسم بخورد كه
به غیر خدا هم مى گویند ولى به قدرى به خدا گفته مى شود كه هروقت كسى
آن اسم را بگوید ذات مقدّس حقّ در نظر مى آید، مثل آن كه به خالق و
رازق قسم بخورد صحیح است، بلكه به اسمى هم كه بر خدا و بر غیر خدا
گفته مى شود اگر خدا را قصد كند و قسم بخورد، بنا بر احتیاط واجب به
آن قسم عمل كند.
(چهارم) قسم را به زبان بیاورد، و اگر آن
را بنویسد یا در قلبش قصد كند صحیح نیست، ولى آدم لال اگر با اشاره
قسم بخورد صحیح است.
(پنجم) عمل كردن به قسم براى او ممكن باشد،
و اگر موقعى كه قسم مى خورد ممكن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود،
از وقتى كه عاجز مى شود قسم او به هم مى خورد، و همچنین است اگر عمل
كردن به نذر یا قسم یا عهد به قدرى مشقّت پیدا كند كه نشود آن را تحمّل
كرد.
مسأله ۲۷۳۶ ـ
اگر پدر از قسم خوردن فرزند جلوگیرى كند، یا شوهر
از قسم خوردن زن جلوگیرى نماید، قسم آنان صحیح نیست.
مسأله ۲۷۳۷ ـ
اگر فرزند بدون اجازه پدر و زن بدون اجازه شوهر قسم
بخورد، پدر و شوهر مى توانند قسم آنان را بهم بزنند، بلكه ظاهر آن
است كه قسم آنان بدون اجازه پدر یا شوهر صحیح نیست.
مسأله ۲۷۳۸ ـ
اگر انسان از روى فراموشى یا ناچارى یا غفلت به قسم
عمل نكند، كفّاره بر او واجب نیست، و همچنین است اگر اكراهش كنند كه
به قسم عمل ننماید، و قسمى كه آدم وسواسى مى خورد مثل این كه مى گوید:
والله الآن مشغول نماز مى شوم، و به واسطه وسواس مشغول نمى شود، اگر
وسواس او طورى باشد كه بى اختیار به قسم عمل نكند كفّاره ندارد.
مسأله ۲۷۳۹ ـ
كسى كه قسم مى خورد كه حرف من راست است چنانچه حرف
او راست باشد قسم خوردن او مكروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان
بزرگ مى باشد، ولى اگر براى این كه خودش یا مسلمان دیگرى را از شرّ
ظالمى نجات دهد قسم دروغ بخورد اشكال ندارد، بلكه گاهى واجب مى شود،
امّا اگر بتواند توریه كند ـ یعنى موقع قسم خوردن طورى نیت كند كه دروغ
نشود ـ احتیاط واجب این است كه توریه نماید، مثلا اگر ظالمى بخواهد
كسى را اذیت كند و از انسان بپرسد كه او را دیده اى و انسان یك ساعت
قبل او را دیده باشد، بگوید ندیده ام و قصد كند كه از پنچ دقیقه پیش
ندیده ام.
«احكام وقف»
مسأله
۲۷۴۰ ـ اگر كسى چیزى را وقف كند خود او و دیگران نمى توانند آن را
ببخشند یا بفروشند و كسى هم از آن ارث نمى برد، ولى در بعضى از موارد
كه در مسأله «۲۱۲۲» و «۲۱۲۳» گذشت، فروختن آن اشكال ندارد.
مسأله
۲۷۴۱ ـ لازم نیست صیغه وقف را به عربى بخوانند، بلكه اگر مثلا
بگوید: (خانه خود را وقف كردم) كفایت مى كند، و همچنین انشاء وقف به
عمل نیز محقّق مى شود، مثل این كه حصیرى را به قصد وقف بودن در مسجد
بیندازد، و یا جایى را به قصد مسجد بودن بسازد و در موقوفات عامّه مثل
مسجد و مدرسه یا چیزى را كه بر فقراء یا سادات و امثال اینها وقف
نمایند، قبول كردن كسى در صحّت وقف معتبر نیست، بلكه در اوقاف خاصّه
هم ـ مثل وقف بر اولاد ـ اقوى عدم اعتبار قبول است هرچند قبول احوط
است.
مسأله
۲۷۴۲ ـ اگر ملكى را براى وقف معین كند و پیش از انشاء وقف پشیمان
شود یا بمیرد، وقف واقع نمى شود.
مسأله
۲۷۴۳ ـ كسى كه مالى را وقف مى كند، باید از موقع انشاء وقف، مال
را براى همیشه وقف كند، و اگر مثلا بگوید این مال بعد از مردن من وقف
باشد، چون از موقع خواندن صیغه تا مردنش وقف نبوده صحیح نیست، و نیز
اگر بگوید تا ده سال وقف باشد و بعد از آن نباشد، یا بگوید تا ده سال
باشد بعد پنج سال وقف نباشد و دوباره وقف باشد، و قف صحیح نیست.
مسأله
۲۷۴۴ ـ وقف خاص در صورتى صحیح است كه مال وقف را به تصرّف كسى كه
براى او وقف شده یا وكیل یا ولىّ او بدهند، ولى اگر چیزى را بر اولاد
صغیر خود وقف كند، و از طرف آنان قبض و حیازت نماید وقف صحیح است.
مسأله
۲۷۴۵ ـ در اوقاف عامّه از قبیل مدارس و مساجد و امثال اینها قبض
معتبر نیست هرچند احوط است، و قبض محقّق مى شود به این كه مثلا در وقف
مسجد، یك نفر در آن مسجد نماز بخواند یا در وقف مقبره، كسى در آن جا
دفن شود.
مسأله
۲۷۴۶ ـ وقف كننده باید بالغ باشد، و صحّت وقف صبىّ ممیز مأذون از
طرف ولىّ در صورتى كه مصلحت باشد بعید نیست، و همچنین باید عاقل و با
قصد باشد و كسى او را اكراه نكرده باشد، و شرعاً بتواند در مال خود
تصرّف كند، بنا بر این سفیه ـ یعنى كسى كه مال خودرا در كارهاى بیهوده
مصرف مى كند ـ و همچنین مفلس كه از طرف حاكم شرع ممنوع از تصرّف در مال
است، اگر چیزى را وقف كنند نافذ نیست، مگر با اجازه ولىّ و طلبكاران.
مسأله
۲۷۴۷ ـ اگر مالى را براى بچّه اى كه در شكم مادر است و هنوز به
دنیا نیامده وقف كند صحّت آن محلّ اشكال است، ولى اگر براى اشخاصى كه
فعلا موجودند و بعد از آنها براى كسانى كه بعد به دنیا مى آیند وقف
نماید اگرچه در موقعى كه وقف محقّق مى شود در شكم مادر هم نباشند ـ
مثلا چیزى را بر اولاد خود وقف كند كه بعد از آنان وقف نوه هاى او باشد
و هر دسته اى بعد از دسته دیگر از وقف استفاده كنند ـ صحیح است.
مسأله
۲۷۴۸ ـ اگر چیزى را بر خودش وقف كند مثل آن كه دكّانى را وقف كند
كه عایدى آن را بعد از مرگ او خرج مقبره اش نمایند صحیح نیست، ولى اگر
مثلا مالى را بر فقراء وقف كند و خودش فقیر شود، مى تواند از منافع
وقف استفاده نماید.
مسأله
۲۷۴۹ ـ اگر براى چیزى كه وقف كرده متولّى معین كند اختیار وقف با
كسى است كه واقف معین كرده، و اگر معین نكند، چنانچه بر افراد مخصوصى
ـ مثلا بر اولاد خود ـ وقف كرده باشد، در صورتى كه بالغ باشند اختیار
با خود آنان است، و اگر بالغ نباشند اختیار با ولىّ ایشان است، ولى
در تصرّفاتى كه مربوط به مصلحت وقف و مصلحت طبقات بعد است اجازه حاكم
شرع معتبر است.
مسأله
۲۷۵۰ ـ اگر ملكى را مثلا بر فقراء یا سادات وقف كند، یا وقف كند
كه منافع آن به مصرف خیرات برسد، در صورتى كه براى آن ملك متولّى معین
نكرده باشد، اختیار آن با حاكم شرع است.
مسأله
۲۷۵۱ ـ اگر ملكى را بر افراد مخصوصى مثلا بر اولاد خود وقف كند كه
هر طبقه اى بعد از طبقه دیگر از آن استفاده كنند، چنانچه متولّى وقف
آن را اجاره دهد و بمیرد اجاره باطل نمى شود، ولى اگر متولّى نداشته
باشد و یك طبقه از كسانى كه ملك بر آنها وقف شده، آن را اجاره دهند و
در بین مدّت اجاره بمیرند، چنانچه طبقه بعدى آن اجاره را امضاء نكنند
اجاره باطل مى شود، و در صورتى كه مستأجر مال الاجاره تمام مدّت را
داده باشد مى تواند مال الاجاره از زمان مردنشان تا آخر مدّت اجاره را
از مال آنان بگیرد.
مسأله
۲۷۵۲ ـ اگر ملك وقف خراب شود، از وقف بودن بیرون نمى رود، مگر آن
كه متعلّق وقف عنوانى باشد كه به زوال آن عنوان متعلّقى براى وقف
نماند، مانند آن كه خانه را وقف كند براى استفاده از سكناى آن مادامى
كه خانه به این هیئت باقى است، كه در این صورت به زوال آن عنوان وقف
باطل مى شود و به واقف و با نبودن او به ورثه بر مى گردد.
مسأله
۲۷۵۳ ـ ملكى كه به نحو مشاع مقدارى از آن وقف است و مقدارى از آن
وقف نیست، ـ اگر متولّى خاص داشته باشد ـ متولّى با مالك قسمتى كه وقف
نیست مى توانند آن ملك را با نظر خبره قسمت كنند، و در صورتى كه
متولّى خاص نداشته باشد حاكم شرع با مالك، متصدّى قسمت مى شوند.
مسأله
۲۷۵۴ ـ اگر متولّى وقف در مال موقوفه خیانت كند حاكم شرع امینى را
به او ضمیمه مى نماید كه مانع از خیانتش گردد، و در صورتى كه ممكن
نباشد مى تواند به جاى او متولّى امینى معین نماید.
مسأله
۲۷۵۵ ـ فرشى را كه براى حسینیه وقف كرده اند نمى شود براى نماز به
مسجد ببرند، اگرچه آن مسجد نزدیك حسینیه باشد.
مسأله
۲۷۵۶ ـ اگر ملكى را براى تعمیر مسجدى وقف نمایند، چنانچه آن مسجد
احتیاج به تعمیر ندارد و انتظار هم نمى رود كه احتیاج به تعمیر پیدا
كند به نحوى كه نگهداشتن عایدات آن ملك براى تعمیر عقلایى نباشد صحّت
چنین وقفى محلّ اشكال است.
مسأله
۲۷۵۷ ـ اگر ملكى را وقف كند كه عایدى آن را خرج تعمیر مسجد نمایند
و به امام جماعت و به كسى كه در آن مسجد اذان مى گوید بدهند، در صورتى
كه بدانند یا اطمینان داشته باشند كه براى هر یك چه مقدار معین كرده
باید همان طور مصرف كنند و اگر یقین یا اطمینان نداشته باشند، باید
اوّل مسجد را تعمیر كنند و اگر چیزى زیاد آمد، بنا بر احتیاط واجب
امام جماعت و كسى كه اذان مى گوید در تقسیم با یكدیگر صلح نمایند.