احكام نفاس
مسئله 400-
از وقتى كه اوّلين جزء بچّه از شكم مادر بيرون مىآيد چه زايمان طبيعى
باشد يا غير طبيعى (سزارين)، خونى كه زن مىبيند، اگر پيش از ده روز يا
سر ده روز قطع شود، خون نفاس است. و زن را در حال نفاس، «نُفَساء»
مىگويند.
مسئله 401-
خونى كه زن پيش از بيرون آمدن اوّلين جزء بچّه مىبيند، نفاس نيست.
مسئله 402-
لازم نيست كه خلقت بچّه تمام باشد، بلكه اگر خون بستهاى هم از رحم زن
خارج شود و خود زن بداند، يا يك نفر قابله بگويد كه اگر در رحم مىماند
انسان مىشد، خونى كه مىبيند نفاس است.
مسئله 403-
ممكن است خون نفاس يك آن بيشتر نيايد، ولى بيشتر از ده روز نمىشود.
مسئله 404-
هرگاه شك كند كه چيزى سقط شده يا نه، يا چيزى كه سقط شده اگر مىماند
انسان مىشد يا نه، لازم نيست وارسى كند، و خونى كه از او خارج مىشود
شرعاً نفاس نيست.
مسئله 405-
كارهايى كه بر حائض حرام است، بر نُفَساء هم حرام است، و آنچه بر حائض،
واجب و مستحب و مكروه است، بر نُفَساء نيز چنين است.
مسئله 406-
وقتى زن از خون نفاس پاك شد، بايد غسل كند و عبادتهاى خود را به جا
آورد. واگر دوباره خون ببيند چنانچه روزهايى كه خون ديدهبا روزهايى كه
در وسط پاك بوده، روى هم ده روز يا كمتر باشد، تمام آن نفاس است.
مسئله 407-
اگر زن از خون نفاس پاك شود و احتمال دهد كه در باطن خون هست بايد خود
را وارسى كند كه اگر پاك است براى عبادتهاى خود غسل نمايد.
مسئله 408-
خون نفاس زن، چنانچه در حيض عادت دارد به اندازه روزهاى عادت او نفاس و
بقيه استحاضه است و اگر عادت ندارد تا ده روز نفاس و بقيه استحاضه
مىباشد، و بهتر است كسى كه عادت دارد از روز بعد از عادت و كسى كه
عادت ندارد بعد از روز دهم تا روز هيجدهم زايمان، كارهاى استحاضه را به
جا آورد و كارهايى را كه بر نفساء حرام است ترك كند.
مسئله 409-
نفسايى كه عادت حيضش كمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاى عادتش
خون ببيند، بايد به اندازه روزهاى عادت خود را نفاس قرار دهد، و غسل
كند و عبادتهايش را به جا آورد و بهتر است بعد از روزهاى عادت تا ده
روز كارهايى را كه بر نفساء حرام است ترك، و كارهاى استحاضه را انجام
دهد، پس اگر از ده روز گذشت، به اندازه روزهاى عادتش نفاس و بقيه
استحاضه است، و اگر از ده روز كمتر باشد، تمام آن نفاس است.
مسئله 410-
زنى كه در حيض عادت دارد، اگر بعد از زاييدن تا يك ماه يا بيشتر خون
ببيند به اندازه روزهاى عادت او نفاس است و ده روز از خونى كه بعد از
نفاس مىبيند گرچه در روزهاى عادت ماهانهاش باشد، استحاضه است، و بعد
از گذشتن ده روز، اگر خونى را كه مىبيند در روزهاى عادتش باشد، حيض
است چه نشانه حيض را داشته باشد يا نداشته باشد و اگر در روزهاى عادتش
نباشد، بايد آن را استحاضه قرار دهد.
مسئله 411-
زنى كه در حيض عادت ندارد، اگر بعد از زايمان تا يك ماه يا بيشتر خون
ببيند، ده روز اوّل آن نفاس و ده روز دوّم آن استحاضه است، و خونى كه
بعد از آن مىبيند، اگر نشانه حيض را داشته باشد حيض و گرنه آن هم
استحاضه است.
مسئله 412-
خون حيض يا نفاس اگر از مجراى غير طبيعى خارج شود، حكم حيض و نفاس را
دارد، ولى اگر شك داشته باشد كه خون حيض يا نفاس است، حكم آنها را
ندارد.
احکام غسل مسّ میّت
مسئله 413-
اگر كسى بدن انسان مردهاى را كه سرد شده و غسلش ندادهاند، مس كند
يعنى جايى از بدن خود را به آن برساند، واجب است »غسلِ مسِّ ميّت«
انجام دهد. چه در خواب مس كند چه در بيدارى، با اختيار مس كند يا
بىاختيار، حتّى اگر ناخن و استخوان و موى او به ناخن و استخوان و موى
ميّت برسد بايد غسل كند، ولى اگر حيوان مردهاى را مس كند غسل بر او
واجب نيست.
مسئله 414-
براى مسّ مردهاى كه تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نيست اگرچه جايى
را كه سرد شده مس نمايد.
مسئله 415-
براى مسّ بچّه مرده، حتّى بچّه سقط شدهاى كه چهار ماه او تمام شده غسل
مسّ ميّت واجب است، بلكه بهتراست براى مسّ بچّه سقط شدهاى كه از چهار
ماه كمتر دارد غسل كرد، بنابراين اگر بچّه چهار ماههاى مرده به دنيا
بيايد، مادر او بايد غسل مسّ ميّت كند، بلكه اگر از چهار ماه كمتر هم
داشته باشد بهتر است مادر او غسل نمايد.
مسئله 416-
بچهاى كه بعد از مردن مادر به دنيا مىآيد، وقتى بالغ شد واجب است غسل
مسّ ميّت كند.
مسئله 417-
اگر انسان، ميتى را كه سه غسل او كاملاً تمام شده مس نمايد، غسل بر او
واجب نمىشود، ولى اگر پيش از آنكه غسل سوّم تمام شود جايى از بدن او
را مس كند، گرچه غسل سوّم آنجا تمام شده باشد بايد غسل مسّ ميّت نمايد.
مسئله 418-
اگر ديوانه يا بچّه نابالغى ميّت را مس كند بعد از آنكه آن ديوانه عاقل
يا بچّهبالغشد بايد غسل مسّ ميّت نمايد، چنانچه قبل از بلوغ هم
مىتواند غسل كند.
مسئله 419-
اگر از بدن زنده يا مردهاى كه غسلش ندادهاند، قسمتى كه داراى استخوان
است جدا شود و پيش از آنكه قسمت جدا شده را غسل دهند انسان آن را مس
نمايد، بايد غسل مسّ ميّت كند، ولى اگر قسمتى كه از زنده جدا شده
استخوان نداشته باشد، براى مسّ آن غسل واجب نيست.
مسئله 420-
براى مسّ استخوان و دندان و هر چيزى كه از مرده جدا شده و آن را غسل
ندادهاند حتّى مو بايد غسل كرد، ولى براى مسّ استخوان و دندانى كه از
زنده جدا شده و گوشت ندارد، غسل واجب نيست.
مسئله 421-
غسل مسّ ميّت را بايد مثل غسل جنابت انجام دهند و لازم نيست كسى كه غسل
مسّ ميّت كرده براى نماز وضو بگيرد گرچه بهتر است وضو هم بگيرد.
مسئله 422-
اگر چند ميّت را مس كند يا يك ميّت را چند بار مس نمايد، يك غسل كافى
است.
مسئله 423-
براى كسى كه بعد از مسّ ميّت غسل نكرده است روزه گرفتن و توقف در مسجد
و جماع و خواندن سورههايى كه سجده واجب دارد، مانعى ندارد ولى براى
نماز و مانند آن بايد غسل كند.
غسلهاى مستحب
مسئله 424-
غسلهاى مستحب در شرع مقدّس اسلام بسيار است و از آن جمله است:
1 - غسل جمعه، و وقت آن از اذان صبح جمعه است تا
مغرب و اگر در روز جمعه غسل نكند مستحب است تا روز شنبه قضاى آن را به
جا آورد، بلكه تا آخر هفته به عنوان رجاء مىتوان انجام داد. و نيز
مىتوان از اذان صبح پنج شنبه تا اذان صبح جمعه به عنوان تهيّأ انجام
داد. و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگويد:
«اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ
لا شَريكَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اَللَّهُمَّ
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى مِنَ التَّوَّابينَ
وَ اجْعَلنى مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ».(1)
2 - غسل شب اوّل ماه رمضان و تمام شبهاى طاق مثل
شب سوّم و پنجم و هفتم، ولى از شب بيست و يكم مستحب است هر شب غسل كند
و براى شبهاى اوّل، پانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بيست و يكم، بيست و سوم،
بيست و پنجم، بيست و هفتم و بيست و نهم بيشتر سفارش شده است و وقت غسل
شبهاى ماه رمضان تمام شب است، و بهتر است هنگام مغرب به جا آورده شود
ولى از شب بيست و يكم تا آخر ماه بهتر است غسل را بين نماز مغرب و عشا
به جا آورد. و نيز مستحب است در شب بيست و سوّم غير از غسل اوّل شب، يك
غسل هم در آخر شب انجام دهد.
3 - غسل شب عيد فطر و وقت آن از اوّل مغرب است تا
اذان صبح و بهتر است در اوّل شب به جا آورده شود.
4 - غسل روز عيد فطر و عيد قربان و وقت آن از اذان
صبح است تا مغرب و بهتر است آن را پيش از نماز عيد به جا آورد.
5 - غسل روز هشتم و نهم ذىالحجّه و در روز نهم
بهتر است آن را نزديك ظهر به جا آورد.
6 - غسل روز اوّل، پانزدهم، بيست و هفتم و آخر ماه
رجب.
7 - غسل روز عيد غدير و بهتر است بعد از طلوع
آفتاب اوّل روز آن را انجام دهند.
8 - غسل روز بيست و چهارم ذىالحجّه.
9 - غسل روز عيد نوروز، پانزدهم شعبان، نهم و
هفدهم ربيع الاول و روز بيست و پنجم ذى قعده.
10 - غسل دادن بچهاى كه تازه به دنيا آمده است.
11 - غسل زنى كه براى غير شوهرش بوى خوش استعمال
كرده است.
12 - غسل كسى كه در حال مستى خوابيده است.
13 - غسل كسى كه جايى از بدنش را به بدن ميتّى كه
غسل دادهاند رسانده است.
14 - غسل كسى كه در موقع گرفتن خورشيد يا ماه نماز
آيات را عمداً نخوانده، در صورتى كه تمام ماه يا خورشيد گرفته باشد.
15 - غسل كسى كه براى تماشاى دار آويخته رفته و آن
را ديده باشد ولى اگر اتفاقاً يا از روى ناچارى نگاهش بيفتد يا مثلاً
براى شهادت دادن رفته باشد غسل مستحب نيست.
مسئله 425-
پيش از داخل شدن در حرم مكّه، شهر مكّه، مسجد الحرام، كعبه، حرم مدينه،
شهر مدينه، مسجد پيغمبرصلى الله عليه وآله وسلم و حرم امامانعليهم
السلام، مستحب است انسان غسل كند، و اگر در يك روز چند مرتبه مشرف شود
يك غسل كافى است، و كسى كه مىخواهد در يك روز داخل حرم مكّه و
مسجدالحرام و كعبه شود، اگر به نيّت همه يك غسل كند كافى است. و نيز
اگر در يك روز بخواهد داخل حرم مدينه و شهر مدينه و مسجد پيغمبرصلى
الله عليه وآله وسلم شود، يك غسل براى همه كفايت مىكند و براى زيارت
پيغمبر و امامان از دور يا نزديك و براى حاجت خواستن از خداوند عالم و
همچنين براى توبه و نشاط به جهت عبادت و براى سفر رفتن خصوصاً سفر
زيارت حضرت سيّد الشهداءعليه السلام مستحب است انسان غسل كند و اگر يكى
از غسلهايى را كه در اين مسئله گفته شد به جا آورد و بعد كارى كند كه
وضو را باطل مىنمايد مثلاً بخوابد، غسل او تا يك شبانه روز باطل
نمىشود ولى براى نماز و مانند آن بايد وضو بگيرد.
احكام محتضر
مسئله 426-
مسلمانى را كه محتضر است يعنى در حال جان دادن مىباشد مرد باشد يا زن،
بزرگ باشد يا كوچك، بايد به پشت بخوابانند به طورى كه كف پاهايش به طرف
قبله باشد، و اگر خواباندن او كاملاً به اين صورت ممكن نباشد لازم نيست
به اين دستور عمل كنند.
مسئله 427-
بهتر آن است كه تا وقتى او را از محل احتضار حركت ندادهاند رو به قبله
باشد.
مسئله 428-
رو به قبله كردن محتضر بر هر مسلمان واجب است و اجازه گرفتن از ولى او
لازم نيست.
مسئله 429-
مستحب است شهادتين و اقرار به دوازده امامعليهم السلام و ساير عقايد
حقّه را به كسى كه در حال جان دادن است طورى تلقين كنند كه بفهمد، و
نيز مستحب است چيزهايى را كه گفته شد تا وقت مرگ تكرار كنند.
مسئله 430-
مستحب است اين دعاها را به محتضر تلقين كنند:
«اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الْكَثيرَ مِنْ مَعاصيكَ وَاقْبَلْ مِنِّى
الْيَسيرَ مِنْ طاعَتِكَ يا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسيرَ وَ يَعْفُو عَنِ
الْكَثيرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ وَاعْفُ عَنِّى اَلْكَثيرَ
اِنَّكَ اَنْتَ الْعَفُوُّ الْغَفُورُ اَللَّهُمَّ ارْحَمْنى فَاِنَّكَ
رَحيمٌ».(2)
مسئله 431-
مستحب است كسى را كه سخت جان مىدهد، اگر ناراحت نمىشود به جايى كه
نماز مىخوانده ببرند.
مسئله 432-
مستحب است براى راحت شدن محتضر بر بالين او سوره مباركه يس و الصافات و
احزاب و آية الكرسى و آيه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آيه آخر
سوره بقره بلكه هر چه از قرآن ممكن است بخوانند.
مسئله 433-
تنها گذاشتن محتضر و گذاشتن چيز سنگين روى شكم او و بودن جنب و حائض
نزد او و همچنين حرف زدن زياد و گريه كردن و تنها گذاشتن زنها نزد او
مكروه است.
احكام بعد از مرگ
مسئله 434-
بعد از مرگ مستحب است دهان و چشمهاى ميّت را ببندند و دست و پاى او را
دراز كنند و پارچهاى روى او بيندازند و اگر شب مرده است در جايى كه
مرده، چراغ روشن كنند، و براى تشييع جنازه او مؤمنين را خبر كنند، و در
دفن او عجله نمايند، ولى اگر يقين به مردن او ندارند، بايد صبر كنند تا
معلوم شود و نيز اگر ميّت حامله باشد و بچّه در شكم او زنده باشد، بايد
بچّه را از شكم او بيرون بياورند و او را دفن كنند.
مسئله 435-
غسل و كفن و نماز و دفن مسلمان چه دوازده امامى باشد يا نباشد، بر هر
مكلّفى واجب است و اگر بعضى انجام دهند از ديگران ساقط مىشود و چنانچه
هيچ كس انجام ندهد همه معصيت كردهاند.
مسئله 436-
اگر كسى مشغول كارهاى ميّت شود بر ديگران واجب نيست اقدام نمايند، ولى
اگر او عمل را نيمهكاره بگذارد بايد ديگران تمام كنند.
مسئله 437-
اگر انسان يقين كند كه ديگرى مشغول كارهاى ميّت شده، واجب نيست به
كارهاى ميّت اقدام كند، ولى اگر شك يا گمان دارد، بايد اقدام نمايد.
مسئله 438-
اگر كسى بداند غسل يا كفن يا نماز يا دفن ميّت را باطل انجام دادهاند
بايد دوباره انجام دهد ولى اگر گمان دارد كه باطل بوده يا شك دارد كه
درست بوده يا نه، لازم نيست اقدام نمايد.
مسئله 439-
براى غسل و كفن و نماز و دفن ميّت، بايد از ولىّ او اجازه بگيرند، گرچه
صحّت آنها توقّف بر اذن ولىّ ندارد، و شاهد حال كفايت از اجازه
مىنمايد.
مسئله 440-
ولىّ زن كه در غسل و كفن و دفن او دخالت مىكند شوهر اوست و بعد از او،
مردهايى كه از ميّت ارث مىبرند مقدم بر زنهاى ايشانند و هر كدام كه
در ارث بردن مقدم هستند در اين امر نيز مقدمند.
مسئله 441-
اگر كسى بگويد من وصىّ يا ولىّ ميّتم يا ولىّ ميّت به من اجازه داده كه
غسل و كفن و دفن ميّت را انجام دهم، چنانچه ديگرى نمىگويد من ولىّ يا
وصىّ ميّتم يا ولىّ ميّت به من اجازه داده است، انجام كارهاى ميّت با
اوست.
مسئله 442-
اگر ميّت براى غسل و كفن و دفن و نماز خود غير از ولىّ كس ديگرى را
معيّن كند، بايد طبق وصيّت عمل شود و او اجازه دهد گرچه لازم نيست آن
شخص اين وصيّت را قبول كند، ولى اگر قبول كرد بايد به آن عمل كند.
احكام غسل ميّت
مسئله 443-
واجب است ميّت را سه غسل بدهند:
اوّل: با آبى كه با سدر مخلوط باشد.
دوّم: با آبى كه با كافور مخلوط باشد.
سوّم: با آب خالص.
مسئله 444-
سدر و كافور بايد به اندازهاى زياد نباشد كه آب را مضاف كند و به
اندازهاى هم كم نباشد كه نگويند سدر و كافور با آب مخلوط شده است.
مسئله 445-
اگر سدر و كافور به اندازهاى كه لازم است پيدا نشود بايد مقدارى كه به
آن دسترسى دارند در آب بريزند.
مسئله 446-
كسى كه براى حجّ احرام بسته است اگر پيش از تمام كردن سعى بين صفا و
مروه بميرد، نبايد او را با آب كافور غسل دهند و به جاى آن بايد با آب
خالص غسلش بدهند، و همچنين اگر در احرام عمره پيش از كوتاه كردن مو
بميرد.
مسئله 447-
اگر سدر و كافور يا يكى از اينها پيدا نشود يا استعمال آن جايز نباشد
مثل آنكه غصبى باشد، بايد به جاى هر كدام كه ممكن نيست ميّت را با آب
خالص غسل بدهند.
مسئله 448-
كسى كه ميّت را غسل مىدهد، در حال اختيار بايد مسلمان دوازده امامى و
عاقل و آشنا به مسائل غسل باشد، گرچه بالغ نباشد.
مسئله 449-
كسى كه ميّت را غسل مىدهد بايد قصد قربت داشته باشد يعنى غسل را براى
انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد.
مسئله 450-
غسل بچّه مسلمان گرچه از زنا باشد، واجب است. و غسل و كفن و دفن كافر و
اولاد او لازم نيست. و كسى كه از بچگى ديوانه بوده و به حال ديوانگى
بالغ شده، چنانچه پدر و مادر او يا يكى از آنان مسلمان باشند، بايد او
را غسل داد و اگر هيچكدام از آنان مسلمان نباشند غسل دادن او لازم
نيست.
مسئله 451-
بچّه سقط شده را اگر چهار ماه يا بيشتر دارد، بايد غسل بدهند، و اگر
چهار ماه ندارد، بايد در پارچهاى بپيچند و بدون غسل دفن كنند.
مسئله 452-
اگر مرد، زن را و زن، مرد را غسل بدهد باطل است، گرچه محرم باشند. ولى
زن مىتواند شوهر خود را غسل دهد و شوهر هم مىتواند زن را غسل دهد.
مسئله 453-
مرد مىتواند دختر بچهاى را كه سن او از سه سال بيشتر نيست غسل دهد،
زن هم مىتواند پسر بچهاى را كه سه سال بيشتر ندارد، غسل دهد.
مسئله 454-
اگر براى غسل ميتّى كه مرد است، مرد پيدا نشود زنانى كه با او محرمند
مىتوانند غسلش بدهند. و نيز اگر براى غسل ميّت زن، زن ديگرى نباشد
مردهايى كه با او محرمند، مىتوانند او را غسل دهند. ولى در هر صورت
بايد عورت ميّت پوشانده شود و اگر محرم هم پيدا نشود، غسل و تيمّم ساقط
است.
مسئله 455-
اگر ميّت و كسى كه او را غسل مىدهد هر دو مرد يا هر دو زن باشند جايز
است كه غير از عورت، جاهاى ديگر ميّت برهنه باشد و همينطور اگر
محرمباشند.
مسئله 456-
نگاه كردن به عورت ميّت در غير زن و شوهر حرام است و كسى كه او را غسل
مىدهد اگر نگاه كند معصيت كرده، ولى غسل باطل نمىشود.
مسئله 457-
اگر جايى از بدن ميّت نجس باشد، بايد پيش از آنكه آنجا را غسل بدهند آب
بكشند.
مسئله 458-
غسل ميّت مثل غسل جنابت است و مىشود آن را ترتيبى يا ارتماسى انجام
داد.
مسئله 459-
كسى كه در حال حيض يا جنابت مرده، همان غسلميّت براى او كافىاست.
مسئله 460-
جايز نيست براى غسل دادن ميّت مزد بگيرد مگر در صورتى كه بتواند قصد
قربت نمايد، ولى مزد گرفتن براى كارهاى مقدماتى غسل حرام نيست.
مسئله 461-
اگر آب پيدا نشود، يا استعمال آن مانعى داشته باشد، بايد عوض هر غسل،
ميّت را يك تيمّم بدهند.
مسئله 462-
كسى كه ميّت را تيمّم مىدهد، بايد دست ميّت را به زمين بزند و به صورت
و پشت دستهايش بكشد، و اگر به اين صورت ممكن باشد، جايز نيست با دست
ديگرى او را تيمّم دهد.
مسئله 463-
كسانى كه به حكم حاكم شرع محكوم به اعدام مىشوند و قبل از اجراى حكم
به دستور حاكم شرع خودشان غسل ميّت و كفن و حنوط را انجام مىدهند،
تكرار آنها لازم نيست، (مگر آنكه قبل از اجراى حكم خودشان بميرند). و
بعد از اجراى حكم، نماز بر آنها مىخوانند و به همان حال آنها را دفن
مىكنند، و لازم نيست خون را از بدن و كفن آنها بشويند حتّى اگر بر
اثر ترس و وحشت خود را نجس كنند، تكرار غسل لازم نيست، گرچه كفن را
بايد تطهير نمايند.
-----------------------------------------------------
1) شهادت مىدهم بر اينكه نيست خدايى غير از خداوند متعال، او كه
يكتاست و شريكى براى او نيست، و بر اينكه محمد صلى الله عليه وآله وسلم
بنده خداوند و پيامبر اوست. خداوندا درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا
از توبه كنندگان و پاكان قرار ده.
2) پروردگارا از گناهان فراوان من در گذر و طاعتهاى اندك مرا بپذير. اى
كسى كه كم را مىپذيرى و از بسيار، چشم مىپوشى ! (طاعتهاى) اندك را از
من بپذير و (گناهان) بسيار را از من ببخشاى، به راستى كه تو بسيار چشم
پوشنده و بخشندهاى. پروردگارا بر من رحمت آور، پس به تحقيق تو
مهربانى.