next page

fehrest page

back page

احكام اموال گمشده

مسئله 2112- مالى گمشده‏اى را كه انسان پيدا مى‏كند، اگر نشانه‏اى نداشته باشد يا قيمت آن كمتر از 12/6 نخود نقره باشد مى‏تواند براى خود بر دارد.

مسئله 2113- هرگاه چيزى كه پيدا كرده نشانه داشته باشد و قيمت آن به 12/6 نخود نقره برسد بايد تا يك سال به واسطه گفتن يا نوشتن در محلى كه ممكن است صاحبش پيدا شود اعلام كند و اگر قبل از يك سال مأيوس از پيدا شدن صاحبش شود يا از اوّل از پيدا شدن صاحبش مأيوس است اعلام لازم نيست و بعد از يأس از پيدا شدن صاحب يا اعلام تا يك سال، مى‏تواند آن را براى خود بردارد.

مسئله 2114- كسى كه مالى را پيدا كرده اگر به اندازه 12/6 نخود نقره باشد و نشانه هم داشته باشد اگر عمداً به دستورى كه گفته شد اعلام نكند معصيت كرده و در صورتى كه اميد به پيدا شدن صاحب آن داشته‏باشد باز هم واجب است اعلام كند.

مسئله 2115- اگر ديوانه يا نابالغ چيزى پيدا كند، اگر كمتر از 12/6 نخود نقره باشد يا نشانه نداشته باشد مى‏تواند براى خود بردارد و اگر به مقدار 12/6 نخود نقره باشد و نشانه هم داشته باشد ولىّ او بايد اعلام نمايد و پس از يك سال اعلام يا مأيوس شدن از صاحبش، ديوانه يا نابالغ مى‏تواند آن را براى خود بردارد.

مسئله 2116- اگر در بين سالى كه اعلام مى‏كند مال از بين برود چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى نكرده باشد و به دستورى كه گفته شد اعلام نموده باشد، چيزى بر او نيست، و الّا بايد عوض آن را به حاكم شرع بدهد.

مسئله 2117- اگر كسى چيزى را پيدا كند و ديگرى بگويد مال من است، در صورتى بايد به او بدهد كه اطمينان پيدا كند مال اوست و لازم نيست نشانه‏هايى را كه بيشتر اوقات صاحب مال هم متوجّه آنها نيست بگويد.

مسئله 2118- اگر قيمت چيزى كه پيدا كرده به 12/6 نخود نقره برسد و نشانه هم داشته باشد چنانچه اعلام نكند و در مسجد يا جاى ديگرى بگذارد و آن چيز از بين برود ضامن است، و اگر به ديگرى بدهد يا ديگرى آن را بردارد هر دو ضامن هستند و بايد هر دو به دستورى كه گفته شد عمل كنند.

مسئله 2119- هرگاه چيزى پيدا كند كه اگر بماند فاسد مى‏شود در صورتى كه نشانه داشته باشد و به مقدار 12/6 نخود نقره باشد بايد آن را قيمت كند و آن را مصرف نمايد و به دستور مالى كه انسان پيدا مى‏كند عمل نمايد، پس اگر صاحبش پيدا شد قيمت آن را به او مى‏دهد و اگر از پيدا شدن صاحبش مأيوس شود يا يك سال بگذرد مى‏تواند براى خود بردارد.

مسئله 2120- اگر چيزى را كه پيدا كرده همراه او باشد در صورتى كه قصدش اين باشد كه صاحب آن را پيدا كند اشكال ندارد و الّا حكم غصب را دارد.

مسئله 2121- اگر كفش او را ببرند و كفش ديگرى به جاى آن بگذارند چنانچه نشانه‏اى نداشته باشد يا قيمت آن كمتر از 12/6 نخود نقره باشد مى‏تواند براى خود بردارد، و اگر قيمت آن از 12/6 نخود نقره بيشتر باشد و نشانه هم داشته باشد حكمش حكم مالى است كه انسان آن را پيدا مى‏كند.

مسئله 2122- اگر مالى را كه كمتر از 12/6 نخود نقره ارزش دارد پيدا كند و از آن صرف نظر نمايد و در مسجد يا جاى ديگر بگذارد چنانچه كسى آن را بردارد براى او حلال است.

مسئله 2123- مالى را كه انسان پيدا مى‏كند، در تمام صورى كه گفته شد مى‏تواند براى خود بردارد، بهتر است از طرف صاحبش به فقير صدقه دهد مخصوصاً اگر پيدا كننده غنى باشد و اگر بعد از صدقه دادن يا تلف شدن صاحبش پيدا شود بايد رضايت او را به دست آورد، و همچنين است مجهول المالك كه اگر بعد از اينكه با اذن حاكم شرع به مصرف رساند صاحبش پيدا شود بايد او را راضى نمايد.

مسئله 2124- مالى را كه انسان در صندوق شخصى خود پيدا مى‏كند اگر شك داشته باشد كه مال خود اوست يا نه، مال خود اوست و اگر يقين داشته باشد كه مال خود او نيست مجهول المالك است و بايد با اذن حاكم شرع به مصرف برسد، و در صندوق بانكها و مانند آن چنانچه مبلغى زياد بيايد، اگر معلوم باشد كه از غير بانك است و مالك آن معلوم نباشد نيز مجهول المالك است كه بايد با اذن حاكم شرع به مصرف برسد.

مسئله 2125- اگر چيزى را با پا و يا دست خود به كنارى بزند ولى آن را برندارد ضامن نيست و همچنين است اگر به ديگرى نشان دهد و او آن را بردارد بر كسى كه آن را نشان داده ضمانى نيست.

مسئله 2126- هرگاه از شخصى كه مال انسان را برده مالى نزد انسان باشد چنانچه از آمدن او مأيوس شد مى‏تواند به قيمت مالى كه از او برده از مال او تقاصّاً بردارد و بقيه آن حكم مجهول المالك را دارد.

مسئله 2127- چيزهايى را كه براى اصلاح نزد ارباب صنايع مى‏آورند و صاحبان آنها نمى‏آيند ببرند به طورى كه صنعتگر از آمدن آنها مأيوس مى‏شود حكم مجهول المالك را دارد كه بايد با اذن حاكم شرع به مصرف برسانند.

مسئله 2128- اگر انسان حيوانى را پيدا كند حكم او حكم مالى است كه انسان پيدا مى‏كند، و چنانچه صاحبش پيدا شود بايد حيوان را با منافع او به او بپردازد، ولى مى‏تواند مخارجى را كه نموده از صاحبش بگيرد.

 

حيوانات حلال گوشت و حرام گوشت

مسئله 2129- اگر حيوان حلال گوشتى را ذبح شرعى كنند خوردن گوشت آن حلال است، خواه اهلى باشد مانند گاو و گوسفند يا وحشى باشد مانند آهو و بز كوهى، همچنين  اگر حيوان حلال گوشتى را كه وحشى است شكار كنند حلال است.

مسئله 2130- از حيوانات دريايى فقط ميگو و ماهى فلس‏دار حلال است و ساير حيوانات آبى از قبيل نهنگ و خرچنگ و قورباغه و امثال اينها حرام مى‏باشد.

مسئله 2131- گوشت شتر، گاو، گوسفند، آهو، گوزن، گاو وحشى، قوچ، بز كوهى و گوره خر حلال است، و همچنين گوشت پرندگانى مانند انواع كبوتر، كبك، تيهوج، قطا، مرغ خانگى، انواع گنجشك و امثال اينها حلال است، گوشت پرستو حلال ولى كشتن آن مكروه است چنانكه خوردن گوشت اسب، قاطر، الاغ و هدهد كراهت دارد.

مسئله 2132- حيواناتى كه نيش و چنگال دارند مانند شير، پلنگ، گرگ، روباه و گربه و همچنين حيواناتى نظير فيل، خرس، بوزينه و خرگوش كه منسوخ ناميده شده‏اند و همچنين حشرات و خزندگان مانند موش، مار، سوسمار، عقرب، سوسك، مگس و كرم و همچنين پرندگانى كه چنگال دارند مانند باز، عقاب و كلاغ حرام گوشت مى‏باشند.

مسئله 2133- معمولاً پرندگان حلال گوشت از حرام گوشت به دو راه شناخته مى‏شوند:

 اوّل: هنگام پرواز، بال زدن آنها بيشتر باشد از نگه داشتن بال، پس پرنده‏اى كه بال زدنش بيشتر باشد حلال است و پرنده‏اى كه بيشتر بال را نگه مى‏دارد حرام است.

 دوّم: پرنده‏اى كه سنگدان يا چينه‏دان يا انگشت جدايى مانند شَست انسان دارد حلال و پرنده‏اى كه اينها را ندارد حرام است.

مسئله 2134- تخم و شير از حيوان حلال گوشت حلال است و از حيوان حرام گوشت حرام است، و تخم ماهى كه به آن خاويار مى‏گويند اگر از ماهى فلس‏دار باشد حلال است.

مسئله 2135- اگر شك داشته باشيم حيوانى حلال گوشت است يا حرام گوشت، خوردن گوشت و شير و تخم آن حلال است.

مسئله 2136- هر حيوان حرام گوشت چه اهلى باشد مثل گربه و چه وحشى باشد مانند شير، پلنگ و عقاب، اگر ذبح يا شكار شود گوشت و پوست آن پاك است گرچه خوردن آن حرام است مگر سگ و خوك كه نجس العين هستند و با ذبح يا شكار پاك نمى‏شوند.

مسئله 2137- حيوانهايى كه خون جهنده دارند )يعنى حيوانهايى كه اگر رگ آنها را ببرند خون از آن جستن مى‏كند( خواه حلال گوشت باشند يا حرام گوشت اگر به خودى خود بميرند نجسند ولى حيوانهايى كه خون جهنده ندارند مثل مار و ماهى اگر به خودى خود بميرند پاك هستند گرچه خوردن آنها حرام است.

مسئله 2138- حيوان حلال گوشت وحشى در صورتى با شكار كردن پاك و حلال مى‏شود كه بتواند فرار كند يا پرواز نمايد، بنابراين بچه آهو كه نمى‏تواند فرار كند و بچه كبك كه نمى‏تواند پرواز نمايد با شكار كردن پاك و حلال نمى‏شود.

مسئله 2139- اگر از شكم حيوان زنده بچه مرده‏اى بيرون آيد يا آن را بيرون آورند خوردن گوشت آن حرام است.

مسئله 2140- اگر چيزى را كه روح دارد از حيوان زنده جدا نمايند، مثلاً دنبه يا مقدارى گوشت از گوسفند زنده ببرند نجس و حرام مى‏باشد.

 

اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت

مسئله 2141- پانزده چيز از حيوانات حلال گوشت حرام است:

 1 - خون.

 2 - فضله.

 3 - نرى.

 4 - فرج.

 5 - بچه دان و جفت.

 6 - غدد كه آن را دشول مى‏گويند.

 7 - تخم كه آن را دنبلان مى‏گويند.

 8 - چيزى كه در مغز كله است و به شكل نخود مى‏باشد.

 9 - مغز حرام كه در ميان تيره پشت است.

 10 - پيى كه در دو طرف تيره پشت است.

 11 - زهره‏دان.

 12 - سپرز (طحال).

 13 - بول دان (مثانه).

 14 - حدقه چشم.

 15 - چيزى كه در ميان سم است و به آن ذات الاشاجع مى‏گويند.

مسئله 2142- خوردن چيزهاى نجس و همچنين خوردن چيزهاى خبيث كه طبيعت انسان از آن متنفر است گرچه پاك باشد نظير آب دماغ و همچنين چيزى كه ضرر دارد و داعى عقلائى بر آن نيست مثل خاك و گِل و مواد مخدر حرام است، ولى خوردن كمى از تربت حضرت سيّد الشهداعليه السلام براى شفا اشكال ندارد بلكه مستحب است.

مسئله 2143- خوردن يا استعمال انواع موادّ مخدّر مانند ترياك، هروئين، حشيش و نظاير آن و همچنين استفاده از قرصهاى مخدّر و روانگردان و نظاير آن كه انسان را از حالت عادى خارج مى‏كند، حرام است.

مسئله 2144- استعمال دخانيات نظير سيگار، قليان و پيپ، مخصوصاً براى جوانان، سزاوار نيست. و اميد است اين عيب به طور كلّى از دامن مسلمانان زدوده شود.

مسئله 2145- اگر با حيوانى نزديكى كنند همه چيز آن نظير سگ و خوك نجس است، و اگر از حيوانهايى باشد كه از گوشت و شير آنها استفاده مى‏شود نظير گاو و گوسفند، بايد آن حيوان را ذبح كنند و لاشه آن را بسوزانند، و اگر از حيوانهايى باشد كه از آن استفاده سوارى مى‏كنند مثل اسب و الاغ بايد از آن شهر بيرون برده شود، و در هر دو صورت بايد خسارت آن را كسى كه با آن نزديكى كرده بپردازد.

مسئله 2146- حيوانى كه خوراك آن بر حسب عادت منحصر به مدفوع انسان شده است همه چيز آن نجس است و در صورتى كه آن را استبراء كنند يعنى تا مدتى آن را از خوردن نجاست باز دارند به نحوى كه ديگر نگويند نجاست‏خوار است پاك مى‏شود.

مسئله 2147- آشاميدن شراب حرام و در بعضى از اخبار بزرگترين گناه شمرده شده است و اگر كسى آن را حلال بداند در صورتى كه متوجّه باشد كه لازمه حلال دانستن آن تكذيب خدا و پيغمبر مى‏باشد كافر است. از حضرت امام جعفر صادق‏عليه السلام روايت شده است كه فرمودند: شراب ريشه بديها و منشأ گناهان است و كسى كه شراب بخورد خدا و فرشتگان و پيغمبران و مؤمنين او را لعنت مى‏كنند و تا چهل روز نماز او قبول نمى‏شود و روز قيامت روى او سياه است و زبان او از دهانش بيرون مى‏آيد و آب دهان او به سينه‏اش مى‏ريزد و فرياد تشنگى او بلند است.

مسئله 2148- منظور از شراب هر مايع مست كننده‏اى است نظير عرق و آبجو و مانند اينها و نوشيدن آن حتّى يك قطره و كمتر از آن نيز حرام است.

مسئله 2149- سر سفره‏اى كه در آن شراب مى‏خورند، اگر انسان يكى از آنان حساب شود نبايد بنشيند و از چيز خوردن از آن سفره هم بايد اجتناب كرد هرچند غذاى حلالى باشد.

مسئله 2150- اگر كسى بداند مسلمانى حوايج ضرورى دارد، مثل اينكه خود او يا زن و بچه او گرسنه يا تشنه‏اند يا بى‏لباس يا بى‏مسكن هستند و بتواند حوايج ضرورى او را برآورد رفع آن حوايج بر هر كسى كه بداند واجب است.

 

مستحبّات و مكروهات غذا خوردن

مسئله 2151- سيزده كار در غذا خوردن مستحب است:

 اوّل: هر دو دست را پيش از غذا بشويد.

 دوّم: بعد از غذا دست خود را بشويد و با دستمال خشك كند (اگر با قاشق نخورده باشد).

 سوّم: ميزبان پيش از همه شروع به غذا خوردن كند و بعد از همه دست بكشد.

 چهارم: در اوّل غذا بسم اللَّه و آخر غذا الحمد للَّه بگويد.

 پنجم: با دست راست غذا بخورد.

 ششم: اگر چند نفر سر يك سفره نشسته‏اند هر كسى از غذاى جلوى خودش بخورد.

 هفتم: لقمه را كوچك بردارد و با عجله غذا نخورد و غذا را خوب بجود.

 هشتم: بعد از غذا خلال نمايد.

 نهم: آنچه بيرون سفره مى‏ريزد جمع كند و بخورد ولى اگر در بيابان غذا مى‏خورد مستحب است آنچه‏مى‏ريزد براى پرندگان و حيوانات بگذارد.

 دهم: بعد از خوردن غذا به پشت بخوابد و پاى راست را روى پاى چپ بيندازد.

 يازدهم: در اوّل غذا و آخر آن نمك بخورد.

 دوازدهم: ميوه را پيش از خوردن با آب بشويد.

 سيزدهم: باقى نگذاشتن غذا در ظرف، بلكه پاك كردن ظرف غذا.

مسئله 2152- يازده كار در غذا خوردن مكروه است:

 اوّل: در حال سيرى غذا خوردن.

 دوّم: پر خوردن، و در خبر است كه خداوند عالم از شكم پر بدش مى‏آيد.

 سوّم: نگاه كردن به صورت ديگران در موقع غذا خوردن.

 چهارم: خوردن غذاى داغ.

 پنجم: فوت كردن  غذا.

 ششم: بعد از گذاشتن نان در سفره، منتظر چيز ديگر شدن.

 هفتم: پاره كردن نان با كارد.

 هشتم: گذاشتن نان زير ظرف غذا.

 نهم: پاك كردن گوشتى كه به استخوان چسبيده به طورى كه چيزى در آن نماند.

 دهم: پوست كندن ميوه‏هايى كه با پوست خورده مى‏شود.

 يازدهم: دور انداختن ميوه پيش از آنكه كاملاً آن را بخورد.

 

مستحبّات و مكروهات آشاميدن آب

مسئله 2153- شش كار در آشاميدن آب مستحب است:

 اوّل: آب را به طور مكيدن بياشامد.

 دوّم: در روز ايستاده آب بخورد.

 سوّم: پيش از آشاميدن آب بسم اللَّه و بعد از آن الحمدللَّه بگويد.

 چهارم: به سه نفس آب بياشامد.

 پنجم: از روى ميل آب بياشامد.

 ششم: بعد از آشاميدن آب حضرت ابا عبداللَّه‏عليه السلام و اهل‏بيت ايشان را ياد كند و قاتلان آن حضرت را لعنت نمايد.

مسئله 2154- هفت كار در آشاميدن آب مكروه است:

 اوّل: زياد آشاميدن آب.

 دوّم: آشاميدن آب بعد از غذاى چرب.

 سوّم: در شب، ايستاده آب آشاميدن.

 چهارم: آشاميدن آب با دست چپ.

 پنجم: آشاميدن آب از ظرف شكسته.

 ششم: آشاميدن آب از جايى كه دسته ظرف است.

 هفتم: فوت كردنِ آشاميدنى‏ها.

next page

fehrest page

back page

 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/ResalehMazaheri/resale33.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved