وقت نماز ظهر و عصر
٧٢٩ اگر چوب يا چيزى مانند آن را راست در زمين هموار فرو برند، صبح
که
خورشيد بيرون مىآيد، سايه آن به طرف مغرب مىافتد. و هر چه آفتاب بالا مىآيد،اين
سايه کم مىشود. و در شهرهاى ما در اول ظهر شرعى به آخرين درجه کمى مىرسد،و ظهر که
گذشت، سايه آن به طرف مشرق برمىگردد. و هر چه خورشيد رو به مغرب مىرود، سايه
زيادتر مىشود. بنابر اين وقتى سايه به آخرين درجه کمى رسيد و دو مرتبه رو به زياد
شدن گذاشت، معلوم مىشود ظهر شرعى شده است. ولى در بعضى شهرها مثل مکه که گاهى موقع
ظهر سايه به کلى از بين مىرود، بعد از آنکه سايه دوباره پيدا شد، معلوم مىشود ظهر
شده است.
٧٣٠ چوب يا چيز ديگرى را که براى معين کردن ظهر به زمين فرو مىبرند،
شاخص گويند.
٧٣١ نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکى دارند: وقت مخصوص نماز
ظهر از اول ظهر است تا وقتى که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت
مخصوص نماز عصر موقعى است که به اندازه خواندن نماز عصر وقت به مغرب مانده باشد، که
اگر کسى تا اين موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را
بخواند. و ما بين وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر وقت مشترک نماز ظهر و
نماز عصر است. و اگر کسى اشتباها نماز ظهر يا عصر را در وقت مخصوص ديگرى بخواند،
نمازش صحيح است.
٧٣٢ اگر پيش از خواندن نماز ظهر سهوا مشغول نماز عصر شود و در بين
نماز بفهمد اشتباه کرده است، چنانچه در وقت مشترک باشد، بايد نيت را به نماز ظهر
برگرداند. يعنى نيت کند که آنچه تا حال خواندهام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مىخوانم،
همه نماز ظهر باشد. و بعد از آنکه نماز را تمام کرد، نماز عصر را بخواند. و اگر در
وقت مخصوص به ظهر باشد، بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند و بعد
نماز عصر را بخواند و احتياط آن است که دوباره نماز عصر را هم بعد از آن بخواند، و
اين احتياط خيلى خوب است.
٧٣٣ در روز جمعه انسان مىتواند به جاى نماز ظهر، دو رکعت نماز جمعه
بخواند. ولى احتياط مستحب آن است که اگر نماز جمعه خواند، نماز ظهر را هم بخواند، و
اين احتياط خيلى مطلوب است.
٧٣٤ احتياط واجب آن است که نماز جمعه را از موقعى
که عرفا اول ظهر مىگويند،
تاخير نيندازد. و اگر از اوايل ظهر تاخير افتاد، به جاى نماز جمعه نماز ظهر بخواند.
وقت نماز مغرب و عشا
٧٣٥ مغرب موقعى است که سرخى طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پيدا مىشود،
از بين برود.
٧٣٦ نماز مغرب و عشا هر کدام وقت مخصوص و مشترکى دارند: وقت مخصوص
نماز مغرب از اول مغرب است تا وقتى که از مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز بگذرد
که اگر کسى مثلا مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهوا در اين وقت بخواند، احتياط
مستحب آن است که بعداز نماز مغرب، نماز عشا را دوباره بخواند. و وقت مخصوص نماز عشا
موقعى است که به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد که اگر کسى تا اين
موقع نماز مغرب را عمدا نخواند، بايد اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را
بخواند. و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترک نماز مغرب و
عشا است، که اگر کسى در اين وقت اشتباها نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند و
بعداز نماز ملتفتشود،نمازش صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.
٧٣٧ وقت مخصوص و مشترک که معنى آن در مساله پيش گفته شد، براى اشخاص
فرق مىکند. مثلا اگر به اندازه خواندن دو رکعت نماز از اول ظهر بگذرد، وقت مخصوص
نماز ظهر کسى که مسافر است، تمام شده و داخل وقت مشترک مىشود. و براى کسى که مسافر
نيست، بايد به اندازه خواندن چهار رکعت نماز بگذرد.
٧٣٨ اگر پيش از خواندن نماز مغرب، سهوا مشغول نماز عشا شود و در بين
نماز بفهمد که اشتباه کرده، چنانچه به رکوع رکعت چهارم نرفته است، بايد نيت را به
نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشا را بخواند. و اگر به رکوع
رکعت چهارم رفته بايد نماز را تمام کند، بعد نماز مغرب را بخواند. اما اگر تمام
آنچه را خوانده، در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشد و پيش از رکوع رکعت چهارم يادش
بيايد، بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد از آن عشا را
بخواند. ولى احتياط مستحب آن است که بعد از نماز عشا، دوباره نماز مغرب و عشا را
بخواند و اين احتياط خيلى خوب است.
٧٣٩ آخر وقت نماز عشا نصف شب است. و احتياط واجب آن است
که براى نماز
مغرب و عشا و مانند اينها، شب را از اول غروب تا اذان صبح حساب کرد، و براى نماز شب
و مانند آن تا اول آفتاب حساب نمايند.
٧٤٠ اگر از روى معصيتيا به واسطه عذرى نماز مغرب يا نماز عشا را تا
نصف شب نخواند، بنابر احتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح بدون اينکه نيت ادا و
قضا کند، بجا آورد.
٧٤١ نزديک اذان صبح از طرف مشرق سفيدهاى رو به بالا حرکت مىکند،
که
آن را فجر اول گويند. موقعى که آن سفيده پهن شد، فجر دوم و اول وقت نماز صبح است. و
آخر وقت نماز صبح، موقعى است که آفتاب بيرون مىآيد.
احکام وقت نماز
٧٤٢ موقعى انسان مىتواند مشغول نماز شود، که يقين
کند وقت داخل شده
است، يا دو مرد عادل به داخل شدن وقتخبر دهند.
٧٤٣ نابينا و کسى که در زندان است و مانند اينها بنابر احتياط واجب
بايد تا يقين به داخل شدن وقت نکنند، مشغول نماز نشوند. ولى اگر انسان به واسطه ابر
يا غبار و مانند اينها که براى همه مانع از يقين کردن است، نتواند در اول وقت نماز
به داخل شدن وقتيقين کند، چنانچه گمان داشته باشد که وقت داخل شده،مىتواند مشغول
نماز شود.
٧٤٤ اگر دو مرد عادل به داخل شدن وقتخبر دهند يا انسان يقين
کند که
وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد که هنوز وقت داخل نشده، نماز او
باطل است. و همچنين است اگر بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را پيش از وقتخوانده.
ولى اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده، يا بعد از نماز بفهمد که در بين نماز وقت
داخل شده، نماز او صحيح است.
٧٤٥ اگر انسان ملتفت نباشد که بايد با يقين به داخل شدن وقت مشغول
نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقتخوانده، نماز او صحيح
است. و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقتخوانده يا بفهمد که در بين نماز وقت داخل
شده است، نمازش باطل است.
٧٤٦ اگر يقين کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بين نماز شک
کند
که وقت داخل شده يا نه، نماز او باطل است. ولى اگر در بين نماز يقين داشته باشد
که
وقتشده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه، نمازش صحيح است.
٧٤٧ اگر وقت نماز به قدرى تنگ است که به واسطه به جا آوردن بعضى از
کارهاى مستحب نماز، مقدارى از آن بعد از وقتخوانده مىشود، بايد آن مستحب را به جا
نياورد. مثلا اگر به واسطه خواندن قنوت مقدارى از نماز بعد از وقتخوانده
مىشود،بايد قنوت نخواند.
٧٤٨ کسى که به اندازه خواندن يک رکعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به
نيت ادا بخواند. ولى نبايد عمدا نماز را تا اين وقت تاخير بيندازد.
٧٤٩ کسى که مسافر نيست، اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج رکعت نماز
وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، بايد فقط
نماز عصر را بخواند و بعدا نماز ظهر را قضا کند. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن
پنج رکعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد،
بايد فقط عشا را بخواند و بعدا بايد نماز مغرب را بخواند وبه احتياط واجب نيت ادا و
قضا ننمايد.
٧٥٠ کسى که مسافر است، اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز وقت
دارد، بايد نماز ظهر و عصر را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، بايد فقط عصر را بخواند
و بعدا نماز ظهر را قضا کند. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار رکعت نماز وقت
دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، بايد فقط عشا را
بخواند و بعدا مغرب را بدون نيت ادا و قضا بجا آورد.و چنانچه بعد از خواندن عشا
معلوم شود که به مقدار يک رکعتيا بيشتر وقت به نصف شب مانده است، بايد فورا نماز
مغرب را به نيت ادا بجا آورد.
٧٥١ مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند، و راجع به آن خيلى
سفارش شده است. و هر چه به اول وقت نزديکتر باشد، بهتر است. مگر آنکه تاخير آن از
جهتى بهتر باشد، مثلا صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.
٧٥٢ هرگاه انسان عذرى دارد که اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند،
ناچار است با تيمم نماز بخواند، چنانچه بداند يا احتمال دهد که عذر او تا آخر وقت
باقى است، مىتواند در اول وقت نماز بخواند. ولى اگر مثلا لباسش نجس باشديا عذر
ديگرى داشته باشد و احتمال دهد که عذر او از بين مىرود، بنابر احتياط واجب بايد
صبر کند تا عذرش برطرف شود. و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند. و
لازم نيست به قدرى صبر کند که فقط بتواند کارهاى واجب نماز را انجام دهد، بلکه اگر
براى مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد، مىتواند تيمم کند و
نماز را با آن مستحبات بجا آورد.
٧٥٣ کسى که مسايل نماز و شکيات و سهويات را نميداند و احتمال ميدهد
که
يکى از اينها در نماز پيش آيد، بايد براى ياد گرفتن اينها نماز را از اول وقت تاخير
بيندازد. ولى اگر اطمينان دارد که نماز را به طور صحيح تمام مىکند، مىتواند در
اول وقت مشغول نماز شود. پس اگر در نماز مسالهاى که حکم آن را نمىداند پيش نيايد،
نماز او صحيح است. و اگر مسالهاى که حکم آن را نمىداند پيش آيد، مىتواند به يکى
از دو طرفى که احتمال مىدهد عمل نمايد و نماز را تمام کند. ولى بعد از نماز بايد
مساله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند.
٧٥٤ اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار هم طلب خود را مطالبه مىکند، در
صورتى که ممکن است، بايد اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند. و همچنين است اگر
کار واجب ديگرى که بايد که بايد اول مسجد را تطهير کند، بعد نماز بخواند. و چنانچه
اول نماز بخواند معصيت کرده، ولى نماز او صحيح است.
نمازهايى که بايد به ترتيب خوانده شود
٧٥٥ انسان بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر، و نماز عشا را بعد از
نماز مغرب بخواند. و اگر عمدا نماز عصر را پيش از نماز ظهر و نماز عشا را پيش از
نماز مغرب بخواند، باطل است.
٧٥٦ اگر به نيت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بين نماز يادش بيايد
که
نماز ظهر را خوانده است، نمىتواند نيت را به نماز عصر برگرداند، بلکه بايد نماز را
بشکند و نماز عصر را بخواند. و همينطور است در نماز مغرب و عشا.
٧٥٧ اگر در بين نماز عصر يقين کند که نماز ظهر را نخوانده است و نيت
را به نماز ظهر برگرداند و داخل رکن شود و بعد يادش بيايد که نماز ظهر را خوانده
بوده، نمازش باطل است و بايد نماز عصر را بخواند. ولى اگر پيش از داخل شدن در رکن
يادش بيايد، بايد نيت را به نماز عصر برگرداند و آنچه به نيت ظهر خوانده، دوباره به
نيت عصر بخواند، و نمازش صحيح است.
٧٥٨ اگر در بين نماز عصر شک کند که نماز ظهر را خوانده يا نه، بايد
نيت را به نماز ظهر برگرداند. ولى اگر وقت به قدرى کم است که بعد از تمام شدن نماز
مغرب مىشود، بايد به نيت نماز عصر، نماز را تمام کند و نماز ظهرش قضا ندارد.
٧٥٩ اگر در نماز عشا پيش از رکوع رکعت چهارم شک کند
که نماز مغرب را
خوانده يا نه، چنانچه وقت به قدرى کم است که بعد از تمام شدن نماز، نصف شب مىشود،
بايد به نيت عشا نماز را تمام کند. و اگر بيشتر وقت دارد، بايد نيت را به نماز مغرب
برگرداند و نماز را سه رکعتى تمام کند، بعد نماز عشا را بخواند.
٧٦٠ اگر در نماز عشا بعد از رسيدن به رکوع رکعت چهارم، شک
کند که نماز
مغرب را خوانده يا نه، بايد نماز را تمام کند، بعد نماز مغرب را بخواند. ولى اگراين
شک در وقت مخصوص به نماز عشا باشد، خواندن نماز مغرب لازم نيست.
٧٦١ اگر انسان نمازى را که خوانده احتياطا دوباره بخواند و در بين
نماز يادش بيايد، نمازى را که بايد پيش از آن بخواند نخوانده است، نمىتواند نيت را
به آن نماز برگرداند. مثلا موقعى که نماز عصر را احتياطا مىخواند، اگر يادش بيايد
نماز ظهر را نخوانده است، نمىتواند نيت را به نماز ظهر برگرداند.
٧٦٢ برگرداندن نيت از نماز قضا به نماز ادا، و از نماز مستحب به نماز
واجب جايز نيست.
٧٦٣ اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان مىتواند در بين نماز
نيت را به نماز قضا برگرداند، ولى بايد برگرداندن نيت به نماز قضا ممکن باشد. مثلا
اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتى مىتواند نيت را به قضاى صبح برگرداند که داخل
رکعت سوم نشده باشد.
وقت نافلههاى يوميه
٧٦٨ نافله نماز ظهر پيش از نماز ظهر خوانده مىشود. و وقت آن از اول
ظهر است تا موقعى که آن مقدار از سايه شاخص که بعداز ظهر پيدا مىشود، بهاندازه دو
هفتم آن شود. مثلا اگر درازى شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سايهاى که بعد از
ظهر پيدا مىشود به دو وجب رسيد، آخر وقت نافله ظهر است.
٧٦٩ نافله عصر پيش از نماز عصر خوانده مىشود. و وقت آن تا موقعى
استکه آن مقدار از سايه شاخص که بعد از ظهر پيدا مىشود، به چهار هفتم آن برسد. و
چنانچه بخواهد نافله ظهر يا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بهتر است نافله
ظهر را بعد از نماز ظهر، و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند. و بنابر احتياط
واجب، نيت ادا و قضا نکند.
٧٧٠ وقت نافله مغرب، بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتى
که سرخى
طرف مغرب که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پيدا مىشود، از بين برود.
٧٧١ وقت نافله عشا، بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است. و بهتر
است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.
٧٧٢ نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده مىشود. و وقت آن بعد از گذشتن
از نصف شب، به مقدار خواندن يازده رکعت نماز شب است. ولى احتياط آن است که قبل از
فجر اول نخوانند، مگر آن که بعد از نافله شب بلافاصله بخوانند، کهدر اين صورت
مانعى ندارد.
٧٧٣ وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح، و بهتر است نزديک اذان
صبح خوانده شود.
٧٧٤ مسافر و کسى که براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب
بخواند، مىتواند آن را در اول شب بجا آورد.
٧٧٥ يکى از نمازهاى مستحبى نماز غفيله است،
که بين نماز مغرب و عشا
خوانده مىشود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتى که سرخى طرف مغرب از بين
برود. و در رکعت اول آن بعد از حمد، بايد به جاى سوره، اين آيه را بخوانند: "و ذا
النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا نتسبحانک
انى کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجى المؤمنين". و در
رکعت دوم بعد از حمد به جاى سوره، اين آيه را بخوانند: "و عنده مفاتح الغيب لا
يعلمها الا هو و يعلم ما فى البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا يعلمها و لا حبة فى
ظلمات الارض و لا رطب و لا يابس الا فى کتاب مبين". و در قنوت آن بگويند: "اللهم
انى اسالک بمفاتح الغيب التى لا يعلمها الا انت ان تصلى على محمد و آل محمد و ان
تفعل بى کذا و کذا". و به جاى کلمه کذا و کذا حاجتهاى خود را بگويند. و بعد بگويند:
"اللهم انت ولى نعمتى و القادر على طلبتى تعلم حاجتى فاسالک بحق محمد و آل محمد
عليه و عليهم السلام لما قضيتها لى".
احکام قبله
٧٧٦ خانه کعبه که در مکه معظمه مىباشد قبله است، و بايد روبروى آن،
نماز خواند. ولى کسى که دور است، اگر طورى بايستد که بگويند رو به قبله نماز
مىخواند، کافى است. و همچنين است کارهاى ديگرى که مانند سر بريدن حيوانات بايدرو
به قبله انجام گيرد.
٧٧٧ کسى که نماز واجب را ايستاده مىخواند، بايد طورى بايستد
که
بگويند رو به قبله ايستاده، و لازم نيست زانوهاى او و نوک پاى او هم رو به قبله
باشد.
٧٧٨ کسى که بايد نشسته نماز بخواند، اگر نمىتواند به طور معمول
بنشيند ودر موقع نشستن، کف پاها را به زمين مىگذارد، بايد در موقع نماز صورت و
سينه و شکم او رو به قبله باشد، و لازم نيستساق پاى او رو به قبله باشد.
٧٧٩ کسى که نمىتواند نشسته نماز بخواند، بايد در حال نماز به پهلوى
راست طورى بخوابد که جلوى بدن او رو به قبله باشد. و اگر ممکن نيست، بايد به پهلوى
چپ طورى بخوابد که جلوى بدن او رو به قبله باشد. و اگر اين را هم نتواند،بايد به
پشت بخوابد، به طورى که کف پاى او رو به قبله باشد.
٧٨٠ نماز احتياط و سجده و تشهد فراموش شده را بايد رو به قبله بجا
آورد. و در سجده سهو هم احتياط مستحب همين است.
٧٨١ نماز مستحبى را مىشود در حال راه رفتن و سوارى خواند. و اگر
انسان در اين دو حال نماز مستحبى بخواند، لازم نيست رو به قبله باشد.
٧٨٢ کسى که مىخواهد نماز بخواند، بايد براى پيدا
کردن قبله کوشش
نمايد تا يقين کند که قبله کدام طرف است. و مىتواند به گفته دو شاهد عادل که از
روى نشانههاى حسى شهادت مىدهند، يا به قول کسى که از روى قاعده علمى قبله را
مىشناسد و محل اطمينان است، عمل کند. و اگر اينها ممکن نشد، بايد به گمانى که از
محراب مسجد مسلمانان يا قبرهاى آنان يا از راههاى ديگر پيدا مىشود، عمل نمايد. حتى
اگر از گفته فاسق يا کافرى که به واسطه قواعد علمى قبله را مىشناسد گمان به قبله
پيدا کند، کافى است.
٧٨٣ کسى که گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قويترى پيدا
کند،
نمىتواند به گمان خود عمل نمايد. مثلا اگر ميهمان از گفته صاحبخانه گمان به قبله
پيدا کند، ولى بتواند از راه ديگر گمان قويترى پيدا کند، نبايد به حرف او عمل
نمايد.
٧٨٤ اگر براى پيدا کردن قبله وسيلهاى ندارد، يا با اينکه
کوشش کرده
گمانش به طرفى نمىرود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بايد چهار نماز به چهار طرف
بخواند. و اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد، بايد به اندازهاى که وقت دارد نماز
بخواند. مثلا اگر فقط به اندازه يک نماز وقت دارد، بايد يک نماز بههر طرفى که
مىخواهد بخواند. و بايد نمازها را طورى بخواند که يقين کند يکى ازآنها رو به قبله
بوده، يا اگر از قبله کج بوده، به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسيده است.
٧٨٥ اگر يقين يا گمان کند که قبله در يکى از دو طرف است، بايد به هر
دو طرف نماز بخواند. ولى احتياط مستحب آن است که در صورت گمان، به چهار طرف نماز
بخواند.
٧٨٦ کسى که بايد به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد نماز ظهر و عصر
يا مغرب و عشا را بخواند، بهتر آن است که نماز اول را به هر چند طرف که واجب است
بخواند، بعد نماز دوم را شروع کند.
٧٨٧ کسى که يقين به قبله ندارد، اگر بخواهد غير از نماز
کارى کند که
بايدرو به قبله انجام داد، مثلا بخواهد سر حيوانى را ببرد، بايد به گمان عمل نمايد.
واگر گمان ممکن نيست، به هر طرف که انجام دهد، صحيح است.
پوشانيدن بدن در نماز
٧٨٨ مرد بايد در حال نماز اگر چه کسى او را نمىبيند، عورتين خود را
بپوشاند.و بهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند.
٧٨٩ زن بايد در موقع نماز تمام بدن، حتى سر و موى خود را بپوشاند. ولى
پوشاندن صورت به مقدارى که در وضو شسته مىشود، و دستها تا مچ، و پاها تا مچ پا
لازم نيست. اما براى آنکه يقين کند که مقدار واجب را پوشانده است، بايد مقدارى از
اطراف صورت و قدرى پايين تر از مچ را هم بپوشاند.
٧٩٠ موقعى که انسان قضاى سجده فراموش شده يا تشهد فراموش شده را
بجامىآورد، بلکه بنابر احتياط واجب در موقع سجده سهو هم، بايد خود را مثل موقع
نماز بپوشاند.
٧٩١ اگر انسان عمدا در نماز عورتش را نپوشاند، نمازش باطل است.
بلکهاگر از روى ندانستن مساله هم باشد، بنابر احتياط واجب بايد نمازش را دوباره
بخواند.
٧٩٢ اگر در بين نماز بفهمد که عورتش پيدا است، بايد آن را بپوشاند. و
چنانچه پوشاندن عورت زياد طول بکشد، احتياط واجب آن است که نماز را تمام کند و
دوباره بخواند. ولى اگر بعداز نماز بفهمد که در نماز عورت او پيدا بوده، نمازش صحيح
است.
٧٩٣ اگر در حال ايستاده، لباسش عورت او را مىپوشاند، ولى ممکن است در
حال ديگر مثلا در حال رکوع و سجود نپوشاند، چنانچه موقعى که عورت او پيدا مىشود
بهوسيلهاى آن را بپوشاند، نماز او صحيح است. ولى احتياط مستحب آن است که باآن
لباس نماز نخواند.
٧٩٤ انسان مىتواند در نماز خود را به علف و برگ درختان بپوشاند، ولى
احتياط مستحب آن است که موقعى خود را با اينها بپوشاند که چيز ديگرى نداشته باشد.
٧٩٥ اگر غير از گل هيچ چيز ندارد که در نماز خود را بپوشاند، گل ساتر
نيست و مىتواند برهنه نماز بخواند.
٧٩٦ اگر چيزى ندارد که در نماز خود را با آن بپوشاند، چنانچه احتمال
دهد که پيدا مىکند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را تاخير بيندازد و اگر چيزى
پيدا نکرد، در آخر وقت مطابق وظيفهاش نماز بخواند.
٧٩٧ کسى که مىخواهد نماز بخواند، اگر براى پوشاندن خود حتى برگ درخت
و علف نداشته باشد، و احتمال ندهد که تا آخر وقت چيزى پيدا کند که خود را باآن
بپوشاند، در صورتى که نامحرم او را مىبيند، بايد نشسته نماز بخواند و عورت خود را
با ران خود بپوشاند. و اگر کسى او را نمىبيند، ايستاده نماز بخواند و جلوى خود را
با دست بپوشاند. و در هر صورت رکوع و سجود را با اشاره انجام مىدهد و براى سجود سر
را قدرى پايينتر مىآورد.
شرط اول
٧٩٩ لباس نمازگزار بايد پاک باشد. و اگر کسى عمدا با بدن يا لباس نجس
نماز بخواند، نمازش باطل است.
٨٠٠ کسى که نمىداند با بدن و لباس نجس نماز باطل است و مقصر در
ندانستن حکم مساله باشد، اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل مىباشد.
٨٠١ اگر به واسطه تقصير در ندانستن مساله، چيز نجسى را نداند نجس است،
مثلا نداند عرق شتر نجاستخوار نجس است و با آن نماز بخواند، نمازش باطل است.
٨٠٢ اگر نداند که بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده،
نماز او صحيح است. ولى احتياط مستحب آن است که اگر وقت دارد دوباره آن نماز را
بخواند.
٨٠٣ اگر فراموش کند که بدن يا لباسش نجس است و در بين نماز يا بعد از
آن يادش بيايد، بايد نماز را دوباره بخواند، و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
٨٠٤ کسى که در وسعت وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز بدن يا لباس
او نجس شود و پيش از آن که چيزى از نماز را با نجاست بخواند، ملتفتشود که نجس شده
يا بفهمد بدن يا لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده،
در صورتى که آب کشيدن بدن يا لباس يا عوض کردن لباس يا بيرون آوردن آن، نماز را به
هم نمىزند، بايد در بين نماز بدن يا لباس را آب بکشد يا لباس را عوض نمايد يا اگر
چيز ديگرى عورت او را پوشانده لباس را بيرون آورد. ولى چنانچه طورى باشد که اگر بدن
يا لباس را آب بکشد يا لباس را عوض کند يا بيرون آورد نماز به هم مىخورد و اگر
لباس را بيرون آورد برهنه مىماند، بايد نماز را بشکند و با بدن و لباس پاک نماز
بخواند.
٨٠٥ کسى که در تنگى وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز لباس او نجس
شود و پيش از آنکه چيزى از نماز را با نجاست بخواند بفهمد که نجس شده يا بفهمد که
لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، در صورتى که آب
کشيدن يا عوض کردن يا بيرون آوردن لباس، نماز را به هم نمىزند و مىتواند لباس را
بيرون آورد، بايد لباس را آب بکشد يا عوض کند يا اگر چيز ديگرى عورت او را پوشانده،
لباس را بيرون آورد و نماز را تمام کند. اما اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده و
لباس را هم نمىتواند آب بکشد يا عوض کند، بايد لباس را بيرون آورد و به دستورى که
براى برهنگان گفته شد، نماز را تمام کند. ولى چنانچه طورى است که اگر لباس را آب
بکشد يا عوض کند، نماز به هم مىخورد و به واسطه سرما و مانند آن نمىتواند لباس را
بيرون آورد، بايد با همان حال نماز را تمام کند و نمازش صحيح است.
٨٠٦ کسى که در تنگى وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز بدن او نجس
شود و پيش از آن که چيزى از نماز را با نجاست بخواند، ملتفتشود که نجس شده يا
بفهمد بدن او نجس است، و شک کند که همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، در صورتى
که آب کشيدن بدن نماز را به هم نمىزند، بايد آب بکشد. واگر نماز را به هم مىزند،
بايد با همان حال نماز را تمام کند و نماز او صحيح است.
٨٠٧ کسى که در پاک بودن بدن يا لباس خود شک دارد، چنانچه نماز بخواند
و بعد از نماز بفهمد که بدن يا لباسش نجس بوده، نماز او صحيح است.
٨٠٨ اگر لباس را آب بکشد و يقين کند که پاک شده است و با آن نماز
بخواند و بعد از نماز بفهمد پاک نشده، نمازش صحيح است.
٨٠٩ اگر خونى در بدن يا لباس خود ببيند و يقين کند
که از خونهاى نجس
نيست،مثلا يقين کند که خون پشه است، چنانچه بعداز نماز بفهمد از خونهايى بوده که
نمىشود با آن نماز خواند، نماز او صحيح است.
٨١٠ هرگاه يقين کند خونى که در بدن يا لباس اوست، خون نجسى است
که
نماز باآن صحيح است، مثلا يقين کند خون زخم و دمل است، اگر چنانچه بعد از نماز
بفهمد خونى بوده که نماز با آن باطل است، نمازش صحيح است.
٨١١ اگر نجس بودن چيزى را فراموش کند و بدن يا لباسش با رطوبت به آن
برسد و در حال فراموشى نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است.
ولى اگر بدنش با رطوبت به چيزى که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و بدون اينکه
خود را آب بکشد غسل کند و نماز بخواند، غسل و نمازش باطل است. و نيز اگر جايى از
اعضاى وضو با رطوبت به چيزى که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و پيش از آنکه آن
جا را آب بکشد وضو بگيرد و نماز بخواند، وضو و نمازش باطل مىباشد.
٨١٢ کسى که يک لباس دارد، اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب
کشيدن يکى از آنها آب داشته باشد، چنانچه بتواند لباسش را بيرون آورد، بايد بدن را
آب بکشد و نماز را به دستورى که براى برهنگان گفته شد به جا آورد. و اگر به واسطه
سرما يا عذر ديگر نتواند لباس را بيرون آورد، در صورتى که نجاست هر دو مساوى باشد،
مثلا هر دو بول يا خون باشد، يا نجاست بدن شديدتر باشد، مثلا نجاستش بول باشد که
بايد دو مرتبه آن را آب کشيد، احتياط واجب آن است که بدن را آب بکشد. و اگر نجاست
لباس بيشتر يا شديدتر باشد، هر کدام از بدن يا لباس را بخواهد، مىتواند آب بکشد.
٨١٣ کسى که غير از لباس نجس لباس ديگرى ندارد و وقت تنگ استيا احتمال
نمىدهد که لباس پاک پيدا کند، اگر به واسطه سرما يا عذر ديگر نمىتواند لباس را
بيرون بياورد، بايد در همان لباس نماز بخواند و نمازش صحيح است. ولى چنانچه بتواند
لباس را بيرون بياورد، بايد نماز را به دستورى که براى برهنگان گفته شد بجا آورد.
٨١٤ کسى که دو لباس دارد، اگر بداند يکى از آنها نجس است و دارد بايد
با هر دو لباس نماز بخواند. مثلا اگر مىخواهد نماز ظهر و عصر بخواند، بايد با هر
کدام يک نماز ظهر و يک نماز عصر بخواند. ولى اگر وقت تنگ است، بايد نماز را به
دستورى که براى برهنگان گفته شد، بجا آورد. و به احتياط واجب آن نماز را بالباس پاک
قضا نمايد.
شرط دوم
٨١٥ لباس نمازگزار بايد مباح باشد. و کسى که مىداند پوشيدن لباس غصبى
حرام است، اگر عمدا در لباس غصبى يا در لباسى که نخ يا دگمه يا چيز ديگر آن غصبى
است نماز بخواند، بايد آن نماز را با لباس غير غصبى اعاده نمايد.
٨١٦ کسى که مىداند پوشيدن لباس غصبى حرام است ولى نمىداند نماز را
باطل مىکند، اگر عمدا با لباس غصبى نماز بخواند، بايد آن نماز را با لباس غير غصبى
بخواند.
٨١٧ اگر نداند يا فراموش کند که لباس او غصبى است و با آن، نماز
بخواند، نمازش صحيح است. ولى اگر خودش آن لباس را غصب کرده باشد و بعدا فراموش کرده
و با آن نماز خوانده، به احتياط واجب بايد آن نماز را اعاده کند.
٨١٨ اگر نداند يا فراموش کند که لباس او غصبى است و در بين نماز
بفهمد،چنانچه چيز ديگرى عورت او را پوشانده است و مىتواند فورا يا بدون اينکه
موالات يعنى پى در پى بودن نماز بهم بخورد لباس غصبى را بيرون آورد، بايد آن را
بيرون آورد و نمازش صحيح است. و اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده يا نمىتواند
لباس غصبى را فورا بيرون آورد يا اگر بيرون آورد پى در پى بودن نماز بههم مىخورد،
در صورتى که به تعداد يک رکعت هم وقت داشته باشد، بايد نماز را بشکند و با لباس غير
غصبى نماز بخواند. و اگر به اين مقدار وقت ندارد، بايد در حال نماز لباس را بيرون
آورد و به دستور نماز برهنگان، نماز را تمام نمايد.
٨١٩ اگر کسى براى حفظ جانش با لباس غصبى نماز بخواند، يا مثلا
براىاينکه دزد لباس غصبى را نبرد با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است.
٨٢٠ اگر با عين پولى که خمس يا زکات آن را نداده لباس بخرد، نماز
خواندن در آن لباس باطل است. و همچنين است اگر به ذمه بخرد و در موقع معامله قصدش
اين باشد که از پولى که خمس يا زکاتش را نداده بدهد.
شرط چهارم
٨٢٤ لباس نمازگزار بايد از حيوان حرام گوشت نباشد. و اگر مويى ازآن هم
همراه نمازگزار باشد نماز او باطل است.
٨٢٥ اگر آب دهان يا بينى يا رطوبت ديگرى از حيوان حرام گوشت مانند
گربه بربدن يا لباس نمازگزار باشد، چنانچه تر باشد، نماز باطل و اگر خشک شده و عين
آن برطرف شده باشد، نماز صحيح است.
٨٢٦ اگر مو و عرق و آب دهان کسى بر بدن يا لباس نمازگزار باشد، اشکال
ندارد. و همچنين است اگر مرواريد و موم و عسل همراه او باشد.
٨٢٧ اگر شک داشته باشد که لباسى از حيوان حلال گوشت استيا حرام
گوشت،چه در داخله تهيه شده باشد چه در خارجه، نماز با آن خواندن مانعى ندارد.
٨٢٨ اگر انسان احتمال دهد تکمه صدفى و مانند آن از حيوان است، نماز
خواندن با آن مانعى ندارد. و اگر بداند صدف است و احتمال بدهد صدف گوشت نداشته
باشد، نماز خواندن با آن مانع ندارد.
٨٢٩ با پوستسنجاب و خز نماز خواندن اشکال ندارد.
٨٣٠ اگر با لباسى که نمىداند که از حيوان حرام گوشت است نماز
بخواند،نمازش صحيح است. ولى اگر فراموش کرده باشد، بنابر احتياط واجب بايد آن نماز
را دوباره بخواند.
شرط پنجم
٨٣١ پوشيدن لباس طلاباف براى مرد حرام و نماز با آن باطل است. ولى
براى زن در نماز و غير نماز اشکال ندارد.
٨٣٢ زينت کردن به طلا مثل آويختن زنجير طلا به سينه و انگشتر طلا به
دست کردن و بستن ساعت مچى طلا به دست براى مرد حرام و نماز خواندن با آنها باطل است
و احتياط واجب آن است که از استعمال عينک طلا هم خوددارى کند. ولى زينت کردن به طلا
براى زن در نماز و غير نماز اشکال ندارد.
٨٣٣ اگر مردى نداند يا فراموش کند که انگشترى يا لباسش از طلا است و
با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است.
٨٣٤ لباس مرد نمازگزار بايد ابريشم خالص نباشد و در غير نماز هم
پوشيدن آن براى مرد حرام است. و در چيزى که نماز در آن تمام نمىشود، مانند بند
شلوار و عرقچين نيز به احتياط واجب نبايد از حرير خالص باشد.
٨٣٥ اگر آستر تمام لباس يا آستر مقدارى از آن ابريشم خالص باشد،
پوشيدن آن براى مرد حرام و نماز در آن باطل است.
٨٣٦ لباسى را که نمىداند از ابريشم خالص استيا چيز ديگر، پوشيدن آن
اشکال ندارد، و نماز با آن صحيح است.
٨٣٧ دستمال ابريشمى و مانند آن اگر در جيب مرد باشد، اشکال ندارد، و
نماز را باطل نمىکند.
٨٣٨ پوشيدن لباس ابريشمى براى زن در نماز و غير نماز اشکال ندارد.
٨٣٩ پوشيدن لباس غصبى و ابريشمى خالص و طلاباف و لباسى
که از مردار
تهيه شده، در حال ناچارى مانعى ندارد. و نيز کسى که ناچار است لباس بپوشد و لباس
ديگرى غير از اينها ندارد و تا آخر وقت هم، ناچارى او از بين نمىرود،مىتواند با
اين لباسها نماز بخواند.
٨٤٠ اگر غير از لباس غصبى و لباسى که از مردار تهيه شده لباس ديگرى
ندارد و ناچار نيست لباس بپوشد، بايد به دستورى که براى برهنگان گفته شد نماز
بخواند.
٨٤١ اگر غير از لباسى که از حيوان حرام گوشت تهيه شده لباس ديگرى
ندارد چنانچه در پوشيدن لباس ناچار باشد مىتواند با همان لباس نماز بخواند و اگر
ناچار نباشد بايد به دستورى که براى برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد، و بنابر
احتياط واجب يک نماز ديگر هم با همان لباس بخواند.
٨٤٢ اگر مرد غير از لباس ابريشمى خالص يا طلاباف لباس ديگرى نداشته
باشد چنانچه در پوشيدن لباس ناچار نباشد بايد به دستورى که براى برهنگان گفته شد
نماز بخواند.
٨٤٣ اگر چيزى ندارد که در نماز عورت خود را با آن بپوشاند، واجب است
اگرچه به کرايه يا خريدارى باشد تهيه نمايد. ولى اگر تهيه آن به قدرى پول لازم دارد
که نسبت به دارايى او زياد است، يا طورى است که اگر پول را به مصرف لباس برساند به
حال او ضرر دارد، بايد به دستورى که براى برهنگان گفته شد،نماز بخواند.
٨٤٤ کسى که لباس ندارد، اگر ديگرى لباس به او ببخشد يا عاريه دهد،
چنانچه قبول کردن آن براى او مشقت نداشته باشد، بايد قبول کند. بلکه اگر عاريه کردن
يا طلب بخشش براى او سخت نيست، بايد از کسى که لباس دارد طلب بخشش يا عاريه نمايد.
٨٤٥ بنابر احتياط واجب بايد انسان از پوشيدن لباس شهرت
که پارچه يا
رنگ يا دوخت آن براى کسى که مىخواهد آن را بپوشاند معمول نيست، خوددارى کند. ولى
اگر با آن لباس نماز بخواند، اشکال ندارد.
٨٤٦ احتياط واجب آن است که مرد لباس زنانه، و زن لباس مردانه نپوشد.
ولى اگر با آن نماز بخواند، اشکال ندارد.
٨٤٧ کسى که بايد خوابيده نماز بخواند، اگر برهنه باشد و لحاف يا تشک
او نجس يا ابريشم خالص يا از اجزاى حيوان حرام گوشت باشد، احتياط واجب آن است که در
نماز، خود را با آنها نپوشاند.
مواردى که لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد
٨٤٨ در سه صورت که تفصيل آنها بعدا گفته مىشود، اگر بدن يا لباس
نمازگزار نجس باشد، نماز او صحيح است: اول: آنکه به واسطه زخم يا جراحتيا دملى که
در بدن او است، لباس يا بدنش به خون آلوده شده باشد. دوم: آنکه بدن يا لباس او به
مقدار کمتر از درهم که تقريبا به اندازه يک اشرفى مىشود، به خون آلوده باشد. سوم:
آنکه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند. و در دو صورت اگر فقط لباس
نمازگزار نجس باشد، نماز او صحيح است: اول: آنکه لباسهاى کوچک او مانند جوراب و
عرقچين نجس باشد. دوم: آنکه لباس زنى که پرستار بچه است، نجس شده باشد. و احکام اين
پنج صورت مفصلا در مسائل بعد گفته مىشود.
٨٤٩ اگر در بدن يا لباس نمازگزار خون زخم يا جراحتيا دمل باشد،
چنانچه طورى است که آب کشيدن بدن يا لباس يا عوض کردن لباس براى بيشتر مردم يا براى
خصوص او سخت است، تا وقتى که زخم يا جراحتيا دمل خوب نشده است،مىتواند با آن خون
نماز بخواند. و همچنين است اگر چرکى که با خون بيرون آمده يا دوايى که روى زخم
گذاشتهاند و نجس شده، در بدن يا لباس او باشد.
٨٥٠ اگر خون بريدگى و زخمى که به زودى خوب مىشود و شستن آن آسان است،
در بدن يا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است.
٨٥١ اگر جايى از بدن يا لباس که با زخم فاصله دارد به رطوبت زخم نجس
شود،جايز نيست با آن نماز بخواند. ولى اگر مقدارى از بدن يا لباس که معمولا به
رطوبت زخم آلوده مىشود، به رطوبت آن نجس شود، نماز خواندن با آن مانعى ندارد.
٨٥٢ اگر از توى دهان و بينى و مانند اينهاستخونى به بدن يا لباس برسد
احتياط واجب آن است که با آن نماز نخواند ولى با خون بواسير ميشود نماز خواند اگر
چه دانههايش در داخل باشد.
٨٥٣ کسى که بدنش زخم است اگر در بدن يا لباس خود خونى ببيند و نداند
از زخم استيا خون ديگر با آن نماز خواندن مانعى ندارد.
٨٥٤ اگر چند زخم در بدن باشد و به طورى نزديک هم باشند
که يک زخم حساب
شود، تا وقتى همه خوب نشدهاند، نماز خواندن با خون آنها اشکال ندارد. ولى اگر
بهقدرى از هم دور باشند که هر کدام يک زخم حساب شود، هر کدام که خوب شد، بايد براى
نماز بدن و لباس را از خون آن، آب بکشد.
٨٥٥ اگر سر سوزنى خون حيض يا نفاس در بدن يا لباس نمازگزار باشد، نماز
او باطل است، و بنابر احتياط واجب بايد خون استحاضه در بدن يا لباس نمازگزار نباشد.
ولى خونهاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت، و خون سگ و خوک و کافر
و مردار و حيوان حرام گوشت، اگر چه در چند جاى بدن و لباس باشد، در صورتى که روى هم
کمتر از درهم باشد که تقريبا به اندازه يک اشرفى مىشود نماز خواندن با آن اشکال
ندارد. ولى احتياط مستحب آن است که از خون سگ و کافر و مردار و حيوان حرام گوشت،
اجتناب کند.
٨٥٦ خونى که به لباس بىآستر بريزد و به پشت آن برسد، يک خون حساب
مىشود. ولى اگر پشت آن، جدا خونى شود، بنابر احتياط واجب بايد هر کدام را جدا حساب
نمود. پس اگر خونى که در پشت و روى لباس است، روى هم کمتر از درهم باشد نماز با آن
صحيح، و اگر بيشتر باشد، نماز با آن نماز باطل است.
٨٥٧ اگر خون روى لباسى که آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد، و يا به
آستر بريزد و روى لباس خونى شود، بايد هر کدام را جدا حساب نمود. پس اگر خون روى
لباس و آستر کمتر از درهم باشد، نماز با آن صحيح، و اگر بيشتر باشد،نماز با آن باطل
است.
٨٥٨ اگر خون بدن يا لباس کمتر از درهم باشد و رطوبتى به آن برسد، در
صورتى که خون و رطوبتى که به آن رسيده، به اندازه درهم يا بيشتر شود و اطراف را
آلوده کند، نماز با آن باطل است. بلکه اگر رطوبت و خون به اندازه درهم نشود و اطراف
را هم آلوده نکند، نماز خواندن با آن اشکال دارد. ولى اگر رطوبت مخلوط به خون شود و
از بين برود، نماز صحيح است.
٨٥٩ اگر بدن يا لباس خونى نشود ولى به واسطه رسيدن به خون نجس شود،
اگرچه مقدارى که نجس شده کمتر از درهم باشد، نمىشود با آن، نماز خواند.
٨٦٠ اگر خونى که در بدن يا لباس است، کمتر از درهم باشد و نجاست ديگرى
بهآن برسد، مثلا يک قطره بول روى آن بريزد، نماز خواندن با آن جايز نيست.
٨٦١ اگر لباسهاى کوچک نمازگزار مثل عرقچين و جوراب
که نمىشود با آنها
عورت را پوشانده نجس باشد، چنانچه از مردار و حيوان حرام گوشت درست نشده باشد، نماز
با آنها صحيح است. و نيز اگر با انگشترى نجس نماز بخواند، اشکال ندارد.
٨٦٢ احتياط آن است که چيز نجسى که با آن مىشود عورت را پوشاند، همراه
نمازگزار نباشد. ولى کسى که اين مساله را نمىدانسته و مثلا مدتى با اين طور نماز
خوانده، لازم نيست آن نمازها را قضا کند.
٨٦٣ زنى که پرستار بچه است و بيشتر از يک لباس ندارد هرگاه شبانه روزى
يک مرتبه لباس خود را آب بکشد اگرچه تا روز ديگر لباسش به بول بچه نجس شود مىتواند
با آن لباس نماز بخواند ولى احتياط واجب آن است که لباس خود را در شبانه روز يک
مرتبه براى اولين نمازى که لباسش پيش از آن نجس شده آب بکشد و نيز اگر بيشتر از يک
لباس دارد ولى ناچار است که همه آنها را بپوشد چنانچه شبانه روزى يک مرتبه به
دستورى که گفته شده همه آنها را آب بکشد کافى است.
مکان نمازگزار
مکان نمازگزار چند شرط دارد: شرط اول: آنکه مباح باشد.
٨٦٦ کسى که در ملک غصبى نماز مىخواند، اگر چه روى فرش و تخت و مانند
اينها باشد، نمازش باطل است. ولى نماز خواندن در زير سقف غصبى و خيمه غصبى، مانعى
ندارد.
٨٦٧ نماز خواندن در ملکى که منفعت آن مال ديگرى است بدون اجازه
کسى که
منفعت ملک مال او مىباشد باطل است مثلا در خانه اجارهاى اگر صاحب خانه يا ديگرى
بدون اجازه کسى که آن خانه را اجاره کرده نماز بخواند نمازش باطل است و همچنين است
اگر در ملکى که ديگرى در آن حق دارد نماز بخواند مثلا اگر ميت وصيت کرده باشد که
ثلث مال او را به مصرفى برسانند تا وقتى ثلث را جدا نکنند نمىشود در ملک او نماز
خواند.
٨٦٨ کسى که در مسجد نشسته، اگر ديگرى جاى او را غصب
کند و در آنجا
نماز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد دوباره نمازش را در محل ديگرى بخواند.
٨٦٩ اگر در جايى که نمىداند غصبى است، نماز بخواند و بعد از نماز
بفهمد، يا در جايى که غصبى بودن آن را فراموش کرده، نماز بخواند، و بعد از نماز
يادش بيايد، نماز او صحيح است. مگر آنکه خودش غصب کرده باشد، که در اين صورت به
احتياط واجب، نمازش باطل است.
٨٧٠ اگر بداند جايى غصبى است ولى نداند که در جاى غصبى نماز باطل است،
و در آنجا نماز بخواند، نماز او باطل است.
٨٧١ کسى که ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حيوان سوارى
يا زين آن غصبى باشد، نماز او باطل است و همچنين است اگر بخواهد سواره نماز مستحبى
بخواند.
٨٧٢ کسى که در ملکى با ديگرى شريک است اگر سهم او جدا نباشد، بدون
اجازه شريکش نمىتواند در آن ملک تصرف کند، و نماز بخواند.
٨٧٣ اگر با عين پولى که خمس و زکات آن را نداده ملکى بخرد تصرف او در
آن ملک حرام و نمازش هم در آن باطل است. و همچنين است اگر به ذمه بخرد و در موقع
خريدن قصدش اين باشد که از مالى که خمس يا زکاتش را نداده بدهد.
٨٧٤ اگر صاحب ملک به زبان اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند
که
قلبا راضى نيست نماز خواندن در ملک او باطل است و اگر اجازه ندهد و انسان يقين کند
که قلبا راضى است نماز صحيح است.
٨٧٥ تصرف در ملک ميتى که خمس يا زکات بدهکار استحرام و نماز در آن
باطل است مگر آنکه بدهکارى او را بدهند يا بنا داشته باشند بدون مسامحه بپردازند.
٨٧٦ تصرف در ملک ميتى که به مردم بدهکار استحرام، و نماز در آن باطل
است. ولى تصرفات جزئى که براى برداشتن ميت معمول است، اشکال ندارد. و نيز اگر
بدهکارى او کمتر از مالش باشد و ورثه هم تصميم داشته باشند که بدهى را بدهند، تصرفى
که غير فروختن و از بين بردن مال باشد، اشکال ندارد.
٨٧٧ اگر ميت قرض نداشته باشد، ولى بعضى از ورثه او صغير يا ديوانه يا
غايب باشند، تصرف در ملک او حرام، و نماز در آن باطل است. ولى تصرفات جزئى که براى
برداشتن ميت معمول است، اشکال ندارد.
٨٧٨ نماز خواندن در مسافر خانه و حمام و مانند اينها
که براى واردين
آماده است اشکال ندارد و اگر وثوق پيدا نشود که صاحبش راضى است مشکل است ولى در غير
اين قبيل جاها، در صورتى مىشود نماز خواند که مالک آن اجازه بدهد، يا حرفى بزند که
معلوم شود، براى نماز خواندن اذن داده است مثل اينکه بهکسى اجازه دهد در ملک او
بنشيند و بخوابد که از اينها فهميده مىشود براى نماز خواندن هم اذن داده است.
٨٧٩ در زمين بسيار وسيعى که از ده دور و چراگاه حيوانات است، اگر چه
صاحبانش راضى نباشند، نماز خواندن و نشستن و خوابيدن در آن اشکال ندارد. و در
زمينهاى زراعتى هم که نزديک ده است و ديوار ندارد، اگر چه در مالکين آنها صغير و
ديوانه باشد، نماز و عبور و تصرفات جزئى اشکال ندارد.ولى اگر يکى از صاحبانش ناراضى
باشند، تصرف در آن حرام و نماز باطل است.
٨٨٠ شرط دوم: مکان نمازگزار بايد بىحرکت باشد، و اگر به واسطه تنگى
وقتيا جهت ديگر ناچار باشد در جايى که حرکت دارد مانند اتومبيل و کشتى و ترن نماز
بخواند، به قدرى که ممکن است بايد در حال حرکت چيزى نخواند، و اگرآنها از قبله به
طرف ديگر حرکت کنند به طرف قبله برگردد.
٨٨١ نماز خواندن در اتومبيل و کشتى و ترن و مانند اينها، وقتى
ايستادهاند،مانعى ندارد.
٨٨٢ روى خرمن گندم و جو و مانند اينها، که نمىشود بىحرکت ماند، نماز
باطل است.
٨٨٣ در جايى که به واسطه احتمال باد و باران و زيادى جمعيت و مانند
اينها اطمينان ندارد که بتواند نماز را تمام کند، اگر به اميد تمام کردن شروع کند،
اشکال ندارد. و اگر به مانعى برنخورد، نمازش صحيح است. و در جايى که ماندن در آن
نماز نخواند، ولى اگر خواند نماز باطل نيست. و همچنين روى چيزى که ايستادن و نشستن
روى آن حرام است، مثل فرشى که اسم خدا بر آن نوشته شده، بايد نماز نخواند، ولى اگر
خواند، صحيح است.
شرط سوم: آنکه در جايى که سقف آن کوتاه است و نمىتواند در آنجا راست بايستد، يا به
اندازهاى کوچک است که جاى رکوع و سجود ندارد، نماز نخواند. و اگر ناچار شود که در
چنين جايى نماز بخواند، بايد به قدرى که ممکن است قيام و رکوع و سجود را بجا آورد.
٨٨٤ انسان بايد رعايت ادب را بکند، و جلوتر از قبر پيغمبر و امام
عليهالسلام نماز نخواند. چنانچه نماز خواندن بىاحترامى باشد، حرام استولى نماز
باطل نيست.
٨٨٥ اگر در نمازى چيزى مانند ديوار بين او و قبر مطهر باشد
که
بىاحترامى نشود اشکال ندارد، ولى فاصله شدن صندوق شريف و ضريح و پارچهاى که روى
آن افتاده،کافى نيست.
شرط چهارم: آنکه مکان نمازگزار اگر نجس است به طورى تر نباشد
که رطوبت آن به بدن يا
لباس او برسد، ولى جايى که پيشانى را بر آن مىگذارد اگر نجس باشد در صورتى که خشک
هم باشد، نماز باطل است، و احتياط مستحب آن است که مکان نمازگزار اصلا نجس نباشد.
٨٨٦ بنابر احتياط مستحب، بايد زن عقبتر از مرد بايستد و جاى سجده او
ازجاى ايستادن کمى عقبتر باشد.
٨٨٧ اگر زن برابر مرد يا جلوتر بايستد، و با هم وارد نماز شوند، بهتر
آن است که نماز را دوباره بخوانند.
٨٨٨ اگر بين مرد و زن، ديوار يا پرده يا چيز ديگرى باشد، نمازشان صحيح
است، و احتياط مستحب هم در دوباره خواندن نيست.
شرط پنجم: آنکه جاى پيشانى نمازگزار از جاى زانوهاى او، بيش ازچهار انگشت بسته پستتر
يا بلندتر نباشد، و احتياط واجب آن است که از سرانگشتان پا هم بيشتر از اين پست و بلند تر
نباشد.
٨٨٩ بودن مرد و زن نامحرم در جاى خلوت، جايز نيست و احتياط در نماز
نخواندن در آنجا است. ليکن اگر خواند، نمازش باطل نيست.
٨٩٠ نماز خواندن در جايى که تار و مانند آن استعمال مىکنند باطل نيست
ولى گوش دادن به آنها حرام است.
٨٩١ در خانه کعبه و بر بام آن نماز واجب خواندن مکروه است ولى در حال
ناچارى مانع ندارد.
٨٩٢ خواندن نماز مستحب در خانه کعبه و بر بام آن اشکال ندارد. بلکه
مستحب است در داخل خانه مقابل هر رکنى دو رکعت نماز بخوانند.