لیبرالیسم و انواع آن مانند «لیبرال دمکرات»
یا «لیبرال سوسیال» و ... را برای ما تعریف علمی کرده و توضیح دهید.
هر چند این سؤال یا بهتر بگوییم «شبهه» از ناحیهی کسانی مطرح و ترویج
میگردد که نه تنها هیچ اعتقادی به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران
و اهلش ندارند و در واقع خودشان همان «نا اهلانی هستند که میخواهند
انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را مصادره و منحرف کنند»، بلکه
خبر، بصیرت و انصاف نیز ندارند و از اندک شعور سیاسی نیز بیبهره
ماندهاند و به همین دلیل نظراتشان همیشه کاملاً مغایر با واقعیتها و
نظر ولایت و اکثریت مردم بوده و هست، اما در عین حال پاسخ لازم است.
دقت شود که در این شبههی مدعیانه و ژورنالیستی، دو محور وجود دارد که
باید جداگانه مورد توجه و بحث قرار گیرند. این دو محور عبارتند از: الف
– انقلاب به دست نامحرمان افتاده. ب – انقلاب از اهداف اصلی خودش چون
عدالت دور افتاده.
الف – انقلاب به دست نامحرمان افتاده(؟!)
این ادعا اشاره به رهنمود حضرت امام خمینی (ره) دارد که فرمودند
نگذارید انقلاب به دست نامحرمان بیافتد و میخواهند القا کنند که اکنون
چنین شده است!
در آن دورانی که دولت در اختیار افرادی چون بازرگان و دکتر یزدی بود و
در مجلس دموکراتها، ملیگراها و حتی سلطنتطلبان مانور میدادند، صدا
و سیما را قطبزادهی معدوم اداره میکرد – گروهکهای وابسته در غرب،
شرق و جنوب کشور مدعی تجزیه طلبی بودند و گاه از درون دولت و حکومت
مورد حمایت قرار میگرفتند – تروریستهای سازماندهی شده با نفوذ به
سیستم اجرایی و امنیتی، انفجارهایی چون دفتر حزب جمهوری و نیز دفتر
ریاست جمهوری صورت دادند و دانشمندان، ائمه جمعه و حتی مردم عادی را
ترور میکردند – جنگ با کشور خارجی بر ایران تحمیل شده بود و رئیس
جمهور این مملکت دشمن را تقویت میکرد ...، یا در آن دورانی که میرحسین
موسوی و بهزاد نبوی و برخی دیگر از مسئولین با اندیشههای مسبوق به
نظام سوسیالیستی، چکسلواکی را الگو قرار داده بودند و آن به سر اقتصاد،
فرهنگ و امنیت کشور آوردند که چند دهه تاوانش را میدهیم – در آن
دورانی که «مثلث ما نمیتوانیم» در رأس قدرتهای سیاسی و نظامی، پایان
جنگ و پذیرش قطعنامه را به امام و مردم تحمیل کردند ... – یا در آن
برههای (هاشمی) که مردم انقلاب و جنگی هشتساله را پشت سر گذاشته
بودند و با خسارات مستقیم و غیر مستقیم جنگ مواجه و با فقر و کمبود و
... میساختند، اما آقازادهها، اشخاص یا گروهها و جناحهایی که
خودشان را نابغه و نخبه میدانستند بر سر پر کردن حسابهای خودشان
مسابقه گذاشته بودند ... – یا در آن دوران (خاتمی) که اندیشهی دینی و
اعتقادی خود را از امثال سروش میگرفتند و مردم به نام آزادی به
«تظاهرات علیه خدا» دعوت میکردند و وزرایی چون مهاجرانی، شهردارانی
چون کرباسچی و سایر مدیران، اساتید یا حتی روحانیونی که بعضاً سریعاً
به آغوش اربابان انگلیسی و امریکایی خود برگشتند، و کشور در مواضع
بینالمللی به اوج هبوط سیاسی رسیده و امتیازات بسیاری را به غرب
میدادیم و کلاً مملکت طی این 8 سال بیش از 20 سال عقب ماند و ...، کسی
مدعی نشد که انقلاب به دست نامحرمان افتاده است. و امام (ره) و مردم
نیز چنین نظری نداشتند و ندارند. بلکه با عشق، نشاط، جدیت و بصیرت لازم
با این چالشها مواجه شده و گام به گام پیش رفتند. اما اکنون که انقلاب
و نظام جمهوری اسلامی ایران در اوج قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی،
اجتماعی، امنیتی و نظامی خود قرار دارد، الگوی بیداری اسلامی در منطقه
شده است، حتی دشمنان به دستآوردها و رشد علمی و اقتصادی آن اذعان
دارند، در عین فراگیر شدن بحران و سونامی پولی و اقتصادی حتی در امریکا
و اروپا، امواجش ایران را نگرفت، دشمنان و قدرتهای جهانی (امریکا،
انگلیس، اروپا و اسرائیل) جنگ با این کشور را غیر ممکن و خطری برای
جهان قلمداد میکنند، به نانو تکنولوژی، تکنولوژی هستهای، تکنولوژی
سلولهای بنیادین، شبیهسازی، صنایع الکترونیک و ماهواره، صنایع نظامی
پیشرفته، ساخت زیردرییای و ... دست یافته است، میگویند: انقلاب به دست
نامحرمان افتاده است(؟!)
ب – انقلاب از اهداف اصلی خودش چون عدالت دور افتاده است (؟!)
«ظلم و عدالت»، پرچم نیست که با پیروزی یک انقلاب پایین کشیده شود و یا
بر افراشته گردد.
این مملکت با تمامی مردم ارزشمند و سرمایهها و منابعش، نزدیک به دو
قرن تحت استعمار مستقیم روسیه، انگلیس و امریکا بوده است و قبل از آن
نیز دچار پادشاه و سلاطین احمق و خوشگذران بوده است. در اوج ادعای
شکوفایی و رشدش به سوی «دروازههای تمدن – محمدرضا شاه» تحت ادارهی
بهاییها و سایر لوژیونرهای فراماسون و صیهوینیسم قرار گرفته بود و
گسترهی تاریکی ظلم تمامی مملکت و آحادش را فرا گرفته بود تا این که
این انقلاب به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و حمایت همه جانبهی مردم به
ثمر نشست و با ولایت امام خامنهای تداوم یافت و به رغم کمبودها،
عقبافتادگیها، ترورها، جنگهای داخلی و خارجی، فشار بینالمللی،
تحریم اقتصادی و ...، نه تنها برقرار ماند، بلکه روز به روز پیشرفت کرد
تا ظلم را برچیند و عدالت را جایگزین نماید.
بدیهی است که برقراری عدالت، کارت شناسایی یا دفترچه بیمه نیست که آن
را صادر کرده و در اختیار مردم قرار دهند، بلکه باید در همهی زمینهها
عقبافتادگیها جبران و رشد و پیشرفت حاصل گردد و تحقق این مهم مستلزم
زمان، کار، سرمایه، ایثار، تلاش، جهاد و حرکت رو به جلو است که
الحمدلله در مجموع شاهد آن هستیم. لذا مطمئن باشید که تا این نظام
اسلامی برقرار است و مردم حامی «ولایت فقیه» هستند و همیشه در صحنه
حضور دارند، این انقلاب به دست نامحرمان نخواهد افتاد. اگر چه ممکن است
(به خاطر دانش، بینش، گرایش و ظرفیتهای مسئولین) و شرایط جهانی، گاهی
سرعت حرکت در رشد و تحقق عدالت، کندتر یا تندتر شود و در این امر نیز
باید مردم بصیر و هوشیار باشند و با انتخاب اصلح، پیشرفت و تحقق عدالت
را تسریع بخشند.
x-shobhe.com |