مسأله 1965.
انسان بايد
زكات را به قصد قربت ـ يعني: براي
انجام فرمان خداوند عالم ـ بدهد و
در نيت معين كند كه آنچه را
ميدهد زكات مال است، يا زكات
فطره ولي اگر مثلاً زكات گندم و
جو بر او واجب باشد، لازم نيست
معين كند چيزي را كه ميدهد زكات
گندم است يا زكات جو.
مسأله 1966.
كسي كه
زكات چند مال بر او واجب شده، اگر
مقداري زكات بدهد و نيت هيچ كدام
آنها را نكند چنان چه چيزي را كه
داده هم جنس يكي از آنها باشد،
زكات همان جنس حساب ميشود و اگر
همجنس هيچ كدام آنها نباشد، به
همه آنها قسمت ميشود، پس كسي كه
زكات چهل گوسفند و زكات پانزده
مثقال طلا بر او واجب است، اگر
مثلاً يك گوسفند از بابت زكات
بدهد و نيت هيچ كدام آنها را
نكند، زكات گوسفند حساب ميشود
ولي اگر مقداري نقره بدهد به
زكاتي كه براي گوسفند و طلا
بدهكار است تقسيم ميشود.
مسأله 1967.
اگر كسي
را در دادن زكات وكيل كند بايد
وكيل قصد قربت كند و در وكيل كردن
و هم چنين وقتي كه زكات را به
وكيل ميدهد قصد قربت لازم نيست و
اگر كسي را فقط در رساندن زكات به
فقير وكيل كند بايد خودش در موقع
دادن زكات به وكيل قصد قربت نمايد
و احتياطاً تا وقتي به فقير
ميرسد به قصدش باقي باشد.
مسأله 1968.
اگر مالك
يا وكيل او بدون قصد قربت زكات را
به فقير بدهد و پيش از آن كه آن
مال از بين برود، خود مالك نيت
زكات كند، زكات حساب ميشود.