شرايط سر بريدن و شكار حيوانات
مسئله 2155- سر بريدن حيوان پنج شرط دارد:
اوّل: چهار رگ از پايين برآمدگى زير گلو به طور كامل ببرند، گرچه بريدن دو رگِ بزرگ كفايت مىكند. ولى اگر نشود چهار رگ يا لااقل دو رگِ بزرگ را ببرند، نظير اينكه گرگ بعضى از چهار رگ را كنده باشد يا حيوان در چاه افتاده باشد يا سركش شده باشد، اگر كارد و مانند آن را بر آن بزنند كه خون متعارف از آن جارى شود، كفايت مىكند.
دوّم: كسى كه سر حيوان را مىبرد بايد مسلمان باشد.
سوّم: سر حيوان را با چيزى ببرند كه از آهن باشد. كاردهاى استيل و مانند آن چون از جنس آهن است اشكال ندارد. ولى در صورت ضرورت يا نبود آهن با هر چيزى كه رگها را جدا كنند كفايت مىكند، بلكه در صورت اختيار هم كفايت مىكند، ولى بهتر است كه از آهن باشد.
چهارم: موقع سر بريدن، بدن حيوان رو به قبله باشد (اگر ايستاده است جلوى بدن او و اگر خوابيده يا آويزان است شكم و سينه او رو به قبله باشد) ولى اگر فراموش كند يا مسئله را نداند يا نداند قبله از كدام طرف است يا نتواند حيوان را رو به قبله كند اشكال ندارد.
پنجم: وقتى مىخواهد سر حيوان را ببرد نام خدا را ببرد و همين قدر كه بگويد بسم اللَّه، يا به نام خدا، و مانند اينها كافى است، ولى اگر از روى ندانستن يا فراموشى نام خدا را نبرد اشكال ندارد.
مسئله 2156- شتر را به جاى ذبح بايد نحر كرد، يعنى كارد را در گودى پايين گردنش فرو كنند و فرق نمىكند كه ايستاده باشد يا زانوها را به زمين زده باشد يا خوابيده باشد ولى بهتر است كه ايستاده باشد و آنچه در ذبح گفته شد در نحر هم بايد مراعات شود.
مسئله 2157- اگر به جاى اينكه شتر را نحر كنند سر آن را ببرند، و يا به جاى اينكه غير شتر را ذبح كنند آن را نحر كنند فايده ندارد.
مسئله 2158- ذبح بايد روى حيوان زنده واقع شود و اگر معلوم نيست زنده است يا مرده بايد در موقع سر بريدن حركتى داشته باشد گرچه چشم يا دم خود را حركتدهد، و اگر حركتى نداشت گرچه خون فراوانى هم از او برودحلالنيست.
مسئله 2159- اگر حيوانى را شكار كنند يا سر ببرند و بچه مردهاى از شكمش بيرون آورند چنانچه خلقت آن بچه كامل باشد و مو يا پشم در بدنش روييده باشد پاك و حلال است.
مسئله 2160- سر بريدن حيوانات به وسيله دستگاههاى ماشينى، اگر شرايط گذشته در آن رعايت شود جايز است، گرچه سر حيوان را از قفا ببرد و يا يك مرتبه قطع كند و اگر چند مرغ يا حيوان را با هم سر ببرد يك بسم اللَّه براى همه آنها كافى است ولى اگر يك يك سر مىبرد بايد براى هر كدام نام خدا تكرار شود.
مسئله 2161- اگر حيوان را قبل از ذبح شوك دهند تا كمى بىحس شود و بعد سر او را به واسطه دست يا دستگاه ببرند اشكال ندارد.
مسئله 2162- گوشتها، مرغها و ماهيهايى كه در بازار مسلمانها موجود است اگر شك كنيم كه حلال است يا نه، محكوم به حلّيّت است و اگر بدانيم از بلاد كفر آوردهاند و احتمال بدهيم كه بررسى كردهاند نيز محكوم به حلّيّت است، اگر بدانيم بررسى نكردهاند پاك است ولى خوردن آن حرام است، و چنانچه بدانيم ذبح شرعى نشده است علاوه بر اينكه خوردن آن حرام است نجس هم مىباشد.
مسئله 2163- اگر شكارِ حيوان يا صيد ماهى صرفاً براى لهو و خوش گذرانى باشد، حرام است و چنانچه براى تهيّه معاش و يا براى كسب و زياد كردن مال باشد، حرام نيست. و در هر صورت اگر رعايتِ ساير موارد شرعى در شكار يا صيد ماهى شده باشد، خوردن آن اشكال ندارد.
مستحبّات و مكروهات سر بريدن و شكار حيوانات
مسئله 2164- چهار كار در سر بريدن حيوانات مستحب است:
اوّل: موقع سر بريدن گوسفند دو دست و يك پاى آن را ببندند و پاى ديگرش را باز بگذارند، و موقع سربريدن گاو چهار دست و پايش را ببندند و دم آن را باز بگذارند، و موقع كشتن شتر دو دست آن را از پايين تا زانو، يا تا زير بغل به يكديگر ببندند و پاهايش را باز بگذارند، و مستحب است مرغ را بعد از سر بريدن رها كنند تا پر و بال بزند.
دوّم: كسى كه حيوان را مىكشد رو به قبله باشد.
سوّم: پيش از كشتن حيوان آب جلوى آن بگذارد.
چهارم: كارى كنند كه حيوان كمتر اذيت شود مثلاً كارد را خوب تيز كنند و با عجله سر حيوان را ببرند.
مسئله 2165- هفت كار در كشتن حيوانات مكروه است:
اوّل: آنكه كارد را پشت حلقوم فرو كنند و به طرف جلو بياورند كه حلقوم از پشت بريده شود، يا سر را از قفا ببرند.
دوّم: در جايى حيوان را بكشند كه حيوان ديگر آن را ببيند.
سوّم: در شب يا پيش از ظهر روز جمعه سر حيوان را ببرند، ولى در صورت احتياج عيبى ندارد.
چهارم: خود انسان چهارپايى را كه پرورش داده است بكشد.
پنجم: پيش از بيرون آمدن روح پوست حيوان را بكنند.
ششم: پيش از بيرون آمدن روح مغز حرام را كه در تيره پشت است ببرند.
هفتم: پيش از بيرون آمدن روح سر حيوان را از بدنش جدا كنند.
شكار با اسلحه
مسئله 2166- هرگاه حيوان وحشى را با اسلحه شكار كنند با پنج شرط پاك است و اگر حلال گوشت باشد، حلال نيز مىشود.
اوّل: آنكه با اسلحه برنده مانند كارد و شمشير، يا نيزه و تفنگ باشد، به طورى كه بدن حيوان را پاره كند و از او خون جارى گردد.
دوّم: آنكه شكار كننده مسلمان باشد خواه زن باشد يا مرد، بالغ باشد يا غيربالغ، شيعه باشد يا سنى، ولى بايد ناصبى نباشد.
سوّم: اسلحه را براى شكار كردن حيوان به كار برد و اگر مثلاً جايى را نشان كند و اتفاقاً حيوانى را بكشد خوردن گوشت آن حرام است.
چهارم: در وقت به كار بردن اسلحه نام خدا را ببرد ولى اگر فراموش كند يا مسئله را نداند اشكال ندارد.
پنجم: وقتى به حيوان برسد كه مرده باشد و چنانچه وقتى برسد كه حيوان جان دارد بايد آن را ذبح كند.
مسئله 2167- اگر دو نفر حيوانى را شكار كنند، و يكى از آنان مسلمان و ديگرى كافر باشد، يا يكى از آن دو نام خدا را نبرد آن حيوان حلال نيست.
مسئله 2168- اگر بعد از آنكه حيوانى را تير زدند، مثلاً از كوه پرت شود يا در آب بيفتد و انسان بداند كه حيوان به واسطه تير و پرت شدن از كوه يا افتادن در آب جان داده، حلال نيست.
مسئله 2169- اگر به واسطه شكار كردن حيوان دو نيم شود، چنانچه وقتى برسد كه حيوان جان داده است هر دو قسمت حلال است امّا اگر حيوان زنده است چنانچه وقت براى سر بريدن دارد آن قسمتى كه در آن سر نيست حرام است و آن قسمت ديگر حلال است اگر آن را ذبح كند.
شكار با سگ
مسئله 2170- اگر سگ شكارى حيوان وحشى را شكار كند، با شش شرط پاك است و اگر حلال گوشت باشد حلال نيز مىشود.
اوّل: سگ را براى شكار تربيت كرده باشند.
دوّم: كسى او را براى شكار بفرستد و اگر از خودش برود فايده ندارد.
سوّم: فرستنده مسلمان باشد خواه زن باشد يا مرد، بالغ باشد يا غيربالغ، شيعه باشد يا سنى، ولى بايد ناصبى نباشد.
چهارم: وقت فرستادن سگ، نام خدا را ببرد ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسئله آن را ترك كند اشكال ندارد، و اگر وقت فرستادن سگ، نام خدا را نبرد و پيش از آنكه سگ به شكار برسد نام خدا را ببرد حلال است.
پنجم: شكار به واسطه زخمى كه از دندان سگ پيدا كرده بميرد، پس اگر سگ شكار را خفه كند يا شكار از دويدن يا ترس بميرد حلال نيست.
ششم: كسى كه سگ را فرستاده وقتى برسد كه شكار جان داده باشد امّا اگر وقتى برسد كه شكار جان دارد بايد آن را ذبح كند.
مسئله 2171- هرگاه چند سگ را براى شكار حيوانى بفرستد، اگر شرايطى كه گفته شد در همه آنها مراعات شود شكار حلال است، و اگر همه را با هم بفرستد يك بسم اللَّه براى همه آنها كافى است، و اگر در بعضى از آنها شرايط مراعات نشود شكار حرام است، و اگر چند نفر يك سگ يا سگهايى را بفرستند بايد همه مسلمان باشند و در وقت فرستادن نام خدا را ببرند.
مسئله 2172- اگر سگ را براى شكار حيوانى بفرستد و آن سگ حيوان ديگرى را شكار كند آن شكار حلال است، و نيز اگر آن حيوان را با حيوان ديگرى شكار كند هر دوى آنها حلال مىباشند.
مسئله 2173- اگر با سگ گلّه يا باز يا حيوان ديگرى غير از سگ شكارى، حيوانى را شكار كند آن شكار حلال نيست.
احكام صيد ماهى
مسئله 2174- ماهى اگر فلس داشته باشد خواه فلس آن كم باشد يا زياد، حتّى اگر چند فلس بيشتر نداشته باشد، كوچك باشد يا بزرگ، حتّى فلسهاى ذرّه بينى و مانند آن كه به حسب ظاهر ديده نمىشود، محكم باشد يا سست، حتّى ماهيانى كه فلس آنها به اندازهاى سست است كه در دام و مانند آن مىريزد، اگر كسى مسلمان باشد يا غير مسلمان، آن را از آب بگيرد خوردن آن حلال است، در خارج آب بميرد يا در داخل آب، بنابراين اگر تور ماهيگيرى را در آب بيندازند و بعضى از ماهيها در تور يا هنگام خارج كردن از تور بميرند حلال است ولى اگر ماهى از آب بيرون بيفتد يا موج آن را بيرون بيندازد يا آب فرو رود و ماهى در خشكى بماند و بميرد پاك است ولى خوردن آن حرام است.
مسئله 2175- كنسرو ماهى كه از بلاد كفر مىآورند، حلال و خوردن آن مانعى ندارد.
مسئله 2176- خوردن ماهى زنده اشكال ندارد همانگونه كه اگر پيش از جان دادن او را بكشند يا بريان كنند مانعى ندارد.
احكام صيد ملخ
مسئله 2177- اگر ملخ را چه بيابانى و چه دريايى با دست يا به وسيله ديگرى زنده بگيرند بعد از جان دادن خوردن آن حلال است و لازم نيست كسى كه آن را مىگيرد مسلمان باشد و در موقع گرفتن نام خدا را ببرد، ولى اگر ملخ به خودى خود مرده باشد يا هنوز بال در نياورده باشد و كسى آن را بگيرد خوردن آن حرام است.
احكام نذر و عهد و قسم
مسئله 2178- نذر آن است كه انسان بر خود واجب كند كه كار خيرى را براى خدا به جا آورد، يا كارى را كه نكردن آن بهتر است براى خدا ترك نمايد.
مسئله 2179- نذر بايد با زبان گفته شود و قصد آن در دل كافى نيست و لازم نيست آن را به عربى بگويد، و اگر بگويد چنانچه مريض من خوب شود هزار تومان به فقير مىدهم نذر او صحيح است.
مسئله 2180- نذر كننده بايد مكلّف و رشيد باشد و آن كار براى او مقدور باشد و به اختيار و قصد خود نذر كند بنابراين نذر كردن كسى كه او را مجبور كردهاند يا به واسطه عصبانى شدن بىاختيار نذر كرده صحيح نيست و همچنين سفيه و كسى كه حاكم شرع او را از تصرّف در اموالش منع كرده است نذرهاى مربوط به اموالشان صحيح نيست.
مسئله 2181- نذر زن احتياج به اجازه شوهر ندارد و همچنين نذر فرزند احتياج به اجازه پدر و مادر ندارد ولى اگر مزاحم حقوق شوهر شد يا مايه آزار پدر يا مادر شد، نذر آنها باطل مىشود حتّى اگر آنها قبلاً اجازه داده باشند.
مسئله 2182- اگر نذر كند كه كار مباحى را انجام دهد يا ترك نمايد، اگر انجام آن از جهتى بهتر باشد مثلاً نذر كند در اطاق خلوتى نماز بخواند چون حضور قلب پيدا مىكند، نذر او صحيح است و نيز اگر ترك آن از جهتى بهتر باشد مثلاً براى اينكه دود مضر است نذر كند كه آن را استعمال نكند نذر او صحيح مىباشد.
مسئله 2183- اگر نذر كند عملى را انجام دهد، بايد همانطور كه نذر كرده به جا آورد پس اگر نذر كند كه وقتى مريض او خوب شد صدقه بدهد، چنانچه پيش از آنكه خوب شود صدقه را بدهد كافى نيست.
مسئله 2184- هرگاه نذر كند كار خيرى را انجام دهد ولى وقت و مقدار آن را معيّن نكند، مثلاً نذر كند كه نماز بخواند و مقدار و خصوصيات آن را معيّن نكند خواندن يك نماز دو ركعتى كافى است.
مسئله 2185- اگر نذر كند روز معيّنى را روزه بگيرد و بدون عذر در آن روز مسافرت كند روزه آن روز بر او واجب نيست و قضا و كفّاره نيز ندارد و همچنين است اگر عذرى براى او پيدا شود مثل اينكه مريض شود يا زن حيض شود.
مسئله 2186- اگر انسان بدون عذر به نذر خود عمل نكند بايد كفّاره بدهد و كفّاره آن كفّاره قسم است )ده فقير را سير نمايد يا بپوشاند و اگر نتواند بايد سه روز روزه بگيرد( مگر آنكه براى تخلّف نذر، كفّارهاى معيّن كند كه در صورت تخلّف همان چيز بر او واجب مىشود.
مسئله 2187- كسى كه نذر كرده عملى را ترك كند، اگر از روى فراموشى يا ناچارى يا اشتباه آن عمل را انجام دهد كفّاره بر او واجب نيست.
مسئله 2188- اگر به واسطه نذر چيزى بر ذمّه او آمده باشد و بميرد لازم نيست ورثه آن نذر را ادا كنند گرچه ميّت را برى الذمّه كردن بسيار شايسته است، ولى اگر چيز معيّنى را نذر كرده، بايد ورثه آن را به مصرف نذر برسانند.
مسئله 2189- هر چيز معيّنى كه نذر روى آن آمده باشد نماء آن هم جزو نذر است مثلاً گوسفندى را كه براى صدقه يا براى يكى از امامان و مانند اينها نذر كردهاند پشم، شير، بچه آن و مقدارى كه چاق مىشود جزو نذر است، مگر آن كه فقط گوشت آن را نذر كرده باشند.
مسئله 2190- اگر براى امامعليه السلام يا امامزاده و مانند آن نذر كند، همانگونه كه مىتواند به مصارف حرم برساند، مىتواند با قصد اينكه براى آن امامعليه السلام باشد در مطلق كارهاى خير مصرف كند.
مسئله 2191- هرگاه نذر كند كارى را انجام دهد چنانچه معلوم شود كه آن كار مورد نداشته است يا مورد آن از بين رفته است، مثلاً نذر كند كه اگر مريض او خوب شود عملى را انجام دهد بعد معلوم شود كه پيش از نذر كردن مريض خوب شده، يا مالى را نذر جبهه كند ولى جنگ تمام شود، عمل كردن به آن نذر لازم نيست.
مسئله 2192- هرگاه پدر يا مادرى نذر كند دختر خود را به سيّد شوهر دهد نذر آنها اعتبارى ندارد، و هنگامى كه دختر به حدّ بلوغ رسيد اختيار با خود اوست.
مسئله 2193- هيچ فرقى بين نذر و عهد نيست مگر در تلفّظ، مثلاً اگر بگويد با خدا عهد مىكنم كه هر شب نماز شب بخوانم يا اگر مريض من خوب شد هزار تومان صدقه مىدهم، به آن عهد مىگويند و اگر بگويد با خدا نذر مىكنم كه هر شب نماز شب بخوانم يا با خدا نذر مىكنم كه اگر مسافر من سالم برگشت فلان كار خير را انجام بدهم، به آن نذر مىگويند و كليه مسائلى كه در نذر گفته شد در عهد نيز مىآيد.
مسئله 2194- قسم آن است كه به يكى از اسمهاى خداوند متعال قسم بخورد كه كارى را انجام دهد يا ترك كند گرچه آن كار مباح باشد (يعنى متعلق قسم راجح نباشد).
مسئله 2195- كليه مسائلى كه در نذر گفته شد در قسم نيز مىآيد مگر اينكه مورد نذر و عهد بايد راجح باشد (فعل واجب يا مستحب و يا ترك حرام و مكروه) ولى مورد قسم لازم نيست راجح باشد ولى بايد مرجوح هم نباشد (مثل ترك واجب يا مستحب و يا فعل حرام يا مكروه).
مسئله 2196- قَسَم خوردن بر سه قِسم است:
اوّل: قَسَمى كه نظير نذر و عهد است و چيزى را بر خود واجب يا حرام مىكند كه اگر بر طبق قَسَم عمل نكرد بايد كفّاره بدهد.
دوّم: قَسَمى كه منكر پيش قاضى بايد بخورد. كه اين قَسَم مربوط به باب قضاوت است.
سوّم: براى اثبات يا نفى چيزى نزد مردم قسم بخورد مثلاً فروشنده بگويد اين جنس را به خدا قسم به اين مبلغ خريدهام كه اگر دروغ بگويد از گناهان بزرگ است ولى كفّاره ندارد و اگر راست باشد مكروه است، ولى اگر براى كار خوبى باشد نظير اينكه خودش يا ديگرى از شرّ ظالمى نجات پيدا كند قسم بخورد مكروه نيست بلكه گاهى واجب مىشود گرچه قسم دروغ هم باشد.
مسئله 2197- قسم خوردن به مقدسات دينى غير از اسمهاى خداوند در صورت اوّل و دوّم (كه در مسئله قبل گفته شد) اثر و فايدهاى ندارد و در قسم سوّم اگر راست باشد مكروه و اگر دروغ باشد از گناهان بزرگ است ولى كفّاره ندارد.