next page

fehrest page

back page

مكان نمازگزار

مكان نمازگزار هفت شرط دارد:

 

«شرط اوّل»

آن كه مباح باشد.

مسأله ۸۷۳ ـ كسى كه در ملك غصبى نماز مى خواند، اگر چه روى فرش یا پتو و مانند اینها باشد، در صورتى كه مواضع سجودش غصبى باشد، نمازش باطل است، و همچنین است بنابر احتیاط واجب در روى تخت و مانند آن، ولى نماز خواندن در زیر سقف غصبى و خیمه غصبى مانعى ندارد.

مسأله ۸۷۴ ـ نماز خواندن در ملكى كه منفعت آن مال دیگرى است بدون رضایت مالك منفعت باطل است، مثلا در خانه اجاره اى، اگر صاحب خانه یا دیگرى بدون رضایت كسى كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند، نمازش باطل است.

و همچنین اگر میت وصیت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفى برسانند تا وقتى ثلث را جدا نكنند، نمى شود در ملك او نماز خواند، و امّا جایى كه دیگرى در آن حقّى دارد اگر نماز خواندن مزاحم با سلطنت صاحب حقّ باشد ـ مانند نماز خواندن در زمینى كه كسى سنگ چینى كردهـ بدون رضایت او نماز باطل است، و در غیر این صورت مانعى ندارد، مانند ملكى كه در گرو شخصى است كه نماز خواندن در آن ملك با رضایت گرو دهنده مانعى ندارد، هر چند گرو كننده راضى به نماز خواندن در آن ملك نباشد.

مسأله ۸۷۵ ـ كسى كه در مسجد نشسته، اگر دیگرى جاى او را غصب كند و در آن جا نماز بخواند، نمازش باطل است.

مسأله ۸۷۶ ـ اگر در جایى كه نمى داند غصبى است نماز بخواند، و بعد از نماز بفهمد محلّ سجده اش غصبى بوده نمازش باطل است، امّا اگر در جایى كه غصبى بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید، نماز او صحیح است، ولى كسى كه خودش جایى را غصب كرده اگر فراموش كند و در آن جا نماز بخواند، در صورتى كه از غصب توبه نكرده باشد نماز او باطل است و اگر توبه كرده باشد بطلان نماز محلّ اشكال است.

مسأله ۸۷۷ ـ نماز خواندن در جایى كه مواضع سجود غصبى باشد و بداند غصبى است باطل است، هر چند عالم به بطلان نماز نباشد.

مسأله ۸۷۸ ـ كسى كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حیوان سوارى یا زین آن غصبى باشد و بر آن حیوان یا زین سجده كند، نماز او باطل است، و همچنین است اگر بخواهد بر آن حیوان نماز مستحبّى بخواند، ولى اگر نعل آن غصبى باشد بطلان نماز محلّ اشكال است.

مسأله ۸۷۹ ـ كسى كه در ملكى با دیگرى شریك است، تا سهم او جدا نشده، بدون رضایت شریكش نمى تواند در آن ملك تصرّف كند و نماز بخواند.

مسأله ۸۸۰ ـ اگر با عین پولى كه خمس آن را نداده ملكى بخرد، تصرّف او در آن ملك حرام، و نمازش در آن باطل است.

مسأله ۸۸۱ ـ اگر صاحب ملك اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلباً راضى نیست، نماز خواندن در ملك او باطل است، و اگر اجازه ندهد و انسان یقین كند كه راضى است نماز او صحیح است.

مسأله ۸۸۲ ـ تصرّف در ملك میتى كه خمس یا زكات بدهكار است، در صورتى كه تركه زاید بر خمس و زكات نباشد، حرام و نماز در آن باطل است، ولى اگر بدهى او را بدهند یا با قبول حاكم شرع ضامن شوند كه ادا نمایند، تصرّف و نماز در ملك او با اجازه ورثه اشكال ندارد.

مسأله ۸۸۳ ـ تصرّف در ملك میتى كه به مردم بدهكار است، در صورتى كه آن ملك زاید بر بدهكارى میت نباشد، بدون رضایت طلبكار حرام، و نماز در آن باطل است، ولى اگر ضامن شوند كه قرضهاى او را بپردازند و طلبكار هم قبول كند، با اجازه ورثه تصرّف جایز و نماز هم صحیح است.

مسأله ۸۸۴ ـ اگر میت قرض نداشته باشد، ولى بعضى از ورثه او صغیر یا دیوانه یا غایب باشند، تصرّف در ملك او بدون اجازه ولىّ آنها حرام و نماز در آن باطل است.

مسأله ۸۸۵ ـ نماز خواندن در ملك دیگرى در صورتى جایز است كه یقین یا حجّت شرعیه اى بر رضایت مالك داشته باشد، و همچنین است اگر اذن در تصرّفى بدهد كه عرفاً از اذن در آن تصرّف،اذن در نماز خواندن هم فهمیده شود، مثل این كه به كسى اجازه بدهد در ملك او بنشیند و بخوابد، كه از اینها فهمیده مى شود براى نماز خواندن هم اذن داده است.

مسأله ۸۸۶ ـ نماز خواندن در زمین بسیار وسیع، به تفصیلى كه در مسأله «۲۷۷» گذشت، منوط به اجازه مالك نیست.

 

«شرط دوم»

مسأله ۸۸۷ ـ در نماز واجب مكان نمازگزار نباید حركتى داشته باشد كه مانع از آرامش بدن نمازگزار و انجام واجبات نماز اختیارى باشد، و اگر به واسطه تنگى وقت یا جهت دیگر ناچار باشد در جایى كه چنین حركتى دارد ـ مانند اتومبیل و كشتى و ترن ـ نماز بخواند، به قدرى كه ممكن است باید آرامش بدن و قبله را رعایت نماید، و اگر آنها از قبله به طرف دیگر حركت كنند، به طرف قبله برگردد.

مسأله ۸۸۸ ـ نماز خواندن در اتومبیل و كشتى و ترن و مانند اینها، هنگامى كه ایستاده اند مانعى ندارد.

مسأله ۸۸۹ ـ روى خرمن گندم و جو و مانند اینها كه مانع از آرامش بدن است، نماز باطل است.

 

«شرط سوم»

مسأله ۸۹۰ ـ باید در جایى نماز بخواند كه احتمال بدهد مى تواند نماز را تمام كند، و نماز خواندن در جایى كه به واسطه باد و باران و زیادى جمعیت و مانند اینها، اطمینان دارد كه نمى تواند آن را تمام كند،باطل است، اگر چه اتّفاقاً نماز را تمام كند.

مسأله ۸۹۱ ـ اگر در جایى كه ماندن در آن حرام است ـ مثلا زیر سقفى كه نزدیك است خراب شود ـ نماز بخواند، اگر چه معصیت كرده ولى نمازش صحیح است.

مسأله ۸۹۲ ـ نماز خواندن روى چیزى كه ایستادن و نشستن روى آن ملازم با هتك آن است، و هتك آن هم حرام است ـ مثل جایى از فرش كه اسم خدا بر آن نوشته شده ـ جایز نیست و بنابر احتیاط باطل است.

 

«شرط چهارم»

جاى نمازگزار سقفش به اندازه اى كه نتواند در آنجا راست بایستد كوتاه نباشد، و همچنین به اندازه اى كه جاى ركوع و سجود نداشته باشد، كوچك نباشد.

مسأله ۸۹۳ ـ اگر ناچار شود كه در جایى نماز بخواند كه به كلّى از ایستادن تمكّن ندارد، باید نشسته نماز بخواند، و اگر از ركوع و سجود تمكّن ندارد، براى آنها با سر اشاره نماید.

مسأله ۸۹۴ ـ نماز خواندن جلوتر از قبر پیغمبر و ائمّه اطهار(علیهم السلام) در صورتى كه هتك باشد حرام و باطل است، و همچنین در غیر این صورت بنابر احتیاط واجب، ولى اگر در نماز چیزى مانند دیوار بین او و قبر مطهّر باشد، اشكال ندارد، و فاصله شدن صندوق شریف و ضریح و پارچه اى كه روى آن افتاده كافى نیست.

 

«شرط پنجم»

مسأله ۸۹۵ ـ آن كه مكان نمازگزار اگر نجس هست به طورى تر نباشد كه نجاستى كه موجب بطلان نماز است به بدن یا لباس او برسد، ولى جایى كه پیشانى را براى سجده بر آن مى گذارد باید پاك باشد، و اگر نجس باشد، در صورتى كه خشك هم باشد نماز باطل است، و احتیاط مستحبّ آن است كه مكان نمازگزار اصلا نجس نباشد.

 

«شرط ششم»

باید بین مرد و زن در حال نماز، حداقلّ مقدار یك وجب فاصله باشد، ولى نماز خواندن در فاصله كمتر از ده ذراع در غیر شهر مكّه مكروه است.

مسأله ۸۹۶ ـ اگر زن برابر مرد یا جلوتر در كمتر از فاصله اى كه ذكر شد بایستد و با هم وارد نماز شوند، باید نماز را دوباره بخوانند، و همچنین است بنابر احتیاط واجب در صورتى كه یكى زودتر از دیگرى به نماز بایستد.

مسأله ۸۹۷ ـ اگر بین مرد و زن كه برابر هم ایستاده اند، یا زن جلوتر ایستاده و نماز مى خوانند، دیوار یا پرده یا چیز دیگرى باشد كه یكدیگر را نبینند، نماز هر دو اشكال ندارد، اگر چه بین آنها كمتر از فاصله اى كه قبلا ذكر شد، باشد.

 

«شرط هفتم»

باید جاى پیشانى نمازگزار از جاى سر انگشتان پاى او و بنابر احتیاط واجب از جاى زانوهاى او، بیش از چهار انگشت بسته پست تر یا بلندتر نباشد، و تفصیل آن در احكام سجده خواهد آمد.

مسأله ۸۹۸ ـ بودن زن و مرد نامحرم در جایى كه كسى در آن جا نیست و كسى هم نمى تواند وارد شود در صورتى كه احتمال وقوع در معصیت را بدهند، جایز نیست، و احتیاط مستحبّ آن است كه در آن جا نماز نخوانند.

مسأله ۸۹۹ ـ نماز خواندن در جایى كه تار مى زنند، یا مانند آن را استعمال مى كنند باطل نیست، ولى گوش دادن به آنها حرام است، و همچنین است بودن در آنجا مگر براى كسى كه بودنش براى جلوگیرى از آن عمل باشد.

مسأله ۹۰۰ ـ خواندن نماز واجب در حال اختیار بر بام خانه كعبه جایز نیست، و احتیاط مستحبّ آن است كه در داخل خانه هم نخواند، ولى در حال ناچارى اشكال ندارد.

مسأله ۹۰۱ ـ خواندن نماز مستحبّ در خانه كعبه اشكال ندارد، بلكه مستحبّ است در داخل خانه مقابل هر ركنى دو ركعت نماز بخواند.

 

جاهایى كه نماز خواندن در آنها مستحبّ است

مسأله ۹۰۲ ـ در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده است كه نماز را در مسجد بخوانند، و بهتر از همه مسجدها مسجد الحرام است، و بعد از آن مسجد پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم)، و بعد از آن مسجد كوفه، و بعد از آن مسجد بیت المقدّس، و بعد از آن مسجد جامع هر شهر، و بعد از آن مسجد محلّه، و بعد از آن مسجد بازار است.

مسأله ۹۰۳ ـ براى زنها نماز خواندن در خانه، بلكه در پستوى خانه و اتاق عقب بهتر است.

مسأله ۹۰۴ ـ نماز خواندن در حرم امامان (علیهم السلام) مستحبّ است، بلكه از بعضى روایات استفاده مى شود كه نماز در حرم مطهّر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام)و سیدالشّهداء (علیه السلام)افضل از مسجد است.

مسأله ۹۰۵ ـ زیاد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدى كه نمازگزار ندارد مستحبّ است، و همسایه مسجد اگر عذرى نداشته باشد، مكروه است در غیر مسجد نماز بخواند.

مسأله ۹۰۶ ـ مستحبّ است انسان با كسى كه در مسجد حاضر نمى شود غذا نخورد، و در كارها با او مشورت نكند، و همسایه او نشود، و از او زن نگیرد، و به او زن ندهد.

 

جاهایى كه نماز خواندن در آنها مكروه است

مسأله ۹۰۷ ـ نماز خواندن در چند جا مكروه است، و از آن جمله است:

(۱) حمام، (۲) زمین نمكزار، (۳) مقابل انسان، (۴) مقابل درى كه باز است، (۵) در جادّه و خیابان و كوچه اگر براى كسانى كه عبور مى كنند زحمت نباشد، وگرنه مزاحمت حرام است، (۶) مقابل آتش و چراغ، (۷) در آشپزخانه و هر جا كه كوره آتش باشد، (۸) مقابل چاه و چاله اى كه محلّ بول باشد، (۹) روبروى عكس و مجسّمه چیزى كه روح دارد، مگر آن كه روى آن پرده بكشند، (۱۰) در اطاقى كه جنب در آن باشد، (۱۱) در جایى كه صورت جاندار باشد اگر چه روبروى نمازگزار نباشد، (۱۲) مقابل قبر، (۱۳) روى قبر، (۱۴) بین دو قبر، (۱۵) در قبرستان.

مسأله ۹۰۸ ـ كسى كه در محلّ عبور مردم نماز مى خواند، یا كسى روبروى اوست، مستحبّ است جلوى خود چیزى بگذارد، و اگر چوب یا ریسمانى هم باشد كافیست.

 

احكام مسجد

مسأله ۹۰۹ ـ نجس كردن زمین و سقف و بام و طرف داخل دیوار مسجد حرام است، و هر كس بفهمد كه نجس شده است باید فوراً آن را تطهیر كند، و احتیاط واجب آن است كه طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نكنند، و اگر نجس شود نجاستش را بر طرف كنند.

مسأله ۹۱۰ ـ اگر نتواند مسجد را تطهیر نماید، یا كمك لازم داشته باشد و پیدا نكند، تطهیر مسجد بر او واجب نیست، ولى باید به كسى كه مى تواند تطهیر كند و احتمال دهد كه تطهیر مى كند اطّلاع دهد.

مسأله ۹۱۱ ـ اگر جایى از مسجد نجس شود كه تطهیر آن بدون كندن یا خراب كردن ممكن نیست، باید آن جا را بكنند یا خراب نمایند، در صورتى كه خرابى كلى نبوده و مستلزم ضرر وقف نباشد، و پر كردن جایى كه كنده اند و ساختن جایى كه خراب كرده اند واجب نیست، ولى اگر چیزى مانند آجر مسجد نجس شود، در صورتى كه ممكن باشد، باید بعد از آب كشیدن به جاى اوّلش بگذارند.

مسأله ۹۱۲ ـ اگر مسجدى را غصب كنند و به جاى آن خانه و مانند آن بسازند، نجس كردن آن ـ بنابر احتیاط ـ حرام است، و تطهیر آن واجب نیست، ولى نجس كردن مسجدى كه خراب شده ـ هر چند در آن نماز نخوانند ـ جایز نیست و تطهیر آن لازم است.

مسأله ۹۱۳ ـ نجس كردن حرم امامان (علیهم السلام) حرام است، و اگر نجس شود، چنانچه نجس ماندن آن بى احترامى باشد تطهیر آن واجب است، بلكه احتیاط مستحبّ آن است كه اگر بى احترامى هم نباشد آن را تطهیر كنند.

مسأله ۹۱۴ ـ نجس كردن حصیر مسجد حرام است، و كسى كه آن را نجس كرده بنابر احتیاط باید تطهیر كند، و بر غیر او احتیاط مستحبّ آن است كه تطهیر نماید، مگر این كه نجاست آن بى احترامى به مسجد باشد، كه در این صورت باید تطهیر شود.

مسأله ۹۱۵ ـ بردن عین نجس و متنجس در مسجد، اگر بى احترامى به مسجد باشد حرام است، بلكه احتیاط مستحبّ آن است كه اگر بى احترامى هم نباشد، عین نجس را در مسجد نبرند.

مسأله ۹۱۶ ـ اگر مسجد را براى روضه خوانى چادر بزنند و فرش كنند و سیاهى بكوبند و اسباب چاى در آن ببرند، در صورتى كه این كارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود، اشكال ندارد.

مسأله ۹۱۷ ـ زینت كردن مسجد به طلا و صورت چیزهایى كه مثل انسان و حیوان روح دارد، بنابر احتیاط واجب جایز نیست، و نقاشى چیزهایى كه روح ندارد، مثل گل و بوته مكروه است.

مسأله ۹۱۸ ـ اگر مسجد خراب هم شود نمى توانند آن را بفروشند، یا داخل ملك و جادّه نمایند.

مسأله ۹۱۹ ـ فروختن در و پنجره و چیزهاى دیگر مسجد حرام است، و اگر مسجد خراب شود باید اینها را صرف تعمیر همان مسجد كنند، و چنانچه به درد آن مسجد نخورد، باید در مسجد دیگر مصرف شود، ولى اگر به درد مسجدهاى دیگر هم نخورد، آنچه را كه از اجزاى مسجد شمرده نشود و وقف بر مسجد باشد، مى توانند با اذن ولىّ شرعى بفروشند و پول آن را اگر ممكن است صرف تعمیر همان مسجد، وگرنه صرف تعمیر مسجد دیگر نمایند، و اگر آن هم ممكن نشد، در سایر وجوه برّ و خیر صرف نمایند.

مسأله ۹۲۰ ـ ساختن مسجد و تعمیر آن مستحبّ است، و اگر مسجد طورى خراب شود كه تعمیر آن ممكن نباشد مى توانند آن را خراب كنند و دوباره بسازند، بلكه مى توانند مسجدى را كه خراب نشده ـ براى احتیاج مردم به نماز ـ خراب كنند و بزرگتر بسازند.

مسأله ۹۲۱ ـ تمیز كردن مسجد و روشن كردن چراغ در آن مستحبّ است، و كسى كه مى خواهد مسجد برود مستحبّ است خود را خوشبو كند، و لباس پاكیزه و قیمتى بپوشد، و ته كفش خود را وارسى كند كه نجاستى به آن نباشد، و موقع داخل شدن به مسجد اوّل پاى راست، و موقع بیرون آمدن اوّل پاى چپ را بگذارد، و همچنین مستحبّ است از همه زودتر به مسجد آید و از همه دیرتر بیرون رود.

مسأله ۹۲۲ ـ وقتى انسان وارد مسجد مى شود مستحبّ است دو ركعت نماز به قصد تحیت و احترام مسجد بخواند، و اگر نماز واجب یا مستحبّ دیگرى هم بخواند كافیست.

مسأله ۹۲۳ ـ خوابیدن در مسجد اگر انسان ناچار نباشد، و صحبت كردن راجع به كارهاى دنیا، و مشغول صنعت شدن، و خواندن شعرى كه نصیحت و مانند آن نباشد مكروه است، و نیز مكروه است آب دهان و بینى و اخلاط سینه را در مسجد بیندازد، و گمشده اى را طلب كند، و صداى خود را بلند كند، ولى بلند كردن صدا براى اذان مانعى ندارد، بلكه مستحبّ است.

مسأله ۹۲۴ ـ راه دادن بچّه و دیوانه به مسجد مكروه است، و كسى كه پیاز و سیر و مانند اینها خورده كه بوى دهانش مردم را اذیت مى كند، مكروه است به مسجد برود.

 

اذان و اقامه

مسأله ۹۲۵ ـ براى مرد و زن مستحبّ است پیش از نمازهاى واجب یومیه اذان و اقامه بگویند، و براى نمازهاى دیگر واجب یا مستحبّ مشروع نیست، ولى پیش از نماز عید فطر و قربان، در صورتى كه به جماعت خوانده شود مستحبّ است سه مرتبه ندا داده شود «الصَّلاة» و در غیر این دو مانند نماز آیات ـ در صورت جماعت ـ رجاءً گفته شود.

مسأله ۹۲۶ ـ مستحبّ است بچّه اى كه به دنیا مى آید، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند، و بهتر آن است كه روز اوّل ولادت باشد.

مسأله ۹۲۷ ـ اذان هیجده جمله است:

«اَللّهُ اَكْبَرُ» چهار مرتبه «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَی عَلَى الصَّلاةِ، حَی عَلَى الْفَلاحِ، حَی عَلَى خَیرِ العَمَلِ، اَللّهُ اَكْبَرُ، لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ» هر یك دو مرتبه.

و اقامه هفده جمله است:

یعنى دو مرتبه «اَللّهُ اَكْبَرُ» از اوّل اذان، و یك مرتبه «لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ» از آخر آن كم مى شود، و بعد از گفتن «حَی عَلَى خَیرِ العَمَلِ» باید دو مرتبه «قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ» اضافه نمود.

مسأله ۹۲۸ ـ اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیا وَلِی اللّهِ» جزء اذان و اقامه نیست، ولى چون ولایت آن حضرت مكمّل دین است، شهادت به آن در هر حال و از جمله بعد از «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمُّداً رَسُولُ اللّهِ» از أفضل قُربات است.

 

ترجمه اذان و اقامه

«اَللّهُ اَكْبَرُ» یعنى اللّه بزرگتر از آن است كه وصف شود «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ» یعنى شهادت مى دهم كه نیست خدایى ـ معبودى ـ به غیر از اللّه «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ» یعنى شهادت مى دهم كه حضرت محمّد بن عبد الله (صلى الله علیه وآله وسلم) فرستاده خداست «حَی عَلَى الصَّلاةِ» یعنى بشتاب براى نماز «حَی عَلَى الْفَلاحِ» یعنى بشتاب براى رستگارى «حَی عَلَى خَیرِ العَمَلِ» یعنى بشتاب براى بهترین كارها «قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ» یعنى به تحقیق كه نماز بر پا شد (لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ) یعنى نیست معبودى مگر الله.

مسأله ۹۲۹ ـ بین جمله هاى اذان و اقامه باید خیلى فاصله نشود، و اگر بین آنها بیشتر از معمول فاصله بیندازد باید دوباره آن را از سر بگیرد.

مسأله ۹۳۰ ـ اگر در اذان و اقامه صدا در گلو بیندازد، چنانچه غنا شود ـ یعنى به طور آوازخوانى كه در مجلس لهو معمول است اذان و اقامه را بگوید ـ حرام است، و اگر غنا نشود مكروه است.

مسأله ۹۳۱ ـ در دو نماز اذان مشروع نیست:

(اوّل) نماز عصر روز عرفه ـ كه روز نهم ذى حجّه است ـ در عرفات.

(دوم) نماز عشاء شب عید قربان براى كسى كه در مشعر الحرام باشد، و در این دو نماز در صورتى اذان مشروع نیست كه با نماز قبلى هیچ فاصله نشود، یا بین آنها كمى فاصله شود كه عرفاً بگویند دو نماز را با هم خوانده است.

مسأله ۹۳۲ ـ اگر براى نماز جماعتى اذان و اقامه گفته باشند، كسى كه با آن جماعت نماز مى خواند، نباید براى نماز خود اذان و اقامه بگوید.

مسأله ۹۳۳ ـ اگر براى خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببیند جماعت تمام شده، تا وقتى كه صفها به هم نخورده و جمعیت متفرّق نشده با شرایطى كه در مسأله بعد مى آید، نمى تواند براى نماز خود اذان و اقامه بگوید.

مسأله ۹۳۴ ـ در جایى كه عدّه اى مشغول نماز جماعتند، یا نماز آنها تازه تمام شده و صفها به هم نخورده است، اگر انسان بخواهد فُرادى یا با جماعت دیگرى كه بر پا مى شود نماز بخواند، با شش شرط اذان و اقامه از او ساقط مى شود. (و این سقوط به نحو عزیمت است یعنى نباید اذان و اقامه بگوید.)

(اوّل) آن كه نماز جماعت در مسجد باشد، پس اگر در مسجد نباشد اذان و اقامه ساقط نیست.

(دوم) آن كه براى آن نماز، اذان و اقامه گفته باشند.

(سوم) آن كه نماز جماعت باطل نباشد.

(چهارم) آن كه نماز او و نماز جماعت در یك مكان باشد، پس اگر مثلاً نماز جماعت داخل مسجد باشد و او بخواهد بر بام مسجد نماز بخواند، اذان و اقامه ساقط نیست.

(پنجم) آن كه نماز او و نماز جماعت هر دو ادا باشند.

(ششم) آن كه وقت نماز او و نماز جماعت مشترك باشد، مثلا هر دو نماز ظهر یا هر دو نماز عصر بخوانند، یا نماز جماعت نماز ظهر باشد و او نماز عصر بخواند، یا او نماز ظهر بخواند و نماز جماعت نماز عصر باشد.

مسأله ۹۳۵ ـ اگر در شرط سوم از شرطهایى كه در مسأله پیش ذكر شد شكّ كند، یعنى شكّ كند كه نماز جماعت صحیح بوده یا نه، اذان و اقامه از او ساقط است، ولى اگر در به هم خوردن صفها یا تحقّق بقیه شرایط شكّ كند، چنانچه حالت سابقه معلوم باشد، باید بر طبق حالت سابقه عمل كند، مثلا اگر در اثر تاریكى شب، شكّ كند كه آیا صفوف متفرّق شده یا نه، بنا بگذارد بر این كه متفرّق نشده و اذان و اقامه را نگوید، و اگر شكّ كند كه آیا براى آن جماعت اذان و اقامه گفته شده یا نه، بنا بگذارد بر این كه گفته نشده، و اذان و اقامه را استحباباً بگوید، و در صورتى كه حالت سابقه معلوم نیست اذان و اقامه را رجاءً بگوید.

مسأله ۹۳۶ ـ كسى كه اذان دیگرى را مى شنود مستحبّ است هر قسمتى را كه مى شنود بگوید، و امّا نسبت به اقامه، از «حَی عَلَى الصَّلاةِ» تا «قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ» را رجاءً بگوید، و مستحبّ است بقیه را به قصد ذكر بگوید.

مسأله ۹۳۷ ـ كسى كه اذان و اقامه دیگرى را شنیده باشد ـ چه با او گفته باشد یا نه ـ در صورتى كه بین آن اذان و اقامه و نمازى كه مى خواهد بخواند زیاد فاصله نشده باشد، مى تواند براى نماز خود اذان و اقامه نگوید.

مسأله ۹۳۸ ـ اگر مرد اذان زن را بشنود، اذان از او ساقط نمى شود، چه شنیدن با قصد لذّت باشد و چه بدون قصد لذّت.

مسأله ۹۳۹ ـ اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولى در نماز جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگوید كافیست.

مسأله ۹۴۰ ـ اقامه باید بعد از اذان گفته شود، و اگر قبل از اذان گفته شود صحیح نیست، و نیز در اقامه معتبر است كه در حال ایستادن و طهارت از حدث (با وضو یا غسل یا تیمّم) باشد.

مسأله ۹۴۱ ـ اگر جمله هاى اذان و اقامه را بدون ترتیب بگوید، مثلا «حَی عَلَى الفَلاحِ» را پیش از «حَی عَلَى الصَّلاةِ» بگوید، باید از جایى كه ترتیب به هم خورده دوباره بگوید.

مسأله ۹۴۲ ـ باید بین اذان و اقامه فاصله ندهد، و اگر بین آنها به قدرى فاصله دهد كه اذانى را كه گفته اذان این اقامه حساب نشود، مستحبّ است دوباره اذان و اقامه را بگوید، و نیز اگر بین اذان و اقامه و بین نماز به قدرى فاصله دهد كه اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحبّ است دوباره براى آن نماز اذان و اقامه بگوید.

مسأله ۹۴۳ ـ اذان و اقامه باید به عربى صحیح گفته شود، پس اگر به عربى غلط بگوید، یا به جاى حرفى حرف دیگر بگوید، یا مثلا ترجمه آنها را به فارسى بگوید، صحیح نیست.

مسأله ۹۴۴ ـ اذان و اقامه باید بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود، و اگر عمداً یا از روى فراموشى پیش از وقت بگوید باطل است.

مسأله ۹۴۵ ـ اگر پیش از گفتن اقامه شكّ كند كه اذان گفته یا نه، باید اذان را بگوید، ولى اگر مشغول اقامه شود و شكّ كند كه اذان گفته یا نه، گفتن اذان لازم نیست.

مسأله ۹۴۶ ـ اگر در بین اذان یا اقامه پیش از آن كه قسمتى را بگوید شكّ كند كه قسمت پیش از آن را گفته یا نه، باید قسمتى را كه در گفتن آن شكّ كرده بگوید، ولى اگر در حال گفتن قسمتى از اذان یا اقامه شكّ كند كه آنچه پیش از آن است گفته یا نه، گفتن آن لازم نیست.

مسأله ۹۴۷ ـ مستحبّ است انسان در موقع اذان گفتن رو به قبله بایستد ـ و این استحباب در تشهّد اذان مؤكّد است ـ و با وضو یا غسل باشد، و دو انگشت را در دو گوش بگذارد، و صدا را بلند نماید و بكشد، و بین جمله هاى اذان كمى فاصله دهد، وبین آنها حرف نزند.

مسأله ۹۴۸ ـ مستحبّ است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد، و آن را از اذان آهسته تر بگوید، و جمله هاى آن را به هم نچسباند، ولى به اندازه اى كه بین جمله هاى اذان فاصله مى دهد، بین جمله هاى اقامه فاصله ندهد.

مسأله ۹۴۹ ـ مستحبّ است بین اذان واقامه فاصله بیندازد به نشستن، یا دو ركعت نماز، یا تكلّم، یا تسبیح، ولى حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح مكروه است.

مسأله ۹۵۰ ـ مستحبّ است كسى را كه براى گفتن اذان اعلامى معین مى كنند، عادل و وقت شناس و صدایش بلند باشد، و اذان را در جاى بلند بگوید.

next page

fehrest page

back page

 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/ResalehVahidKhorasani/resale14.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved